حلما68
پسندها
1,019

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام ( ضحی 1تا 3)



    افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی. (یس 30)



    و از تمام پیامهایم روی برگرداندی (انعام 4)



    و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا 87)



    و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)



    و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)



    پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید

    گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی . ( احزاب 10)



    تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی،که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)
    سلام
    ضمن تبریک میلاد امیرمومنان علیه السلام
    #1499
    #35


    لطفا به یکی از دوستان خود اطلاع دهید
    تشکر:gol:
    دست بیندازید توی جیبتان.
    سوت بزنید و خیابان‌ها را فتح کنید و بسپارید خودتان را به خیالِ خوشِ آسودگی...
    شاید زندگی آن نغمه‌ی جادویی که برایتان حبس کرده است در گلو را،
    همین زودی،
    پشت این مکثِ کش‌دارِ بدِ حادثه‌ها،
    رها کند توی سرنوشت‌تان!
    "دوست خوب"
    غمها را از بین نمی برد،
    اما کمک میکند با وجود غمها محکم بایستیم!
    "مثل چتر خوب"
    که باران را متوقف نمیکند اما کمک میکند آسوده زیر باران بایستیم...
    در موسیقی سنتی یک گوشه‌ای هست به‌نام سَلمَک‌.
    یک جایی بین پرده‌ی چهارم و پنجم دستگاه شور.
    وقتی می‌خواهی از "شور" بیفتی تویِ "دشتی".
    آن‌جا؛ درست همان لحظه، یک مکث می‌کنی؛ یک توقف چند ثانیه‌ای بین دو پرده.
    یک لحظه آواز را به جای آن‌که رها کنی توی هوا، نگه میداری توی گلو... می‌پیچانی،
    مکث می‌کنی،
    خسیس می‌شوی توی خرج کردنش!
    چرا؟
    چون بعدش که می‌روی توی "دشتی" و صدا را رها می‌کنی، آزادش می‌کنی، آن مکث چند ثانیه‌ای کرشمه می‌شود روی صدایت.
    یک دمِ دل‌انگیز می‌آفرینی؛
    جانِ جهان ‌می‌شود ترمه‌ی آوازت...
    زندگی هم همین است.
    گاهی اگر دلش خواست مکث کند، پاپِی نشوید که هل بدهیدش جلو.
    بگذارید لحظه‌ای را توقف کند،
    دراز بکشد بین دو اتفاق...
    رها کنید این با شتاب پیش رفتن را.
    کِش بیائید میان حادثه‌ها.
    سلام بانو

    قربونت

    وظیفه اس خواهر عزیز
    .
    .
    .
    .
    فقط ما رو هم دعا کنید

    :gol:
    از نگاه کردن به عقربه هاي دقيقه شمار ساعت که خسته شوي، از لحظه هاي تنهايي و بي همراهي که خسته شوي،
    از بغض هاي فرو مانده در گلويت که خسته شوي،
    از لبخندهاي تلخ مصنوعي ات که خسته شوي،
    از ترس هاي کودکانه هميشگي ات که خسته شوي،
    از دلگيري هاي مُدامت که خسته شوي،
    از چشم هاي دل نگرانت که خسته شوي،
    از پاهاي خسته در راه مانده ات که خسته شوي،
    از ناصبوري هايت که خسته شوي، از نارفيقانت که خسته شوي،
    از دنياي بي روحت که خسته شوي،
    از هجوم نامهرباني هاي دنيا که خسته شوي،
    از آرزوهاي کالت که خسته شوي،
    اصلاً از دنيا که "بريده" باشي،
    آن وقت دلت مي خواهد بروي يک جايي مثل حرم،
    بنشيني يک جاي دنج توي صحن؛
    زل بزني به تک تک آدم هايي که نمي داني چه روزگاري دارند،
    زل بزني به کبوترهايي که گاهي دلت مي خواهد جاي آن ها باشي،
    زل بزني به آسمان آرامِ حرم و کلي عشق،
    مهرباني و اميد از آسمانش هديه بگيري ... نه! اصلاً بگذار يک جور ديگر بگويم؛
    وقتي که يک جور غمي سراغت را مي گيرد که فقط يک درمان دارد،
    وقتي که دلتنگش مي شوي، وقتي که دلتنگت مي شود،
    وقتي که هواي کميل خواندن مي کني،
    وقتي که هواي نفس کشيدن در هوايش را مي کني،
    وقتي که دوست داري بروي به يک جايگاه امن،
    به يک آرامش گاه آسماني و بلند بلند بخواني اش؛
    بلندبلند بگويي "ياغياث المستغيثين"؛ بلندبلند بگويي پشيمانم،
    دل شکسته ام، عذرخواهم؛ بلند بلند بخواني اش و گريه کني؛
    بخواني اش و سبک شوي..
    آن وقت است که دوست داري بروي يک جايي مثل حرم ...
    سلام سمیرا جونی خوبی عزیزم ؟
    دلم برات حسابی برات تنگ شده
    انشاالله هر جا هستی موفق و شاد باشی
    هوالله الذی لا اله الا هو -الرحمن- الرحیم- الملک -القدوس-السلام-المومن-

    المهیمن- العزیز، الجبار، المتکبر، الخالق - الباری - المصور - الغفار

    القهار - الوهاب - الرزاق - الفتاح - العلیم - القابض - الباسط - الخافض

    الرافع - المعز - المزل - السمیع - البصیر - الحکم - العدل - اللطیف -

    الخبیر - العلیم - العظیم - الغفور - اشکور - العلی - المتعز - الحفیظ

    المقیت - الحسیب- الجلیل - الکبیر - الرقیب- المجیب - الواسع - الحکیم

    الودود - المجید - الباعث - الشهید - الحق - الوکیل - القوی - المتین

    الولی - الحمید - المحصی - المبدی - المعید - المحیی - الممیت -

    الحی - القیوم - الواجد - الماجد - الواحد - الصمد - القادر - المقتدر

    المقدم - الموخر- الاول - الاخر - الظاخر - الباطین - الوالی - المتعالی

    البّر - التواب - المنتقم - العفو - الروف - مالک الملک - ذوالجلال و الاکرام

    المقسط - الجامع - الغنی - المغنی - المانع - الضار - النافع - النور - الهادی

    البدیع - الباقی - الوارث - الرشید - الصبور
    بسم الله

    .
    .



    :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:

    [IMG]



    [نظرسنجی انتخاب کتاب] اولین دور هم خوانی تالار کتابخانه | بهار 94
    سلام حلماجان
    ممنونم شماخوبی؟
    سال نوی شماهم مبارک.سال خوب وسرشاراموفقیتی روبراتون آرزومندم.:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا