daryanian
پسندها
563

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام

    من که اخرش نفهمیدم چی شده ولی خب حتما خودتون همه چیزو خوب سبک سنگین کردین

    از این مسائل تو نت زیاده . به دل نگیرین
    چی بگم والا! از من که خیلی حرف شنوی دارن! حتی یه کم ازم میترسن :دی
    خیلی ممنونم....
    آره دیگه..... چیز بدی نبود، چون مدیر نداره تالار، مدیرای دیگه بیشتر حساسن روی مطالب....
    کسایی که باید میدیدین دیدن :دی
    خیلی ممنونم....
    آره دیگه..... چیز بدی نبود، چون مدیر نداره تالار، مدیرای دیگه بیشتر حساسن روی مطالب....
    کسایی که باید میدیدین دیدن :دی
    مرسی! فیس بوک کچلم کرد بس ای.میل داد به حسابت سر بزن :دی
    سیدی مدح تو گویم که تو ممـــــدوح خدائی ********ششمین حجت حق نجل رسول دو سرائی
    صادق الوعدی و مصداق صداقت همه جائی ********مخزن علم خـــدا مشعـــل انـــوار هــدائی
    سلام بر برادر حميد
    بهله خوش ميگذره حالا كه يه گروه جستجو گذاشتم دوستان رو تو تمام سايتا پيدا كنم بيشترتر خوش ميگذره
    صبر

    بزرگی را از بزرگترین بردباری پرسیدند:

    گفت: همنشینی با کسی که خُویش با تو سازگاری ندارد و دوری از او ممکن نیست.


    عفو و گذشت

    بزرگی را گفتند: فلانی از تو غیبت می نمود!

    او در جواب طبقی از رطب برایش فرستاد و گفت: شنیده ام که اعمال نیک خود را برای من فرستاده ای، خواستم کار تو را تلافی کرده باشم. از این رو این طبق خرما را تقدیم نمودم.

    :gol::gol::gol:
    به به ميبينم كه دوستان اينجاام تشفيش داشتن ما خبر نداشتيم
    سلام بر اقا حميد نماز روزهاتون قفول حق باشه
    خوب بيدين انشااله؟
    حکایت مرد رهگذر و ابلیس:

    مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود!

    ابلیس را دید که با انواع طناب ها به دوش در گذر است.

    کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس این طناب ها برای چیست؟

    ابلیس جواب داد: برای اسارت آدمیزاد !؟!

    طنابهای نازک برای اسارت افراد ضعیف النفس و سست ایمان، طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.

    سپس از کیسه ای طناب های پاره پاره شده ای را بیرون ریخت و گفت:

    اینها را هم انسان های با ایمانی که راضی به رضای خداوند بودند و اعتماد به نفس داشتند پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.

    مرد پرسید: طناب من کدام است؟

    ابلیس گفت اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را به یکدیگر گره بزنم؛ خطای تو را به حساب دیگران خواهم گذاشت ...

    مرد قبول کرد و مشغول شد.

    ابلیس خنده کنان گفت:

    عجب با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا