یبار دیگه با دوستم بودیم با ی استادها کار داشتیم رفتیم پشت در دفترش ببینیم برنامش چیه ...طبق برنامش قرار نبود تا 2 ساعت بعدش دانشگاه باشه ...دوستمم خیلی بی هوا بدون اینکه در بزنه دسته ی درو کشید پایین و درو هل داد ...هل دادن همانا باز شدن در و افتادن دوستم به داخل همانا...دوستمم با اعتماد به نفس...