خودتو با یه شعر وصف کن...!

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کوتاه بیا زندگی که دیگه حوصله ندارم
میخوام کمی از قید و بند ها خودم رها کنم
ازاد باشم در زمانه ای که
تنها محبوس جسمم هستم
میخواهم پرواز کنم به اوج اسمان تا بتوانم لذت ببرم از حس پرواز و ازادی
کاش سکوت نمیکردن ادمها کاش کسی سخنی میگفت ولی تنها سکوت میکنند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر حرف تو دلم هست

و چقدر
لالم از گفتنش

پس ...!



 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا اینگونه باور کن

چو برگی در میان دستهای باد می رقصم

به دام باد افتادم اگرچه

در آغوش نسیم تا اوج خواهم رفت

میان خاک افتادن نمی خواهم

من آن برگم که از تحقیر پای خلق می ترسم

مرا اینگونه باور کن

نه افسونگر نه دیوانه

نه جامم من ، نه پیمانه

خودم افسونم و حیرت

می ِ نابم ، چه مستانه



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
شعرهایم بوی غم میدهد
بوی زندگی میدهد
اخر زندگی بیشتر غم دارد تا شادی
از دست دادن
فراموش شدن
دوست نداشتن
تمامش غم هست
تنها لحظه شیرین زندگی
وقتیست
که کودکی معصوم لبخندی میزند
انگاه میفهمی خدا هنوز ادمها را از یاد نبرده و به یادشان هست
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
هفت خطّ جام را پر کن که دل پر شد زغم
پرده ي چشمم چرا پوشيده شد از
اشک و نَم؟
از خدا گويم و يا از
دل بگويم واي واي
انفجار
بغضم و صدگريه همچون هاي هاي


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
روح من در جهت تازه ء اشیا جاری است .
روح من کم سال است .
روح من گاهی از شوق ، سرفه اش می گیرد .
روح من بیکار است :
قطره های باران را ، درز آجرها را ، می شمارد .
روح من گاهی ، مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سهم من از زندگی
قلبیست که خنجری خورده
دستیست که به دیوار تکیه میکند تا کسی نیاندازدش
نگاهیست که یخ و بی احساس شده
سهم من از زندگی
لبخند ایست
که کودکی میزند و من در اینه
به کودکیم لبخند میزنم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در وصف خود چه گویم
تنها هستم
کمی دل تنگم
زیبایی را دوست میدارم
اما دلم هر روز میخواهد پرواز کند به سرزمینی دیگر
دلم میخواهد کسی باشد فرقی ندارد دختر یا پسر
تنها کسی باشد تا ارام کنارش بنشینم
برایم حرف بزند از زندگی تا ارام بگوید زندگی کنار تو عزیزم رنگ دیگری دارد
تا بگوید زندگی رنگ گلهای همیشه بهار میشود وقتی با هم هستیم
تا بگوید زندگی در نبودت نامفهوم هست
تا بگوید زندگی وقتی تو نباشی میخواهم نباشد
چقدر دلم میخواهد همچین کسی را داشتم
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گل در برو می در کف و معشوق بکام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
سهـم من از تـو

کمی تنـهایی ست و بسـی دلتنگــی !

سهم من از تو

همین ست کـه خیـالت هـرشب

پرکـند پازل تقدیـر مرا !
 
  • Like
واکنش ها: noom

noom

عضو جدید
[FONT=&quot]از خانه بيرون مي آيم
آسمان يك دل سيرگريه كرده و
جاده هاي رفتن خيس ِ خيسند .
ولي كور خوانده اند ،
تو را بيشتر از باران دوست دارم

[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]

امین منصوری​
 

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز

مَــ ن..؟!


چه دوحرفـ ے ـه وسوسه انگیزیســت.....


ایـن مـَـ ن! نه زیبایـَـ م ، نه مهـربانـَـ م....نه عـاشق و نه محتاج ِ نگاهـے...!


فرارے از پسران ِ مانکن پرست.... !!!


فقط براے خودمـ هستم...خود ِ خودمـ ! مال ِ خودمـ ! صبــورم و عجــول و لجـباز !!


سَنگیــ ن...سَرگــردان...مغــرور...قـ� �نــع....با یک پیچیدگـے ِ سادهـ و مقدارے بــے حوصلگـے ِ زیـاد


و براے تویــے که چهره هاے رنگ شده را مـے پرستـے نه سیرت ِ آدمــے ؛ هیــ چ ندارمـ !

 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
در ایــن سینــه، پــرنــده‌ای اســت

کــه عــاشــق قفــس اســت!


نــام تــو
، آبش!

یــاد تــو
، دانــه‌اش .
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
قبول کن ...

همه چیز امکانپذیر هست ...

وقتی در آخر تو را ...

به خاطر مهربانیت رها خواهند کرد !!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مهربانی را فراموش کرده اند ادمها
اما من هنوز فراموش نکردم مهربانی را
گاهی حس میکنم
باید زیر خروارها خاک سرد باشم
تا میان انسانها نفس بکشم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
راه كه مي روم
مدام بر مي گردم
پشت سرم را نگاه مي كنم
ديوانه نيستم
خنجر از پشت خورده ام ....
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خنجر از دشمن خوردم تنها ارام چشم بستم
اما وقتی دوست خنجر زد اه از نهادم بلند شد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
هیچ کـــــــس

کسی را کـــــــه می خواهد

پیــــــــدا نمی کند

مـــــــــا انسان هــــــــــــا

یا دیر به هم می رسیم

یا آنقــــــدر زود

که نمی فهمیمـــــــــــــ
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی تنها ارزو میکنم
انکه لیاقت دوست داشتنم را دارد بیابم
اما من هنوز انها که دوستم دارند را دیر یافتم
چگونه انکه لیاقت دوست داشتنم را بیابم
در حالی که خیلیها دوستم دارند و دوستشان دارم
اما همیشه جای یک نفر خالیست
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
دیگر فقط آیینه ها میدانند
و خطوط شکستگی های صورتم
و خمیدگی قامتم
که دوستت دارم
و تو نیستی
تا هیچ چیز از این دوست داشتن بدانی
...
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستش دارم ولی می ترسم بهش بگویم .

می ترسم بگم و بگوید مرسی .

بگوید
ممنون .

یا هر چیزی بگوید
بجــز :

من هم دوسِت دارم .



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی مجبوری دوستی را از دست بدهی
اما میدانی بهتر هست از دست بدهی خودت انتخاب کن تا بروی
تا بشوی خاطره ای به یاد ماندنی در ذهن دوستی
اما هرگز دل دوستی را نشکن که روزی دلت را زمانه میشکند
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
.
.

قلب من قفس کوچکی است

و عشق تو


آن پرنده ی با وفا


که اگر چه در اوج پرواز می کند


هیچ گاه قفس کوچکش را از یاد نمی برد ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
صبور نیستم
در زمانه ای که ادمها برای رسیدن به اهدافشون
از شرافت خودشون میگذرند
مشتاقانه منتظر مرگ هستم تا شرافتم را از دست ندهم
 

Similar threads

بالا