شماره ناشناس

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این خیلی با حال تر بود:biggrin:

قربانت هویجوری چشمه ذوقم یه قلی زد:دی
 

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا می تونه این شکلی باشه:

پسر: سلام,دوست پسر نداری؟
دختر: چرا دارم!
پسر: من داداشتم,صبر کن بیام خونه!

دختر:فعلا دوست پسرم و داداشم و فرستادم جهنم تا از جفتشون جساب رسی بشه,شما زحمت نکش!
 

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا می تونه این شکلی باشه:

پسر:سلام, دوست پسر داری؟
دختر:نه,ندارم
پسر: خوب پس بیا این هفته جمعه با هم بریم بیرون!

دختر:شرمنده,من قراره این جمعه سردرد بگیرم!
 

paeeizan

اخراجی موقت
پسر: سلام,دوست پسر نداری؟
دختر: چرا دارم!
پسر: من داداشتم,صبر کن بیام خونه!

دختر: فعلا که با دوست پسرم هستم صفا سیتی... تا بیام خونه هم خدا بزرگه .... ههههههههه
 

masoud145

اخراجی موقت
یعنی دختره این قدر خنگول بوده اولا صدایه داداششو با غریبه تشخیص نداده ..دوما........ صدای دوست پسر و دادششو از هم تشخیص نداده ..............هر چی کتک بخوره حقشه......
 

morfi g

عضو جدید
پسر:سلام خانومی دوست پسر نداری؟
دختر: تا دلت بخواد....
پسر:پس ببخشید مزاحم شدم..
دختر: خواهش میکنم عیب نداره اگه توام میخوای یکیشون!!!
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یعنی دختره این قدر خنگول بوده اولا صدایه داداششو با غریبه تشخیص نداده ......

خب همین دیگه داستان تحریف شدست ؛نویسنده هنوز چشمه ذوقش یه قل کامل نزده داستانو داده بیرون واسه چاپ!ببینید شما خودتونم تعجب کردین از این قصه!:دی
 

masoud145

اخراجی موقت
خب همین دیگه داستان تحریف شدست ؛نویسنده هنوز چشمه ذوقش یه قل کامل نزده داستانو داده بیرون واسه چاپ!ببینید شما خودتونم تعجب کردین از این قصه!:دی
پس از این سرکاری هاست................
به به افتخار میکنیم که چنین تاپیکهای علمی در باشگاه زده میشه ............واقعا مایه سر بلندی هست......
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پس از این سرکاری هاست................
به به افتخار میکنیم که چنین تاپیکهای علمی در باشگاه زده میشه ............واقعا مایه سر بلندی هست......

حالا اجکالی نداله! سخت نگیر دوستم...شب عیده یکم بخندیم شاد شیم :smile:
همش که علمو دانش نمیشه:)
 

paeeizan

اخراجی موقت
یا اینجوری :
پسر:سلام خانومی دوست پسر نداری؟
دختر: دوست پسر ؟ ..نشنیدم ... چیه حالا ؟
پسر:پس ببخشید مزاحم شدم..
دختر: ....
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا اینجوری :
پسر:سلام خانومی دوست پسر نداری؟
دختر: دوست پسر ؟ ..نشنیدم ... چیه حالا ؟
پسر:پس ببخشید مزاحم شدم..
دختر: ....

ها منم فک کنم همینجوری باشم:دی
حالا جدی چی هست؟؟؟!:surprised:
 

morfi g

عضو جدید


دوستان این یکی ام باحاله ولی رطی به دختر پسر نداره


صدای زنگ تلفن - دخترک گوشی رو بر میداره - سلام . کیه؟


-
سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

-
نمیشه!

-
چرا؟

-
چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

...

سکوت

...

عمو حسن نداریم!

-
چرا داریم. الآن پهلو مامانه.

-
ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!

-
چشم بابا!

...

...

چند دقیقه بعد

...

-
بابا جون گفتم.

-
خوب چی شد؟

-
هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور
که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره
دیگه؟

-
خوب عمو حسن چی؟

-
عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک
صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همون طور خوابیده!

-
استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره ******** نیست؟

-
نه!

-
ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم
 

masoud145

اخراجی موقت


دوستان این یکی ام باحاله ولی رطی به دختر پسر نداره


صدای زنگ تلفن - دخترک گوشی رو بر میداره - سلام . کیه؟


-
سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

-
نمیشه!

-
چرا؟

-
چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

...

سکوت

...

عمو حسن نداریم!

-
چرا داریم. الآن پهلو مامانه.

-
ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!

-
چشم بابا!

...

...

چند دقیقه بعد

...

-
بابا جون گفتم.

-
خوب چی شد؟

-
هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور
که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره
دیگه؟

-
خوب عمو حسن چی؟

-
عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک
صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همون طور خوابیده!

-
استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره ******** نیست؟

-
نه!

-
ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم
این دختره عجب بی بخار بوده ...........
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


دوستان این یکی ام باحاله ولی رطی به دختر پسر نداره


صدای زنگ تلفن -
پسرک گوشی رو بر میداره - سلام . کیه؟

-
سلام
پسر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

-
نمیشه!

-
چرا؟

-
چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

...

سکوت

...

عمو حسن نداریم!

-
چرا داریم. الآن پهلو مامانه.

-
ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!

-
چشم بابا!

...

...

چند دقیقه بعد

...

-
بابا جون گفتم.

-
خوب چی شد؟

-
هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور
که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره
دیگه؟

-
خوب عمو حسن چی؟

-
عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک
صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همون طور خوابیده!

-
استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره ******** نیست؟

-
نه!

-
ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم

یکم ویرایشش کردم!اینم داستانش یکم تحریف شده بود:دی
 
بالا