خوبه که! این که هر روز یه برنامه داشته باشی خیلی خوبه! شور و حاله دیگه...
اصلاً این کارا به همین برنامه هاش خوبه. که مثلاً دندونش خون بیاد، بعد تو حتّی شاید بیشتر از مامان باباش دلت قنج بره که چرا انقد خون اومده!
اصلاً خیلی خوبه... اینکه مرهمی باشی رو زخم دل کسی، خیلی خوبه! مخصوصاً کسی که میدونی قرار نیست هیچ وقت ازش هیچ انتظاری داشته باشی...
صبح ها، از خوابش بیدار می شم.
شب ها می خوابم که خوابشو ببینم.
تمام روز باهامه. صدای پاشو می شنوم که پا به پام میاد، با من به چیزای خنده دار می خنده، عصبانی و خوشحال و غمگین می شه.
گاهی که خسته می شم، غر می زنم و کم میارم، می زنه تو سرم و می گه:خفه شو مهشید!
می خندم و بلند می شم.
فکرش حالم رو خوب می کنه. حرفاش، کاراش، صدای خنده اش پشت خط.
فقط وقتی هست از ته دل می خندم، شاید چون فکر می کنم فقط اونه که دلش می خواد از ته دل بخندم.
گند ترین روز زمستون، با یه "چطوری" اش تبدیل می شه به یه روزِ آرومِ بهاری.
ساعت ها و ساعت ها با یادش پیاده می رم. مخاطب آهنگام، نوشته هام و حرفای تو سرم فقط و فقط خودشه.
اگه دنیا پشتمو خالی کنه، چشماش واسه ایستادنم بسه.
اگه یه روز دلش نخوادَم، تمام دلیل های دنیا برای سرپا نگه داشتنم کافی نیست.
صبح ها، از خوابش بیدار می شم.
شب ها می خوابم که خوابشو ببینم.
تمام روز باهامه. صدای پاشو می شنوم که پا به پام میاد، با من به چیزای خنده دار می خنده، عصبانی و خوشحال و غمگین می شه.
گاهی که خسته می شم، غر می زنم و کم میارم، می زنه تو سرم و می گه:خفه شو مهشید!
می خندم و بلند می شم.
فکرش حالم رو خوب می کنه. حرفاش، کاراش، صدای خنده اش پشت خط.
فقط وقتی هست از ته دل می خندم، شاید چون فکر می کنم فقط اونه که دلش می خواد از ته دل بخندم.
گند ترین روز زمستون، با یه "چطوری" اش تبدیل می شه به یه روزِ آرومِ بهاری.
ساعت ها و ساعت ها با یادش پیاده می رم. مخاطب آهنگام، نوشته هام و حرفای تو سرم فقط و فقط خودشه.
اگه دنیا پشتمو خالی کنه، چشماش واسه ایستادنم بسه.
اگه یه روز دلش نخوادَم، تمام دلیل های دنیا برای سرپا نگه داشتنم کافی نیست.
5.30 ما امام باشیم، نازی 6 خوبه تجریش باشه دیگه؟ بعد بریم زیارت، 1 ساعتم بگردیم، میشه 8. بعد تا برسیم خونه، میشه 9-10؟ نظرت چیه؟
نظرت درمورد سه شنبه صبح چیست؟ یا 4شنبه صبح؟
اون واسه قدیما بود ...
زیاد روشنش گذاشتم سوخت :|
منم همین دعا رو میکنم ! این رومو تو نت نبینین ، بیرون افتضاحم :دی
اتفاقا این مدل برخوردا رو دوس دارم ولی فعلا روم نمیشه اینجوری برخورد کنم باهاتون
فردا اومدین ریخت و قیافه و رفتارمو دیدین جا نزنینا ..
اوندفه به زهرا می گفتم که نه اونقدر عوضی بودیم که بریم عشق و حال دنیامونو بکنیم و صفا کنیم.... بگیم دنیا رو داشتیم.
نه اونقدر آدمیزادی زندگی کردیم که بگیم اگه این دنیا مون به فنا رفت، فدا سر خدا، اون دنیا با اولیاء الله محشور میشیم!