معجزات علمی قرآن

JavadMessi

مدیر بازنشسته
فقط یک سئوال، چرا مسلمانان کاشف اکثر این موارد علمی که اشاره کردین نبودن؟

مگه همه چیز واضح در قرآن نیومده و الان خیلی راحت میگین مدار ماه و خورشید و... هست، چرا اینقدر دیر متوجه میشین؟

میشه یک دستاورد علمی برای آینده رو زودتر بگین؟
شما كه تحصيل كرده اي چرا؟!!
خودت ميگي كشف علمي.خب يعني اينكه با ابزارهاي علم كشف بشه ولي خب ربطش به تاپيك رو متوجه نشدم چون نقض موضوع تاپيك به حساب نميومد!!
 

?Why

عضو جدید
الان توضیح و تفسیرِ علمی! این آیات چیچیه :

سوره ۸۶: الطارق

فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿۵﴾
پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است (۵)

خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ﴿۶﴾
از آب جهنده ‏اى خلق شده(۶)

يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ﴿۷﴾
[كه] از صلب مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون مى‏آيد (۷)
 

naghmeh raha

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از تاپیک سازنده ات پوریا جان ، این روزا خیلیا نیاز دارن اینارو بدونن ، ممنون که اهمیت میدی
 

puorya1368

اخراجی موقت
الان توضیح و تفسیرِ علمی! این آیات چیچیه :






ممنونم ازت
اینو منم دیدم

ولی واقعا حضور ذهن ندارم

اجازه بدی بعدا یه مطالعه ای کنم جوابوحتما تو این تاپیک بهت میدم

ممنون که خود دوستانم پیگیرن
 

puorya1368

اخراجی موقت

puorya1368

اخراجی موقت


اشاره ی قرآن به آسمان شبکه ای شکل
وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُکِ ﴿۷﴾
قسم به آسمان دارای چینها و راهها (سوره الذاریات- آیه 7)
در این آیه کریم، قرآن در مورد بافت فکی سخن می‌گوید. در قرن بیست و یکم دانشمندان دست به ساخت بزرگترین نرم افزار ورایانه ای زدند که بتواند تصویری کوچک از فلک را ترسیم کند و نتیجه حیرت‌آور این بود فلک به تارهای عنکبوتی شباهت دارد.




این بافت از بلیونها شاهراه به هم متصل، تشکیل شده است. دانشمندان می‌گویند که این بافت از مهمترین کشفهای فلکی تاریخ می‌باشد و جالب اینجاست که قرآن با کلمه راهها و چینها به این موضوع اشاره کرد.
پاک و منزه است خدایی که این فلک را آفریده و در آن مورد فرموده:
(قسم به آسمان دارای چینها و راهها)

 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیستم خوددفاعی در مورچه ها

خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید: حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه:"تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."

در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی که در کمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:

1- "ای مورچه ها" این اولین اعلام خطری است که توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب کند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می کنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت کنند.

2- "به لانه ایتان وارد شوید‌" در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگر پیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می کوید که چه کار باید بکنند. ما این رابطه را که توسط علم امروزی کشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( که در ارتباطات بین مورچه ها است.)

3- " مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" در این جمله مورچه دلیل این خطر را به مخاطب خود می گوید و این آن چیزی است که ما امروزه توسط بررسی علمی اثبات می کنیم.

4- "و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عکس العملی در مقابل خطر قبلی، یک نوع دفاع مشخصی از خود بروز می دهند. در این چند جمله آخری،مورچه به مخاطبان خود می گوید که به منبع خطر حمله نکنید زیرا خطر از یک دشمن واقعی نیست- زیرا سلیمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبر ندارند و قصد حمله به آن را نیز ندارند بنابراین مورچه ها آن ها را خطر واقعی نمی دانند.
در کلمات آخر، مورچه پیام رسان، همراهانش را از رسیدن سلیمان با خبر کرد و این چیزی است که در ادامه به صورت علمی و از طریق بررسی رمز های شیمیایی ارتباطی مورچه ها توضیح داده میشود.
حال علم چه میگوید؟
مورچه ها از ارتباط شیمیایی در موقعیت های اخطار و دفاعی و همچنین زمانی که تبادل سریع اطلاعات نیاز باشد و نیز زمانی که با خطری مواجه باشند استفاده می کنند.
این اخطار معمولا توسط صدور علامت های شیمیایی دفاعی مشخص می شود. غده های دفاعی مسئول ایفای نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استرالیایی رادر نظر بگیرید. وقتی این مورچه ها با خطر مواجه می شوند، قطرات کوچکی را از غده دفاعی خود ترشح می کنند – این یک فرمان برای دیگر مورچه ها است تا فرار کنند و با شاخک های خود ارتعاشی ایجاد کنند که به معنای قرار گیری در موقعیت خطر است.

اولین ماده که توسط مورچه ها شناسایی می شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آن ها می شود.در نتیجه شاخک های خود را تکان می دهند و بالا می برند تا دیگر بوها را نیز بگیرند.
وقتی که آن ها hexanol( اولین پیغام به شکل الکل بود) را دریافت می کنند موقعیت خطر به خود می گیرند و در تمامی جهت ها می دوند تا منبع مشکل را پیدا کنند. زمانی که undécanoneدریافت کنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر می برد و آن ها را تحریک می کند تا تمام اشیا خارجی را گاز بگیرند. سپس در نهایت وقتی که به هدف نزدیک تر می شوند butyloctenalرا تشخیص می دهند که پرخاشگری و آمادگی آن ها را برای قربانی کردن خود افزایش می دهد.

این مطالب می گوید که ارتباط شیمیایی مهم ترین روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن این خطر است. در این فرایند مورچه ها انواع مختلف این مواد که هر کدام رمز تفاوتی دارد و بیانگر نوع خاصی از صحبت کردن است را استفاده می کنند. اگر انتشار موادی که توسط مورچه ای که آن خطر را اعلام کرد تعقیب کنیم می بینیم که کاری می باشد که مورچه مورد اشاره در آیه 18 سوره نمل آن را انجام داده.
موادی که مورچه در موقعیت هایی مثل این از بدن خود ترشح می کند به چهار دسته تقسیم می شوند که هرکدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.

مراحل پی در پی عکس العمل مورچه ها:

aldéhyde hexanalاولین ماده شیمیایی است که مورچه در صورت احساس خطر از خود ترشح می کند. و آن را می توان به عنوان آژیر خطر دانست. مورچه ها با دریافت این ماده شروع به جمع شدن در یک نقطه می کنند و منتظر رسیدن بقیه علامت ها می شوند و این شبیه اولین مرحله است که توسط مورچه در جمله "ای مورچه ها"گفته شد.

سپس مورچه دومین ماده شییایی hexanol""را ترشح می کند.

با دریافت این ماده مورچه ها شروع به دویدن در تمامی جهت ها می کنند تا منبع این ماده را پیدا کنند. مورچه ای که ماده شیمیایی را ترشح می کند باید مسیری را که بقیه مورچه ها باید از آن کنار بروند را معین کند و این کاری است که مورچه حضرت سلیمان انجام داد و از بقیه مورچه ها خواست که وارد لانه هایشان بشوند و گفت: "به لانه هایتان وارد شوید‌"و این دستوری از گوینده است و به بقیه می گوید که به طرف لانه هایشان بروند. بنابراین باید مسیر را مشخص کرده باشد و این شبیه هدایت مورچه ها می باشد.

Undécanone سومین ماده ای است که مورچه ترشح می کند. این ماده نشان دهنده عامل خطر است و چیزی که مورچه در سومین عبارت گفت" مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" می بینید که چه قدر مطابقت و سازگاری دارد؟ در این مرحله مورچه ها آماده مواجه با خطر می شوند. پس ماده چهارم چه می شود؟در مرحله چهارم مورچه اخطار دهنده ماده شیمیایی مخصوصی را ترشح می کند که butylocténalنام دارد. توسط این ماده گوینده دستور دفاع می دهد و نوع دفاع را تعیین می کند. بنابر این در عبارت آخر می گوید" و خود آگاه نباشند" با این کار مورچه از وارد شدن بقیه مورچه ها به مرحله حمله جلوگیری می کند که می توانست منجر به مرگ شود.

در واقع خلاصه مطالب:
"تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه ایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."
یکی از مورچه ها می گوید ای مورچه ها
Hexanal

به لانه هایتان وارد شوید
hexanol

مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند
undécanone

و خود آگاه نباشند

butylocténal




 

*Essi*

اخراجی موقت
سیستم خوددفاعی در مورچه ها

خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید: حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه:"تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."

مورچه گفت سلیمان داره میاد دیگه؟
پس مورچه ها قدرت تشخیص آدم هارو هم دارند !!!!

بعدا نتیجه میگیریم این همون ترشح اسید از مورچه هاست و بحث علمی و تشکر و شور و هیجان در قلب همه !!!!!

یعنی واقعا شما فکر میکنین مورچه مثل ما به دنیا نگاه میکنه و فرقش با ما اینست که ما حرفاشون نمیفهمیم؟
مورچه رو چه حسابی گفته این لشکر سلیمانه؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

در ضمن فکر نکنم فعل قالت رو برای ترشح اسید به کار ببرند !!!!!!!!
قال گفتن با زبان هست نه چیز دیگر.

دلایل بیش از حد داره عقلانی میشه، خیلی در راستای تاپیک بود، چون همون مفهوم عقل رو میخواستم بدونم که فهمیدم.

ممنون. :gol:
 
آخرین ویرایش:

*Essi*

اخراجی موقت
در مورد خط آخرتم خندم گرفت

به خدا قصد جسارت ندارم ولی
کلی دانشمندو نظریه پرداز (که اکثرا غیر مسلمونن)میان میگن این حرف قرآن کاملا با یافته های ما مطابقط داره و فقط شما یه نفری با اون خط آخریت زدی تو دهن همشون

دوست گرامی شما گویا اون مواردی که در مورد مدار و کهکشان و... مطرح کردین و من جواب دادم تماما مطالبی عادی بوده رو ملاحظه نکردین و باز عرایض خودتون رو مطرح میکنین !!!

دوستان هم که کار ندارن متن عربی چیه، هرکس هر تفسیری براشون ارائه داد سریع شادمان میشوند !!!

خیلی خوشحال میشم اسم فقط دوتا دانشمند و نظریه پردازی که این مطالب رو گفتن برای من بیارین، من متوجه بشم شما به چه افرادی میگین دانشمند و این افراد نقششون در دنیای علم چی بوده !!!!

خیلی دوست دارم با سوابق علمی این اندیشمندان بزرگ آشنا بشم، تا اسباب خنده دوستان مجددا نشوم.

مرسی.
 

*Essi*

اخراجی موقت
ببینید اقای *Essi*، یه چیزو به ما بگو!
ایا شما قران رو قبول داری؟

دوست گرامی بنده در تاپیکی در باب مغالطات عرض کردم یکی از راه های بزرگ مغلطه؛ تخطئه گوینده هست.

یعنی به جای اینکه به نوشته اش نگاه کنند، مدام به شخصیت خودش کار دارند.

شما در نظر بگیرین مطالب من از سوی یک مسلمان دلسوز هست که دوست نداره خرافات در بین امت رواج پیدا کنه.

من اینجا از کسی سئوال شخصی نکردم، یک عده دلایلی گفتند منم جوابشون رو دادم، برای نوشته ها خواهشا صحبت کنین، اینکه من چی رو قبول دارم یا ندارم، دردی از کسی دوا نمیکنه.

من اندیشه همه رو قبول دارم ولی قبول داشتن به معنای نقد نکردن و به چالش نکشیدن نیست.:gol:
 

ram_call17

عضو جدید
با سلام به کاربر پیشکسوت، اسی
در واقع اثبات خدا به این شکل درست نیس و این بحثای شما از مقوله فلسفه دوره
شما معلول هایی را اوردی که میخوای اخرش بگی علت داره
بسیار خب همین الانم مکاتب ماتریالیستی به وجود استارتر برای عالم هستی تا حد زیادی اعتقاد دارن
بحث سر چیستی و چگونگیه خداس بیشتر و اینکه امور دنیا چطور تاثیر میگیره از این خالق
بماند که نظریاتیم مطرح شده بر این باب که جهان میتونسته استارتر هم نداشته باشه که چون جدیده در نظر نمی گیریم
 

puorya1368

اخراجی موقت
دوست گرامی شما گویا اون مواردی که در مورد مدار و کهکشان و... مطرح کردین و من جواب دادم تماما مطالبی عادی بوده رو ملاحظه نکردین و باز عرایض خودتون رو مطرح میکنین !!!

دوستان هم که کار ندارن متن عربی چیه، هرکس هر تفسیری براشون ارائه داد سریع شادمان میشوند !!!

خیلی خوشحال میشم اسم فقط دوتا دانشمند و نظریه پردازی که این مطالب رو گفتن برای من بیارین، من متوجه بشم شما به چه افرادی میگین دانشمند و این افراد نقششون در دنیای علم چی بوده !!!!

خیلی دوست دارم با سوابق علمی این اندیشمندان بزرگ آشنا بشم، تا اسباب خنده دوستان مجددا نشوم.

مرسی.



لقمه آماده میخوای؟
من به اندازه کافی برای تو دوست عزیز مدرک آوردم

اونجور که بوش میاد جنابعالی از فرت هیجان مطرح شدن تو تاپیک اون مطلبی که در رابطه با فرعون بودو ملاحظه نفرمودی.چون فقط میخوای بیای اینجاو بگی روشن فکری.

عیب نداره.جوونا خوشن با این چیزا دیگه!!!!!!!!!!!!!!!

من که با ناسا بزرگ شدم
شمام برا تحقیقات بیشتر به بخش پژوهشهای کیهانی ناسا یه سر بزن
ولی قبلش محض رضای خدا(نه برای اینکه من میگم)برو تحقیق کن ببین اون عکس {رز گلگونو}کی با هابل گرفتن.بعد برو تو آرشیو همون سال دمبالش بگرد

حرف منو که قبول نداری
آمریکاییا که راس میگن یه سایت دارن به آدرسnasa.gov
خواهشا مطالعه کنو حرف بزن
 

puorya1368

اخراجی موقت
بیگ بنگ و بیگ کرانچ

"روزی که آسمانها را مانند طومار در هم پیچیم و به حال اول که آفریدیم باز برگردانیم، این وعده ماست که البته انجام خواهیم داد."





(آيه 104سوره مبارکه الانبیاء)- آن روز كه آسمانها در هم پيچيده مى‏شود! در آيه قبل خوانديم، مؤمنان راستين از «فزع اكبر» (وحشت بزرگ) غمگين نمى‏شوند اين آيه توصيفى از آن روز وحشت‏انگيز كرده است، و در حقيقت علت عظمت اين وحشت را مجسم مى‏سازد، مى‏گويد: اين امر «روزى، تحقق مى‏يابد كه ما آسمان را در هم مى‏پيچيم همان گونه كه طومار نامه‏ها در هم پيچيده مى‏شود»! (يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ).

در اين آيه تشبيه لطيفى نسبت به در نورديدن طومار عالم هستى در پايان دنيا شده است، در حال حاضر اين طومار گشوده شده و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مى‏شود و هر يك در جايى قرار دارد، اما هنگامى كه فرمان رستاخيز فرا رسد، اين طومار عظيم با تمام خطوط و نقوشش، در هم پيچيده خواهد شد.

سپس اضافه مى‏كند: «همان گونه كه ما در آغاز آن را ايجاد كرديم باز هم بر مى‏گردانيم» و اين كار مشكل و سختى در برابر قدرت عظيم ما نيست (كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ).
و در پايان آيه مى‏فرمايد: «اين وعده‏اى است كه ما داده‏ايم و قطعا آن را انجام خواهيم داد» (وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ).

از بعضى روايات استفاده مى‏شود كه منظور از باز گشت خلق به صورت اول آن است كه انسانها بار ديگر پا برهنه و عريان- آن گونه كه در آغاز آفرينش بودند- باز مى‏گردند و اين يكى از چهره‏هاى بازگشت آفرينش به صورت نخست است



 

puorya1368

اخراجی موقت
سیاه چاله ها و ستاره های نوترونی:
سوره ی 86 (طارق): آیات 1 تا 3:
"سوگند به آسمان و کوبنده ی شب! و تو نمی دانی کوبنده ی شب چیست. همان ستاره ی ثاقب است!"
در عربی "ثقب" به معنای چاله و "ثاقب" به معنای چیزی است که چاله را ایجاد می کند.
نسبیت عام پیش بینی می کند که سیاه چاله ها از ستاره های نوترونی بوجود می آیند. ستاره های نوترونی اکثرا قابل رویت نیستند و تنها با امواج رادیویی (پالس ها) رصد می شوند.
امواج دریافتی از این ستاره ها طوری به نظر می رسد که کسی به جایی می کوبد! (ستاره ی کوبنده)


[video]http://uplod.ir/ynfbg5kgpn7g/nasa__32_.mp4.htm[/video]

بچه ها اینم بگم که این صدا مربوط به ستاره نوترونی نیست
صدای ستاره دمباله داره Tempel

این لینک ربطی به موضوع نداره ولی پالسای رادیویی که تلسکوپ رادیوییی پورتوریکو از کهکشانها دریافت میکنه تو این مایه هاست


قرآن در آسمان ستاره ای کوبنده را معرفی می کند که ثاقب است. (چاله ایجاد می کند).
کلام واضح قرآن در این مورد جایی برای شک نمی گذارد!
 

پیوست ها

  • Elmi (235).jpg
    Elmi (235).jpg
    19.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

puorya1368

اخراجی موقت
blood جان یه اشتباهی کرده بودم داشتم ویرایش میکردم
ظاهرا تو این مدت اومده بودیو مطلب پایینو خوندی

شرمنده یه بازبینی کن

ببخش:gol:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
1
1- فقط یک سئوال، چرا مسلمانان کاشف اکثر این موارد علمی که اشاره کردین نبودن؟

مگه همه چیز واضح در قرآن نیومده و الان خیلی راحت میگین مدار ماه و خورشید و... هست، چرا اینقدر دیر متوجه میشین؟

2- میشه یک دستاورد علمی برای آینده رو زودتر بگین؟

3- راستش من این مواردی که گفتین رو نگاه کردم، حرف کاملا عادی بوده، اینجوری تفسیرش کردن.

اینکه ماه و خورشید مانند رود در مسر خود روان هستند، ربطی به حرکت مدار گونه نداره، هرکس اونزمان به آسمان نگاه میکرده میدیده خورشید و ماه در یکسری مسیرهایی در آسمان حرکت میکنند.

چیز دیگری هم مگه میشد گفت؟

هرچند زمین هست که به دور خورشید میچرخه ولی اونموقع با نگاه به آسمان فکر کردن ماه و خورشید دارند روی مسیری اطراف زمین میچرخند !!!

در مورد اون عکس تلسکوپ گلگون، هم اون آیه داره میگه وقتی قیامت میشه آسمان میشکافه، این عکس که اصلا یک چیز دیگه بود.

از طرفی چیزی به نام آسمان نداریم که بخواد بشکافه، آسمان مفهوم علمی نداره همه چیز دریک فضای بی نهایت معلقند، اینکه آسمان میشکافه منظور چیه خودش کلی جای بحثه و موارد مشابه.

4- به نظر من علت عقب افتادن کشورهای اسلامی غرور و اشباع خودشون بود بیشتر تا غرب، اونا خودشون فکر کرد دیگه همه چی دون هستند، الان هم به جای اینکه دنبال علمی باشند منتظرند غرب یک چیزی کشف کنه بیان توی هزار سال پیش پیداش کنن بگن ما زودتر میدونستیم !!!!

در حالیکه همش تشبیه هست و اصلا منظور چیزای امروزی نیست.

1- آیات قرآن یک ظاهر دارند و یک باطن. ظاهر آن کلماتی است که شما توی ترجمه معنای آنها رو می بینید اما فهم باطن اون نیاز به علم و بررسی بیشتر داره. مثلاً:
آیه 2 سوره رعد می فرماید: «اللَّهُ الَّذِى رَفَعَ السمَوَتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنهَا ثمَّ استَوَى عَلى الْعَرْشِ وَ سخَّرَ الشمْس وَ الْقَمَرَ كلُّ یجْرِى لاَجَلٍ مُّسمًّى یُدَبِّرُ الاَمْرَ یُفَصلُ الاَیَتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ» خدا همان كسى است كه آسمان را - بدون ستونى كه قابل رؤ یت باشد - آفرید سپس خدا همان كسى است كه آسمانها را چنانكه مى بینید بدون ستون بر پا داشت یا آنها را با ستونهاى نامرئى بر افراشت (الله الذى رفع السماوات بغیر عمد ترونها)»

احتمالاً اگر شما هم در قبل از زمان نیوتن و بیان نیروی جاذبه زندگی می کردید، به بیان این آیه می خندید اما الان این آیه رو با دید علمی هم می توان نگاه کرد.

2- اتفاقاً افرادی، متاسفانه البته، پیدا شده اند که می خوان علوم آینده رو از قرآن کشف کنند به جای آن که به دنبال تحقیق و آزمایش و غیره باشند. این که اشاره به بعضی علوم بعد از پیامبر در قرآن هست، دلیل بر تعلق‌ آن به موجودی غیر انسان و والاتر از آن داره. این که بشینیم و منتظر باشیم علوم آینده از قرآن برای ما حی و حاضر و آماده بدون هیچ تلاش و کوششی و هیچ گونه تحقیق و آزمایشی بدست بیاد، با تعالیم اسلام و خود قرآن تناقض داره.

3- اگر قبل از تایپ کردن، کمی هم به دانسته های دوران کودکی رجوع می کردید، به خاطر می آوردید که تا زمان گالیله و کوپرنیک (هر چند این دو این تفکر رو مدیون ابوریحان بیرونی هستند و عقیده این دانشمند ایرانی رو به اسم خودشون ثبت کردن)، هیئت بطلمیوسی حاکم بود، یعنی نه تنها در زمان پیامبر بلکه قبل و بعد از اون. در هیئت بلطمیوسی، زمین مرکز عالم و ثابت بود و سایر کرات و سیارات به دور آن می چرخیدند. حال قرآن می فرماید: کل فی فلک یسبحون. یعنی نه تنها به مدارات منظومه ای، بلکه به مدارات کیهانی که حول مبدا مختصات کیهانی (نقطه ای که هنوز از علم پوشیده است) می چرخند، اشاره می کند.

4- تا حدودی با این حرفتون موافقم. به نظر من هم دلیل عقب ماندگی ما، خودمون هستیم. منتظریم که یه معجزه بشه، همینجور علوم سرازیر بشن تو کله ما. منتظریم که یه کشور غربی پیدا بشه که حاضر باشه مفت و مجانی تمام علوم خودش رو به ما بده. علوم تجربی از توی آزمایشگاه و کارگاه پیدا میشن نه از جای دیگه. اسلام هم تاکید کرده که شما به حرکت در بیاید تا دست های خدا رو در کار ببینید نه این که زرت زرت کنفرانس و سمینار چرند برگزار کنید.

این مطلب رو یادم رفت بگم، بسیاری از دانشمندان ایرانی که الان فقط افتخار کردن بهشون رو از اونها به ارث بردیم، هم عالم دین بودن و هم عالم علم. ابوعلی سینا، در 17 سالگی، مجتهد بود. شیخ بهایی از فقهای به نام زمان خودش بوده. آیت الله حسن زاده آملی یک ریاضیدان هستند (که شنیدم دو مسئله لاینحل ریاضی رو حل کردند اما توی نت این مطلب رو پیدا نکردم). این که دانشمندان مسلمان گم نام هستند، از بد عمل کردن دستگاه تبلیغاتی ماست نه کمی اونها. که کثرت دانشمندان مسلمان، آنقدر کم نیست که بشه جسورانه گفت چرا دانشمندان مسلمان کاشف هیچ چیز نبوده اند! فقط یک نمونه در این کتاب گفته شده: ابوریحان بیرونی و خیام پیشگامان نظریه خورشید مرکزی
متاسفانه دستگاه آموزشی ما هم خریت رو از حد گذرونده. یک دانش آموز ایرانی، گالیله، کوپرنیک و هزار جور دانشمند خارجی رو می شناسه اما نمیدونه ابوریحان چه کار کرده، خوارزمی کیه و غیره و غیره.
 

puorya1368

اخراجی موقت
****لینک خارجی معتبر هم دادین ممنون میشم.:gol:


:eek:از ناسا معتبر تر کجاست؟


دوست عزیزم که به گفته خودت (جسارت نشه)ساده لوح نیستی من یه آدمیم که قرآنو قبول ندارم خووووووووو؟ مگه قبلا نگفته بودی""مسلمون دلسوزی هستی؟"منو متقاعد کن که قرآن حقه!فقط دقت کن چیزی بگی که من قبول کنمااااااااچون میخوام مثه خودت مغلطه کنم.حواست باشه توجیهی میخوام که تو ازم میخواستی


***واقعا چی درباره این نسل جدیدی که این حرفارو باور ندارن فکر میکنین؟
آدمایی علاف و بیکار و.... نه؟


همچون گفتی که انگار من دهه 50 ییم:biggrin:
نه شوخی کردم.
بزرگواری شما:gol:




****فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (یونس 92)

****پس امروز تو را با زره زرین خودت به بلندى ساحل مى‏افكنيم تا براى كسانى كه از پى تو مى‏آيند عبرتى باشد و بى‏گمان بسيارى از مردم از نشانه‏هاى ما غافلند

****کاملا واضح داره میگه، پس از اینکه مردی امواج جنازه ات رو به ساحل میارن، تا کسانیکه (باقیمانده لشکر) میخوان از رود رد بشن جنازتو ببینند و بترسند.
***چطوری شما اینو به مومیایی ربطش دادین؟



حرفت درسته ها! ولی ببین به نظرم با کشته شدن فرعون مردم اون عصر همه ی مطلبو گرفتن.بالاخره متوجه شدن که فرعونه با اون دبدبه و کب کبه مرده و فهمیدن وعده خدا منسجمه.به نظر من نیازی نبود که خدا دوتا نشونه رو همزمان برای یه قوم بیاره.با کشتن فرعون به مردم اون عصر الهی بودن سخنان حضرت موسی(ع) رو رسوند وطبق آیه باید یه نشونه ای هم برای آیندگان بذارهالبته این نظر منه!!!!
شمام نظرتو بگو

****اون ترجمه آیه که تو عکس گذشتی رو لطفا یه بار دیگه بخون، برای یک خط آیه 4 خط ترجمه نوشتین !!!!!!

بعدا نتیجه گرفتین منظورش بدن مومیایی شده بوده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بررسی نکردم.
در اسرع وقت بهت خبر میدم



****تمامی سایت ناسا رو جستجو کردم چیزی درباره قرآن و ربطش به کشفیات ناسا پیدا کردم.

***لینک منبع لطفا.


دو حالت داره کارت
1.یا نرفتی دمبالش
2.یا اونجایی کهبهت گفتم نرفتی
برو بخش پژوهشهای کیهانی ناسا.اصن برو سایت تخصصیه هابل
برو ببین اون عکسه کی گرفته شده بعد مجددا بررسی کن
شما مستقیم رفتی تو سایت کسایی که غیر مسلموننو تایپ کردی قرآن خو معلومه دیگه هیچ وخت این کارو نمیکنن!!
بری تو آرشیوشون نظرات دانشمندایی که راجه به این عکس هابل نظر دادنو بخونی متوجه میشی.(اینم بگماااااااا همشون نگفتن معجزه قرآنه)



****لطفا مستند حرف بزن مهندس، هی نگو برو اینجا برو اونجا، لینک بده. منم میگم برو سایت sciencedirect همه چیز رد شده !!![/QUOTE]

ساینس دایرکت که سایت تخصصیه تزای ارشد و دکتراس
اونجا همه چیز علمی بحث میشه
اونجادمبال دینو ایمون نباش
من درباره پروژه فاینالم مقاله های زیادی از اونجا گرفتم!!!!!!
باید تو اون سایت آبونه شیااااااااااااا!هزینه زیادیم داره!!!!چطور رفتی توش؟الکی:biggrin:؟؟؟؟
 

?Why

عضو جدید
اما باز هم ادعای جنابعالی درباره فرعون و شگفتگی که چگونه به اون قضیه ربطش دادین:

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (یونس 92)

پس امروز تو را با زره زرین خودت به بلندى ساحل مى‏افكنيم تا براى كسانى كه از پى تو مى‏آيند عبرتى باشد و بى‏گمان بسيارى از مردم از نشانه‏هاى ما غافلند

کاملا واضح داره میگه، پس از اینکه مردی امواج جنازه ات رو به ساحل میارن، تا کسانیکه (باقیمانده لشکر) میخوان از رود رد بشن جنازتو ببینند و بترسند.
چطوری شما اینو به مومیایی ربطش دادین؟
اون ترجمه آیه که تو عکس گذشتی رو لطفا یه بار دیگه بخون، برای یک خط آیه 4 خط ترجمه نوشتین !!!!!!
بعدا نتیجه گرفتین منظورش بدن مومیایی شده بوده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یه جایِ دیگه درباره این صحبت شده بود و پرسیده بودم :
چطور از پیدا شدن نمک تو جسد مومیایی شده ، میشه نتیجه گرفت که غرق شده ؟؟؟ در حالی که نمک از عناصر اصلی در پروسه مومیایی کردن هست ...
گذشته از اینا ، قبل از قران ، این داستانا ، مفصلتر و با جزئیاتی بیشتر ، تو تورات اومده ... پس این داستان نمیتونه دلیلی بر حقانیت قران باشه .

1- آیات قرآن یک ظاهر دارند و یک باطن.
همه ی نکته همینجاست که :
هر جور که دلتون بخواد اون ظاهر کذایی رو تعبیر و تفسیر میکنین و اسمشو میذارین باطن ...

میپرسیم چرا الله گفته تو شش روز جهان رو ساخته ...
میگید منظورش از روز ، همین روزی که ما میشناسیم نیست ... منظور شش دورست ...
میگیم مگه نمیدونسته به زبانِ آدمیزادی که داره براش کتاب میفرسته ، روز ، روزه ؛ دوره ، دوره ...
میگیم چرا پس جایِ دیگه منظورش از روز همین روزی هست که ما میشناسیم ...

میپرسیم چرا میگه شما رو از کمر پدرانتان ساختیم ...
میگید منظورش از کمر ، کمر نبوده ...

میپرسیم چرا میگه خورشید موقع غروب تو برکه ی گل آلود فرو میره ...
میگید ...

خلاصه این که منظور الله رو از خودش بهتر میدونید ...

فقط سوالی که باقی میمونه اینه که : پس چی شد اون کتابی که قرار بود معجزه فصاحت و بلاغت باشه ؟

این لینک

رو هم بخونید ... حداقلش از شماها منصف تره ...
 

puorya1368

اخراجی موقت
یه جایِ دیگه درباره این صحبت شده بود و پرسیده بودم :

گذشته از اینا ، قبل از قران ، این داستانا ، مفصلتر و با جزئیاتی بیشتر ، تو تورات اومده ... پس این داستان نمیتونه دلیلی بر حقانیت قران باشه .


همه ی نکته همینجاست که :
هر جور که دلتون بخواد اون ظاهر کذایی رو تعبیر و تفسیر میکنین و اسمشو میذارین باطن ...

میپرسیم چرا الله گفته تو شش روز جهان رو ساخته ...
میگید منظورش از روز ، همین روزی که ما میشناسیم نیست ... منظور شش دورست ...
میگیم مگه نمیدونسته به زبانِ آدمیزادی که داره براش کتاب میفرسته ، روز ، روزه ؛ دوره ، دوره ...
میگیم چرا پس جایِ دیگه منظورش از روز همین روزی هست که ما میشناسیم ...

میپرسیم چرا میگه شما رو از کمر پدرانتان ساختیم ...
میگید منظورش از کمر ، کمر نبوده ...

میپرسیم چرا میگه خورشید موقع غروب تو برکه ی گل آلود فرو میره ...
میگید ...

خلاصه این که منظور الله رو از خودش بهتر میدونید ...

فقط سوالی که باقی میمونه اینه که : پس چی شد اون کتابی که قرار بود معجزه فصاحت و بلاغت باشه ؟

این لینک

رو هم بخونید ... حداقلش از شماها منصف تره ...




دوست خوبم شما خیلی با کلمات بازی میکنی

باز essi بهتر مسائلو مطرح میکنه

اون میگیمو میپرسیمات یه خورده .........

ببخشیدا

در مورد خط اول پستتم بگم که نمیدونم تو تورات هست یا نه
ولی نسخه 2003 آفیس کاملتره یا نسخه 2012ش؟

این یه مسئله سادس
بالاخره توراتو انجیلم واس خودشون راهنمایی بودن دیگه
کتاب فارسی اول ابتدایی که نیستن
بخوای اینجوری حساب کنی در مورد شرابم تو انجیل بحث شده

یا چرا اینو نمیگی که در مورد یه مبحث(مثلا همین مشروب)تو جلدای مختلف انجیل نظرات متفاوت اومده

قرآن کتاب روشنگریه
نمیدونم با چیه این مبحث مشکل دارین؟
 

puorya1368

اخراجی موقت
حق رو در چی میبنین؟
اگه منظورتون دلیل آوردن برای باور مطلقه هست، این فایده نداره.

به نظرم اگه به هر چیزی در مقطع خودش نگاه کنین و به تکامل اندیشه ها اعتقاد داشته باشین، با قبول گذشته به سمت آینده میری، دلیلی هم نداره فکر کنی کل گذشته بر حق بوده.

من توی ساینس دایرکت خودم 2 تا مقاله دارم عزیزم، نیازی به آبونه شدن نیست و رمز ورود اختصاصی هم از طرف دانشگاهم دارم.
حداقل همرشته ای هام میتونین بپرسین. :gol:

در مورد ناسا هم بازم چیزی نیافتم، اگر فرصت کردین و لینک همینایی که میگین رو بدین ممنون میشم.


حق رو در این میبینم که 1500 سال پیش مباحثی در یه کتاب مطرح شده که از چندین سال پیش تا حالا(که ادامم داره) توسط علم بشری به اثبات رسیده

علم دلیل نمیاره،اثبات میکنه

مثه تمومه اون پستای که گذاشتم

پس اگر شما بر فرض مثال آیه 37 سوره مبارک الرحمن رو باور مطلق میدونی چرا توجیه علمیشو قبول نداری؟

راستی منظور از ""مقطع""چه نوع مقطعیه؟




""به تکامل اندیشه ها اعتقاد داشته باشین با قبول گذشته به سمت آینده میری، دلیلی هم نداره فکر کنی کل گذشته بر حق بوده""
میشه یه خورده بیشترتوضیح بدی؟


و خطم کلام با این مسئله که آفرین بابت ارائه مقاله
میشه اسمو فامیلتو بگی و یه نگا بندازم به مقالاتت؟

ولی نگفتی قرآن و science?جور در نمیانا!!!
 

בְּחִירִי

عضو جدید
با عرض سلام و خسته نباشید. راستش این بحث خیلی طولانی است و من نمی توانم از ابتدا آنرا بخوانم روی همین حساب نمی دانم که آیا این یک گپ دوستانه است، یا یک بحث جدّی و پرچالش. همچنین درست متوجه نشدم که موضع افراد دقیقاً چیست.

بنده چند مطلب را خدمت شما عرض می کنم:


اوّل اینکه:
موضوع این تاپیک به نگر بنده تا حدودی غلط است: دلایل علمی اثبات وجود خدا. اگر منظور شما از علم، علم آزمایشگاهی است، مثل فیزیک، شیمی، زیست شناسی و یا چیزهایی مثل ریاضی. بدون شک شما نمی توانید با فیزیک متی فیزیک را ثابت کنید. خدا در شرایط آزمایشگاهی یافتنی نیست. دقّت کنید: علم شواهدی برای وجود خدا ارائه می دهد، ولی اثباتی ارائه نمی کند. برهان نظم نیز همین نقص را دارد که تا سطح خاصی وجود خدا را نشان می دهد، ولی اثبات قطعی مانند آنچه در برهانهای قدرتمندی مثل صدّیقین، و امکان و وجوب، داریم، ارائه نمی دهد.

راه اثبات خدا همانطور که همگی می دانید بر اساس یک تقسیمبندی به سه دسته تقسیم شده است: از راه تجربه(مثل برهان نظم)، از راه فلسفه(همچون صدّیقین و امکان و وجوب) و از راه دل(مثل برهان فطرت). برهان فطرت هر چند برهانی قوی علیه بیخدایان نیست، ولی آرامش بیشتری به انسان می دهد. در کل، بهترین راه اثبات خدا، استفاده از برهانهای فلسفی و فکری محض است. شبهاتی که منکرین خدا، علیه این براهین ارائه می کنند، خود بهترین شاهد بر عجز آنها در نقد این براهین است.


دوم اینکه:
دوستان باید توجه کنند، که اثبات حقّانیت قرآن، و نبوّت حضرت محمّد(ص) با چیزهایی مثل اعجاز عددی، سالم ماندن مومیایی و... اثبات نمی شود. هر چند منتقدی که چند پست عقبتر در این بحث، سالم ماندن مومیایی را نقد کرد، اساساً موضوع استدلال را متوجه نشده است، ولی در کل اینها چیزی را ثابت نمی کنند. اینها در بهترین وضعیت، «کرامتهای قرآن» هستند و حجّیتی که معجزه دارد را ندارند.

ابتدا باید بدانید که اثبات اعجاز قرآن، برای کسی که منکر خدا است، ممکن نیست، زیرا اگر خدایی نباشد، معجزه هم حجّیت ندارد. اینرا در بررسی عملکرد حجّی معجزه که در زیر می آید، متوجه خواهید شد.

بیایید با هم ببینیم یک معجزه چگونه عمل می کند:

1.فرد ادعای پیامبری می کند و وقتی از او نشانه میخواهند، عملی خارق العاده را انجام می دهد و آنرا به اذن خدا می داند و نشانه ای که که خدا به وی داده است.


2.لازمه فیض و هدایتگری خداست که اگر این عمل به راستی از سوی او نیست، او را رسوا گرداند.


3.فرد رسوا نمی شود و این نشانگر تأیید خدا بر اصل معجزه بودن عمل است.


نتیجه: پیامبری فرد ثابت می شود.



حال یکی از معجزات قرآن را با هم بررسی می کنیم:


معجزۀ تحدّی قرآن:

قرآن می فرماید:

«و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعوا شهدائکم ان کنتم صادقین؛ اگر در آنچه بر بنده مان نازل کرده ایم شک دارید، پس سوره ای مانند آن بیاورید و شاهدان خودتان را به قضاوت و تایید همانندی آن با قرآن، فرا بخوانید اگر راست می گویید!».(بقره:23)

با توجه به این آیه معلوم می شود قرآن داوری مشخص برای ارزیابی معرفی کرده و آن "جمع سخندانان و سخن شناسانی است که صلاحیت این قضاوت را دارند، حتی اگر مومن به قرآن هم نباشند".

وقتی که منکران وحیانیت قرآن متنی به خیال خود مثل قرآن آوردند، باید آن را به عالمان و سخن شناسان منصف که مورد قبول خودشان و دیگران باشند و حرفشان از روی انصاف باشد، ارائه کنند. همیشه در جامعه افرادی هستند که با این که مشرک یا کافر هستند، ولی هم سخن شناس هستند و هم منصف و حرفشان برای دیگران حجت است.

اگر تا امروز و در آینده فرد یا گروهی سوره ای در مقابله با قرآن بیاورد و گروه های زبانشناس و منصف دنیا این همانندی را تأیید کنند، طبیعی است که اثر خود را خواهد گذاشت و هم کافران به آسمانی نبودن قرآن یقین خواهند کرد و هم مؤمنان به آسمانی بودن آن شک خواهند نمود هر چند که عالمان اسلام همانندی را انکار کنند.


اما تحدی قرآن به چندین جهت است هم فصاحت و بلاغت که اولین جهت اعجاز قرآن بود که عرب حجاز با آن مواجه شد. هم به این که حق محض است و باطل را بدان هیچ راهی نیست:
«لا یأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ ؛ (فصلت:42) هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آید؛ چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است! «.

هم هیچ اختلافی در صدر و ذیل آن نیست:
«أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً ؛ (نساء:82) آیا درباره قرآن نمى‏ اندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن می یافتند»
.
هم آورنده آن یک فرد امی و درس ناخوانده و مکتب و تعلیم ندیده بوده است:
«وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیمینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ ؛ (عنکبوت:48) تو هرگز پیش از این کتابى نمى‏ خواندى، و با دست خود چیزى نمى‏نوشتى، مبادا کسانى که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند».

خلاصه قرآن کتاب هدایت و معرفت است و کسی که می خواهد با قرآن معارضه کند، باید سخنی بیاورد که هم سخنی معرفتی و هدایتی و پر محتوا باشد، هم حق محض باشد و هم از گیرایی و جذابیت کلامی فوق العاده برخوردار باشد و هم از اختلاف و تناقض دور بوده و صدر و ذیل آن تصدیق کننده هم باشد.


قرآن مدّعی است که از سوی خداست، زیرا مانند آن، را نمی توان آورد، لازمۀ هدایتگری خدا بود که اگر این ادّعا دروغ بود، به شکل، مدّعی را رسوا کند، و سوره ای مانند قرآن، که دارای فصاحت و بلاغت و حرف حقّ و بدون اختلاف باشد، در آن یافته شود. ولی در طول تاریخ حتی یک سوره هم یافته نشده است. پس باید بپذیریم خدا آورندۀ قرآن را رسوا نکرده است، پس دیگر حجّت بر ما تمام است، و باید بپذیریم که قران کلام خداست



مخالفین اسلام چه می گویند؟


مخالفان اسلام برای مقابله با این وجه اعجازی قرآن، تلاش بسیاری نموده اند:


اوّلین گام مخالفان اسلام، این است که سعی می کنند چیزی شبیه به قرآن بیاورند، ولی خب در این مورد چیز قابل توجّه و ارزشمندی از آنها صادر نشده است، و آنچه می آورند با هیچیک از معیارهای بالا همخوان نیست. اوّلین تلاش در این زمینه را شاید مسیلمۀ کذّاب، که در زمان پیامبر ادعای پیامبری نمود، کرده باشد. او سعی کرد یک سوره مثل قرآن بیاورد و آن سوره این بود: «الفیل، ما الفیل، ما ادراک ما الفیل، له خرطوم طویل» یعنی "فیل، فیل چیست؟ چه دانی که فیل چیست؟ بینی بلندی دارد"، این سوره که باعث تمسخر مسیلمه نیز شد، نه چیز هدایتگری مثل قرآن دارد، و چیز ارزشمندی را بیان می کند. ولی از همۀ اینها بالاتر اینکه مسیلمه آیات ابتدایی سورۀ قارعة را برداشته است و به جای کلمۀ "قارعة"، کلمۀ "فیل" را قرار داده، و سه آیه اوّل را به این شکل بیان نموده و برای آیۀ چهار را نیز یک جملۀ بی معنی که با سه آیۀ قبلی ارتباط دارد، را بیان کرده است. پس یک دزدی ادبی نموده است!

و آخرین موردی هم که ساخته شده است، کتابی است، به نام "الفرقان الحق" که توسّط مسیحیان عربزبان، نگاشته شده است، که قرار است چیزی شبیه به قرآن باشد! امّا وقتی آیات این کتاب را نگاه کنید، می بینید که جملات مختلف قرآن را از جاهای مختلف آن برداشته است، و با کنار هم قرار دادن آنها، آیات جدیدی را ایجاد نموده است!! که این هم یک آلیاژ از قرآن است و نه یک کتاب مثل قرآن!

برای توجّه منکرین، نظر به اینکه آنها بیشتر سعی دارند سوره ای مثل سوره های کوتاه قرآن بیاورند، یکی از سوره های قرآن را مثال می زنیم. مثل سورۀ قریش، یا توحید، یا کوثر و موارد دیگر. اگر یکی از این سوره ها را از قرآن خارج کنیم، و قرآن 113 سوره داشته باشد، سورۀ مورد نظر، سوره ای مثل سوره های قرآن هست، ولی در عین حال از هیچ جایی از سوره های دیگر قرآن اقتباس ننموده است، و یک تقلید از قرآن محسوب نمی گردد. زیبایی، هدایتگری و عدم اختلاف و فقدان سخنان باطل را نیز در بر دارد، منکرین اگر راست میگویند چنین سوره ای بیاورند.



دوّمین گام مخالفین اسلام، این است که پس یک تلاش اوّلیه برای آوردن سوره ای مثل قرآن، تلاش می کنند، به شکلی ناتوانی خود از آوردن سوره مثل قرآن را توجیه کنند، تا حقانیت آنرا انکار نمایند:


شبهه اوّل: آیا اینکه یک اثر ادبی یا علمی، در بالاترین سطح باشد و کسی نتواند مثل آن بیاورد، آیا این می تواند نشان بدهد که آن اثر از سوی خداست؟ مثلا ادبایی داریم که در یک زمینۀ ادبی بهترین آثار را آورده اند و کسی نتوانسته مثل آنها بیاورد.

در پاسخ می گوییم:

اول این که: به حکم عقل هیچ اثر ادبی یا علمی، آخرین حد و سطح در آن زمینه نخواهد بود؛ زیرا هر اثری تراوش فکر و ذهن و خلاقیت یک یا چند انسان است و عقل می گوید یک یا چند انسان دیگر ممکن است مانند آن یا بهتر از آن را بیاورند و از این رو جهان جایگاه تولد و تولید و ایجاد خارق العاده ها در زمینه های مختلف است. اما معجزات پیامبران از جمله قرآن کار بشر و پیامبر نیست تا به حکم عقل ممکن باشد در آینده یک یا چند نفر با هم بتوانند مانند آن را بیاورند. بلکه کار خدای قادر مطلق است که برای اثبات توحید و نبوت انجام داده و به حکم عقل بشر ضعیف و محتاج به تنهایی یا به کمک هم هیچ گاه نمی تواند کاری مثل آن، انجام دهند.

دوم : ارائه اثر کم نظیر یا بی نظیر همیشه به معنای معجزه و خدایی بودن نیست؛ بلکه بشر را خدا بدیع و خلاق آفریده و این اثری بشری است و هیچ کس در بشری بودن آن شک ندارد.

معجزه ، کاری است که از مدعی نبوت و برای اثبات نبوت و ماموریت آسمانی او ظهور می کند. مثل این که به عنوان معجزه و نشانه نبوت و خدایی بودن، حضرت موسی عصایش را اژدها می کند یا حضرت شعیب از دل کوه و صخره سخت، شتر و بچه شتری بیرون می آورد. این کار خدایی است و هیچ بشری به تنهایی یا با کمک هم نمی توانند چنین کاری انجام دهند. اما خلاقیت های افرادی که مدعی نبوت و ماموریت آسمانی نیستند و این خلاقیت را به نشانه و علامت اثبات ماموریت آسمانی ارائه نداده اند، با معجزه ارتباطی ندارد. از این رو اگر این خلاقیت بی نظیر هم باشد و برای ابد هم بی نظیر بماند و هیچ فرد یا جمعی نتواند مثل آن را بیاورد، معجزه و خدایی نیست. بنا بر این صرف بی نظیر بودن و ناتوانی دیگران از انجام مثل آن، کار را معجزه نمی کند و کسی همن نمی تواند آن را معجزه بنامد، بلکه حتما باید از جانب مدعی نبوت و برای اثبات نبوتش باشد. بنا بر این بر فرض که غزلیات حافظ از قرآن و معارف قرآنی هیچ بهره ای نگرفته و فقط تراوش ذهن خلاق حافظ باشد و ... ، باز هم این معجزه و از سوی خدا (به معنایی که در معجزه در نظر داریم )، نیست. زیرا خود حافظ دارد اعلام می کند که این تراوش ذهن من است و ادعای دیگران هم که ارزش ندارد.

بله اگر (به فرض محال) خلاق اثر بی نظیری ادعای نبوت داشته و اثر بی نظیرش را نشانه نبوت معرفی کند و دلایل دروغگویی اش آشکار نباشد و این اثر بی نظیر هم یاور او باشد (که این ها همه محال است؛ زیرا باطل برهان و پایه و اساس ندارد و باطل بودن و دروغ بودنش به راحتی آشکار می گردد. اما بر فرض محال که دلیل و برهانی بر بطلان او نباشد)، بر خداست که این آیت ضلالت را رسوا سازد و به صورتی دروغگویی اش را آشکار کند! هم چنان که وقتی مسیلمه کذاب ادعای نبوت کرد و ادعایش مورد قبول کثیری واقع شد، خدا رسوایش کرد و وقتی مردمی از او خواستند که به مانند پیامبر درون چاه کم آبشان که فقط کمی آب شور داشت، آب دهان بیندازد تا پرآب و شیرین شود و او هم انداخت، خدا همان آب کم و شور را هم خشکاند تا بدانند که این طبیبشان به جای شفا دادن کور می کند.

بنا بر این هر اثر بی نظیری را به عنوان آیت نبوت ارائه دهد، اگر دروغگویی و رسوایی اش آشکار نیست بر خداست که او را رسوا کند. پس معجزه صرف بی نظیری و کم نظیری نیست؛ بلکه ارائه اثر بی نظیر است به عنوان آیت نبوت از جانب کسی که دلیل و برهان آشکاری بر دروغگویی او موجود نباشد؛ بلکه همه نشانه ها راستگویی اش را تایید کند.

اما اگر کسی مدعی نبوت نیست و در زمینه ای خلاقیت بی نظیری تا آن زمان و از آن به بعد (به فرض محال ) ارائه دهد، دلیلی ندارد که معجزه و کار خدایی به معنای معجزه بدانیم. بله هر کاری خدایی است؛ زیرا خدا به خالق و پدیدآورنده اش فهم و علم و توانایی داده و آیت و معجزه نیست.
سوم اینکه: تحدی قرآن فقط در زیبایی ادبی نیست. بلکه در بی اختلاف بودن، و حق بودن و هدایتگر بودن نیز هست.

شبهه دوم: برخی می گویند هر کس سبک ادبی خودش را دارد، پس عجیب نیست که نشود مثل کسی مطلبی بنویسند. پاسخ این افراد چیست؟

پاسخ می دهیم:

گر چه هر اثری ویژگی های خود را دارد که ممکن است آن ویژگی در هیچ اثری دیگری یافت نشود؛ همچنان که آثار دیگر هم ویژگی هایی دارند که در این یافت نمی شود. ولی این مانع همانند آوری نمی شود.

مثلا هر اثر معماری ویژگی یا ویژگی هایی دارد که در دیگر آثار نیست؛ ولی همان اثر با همه ویژگی هایش از جانب خبرگان در معماری یک نمره می گیرد که آثار دیگری ممکن است وجود داشته یا به وجود آید که همان نمره یا بیشتر از آن را بگیرد.

در ادبیات هم ما میبینیم که بارها اشعاری شبیه به اشعار شعرای بزرگ ساخته شده است، و حتی در بین اشعار آنان قرار گرفته است! مثل اشعاری که به صورت الحاقی به شاهنامۀ فردوسی افزوده گردیده اند، که حتی قابل تشخیص نیست که کدامیک را فردوسی گفته است و کدامیک را افراد دیگر، و فقط با تطبیق نسخه ها و چک کردن با نسخه های قدیمیتر می توان این ابیات و اشعار را شناسایی نمود.

قرآن هم یک اثر معرفتی و علمی است با ویژگی های خاص خود که سخن شناسان و معرفت شناسان وقتی آن را ملاحظه می کنند، سطحی در غایت اوج را برای آن می یابند و هر اثر دیگری که به عنوان معارضه با آن ساخته شده را وقتی ملاحظه می کنند، فاصله آن را با قرآن حداقل، فاصله زمین تا آسمان می یابند.
پس داشتن ویژگی، مانع تکرار می شود، ولی مانع همانند آوری یا بهتر آوری نمی شود؛ زیرا همانند با تکرار فرق دارد. همانند یعنی اثری که در آن سطح و دارای ویژگی هایی همسان با این باشد که نمره هر دو را هم سطح سازد بدون این که هر دو یکی باشند و هر کدام ویژگی خاص خود را دارد؛ اما با هم پهلو می زنند.

ضمن اینکه باز هم یادآور می شویم، که تحدی قرآن، فقط در زیبایی ادبی نیست، بلکه در تمام ابعاد قرآن است: عدم اختلاف، هدایتگر بودن، حق بودن و...


شبهه سوم: شاید در آینده یک سوره مثل قرآن ساخته شود!

در پاسخ به این شبهه، عرض می کنیم که لازمۀ لطف و هدایتگری خداست، که اگر قرآن معجزه نبود و آوردن مثل آن ممکن بود، در همان زمان حضرت محمّد(ص)، دروغ بودن ادعای قرآن را ثابت نماید، و مانع از گمراهی میلیاردها انسان بگردد. انسانها برای شناخت نبوت یک پیامبر راهی بهتر از مشاهدۀ معجزه ندارند، و از این منظر، اگر مردمی معجزۀ دروغینی را دیدند که نتوانستند مثل آن بیاورند،، لازمۀ هدایتگری خداست که این دروغین بودن این معجزه را آشکار فرماید.







من باز در حدّ توانم در خدمت دوستان هستم.

 

puorya1368

اخراجی موقت
من چیزی رو باور مطلق نمیدونم، گفتم هرچیزی رو باید در ظرف زمان خودش نگاه کرد.
گذشته رو بخوای به آینده ربط بدی بدتر خرابش میکنی.

چون اون دوران گذشته که هر حرفی رو همه چشم بسته قبول کنن و فقط بگن به به، بفهمند سر کاری بوده بیشتر زده میشن.
یکی از بچه ها در مورد نحوه خلقت گفت که از کمر مرد و استخوان سینه زن.
شما اهل تفکرین اینو توجیهش کنین با علم امروز.

مقطع یعنی هر مقطع زمانی با توجه به شرایطش.
یعنی آدم ها برای حرکت به آینده گذشته رو نباید به عنوان یک حق همیشه بهش نگاه کنند، گذشته فقط تجربه هست و بس.

مدام فلش بک زدن به گذشته که ما این بودیم و آن بودیم، بیشتر سبب پسرفت میشه.

نه اسم و فامیل رو گفتن توی مجازی مخصوصا تو مهد دموکراسی جهان (ایران اسلامی) به هیچ وجه درست نیست.
توی یکسری از تاپیک های علمیم به بخش هاییش اشاره کردم.




غیبت کبری امام زمان(عج) پدیده ای که تو گذشته ی دور اتفاق افتاده چه بخوای چه نخوای به آینده(حتی زمان حالم نه) ربط پیدا میکنه
عروج حضرت عیسی(ع) در گذشته و ظهورش همراه با منجی عالم در آینده..........نمیدونم چی میخوای بگی؟


حدسم میزدم منظورت زمان باشه
خوووووووووووووو به من بگو تو اون مقطع زمانی که نه هابل بود نه سونوگرافی نه ابر رایانه شبی ساز و و و و و و......
چطور آیات ارائه داده شده برای عربایی که تو عصر فناوری امروز تازه شدن اییییییییییین،اون موقع قابل توجیح بود؟

همینجوریشم که حرف آدمو نمیفهمیدن بعد پیامبر بیاد بگه خو بیگ بنگ اینه،رشدو نمو جنین اینجوریه،......
قبول کن قرآن اومد تا واسه گذشتگان ما باشه،واسه ما باشه،برای آیندگانم ترو تازگی داشته باشه

بعدشم محتویات قرآن کاملا هوشمندانه و بر اساس مقتضیات زمان بیان شده

چیزایم هست که بعدها کشف میشه

ما فلش بک نمیزنیم دوست عزیز.قرآن رو رو از گذشته تا حال و آینده بررسی میکنیم
 

puorya1368

اخراجی موقت

اوّل اینکه:
موضوع این تاپیک به نگر بنده تا حدودی غلط است

پایین توضیح دادم



دوم اینکه:
دوستان باید توجه کنند، که اثبات حقّانیت قرآن، و نبوّت حضرت محمّد(ص) با چیزهایی مثل اعجاز عددی، سالم ماندن مومیایی و... اثبات نمی شود.

پس زنده کردن اموات توسط پیامبران،شکافته شدن رود برای موسی(ع)و قومش،شق القمر توسط حضرت محمد(ص) برای چی بود؟نباید فکر کنین فقط گذشتگان ما
جاهل بودن.الانم جهالت وجود داره(شیطان پرستی،فراماسونری،مسلمون آزاری و ....)اینا باید بهطریقی اصلاح شن.
و اینم میدونی که شیاطین در گذشته از جنس جنیان بودن و در آینده از جنس انسان خواهندشد.

شما وقتی میجنگی،نمیتونی طرفتو فقط موشک بارون کنی.یه جاهایی دشمنت بهت نارو میزنه،مجبور میشی بری تو لاک دفاعی.آیات مطرح شده تو این تاپیک دفاع قرآنه از حقانیتش.

آیات مربوط به تقوا،انسان شناسی و انسان سازی و ........به موقش تو قرآن مطرح شده



ابتدا باید بدانید که اثبات اعجاز قرآن، برای کسی که منکر خدا است، ممکن نیست، زیرا اگر خدایی نباشد، معجزه هم حجّیت ندارد. اینرا در بررسی عملکرد حجّی معجزه که در زیر می آید، متوجه خواهید شد.

قبله اینکه حضرت محمد(ص)ی بیادو،قرآنیو اسلامی میدونی دیگه همه کافر بودن.حتی به خاطر بیانات پیامبر در اوایل رسالتش تهدیدات زیادی زدده ایشون صورت گرفت.
پس چطور شد خیلی از کافران به سمت پیامبر روی آوردن؟





بیایید با هم ببینیم یک معجزه چگونه عمل می کند:

1.فرد ادعای پیامبری می کند و وقتی از او نشانه میخواهند، عملی خارق العاده را انجام می دهد و آنرا به اذن خدا می داند و نشانه ای که که خدا به وی داده است.


2.لازمه فیض و هدایتگری خداست که اگر این عمل به راستی از سوی او نیست، او را رسوا گرداند.


3.فرد رسوا نمی شود و این نشانگر تأیید خدا بر اصل معجزه بودن عمل است.


نتیجه: پیامبری فرد ثابت می شود.

پس مرتاضای هندی پیامبرن!




خلاصه قرآن کتاب هدایت و معرفت است و کسی که می خواهد با قرآن معارضه کند، باید سخنی بیاورد که هم سخنی معرفتی و هدایتی و پر محتوا باشد، هم حق محض باشد و هم از گیرایی و جذابیت کلامی فوق العاده برخوردار باشد و هم از اختلاف و تناقض دور بوده و صدر و ذیل آن تصدیق کننده هم باشد.

من میتونم یه آیه بیارم که توش بگم آدما فقط میتونن رو زمین زندگی کنن.برن بالاتر میمیرن
چون مثه خیلی از آیات قرآن علمیه،اثبات شدس و کار سختیم نیست

نه دوست خوبم
اسراری پشت این قرآن هست.حالا حالاها مونده تا جایی برسیمکه بیایم قرآنو نقد کنیم
هدف از اجرای این تاپیک این بود که این آیه در 1500 سال پیش مطرح شده و الان،تو قرن 20-21 دیدن بله همونه
حرف دیگه ای نیست
اگرم مناظره ای به پا میشه جویهکه دوستان میدن .وگر نه ما که استارت خوب زده بودیم


قرآن مدّعی است که از سوی خداست، زیرا مانند آن، را نمی توان آورد، لازمۀ هدایتگری خدا بود که اگر این ادّعا دروغ بود، به شکل، مدّعی را رسوا کند، و سوره ای مانند قرآن، که دارای فصاحت و بلاغت و حرف حقّ و بدون اختلاف باشد، در آن یافته شود. ولی در طول تاریخ حتی یک سوره هم یافته نشده است. پس باید بپذیریم خدا آورندۀ قرآن را رسوا نکرده است، پس دیگر حجّت بر ما تمام است، و باید بپذیریم که قران کلام خداست

پس اگر من وخیلیای دیگه میایمو میگیم آیه چندم سوره مبارکه ....میخواییم اینو بگیم که 1500 سال پیش فط و فقط خدا میتونسته اینو بگه
عنوان تاپیک فقط پیام رسونی بود برای پستهاییه که بعد شروع قرار بود ارسال شن
وگر نه مگه من میگمwhy یا essi یا کسای دیگه خدای نکرده منکر خدان؟





من باز در حدّ توانم در خدمت دوستان هستم.


ممنون دوست خوبم
اگه زحمتشو بکشی که دعات میکنم

[/QUOTE]
 

Similar threads

بالا