#*#
پسندها
1

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آره واقعا..بعید نیس
    تک نفره باید بپریم دایی[IMG]مگه اینکه اینم استثنا بشه[IMG]البته دایی قرص قلبشو باید بخوره حتما وگرنه!!
    برو حتما[IMG]
    من خودم شام یه جا دیگه دعوت بودم دایی جون[IMG]
    اوهوم .. چه حالی میدادن .. چه هیجانو شوقی داشتیم ..
    الان هیچی حال نمیده :|

    خودمون میپزیم :)
    چی دوست داری؟ [IMG]
    :biggrin:
    آخی .. چه قشنگ :)

    راستی این استیکرا رو دیدم یاد گیمهای قدیمی افتادم .. میکرو، سگا، آتاری ..
    یادته؟
    مامان سابقت الان شده پسرتآخه شما اینجور نسبت دارین یعنی[IMG]
    آره دایی پسر چی فک کردی[IMG] آب و آتش رفتم ولی اینی که میگی رو ندیدم از شانسم دایی[IMG] حالا یه بار دیگه اومدم ببر منو[IMG]
    من یه جای دیگه تجربه داشتم دایی جون..رو به رو پارک قیطریه، بستنی سن مارکو[IMG] وایییییی چی بود..برو حتما[IMG]
    من این قسمتشو نفهمیدم چی به چی شد دایی!!! میخوای بگی این بچه فسقلی، استار بوده؟![IMG]
    پدر بزرگ استار راستی کیه؟[IMG]
    چرا نوتلا میخوریم ولی نه هر روز[IMG] یه شعبه هایی باز شده! اسمش "نوتلا بار"ه
    یه چی میگم یه چی میشنوی :redface:
    برو عزیزم .. نوش جان
    منم برم..
    توام مراقب فندق من باش
    میبوسمت :-**
    به خدا سپردمت :redface:
    نمیدونم خبر ندارم ازش.صفحشم بستس:(
    هرجا هست سلامت باشه
    امشب واسم خیلی دعا کن.باشه؟
    احساس کردم باهاش مشکل داری ک اینطوری گفتی
    خیلی وقته نیمده باشگاه
    چه داستان غم انگیزی داری دایی جون:(:cry:
    نه مامان فاطیما رو که ندیدم ولی چرا آخه رفت؟!:razz: آره دیگه باید از همون اول به استار میگفتی مامانشو مسالمت آمیز میدزدیدی:redface: مامان استار حرف نداره:):redface:
    تعریف آشپزیش به منم رسیده هااااا:redface:
    من دیدم با مامانش واسه دایی داشتن حرف زدی پس عذاب وجدان نداشته باش دایی جون، فقط نوتلا زیاد نداریماااا:redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا