ARAMESH
پسندها
5,706

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.

    امشب، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.

    شیرینىِ در کنار هم بودن لبخندهاى امشب، هزار بار بهتر از اشکِ حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.

    بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند.

    *یلدا مبارک*

    [IMG] [IMG]
    بدو که روز کوتاهه / پاییز آخر راهه :w30:

    هندونه رو آوردی ؟ / جوجه هاتو شمردی ؟ :w16:

    زمستون میشه فردا / مبارک باشه یلدا !:w38:
    یلدا...دختر موسیاه بلند بالا...یادگار نام وطن...میوه پائیز ایران...عروس زمستان...
    در راه است...او رابر سر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم...
    یلدا پیشاپیش مبارک
    روي گل شما به سرخي انار ، شب شما به شيريني هندوانه ، خندتون مانند پسته ...
    یلدایتان شادباش
    اي بابا!مجتبي نميشد نگي؟خو خودم مي گفتم تو داديش!!
    اينه

    :w15::w15:خدايي ببين چه بامزه س:w15::w15:
    سلام...........
    کلا زدم به در بی خیالی...!!!
    حس تعریف کردن غیر آنلاینی نیست...
    فقط فکرشو بکن کارم به قرص رسیده بووود!!!
    بگذریـــــــــــــــــــــــم!!!
    الان تقریبا شادم!! [img]
    یه چیزایی تو صفحه سرکار خانم ملودی نوشتم به سرکار شما هم یه کم مربوطه :d
    یا علی :gol:
    سلام آجی، خوبی؟
    کرسی میخوایم واسه ملو تولد بگیریم، بیا
    :biggrin::biggrin:
    خدا نكشتت آرام...فقط منتظري يه همچين سوژه اي پيدا كني هي اذيت كني:دييييي

    ميشه منم عكس العمل بقيه رو ببينم؟ميشه؟ميشه؟شكلك لب و لوچه آويزون!
    آرام جان عزيزم...اون چراغه كه نورش افتاده تو آينه رو ديدي!روشنايي مال انعكاس اونه!....:w07:

    شيك صورتي؟نه!شيك صورتي؟!بي خيال!پدر چشمامون دراومد با اون رنگ شيك!

    تو نبودي منم گذاشتم كنار!به چه اميدي ميزدم آدم مي كشتم ديگه؟!تو كه رفتي صفا رفت!زندگي رفت!ورزش رفت!!!خشانت رفت!شيطنت!!....همه چي ديگه..همه چي...(اين هزاران شكلك مي طلبه...در وصف نگنجه!)
    اوهوم...درآوردنش مايه قرمز شدنه!مي دونم چي ميگي:دي
    مي خواستي بخري مامانتم ببر با خودت،دو تا بگيرين:دي

    پ.ن:اين رنگ به مراتب بهتره!...خدا مريمو خير بده:دي
    شكلك بخل(خودت تفسير كن...يه مدته حرف نزديم زياد مي ترسم قدرت تفسيرت تحليل رفته باشه:دي)
    قربون اون دل سرماخوردت با اون صداش برم من:دي

    الهي...عجب دزد نامردي بوده ها!فك نمي كنه مردم دلشون واسه دوستاشون تنگ ميشه...
    اي جانم:biggrin:منم يه بار گوشيم خراب شد مال مامانمو برداشتم...دقيقا همين احساسو داشتم..مخصوصا وقتي سر كلاس زنگ ميزد..بعد استاد مي موند تو كف زنگش..بعد بچه ها پيشنهاد مي دادن بلوتوث كنم واسش!!!
    من الان رو 450%مي باشم!!!!!ادامه هم نداره!چون من بيسيار بيسيار بيشترترترم!
    فقط تا 7000؟:w04:..........................:w07:
    اي جانم:biggrin:دلت چقده خوش صدا شده جديدا!قبلنا مجبور بوديم مقادير متنابهي پنبه همرامون داشته باشيم!!:lol:آخي...يادش بخير!...يه دهن بوخون..سوزناك ترجيحا!
    :gol::heart::gol::heart:
    بر روی شــن، جز ردپای ســـرخ خــنـجر نیست
    جز نـــغمه‌هایی مانده از آوای پــــرپـــــر نیست
    آن ســــو: نگـــــاه مادری بـــی‌تاب فــــــرزندی
    این سو: یتیمی خفته با دستی که دیگر نیست
    منبر نشین نیزه است آیا که می‌خواند…
    آیا ظهوری تازه از وحی پیمبر نیست؟!
    باد، عاشقانه، مو به مو سر را نوازش کرد
    آیا نسیم شعله‌های آه خواهر نیست؟!
    «ای قطره‌های خون، سفیران گلوی تو
    باید ببوسم حنجرت را گر چه مادر نیست»
    لب‌های سر انگار نجوا می‌کنند آرام:
    «خواهر… برو… هر چند این رسم برادر نیست»
    خواهر، اسیر شعله‌ی لب‌های تفدیده است
    در سایه‌ی آتش، سفر کردن میسر نیست
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا