بگین-دارتون که نمی زنن!

آمیتیس19

عضو جدید
کاربر ممتاز
وجزوه جلسه پيش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و از من خداحافظی کرد
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلی خجالتی هستم ..... علتش رو نميدونم
.

تلفن زنگ زد .خودش بود . گريه می کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پيشش. نميخواست تنها باشه. من هم اينکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو ميکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و از من خداحافظی کرد


ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلی خجالتی هستم ..... علتش رو نميدونم
.

روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نميخواد با من بياد
" .من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم که اگه زمانی هيچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم ، درست مثل يه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ايستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و اون چشمان همچون کريستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من اين رو ميدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خيلی خوبی داشتيم " ، و از من خداحافظی کرد

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلی خجالتی هستم ..... علتش رو نميدونم
.

يه روز گذشت ، سپس يک هفته ، يک سال ... قبل از اينکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلی فرا رسيد ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگيره. ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اينو ميدونستم ، قبل از اينکه کسی خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصيلی ، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترين داداشی دنيا هستی ، متشکرم و از من خداحافظی کرد

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلی خجالتی هستم ..... علتش رو نميدونم .

نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج ميکنه ، من ديدم که "بله" رو گفت و وارد زندگی جديدی شد. با مرد ديگه ای ازدواج کرد. من ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوری فکر نمی کرد و من اينو ميدونستم ، اما قبل از اينکه از کليسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدی ؟ متشکرم
"

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلی خجالتی هستم ..... علتش رو نميدونم

.

سالهای خيلی زيادی گذشت . به تابوتی نگاه ميکنم که دختری که من رو داداشی خودش ميدونست توی اون خوابيده ، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند ، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ، دختری که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزی هست که اون نوشته بود
:

" تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من يه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتی ام ... نيمدونم ... هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره
.
:cry::cry::cry:
 
آخرین ویرایش:

آمیتیس19

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگه قبل عاشق شدن میشه درست تصمیم گرف عاشق کی شد؟
حسه! میاد دیگه....
اما از پیشرفتش می شه جلو گیری کرد.مگه نه؟فقط باید چشما رو باز کرد.
شایدم اینا شعار باشه!
اصلا شاید همه اش دروغه.این داستانا مال قدیما بوده،نه دختر پسرای حالا!
شاید...
دیدی،عقایدم تغییر دادی!
اصلا ولش کن.به هیچ کس هیچی نگو.بذار از فشار عشق خفه بشی:biggrin:

 
آخرین ویرایش:

Mar mari

عضو جدید
اما از پیشرفتش می شه جلو گیری کرد.مگه نه؟فقط باید چشما رو باز کرد.
شایدم اینا شعار باشه!
اصلا شاید همه اش دروغه.این داستانا مال قدیما بوده،نه دختر پسرای حالا!
شاید...
دیدی،عقایدم تغییر دادی!
اصلا ولش کن.به هیچ کس هیچی نگو.بذار از فشار عشق خفه بشی:biggrin:


نخوب!اگه آدم خوبی باشه هیچ وق نمیگه چرا اومدی؟
مشکل من آدم بداس
آره شمام حرفتون متینه..
 

Mar mari

عضو جدید
اما از پیشرفتش می شه جلو گیری کرد.مگه نه؟فقط باید چشما رو باز کرد.
شایدم اینا شعار باشه!
اصلا شاید همه اش دروغه.این داستانا مال قدیما بوده،نه دختر پسرای حالا!
شاید...
دیدی،عقایدم تغییر دادی!
اصلا ولش کن.به هیچ کس هیچی نگو.بذار از فشار عشق خفه بشی:biggrin:


نمیشه از پیشرفتش جلوگیری کرد
 

آمیتیس19

عضو جدید
کاربر ممتاز

نمیشه از پیشرفتش جلوگیری کرد


بابا یه جمله بگو.
آهان یه ایده.اصلا بهتره حرفی نزنیم.ولی با رفتار بفهمونیم.به این و اون پیغام بدیم بهش بگن.خلاصه کاری کنیم اون بیاد.
من کردم.مفید واقع شده.حالام خوشبختم.خیلیییییی
 

Mar mari

عضو جدید
بابا یه جمله بگو.
آهان یه ایده.اصلا بهتره حرفی نزنیم.ولی با رفتار بفهمونیم.به این و اون پیغام بدیم بهش بگن.خلاصه کاری کنیم اون بیاد.
من کردم.مفید واقع شده.حالام خوشبختم.خیلیییییی

ماااااااااااااااام
چقد خووووب.....
 

dawood&torbat haydarieh

عضو جدید
بابا یه جمله بگو.
آهان یه ایده.اصلا بهتره حرفی نزنیم.ولی با رفتار بفهمونیم.به این و اون پیغام بدیم بهش بگن.خلاصه کاری کنیم اون بیاد.
من کردم.مفید واقع شده.حالام خوشبختم.خیلیییییی

عشق مقدس و قبولش دارم
ولی عشق
غم بدی داره که پیرت میکنه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
اون های که چشیدنش
میفهمین من چی میگم؟!!!!!!!!!!!!

09383704458 (116).jpg

 

b_xxxxxxeman

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضي دخترا هستن همه جا پزه خواستگاراشونو ميدن...به اين دخترا سلام كني صد عشق از بغلش در مياره اخرشم تحويلت نميگيره
اما بعضي نه..
در كل....گفتن بهتر از نگفتنه...اگه نگي ممكنه يه روز عذاب وجدان بگيري كه چرا نگفتي
 

dawood&torbat haydarieh

عضو جدید
خدا خودش جای حق نشسته!


نامردی ام میکنن؟!!!!!!!!!
آخرشم خوشبخت میشن
ی زندگی داره که هر پسر به خاستگاریش میره
چون پولداره و باباش آزاده؟!!!!منکه اصل به فکر ای جیز ها نبودم
خودشو فقط بخاطر خودش میخواستم و بس
غریبی بی کسی اندازه داره دلم منم واسه خودش خدایی داره!!!!!!!!!!
 

آمیتیس19

عضو جدید
کاربر ممتاز
نامردی ام میکنن؟!!!!!!!!!
آخرشم خوشبخت میشن
ی زندگی داره که هر پسر به خاستگاریش میره
چون پولداره و باباش آزاده؟!!!!منکه اصل به فکر ای جیز ها نبودم
خودشو فقط بخاطر خودش میخواستم و بس
غریبی بی کسی اندازه داره دلم منم واسه خودش خدایی داره!!!!!!!!!!
گفتی 18 سالته؟
به نظرت واسه دل دادن زود نبود؟واسه یه پسر؟برو خدا رو شکر کن.حتما یه حکمتی داره که منو تو ازش غافلیم.در آینده حتما به این حرف من خواهی رسید و خدا رو شکر خواهی کرد.

 

dawood&torbat haydarieh

عضو جدید
گفتی 18 سالته؟
به نظرت واسه دل دادن زود نبود؟واسه یه پسر؟برو خدا رو شکر کن.حتما یه حکمتی داره که منو تو ازش غافلیم.در آینده حتما به این حرف من خواهی رسید و خدا رو شکر خواهی کرد.

شناختمش
ذاتش بده
اونم بدجورش

خدا رو شکر
 

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
این نوشته ها مخصوص تین ایجرا هست!

ضمنا تکراری می باشد:دی
 
بالا