شهيد والاي بصيرت (شهيد دكتر عبدالحميد ديالمه)

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
بسم رب الشهداء و الصديقين

با عرض سلام خدمت شما دوستان عزيز

زياد نميخوام وقت با ارزشتونو بگيرم، تنها به اين نكته بسنده ميكنم كه ديروز بنده كليپي مشاهده كردم در مورد شهيد گرانقدرمون، شهيد دكتر عبدالحميد ديالمه، كه به شدت منو تحت تاثير قرار داد. واقعا به حال خودم افسوس خوردم كه چرا اطلاعاتم در مورد اين شهيدان بزرگوار كمه. به همين خاطر بر آن شدم كه حتما تاپيكي در مورد آن شهيد گرانقدر ايجاد كنم و مختصر آشنايي با ايشان در آن مطرح كنم. اميدوارم دوستان عزيزم نيز مرا در اين مسير ياري كنند.


اول از همه ، همون كليپي را كه ديروز گوش دادم قرار ميدم، اميدوارم شما هم از اين كليپ بهره مند شويد. شديدا توصيه ميكنم اگر با اين شهيد بزرگوار آشنايي كمي داريد ، دانلود كنيد و مشاهده كنيد و تا آخر تاپيك همراه ما باشيد.


دانلود


خداوندا، به حق محمد و آل محمد، ما را با شهيدان محشور بگردان!

 

پیوست ها

  • e7ddrvdck7gv7kyf4xyz.jpg
    e7ddrvdck7gv7kyf4xyz.jpg
    50.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
مختصري از زندگي نامه شهيد ديالمه

مختصري از زندگي نامه شهيد ديالمه


تولد: 4 اردیبهشت 1333 در تهران در خانواده‌ای مذهبی.


شهيد ديالمه.jpg
- مرحوم دکتر حمید دیالمه پدر شهید، قبل از انقلاب با حضور در جلسات انجمن اسلامی پزشکان که شهید مطهری از گردانندگان آن بود، باعث گردید فرزندش عبدالحمید (که وحید صدایش می‌کردند)، با مباحث سیاسی، مواضع و افراد فعال در عرصه‌های سیاسی و انقلابی آشنا شود. در آن جلسات از حضور سیاسیون و روحانیون مطرح آن زمان برای سخنرانی بهره گرفته می‌شد؛ افرادی همچون شهید دکتر بهشتی و مهندس بازرگان.

- پدر شهید در دوران بعد از انقلاب با تشکیل سازمان پزشکی امام خمینی علاوه تربیت نیروهای امدادگر در طول دفاع مقدس، تعدادی درمانگاه خیریه را مدیریت می‌نمود که این امر تا هنگام وفات ایشان ادامه داشت.



تحصیلات:
- پس از طی دوره دبستان ، آغاز دوره متوسطه در دبیرستان هدف شماره 3 / اخذ دیپلم طبیعی و شروع تحصیل علوم حوزوی.







- سیره و حدیث را نزد اساتید حوزه علمیه قم و علوم مختلف منطق ، فلسفه و عرفان را نزد استاد شهید آیه الله مرتضی مطهری آموخت.

- سال 1352 به دانشگاه فردوسی مشهد وارد شد.

- اخذ مدرک دکترای داروسازی از این دانشگاه در تاریخ 14 اسفند 1358.




فعالیت‌های پیش از پیروزی انقلاب:

- ارتباط مستمر با علمای تهران و شرکت درجلسات شهید مطهری، شهید بهشتی و دکتر بازرگان از دوران جوانی.

- از سال 1352 تا اواخر سال 1356 شروع به مبارزه مخفی با رژیم شاه نمود.

- در سال 1354 به همراه چند تن از دوستان ، برای بررسی اوضاع منطقه و ساخت مستندی پیرامون وضعیت فقر در نقاط محروم ایران، به استان سیستان و بلوچستان سفر کردند و از اوضاع کپرنشینان فیلمبرداری و با ایشان درباره وضع بد زندگی مصاحبه نمودند، که در چاه بهار توسط ساواک دستگیر ولی به علت موجود نبودن مدرک، پس از مدتی آزاد می شوند.

- تولید چند فیلم مستند که اکثرا ناتمام ماند؛ مانند مستند فقر در سال 54 که بعد از انقلاب بخشهایی از آن از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد.

- در سال اول تحصیل‌، در خوابگاه دانشگاه مشهد اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود و از این طریق افراد را شناسایی و جذب می کرد.

- برپایی جلسات دعای کمیل در سطح دانشگاه، برای اولین بار در ایران. این جلسات بعدها در سطح عمومی و گسترده‌‌تر در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام تداوم یافت.

- تشکیل گروههای چندین نفری و مدیریت آنها جهت نشر افکار ناب اسلامی شیعی ، با آموزشهای عقیدتی و سیاسی.

- چندین بار دستگیری توسط ساواک .

- نشرفرامین امام خمینی (ره) مبنی بر دوری جستن از حزب رستاخیز و هشدارهای ایشان در مورد صهیونیسم‌، در دانشگاه .

- رهبری و طراحی تظاهرات علیه شاه معدوم در اوج خفقان سالهای 54-55 در شهر مشهد و اعلام مرجعیت و رهبریت امام خمینی(ره) و مدیریت حرکت‌های دانشجویی انقلابی در مبارزه علیه رژیم و تلاش برای همگرایی گروههای دانشجویی دیگر.

- انتشار اعلامیه هایی جهت افشای جریان انحرافی منافقین در سال 1354 در دانشگاه مشهد .



فعالیت‌های پس از پیروزی انقلاب:

- در سال 1357، به دنبال اوج‌گیری انقلاب شکوهمند اسلامی‌:‌ اعلام موجودیت رسمی و علنی‌، «مجمع احیاء تفکرات شیعی» در سطح دانشگاه و شهر مشهد و مدیریت و تشکیل کلاسهای عقیدتی برای جوانان مشهدی.

- عضو شورای انقلابی تزکیه در دانشگاه.

- عضو شورای اولیه هفت نفره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان خراسان.

- عضو شورای اولیه حزب جمهوری اسلامی در خراسان بهمراه بزرگانی همچون شهید هاشمی‌نژاد، شهید کامیاب و آیت الله واعظ طبسی و... .

- تشکیل جلسات مناظره وگفتگوی اعتقادی- سیاسی و جلسات آزاد پرسش و پاسخ با نمایندگان گروههای انحرافی در سطح شهر و جمع‌های دانشگاهی.

- ادامه افشاگری در مورد اندیشه‌های التقاطی منافقین.

- سخنرانی‌های متعدد اعتقادی


- سیاسی در تهران‌، مشهد و قم که ابتدا بیشتر در دانشگاه و فضاهای دانشجویی صورت می‌پذیرفت و همزمان با کاندیداتوری شهید و انتخاب به عنوان نماینده مردم مشهد در مجلس، کم‌کم به شکل گسترده‌ای در میان مردم انقلابی دیگر شهرهای استان خراسان و کشور گسترش یافت که حدود 400 ساعت از نوارهای آن جلسات توسط دوستان شهید جمع آوری شده است.

- نقد نظرات، تفکر و خط مشی سیاسی و مذهبی بنی‌صدر.
این مساله به صورتی بود که مدتها پیش از مطرح شدن بنی صدر به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، انحراف بنی‌صدر از خط امام برای شهید دیالمه محرز شده بود و این در حالی بود که بسیاری از بزرگان کشور و انقلاب در رده‌های مختلف از بنی‌صدر حمایت می‌کردند.

- تشکیل گروه مطالعه مدارک، بر ضد بنی‌صدر و کشف مدارک فراوان و نشر آن برای اشکار نمودن چهره واقعی بنی‌صدر از ابتدای اتقلاب.

- شکل‌دهی تحصن اعتراض آمیز دانشجویی در مقابل روزنامه انقلاب اسلامی در تهران.

- شرکت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و حمایت علمای برجسته مشهد از وی و انتخاب ایشان از سوی مردم به عنوان نماینده مردم مشهد.


- عضو هیئت رئیسه سنی مجلس ، به علت سن کم. - ریاست کمسیون شوراها در مجلس شورای اسلامی.

- تلاش برای ارائه مدارک عدم کفایت سیاسی بنی صدر به مجلس با همکاری برخی از نمایندگان و موفقیت در این امر.

- شهادت در حادثه خونین بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی .

 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
من کلیپی که گذاشتد رو دانلود کردم ،حجم بالایی هم داشت
متاسفانه فقط یک صدای خش خش نامفهوم داره بدون تصویر :(
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
[h=1]رفتار و منش شهید[/h]

همه کسانی که شهید دیالمه را دیده اند او را از جمله کسانی به شمار می آورند که قدرت جذب بالایی داشت، افراد با یک یا دو جلسه برخورد به او علاقه مند می شده یا بهتر بگوییم شیفته او می شدند و این البته حاصل ویژگی هایی بود که او در برخورد با دیگران رعایت می کرد، به گونه ای که می توانستی شاخصه های خلق و خوی اسلامی را در رفتارومنش او بیابی.

یکی از خصایص او این بود که به سخن دیگران خوب گوش می کرد.


در میان دینداران کسانی را می یابی که حرف های خوب می زنند، حتی خوب هم حرف می زنند اما برای سخنان دیگران شنونده خوبی نیستند. به ویژه وقتی که به دلیل دانش بالایی که دارند و یا اِشرافی که بر شبهات و معضلات اجتماع دارند، قادرند با اولین کلام مخاطب حدس بزنند که او چه چیزی می خواهد بگوید، اگر توانایی چنین حدسی در کسی باشد غالبا شنونده خوبی برای دیگران نیست!


مهارت شنیدن مهارتی است که همگان از آن برخوردار نیستند، اما دیالمه علی رغم اینکه در سخن گفتن و پاسخ دادن به سوالات و شبهات مهارت داشت ولی او را شنوای خوبی برای سخنانت می یافتی و این خوب شنیدن را در تمام رفتار و حرکاتش حس می کردی آنگونه که فکر می کردی همه حرفهایت را پذیرفته و یا آنکه تا به حال چنین سخنی را نشنیده و برایش جدید است!


اما وقتی فرد همه حرف هایش را می زد و همه دلایلش را ارائه می داد، آن وقت پاسخی کوتاه و قانع کننده نشان می داد که او هم با آن حرف ها آشنا بوده، هم بر پاسخش به بهترین شکل تسلط داشته.


در برخی جلسات و کلاس ها گاهی می شد که 20 دقیقه حرف کسی را گوش می کردو برخلاف دیگران نگران اتمام وقت نبود،سپس درکوتاهترین وقت ممکن بهترین پاسخ را می داد، در حالیکه سخنران او بود و قاعدتا او باید سخن می گفت!


این شیوه آدمیان را به او علاقه مند می کرد، احساس می کردند علی رغم آن که حرفشان مبنای درستی نداشته و شهید این را می فهمیده اما به آن ها توجه کرده و برای آنان وقت گذاشته، ادله و حرف هایشان را شنیده و سپس کوشیده تا به بهترین شکل پاسخ داده و باورهایشان را اصلاح کند.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
[h=1]احیاگر تفکر شیعی[/h]



حقیقت دین همواره در طول تاریخ بدست هادیان بشر یعنی انبیاء و اوصیاء الهی تبیین و تبلیغ گردیده است. گر چه هیچگاه این حقیقت از دخالت افکار و اندیشه های بشری در امان نبوده و همواره کسانی می کوشیدند تا آن را آلوده سازند،اما واقعیت آن بود که هر گاه اصل دین مخدوش گردیده و بیم آن می رفت که بشر نتواند به تعالیم الهی دست یابد، پیامبری دیگر به احیاء حقیقت دین برپا خاسته و توحید را که اساسی ترین پایه دین به شمار می رفت حیاتی دوباره می بخشید. همچنان که می توان ابراهیم(ع) را حیات بخش تعالیم نوح(ع) و پیامبر خاتم(ص) را احیاگر توحید ابراهیمی دانست.


گر چه مجاهدت های 23 ساله آخرین رسول الهی محمد مصطفی(ص) اکمال دین را رقم زد اما از آنجایی که دشمنان همیشه در کمین بودند، غروب خورشید حیات او در سال 11 هجری، بزرگترین سوء قصد جنایی به هدایت بشر را در پی داشت که می رفت تا قلب اسلام را برای همیشه از تپش بازدارد. راهنمایان و مربیان الهی که پیامبر خاتم (ص) به جهت مرزبانی از اصل اسلام پس از خود معرفی کرده و شناسانده بود به دست هواپرستان کنار زده شده و کسانیکه خود نیازمند هزار گونه هدایت بودند، بر مسند پیامبر نشستند و خود را هادی مردم و نگهبانان دین خدا معرفی کردند تا بتوانند دین را آنگونه که می خواهند تفسیر و تأویل نمایند.


نگاهی گذرا به دوران خلافت پس از پیامبر تا خلفای اموی و عباسی گواه روشنی بر این مدعا است، خلفایی که در رفتار و گفتار فی الواقع شباهتی به پیامبر نداشتند و جامعه ای را ساختند که آن نیز با آنچه که پیامبر(ٌص) می خواست فاصله بسیاری داشت. مربیان الهی با درکی عمیق از این خطر بزرگ، امامت خود را در آن دانستند که تعالیم پیامبر را که همان حقایق اسلام بود _ و دست هایی می کوشید تا آن را برای همیشه دفن کند _ با مجاهدت های خود احیا کرده و به جامعه بشری بازگردانند.


در لابلای این مجاهدت ها و مبارزه ها به جهت احیا و مرزبانی اصل دین، تفکری تبیین شده که می توان آن را "تفکر شیعی" نامید، تفکری که بدون شک خالی از هرگونه دخالت آراء و اندیشه های بشری می توان به طور قطع آن را منتسب به وحی و مربیان معصوم الهی دانست. حرکت عظیم اوصیاء پیامبر خاتم (ص) در مرزبانی دین گذشته از آنکه نقش آنان را در تبیین و تثبیت تفکر شیعی روشن کرد خطی را برای پس از خود ترسیم کرد که می توان آن را "اندیشه احیاگری" نامید. مسیری که در طول تاریخ تشیع با گام های استوار تربیت شدگان اهل بیت چون عبدالعظیم حسنی و بزرگ مردانی چون کلینی ها، شیخ صدوق ها، علامه مجلسی ها، امینی ها و عسگری ها طی شد تا ثابت کنند که شاگردان بحق مکتب اهل بیت اند.


بدون شک کسانی خواهند توانست در این مسیر گام بردارند که علاوه بر اینکه حقایق ناب اسلام را خوب می شناسند و آن را صرفا در تفکری می دانند که پیامبر و امامان مطرح کرده اند،خطر دست های آلوده ای راکه به مکتب حق نزدیک می شود را درک کنند. این دو شاخصه به انضمام زمان شناسی، بصیرتی می آفریند که در می یابند کتمان ها و بدعت ها و التقاط ها در طول تاریخ، گر چه صورت های متفاوتی از باطل بوده و هستند اما روح همه آنان آلوده ساختن آب زلال عقاید تشیع و میراندن روح خالص و الهی آن است. حرکتی که اگر احیاگرانی را در برابر آن نیابی، باید آن را اجل حتمی عقیده صحیح به شمار آوری!!


جاده "احیاگری" بیش از آنکه نیازمند سن و عمر طولانی باشد نیازمند درکی عمیق از رفتارهای امامان شیعه و دست پرورده های آنان و به دنبال ان علمای احیاگر است، لذا می توانی در این جاده جای پای جوانی مخلص چون شهید دیالمه را نیز مشاهده کنی و طنین صدای دردمندش را در این راه بشنوی آنگاه که حرکت خود را احیاء تفکرات شیعی نامید.


تامل در سه واژه انتخابی نشان عمق اندیشه و دقت نگرش شهید است. کلمه احیاء نشان آن بود که او متوجه مرگ بخش هایی از حقیقت حداقل در نسل جوان و جامعه دانشگاهی و روشنفکری آن روز شده است. واژه تفکر حامل این پیام بزرگ بودکه پایه های دین بر عقائد استوار است، آنگونه که اساس دعوت پیامبران از دعوت به توحید یعنی اصلاح عقیده آغاز گردید و دشمنان نیز همواره برای تخریب نسل ها، فساد و انحراف در عقیده را نشانه گیری کرده اند. لذا ما هم(شهید وهمرزمانش) اصلاح اندیشه ها و کاشتن بذر عقیده صحیح و استوار در جوانان راباید تکلیف خود بدانیم. واژه شیعی نیز به جهت تأکید بر ترک هر گونه تفسیر بشری از عقائد دینی و تأکید بر خالص معارف وحیانی همراه با تبیین پیامبر و اهل بیت بود.


از این جهت پاسخ شهید به کسانی که می پنداشتند این نام بزرگ شایسته علما و فقها است چنین بود: "تفکر شیعی چیزی نیست که ما بخواهیم آن را ایجاد کنیم این تفکر حاصل مجاهدت های اهل بیت (علیهم السلام) درطول حیاتشان بوده که علما بزرگ شیعه به احیاء آن در عصر غیبت همت گماشته اند. اما اکنون ابعادی از این تفکر در جامعه فراموش و یا کمرنگ شده است، وما باید به تاسی از شاگردان اهل بیت آن را در میان جوانان احیاء کنیم. ما نمی خواهیم حتی یک کلمه به حقیقت دین از خودمان اضافه کنیم ! ما می خواهیم آنچه را که هست و کسانی ندیده اند زنده کرده و در برابر دیدگان همه تاریخ قرار دهیم."


پس از آن، همه عمر خود را صرف کرد تا بخش هایی از این تفکر را که از یاد رفته ، یا به اشتباه فهمیده شده بود، شناسایی و به نسل جوان برگرداند. و اینگونه جای پای یک جوان 26 ساله درجاده احیاگری اندیشه های شیعی برجای ماند و نشان داد که اگر این مهم بخوبی درک شود هر جوانی نیز می تواند برای خود در این راه بزرگ، سهمی قائل شود.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سلام
من کلیپی که گذاشتد رو دانلود کردم ،حجم بالایی هم داشت
متاسفانه فقط یک صدای خش خش نامفهوم داره بدون تصویر :(

سلام
خوبيد ان شاءاله؟
ممنون از حضورتون
كليپ موجود در پست اول رو ميفرماييد؟
من اونو از آدرس زير برداشتم:
http://ansarclip.ir/05/0503/2142-9100002142
ديروز كه دانلود كردم سالم بود، درسته كه حجمش بالاست، ولي واقعا ارزش داره
اتفاقا صداي واضح و تصوير مطلوبي داره
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
و آنچه دیالمه را نگران می کرد ...

آنچه معمولا برخی آدم ها را نگران می کند رفتارهای نابهنجار دیگران است. وقتی کسی خود به رفتاری مقید است و آن را یک ارزش می داند، و دیگران را در پای بندی به آن کاهل و بی توجه می بیند نگران شده و به دنبال تغییر یا اصلاح آن رفتارها است، این دغدغه در میان افراد متدین با معیار ارزش های دینی تحقق می یابد، به طور مثال اگر در معیارهای رفتاری دین نماز جماعت یا نماز اول وقت یک ارزش دینی است کسانی که بدان مقیدند، از بی توجهی دیگران به این رفتار دینی نگران می شوند.به ویژه وقتی رفتارها از دایره حد و مرزهای الهی خارج شده و عنوان حرام یا گناه به خود می گیرد.


در واقع با مجاهدت های علمای بزرگ اسلام در طول تاریخ و تدوین فقه شیعه مرزهای حرام و حلال در رفتار به گونه ای برای همگان آشکار گردیده، که جای هیچگونه شک و شبهه ای بر جای نگذاشته است به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد بداند مرزهای حلال و حرام رفتارها در موقعیت های مختلف چه فردی یا خانوادگی و یا اجتماعی چگونه است راه ساده ای است.



گرچه این توجه بسیار ارزشمند و ادای مسئولیتی بزرگ است اما نگاه شهید دیالمه در مرزهایی فراتر از این بود، در جامعه آن روز و حتی امروز اگر کسی رفتاری به ظاهر صحیح در جامعه دارد همین برای او مصونیتی می آورد که در تیررس نگاه ها نبوده و کسی به عقائد و افکارش کاری نداشته باشد،حتی اگر آن اندیشه ها بر زبان آیند یا نوشته شوند.!!



اما دیالمه که خود را شاگرد مکتب اهل بیت می دانست به گونه ای دیگر می اندیشید. او بیش از آن که رفتار آدمیان را مورد مداقّه قرار دهد اندیشه های آنان را مدنظر قرار می داد، نگاه او به تفکرات رایج عصر به گونه ای بود که می توان بزرگترین دل مشغولی او را اصلاح اندیشه دینی دانست.


آنچه او را نگران می کرد، اندیشه های خطا و برداشت های غلط از دین بود چیزی که کمتر مورد توجه قرار می گرفت. گرچه برخورد با اندیشه های دینی طبیعتا شامل عملکرد آدمها هم می شود ، امادقت در عقائد و واکاوی آن ها سبب اصلی ای بود که به او کمک می کرد تا شخصیت ها را بشناسد و به راحتی رفتارشان را تجزیه و تحلیل و حتی پیش بینی کند.



دیالمه را همواره دربرابر همه افکار و برداشتها ی غلطی که می کوشید تا به اسلام نزدیک شده و افکار غیر مذهبی را بعنوان مذهب مطرح کند آشفته میافتی! بخصوص زمانی که هیچکس نسبت به آن افکار حساسیتی نشان نمی داد !!

سخنرانیها ی شهید تحت عنوان: "تبیین تبیین جهان" جلوه بارزی از این نگرانیها است ....
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
[h=1] خاطره‌ای از برخورد شهید دیالمه با زهرا رهنورد[/h]
اولين همايش ملي شهداي بصيرت به مناسبت سالروز شهادت شهيد عبدالحميد ديالمه روز گذشته برگزار شد و میهمانان سرشناس این همایش به سخنرانی درباره این شهید بصیر و همچنین دیگر موضوعات پرداختند.

نخستین و سرشناس‌ترین میهمان این همایش سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی بود. جلیلی در این نشست به دوران ابتدای انقلاب اسلامی و هجمه‌ سنگين انديشه‌هاي انحرافي و الحادي و وارداتي اشاره کرد و گفت: فهم آن شرايط يك ضرورت براي ما است و رسالت هميشگي ما است كه چهره‌ شخصيتي مثل شهيد ديالمه را به خوبي تعريف كنيم. معتقدم شهيد ديالمه سردار جنگ نرم در چند سال پس از پيروزي انقلاب است. به اعتقاد جلیلی، «دیالمه به اسلام و اينكه اسلام تنها راهي است كه مي‌تواند نجاتبخش باشد، اعتقاد داشت».
این اظهارات جلیلی با توجه به آشنایی این دو در اوایل انقلاب در مشهد بسیار قابل توجه است. همین آشنایی و شناخت از نزدیک باعث شد تا جلیلی در ادامه زوایای دیگری از شخصیت شهید دیالمه را تبیین کند و در این میان به برخی خاطرات از وی نیز بپردازد. سعید جلیلی درباره اعتقاد دیالمه به اسلام گفت: من به خوبي اين ويژگي‌ را در تمام رفتار ايشان شاهد بودم. او حيات و زندگي را فقط در اسلام مي‌ديد و بر همين مبنا بود كه كوچك‌ترين انحرافی را برنمي‌تافت و هيچ تساهل و تسامحي نداشت كه البته از اين منظر گاهي مورد انتقاد هم قرار مي‌گرفت.


رهنورد در مشهد

دبیر شورایعالی امنیت ملی در ادامه به بیان خاطره‌ای از شهید دیالمه در اوایل انقلاب پرداخت. جلیلی با اشاره به خاطره‌اي از دوران حضور شهيد ديالمه در دانشگاه مشهد گفت: «يكي از افرادي كه در جريان فتنه چهره‌اش بيشتر روشن شد ـ یعنی زهرا رهنورد ـ به مشهد آمده بود. در آن فضا هر كس مي‌خواست به گونه‌اي انديشه‌هاي الحادي را رنگ و بوي ديني بدهد و خانم رهنورد يكي از خطبه‌هاي نهج‌البلاغه را كه درباره‌ زنان بود نقد كرد. شهيد ديالمه در دانشگاه مشهد جلسه‌اي گذاشت و آنچنان خطبه‌ مورد نقد خانم رهنورد را تبيين كرد كه شايد بتوان گفت چنين تبييني را ديگر نشنيده‌ام. يكي از تاكيدهاي بسيار جدي شهيد ديالمه نسبت به فهم صحيح انديشه‌ ديني بود. وی معتقد بود انديشه‌ ديني از مسير قرآن و اهل بيت و علماي دين امكانپذير است. همچنين شجاعت بيان اين مسائل در آن مقطع از ديگر ويژگي‌هاي ايشان بود. او هر عصر پنجشنبه در دانشگاه مشهد جلسات گفت‌وگو داشت و چندين ساعت به بحث و پاسخ پرسش‌ها مي‌پرداخت».
دبير شورايعالي امنيت ملي كشورمان با بيان اينكه در سال‌هاي اول انقلاب بحث نفاق جدي بود، تصريح كرد: «بحث نفاق در شكل‌ها و ادعاهاي مختلف مطرح مي‌شد و افرادي بودند كه منويات خود را در اين‌باره پنهان مي‌كردند. شهيد ديالمه بارها نسبت به مساله‌ بني‌صدر هشدار داد. چند ‌ماه قبل از انتخابات رياست جمهوري بود و هنوز فضاي كشور تبليغاتي نشده بود. يك شب در دانشكده‌ علوم دانشگاه مشهد شهيد ديالمه سخنراني داشت. يكي از سوالات از ايشان درباره‌ رئيس‌جمهور آينده كشور بود و او ضمن آنكه اعلام كرد هنوز زود است سخني در اين باره مطرح شود، گفت اما مساله‌اي درباره‌ يكي از كانديداها دارم و آن آقاي ابوالحسن بني‌صدر است. شهيد ديالمه معتقد بود انتخاب بني‌صدر براي رياست‌جمهوري كشور يك فاجعه خواهد بود. براي خيلي‌ها اين اظهارنظر در آن زمان غير قابل انتظار بود اما اين شهيد معتقد بود اعتقاد نداشتن بني‌صدر به اصل ولايت فقيه مانع كار است. اين شهيد همچنين درباره‌ ميرحسين موسوي و زهرا رهنورد ديدگاه‌هايي در آن زمان داشت كه آنها هم روشن شدند. صحبت‌هاي شهيد درباره‌ اين افراد پيشگويي نبوده است بلكه او اين مسائل را به خوبي تبيين مي‌كرد و معتقد بود اين افراد نسبت به اصول و قواعدي كه وجود دارد زاويه دارند. او جسارت بيان اين مباحث را داشت».

بحث آزاد پیش همه

سعید جليلي در ادامه با بيان اينكه يكي ديگر از ويژگي‌هاي شهيد ديالمه اين بود كه اجازه نمي‌داد ابتكار عمل در دست دشمن باشد، گفت: اين شهيد مدعي مناظره با بني‌صدر شد اما بني‌‌صدر تا روز آخر شهامت رو‌به‌رو شدن با او را پيدا نكرد و يكي از شعارها در آن زمان اين بود: «بني‌صدر، ديالمه، بحث آزاد پيش همه».
جليلي گفت: بني‌صدر خود را اقتصاددان مطرح مي‌كرد اما شهيد ديالمه به صراحت اين رويكرد بني‌صدر را مورد هدف قرار مي‌داد و بارها مي‌گفت آنچه بني‌صدر مي‌گويد نه اقتصاد است و نه توحيد.
وي با اشاره به اينكه سركرده گروهك منافقين سلسله بحث‌هاي ايدئولوژيك را در آن زمان آغاز كرده بود، افزود: شهيد ديالمه نقد مسائلي كه منافقين مطرح مي‌كردند را ضروري مي‌دانست و علاوه بر جلسات پنجشنبه‌شب در دانشگاه در روزهاي چهارشنبه تحت عنوان نقدي بر تبيين جهان، مسائلي را مطرح مي‌كرد.


اطاعت اهل بصیرت

حـجت‌الاسلام‌والمسلـمــين روح‌الله حسينيان، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي نیز از دیگر میهمانان این همایش بود. حسینیان با بيان اينكه شهيد يعني كسي كه به مقام شهود و حضور مي‌رسد، خاطرنشان كرد: «شهيد ديالمه از سنخ شهداي بصير بود و از جمله جواناني بود كه وقتي لب به سخن مي‌گشود هزاران گوش شنوا داشت. در مصاف بصيرت، فشار دوستان گاهي انسان را به زمين مي‌زند. گاهي اوقات برخي دوستان براي برائت خود مطالبي را عليه ديگران مطرح مي‌كنند. اهل بصيرت مطيع ولايت و رهبري هستند و اين مهم‌ترين ويژگي و خصوصيت اهل بصيرت و شهداي بصيرت است».
رئيس فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس با تأكيد بر اينكه براي تداوم حركت انقلاب اسلامي نياز به بصيرت داريم و بايد اركان بصيرت را بشناسيم، اظهار داشت: در حال حاضر در جهان اسلام تحولات عميقي صورت گرفته كه تاثير پذيرفته از انقلاب اسلامي ايران است. وي در ادامه گفت: امام‌خميني(ره) اين پيش‌بيني‌ها را داشتند و فرمودند انقلاب اسلامي صادر شده است و ابتدا در شرق و سپس در غرب رخنه خواهد كرد و سپس منجر به منزوي شدن جهانخواران مي‌شود.
حسينيان بيان داشت: مطمئنا جهان‌خواران نيز به انتقام از انقلاب اسلامي خواهند پرداخت و تلاش دارند براي انقلاب‌هايي كه اكنون در منطقه شكل مي‌گيرد حاكميت ايجاد كنند و انقلاب اسلامي ايران را ناكارآمد و شكست خورده جلوه دهند تا اميد مردم منطقه از ميان برود. به گزارش فارس، نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي در بخش ديگري از سخنان خود تاكيد كرد: در جريان فتنه سال 88 برخي از خواص مرعوب شدند و رهبر انقلاب را در سخت‌ترين شرايط تنها گذاشتند. حسينيان تاكيد كرد: در حال حاضر بايد چشم به دهان مقام معظم رهبري داشته باشيم و نه جلوتر و نه عقب‌تر از ايشان حركت كنيم. اين نماينده مجلس اظهار داشت: در فتنه سال 88 افرادي بودند كه سكوت اختيار كردند و به شعله‌ورتر شدن فتنه كمك كردند اما هنگامي كه جريان فتنه شكست خورد سريعا موضع خود را تغيير داده و اكنون انقلابي دوآتشه شده‌اند!

منبع: صراط نيوز
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بحث آزاد پیش همه

سعید جليلي در ادامه با بيان اينكه يكي ديگر از ويژگي‌هاي شهيد ديالمه اين بود كه اجازه نمي‌داد ابتكار عمل در دست دشمن باشد، گفت: اين شهيد مدعي مناظره با بني‌صدر شد اما بني‌‌صدر تا روز آخر شهامت رو‌به‌رو شدن با او را پيدا نكرد و يكي از شعارها در آن زمان اين بود: «بني‌صدر، ديالمه، بحث آزاد پيش همه».
جليلي گفت: بني‌صدر خود را اقتصاددان مطرح مي‌كرد اما شهيد ديالمه به صراحت اين رويكرد بني‌صدر را مورد هدف قرار مي‌داد و بارها مي‌گفت آنچه بني‌صدر مي‌گويد نه اقتصاد است و نه توحيد.
وي با اشاره به اينكه سركرده گروهك منافقين سلسله بحث‌هاي ايدئولوژيك را در آن زمان آغاز كرده بود، افزود: شهيد ديالمه نقد مسائلي كه منافقين مطرح مي‌كردند را ضروري مي‌دانست و علاوه بر جلسات پنجشنبه‌شب در دانشگاه در روزهاي چهارشنبه تحت عنوان نقدي بر تبيين جهان، مسائلي را مطرح مي‌كرد.
چقدر الان به این مدل مناظره ها نیازه....خیلی خوبه باشه ولی نیست! "دیروز، امروز، فردا" اومد یه همچین حرکتی(مثلاً) بزنه، نشد!!
یه سری مسائل، تو همین مناظره ها حل میشه، یه سری آدما باید تو این مناظره ها دهن وا کنن تا رسوا بشن، تا کم بیارن!
یه زمانی هم شهید بهشتی با توده ای ها مناظره میکرد و پته ی عقایدشونو میریخت رو آب!! (یادش بخیر چه دورانی داشتیم!!!:D)
یه سری، حرف میزنن...حرفاشون قشنگه...خام میشن بعضیا...تایید میکنن...تا مناظره درنگیره پشتِ پرده ی قضایا روشن نمیشه....
اونایی که معتقدن مستحکم میشن و به اطلاعاتشون اضافه میشه و اونایی که معتقد نیست، روشن میشن!!
خوبه اینکار...

ممنون از تاپیکِ عالیتون، من واقعا دوست داشتم ایشونو بشناسم. گرچه اگه عمری هم از ما بگذره واسه شناختِ ایشون و بینششون، بازم کمه...
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
و آنچه دیالمه داشت...
سال 55 با هزینه ای بالا یک دوربین فیلمبرداری خرید. برای یک جوان در سن و سال او آن هم در آن زمان،داشتن یک دوربین کانن آخرین مدل! قابل توجه بود. ابزاری که معمولا اگر افرادی شغلشان فیلمبرداری بود به سمت آن می رفتند.
البته امروز، جوان های زیادی هستند که به بهترینها می اندیشند، اگر موبایل دارند آخرین مدل، لپ تاپ آخرین مدل و خلاصه همه چیزشان بهترین است، اما دیالمه از این سنخ جوان ها نبود! برخی جوان ها هم امروز برخی وسائل خاص را می خرند و خیلی هم فکر نمی کنند که مثلا این ابزار، استفاده های خاص تکنیکی دارد و شاید برای یک جوان 18 تا 20ساله کاملا قابل استفاده نباشد، دیالمه از این سنخ جوانها هم نبود! شاید فکر کنید او علاقه هایش با علاقه های دیگر جوانان خیلی فرق داشت. البته این بود اما باز هم فقط این نبود! این سطح مساله بود ونه عمق آن در واقع او به چیزی می اندیشید که هنوز هم کمتر جوانی به آن می اندیشد : اهمیت هنر ونقش آن در انتقال پیام !!! هنر عبارت است از کیفیت بیان و ادای یک محتوا به شکلی زیبا و توأم با ذوق، از این جهت می توان آن را دقیق ترین و رساترین وسیله انعکاس اندیشه ها و آرمان های شریف دانست. هنر زبانی است که می تواند هر پیامی را به اعماق جامعه نفوذ دهد و مایه گسترش و نفوذ آرمان ها در عمق قلب ها باشد و البته تعالیم الهی از این قاعده مستثنی نیست، عقائد دینی برای نزدیک شدن به اذهان و جای گرفتن در قلب ها نیازمند عرضه مناسب است و سبک عرضه در پذیرش بسیار مؤثر است. دیالمه این حقیقت را بخوبی دریافته بود که کار پیام رسانی با محتوا به پایان نمی رسد و قالب نیز ارزش بسیار دارد چه بسا که ظرف نازیبا، زیبایی مظروف را درست جلوه ندهد.
او دریافته بود که چرا در تعالیم الهی به ما دستور داده شده که قرآن را با صوت خوب بخوانید و چرا امام باقر (ع) می فرماید: "احادیث ما را با خط خوب بنویسید"، آنهم در جایی که هیچ محتوایی از آنچه کلام الهی و زبان معصوم به بشریت عرضه کرده است بالاتر نیست. شهید دیالمه به دنبال یک معماری جدید برای تبلیغ دین بود،او برای انتقال پیامی که خود از علمای بزرگ شیعه دریافت کرده بود توجه خاصی به مقوله هنر داشت تا با بهره گیری از آن بتواند حقیقت را آنگونه که شایسته است به جوانان عرضه کند. بنابراین پشت خرید یک دوربین گران قیمت، اندیشه ای گران موج می زد، همانکه به تصویر کشیدن صحنه هایی از فقر مردم سیستان و بلوچستان جلوه ای از آن بود و ساخت فیلم "دست ها"(این فیلم در نرم افزار جوانی فراتر از زمان موجود است) قبل از انقلاب، جلوه ای دیگر. گر چه دست غدار دشمن فرصت رسیدن به این هدف بزرگ را به او نداد، اما بر جای ماندن دوربین در میان وسائل شخصی شهید، می تواند حساسیت او را نسبت به بهره گیری از مرکب هنر در انتقال عقائد و ارزش های دینی ،در برابر چشمان نسل جوان قرار دهد. اگر این نکته را خوب درک کنی می توانی بفهمی جوانی که دو دست لباس بیشتر نداشت چطور اینقدر برای یک دوربین هزینه کرد؟!! آری او همه چیز را برای خدمت به اسلام می خواست حتی آنچه ما نام آن را وسایل شخصی می گذاریم .....
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
آشنایی با نرم افزار سیره و اندیشه شهید دیالمه




نرم افزار جوانی فراتر از زمان در سال 1388 با همکاری موسسه فرهنگی احیاء ثقلین و موسسه فرهنگی هنری آرمان، جهت معرفی شهید دیالمه تولید شده است.


این نرم افزار شامل بخش های زیر می باشد:
حیات طیبه

این بخش شامل: زندگی‌نامه ای متفاوت از شهید گرامی دکتر عبدالحمید دیالمه، سالشمار زندگی ایشان، مروری بر دوران حیاتش به صورت متنی و صوتی، زندگی‌نامۀ پدر و کلام پدرشان در وصف او است. برای مشاهده گزیده ای از این بخش اینجا کلیک کنید.
هویت غریب

در این بخش اسناد هویتی شهید دیالمه، مدارک و اسناد تحصیلی‌شان از ابتدایی تا دورۀ دکتری و دست‌نوشته‌های ایشان به نمایش درآمده است، دست‌نوشته‌ها اغلب حاوی شیوۀ برخورد ایشان با مسائل مختلف عقیدتی است و سیر فکری ایشان را نشان می‌دهد.
لحظات ماندگار

این بخش مشتمل است بر عکس‌هایی از این شهید بزرگوار از کودکی تا زمان شهادت و نیز حضور ایشان در عرصه‌های مختلف از جمله مجلس شورای اسلامی و سخنرانی‌هایشان را به نمایش می‌گذارد.
روایت یاران

توصیف شخصیت شهید دیالمه و آشنایی با اخلاق و منش ایشان در قالب توصیفاتی کوتاه و نیز خاطراتی از زبان دوستان نزدیک و خانوادۀ ایشان در این بخش آمده است.برای مشاهده گزیده ای از این بخش اینجا کلیک کنید.

اندیشه
های زلال
در این بخشی گزیده‌ای از سخنرانی‌های ایشان، در قالب متن و صوت، و نیز مقاله‌ها، مصاحبه‌ها و نطق‌های پیش از دستور ایشان جهت آشنایی بیش‌تر با اندیشه‌های والای شهید بزرگوار دکتر دیالمه آمده است.برای مشاهده گزیده ای از این بخش اینجا کلیک کنید.
آثار بی‌نشان

اسنادی که شهید دیالمه برای گرفتن رأی عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر آماده کرده بودند، آثار هنری‌شان در قالب فیلم، نمایشنامه، طراحی جلد کتاب‌(خلافت دائمی) و نیز پرسش‌نامۀ تهیه شده برای مجمع احیای تفکرات شیعی(بنیانگذار این مرکز: شهید دیالمه) در این بخش به نمایش درآمده است. در همین بخش با عنوان‌های سخنرانی‌های ایشان که در مناسبت‌های مختلف ایراد کرده‌اند و هم‌اکنون در لوح‌های فشردۀ رایت بیداری در دسترس است می‌توانید آشنا شوید.

معرکۀ اصلی

موضوع و محل هر سخنرانی به تفکیک درخت موضوعی و متن دو کتاب باقی‌مانده از شهید دیالمه در این بخش مشاهده می شود. برای مشاهده عنوان برخی سخنرانی‌ها اینجا کلیک کنید.

جوان‌ترین نمایندۀ ملت

تراکت‌های تبلیغاتی شهید دیالمه در زمان نامزدی مجلس شورای اسلامی، حضور ایشان در هیئت‌رئیسۀ سِنی مجلس و نطق‌هایی که در مجلس داشته‌اند در این بخش به نمایش درآمده است.
رجعت سرخ

شرح واقعۀ شهادت ایشان به همراه ۷۲ نفر از یاران انقلاب در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰، به صورت فیلم و متن ، دعوت‌نامۀ جلسۀ حزب در هفتم تیر، شرح خوابی که یکی از شاگردان ایشان پیش از شهادت برایشان در نامه‌ای بازگو کرده‌اند(این نامه در هنگام شهادت همراه شهید بوده است)، اسامی شهدای واقعه هفتم تیر، انعکاس آن در مطبوعات آن زمان، یادوارۀ ایشان در مجمع احیای تفکرات شیعی، متن ترحیم، و سخنرانی امام خمینی(ره) پس از واقعۀ هفتم تیر در سوگ این عزیزان در این بخش در دسترس است. برای مشاهده گزیده ای از این بخش اینجا کلیک کنید.

منبع

 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
مصاحبه خواندنی رجانیوز با خواهر شهید دیالمه به مناسبت هفتم تیر/


روایت‎خواهر ازمبارزات اعتقادی شهیددیالمه بامنافقین، بنی‌صدر، سروش و موسوی/ تحلیل‎هایش آنقدر دقیق بود که برخی می‌گفتند غیب‌گویی می‌کنی!




سید عبدالحمید دیالمه، از شهدای جوان و موثر حزب جمهوری اسلامی در روز هفتم تیر است. دیالمه را فعالان انقلابی روزهای سخت مبارزه و شکل گیری جمهوری اسلامی، به مخالفت‌های صریح و آتشین با منافقین، بنی‌صدر، عبدالکریم سروش و میرحسین موسوی، آنهم پیش از عیان شدن انحرافات جدی آن‌ها می‌شناسند. اما شاید مبنای همه این روشن‌بینی‌ و بصیرت خاص و مثال زدنی شهید دیالمه بوده است را باید مبانی صحیح و قوی اعتقادی و دینی عبدالحمید دیالمه دانست. آنجا که کلاس‌ها عقیدتی وی در دوران جوانی و در اوج هجوم تفکرات غربی و شرقی، محل امنی برای جوانان مشهدی و بعد از آن تهرانی بوده است.
دیالمه را باید یکی از بزرگترین نمادهای بصریت انقلابی دانست. وی که به نمایندگی از مردم مشهد در اولین مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کرده بود، با وجود جوانی توانست یکی از موثرترین نمایندگان مجلس اول و یکی از اصلی‌ترین پرچمداران عزل بنی‌صدر در مجلس باشد.
به مناسبت فرا رسیدن هفتم تیر سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و یارانش از جمله شهید دیالمه، رجانیوز مصاحبه‌ای خواندنی با خواهر شهید دیالمه را منتشر می‌کند. خانم دیالمه با تسلط خوبی که به مسائل سیاسی زمان حیات برادر داشت، به صورت مفصلی به بیان رویکردها، دیدگاه‌ها، فعالیت‌ها و خاطرات آن شهید بزرگوار پرداخته است.


از آنجا که اولین عامل مؤثر در شکل گیری شخصیت هر فردی، پدر، مادر و فضای خانوادگی اوست، لطفاً در ابتدا بخشی از فضای تربیتی شهید دیالمه را برای ما ترسیم بفرمایید.

بسم الله الرّحمن الرّحیم. شهید دیالمه در اردیبهشت ماه سال 1333 و در یک خانواده مذهبی متولد شدند. تقریبا همه کسانی که پدر من را می شناختند، چه از خویشاوندان و چه از غیر خویشاوندان، پدر را به عنوان یک فرد متدین می شناختند. این موضوع تا حدی مشهود بود که برخی از خویشاوندانی که حتی به برخی از مسایل شرعی پایبند نبودند، به جهت علاقه و احترامی که برای پدر قایل بودند و بدون اینکه کسی از آن ها خواسته باشد، هنگام ورود به خانه ما شئونات دینی را رعایت می کردند، به گونه ای که حتی بعد از فوت پدر ما آثار این احترام را می بینیم. ما سه فرزند این خانواده بودیم و البته شهید دیالمه اولین و تنها پسر خانواده.
هر روز با صدای اذان و صدای تلاوت قرآن پدر از خواب بیدار می شدیم. به یاد ندارم که ایشان بدون وضو از خانه خارج شده باشند، و حتی مواردی پیش می آمد که عجله داشتیم و دیر شده بود و باید ساعت مشخصی در جایی می بودیم، ولی ایشان اصرار داشتند که حتماً وضو بگیرند و مقیّد بودند که نمازشان را اول وقت بخوانند. ایشان دندانپزشک بودند و لیسانس مدیریت بیمارستان ها را هم از دانشگاه تهران داشتند. به دلیل همین حیطه ی علمی و کاری اغلب در جایگاه ریاست برخی از بیمارستان ها بودند و یا به عنوان بازرس بیمارستانها. با اینکه معمولا ایشان مسئولیتی را بر عهده داشتند، ولی هیچ وقت این مسئولیت باعث نمی شد که بین ایشان و خانواده با طبقات محروم جامعه فاصله ایجاد شود و این نکته مشهودی بود که بسیاری ایشان را به این ویژگی می شناختند.
مسئله رسیدگی به نیازمندان و طبقات محروم جامعه یکی از مسایل اساسی بود که پدرم خیلی باآن درگیر بودند. از طرف دیگر مادر هم اهتمام خاصی به دستگیری از مردم و حل مشکلات آنان داشتند و برای همه خویشاوندان و تمام کسانی که خانواده ما را می شناختند، نقش یک تکیه گاه را ایفا می کردند. کم نبودند افرادی که به دلیل مشکلاتی که داشتند از طبقات محروم جامعه به مادر مراجعه می کردند و یا به علت بیماری که داشتند و پدر می توانستند کاری برای ایشان انجام دهند، به پزشکان متعهد معرفی می شدند و حتی بعضی از این ها در منزل ما می ماندند تا زمانیکه مشکلاتشان حل شود.
من این ها را از این باب می گویم که روشن بشود که بسیاری از ویژگی هایی که بعدها در شهید دیالمه بروز کرده است، ناشی از همین فضایی است که از کودکی در آن رشد نموده است. اصولا خانه ما جزء خانه هایی بود که همه به راحتی در آن رفت و آمد می کردند و آن را خانه خودشان می دانستند و محلی برای رفع مشکلاتشان. همین مسئله باعث شده بود که ما فرزندان و به خصوص شهید دیالمه که اولین فرزند خانواده بود، از همان ابتدا با مشکلات جامعه آشنا شویم. از طرف دیگر نیز روح معنوی که در شخص خود پدر حاکم بود و التزامی که به تقیّدات دینی داشتند، باعث شکل گیری نقش غالب فضای خانه ما شده بود.
برادرم از سنین کودکی و سپس نوجوانی اولین جلسات مذهبی را از طریق همراهی با پدر تجربه کرد. که شاید بتوان گفت یکی از اصلی ترین این جلسات، همان جلسات مشهور به انجمن اسلامی پزشکان بود. همه پزشکان متدین آن زمان در این جلسات شرکت می کردند از شخصیتهای بارزی که در آن جلسات حضور داشتند، شهید مطهری بود که بحث های سلسله واری در آن جلسات ایراد می نمودند. همینطورشهید بهشتی وبرخی دیگر .
این جلسات فرصت خوبی بود تا شهید دیالمه با بسیاری از علما و بزرگان و اندیشمندان مذهبی آن زمان آشنا بشوند. همین امر یکی از اصلی ترین عواملی بود که موجب شده بود تا هدفی متعالی برای شهید ترسیم شده و با تلاش و پیگیری هایی که ایشان داشت، و پشتکاری که از پدر به ارث برده بودند، راهی را انتخاب کند که در آینده بتواند تأثیرات بسیار زیادی در جامعه داشته باشد.


البته یکی از این تأثیرات، نقش ایشان در مسائل سیاسی بود که از ابعاد دینی ایشان نشأت می گرفت. اما برخی این شبهه را مطرح می کنند که هر چند که ایشان حرف های درستی هم زده باشد، ولی نمی توان ایشان را یک عالم اسلام شناس دانست، به همین دلیل این سوال مهم است که جدای از اینکه تحصیلات آکادمیک ایشان چگونه بوده است، بحث های دینی را چطور پیگیری می کردند و آیا اگر تحصیلات حوزوی داشتند به چه شکلی و تا چه حد بوده است؟
رشته دانشگاهی ایشان پزشکی بود،البته دانشگاه مشهد از معدود دانشگاه های کشور بود که دانشجویان باید پس از یک سال امتحان می دادند. شهید دیالمه با اینکه انتخابش پزشکی بود و در پزشکی قبول شده بود ولی به دلیل فعالیت های سیاسی ای که داشت، پس از امتحان سال اول، ساواک ایشان را از ادامه تحصیل در این رشته منع کرد و ایشان ناچار شدند که رشته داروسازی را ادامه دهند. البته او از رشته داروسازی هم ابراز رضایت داشت، چون هدفش اساسا چیز دیگری بود گویا راه دیگری را برای خودش ترسیم کرده بود.
علاقه شهید دیالمه و حرکت ایشان در شناخت مبانی دینی و اهمیتی که به این مسئله می دادند خیلی بیشتر از توجهی بود که به رشته آکادمیک دانشگاهی داشتند. البته پشتکار، استعداد و هوش سرشاری که ایشان داشتند باعث شد که خیلی خوب بتوانند این دو را با هم جمع کنند. گاهی اوقات که خانواده کتابخانه ایشان را می دیدند این سوال را می پرسیدند که شما درس حوزه می خوانید یا پزشکی؟ ایشان با خنده پاسخ می دادند که شما یک دکترا می خواهید و من این را می گیرم و به شما می دهم، دیگر به بقیه کاری نداشته باشید. این سیمای اتاق ایشان و حتی نحوه ی چینش کتابخانه توسط ایشان، این ذهنیت را برای هر بیننده ای ایجاد می کرد که او فردی است که در حوزه علمیه درس می خواند، در حالیکه به طور رسمی این گونه نبود.

شاید اولین آشنایی ایشان با روحانیت اصیل شیعه در همان دوران نوجوانی و بواسطه ی شهید مطهری وجلسات درس آیه الله مکارم شیرازی بود که درحسینیه بنی فاطمه برگزار میشد. بیشترین کتاب هایی که در منزل ما رواج داشت و از ما خواسته می شد که در سنین نوجوانی این ها را بخوانیم و خود ایشان تأکید ویژه ای داشتند، کتاب های وزین اعتقادی آیه الله مکارم از انتشارات " نسل جوان" بود. و یا مجله مکتب اسلام که شاید تنها مجله ای بود که در زمینه علمی – اسلامی در آن زمان وجود داشت و همه شماره های آن هم به خانه ما می آمد. از این رو شهید دیالمه جزء نوجوانانی بودند که از ابتدا از محضر علما استفاده کرده و کتاب های ایشان را مطالعه می کرد. فکر نمی کنم کتابی از شهید مطهری، آیت الله مکارم، آیت الله سبحانی و یا علامه عسگری در آن زمان بوده باشد که ایشان نخوانده باشند.
من به یاد دارم که در دوران راهنمایی بودم که مدیر مدرسه کتاب"150 صحابی ساختگی" از علامه عسکری را به من هدیه داد به محض اینکه این کتاب را آوردم به منزل، شهید دیالمه گفتند که مدیرتان انسان عمیقی نسبت به اسلام بوده و یا اینکه گمان کرده که شما این گونه هستید؟. گفتم: چطور؟ گفت: این کتاب یک تحقیق بسیار عمیق در زمینه ی یکی از ادّعاهای دروغین در حق تشیع است و نویسنده نیز یک شخصیت تاریخی بسیار تأثیرگذاردر جهان اسلام . شهید دیالمه وقتی این حرف را می زد که شاید 23 سال و یا کمتر از آن داشت وخیلی ها اصلا علامه رانمیشناختند.
بعدها به خاطرهمین تاکیدشهید من سعی کردم که این کتاب را درهمان سن 13یا14سالگی بخوانم اما عمق کتاب را نمی فهمیدم .این توجه ایشان به مطالعه این نوع کتابها از طرفی نشان همت والای اودر یافتن حقایق اسلام وتشیع از منابع اصیل واز طرف دیگر حاکی از توانمندی های بسیار بالا هوش واستعداد خاص اوبود.
سخن از یک عالم حوزوی نیست سخن ازیک جوانی است که درفضای دانشگاهی آن روز که شناخت عمیق دینی نادربود، همت کرد تا اسلام ناب رااز سرچشمه های اصیل آن یعنی قرآن واهل بیت بشناسد باورکردوعمل کرد و کوشید تابه نسل جوان منتقل کرده ودربسیاری تحول ایجادکند . در آن زمان جوانان دانشگاهی چندان با علما آشنا نبودند. بنظرم به کسانیکه نگران این هستند که شهید دیالمه بعنوان اسلام شناس مطرح بشود باید گفت بهتر است بجای این سخنان نشان بدهید که کجای سخنان شهید با مبانی اسلام تعارض داشته ؟

واقعیت آن است که آنچه گفت وعمل کرد اسلام ناب بود وچیزی بود که سبب شد حتی علمای بزرگی چون آیت الله میرزا علی آقا فلسفی و آیت الله مروارید و آیت الله نوغانی و آیت الله میرزا جوادآقا تهرانی که ارکان حوزه علمیه مشهد محسوب می شدند در آستانه ی انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، شهید را که در آن زمان یک جوان 25ساله بود، به عنوان یکی از پنج کاندیدای مورد حمایت قرار دهند و این خود نشان بینش صحیح اوست ، حساسیت هایی که علمای بزرگ داشتند، این اجازه را به آن ها نمی داد که هر جوانی را به خصوص از دانشگاهیان آن روز، با این جدیت تأیید کنند. این به دلیل همان رابطه ی عمیقی بود که شهید دیالمه با علما داشت و آنان نیز از سطح بالای توانایی های علمی و عملی او خبر داشتند.

مرحوم علامه عسگری من از خود ایشان شنیدم که می گفتند: " اولین باری که با این شهید برخورد کردم یک مقدار که ایشان صحبت کرد و من صحبت کردم، با توجه به شناختی که نسبت به فضای دانشگاهی داشتم به ایشان گفتم که من ارتجاع هزار و چهارصد ساله هستم و شهید در پاسخ من گفتند که من دو هزار ساله هستم. خندیدم گرچه دوهزار ساله معنا نداشت ولی من فهمیدم که ایشان دنبال اسلام ناب و اصیل و خالص است." نگاه علما و شخصیت های حوزه به ایشان این گونه بود .بهرحال شهید دیالمه بیش از آن که یک شخصیت سیاسی باشد، یک شخصیت فکری و اعتقادی بود. اگر چه توانست نقش بسیار مهمی در جریانات سیاسی آن روز داشته باشد بنظرم اگر درمیان شخصیتهای دانشگاهی آن روز یک مصداقی برای این جمله بخواهیم بیابیم که" سیاست ماعین دیانت ماست ".مصداقش شهید دیالمه بود.


همانطور که فرمودید، یکی از ویژگی های ایشان این بوده است که در زمینه علوم دینی خیلی مطالعه می کردند. افراد منحرفی هم هستند که مطالعات زیادی دارند و اتفاقاً این انحراف به خاطر این است که خیلی مطالعه می کنند و خودشان هم خیال می کنند که خیلی عمیق خوانده اند. به نظر شما فرق اساسی شهید دیالمه با اینگونه افراد در چیست؟

یکی از اساسی ترین فرق های شهید دیالمه با اینگونه افراد،این بود که هدفش از مطالعه فراوان یافتن مبانی دین بوداونمیخواست دنبال خواسته هاوبرداشتهای خودش دردین بگردد بهمین خاطر هم میبینیم که یک کلمه به اسلام اضافه نکرد. درحالیکه بواسطه ی اطلاعات و هوش سرشار وخلاقیتی که داشت، توانایی این را هم داشت که حرفی را از خودش به اسلام اضافه کند، ولی نمیخواست. اگر تشکیلاتی به عنوان "مجمع احیاء تفکرات شیعی" هم تشکیل شد، ایشان به دنبال ایجاد تفکر شیعی نبود، بلکه به دنبال احیا آن بود و معتقد بودآنچه که علما زحمت کشیده و از متن قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السّلام) بیرون آوردند باید درجامعه احیا شود.
توجه به کلید واژه هایی که شهید بکار میبرد مانند ثقلین، صراط مستقیم، امام ضابطه حرکت و ... نشان از یک زیربنای عمیق فکری است . اومعتقد بودکه بسیاری از اصطلاحات اسلامی از مفهوم اصیل خودش یعنی از مفهوم قرآنی وروایی خود فاصله گرفته وباید احیاشود مفاهیمی چون توکل / زهد/انتظار/صبر که همگی در سلسله مباحث ضوابط حرکت برصراط مستقیم توسط شهید مطرح شد.توجه کنید که اینها درفضایی بود که هرروز صاحبان افکار التقاطی یک اصطلاحی را بنام اسلام باب میکردند وبعد هم خودشان تعریف میکردند مانند خودسازی انقلابی یا جامعه بی طبقه توحیدی ومانند آن وشهید باتوجه به حساسیت خاصی که نسبت به انحرافات داشته درمقابل همه این انحرافات یک تنه ایستاد زاویه های آن را با اسلام روشن کرد .


ایشان تا چه حد معتقد به مطالعه ی افکار انحرافی و غیر دینی بودند؟

اتفاقاً یکی از خصوصیات ایشان که خیلی بارز بود، مطالعات عمیق در افکار غیردینی است. اومصمم بود که بیشتر مطالبی را که علیه دین به نگارش درآمده مطالعه کند وقت زیادی را صرف می کرد تامیزان زاویه ای را که هرمطلبی با حقیقت اسلا م دارد روشن کند. همین امر باعث می شد که با افکار مخالف آشنا شود و از این رهگذر با ظرافت های خاص دین هم آشنا گردد. بحث هایی مانند مذهب در بوته تاریخ که شهید نقش مذهب و دین در حیات انسان را مطرح می کند، نشان باورعمیق اوبه دین بود که میکوشید این باور رادردیگران توسعه دهد. این باورواین همت را شما می توانستید در کلاس ها حس کنید. وقتی که از دین سخن می گفت، از پیامبر وامام سخن میگفت باهمه وجودش حرف میزد وهمین تاثیرگذار بود.


آیا شما بصیرت بالای شهید دیالمه را هم نشأت گرفته از همین باور و دیدگاه مکتبی او می دانید؟

قطعا همین طوراست اصلا بصیرت چیزی جز این نیست که انسان حق رادرست بشناسد باطل راهم بشناسد وتفاوتهای آنها را درک کند .البته اینهمه مرهون معرفتی دیگر نیز درشهید بود وآن اینکه او درک درست وعمیقی نسبت به جایگاه وحی/ جایگاه پیامبر/وجایگاه امام معصوم داشت قران کریم در آیه ای خطاب به پیامبر میفرماید "ای پیامبر هر چه این ها را نصیحت کنی، این ها گوش نمی دهند، می بینی که به تو توجه می کنند ولی این ها بصیرت ندارند.
ینظرون الیک ولاتبصرون " به تو نگاه می کنند ولی بصیرت ندارند، یعنی چه؟ در این زمینه آیت الله جوادی آملی تعبیر ظریفی دارند. ایشان می گویند یعنی اینکه درکی از جایگاه پیامبر نداشتند. پیامبررایک کسی مثل خودشان میپنداشتند!! اگر چه برخی جزء صحابه هم بودند، اما درکی از جایگاه پیامبر و وحی و اتصال ایشان با عالم غیب نداشتند. من این را می خواهم بگویم که این درک نسبت به امامت و وحی و نسبت به جایگاه اهل بیت(علیهم السّلام) به عنوان یک باور جدی در وجود شهید دیالمه بود.
دانشجوی آن روز که اهل مبارزه بود نهایتاً دو تا امام را می شناخت ، یکی حضرت امیر (ع) ودیگر امام حسین (ع) اما شهید دیالمه در آن زمان به گونه ای از امام سجاد و امام صادق(علیهما السلام) صحبت می کرد که امروز راجع به این ها صحبت می کنند. خوب است که عناوین سخنرانی برخی شخصیت های روشنفکر دانشگاهی آن روز را با عناوین سخنرانی ایشان مقایسه کنید، در اینجاست که تفاوت ها ظاهر می شود.
مثلاً عنوان "رساله حقوقیه امام سجاد(ع)" اصلا در بین دانشجویان ان روز مطرح نبود حتی امروز هم خیلی مطرح نیست چیزی که اگر به عمق آن پی میبردیم همه مسایل مربوط به حقوق بشر وامثال آن حل میشد . چون ایشان این مسئله را باور داشت که اهل بیت عصمت و طهارت همگی باید در جامعه مطرح و احیا شوند، در این خصوص تلاش ویژه ای کرد وبنظرم همین معرفت و باور تأثیر بسزایی در جامعه آن روز داشت.
خیلی از اوقات از ما می پرسند که چنین بصیرتی برای شهید چگونه حاصل شد؟ حتی برخی فکر میکردند حرفهای اوغیب گویی است ؟ در حالیکه این گونه نبود. آنچه که باعث می شد ایشان به راحتی متوجه افکار افرادی مانند سروش یا بنی صدر یاموسوی یا ...... شوند، همان مبانی دینی بود. لذا شهید زمینه ها و گرایش ها و قرائت های مختلف ازدین را در همان سال های اول انقلاب در افکار سروش می دید.

لطفاً در مورد آشنایی و برخورد شهید دیالمه با سروش و نکات انحرافیش بیشتر توضیح دهید.
من تا آنجایی که اطلاع دارم در یک جلسه شخصا با ایشان بحث کرده بودند. وبه خودایشان اشکالات فکری را مطرح کرده بود . بخصوص اشکالات این بحث که دین، مبانی ثابت و اصیلی ندارد و در واقع متکی به برداشت ها و باورهای آدمهاست که به عنوان قرائت های مختلف بعدها منقح شد. این چیزی بود که شهید دیالمه نسبت به آن حساسیت نشان داد و این جمله را من از ایشان به یاد دارم که یک وقتی در مورد برخی از مسایل از ایشان سوال کردم؟ ایشان گفتند: "پیچیدگی صحبت های سروش و فاصله ای که از مبانی اسلامی دارد، به شکلی نیست که به این زودی ها برای مردم آشکار شود." این سخن را در ابتدای دوران نمایندگیشان عنوان کردند. گرچه سروش در آن زمان خیلی در سطح عموم مطرح نبود. وجوانان با کتاب های شریعتی بیشترآشنا بودند.


در مورد دکتر شریعتی، شهید دیالمه در یکی از سخنرانی هایشان با عنوان "بنی صدر و لیبرالیسم" نکاتی در مورد اسلام شناسی او بیان می کنند و بدون اینکه اسمی ببرند، این مسایل را نقل می کنند که این فرد این تعابیر را در دهان ها انداخته است و اینکه چه ضایعاتی از این حرف ایجاد می شود، مطرح می کنند. نظر شهید دیالمه مشخصاً در مورد دکتر شریعتی چه بود؟
به غیر از نوار لیبرالیسم که گریزی به این مسئله است، دو سخنرانی از شهید در مورد شریعتی وجود دارد که دیدگاهش را آشکار می کند. یکی نوار "الیناسیون یا ازخود بیگانگی جامعه " است. ایشان در آنجا این جمله را می گوید که "جامعه ایرانی در برابر اولین کسی که الیناسیون را مطرح کرد، الینه شد." یعنی فضا به گونه ای است که ما اصلا نمی توانیم بگوییم که بالای چشمش ابروست. به دلیل آنکه در فضای دانشگاهی آن روزنقد شریعتی بسیار سخت بود، ایشان با ظرافت خاصی اینکارراانجام داد.
دوم در مورد کتاب معروف شریعتی که "انتظار مذهب اعتراض"است، سخنرانی شهید دیالمه با عنوان "انتظار ضابطه حرکت بر صراط مستقیم" بود. ایشان با توجه به مباحث دینی و بحثی که در مورد جامعه ظهور وجود دارد، نشان می دهد که انتظار مذهب اعتراض نیست بلکه مذهب اعراض است. یعنی حتی اگر ما یک جامعه دینی هم داشته باشیم، به دلیل نیاز جامعه به وجود امام معصوم، باز هم از آن اعراض خواهیم کرد و مرتبه بالاتری را طلب می کنیم.مبحثی را که شریعتی عنوان می کند که انتظار فقط مقوله اعتراض است، اعتراض به ظلم و جور است، و این شبهه مطرح است که اگر ما خودمان بتوانیم حکومت ظلم و ستم را برچینیم، دیگر نیازی به امام نیست که این شبهه در آن سخنرانی به خوبی پاسخ داده شده.
البته ایشان نواری هم دارند، که در جمع خصوصی بوده و آن خط استشراق است. که در آنجا به نقشه هایی که از طرف فراماسونری و صهیونیسم، در پشت پرده ی ایجاد اسلام شناس ها برای جوامع شرقی وجود دارد، اشاره می کند. ویژگی هایی مانند اینکه افرادی باشند که در فضای ضد آخوند و روحانیت رشد کرده باشند، تعصب زیادی نسبت به مبانی دینی شیعی نداشته باشند، به نوعی تسنن زده باشند و ویژگی های دیگری که مطرح می کنند. یک بار در یکی از جلسات عمومی که برای خانم ها تشکیل شده بود، یکی از خانم ها سئوال کرد که بالاخره نظر نهایی شما نسبت به کتب شریعتی چیست؟ ایشان در پاسخ این مثال را به کار بردند که من فکر می کنم که کتاب های ایشان مثل آن بخاری می ماند که روشن است اما دارد دود می زند.
ممکن است که ما یک گرمایی از آن حس بکنیم، ولی نهایتاً در دراز مدت تمام مجاری تنفسی شما از این دود پر می شود. من فکر می کنم این مثال بسیار زیبا و دقیقی است که نشان می دهد در کلمه کلمه ی آن کتاب ها دقت شده و ضمن اشاره به تأثیری که این کتب در ایجاد انگیزه مذهبی و شور دینی در برخی می کرد اما به دلیل برخی اشکالات مبنایی جلو تنفس سالم را می گیرد. قشر جوان دانشجوی آن روز و حتی برخی روحانیون از این کتب متأثر بودند. حتی کسانی بودند که به وسیله ی این کتاب ها دیندار شده بودند. لذا طرح این موضوع که این کتب اشکالات مبنایی دارد، کار سختی بود. ولی من فکر می کنم که ایشان خیلی خوب توانست این موضوع را روشن کند.

آیا شهید دیالمه قائل به این بود که اگر کسی با این کتاب ها دیندار شود، در آینده با یک کتاب قشنگ دیگر بی دین شود؟
بله، مثلاً ایشان می گفتند اگر دقت کنید یک گروهی مثل گروه فرقان، این ها کتاب شهید مطهری را که نخوانده اند. این ها کتب شریعتی را خواندند. یعنی از این طریق با اسلام آشنا شدند. به همین خاطر هم زمینه های انحراف توانسته در آن ها رشد کند. ایشان در زندان اوین برای گروه فرقان کلاس داشتند. من یادم هست در روز ختم شهید دیالمه در منزل ما، یک خانمی آمده بود که به شدت گریه می کرد. به من گفت که من عضو گروه فرقان بوده ام و آزاد شدم. او گفت شهید دیالمه در زندان، ساختار فکری من را دگرگون کرد. البته من الآن هم آن خانم را نمی شناسم.


چه کسی گزینه ی شهید دیالمه را برای این کلاس ها انتخاب کرده بود؟
نمی دانم،شاید شهید لاجوردی. اما از آنجایی که شهید دیالمه یک نیروی توانمندی در طرح مبانی اسلام بود، گزینه ی دور از دسترسی نبود که ما بگوییم چگونه به فکرشان رسیده که او را انتخاب کنند. تقریباً همه از درخشش سخنرانی های شهید آگاه بودند. هر جا صحبت می کرد، او غالب بود. من به عنوان خواهر ایشان این حرف را نمی زنم بلکه اگر شما این حرف را به همه ی شاگردان و دوستان ایشان بگویید، من مطمئنم که آن را تأیید می کنند. هر جا صحبت می کرد، غالب بود و فرق نمی کرد که طرف مقابل در کدام جبهه و یا جهت فکری باشد.
شیوه ی طرح اسلام، آگاهیش از زوایای فکری انسان ها، مخاطب شناسی دقیقی که داشت و همتی که در این مسائل داشت، باعث چنین توانایی شده بود. او از فکرش و از عمرش و از مادیاتش هزینه کرد تا اسلام را دقیق بفهمد و به نسل جوان آن روز منتقل کند. برای کسانی که دستگیر شده و در زندان بودند، کلاس مبانی اعتقادی گذاشتن آن هم به این شکل تأثیرگذار، مسئله ای است که هرکسی نمی تواند از عهده ی آن بربیاید.

امروزه بعضی معتقدند که برخی از افرادی که انحرافات فکری دارند، رگه های تفکر دکتر پیمان در آن ها هست، هم شخصیت های معروف سیاسی و هم شخصیت های معروف فکری. دکتر پیمان در ابتدای انقلاب شخصیتی بود که تفکرات چپ و از سویی اسلامی خاص خودش را داشت. شهید دیالمه نظرشان راجع به دکتر پیمان چه بود؟
دکتر پیمان برعکس این که امروز مطرح نیست، در آن زمان خیلی مطرح بود. گروه خاص خودش را هم داشت. هر چند که اشخاصی همچون پیمان و بازرگان و سامی، تفاوت هایی با هم داشتند، اما تعبیر شهید دیالمه درباره ی اینگونه افراد این بود که افکار آن ها با مبانی اصیل شیعی فاصله زیادی دارد و در واقع یک اسلام لیبرالیستی است.
امثال بازرگان و پیمان در آن زمان از افراد دانشگاهی متدیّن محسوب می شدند. اما کتاب های مثلاً بازرگان که در کتابخانه ی شهید دیالمه بود، یک بخش هایی از آن خط کشیده شده بود.و مورد نقد قرار گرفته بود. آن روزها برخی از این آقایان دنبال این بودند که برای جذب افراد اسلام را به گونه ای متفاوت طرح کنند اما شما خود شهید دیالمه را در یک حرکتی عکس این می بینید. یعنی می خواست انسان ها را متحول کند تا دیندار شوند، نه دین را برای جذب افراد تغییر دهد.
ومن اگر بخواهم یک تفاوتی بین شهید دیالمه با روشنفکران دانشگاهی و حتی برخی روحانیون آن روز بگویم، همین مسئله است. ایشان در یکی از نوارهایشان این تعبیر را دارند که ما یک طناب انداختیم گردن اسلام و داریم آن را دنبال خود می کشیم. به جای این که ما دنبال اسلام برویم، اسلام را دنبال خود می کشیم.

به تفاوت فکری ایشان با برخی روحانیون اشاره فرمودید. با توجه به شخصیتی که آن روز از آقای منتظری در اذهان بود و به یک معنا شخصیت شماره دو انقلاب فرض می شد، کلیت نظر شهید دیالمه در مورد آقای منتظری چه بود؟ چرا که ظاهراً شهید دیالمه در جلسات پرسش و پاسخ آن زمان، صریحاً انتقاداتی را در عین حفظ احترام به ایشان وارد می کردند.

آقای منتظری نسبت به برخی مباحث مربوط به تشیع نظرات خاصی داشت، مثل سندیت مسئله ی فدک. البته چاپ این نظرات آقای منتظری در روزنامه ی اطلاعات پس از شهادت شهید دیالمه بود. اما بنا به ارتباطاتی که ایشان داشت از این افکار آقای منتظری مطلع بود. البته در آن زمان فقط ایشان نبود که چنین تفکراتی داشت. شهید دیالمه معتقد بود حساسیت یک عالم شیعه نسبت به چنین مسائلی باید بیش از این ها باشد. من فکر می کنم همین مسئله، اساسی ترین علّتی بود که باعث شده بود تا آنچنان که دیگران آقای منتظری را می پذیرفتند، ایشان نپذیرد.

این موضوعی که گویا قرار بوده تا شهید دیالمه داماد آقای منتظری و یا به نقلی دیگر داماد آقای مشکینی شوند، تا چه حد صحت دارد؟

ایشان قصد ازدواج نداشت و اصلاً این بحث ها مطرح نشد. من تعجب می کنم که این حرف ها از کجا گفته می شود؟ من فقط این یادم هست که یک یا دوبار پدرم بحث اساس ازدواج ایشان را با مادرم مطرح کردند و وقتی ایشان هم متوجه شد، گفت که من فعلاً قصد ازدواج ندارم. لذا ما اصلاً به مرحله ی تعیین شخص نرسیدیم. البته این به آن معنا نیست که ایشان با ازدواج مخالف بودند چرا که خودشان سبب ازدواج چند نفر از دوستانشان شدند.


در بعد مسائل سیاسی، هر چند که مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی و به خصوص شیوه آن، جای بحث فراوان دارد، اما اگر اجازه بدهید یک جهشی داشته باشیم و بحث را جلوتر ببریم. لطفاً بفرمایید پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان در چه سمت هایی فعالیت داشتند؟

اجازه بدهید قبل از این نکته ای را بگویم شهید دیالمه مبارزه اش با شاه بر اساس یک تکلیف دینی بود یعنی میارزه را برای خود یک تکلیف می دید اما معتقد بود نباید به بهانه مبارزه اصول را زیر پا بگذاریم مثلا نباید به اسم مبارزه به اموال مردمی آسیب بزنیم او به طور جدی پایبند به یک مبارزه با حفظ تقیدات شرعی بود و همین امر او را از بسیاری مبارزین دانشگاهی آن روز جدا می کرد. به دلیل مبارزاتی که ایشان در زمان شاه و نقشی که در بیدار سازی جوانان داشتند، طبیعی است که با پیروزی انقلاب، یکی از افرادی بود که می توانست نقشی جدی در بسیاری از ارگان ها داشته باشد.
یکی از این ارگان ها سپاه بود. شهید دیالمه در مدتی که در سپاه مشهد فعالیت می کرد، علاوه بر این که مسئولیت گزینش سپاه مشهد را بر عهده داشت، در بسیاری از کارهای فکری که در سپاه صورت می گرفت هم نقش داشت. علاوه بر این در تأسیس حزب جمهوری اسلامی مشهد هم نقش مؤثری ایفا نمود.


ارتباط ایشان با دیگر اعضای موسس، برای تأسیس حزب جمهوری اسلامی مشهد بیشتر از طریق چه کسانی بود؟
ایشان با شخصیت آیت الله خامنه ای از قدیم آشنایی داشتند. به یاد دارم که در دوران جوانی، از ایشان با نام "سید علی" یاد می کرد و با ایشان ارتباط نزدیک داشت. شاید این سابقه آشنایی و به خصوص ارتباطات مبارزاتی شهید دیالمه با مقام معظم رهبری در مشهد، سبب ارائه ی این پیشنهاد شده بود. ایشان هم عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی مشهد را پذیرفت.


گویا مدت حضورشان در حزب جمهوری مشهد کم بوده است و بعد از مدت کوتاهی جدا می شوند، علل این جدایی چه بود؟
شهید دیالمه بر اساس افکار و عقایدی که از مبانی دینی دریافته بود و به آن معتقد بود و در واقع جزئی از وجودش شده بود، افراد را مورد مداقه قرار می دادند و به اندازه ای که یک فرد به مبانی دینی نزدیک بود، او را قبول داشته و می پذیرفت. مبارزه فکری شهید با بسیاری از شخصیت هایی که در طول انقلاب مطرح شدند، بر اساس همین مبنا بوده است. در خصوص حزب هم باید بگویم که در آن زمان آقای هادی خامنه ای در آن جا بودند و مسئله آقای احمدزاده و استانداری مشهد مطرح شده بود و ایشان به این دلیل که احمدزاده را برای این مسئولیت مناسب نمی دانستند و عدم تفاهم با برخی افراد به جهت ضرورت التزام به مبانی شرعی در رفتارها، از حزب کنار کشیدند.
در همین راستا باید بگویم که ایشان طالب دنیا و قدرت نبود. شما زندگی شهید دیالمه را خالی از رقابت های سیاسی و حسادت ها می بینید. یک نمونه از این خصوصیت ایشان را می توان در آن سخنرانی معروف ایشان در جلسه تصویب عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس دید. کسی که قبل از ریاست جمهوری، مهمترین جمله را در مورد عدم کفایت بنی صدر گفته بود و در طول زمان، آن همه مدارک را جمع کرد که بسیاری از شخصیت ها آن مدارک را دیده بودند و می دانستند که شهید دیالمه ناگفته های زیادی علیه بنی صدر دارد، طبیعی بود که ایشان بیشترین وقت را برای سخنرانی داشته باشند.
یعنی حتی همین الان نیز باید محل سوال باشد. اما او کمترین وقت را برای سخنرانی داشت، که آن هم بر سر یک دقیقه و یا دو دقیقه اش بحث بود. در حالیکه شخصی مانند آقای موسوی خوئینی ها که خود تا چندی قبل جزء طرفداران بنی صدر بود، یک ساعت در مورد عدم کفایت وی صحبت می کند. هیچ وقت یادم نمی رود که ما در منزل مذاکرات مجلس را به صورت مستقیم گوش می دادیم و وقتی که ایشان از مجلس برگشتند و وارد خانه شدند، من به قدری عصبانی بودم که به ایشان گفتم که برای چی به شما وقت ندادند؟
ایشان با آرامش گفتند که "مهم نیست، من برای تاریخ حرف زدم. اصرار من برای این چند دقیقه صحبت کردن برای این بود که من می ترسیدم که آیندگان مذاکرات مجلس را بخوانند و بگویند که مجلس شورای اسلامی اولین رییس جمهوری خودش را زیر سوال برد و عزل کرد، در حالیکه هیچ دلیل جدی نداشت. من آن چند دقیقه را برای این سخنرانی کردم. یعنی دیدم، برخی افراد دیگری که صحبت کردند، دلایل جدی را مطرح نکردند، بنابراین من نگران این بودم."
حال اگر شما مشروح مذاکرات را بخوانید و بدانید، برخی از این افراد کسانی بودند که یک دفعه 180 درجه با مواضع گذشته شان نسبت به بنی صدر زاویه گرفتند. این گونه نبود که از ابتدا مخالف باشند، تا چند روز قبل به نفع بنی صدر شعار می دادند و یک مرتبه وقتی بحث عدم کفایت سیاسی مطرح شد، وقت گرفتند که علیه بنی صدر صحبت کنند.


می توانید به صورت مصداقی نام ببرید؟
یکی خود آقای خلخالی بود.
می خواهم فضای منزل را بگویم، که وقتی ایشان برگشت ، اعتراضی مطرح نکرد جز اینکه نگران آینده انقلاب بود، . اگر ذره ای درانسان حب جاه ومقام باشد این رفتارها ساده نیست . لذا مسئولیت هایی را هم که بر عهده داشت، اگر احساس می کرد که نمی تواند تأثیرگذار باشد، یا به تکلیفش عمل کند آن مسئولیت را به راحتی کنار می گذاشت.

حتی یکبار درجلسه کلاسهای مجمع که ایشان خود موسس آن بود به شاگردان گفته بود هرزمانی که احساس کنم شما به این حرفها عامل نیستید خودم این تابلورا پایین می آورم .!!ماکلاس تشکیل داده ایم ومبانی را مطرح میکنیم تابدان عمل کنیم وواقعا خود او آنچه می گفت عمل میکرد یعنی راهی را که برای دیگران ترسیم میکرد راهی نرفته نبود راهی بود که خود اول عمل کرده بود .اوبه حق مصداق معلمی بود که قبل از آنکه معلم دیگران باشد معلم خودش بود به تعبیر حضرت امیر" معلم بنفسه" که حضرت میفرمایند چنین کسانی سزاوارتر به تکریم وتجلیل هستند تاکسانیکه فقط به دیگران تعلیم میدهند اما خودشان درعمل لنگ میزنند.
اوچون روی خودش ونفسش باجدیت تمام کار کرده بود ویک مبارزه طولانی بانفس راتجربه کرده بود میتوانست در لحظات خاص بر نفسش چیره گردد.ومن رمز موفقیت شهید دیالمه را درخلوصی میبینم که جاه ومقام وهمه دنیارا برای او بی ارزش نشان میداد جز انجاکه میتوانست از اسلام دفاع کند ویا خط انحراف والتقاط رانشان دهد .خودش میگفت جرم من آن است که حرفهایم رازودتر اززمان میزنم !


گویا دشمنان عنود و به ظاهر دوستان حسود هم این جرم شهید دیالمه برایشان قابل تحمل نبود. لذا به ایشان تهمت انجمن حجتیه ای بودن می زنند و متأسفانه این تهمت تا به امروز نیز ادامه دارد. به نظر شما چرا برای تهمت این گزینه را انتخاب نمودند؟
بهتر است از همه کسانی که آن روزوامروز برا ی حذف یاحداقل کم رنگ کردن درخشش اودر آسمان انقلاب اسلامی این حرف رامطرح میکنند بپرسیم شما کدام انجمنی قبل انقلاب را دیدید که اهل مبارزه باشاه باشد؟ آخر کدام حرکت شهید دیالمه شبیه به انجمنی ها بود؟ دستگیریهایش توسط ساواک وسابقه مبارزاتی اش بارژیم منحوس پهلوی ؟ تقلیدش از امام خمینی؟ یا دفاعش از ولایت فقیه ورهبری امام در نظر وعمل؟ یاحمایت همه جانبه اش از انقلاب وتشکیل حکومت اسلامی ؟کدامیک ؟!!!
من فکر می کنم که شاید تنها چیزی که می توانستند برای حذف ایشان بگویند همین بود . البته اوبه دلیل آن توانمندی هایی که در مناظره و بحث داشت، وارد فضای مناظره با بهاییان در زمان قبل از انقلاب شده بود.حتی یک طبقه از کتابخانه او مربوط به کتاب های مربوط به بهاییان بود، از ایقان بهاءالله که منبع اصلی آن ها بود تا سایر منابع .اما واقعیت این است که اودر همه جبهه های جنگ بااسلام واردشد منتهی چون انجمن حجتیه به عنوان یک گروه مبارزاتی با بهاییت آن زمان مطرح بود، تنها چیزی که شاید می توانستند از آن علیه شهید استفاده کنند، همین بود .
اوخود بارها و بارها در سخنرانی ها که این سوال را از ایشان می کردند که آیا شما انجمنی هستید؟ اواین پاسخ را می داد که : "اگر کسی از شما تا به امروز بتواند یک مدرک بیاورد که من حجتیه ای هستم، اسمم را عوض می کنم." حجتیه یک تشکیلات مشخص بود که آدم ها در آن پرونده داشتند و استاد از مرتبه ای به مرتبه دیگر نمی توانست جابجا شود، مگر با گذر از سلسله مراتب. یک جلسه خانگی نبود که هر کسی داخل آن برود و کاری را بر عهده بگیرد، کسانی که با سیستمشان آشنا بودند، می دانند که این ها در تشکیلاتشان رده بندی داشتند. این مسئله به جایی رسید که بنظرم در آخرین سخنرانی های ایشان بود که گفت " احساس میکنم این مسئله یک توطئه است برای اینکه من رااز زدن حرف های اساسی که می خواهم بزنم منصرف کنند ."
چون بالاخره وقت جلسه به این پاسخها میگذشت .وایشان خیلی نگران این مساله بود.اومیگفت اگر بخواهیم به طرح مبانی اسلام بپردازیم من برا ی بیست سال حرف دارم .!
بعلاوه درزمان تحصن شهید دیالمه باهمراهانش ازمجمع احیاءتفکرات شیعی که دردفتر روزنامه انقلاب اسلامی بعنوان اعتراض به کاندیداتوری بنی صدر صورت گرفت انجمن رسما در روزنامه اطلاعیه داد واعلام کرد که این گروه جزء مانیستند !!!گرچه پس از شهادت دکتردیالمه انجمن کوشید که ایشان را به خودش منتسب کند وحتی یک اطلاعیه ای هم بعنوان تسلیت درروزنامه داد که ما وبرخی دوستان شهید که حقیقت مثل روز برایمان روشن بود همان زمان هم بسیار ناراحت شده و مخالفت خود را به آنان اعلام کردیم .


لطفا کمی در مورد روزهای پایانی عمر پربرکت شهید دیالمه و شب حادثه ی هفتم تیر صحبت بفرمایید.
همانطور که می دانید پس از بررسی عدم کفایت سیاسی بنی صدر و عزل او، یک دیدگاه این بود که باید این مسئله پیگیری و بنی صدر دستگیر شود.علاوه برآن تأکید شهید این بود که باید ابعاد فکری بنی صدر باز شود و معیارها به جامعه داده شود. و من فکر می کنم ما این کار را نکردیم. اگر ما در همان زمان مبانی فکری بنی صدر را باز کرده بودیم، سروش مطرح نمی شد و همین طور اگر مبانی فکری سروش را باز کرده بودیم، موسوی این طور مطرح نمی شد.
اعتقاد ایشان این بود که ما باید به جامعه معیار دهیم چرا که هر روز یک نفر مطرح می شود و ما نمی توانیم دائماً راجع به اشخاص صحبت کنیم. خود اوهم واقعا درکلاسها این مساله را عملی کرد وسعی میکرد مباحث اسلامی را چه در حیطه قرآن وچه سیره اهلبیت وچه تاریخ سیاسی معیارها رابه شاگردانش انتقال دهد . در مورد دستگیری بنی صدر بنظرم کوتاهی هایی شد چون بعضی ها معتقد بودند که شاید این مسئله به نفع انقلاب نباشد و به نوعی سیاست تسامح وتساهل را داشتند. بهرحال ایشان به دلیل اهمیت چنین بحثهایی که مربوط به آینده انقلاب بود وبخصوص به دلیل بحث وزیر امور خارجه شدن موسوی که ایشان در آخرین نوارشان به صراحت مخالفت خویش را بیان می کنند و می گویند من کاری نمی توانم بکنم الا یک رأی منفی، در جلسه حزب شرکت کردند.
گرچه این حرف ها آن موقع خیلی خریدار نداشت. حتی کسانی به شدت با این مسئله مخالف بودند و ایشان در آخرین سخنرانی خودبه مناسبت شهیدچمران می گوید که موارد دیگری هم هست اما من به جهت حفظ مصالح انقلاب آن ها را مطرح نمی کنم. ایشان خیلی مقید به این مطلب بود که انسان در عین این که روشنگری میکند،باید مواظب باشد که این موضوع لطمه به اصل انقلاب و نظام نزند و دیگران نتوانند از این مطالب به راحتی سوءاستفاده بکنند.


از ویژگی های اخلاقی شهید برایمان بگویید.

رفتارهای ایشان در نشر مبانی اسلامی خیلی تأثیرگذار بود. مثلا اگر شما دقت کنید، آدم هایی که جذب ایشان می شدند از تیپ های مختلفی بودند. این گونه نبود که آدم هایی از یک شهر خاص جذب ایشان شوند و یا مثلا همه اش آدم های پولدار باشند یا فقط طبقات محروم ویا..... افرادی را که شما در کلاس های ایشان می دیدید، همه جوروهمه تیپ آدم بودند. بنظرم دلیلش این بود که نگاهش به جامعه یک نگاه طبقاتی نبود، فراتر از این ها می دید. اگر در مجلسی حضور داشت به گونه ای نبود که کسی که قدیمی تر است از آن کسی که جدیدتر است نزدش محترم تر باشد، قدیم و جدید درکناراو خودشان را یکسان می دیدند.
در ارتباط با آدم ها به قدری صمیمی بود که هر کسی فکر می کرد که نزدیکترین آدم به او است، و شاید این ها را در برخی از مصاحبه هایی که انجام دهید بشنوید. در حالیکه افرادی که به عمق افکار وی پی برده بودند، من فکر می کنم که از انگشتان دست هم تجاوز نکنند، ولی رفتار ایشان به گونه ای بود که در همه علاقه و جنبه های صمیمی بودن را ایجاد می کرد. متواضع ومودب بود و به وضع ظاهری اش خیلی اهمیت می داد. فضای منزل ما با وجود او واقعاً قرآنی بود. یعنی هنوز هم فراموش نمی کنم، همیشه باید این ضبط روشن می بود.
حتی در انتخاب صوت های خاص و سوره های خاص و هنوز سوره طه را که ایشان به شدت به آن علاقمند بود،وباآن زمزمه میکرد بیاد دارم . اهل دعا مناجات وعبادت بود، بسیار مهم بود. اولین دعایی که من با آن آشنا شدم، دعای کمیل و به واسطه ی ایشان بود. سوم دبستان بودم. در یک شب جمعه که میهمان داشتیم و در منزل رفت و آمد زیاد بود، ایشان من و خواهرم را صدا کرد و به اتاق کوچکی که به آن صندوقخانه می گفتیم، رفتیم. چراغ ها را خاموش کرد و گفت بیایید دعا بخوانیم. او جلو نشست و ما هم پشت سرش. سپس یک نوار دعای کمیل که خیلی حزین می خواند، روشن کرد.
به شدت گریه می کرد متحیر بودم و نمی دانستم که چرا این قدر گریه می کند. فقط با گریه او گریه می کردم. من آن زمان حدود 9 سال سن داشتم و ایشان 20 یا21 سال چون دوازده سال با هم اختلاف سنی داشتیم. بعد به دلیل رابطه عمیق عاطفی که بین ما وجود داشت، هر چیزی را که اهمیت می داد، ما احساس می کردیم که خیلی مهم باشد لذا برای اولین بار بود که من در مفاهیم دعا دقت کردم. شنیده اید که ایشان دعای کمیل را در دانشگاه راه انداخته بود. کسی عظمت کار را میتواندبفهمد که با فضای دانشگاه آن روز آشنا باشد که چقدر از این مفاهیم دوربود .

فکر می کنید چرا در طول این سی سال به شخصیت شهید دیالمه پرداخته نشد و تلاشی برای معرفی ایشان به نسل جوان صورت نگرفت؟
ببنید جریان اسلام ناب درطول تاریخ همواره مورد هجوم بوده است حتی درزمان حیات خود امامان شیعه. هرکسی هم که ازاین خط دفاع کرده همواره مورد تهاجم بوده حتی اگر نتوانستند به اواتهامی بزنند کوشیده اند اورا به انزوا بکشند تاصدای حق به گوشها نرسد چون منفعت طلبان روزگاروصاحبان زروزور طرح این افکاررا به ضررخود میدیدند. لذا مدافعان مکتب اهل بیت همه درد غربت را چشیده اند ویکی ازآنان هم دراین جریان بزرگ تاریخ شهید دیالمه بود.. او نقش بسیار تأثیرگذاری درتربیت نسل جوان آن روز و افشاگری خطوط انحرافی داشت به گونه ای که وحشتی که دشمنان از زبان او داشتند شاید از گلوله ها نداشتند.
مطالبش را نیز با شجاعت و صراحت کلامی که داشتند، مطرح می کرد. مثلاً بحث اش درباره جایگاه زن، آن روز شجاعت می خواست و حتی امروز هم شجاعت می خواهد چون خیلی ها از این مطالب خوششان نمی آید. نکته جالب توجه این است که ایشان این حرف ها را قبل از نمایندگی مجلس زد. من همیشه می گویم که دو قشر است که کسانی که می خواهند رای بیاورند، سعی می کنند موافق این ها حرف بزند. یکی قشر زن است و یکی جوان. صحبت های شهید درباره ی جایگاه زن که خیلی هم خریداری نداشت و در جوّ دانشگاهی بود، قبل از انتخابات بود و همیشه این تعبیر را داشت که من کیسه برای رای ندوخته ام .
فکر می کنم که به دلیل این جایگاه ویژه ای که ایشان پیدا کرده بود و آن افکاری که با شجاعت و صراحت مطرح می شد، باعث گردید، که خیلی ها نخواستند و نمی خواهند که ایشان مطرح شود. اگر کسانی هم ناآگاهانه این کار را انجام دادند، جای تأسف دارد و واقعا متأسفم که چرا باید یک شخصیت تأثیر گذار از قشر جوان دانشگاهی آن روز که تقریبا بسیاری از بزرگان ما به تأثیر او اذعان دارند، این قدر باید غریب باشد که در جریان فتنه برای اولین بار مطرح شود. من نمی خواهم بگویم که چرا این مطرح شد، شاید خداوند تبارک و تعالی می خواست که ایشان در این مقطع مطرح شود. ولی این غفلت ها برای خود انقلاب هم آسیب دارد. شهید دیالمه به راحتی درباره مبانی فکری موسوی و مانند اوصحبت کرده بود، چرا نباید این ها قبلاً مطرح شود؟ به تاریخ انقلاب بنگرید غیر از یازده تا نوار تبیین جهان مجاهدین خلق از شهید دیالمه شما چند تا از بحث های جدی اندیشمندان را می توانید پیدا کنید که مبانی فکری مجاهدین خلق را آن روز برای جامعه شرح داده باشند؟
مجاهدین خلق وقتی زیر سوال رفتند که دست به کشتار زدند. بعد ما از مردم توقع داریم که بتوانند توطئه های بعدی را درک کنند و طبیعی است که این مشکل است. مبارزه ایشان با پیمان و موسوی و ابطحی و و منتظری، هیچ فرقی با هم نمی کرد. ایشان محکی داشت که افکار و اندیشه ها را با آن محک می زد. هر کسی که حرف هایش با معیار اسلام تطابق داشت، به همان اندازه تأیید می کرد وگرنه به همان میزان رد می نمود. آیا ما نباید این معیارهای را به جامعه بدهیم؟ هر یک از جوانان ما امروز می توانند یک شهید دیالمه باشند به شرط آنکه در آن ها معرفت دینی ایجاد کنیم و الگوهای خوب به آنان نشان دهیم .

در همین راستا شما نمی خواهید که زندگی و سخنان ایشان را به صورت کتاب، یا جزوه و یا سایت خاصی ایجاد کنید؟ چون جایی که به صورت مدون بتواند این صحبت ها را بیان کند و به کلیه ی آثار دسترسی داشته باشد، خود شمایید.


تا کنون کارهای زیادی انجام شده تمام نوارهای شهید دیالمه یک شناسنامه ای دارد، مثلاً اگر شما بگویید که نام سروش در کدام نوار آمده است من به شما می گویم و در واقع همه این ها را جمع آوری کردیم و بر اساس آن، نوارها را موضوع بندی کردیم و به نرم افزار تبدیل کردیم که تا کنون 5 شماره با نام رایت بیداری که مشتمل بر سخنرانی های شهید است تولید و توزیع گردیده و یک نرم افزار جامع نیز درباره سیره و اندیشه شهید با نام جوانی فراتر از زمان تولید کرده ایم و موارد دیگر نیز در دست تهیه است.
ما این ها را به این جهت مکتوب نکردیم که اندیشه و نظر خود شهید نیز بر این بوده است. چون در زمان حیات ایشان به وی پیشنهاد می شد که این نوارها را به صورت مکتوب در بیاوریم، که ایشان قبول نمی کردند و می گفتند ما چهار پنج ساعت بحث می کنیم و این ها سئوالاتشان را مطرح می کنند. من این همه توضیح می دهم، آخر هم می روند حرف دیگری می زنند. وای به حال آن که یک جمله بنویسیم و به دستشان بدهیم. ایشان به شدت به گفتگوهای متقابل معتقد بود.
شاید این عامل باعث شد که ما این کار را نکنیم البته ما نیز باور داریم که شنیدن مستقیم کلام شهید آثار خودش را دارد گرچه در حد گزینش برخی جملات و جزوات کوچک این کار را کرده ایم و برای آینده نیز طرح هایی داریم. اما من فکر می کنم مسئولین فرهنگی جامعه در طول این سی سال باید پاسخگو باشند که این قصور چرا صورت گرفته است؟
حتی در هفتم تیر در حد یک نام از ایشان یاد نمی شد. بارها مطرح کردیم که شما از جملات خود شهید هم استفاده کنید. این همه تبلیغات در تلویزیون است. این همه حرف های مختلف از اشخاص گوناگون زده می شود، ایشان هم بالاخره یک شخصیت تأثیرگذاری بوده دو تا جمله که حداقل مبانی دینی را مطرح کند پخش کنید، اما اقدامی نشد.البته ما هم چون با روحیات ایشان تربیت شدیم، هیچ وقت نخواستیم از شخصیت ایشان برای طرح خودمان استفاده کنیم.
ایشان یک کاری برای خدا کرده وخداوند هم ایشان را به مصداق إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قرار داده است. کم نیستند آدم هایی که می شنویم که به ما می گویند شهید دیالمه راه و زندگی و هدف من را تغییر داد و ممکن نیست کاری انجام دهم و یاد دکتر دیالمه نباشم. به هرحال چون او خود به دنبال مطرح شدن نبود ما این قصور را برای خودمان توجیه کردیم اما من باز هم فکر می کنم همه مسئولان فرهنگی جامعه در برابر این شهید مسئولند.

او راهی را برای ما ترسیم کرد که همه ما مدیون او هستیم مدیون خلوص، شجاعت ها و شهامت های او، و این همه پاداشی جز شهادت در راه خدا نداشت.ان شاء الله که ما بتوانیم راه او را ادامه دهیم.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
چقدر الان به این مدل مناظره ها نیازه....خیلی خوبه باشه ولی نیست! "دیروز، امروز، فردا" اومد یه همچین حرکتی(مثلاً) بزنه، نشد!!
یه سری مسائل، تو همین مناظره ها حل میشه، یه سری آدما باید تو این مناظره ها دهن وا کنن تا رسوا بشن، تا کم بیارن!
یه زمانی هم شهید بهشتی با توده ای ها مناظره میکرد و پته ی عقایدشونو میریخت رو آب!! (یادش بخیر چه دورانی داشتیم!!!:D)
یه سری، حرف میزنن...حرفاشون قشنگه...خام میشن بعضیا...تایید میکنن...تا مناظره درنگیره پشتِ پرده ی قضایا روشن نمیشه....
اونایی که معتقدن مستحکم میشن و به اطلاعاتشون اضافه میشه و اونایی که معتقد نیست، روشن میشن!!
خوبه اینکار...

ممنون از تاپیکِ عالیتون، من واقعا دوست داشتم ایشونو بشناسم. گرچه اگه عمری هم از ما بگذره واسه شناختِ ایشون و بینششون، بازم کمه...

موافقم باهاتون شديدااااااااا
معلوم نيست كي بالاخره ميخوان اين كرسي هاي آزاد انديشي رو جدي بگيرن؟!!!!
بايد خودمون يه كاري بكنيم! نه حضرت وليعصر و نه آقا سرباز بي بخار نميخوان(البته سوءتفاهم نشه، با خودم هستم:()
ممنون از شركت كردنتون، حضورتون باعث رونق تاپيك شد
ان شاءاله خود شهداء هدايتگر مسيرمون باشن و به خصوص سيدالشهداء
ياحق
 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام دوست خوبم.. ممنون بابت تاپیک پر محتواتون.....
شاد باشید....:gol:
 

Theoden

عضو جدید
چقدر الان به این مدل مناظره ها نیازه....خیلی خوبه باشه ولی نیست! "دیروز، امروز، فردا" اومد یه همچین حرکتی(مثلاً) بزنه، نشد!!
یه سری مسائل، تو همین مناظره ها حل میشه، یه سری آدما باید تو این مناظره ها دهن وا کنن تا رسوا بشن، تا کم بیارن!
یه زمانی هم شهید بهشتی با توده ای ها مناظره میکرد و پته ی عقایدشونو میریخت رو آب!! (یادش بخیر چه دورانی داشتیم!!!:D)
یه سری، حرف میزنن...حرفاشون قشنگه...خام میشن بعضیا...تایید میکنن...تا مناظره درنگیره پشتِ پرده ی قضایا روشن نمیشه....
اونایی که معتقدن مستحکم میشن و به اطلاعاتشون اضافه میشه و اونایی که معتقد نیست، روشن میشن!!
خوبه اینکار...

ترس و وحشتی که در نزد مذهبیون در برابر عقاید مخالف هست، هرگز بهشون اجازه نمیده مخالفینشون هم نظر بدن.
چه برسه به کرسی آزاد اندیشی و شعارهای پوچ و تو خالی مشابه.

نحوه برخورد رسانه ملی و حتی همین سایت های مجازی هم در برابر مخالفین کاملا مشخصه.
پس فقط میتونین شعار بدین مخالفین ما هیچی در دست ندارن و ما باهاشون مناظره کنیم مات میشن. :redface:
اشکال نداره، دلخوشیتون همین چیزاس دیگه.

جناب دیالمه هم که از بنی صدر تقاضای مناظره کرده، این آقا از ایران فرار نمی کرده که درجا اعدامش میکردن.
طرف امنیت جانی نداره، بهش میگن چرا مناظره نمیکنی فرار میکنی، معلومه کم آوردی !

اون اوایل انقلاب هم ملت جوگیر بودن، چهارتا جوجه مخالف میوردن تو تلویزیون که بگن اندیشه ما پیروز هست.
مطمئنا اگه وحشت از اندیشه های نوین نداشتین این مناظرات رو تکرار میکردین.

خیلی خوبه آدم مرد باشه بگه جرات نداریم، به جای اینکه بگن نمیشه !!!!
 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
ترس و وحشتی که در نزد مذهبیون در برابر عقاید مخالف هست، هرگز بهشون اجازه نمیده مخالفینشون هم نظر بدن.
چه برسه به کرسی آزاد اندیشی و شعارهای پوچ و تو خالی مشابه.

نحوه برخورد رسانه ملی و حتی همین سایت های مجازی هم در برابر مخالفین کاملا مشخصه.
پس فقط میتونین شعار بدین مخالفین ما هیچی در دست ندارن و ما باهاشون مناظره کنیم مات میشن. :redface:
اشکال نداره، دلخوشیتون همین چیزاس دیگه.

جناب دیالمه هم که از بنی صدر تقاضای مناظره کرده، این آقا از ایران فرار نمی کرده که درجا اعدامش میکردن.
طرف امنیت جانی نداره، بهش میگن چرا مناظره نمیکنی فرار میکنی، معلومه کم آوردی !

اون اوایل انقلاب هم ملت جوگیر بودن، چهارتا جوجه مخالف میوردن تو تلویزیون که بگن اندیشه ما پیروز هست.
مطمئنا اگه وحشت از اندیشه های نوین نداشتین این مناظرات رو تکرار میکردین.

خیلی خوبه آدم مرد باشه بگه جرات نداریم، به جای اینکه بگن نمیشه !!!!

[FONT=&quot]بسم رب الشهداء[/FONT]​
[FONT=&quot]برخي اوقات شايد بهتر باشه در مورد بعضي اظهار نظرات سكوت كرد، ولي من باب يادآوري بعضي نكات به اين پست جواب ميدم، البته اين بدان معنا نيست كه چيزي ميدونم، ولي شايد بهتر باشه اطلاعات تارخي دوستان رو مقداري قلقلك بديم[/FONT]​
[FONT=&quot]دوست عزيز، ترس و وحشتي كه در خود عناصر مخالف نظام هست مطمئن باشيد خيلي بيشتر از ترس در قامت مذهبيون هست،‌وگرنه دمشونو رو كولشون نميذاشتن و به خارج پناهنده نميشدن؛‌در ضمن، منظور شما از مذهبيون ،مسلمانان هستن ؟ اگر منظورتون مسلمانان هست كه خب در نزد مسلمانان ترس راه نداره، شايد هم به قول بعضي هاي منظورتون حزب اللهي ها هستن كه خود خداوند ميفرمايند:حزب الله پيروزه[/FONT][FONT=&quot]. از طرفي بهتره يه مقدار تاريخ بخونيد و ببينيد آيا كسي غير از شهيد مطهري بود كه فرمود بيايد در جلوي كلاسهاي اعتقادي اسلام ، كلاسهاي بحث ماركسيستي برگزار كنيد و اصلا از خود استايدشون بيان و درس بدن و مناظره كنند تا ببينيم كي غالب ميشه؟![/FONT]​
[FONT=&quot]دوست گرامي، خواهشا رسانه ملي و فضاي مجازي رو ملاك اسلام ندونيد؛ هستند كساني كه در بالاترين سطح دانش اسلامي و بينش مناظره هستند و در رسانه ها هم كمتر بهشون بها داده ميشه، به خود رسانه انتقادات زيادي وارد هست، ولي اين دليل نميشه كه كسي نباشه كه با افكار پوچ يه مشت دنياپرست مقابله نكنه؛ مطمئن باشيد، امثال استاد عباسي ها و استاد رائفي پورها و استاد پناهيان در اين مملكت زياده.[/FONT]​
[FONT=&quot]كاربر محترم، بهتره به كليپها يه نگاه دوباره بندازيد، شهيد ديالمه حتي قبل از رياست جمهور شدن جناب بني صدر حاضر به مناظره بودند،‌همان زماني كه ايراد كردند كه ايشان دكتر نيست، ولي چندين بار خود بني صدر طفره رفته! در ضمن، مگه ميرحسين موسوي رو اعدام كردند؟كروبي رو اعدام كردند؟نوري زاده رو با اون مزخرفاتي كه گفت رو اعدام كردند؟كدومشون حاضر به مناظره بودند؟در ضمن، شما سران توده اي ها و گروهك هاي فرقان و منافقين رو ميگيد جوجه؟! پس معلومه برنامه هاي مناظره دم انقلاب رو هم نديديد![/FONT]​
[FONT=&quot]ببخشيد، شما انديشه هاي نوين رو همين انديشه هاي پوچ ماركسيستي و ليبراليستي شرق و غرب ميدونيد؟ يا نكنه قائل به برتري انديشه هاي نئو كينزي ها و ميلتون فريدمن ها هستيد؟ يعني واقعا اينها رو برتر از انديشه هاي والاي اسلام ميدونيد؟!اين به قول شما انديشه ها كه وحشت ندارن كه بخوان نقد بشن! البته عمال همين انديشه ها در همين مملكتمون متاسفانه فراوانه ![/FONT]​
[FONT=&quot]در كل دوست عزيز، به نظر جالب نمياد شما به خاطر مخالفت با برخي مباني و انتقاد از بعضي موارد، شان يك شهيد رو پايين بياريد؛ اينجا هم تاپيكي در مورد يك شهيد والا مقامه و اگه ميخواين بحثي فراتر از اين شهيد بفرماييد، خواهشا اسپم نكنيد و تاپيكي جداگانه ايجاد نماييد تا همونجا بحث كنيم.[/FONT]​
[FONT=&quot]با تشكر[/FONT]​
[FONT=&quot]موفق و سلامت و شاد باشيد[/FONT]​
[FONT=&quot]ياحق[/FONT]​
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ترس و وحشتی که در نزد مذهبیون در برابر عقاید مخالف هست، هرگز بهشون اجازه نمیده مخالفینشون هم نظر بدن.
چه برسه به کرسی آزاد اندیشی و شعارهای پوچ و تو خالی مشابه.

نحوه برخورد رسانه ملی و حتی همین سایت های مجازی هم در برابر مخالفین کاملا مشخصه.
پس فقط میتونین شعار بدین مخالفین ما هیچی در دست ندارن و ما باهاشون مناظره کنیم مات میشن. :redface:
اشکال نداره، دلخوشیتون همین چیزاس دیگه.

جناب دیالمه هم که از بنی صدر تقاضای مناظره کرده، این آقا از ایران فرار نمی کرده که درجا اعدامش میکردن.
طرف امنیت جانی نداره، بهش میگن چرا مناظره نمیکنی فرار میکنی، معلومه کم آوردی !

اون اوایل انقلاب هم ملت جوگیر بودن، چهارتا جوجه مخالف میوردن تو تلویزیون که بگن اندیشه ما پیروز هست.
مطمئنا اگه وحشت از اندیشه های نوین نداشتین این مناظرات رو تکرار میکردین.

خیلی خوبه آدم مرد باشه بگه جرات نداریم، به جای اینکه بگن نمیشه !!!!
اولا اسلام دینیه که اصلا ترس و وحشت واسه معتقدین بهش توش راه نداره!! مفاهیم "جهاد" و"شهادت" تو همین دین مطرح شده و در طول تاریخ هم پیروان هیچ دینی یه اندازه ی اسلام واسه عقایدشون سر گرو نذاشتند!

پس خواهشا ترس و وحشت رو با مفاهیم دینی ما قاطی نکنین!

ثانیا: کِی مخالفین اجازه ی اظهار نظر نداشتند؟؟!! احتمالا منظور شما اجازه ی توهین به مقدساته که قطعا نداشتن...نکنه به نظرتون باید تریبون بدیم به دستِ امثالِ رشدی تا اظهارِ فضلشون گوشِ عالم رو کر کنه؟
تا جایی که توهین نشه به مقدسات(هردینی) افراد اجازه ی بیان عقیده ی مخالفشونو دارن ولی دیگه وقتی پایِ توهین به عقاید میاد وسط دیگه اسمش "آزادی بیان" نیست اسمش با عرضِ معذرت"لجن پراکنی" است!
و پیروِ حقیقیِ هیچ دینی اجازه ی "لجن پراکنی"نمیده!

ثالثا: ما وحشت از اندیشه های نوین( بی پایه و اساس غربی) نداریم! طبقِ بندِ" اولا"...مخالفین هستن که از اندیشه های ما و کم آوردن جلوی ایدئولوژیِ ما وحشت دارن، وگرنه مرد و مردانه به جای فیلم ساختن و رمان نوشتن! و دم به ثانیه توهین کردن به مقدساتمون در اونور آبها، مرد و مردانه به مناظره مینشستن!

توجه داشته باشین که الان مفاهیمی مثل "انتقاد" و "ابرازِ عقیده " جای خودشو به "توهین" و"تخریبِ عقیده" داده اونم چجوری؟؟!! با زیر آبی رفتن!

یادتون بندازین سلمان رشدی رو و اخیراً حرکاتی که علیه امام هادی(ع) و تمسخرِ آیاتِ قرآن و سایر هتاکی ها داره تو فیس بوک انجام میشه! شما به اینا میگی ابراز عقیده! من به اینا میگم...همونی که قبلا گفتم!!

پس نگین میترسن...بگین زمینه مناسب نیست...تنبلی میکنن...و همچنین صاحبان عقیده ی مخالف هم ترجیح میدن به حای موندن در وطن و مبارزه واسه عقایدشون در اونورِ مرزها با پول تو جیبی گرفتن از بیگانه و زیرِ بادکولر لم دادن نظراتِ زیباشونو به سمع و نظرِ دوستان برسونن. تا وقتی محیطِ مجازی و یه طرفه به قاضی رفتن هست، عالیجنابان دلیلی نمیبینن به خودشون زحمت رو در رویی بدن!

باز صد رحمت به توده ای ها...چه مرد بودن میگفتن: مناظره!!
 

Theoden

عضو جدید
بسم رب الشهداء
برخي اوقات شايد بهتر باشه در مورد بعضي اظهار نظرات سكوت كرد، ولي من باب يادآوري بعضي نكات به اين پست جواب ميدم، البته اين بدان معنا نيست كه چيزي ميدونم، ولي شايد بهتر باشه اطلاعات تارخي دوستان رو مقداري قلقلك بديم
دوست عزيز، ترس و وحشتي كه در خود عناصر مخالف نظام هست مطمئن باشيد خيلي بيشتر از ترس در قامت مذهبيون هست،‌وگرنه دمشونو رو كولشون نميذاشتن و به خارج پناهنده نميشدن؛‌در ضمن، منظور شما از مذهبيون ،مسلمانان هستن ؟ اگر منظورتون مسلمانان هست كه خب در نزد مسلمانان ترس راه نداره، شايد هم به قول بعضي هاي منظورتون حزب اللهي ها هستن كه خود خداوند ميفرمايند:حزب الله پيروزه. از طرفي بهتره يه مقدار تاريخ بخونيد و ببينيد آيا كسي غير از شهيد مطهري بود كه فرمود بيايد در جلوي كلاسهاي اعتقادي اسلام ، كلاسهاي بحث ماركسيستي برگزار كنيد و اصلا از خود استايدشون بيان و درس بدن و مناظره كنند تا ببينيم كي غالب ميشه؟!
دوست گرامي، خواهشا رسانه ملي و فضاي مجازي رو ملاك اسلام ندونيد؛ هستند كساني كه در بالاترين سطح دانش اسلامي و بينش مناظره هستند و در رسانه ها هم كمتر بهشون بها داده ميشه، به خود رسانه انتقادات زيادي وارد هست، ولي اين دليل نميشه كه كسي نباشه كه با افكار پوچ يه مشت دنياپرست مقابله نكنه؛ مطمئن باشيد، امثال استاد عباسي ها و استاد رائفي پورها و استاد پناهيان در اين مملكت زياده.
كاربر محترم، بهتره به كليپها يه نگاه دوباره بندازيد، شهيد ديالمه حتي قبل از رياست جمهور شدن جناب بني صدر حاضر به مناظره بودند،‌همان زماني كه ايراد كردند كه ايشان دكتر نيست، ولي چندين بار خود بني صدر طفره رفته! در ضمن، مگه ميرحسين موسوي رو اعدام كردند؟كروبي رو اعدام كردند؟نوري زاده رو با اون مزخرفاتي كه گفت رو اعدام كردند؟كدومشون حاضر به مناظره بودند؟در ضمن، شما سران توده اي ها و گروهك هاي فرقان و منافقين رو ميگيد جوجه؟! پس معلومه برنامه هاي مناظره دم انقلاب رو هم نديديد!
ببخشيد، شما انديشه هاي نوين رو همين انديشه هاي پوچ ماركسيستي و ليبراليستي شرق و غرب ميدونيد؟ يا نكنه قائل به برتري انديشه هاي نئو كينزي ها و ميلتون فريدمن ها هستيد؟ يعني واقعا اينها رو برتر از انديشه هاي والاي اسلام ميدونيد؟!اين به قول شما انديشه ها كه وحشت ندارن كه بخوان نقد بشن! البته عمال همين انديشه ها در همين مملكتمون متاسفانه فراوانه !
در كل دوست عزيز، به نظر جالب نمياد شما به خاطر مخالفت با برخي مباني و انتقاد از بعضي موارد، شان يك شهيد رو پايين بياريد؛ اينجا هم تاپيكي در مورد يك شهيد والا مقامه و اگه ميخواين بحثي فراتر از اين شهيد بفرماييد، خواهشا اسپم نكنيد و تاپيكي جداگانه ايجاد نماييد تا همونجا بحث كنيم.
با تشكر
موفق و سلامت و شاد باشيد
ياحق

بسیار جالبه وقتی بنده نظر مخالفی میدم شما میفرمایید اسپم نکن !!!!!
دوستان مثلا مینویسن چه نوشته زیبایی، ازشون تشکر میکنین و در راستای تاپیکتون هست و عنوان اسپم هم روش نیست.
اگر شما به قول خودتون، پیرو منطق جناب دیالمه هستین، منطق ایشون میگفته حرف ها عنوان بشه، پس این تاپیک بهترین جا هست، به بنده نفرمایید اسپم میکنم !!!!!!!!




1- کسی که جانش در خطر هست، مسلما از ایران اسلامی به خارج پناهنده میشه، اینم اسمش ترسو بودن نیست، برای حفظ جان وقتی دستت به جایی بند نیست باید هجرت کنی.
براتون مثال تاریخی از دین خودتون بیارم، پیامبر اسلام به مدینه هجرت کردن، اونکه طبق باور شما خالق جهان هم پشتیبانش بود !!! اگر میموند با کفار مکه مناظره میکرد کشته میشد پس فرار کرد.
چرا فکر میکنین منطق شما در ایران امروز مثل کفار مکه نیست؟
کم شب ها ریختین خونه مخالفین بازداشتشون کردین و هنوز تو زندان هستن و جرمشون هم فقط نظر دادن و مخالفت با مبانی فکری شما بوده !!!
از تاج زاده بگیر تا نبوی و......


2- اندیشه های پوچ غرب؟
روی چه حسابی گفتی پوچ؟
شما تو چه زمینه ای در این کشور از همون غرب که کلی هم بهش ایراد وارده جلو هستین؟
تو بحث آرامش روانی مردم در جامعه یا تو بحث اخلاق؟
یا تو بحث آزادی نسبی رسانه ها و نبود تلویزیون ها و تریبون های حکومتی و فیلــترینگ های گسترده؟؟؟!!!!
اندیشه کسی پوچ هست که با تمامی قوا راه های نقد شدنش رو ببنده.


اندیشه غرب پوچ باشه یا نباشه، وحشت سرتا پاشو بر نداشته.
پایه های اسلام شما به قدری سست هست که چهارتا جوان آب بازی میکنن، میگین اسلام به خطر افتاد، جلوشون رو بگیریم.
همیشه اعتقاداتتون در معرض خطره بس که مستحکمه !!!




3- شما داخل کشور نشستی، کل اندیشه های بزرگان فلسفه دنیارو در کتاب های چاپ شده زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطالعه کردی، بعدا نتیجه گرفتی پوچ هستن.
اندیشه های افرادی مثل کانت و برتراند راسل و.... قابل قیاس با کل اندیشمندان اسلامی شما نیست.
نگرششون به دنیا و انسان بی نهایت دقیق و موشکافانه هست نه اینکه مبنای توهمی بهشت و جهنم و جن و فرشته و خیالات داشته باشته.




4- آقای مطهری و جناب دیالمه و... فقط شعار مناظره دادن، جز یک مقطع بسیار کوتاه زمانی، چون قدرت سرکوب و نیزه دست اسلامگرایان داخل کشور بوده، کسی جرات نکرده مناظره کنه.
بابا طرف مجری تلویزیونه، به سردار سپاه یک حرف میزنه، پرتش میکنن بیرون.
کجای کاری؟!!! اقلا دوتا مناظره در همین تاریخ اسلامتون مثال بزن که کسی امنیت جانی بعد از حرف زدنش داشته، بعدا پشت بلندگو برین.


هم آزادی بیان مهم هست و هم آزادی پس از بیان، به اون پس از بیانش بیشتر دقت کن.
خودت طرفدار نظامی و هرچی دوست داری میگی، نتیجه نگیر مخالفت هم همینطوریه و مدام باید بترسه سربازان گمنام امامتون دخلش رو نیارن
 
آخرین ویرایش:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


1- مفهوم جهاد و شهادت در کنار وعده های انچنای بهشت و رضایت الله و... هست.
اتفاقا اونایی که برای جانشون ارزشی قائل نیستن، خیلی هم ترسو هستند، ترس از مرگ و پایان، شماها وحشت دارین که در این دنیا به خط پایان برسین.
برای اینکه به اون بهشت خیالی و حوریان و... برسین مسلما چنان شستشوی مغزی میشین که راحت از جان دنیا میگذرین.
دیگه اینقدر آدم دیدیم که با وعده بهشت به خودش بمب بسته تا ناهار با رسول الله بخوره که حد و حساب نداره.
شهادت کلا یک حرص بسیار بزرگ برای رسیدن به جاودانگی و غرق لذت شدنه و این صفت ترسوهاست.
آدم شجاع کسی هست که بدونه هیچ در انتظارش نیست و انسان هارو باز کمک میکنه بدون هیچ چشم داشتی چه در این دنیا، چه در توهمات اخرتی.


2- متاسفانه سریعا برای مخالفینتون میایین مثال هایی مثل سلمان رشدی و شاهین نجفی که مبناشون توهینه رو میزنین، که با سیاه نمایی بگین هرکس مخالف ماست اینجوریه و ما حق داریم بهش تریبون ندیم.
به همین زیبا کلام و تاج زاده که هرگز توهینی نمیکنن جرات ندارین حتی 1 ساعت وقت در تلویزیون بدین.
به سایرین هم بماند.
ندا خانم شما و رهبرانتون بی نهایت ترسو هستین، چرا اینقدر انکار مکینین؟
اینکه قدرت سرکوب دستت باشه و سینه ات رو سپر کنی کسی جلو نمیاد، باور کن شرم داره.


میرحسین فقط 1 ساعت وقت خواست برای حرف زدن، بهش ندادن و گفتن تو دشمنی، انگ دشمن زدن واسه شماها کاری نداره.
اونوقت میگی 100 رحمت به توده ای که گفت مناظره.
شماها اصلا وقت دادین و طرف قبول نکرد و مجبور شد یا فرار کنه یا کار دیگه !!!
ابتدا عرض کنم من وشما در یه قسمت وجه اشتراک داریم، اونم بحث مناظره ست که هردو میگیم باید باشه ولی من میگم اگه باشه به نفعِ ما تموم میشه شما میگی نه!
این از این...

میریم سراغ بند 1: نظریاتتون واقعا جالب انگیزناکه! اولا: بله! هرانسانی در قبال کار نیکش انتظار پاسخ داره! حتی اونی که متریالیسته...چه برسه به کسی که اعتقاد به خالقی ماورائی داره!
اما نکته ی جالب که مطرح کردی اون قسمت قرمز شده ست. کسی که واقعا برای جانش ارزش قائل باشه قطعا تمام آرزوش اینه که اونو در راه آرمانی والا و معتبر خرج کنه، چون بالاخره جونشه و ارزش داره! کسی که نمیدونه وجودش واسه کیه و چی و حتی نمیدونه واسه چی باید از دستش بده همون کسیه که واسه جانش ذره ای ارزش قائل نیست و جونشو در حدی نمیدونه که بشه باهاش به اهدافِ غیر زمینی نائل شد، در واقع جونشو در حد همین خاک میدونه که لایقِ همین خاکه! ما چون به وجود روح همراه جسم معتقدیم روحمونو پابند خاک نمیدونیم. حالا شاید شما به روح اعتقاد ندارین!!

بند 2: خودت مثال واضح توهین رو آوردی، حالا میگی سیاه نمایی؟! این حرف من نمایاندن واقعیت بود. واقعیت معاندین و مخالفین اسلام همینه و حتی فراتر از این. شما ببین کیا از اینا دفاع کردن! همون مهدی جان خزعلی نبود که "وا اماما " سر میداد و از نجفی حمایت هم کرد؟! تا کجا تناقض؟!

اگه نمیذارن زیباکلام تو تی وی حرف بزنه در مقابل پناهیان و حسن عباسی و سعید قاسمی و ....هم تو تی وی دیده نمیشن!! در ضمن صدا و سیما یه سری اصولِ مزخرفِ خودشو داره...
همین 2-3 ماه پیش مناظره ی زیبا کلام و نبویان رو دوستم واسم ضبط کرده بود! پس نگین کلا این افراد لال شدن!

بارها گفته ام و بار دگر میگویم: قدرتِ سرکوب همیشه دست قدرتمندان هست. این مردم هستن که میفهمن حق چیه و میرن دنبالش و تا پای جون واسه حق میجنگن و اگه لازم شد انقلاب به پا میکنن، مثل 30 سال پیش!! مطمئن باش اگه حق با "اصلاحاتیای تندرو" و "دوم خردادیها "و "جنبشی ها "و "مرگ بر اصل ها" و" دست تو جیب ملک عبد اللهیا"!! بود مردم واسه سرکوب نشدنِ حقشون دوباره انقلاب میکردن، ولی نکردن...چون اون باوری که باید ایجاد می شد، نشده! در اصل چون باورِ محرک و درست و درمونی وجودِ خارجی نداشته و اگه تحرکی بوده عاملی خارجی در کمین نشسته بوده!

میرحسین و بقیه خیلی بیشتر از 1ساعت وقت داشتن...ولی تو همون "خیلی بیشتر از یه ساعت" به جای استفاده از فرصت واسه خودشون، ترجیح دادن بصیرتِ شهید دیالمه رو نمایان کنن!! و الانم نه راهِ پس دارن و نه راهِ پیش! همون بهتر که مثل آقای ساکت لم بدن جلوی ماهواره و دیکته ی کاخ سفید رو بی غلط بنویسن!!
 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
بسیار جالبه وقتی بنده نظر مخالفی میدم شما میفرمایید اسپم نکن !!!!!
دوستان مثلا مینویسن چه نوشته زیبایی، ازشون تشکر میکنین و در راستای تاپیکتون هست و عنوان اسپم هم روش نیست.
اگر شما به قول خودتون، پیرو منطق جناب دیالمه هستین، منطق ایشون میگفته حرف ها عنوان بشه، پس این تاپیک بهترین جا هست، به بنده نفرمایید اسپم میکنم !!!!!!!!




1- کسی که جانش در خطر هست، مسلما از ایران اسلامی به خارج پناهنده میشه، اینم اسمش ترسو بودن نیست، برای حفظ جان وقتی دستت به جایی بند نیست باید هجرت کنی.
براتون مثال تاریخی از دین خودتون بیارم، پیامبر اسلام به مدینه هجرت کردن، اونکه طبق باور شما خالق جهان هم پشتیبانش بود !!! اگر میموند با کفار مکه مناظره میکرد کشته میشد پس فرار کرد.
چرا فکر میکنین منطق شما در ایران امروز مثل کفار مکه نیست؟
کم شب ها ریختین خونه مخالفین بازداشتشون کردین و هنوز تو زندان هستن و جرمشون هم فقط نظر دادن و مخالفت با مبانی فکری شما بوده !!!
از تاج زاده بگیر تا نبوی و......


2- اندیشه های پوچ غرب؟
روی چه حسابی گفتی پوچ؟
شما تو چه زمینه ای در این کشور از همون غرب که کلی هم بهش ایراد وارده جلو هستین؟
تو بحث آرامش روانی مردم در جامعه یا تو بحث اخلاق؟
یا تو بحث آزادی نسبی رسانه ها و نبود تلویزیون ها و تریبون های حکومتی و فیلــترینگ های گسترده؟؟؟!!!!
اندیشه کسی پوچ هست که با تمامی قوا راه های نقد شدنش رو ببنده.


اندیشه غرب پوچ باشه یا نباشه، وحشت سرتا پاشو بر نداشته.
پایه های اسلام شما به قدری سست هست که چهارتا جوان آب بازی میکنن، میگین اسلام به خطر افتاد، جلوشون رو بگیریم.
همیشه اعتقاداتتون در معرض خطره بس که مستحکمه !!!




3- شما داخل کشور نشستی، کل اندیشه های بزرگان فلسفه دنیارو در کتاب های چاپ شده زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطالعه کردی، بعدا نتیجه گرفتی پوچ هستن.
اندیشه های افرادی مثل کانت و برتراند راسل و.... قابل قیاس با کل اندیشمندان اسلامی شما نیست.
نگرششون به دنیا و انسان بی نهایت دقیق و موشکافانه هست نه اینکه مبنای توهمی بهشت و جهنم و جن و فرشته و خیالات داشته باشته.




4- آقای مطهری و جناب دیالمه و... فقط شعار مناظره دادن، جز یک مقطع بسیار کوتاه زمانی، چون قدرت سرکوب و نیزه دست اسلامگرایان داخل کشور بوده، کسی جرات نکرده مناظره کنه.
بابا طرف مجری تلویزیونه، به سردار سپاه یک حرف میزنه، پرتش میکنن بیرون.
کجای کاری؟!!! اقلا دوتا مناظره در همین تاریخ اسلامتون مثال بزن که کسی امنیت جانی بعد از حرف زدنش داشته، بعدا پشت بلندگو برین.


هم آزادی بیان مهم هست و هم آزادی پس از بیان، به اون پس از بیانش بیشتر دقت کن.
خودت طرفدار نظامی و هرچی دوست داری میگی، نتیجه نگیر مخالفت هم همینطوریه و مدام باید بترسه سربازان گمنام امامتون دخلش رو نیارن

دوست عزيز، شما اولين نفري نيستيد كه ما باهاتون داريم بحث ميكنيم و آخرين هم مطمئنا نخواهيد بود،‌بنابراين موضوع در مورد فرار از بحث با عنوان اسپم نذاشتن نيست، بنده به اين دليل گفتم اينجا بحث نكنيم،‌چونكه اين تاپيك مختص شهيد ديالمه است و از كل بحث ما شايد تنها 2-3 خط به طور غيرمستقيم به شهيد مرتبط باشه،‌بنابراين عرض كردم در تاپيكي ديگر كه مناسبه بحث هست ادامه بديم. دوستان ديگر هم كه به قول شما مينويسن چه نوشته زيبايي، اين نوشته ها رو مرتبط با خود تاپيك و در مورد تاپيك عرض كردند و اگر خارج اين موضوع بود،‌مطمئن باشيد به آن دوستان هم تذكر ميدادم؛‌بنابراين از شما عاجزانه درخواست ميكنم كه اگر بحثي ميخواهيم ادامه بدهيم در تاپيكي جداگانه پيگيري كنيم. واقعا هم ممنون كه درخواستم توجه كرديد!!!!!!!
اما با توجه به موضوعاتي كه مطرح كرديد، لازم ميدونم كوتاه جواب بدم و ازتون درخواست ميكنم اگه خواستيد جواب بديد، خودتون تاپيكي ايجاد كنيد و همونجا جواب بديد، منم به مدير ميگم كه تمام اين بحث رو به اونجا منتقل كنه.

موضوع اول سر اينه كه دين و مذهب و آيين شما چيه؟!چه بسا بحثهايي در همين باشگاه انجام گرفته و تازه در انتها مشخص شده طرف نه مسلمانه و نه ديندار! لطفا ابتدا بفرماييد از چه منظري داريد صحبت ميكنيد تا بعدا ادامه بديم و از همون منظرتون جواب بديم!

با خودم عهد كرده بودم كه وارد چنين بحثهايي نشم، چون انتهايي نداره و طرف مقابلم هميشه همه چي رو در انتها با هم مخلوط ميكنه!!

1- واقعا كه قياس نامربوطي بيان فرموديد!!!حضرت پيغمبر(ص) داراي مكتب و ايدئولوژي نو و خاص خودشون بودند و به قول معروف حرف براي گفتن داشتند و در اون مقطع،‌تمام كفر عليه ايشون موضع گرفته بودند تا به شهادتشون برسونند؛‌كما اينكه بعد از مهاجرتشون به مكه برگشتند و حرف و منطقشون تا قلب اروپا رفت و وسعت پذيرش حرفشون هنوزم كه هنوزه تو قلب ميليونها آزاده داره نقش ميبنده؛‌ولي كدوم يك از اين افراد كه مهاجرت كرده حرف براي گفتن داشته و اصلا حرفش حق بوده؟!اينا كه مهاجرت كردن كه اكثريتشون جيره خور انگليس و آمريكا و نظام سلطه غرب هستن و اگه اينا جيرشونو قطع كنن به فنا ميرن!مثلا بزرگشون نوري و سروش و مهاجراني و امثالهم هست كه كافيه غرب بندازتشون بيرون ، اونوقت ببينم خودشون ديگه كاري ميتونن بكنن؟!در ضمن، هر مملكتي و آييني براي خودش خط قرمز داره، از اون چين بگير تا اروپا و آمريكا، اگه كسي از خط قرمز بگذره رو باهاش برخورد ميكنن، اين لازمه هر حكومتيه؛ هر چند در بعضي موارد خود نظام تا تونسته باهاشون راه اومده! ميشه به جريانات اصلاح طلبان مثل زيباكلام و تاج زاده كه اشاره كرديد ، اشاره كرد كه برخلاف حرفتون تا تونستن حرفشونم زدند! البته كلا با زنداني سياسي كه منتقد دولت و استراتژيهاي به كار رفته در مملكت باشن،‌من مخالفم و اين كار رو كه انجام ميدن رو نمي پسندم ولي اگه در مورد دين و اسلام و ارزشهاي انقلاب بخوان دخول كنن، به نظرم اصلا نبايد كوتاه بيان!

2-واقعا جالبه كه انديشه هاي ارائه شده در تلويزيون و اخلاق به كار رفته در قلب اروپا و آمريكا و .. رو انديشه برتر ميدونيد!!! حالا خوبه همه ميدونند كه انديشه هاي همون انديشمنداني كه گفتيد در هم گره خورده! اگه همين انديشه ها خوب بود كه ماركسيست از بين نمي رفت و بعد ليبراليستي و سرمايه گرايي جاش نمي اومد و الان هم صداي ناقوس مرگ همون ليبرال هم الان شنيده نميشد! اگه همين انديشه ها خوب بود كه ديگه هر فيلسوف نمي اومدم نظر فيلسوف قبلي رو رد كنه! كدام يك از نظريه هاي اخلاق و سياست و سلامت و روانشناسي و علمي و ... مربوط به غرب رو ميشه با نظريات اسلام در همون زمينه ها يكي كرد؟ حالا خوبه خود همون فيلسوفها و نظريه پردازها ميگن حف آخر رو اسلام زده! ماشاءاله از زمانه هم عقب هستيد! شما اصلا كدام نظريه اصيل اسلام رو ميتونيد نقد كنيد؟اين نكته البته قابل تعمل هست كه كار مثلا بعضي مسلمانان رو به حساب اسلام نذاريد، بعضي به اصطلاح مسلمانان هستند كه اسم اسلام رو بد كردند، وگرنه كدوم نظريه غربي هست كه كاملترش در اسلام نباشه؟!

3- دوست عزيز، كل نظريات همين افرادي كه گفتيد و امثالهم، به پاي يه كتاب ابن سينا هم نميرسه يا فيلسوف بزرگي مثل ملاصدرا. اصلا اين حرفتون رو بايد بزنم بدون شرح، چون خود دوستان ميتونن قضاوت كنن كه حرفتون چقدر بي پايه و اساسه. در ثاني، اگر ميخواين از منظر مادي هم به اين قضيه نگاه كنيم، اسلام براي دنيا هم كاملترينه!! ميخواين كل اين پست رو در مورد نظريات اسلام و قرآن در مورد علم و امورد دنيايي صحبت كنم كه تازه بعد از 14 قرن تازه دانشمندان كل عالم دارن به اين نتيجه ميرسن كه حرفها رو اسلام زودتر زده بوده؟از جادوي آب و حكمتها كوهها و آسمانها و داروها گرفته تا بحثهاي روانشناسي كودكان و روابط زناشويي!!!

4-ببينيد ،‌شما داريد اينجا مغلطه ميكنيد! الان بحث در مورد مناظرات اسلاميه يا انتقادات حكومتي؟اگه بحث سر انتقادات حكومتيه كه به نظر بنده هم جاهايي افراط ميشه ولي با اين وجود جاهاي ديگري هم هست كلي با اونا راه اومدند،‌ولي اگه بحث درمورد مناظرات اسلاميه كه ماشاءاله از كف خيابون گرفته تا جلوي تلويزيون اين بحثها هست؛ در ضمن لازم نيست كه همه مناظرات در خود تلويزيون باشه، من خودمم گفتم كه با بعضي كارهاي تلويزيون مخالفم، ميتونه در دانشگاه ها و امثالهم باشه؛ اصلا همون شهيد ديالمه كه ميفرماييد، سلسله جلساتي در مهشد داشتند(حتي در تهران) كه نيم ساعت سخنراني ميكردند و 3-4 ساعت بعدش رو به مناظره با گروهك هاي التقاطي و الحادي ميپرداختند، يا شهيد مطهري كه در مسجد الجواد(اگه اشتباه نگفته باشم) يا حسينه ارشاد (كه دكتر شريعتي هم همونجا كرسي آزاد انديشي داشتند) به مناظره ميپرداختند(يكي از مهمترين مناظرات شهيد مطهري هموني بود كه با يك ماركسيست مناظره كرد و بعد از چند دقيقه صحبت شهيد،‌استاد ماركسيست يه شهيد حمله ور شده بود). يه مقدار بهتره تاريخ بخونيد!! يه سوال اينجا مطرحه، كدوم يك از همين كساني كه ميگيد ميخواستند مناظره كنند ، جنبه و دانش مناظره داشتند؟(البته منظورم مناظره در باب موضوع اسلام و انقلابه و حكومت اسلاميه، نه انتقادات دولتي)

دوست عزيز، اين بحثهايي كه شما انجام ميدين،‌ به عقيده بنده اصلا مناسب فضاي مجازي نيست، من كلي هم اينجا حرف بزنم،‌دوستان حرف بزنن ،‌ باز ميخوايم تهش به اين نتيجه برسيم كه من به كيش خودم و شما به كيش خودتون!!!به عقيده بنده هموطن بودن خودش كلي ارزشمنده و بهتره قدر شهدامونو بدونيم و سعي كنيم ازشون درس ياد بگيريم،‌مثل همين شهيد عزيزمون كه نمونه كسي بود كه بصيرت داشت. اينو به خودم در وهله اول و به همه دوستان ميگم،‌كه اگر دين نداريد، حداقل آزاده باشيم.

ياحق
 
بالا