می دانی
وقتی به صورت قشنگت
خیره می شدم
با لمس شراب رفیق میان انگشتانت
درد سالیان دور را
فراموش می کردم...
توصیف تغیر من در کنار تو
آسان نیست.
نگاهت معنای آب دارد
و چشمانم هر بار در تو می رقصند
ای کاش می توانستم
تمام لحظات را
در حکومت تو سند بزنم....
چقدر دلتنگ صدایت هستم....
به گاه از تو نوشتن
هر بار گم شده ام”
وقتی تورا می نویسم
انگار قهوه ی تلخی را می نوشم
تلخ تلخ” آرام می شوم.
وحس کردن بهار پیش از آنکه برسد
نمی دانی چه حالی دارد...
برای تنهایی” نوشتن از تو را برگزیدم...
تو عشق من هستیییییییییییییییییییی
چگونه پنهانت کنم و نمیرم”
موهایت را می بینم
در باد به پرواز درآمده است
کنارت تماشایت می کنم....