"ALIREZA & M"
پسندها
2,908

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام مهردادجان خوبی؟
    تشکر بابت عکس زیبات
    انشالله عزاداریات قبول حق تعالی باشه:smile:
    دعا می کنم زیر این سقف بلند،
    روی دامان زمین،
    هر کجا خسته شدی،
    یا که پر غصه شدی،
    دستی ازغیب به دادت برسد
    و چه زیباست که آن دست خدا باشد و بس
    التماس دعا :gol:


    دعوتید به :
    ویژه محرم*گلچین احادیث سید الشهدا*
    گلچین مطالب و نکته های ناب عاشورایی
    امام حسین (ع) از مدينه تا كربلا
    llı.✿.ıllاشمیم عشقlı.✿.ıllا(مسابقات دوره ای تالار اسلام وقرآن):gol::gol:
    داداشی تو رو خدا ناامید نباش........همه چیز درست میشه.........میدونم که وقتی به زبون میاری داغونی چه حسی داری........ولی همیشه بدون که بدتر از این هم ممکن که پیش بیاد........همیشه بدون یکی دوستت داره و یکی بیادته.......حتی اگه تو ازش ناامید باشی........منظورم اونیه که بالاسرته و شاید گهگاهی نگاهت رو از بالای سرت برداری.......ولی اون همیشه به یادت هست و خواهد بود.......;)
    سلام داداشی......خدا بد نده.....خیلی ناراحت شدم بخاطر اتفاق تلخی که براتون افتاده........انشاالله که هر چه زودتر همه چیز به روال سابق برگرده.......من هیچوقت نمیگم بی معرفتی.......ولی ممکنه این فرض رو بکنم که هستی......خیلی خیلی مراقب خودت باش.....خدا سلامتی بده......
    چقدر بد
    خاک بر سرم دو روز توی کمااااااااا............خدا رو شکر که به هوش اومدین
    خوش باشی و خوش ببینید داداش گلم
    انشاالله که بهتر بشی و سالم و سرحال و بدون ناراحتی از هر نوعی ببینمت.........
    یا حق


    عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید
    در منای دل وقوف از حج روحانی کنید
    تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا
    گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید

    عیدتان مباااارک :gol:
    مي نويسم تنها به ياد او و براي او ... مي نويسم به ياد روزهاي شيرين انتظار، به ياد لحظه هاي فراق و چشمان منتظر ... مي نويسم به

    ياد او كه عشق را در نهان خانه ي جانم گذاشت و واژه ي شيرین انتظار را به من آموخت. به راستي كه انتظار چه زيباست ... چه زيباست آن

    چشماني كه هر روز چشم به راه معشوق مي ماند و چه پاك و مقدس است آن دلي كه هر لحظه براي معشوق بتپد. کاش ای تنها امید

    زندگی می توانستم فراموشت کنم یابتی در اتش سوزان دل در میان سینه خاموشت کنم. کاش ان شب در گلستان خیال، ای گل زیبا نمی

    چیدم تورا ،تا نسوزاند خزان ارزو . کاش هرگز نمی دیدم تو را

    هم حجب و حیا از خودش آویخته است

    هم با نفسش ، مهر در آمیخته است

    ایکاش ندیده بودم او را

    آری نگهش مرا به هم ریخته است

    ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق ،

    که نامی خوش تر از اینت ندانم

    وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری ،

    به غیر از « زهر شیرینت » نخوانم

    تو زهری ، زهر گرم سینه سوزی ،

    تو شیرینی ، که شور هستی از تست

    شراب جام خورشیدی ، که جان را

    نشاط از تو ، غم از تو ، مستی از تست

    به آسانی ، مرا از من ربودی

    درون کوره ی غم آزمودی

    دلت آخر به سرگردانیم سوخت

    نگاهم را به زیبایی گشودی

    بسی گفتند: « دل از عشق برگیر !

    که : نیرنگ است و افسون است و جادوست !»

    ولی ما دل به او بستیم و دیدی

    که این زهر است ، اما ! ...نوشداروست !

    چه غم دارم که این زهر تب آلود ،

    تنم را در جدایی می گدازد

    از آن شادم که در هنگامة درد

    غمی شیرین دلم را می نوازد

    اگر مرگم به نامردی نگیرد ؛

    مرا مهرِ تو در دل جاودانی است

    وگر عمرم به ناکامی سرآید ؛

    ترا دارم که: مرگم زندگانی است
    می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود

    می سوختم از حسرت و عشقِ تو بَسَم بود

    عشق تو بَسَم بود که این شعله بیدار

    روشنگرِ شبهای بلندِ قفسم بود

    آن بختِ گُریزنده دمی آمد و بگذشت

    غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

    دست من و آغوش تو ! هیهات ! که یک عمر

    تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود

    بالله که بجز یادِ تو ، گر هیچ کسم هست

    حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود

    لب بسته و پر سوخته ، از کوی تو رفتم

    رفتم ، بخدا ، گر هوسم بود بَسَم بود

    زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

    سهم من ، هر چه که هست

    من به اندازه این سهم نمی اندیشم

    وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست

    شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن

    و سازش با تقدیر است

    این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ

    من میروم بدون تو اما دعایم کن

    در اولین تراوش باران خداحافظ؟؟؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا