هر چند زمان بزم و نوش آمده است
بلبل به خروش و گل به جوش آمده است
با چند بهار ، لالهی خفته به خاک
نوروز کبود و لاله پوش آمده است . . .
عید باستانی نوروز پیشاپیش بر شما مبارک
11ماه گذشت... بعضیا دلشون شکست.. بعضیا دل شکوندن... خیلیا عاشق شدن... خیلیا تنها... خیلیا از بینمون رفتن.. خیلیا بینمون اومدن.. گریه کردیم و خندیدیم.. زندگی برخلاف ارزوهامون گذشت... تفریبا7روز مونده؛7 روز از اون همه خاطره.. ارزو دارم نوروزی که پیش رو داری؛آغاز روز هایی باشد که ارزو داری...
یادم باشد که خدا با من است......
..................که فرشته ها برایم دعا می کنند،
..........................که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد
یادم باشد،که قاصدکی در راه است،
........................................که بهار نزدیک است
....................که فردا منتظرم میماند
............که من راه رفتن میدانم...و دویدن!
.........و جاده ها قدم هایم را شماره خواهند کرد،
اگر روزی دلم گرفت یادم باشد
که خدای من اینجاست،همین نزدیکی ها
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم . . .
زیباییهای دنیا... بیشتر از وسعت شادی های من بود
من هر لحظه از زندگی را عاشقانه لبخند میزدم ...
خوشبختی را از روزگار زیرکانه قرض می گرفتم ...
تمام نمی شد... کم نمی آمد! و دلم به خوبی ها و قشنگی های زندگی ... خوش بود.
ولی از زمانیکه تک درخت مه گرفته انتهای دشت... همه دغدغه من شد
نمی دانم من از زیبایی ها دل بریدم یا زیباییها ... از من دل برید
سهم من از همه زیباییها و قشنگی های دنیا ... یک درخت مه گرفته شد ...
که همیشه در انتهای دشت است ... همیشه مه آلود است ...
و همیشه تنهاست ... اما ... حرفی نمی زند !؟