برتراندراسل می گوید: هرگز حاضر نیستم به خاطر عقایدم بمیرم، چرا که ممکن است عقایدم اشتباه باشند.
در اندیشهی ایرانی جهان به دو بخش نیک و بد یا همان اهورا و اهریمن تقسیم شده است. جهان در جنگی مدام بین نیک و بد پیش میرود و گاه یکی بر دیگری برتری مییابد. این اندیشه، نوعی مطلقگرایی و سیاه و...
ولی من فکر نکنم این راهه درستی باشه. باید به مردم علل بدبختیهاشون رو نشون داد و بهشون آموخت که خودشون بتونن بفهمن که چرا الان اینجا هستن. چطور اینجا رسیدن. بیندیشن و درست راهشونو انتخاب کنن به بهترین جهت ممکن.
مثلاً دانشگاه های ما قراره همین کاررو بکنن. ولی دانشگاهیهای ما هم خیلی این بهره ها رو از دانشگا نمیبرن. چه رسد به بقیه جامعه.
ولی در مورد دختر های فراری فکر کنم، اگه موءسساتی بودن که مشاوره رایگان و حتی کمک های مالی بلا عوض بهشون میدادن، خیلی کمک میکرد. شایدم باشه ولی من که نشنیدم.
ولی به نظر من کل و جزء جامعه باید با هم جلو بره، و اینکه فکر کنیم اگه فقط با زوم روی افراد میتونیم، همه چی رو درست کنیم درست نیس.
به همون میزان که جامعه از افرادش ساخته میشه، ساختار اجتماعی روی افرادش هم تأثیر میزاره.
شما درست میگید، منم منظورم از اینکه خیلی کلی میشه حرف زد، همین بود که شما گفتید. این موضوع معلول مشکلات جامعه هست، و فقط با اصلاح کامل جامعه میشه ازش جلوگیری کرد، که از اول تاریخ بشریت تا حالا کسی موفق نشده اینکارو کنه.
حداقل باید جامعه رو از نظر اخلاقی و فرهنگی بالا کشید تا افرادی مثه شما که...
متأسفانه در این زمینه ها آدم بیشتر میتونه کلی حرف بزنه.
به نظر من که اول باید روابط اجتماعی و فرهنگی خانواده و جامعه به جایی برسه که همچین اتفاقی نیفته.
دوم هم اینکه بازم شرایط جوری بشه که در صورت اشتباه کردن یه نفر(مخصوصاً که در این زمینه تنها خودشون مقصر نیستن)، موجبات نابودیش فراهم نشه و راه...
من بارها و بارها در مورد دختر فراری فکر کرده ام. مسئله ای که همیشه درگیر و آشفته ام کرده است. یکی از فجایع انسانی که می توان تصور کرد قرار گرفتن یک انسان در موقعیت دختر فراری به خصوص در ایران است. خود را در این موقعیت تصور کنید. نه جایی برای خواب دارید، نه غذایی برای خوردن، نه کاری می توانید...
برعکس من خیلی زود جوشه.
آدمو زیاد تحویل میگیره.
به نظر اهل مطالعه باشه.
در بحثها و مجادله ها شرکت نمیکنه، خیلی حال بده، یه کوچولو میاد.........
:gol:
فکر کنم سیگار نمیکشه
.....................................:gol:
مهندس تیزبین عزیز، پلیس اومد اونو از وسط خیابون برد در محلی که مخصوص تظاهرات بود. و در اونجا هم برای جلوگیری از درگیری تا آخر کنارش ایستاد، وقتی هم حرفش تموم شد با خیال راحت رفت.............................:gol: