ن
پسندها
2

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام خانم مهندس، ببخشید، این آخرین باریه که مزاحمتون میشم، من از شما درخواستی کردم ولی شما جوابی ندادی، فکر میکردم تو اون 2 ماهی که ما در خدمتتون بودیم منو شناخته باشین و متوجه باشین که من نیت بدی ندارم و رو هوا از شما درخواست نکردم، فرض کنیم که شما به هر دلیلی اصلا قصد متاهل شدن ندارین، بهتر نبود حداقل مخالفت خودتون رو با خواسته من اعلام میکردین؟ ، میدونین من چقدر منتظر پاسخی از طرف شما موندم...! ، بگذریم ، برای شما آرزوی خوشبختی و سعادت میکنم وشما رو به خدا می سپارم ، خدانگهدار.
    عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم /اکنون که پیدا کرده ام ، بنشین تماشایت کنم
    الماس اشک شوق را تاجی به گیسویت نهم /گل های باغ شعر را زیب سراپایت کنم
    بنشین که با من هر نظر، با چشم دل ، با چشم سر / هر لحظه خود را مست تر، از روی زیبایت کنم
    بنشینم و بنشانمت آنسان که خواهم خوانمت /وین جان بر لب مانده را مهمان لبهایت کنم
    بوسم تو را با هر نفس ، ای بخت دور از دسترس / وربانگ برداری که بس ! غمگین تماشایت کنم
    تا کهکشان ، تا بی نشان ، بازو به بازویت دهم / با همزمانی ، همدلی ، جان را هم آوایت کنم
    ای عطر و نور توامان یک دم اگر یابم امان/ در شعری از رنگین کمان با نوی رویایت کنم
    بانوی رویاهای من ، خورشید دنیاهای من / امید فرداهای من ، تا کی تمنایت کنم ؟
    از خدا خواستم تا درد هایم را بگیرد، گفت: نه! رها کردن کار توست و باید از آن ها دست بکشی.
    خواستم تا شکیبایی ام بخشد، گفت: نه! شکیبایی زاده ی رنج و سختی بوده و بدست آوردنی است.
    خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد، گفت: نه! من به تو نعمت و برکت دادم و با توست که سعادت را بدست آوری.
    خواستم از رنج هایم بکاهد، گفت: نه! رنج و سختی تو را از دنیا دور و به من نزدیکتر می کند.
    من هرچیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند، از خدا خواستم و باز گفت: نه! من به تو نعمت زندگی دادم تا تو بهره و لذتی بدست آری.
    سرانجام خواستم تا یاری ام کند دیگران را دوست بدارم ، و خدا گفت: حال چیزی را خواستی تا من اجابت کنم.
    خداوند متعال به حضرت موسی (ع) وحی فرمود : ای موسی شش چیز را در شش موضع قرار دارد و مردم در شش چیز دیگر به دنبال آن می گردند و هرگز به آن نمی رسند:
    1. من راحتی را در بهشت قرار دادم ، مردم در دنیا به دنبال آن هستند.
    2. من علم را در گرسنگی قرار دادم و مردم در سیری به دنبال آن هستند.
    3. من عزت را در نماز شب قرار دادم و مردم در ابواب سلاطین به دنبال آن هستند.
    4. من بلندی و رفعت و درجه را در تواضع قرار دادم و مردم در تکبر به دنبال آن هستند.
    5. من اجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم و مردم در قیل و قال به دنبال آن هستند.
    6. من بی نیازی را در قناعت قرار دادم و مردم در زیادی مال و ملک به دنبال آن هستند.
    پرستوهاي شب، پرواز كردند. قناري ها، سرودي ساز كردند. سحرخيزان شهر روشنايي. همه دروازه ها را، باز كردند. شقايق ها، سر از بستر كشيدند. كبوترهاي زرين بال خورشيد، به سوي آسمان ها ، پر كشيدند. عروس گل ، سر و رويي بياراست، خروش بلبلان، از باغ برخاست. مرا، با اين سبكبالان سرمست، سحرگاهان، ز هر در گفتگوهاست: خدا را، بلبلان، تنها مخوانيد. مرا هم ، يك نفس، از خود بدانيد. هزاران قصه ناگفته دارم، غمم را بشنويد، از خود مرانيد. شما دانيد و من، كاين ناله از چيست، چه دردست اين كه در هر سينه اي نيست؟ ندانم آن كه سرشار از غم عشق، جدايي را تحمل مي كند كيست؟ اميدم خفته، اندوهم شكفته، دلم مرده، تن و جانم فسرده. اگر من ، لاله اي بودم به باغي، نسيمي مي گرفت از من سراغي. دريغا، لاله اين شوره زارم، ندارم همدمي، جز درد و داغي. دل من ، جام لبريز از صفا بود، ازين دل ها، ازين دل ها جدا بود،...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا