چیکار کنم خب
اگه عمرم به دنیا نباشه برم بیرونم یه چیزی میشه ظرف عمرم پر میشه و تموم میشه دیگه
باید بریم توی ماشین بمونیم بی خیال توی اتاق بهتره
همه رفته بودن بیرون من از پنجره اتاقم داشتم نگاهشون میکردم از طبقه بالا،یه آقایی مگس کش دستشون بود اومده بودن بیرون با کت و شلوارم بودن
اون مگس کش و تیپشون منو از فکر زلزله بیرون آورد