آ
پسندها
74

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سر جلسه امتحان یه نفر بغل دستم نشسته بود.منم داشتم بهش توضیح میدادم که چجوری تقلب کنه! اونم فقط گوش میداد.
    امتحان که شروع شد پا شد ورقه هارو پخش کرد... :|


    یاد من باشداز فردا صبح

    جور دیگر باشم

    بد نگویم به هوا، آب ، زمین

    مهربان باشم، با مردم شهر

    و فراموش کنم، هر چه گذشت

    خانه ی دل، بتکانم ازغم

    و به دستمالی، از جنس گذشت

    بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل

    مشت را باز کنم، تا که دستی گردد

    و به لبخندی خوش

    دست
    ...
    خدانكنه دوقولوم مواظب خودت باش
    موفق باشي ايشالا
    شب خوش
    فعلا
    ملسي دوقولوم.
    چرا انقد دير اومدي ؟ داشتم ميرفتم بخوابم
    خوبي؟ چه خبر؟
    سلام
    رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده ریچارد

    موافقم;)

    دلم گرفته اي دوست .هواي گريه با من.......
    سلام دوقولوييم.خوبي تو؟ چه خبر؟
    چشم همش چشام ميذارم رو هم ميخوابم تا تموم شه.:d

    اخيرا كشف شده است كه
    حرف مورد علاقه ي دختر هاي ايراني در زبان فارسي ( پ ) و ( خ ) مي باشد

    مثلا : دوست دارند كه

    ( پول ) ( خرج ) كنند.
    ( پسر ) ( خر ) كنند.
    ( پدر ) ( خام ) كنند.
    ( پرايد ) ( خرد ) كنند.
    ( پاسپورت ) بگيرند برن ( خارج) .
    ( پر رو ) و ( خوشگل ) باشند و ... ادامه دارد
    تو یه پاساژ راه میرفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذرخواهی میکنم و وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسمه های مانکنی هست که جلوی مغازه میذارن. اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخر هم رو لباشه. بهش گفتم خنده داره من فکر کردم آدمه. یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است :|... فشار امتحاناست ... وگرنه من اینطوری نبودم ....
    دوقولوييم مرسي ك واسم دعا كردي.
    راستي ممنون واسه طاليبا منم ك عاشق طالبي. حسابي گل كاشتي.
    ملسي دوقولوم.
    چشم.
    ن ديگه اول تو بهتريني بعدش من .
    آخه با جزوه ك خوش نيس ولي خب ايشالا بخير بگذره.
    شبت خوش
    سلام.خوبم
    چرا دارم هنوزم كامل نخوندم
    يكم استراحت
    چشم زودي ميرم.
    كار نداري برم دوقولوم بخونم؟
    پس از آفرینش آدم

    خدا گفت به او: نازنینم آدم،

    با تو رازی دارم ، اندکی پیشتر آی.

    آدم آرام و نجیب آمد پیش

    زیر چشمی به خدا می نگریست

    محو لبخند غم آلود خدا

    دلش انگار گریست.

    "نازنینم آدم

    ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید )

    یاد من باش که بس تنهایم"

    بغض آدم ترکید ،گونه هایش لرزید،

    و به خدا گفت:

    من به اندازه ی...

    من به اندازه ی گلهای بهشت ... نه...

    به اندازه عرش... نه... نه

    من به اندازه ی تنهاییت ای هستی من

    دوستدارت هستم.

    آدم کوله اش را برداشت.

    خسته و سخت قدم بر می داشت،

    راهی ظلمت پر شور زمین.

    طفلکی بنده غمگین ، آدم

    در میان لحظه ی جانکاه هبوط ،

    زیر لبهای خدا باز شنید که گفت:

    نازنینم آدم، نه به اندازه ی تنهایی من

    نه به اندازه ی عرش،

    نه به اندازه ی گلهای بهشت

    که به اندازه یک دانه گندم فقط یادم باش.

    نازنینم آدم، نبری از یادم!
    اينو برا يكي از بچه ها ميخوام ميتوني كمكش كني؟
    ( سلام خوب هستین بیخشید مزاحم شدم ما 8تیر یه مسابقه اسکیس داریم که موضوش دانشکده معماری و گفتن شیت بندی کار کنیم اگه حاضری دارین واسم بفرستین ممنون میشم فقط فوقالعاده باشه اخه میخوام اول بشم نظریم داشتین ممنون میشم مرسی )
    علی پا به این دنیا گذاشت و قلب عاشقان را محسور کرد و همگان را با انسانی اشنا کرد که پدر تمامی افریدگان پروردگارش لقب گرفت
    روز مرد پیشاپیش مبارک:w23:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا