خودتو با یه شعر وصف کن...!

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا
من اگر بد کنم
تو را بنده های خوب فراوان است
اما تو اگر مدارا نکنی
مرا خدای دیگر کجاست..؟
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
به دریایی درافتادم که پایانش نمی بینم
به دردی مبتلا گشتم که در مانش نمی بینم

چه جویم بیش از این گنجی که سِر آن نمی دانم
چه پویم بیش از این راهی که پایانش نمی بینم
!!!
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب فرو مي افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آويخته بود.
من در اين خانه تنها تنها
غم عالم به دلم ريخته بود.
ناگهان حس کردم:
که کسي آنجا بيرون در باغ
در پس پنجره ام مي گريد...
صبحگاهان
شبنم مي چکد از گل سيب...
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است[FONT=&quot][/FONT]
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه گويند كه:
تو عاشق اويي
گر چه دانم همه كس عاشق اويند
ليك مي ترسم ،
يارب نكند راست بگويند ؟​
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم مي ميرم
اما نه مثل غلامعلي
که از درخت به زير افتاد
پس گاوان از گرسنگي ماغ کشيدند
وبا غيظ ساقه هاي خشک را جويدند
چه کسي براي گاوها علوفه مي ريزد؟


من هم مي ميرم
اما نه مثل گل بانو
که سر زايمان مرد
پس صغرا مادر برادر کوچکش شد
و مدرسه نرفت
چه کسي جاجيم مي بافد؟


من هم مي ميرم
اما نه مثل حيدر
که از کوه پرت شد
پس گرگ ها جشن گرفتند
و خديجه بقچه هاي گلدوزي شده را
در ته صندوق ها پنهان کرد
چه کسي اسبهاي وحشي را رام مي کند؟


من هم مي ميرم
اما نه مثل فاطمه
از سرما خوردگي
پس مادرش کتري پر سياوشان را
در رودخانه شست
چه کسي گندم ها را به خرمن جا مي آورد؟


من هم مي ميرم
اما نه مثل غلامحسين
از مارگزيدگي
پس پدرش به دره ها و رود خانه هاي بي پل
نگاه کرد و گريست
چه کسي آغل گوسفندان را پاک مي کند؟


من هم مي ميرم
اما در خياباني شلوغ
دربرابر بي تفاوتي چشمهاي تماشا
زير چرخ هاي بي رحم ماشين
ماشين يک پزشک عصباني
وقتي که از بيمارستان بر مي گردد
پس دو روز بعد
در ستون تسليت روزنامه
زير يک عکس 6در 4 خواهند نوشت
اي آنکه رفته اي...
چه کسي سطل هاي زباله را پر مي کند؟


((سلمان هراتی))

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
با هر شكن كه گشت به پيشاني ام پديد
خطي نوشت چرخ ز راز شكست ما
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست
نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین ......​
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

این روزها

خیلی برای گریه دلم تنگ است...
[FONT=&quot][FONT=&quot] [/FONT][/FONT]
 

amator-2

عضو جدید
اینقدر داغونو دل شکستم که حوصله شغر ندارم.فقط واسم دعا کنید که فراموش کنم رسم بد روزگارو
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
گــر من ز مي مغانه مستم هستم
گر كافـر و گبر و بت پرستم هستم
هــر طايفه اي ز من گماني دارد
من زان خودم هرآنچه هستم هستم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زیباترین لحظه هایم را با تو تقسیم می کنم

و

زیباترین شعرهایم را برای تو می گویم

چشمهایت را قصیده می کنم

و

عشقت را غزل

و

غمهایت را دوبیتی

و

قصه دلدادگی ام را به چشمهایت مثنوی

زیباترین شعرهایم را برای تو می گویم

ای سپیدتر از همه شعرهایم

 

z.19.P

عضو جدید
گفت كه تو مست نه اي / رو كه از اين دست نه اي
رفتم و سرمست شدم / وز طرب اكنده شدم
گفت كه تو شمع شدي / قبله ي اين جمع شدي
شمع ني ام جمع ني ام / دود پراكنده شدم
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق...
اخرين همسفر من
مثل تو منو رها كرد
حالا دستام موندن و تنهايي من......
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نمی خواهم نبودنت از شمارش انگشتانم بیشتر شود..

اما این روزها کاری از دستانم بر نمی آید !!!!​
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
از شب و شبانه و شبنم
باران و آفتاب می‌خواهم

بیزارم
از قهوه‌ای و خاکستری و سیاه
رنگین‌کمان می‌خواهم.
 

raha

مدیر بازنشسته
روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است

دیدن روی تو را دیده جان بین باید
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
 

Similar threads

بالا