حسین تشنه لبیک بود

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
بچه ها با این توصیف های شماها موافقم
ولی ...
ولی سالهاست که میگوییم حسین (ع) غریب و تنها بود غافل از اینکه نوادگانمان خواهند گفت مهدی (عج) غریب بود.

پس بیایید از گذشته عبرت بگیریم و با گناه هایی که روزانه انجام میدیم مانند کوفیان نباشیم
 

helen88

عضو جدید
چرا يزيد بن معاويه، حسين را کشت؟...
ممنون دوست عزیز که نظر دادید، این خیلی خوبه که شما به نظرات موافق و حرف هایی که همیشه زده می شه اکتفا نمی کنید،این باعث میشه اطلاعات شما همه جانبه باشه،از شما تقاصا دارم لطفا مطالب زیر رو هم مطالعه کنید، با توجه به طولانی بودن مطالب پیشاپیش از صبر و حوصلتون کمال تشکر رو دارم:

آیا واقعیت دارد که می گویند که داستان کربلا و عاشورا، در واقع جنگ برای تصاحب دختری به نام «ارینب»، بین یزید و امام حسین بوده است؟ و اینکه یزید عاشق وی بود، ولی با نیرنگی که شد، ... او با امام حسین(ع) ازدواج کرد، آیا این حرف ها صحت دارد؟

پاسخ: در ابتدا، به اصل داستان، به صورتی که در کتب آمده است، توجه بفرمایید:

درباره «ارینب» و ازدواج امام حسین(ع) با وی در برخی کتاب‌ها از جمله «الامامه و السیاسه» ابو محمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری مطالبی آمده، که خلاصه آن چنین است: "یزید عاشق «ارینب» دختر اسحق می‌شود. ارینب در زیبایی و ادب و کمالات، شهرتی درخور داشت. معاویه از جریان آگاه شد و به یزید وعده داد که او را به مقصود برساند. «ارینب» با پسر عمویش «عبدالله بن سلام» که از شخصیت‌های معروف بود، ازدواج کرد و در عراق با همسر خود زندگی می‌کرد. عبدالله از سوی معاویه در عراق مسئولیتی داشت. معاویه او را از عراق به شام احضار کرد و توسط ابو هریره و ابو درداء به وی گفت: دوست دارد دختر خود را به ازدواج تو درآورم،‌
چون از جهات مختلف شایستگی داری داماد خلیفه باشی. عبدالله پذیرفت، آن دو جریان را به معاویه گزارش کردند. معاویه پیش از این، به دختر خود گفته بود که اگر آن دو نزد تو آمدند که تو را برای عبدالله خواستگاری نمایند، موافقت کن،‌ ولی به آنان بگو: در صورتی موافقت می‌کنم که عبدالله، همسر خود را طلاق دهد. عبدالله که فریب معاویه را خورده بود، همسر خود را طلاق داد و از معاویه درخواست کرد به وعدة خود وفا کند، معاویه پاسخ داد: اگر دخترم رضایت دهد، می‌پذیرم.

آن دو نزد دختر معاویه رفتند و جریان طلاق «ارینب» را به او گفتند دختر معاویه پاسخ داد: باید درباره این موضوع اندیشه و مشورت نمایم.
جریان میان مردم پخش شد و مردم معاویه را به خدعه و مکر یاد کردند!
مدتی گذشت تا عِدّه «ارینب» سپری شد. مجدداً آن دو نزد دختر معاویه رفتند اما پاسخ منفی داد و گفت: این ازدواج به مصلحت من نمی‌باشد!
سپس معاویه، ابو درداء را به عراق فرستاد تا «ارینب» را برای یزید خواستگاری نماید.
چون وی وارد عراق (کوفه) شد، فهمید که امام حسین(ع) هم در عراق است. تصمیم گرفت در آغاز خدمت امام برسد، بعد مأموریت خود را انجام دهد. چون خدمت امام رسید، حضرت فرمود: برای چه به عراق آمده‌ای؟ ابو درداء موضوع را به امام گفت، امام فرمود: من هم تصمیم داشتم کسی را نزد «ارینب» برای خواستگاری بفرستم. اکنون که نزد او می‌روی، پیام مرا نیز به او برسان. ابو درداء چون نزد ارینب رفت او را برای امام و یزید خواستگاری نمود. «ارینب» با وی مشورت کرد که کدام خواستگار بهتر است، ابو درداء پاسخ داد: امام برای همسری با تو شایسته‌تر است. امام با همان مهریه‌ای که بنا بود یزید بدهد، «ارینب» را به عقد خود درآورد.
عبدالله همسر سابق که در شام بود، مورد بی مهری معاویه واقع شد و حقوق او را قطع کرد. عبدالله به سبب اموالی که نزد همسر خود به امانت گذاشته بود،‌ رهسپار عراق شد و موضوع امانت را با امام حسین مطرح کرد. آن گاه برای گرفتن اموال خود نزد همسر سابقش رفت و اموال خود را دریافت کرد.

آن دو چون به یاد گذشته افتادند، متأثر شدند و هر دو به گریه افتادند. امام با دیدن آن صحنه نسبت به آن دو ترحم کرد و فرمود:
باش که او را سه طلاقه کردم. خدایا! آگاهی که او را به جهت مال و زیبایی، به عقد خود درنیاوردم، بلکه به جهت اینکه او را برای شوهرش نگه دارم، با او ازدواج کردم.
سپس دستور داد تمام مهریه او را بدهند. آن دو خواستند به عنوان تشکر اموالی را به امام بدهند، که حضرت نپذیرفت و فرمود: پاداشی که امید است به من داده شود، بهتر از اموال است، سپس آن دو دوباره با یکدیگر زندگی کردند."

بر اساس آنچه در داستان آمده،‌ این جریان بعد از ولایتعهدی یزید رخ داد.(1)

نقد و بررسی داستان "اورینب":

این داستان، به حداقل، یازده دلیل، بی اعتبار است:
دلیل اول: ابو درداء، (عویمر بن عامر یا عویمر بن قیس) بنا بر نظر مشهور در زمان خلافت عثمان (31 ـ 321 یا 33) درگذشت. برخی وفات او را سال 38 یا 39 هجری دانسته‌اند(2)، در حالی که داستان مذکور در اواخر سلطنت معاویه و زمانی رخ داد که معاویه، یزید را به عنوان جانشین خود معیّن کرده بود. قطعاً در آن زمان ابو درداء، در حال حیات نبود و سال‌ها از درگذشت وی سپری شده بود.
دلیل دوم: داستان در منابع تاریخی و حدیثی مشهور و کهن ذکر نشده است، در حالی که اگر رخ داده بود، با شهرت و کیفیتی که در داستان آمده، حتماً در منابع حدیثی یا تاریخی ذکر می‌شد. تنها کتاب مشهوری که آن را آورده «الامامه و السیاسه» است که برخی در انتساب آن به «ابن قتیبه» تردید جدی کرده‌اند.(3)
دلیل سوم: در هیچ کدام از منابع شیعه و سنی ذکر نشده که امام حسین بعد از شهادت علی(ع) و رفتن به مدینه، در اواخر سلطنت معاویه، به عراق (کوفه) آمده باشد و مدت نسبتاً طولانی درنگ نموده تا در آنجا ازدواج نماید.

دلیل چهارم: در داستان آمده که امام «ارینب» را سه طلاقه کرد، در حالی که از نظر مکتب اهل بیت(ع) سه طلاقه نمودن همسر در یک مجلس و بدون ازدواج مجدد با وی، ارزش ندارد و محقق نمی‌گردد.

دلیل پنجم: در برخی منابع گفته شده: کسی که با وی ازدواج کرد، امام حسن است، که در این منابع، اشاره‌ای به اینکه امام او را طلاق داده، نشده است.(4)
در کتاب «تسلیة المُجالس وزینة المجالس» داستان را به صورت مختصر دربارة امام حسن(ع) آورده، یادآور می‌شود که این جریان در مدینه رخ داد و بعد از ملاقات عبدالله با همسر سابق خود و گریه آن دو، امام او را طلاق داد و وی مجدداً به عقد شوهر سابق خود درآمد و به خانة او رفت.(5) منبع مذکور، به جهات زیر، از اعتبار و ارزش مناسب برخوردار نیست:
دلیل ششم: الف) کتاب مذکور، از منابع متأخر و غیر مشهور (حدود قرن ده هجری) است، نیز وضع نویسنده، از جهت نسب، تاریخ زندگی، محیط تربیتی، میزان اعتبار و علمیت، به صورت دقیق معلوم نیست.(6)
دلیل هفتم: ب) این کتاب بعد از مطالعه کتاب «روضة الشهداء» ملا حسین کاشفی سبزواری متوفانی حدود 910(7) و بر اساس و شیوه و اقتباس از آن نگارش یافته است.
نویسنده بعد از تمجید و تعریف از کتاب «روضة الشهداء» و نویسندة آن می‌نویسد: بعد از مطالعه آن کتاب از خداوند خواستم بر اساس و روش وی کتابی بنویسم تا در این کار از او پیروی کرده باشم.
وی یادآور می‌شود که مطالب صحیح و آنچه در کتاب‌های دانشمندان ما وجود داشت، گردآوری کردم.(8)
دلیل هشتم: اساس و منشأ کتاب مذکور، کتاب «روضة الشهداء» است. «روضة الشهداء» که مستند مهم این کتاب به شمار می‌رود، به سختی نقد شده است.
میرزا عبدالله افندی اصفهانی از بزرگان قرن دوازدهم، کتابشناس بلندپایه شیعه(9) درباره منابع «روضة الشهداء» بر این باور است که بیشتر، بلکه تمام روایات موجود در آن، از کتاب‌های غیر مشهور، بلکه غیر قابل اعتماد نقل شده است.(10)
دلیل نهم: افزون بر این، در کتاب «روضة الشهداء» در بیشتر موارد به ویژه موارد حساس، هیچ مصدر و مأخذی برای آنها یاد نشده، در مواردی که مأخذ آورده، اغلب آن منابع اشکال دارد.(11)
دلیل دهم: ج) داستان مذکور حتی در «روضة الشهداء» نیز نیامده است، چنان که در منابع کهن یافت نشد و نویسنده آن را با تعبیر «روایت شده»، آورده، هیچ کدام از راویان یا منابع آن را نام نبرده است.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ الامامه والسیاسه، ص 166 ـ 173.
2ـ ابن عبدالبرّ،‌الاستیعاب، ج 3، ص 1229 ـ 1230؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 4، ص 622؛ ابن اثیر الکامل، ج 3، ص 129.
3ـ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 459.
4ـ ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 43 ـ 44؛ بحار الانوار، ج 44، ص 171 ـ 172.
5ـ محمد بن ابی طالب حسینی کرکی، تسلیة المُجالس وزینة المَجالس، ج 2، ص 54 ـ 58.
6ـ همان، ص 11 ـ 16 (مقدمه کتاب).
7ـ الذریعه، ج 11، ص 294.
8ـ تسلیة المُجالس وزینة المجالس، ج 1، ص 51 ـ 52.
9ـ رسول جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ص 340.
10ـ میرزا عبدالله افندی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 2، ص 190.
11ـ تأملی در نهضت عاشورا، ص 340.
برگرفته از http://tondar.net/shobahat/142-karbala-arab.html
 
آخرین ویرایش:

helen88

عضو جدید
هدف حسین از قیام علیه یزید

اول: افشای چهره واقعی بنی‌امیه

«وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ إذْ بُلِیتِ الأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزیدَ؛ زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد».
امام حسین در اینجا تصریح کرده که با وجود حکومتی که یزید در رأس آن است، دیگر امیدی به بقای دین خدا نمی‌رود. از کلام امام برداشت می‌شود که باید در برابر این خاندان فاسد قیام کرد، آن هم با افشای چهره واقعی آنها.

دوم: احیای سنت پیامبر

امام حسین در نامه‌ای به جمعی از بزرگان بصره، هدف از قیام بر ضد حکومت یزید را احیای سنت پیامبر بیان می کند:

«و أنا اَدْعُوکُمْ إلی کتابِ اللهِ و سُنَّةِ نَبِیهَِ فَإنَّ السُّنَّةَ قَدْ أمِیتَتْ؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می‌خوانم؛ چرا که (این گروه) سنت پیامبر را از بین برده‌اند».

سوم: مبارزه با بدعت‌ها

امام در همان نامه‌ای که به بزرگان بصره نوشته بود، فرموده است:
«وَ اِنَّ البِدْعَةَ قَدْ اُحْییتْ؛ این گروه بدعت (در دین) را احیا کردند».
معاویه برای پیشبرد اهداف خویش و تحکیم پایه‌های مقام خود که سخت به آن علاقه داشت، در احکام اسلامی و دین هم بدعت‌هایی پدید آورد که مهم‌ترین آنها انحراف خلافت از مسیر صحیح خود و تبدیل آن به سلطنت استبدادی و موروثی به ویژه انتخاب فرزند آلوده و ناصالحش برای ولایتعهدی بود.
یکی دیگر از بدعت‌ها، چگونگی مصرف بیت‌المال بود؛ زیرا در دوران معاویه، بیت المال به عنوان ثروت شخصی او و دودمانش در آمد و کسی نمی‌توانست درباره بیت المال از او بازخواست کند. بدعت دیگر، جواز ازدواج با دو خواهر در یک زمان بود و صدها بدعت دیگر که شمارش همه آنها در این مقاله نمی‌گنجد.

چهارم: مبارزه با فساد آشکار

پنجم: احیای حدود الهی

ششم: مبارزه با اتلاف کنندگان اموال فقیران

امام حسین در مسیر کربلا، با فرزدق ملاقات می‌کند و از خلاف‌کاری‌های حاکمان شام و قیام برای نصرت دین خدا سخن می‌گوید :
«یا فَرَزْدَقُ إنَّ هوُلاءِ قومٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیطانِ، و تَرَکوُا طاعَةَ الرَّحْمانِ، و أظْهروُا الفسادَ فی الأرضِ، وَ أبْطِلُوا الحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الخُمُورَ، وَ اسْتَأثَروُا فی‌أموالِ الْفُقَراءِ و المَساکینَ، وَ أنَا أولی مَنْ قام بِنُصرَةِ دین الله، وَإعزازِ شَرعِهِ، و الجَهادِ فی‌سَبیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا؛ ای فرزدق! اینان گروهی هستند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکارا ساختند، و حدود الهی را از میان بردند، و باده‌ها نوشیدند، و دارایی‌های فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند، و من از هر کس به یاری دین خدا و سربلندی ایینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا ایین خدا پیروز و برتر باشد».

هفتم: عمل به حق و مبارزه با باطل

حسین در خطبه‌ای دیگر که در مسیر کربلا در جمع لشکریان حرّ ایراد کرد، گفت:
«ألاتَرَوْنَ إلی الحَقِّ لا یعْمَلُ به، و إلی الباطِلِ لا یتَناهی عنه لِیرْغَبَ المُؤمِنُ فی لِقاءِ رَبِّهِ حَقَّاً حَقّاً؛ ایا نمی‌بینید به حق عمل و از باطل جلوگیری نمی‌شود. در چنین شرایطی بر مؤمن لازم است که به دیدار پروردگارش راغب باشد».
با این کلمات هم هدف خویش را از قیام و حرکتش بیان می‌کند و هم آمادگی خویش را برای شهادت در راه مبارزه با باطل و احیای دین خدا اعلام می‌دارد.


هشتم: احیای حق

محدث معروف دینوری نقل کرده است: هنگامی که امام از بطن الرّمه حرکت کرد، با عبدالله بن مطیع که از عراق می‌آمد، مواجه شد. وی به امام گفت: پدر و مادرم فدای تو ای پسر رسول خدا! چه چیز باعث شد که تو از حرم خدا و حرم جدّت بیرون بیایی؟ حسین گفت:
«إِنَّ أَهْلَ الکُوفَةِ کَتَبُوا إِلی یسْألُونَنِی أَن أقْدِمَ علیهم لما رَجَوْا مِن اِحْیاءِ مَعالِمِ الحَقِّ؛ مردم کوفه نامه نوشتند و از من خواستند که به سوی آنان بروم، بدان امید که نشانه‌های حق زنده شود».

نهم: اصلاح امت پیامبر

دهم: بر پایی امر به معروف و نهی از منکر

شاید بتوان صریح‌ترین و رساترین تعبیر امام در تبیین انگیزه اصلی قیامش را جمله‌ای دانست که در وصیت‌نامه ایشان به برادرش محمد حنفیه آمده است:
«وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإِصْلاح فی أمَّةِ جَدِّی، أرِیدُ أَن آمُرَ بالمعروفِ و أنهی عن المنکر؛ من فقط برای اصلاح در امت جدم به پا خاستم، می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».
حسین بعد از مرگ معاویه، زمانی که از سوی والی مدینه به بیعت با یزید فراخوانده شد، به شدت برآشفت و آن را مردود شمرد و شبانگاه به سوی قبر پیامبر رفت و در نیایش با خداوند چنین عرضه داشت:
«اللّهُمَّ هذا قَبْرُ نَبیکَ محمد و أنَا ابْنُ بِنْتِ نَبیکَ و قَدْ حَضَرَنی من الأَمرِ ما قَد عَلِمْتَ، اللهم إِنی أحِبُّ المعروف و أنْکِرُ المُنْکِرَ؛ خداوندا! این قبر پیامبر تو محمد است و من هم فرزند دختر اویم. از آنچه برای من پیش آمده، تو آگاهی. خداوندا! من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم».
ایشان خطبه‌ای دیگر دارد که به گفته برخی علما، این خطبه در منا ایراد شده است. در این خطبه امام ثمره امر به معروف و نهی از منکر را چنین بیان می کند:
«فَبَدَأَ اللهُ بالأمرِ بالمعروفِ و النَّهی عن المنکرِ فریضةً منه لِعِلْمِهِ بأَنّها إذا أُدّیتْ و أُقِیمَتْ استقامتٍ الفرائِضُ کُلُّها هَینُها و صَعْبُها و ذلک أنَّ الأمرَ بالمعروف و النَّهی عن المنکر دعاءٌ إلی الإسلام مع رَدِّ المظالِم و مُخالَفَةِ الظالم و قِسْمَةِ الْفَییءِ و الغنائم و أخْذِ الصدقاتِ من مواضِعها وَ وضْعِها فی حَقِّها؛ خدا از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیف واجبی از سوی خود، آغاز کرده است؛ زیرا می‌دانست که اگر این دو فریضه ادا و برپا شود، همه فرایض از آسان و دشوار، برپا شوند و این از آن رو است که امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است و توأم است با ردّ مظالم، مخالفت با ظالم، تقسیم بیت المال و غنایم، گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در موردی که شایسته آن است».

یازدهم: مبارزه با کسانی که حرام خدا را حلال شمرده‌اند.

دوازدهم: مبارزه با پیمان شکنان

سیزدهم: مبارزه با ظلم و ستم

چهاردهم: مبارزه با مخالفان سنت پیامبر

بر اساس نقل مورخان، آن گاه که حر مانع حرکت امام شد، امام نامه‌ای به بزرگان کوفه نوشت و تمام موارد چهارگانه را در این نامه بیان کرد:
«فَقَدْ عَلِمْتُمْ أنَّ رَسُولَ اللهِ قد قال فی حَیاتِهِ، مَن رَای سُلْطاناً جائراً مُسْتَحِلَّا لِِحُرُمِ اللهِ...، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مخالفاً لِسُنَّةِ اللهِ، یعْمَلُ فی‌عبادِ اللهِ بالإثْمِ وَ العُدْوانِ، ثُمَّ لم یغَیرْ بِفِعْلٍ و لا قولٍ، کان حَقیقاً علی اللهِ أنْ یدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ؛ می‌دانید که پیامبر خدا در زمان حیاتش فرمود: هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده و پیمان خدا را شکسته، با سنت پیامبر مخالفت ورزیده و در میان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار کرده، ولی با او به مبارزه عملی و گفتاری برنخیزد، سزاوار است که خداوند او را به جایگاه آن سلطان ستمگر (جهنم) وارد کند».


پانزدهم: آشکارکردن نشانه‌های دین خدا

شانزدهم: مورد عمل قرار گرفتن احکام الهی

امام حسین در خطبه‌ای با صراحت هدف از تلاش و تکاپوی خویش را چنین بیان می‌کند:
«اللهم إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یکُنْ مِنَّا تَنافُساً فی سُلطانٍ، و لا التِماساً مِنْ فُضُولِ الحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَی المَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، و نُظْهِرَ الإصْلاحَ فی بِلادِکَ و یأمَنَ الْمَظْلوُمُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یعْمَلَ بِفَرائِضِِکَ و سُنَّتِکَ وَ أحْکامِکَ؛ خداوندا! تو می‌دانی که آنچه از ما سر زده است، برای رقابت در امر زمامداری و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبوده، بلکه هدف ما آن است که نشانه‌های دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستی را در همه بلاد آشکار کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و به فرایض و سنت‌ها و احکامت عمل شود».

هفدهم: ولایت بر مردم در صورت بیعت متفق القول آنها

ایشان در خطبه‌ای که پس از نماز عصر در جمع لشکریان حرّ خواند، گفت:
«ایهَا النَّاسُ أنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ و نَحْنُ أولی بِوِلایةِ هذِهِ الأمُورِ عَلَیکُمْ مِنْ هؤلاء المُدَّعِینَ ما لیسَ لَهُمْ؛ ای مردم! من فرزند دختر رسول خدایم و ما به ولایت این امور بر شما از این مدعیان دروغین سزاوارتریم».
در این نامه می‌خوانیم:
«وَ ادْعُ النّاسَ إِلی طأعَتی، و اُخذُلْهُم عَنْ آل أبی‌سُفیانَ، فَإنْ رَایتَ الناسَ مُجْتَمِعینَ عَلی بَیعَتی فَعَجِّلْ لی بالخَبْرِ، حَتّی أعْمَلَ علی حَسَبِ ذلک إِن شاءَ اللهِ تعالی؛ (چون به کوفه رسیدی) مردم را به پیروی از من دعوت کن و آنان را از حمایت آل ابی‌سفیان بازدار. اگر مردم متّفقاً بیعت کردند، مرا با خبر ساز تا برابر آن عمل کنم».


پی‌نوشت‌ها

  1. . بحارالأنوار، ج44، ص326؛ فتوح ابن اعثم، ج5، ص27.
  2. . تاریخ طبری، ج5، ص357؛ بحارالأنوار، ج44، ص340.
  3. . پیام امیرمؤمنان، ج3، ص250.
  4. . الغدیر، ج11، ص71 به بعد.
  5. . تذکرة الخواص، ص217، 218؛ موسوعة کلمات الامام الحسین7، ص408.
  6. . تاریخ طبری، ج5، ص404؛ بحارالأنوار، ج44، ص381.
  7. . اخبار الطوال دینوری، ص245.
  8. . فتوح ابن اعثم، ج5، ص21؛ بحارالانوار، ج44، ص329.
  9. . بحارالانوار، ج44، ص328.
  10. . فرهنگ جامع سخنان امام حسین، ص309.
  11. . بحارالأنوار، ج44، ص381؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص234.
  12. . تحف العقول، ص239؛ بحار، ج97، ص79.
  13. . فتوح ابن اعثم، ج5، ص78.
  14. . مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص196؛ فتوح ابن اعثم، ج5، ص31.
برگرفته از نوشته :ناصر بهرامی
 
آخرین ویرایش:

yasser6519

عضو جدید
واقعا زیبا و ستودنی بود
من ریاضی رو بخاطر اثبات کردن دوست دارم ولی به صراحت می گم ریاضی دانها هم نمیتوانند همچین اثباتی انجام بدن
 

helen88

عضو جدید
ممنون دوست عزیز ولی این اثبات کار من نبود من فقط جمع آوری اطلاعات کردم
 

electoronic

عضو جدید
خدایا در عجبم از مردمی که از حسین و اسلام و عاشورا فقط منفعت خویش را آموخته اند نه اسلام را!!!!
اگر به جای این همه گریه برای حسین کمی از منش حسین میگرفتیم چه میشد؟؟؟؟


در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد".
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
 

elahe.elahe

عضو جدید



جان فدای تربت پاک و نکویت یا حسین
آب کوثر رشحه‌ای از آبِ جویت یا حسین
از قیام پر شکوهت دین ما رونق گرفت
آبروی ما بود از آبرویت یا حسین
شاهکار آفرینش، قامت دلجوی توست
کی دهم بر عالمی یک تار مویت یا حسین
رازها در سینه دارم از صفا و لطف تو
آتشی در دل نهفته، عشق رویت یا حسین
شد مشام جان، معطر هر زمان در هر نفس
از شمیم کربلای مشکْ بویت یا حسین
راز ثار اللّه نشانی از بهای خون توست
صبغة الله رنگی از آن رنگ و بویت یا حسین
شعر «ناصر» هم‌نوا با ناله مرغ سحر
می‌کشد دل‌های مشتاقان به سویت یا حسین
 

roya.b

عضو جدید
درعجبم از مردمي كه در ذلت زندگي ميكنند وبر حسيني مي گريند كه با عزت مرد.
دكتر شريعتي

چي بگم والا؟
فقط ميدونم ظلمي كه الان در حق حسين ميشه كمتر از اونموقع نيست.:gol:
 

malo0osak

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
باز این چه شورش است که در خلق ادم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


یاحسین مظلوم
 

roya.b

عضو جدید
دانی که چرا چوب شود قسمتش آتش؟
بی حرمتیش بر لب ودندان حسین است
دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمندگیش از لب عطشان حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش؟
زیرا که خدا نیز عزادار حسین است..
 
آخرین ویرایش:

helen88

عضو جدید
دانی که چرا چوب شود قسمتش آتش؟
بی حرمتیش بر لب ودندان حسین است
دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمندگیش از لب عطشان حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش؟
زیرا که خدا نیز عزادار حسین است..


شعرتون قشنگ بود ولی من فکر می کنم رود، زمین ....و به طور کلی هستی، با کاری که حسین انجام داد، با کاری که موافق با خلقت انسان و جهان بود نه متضاد با اون(گذشت، حفیفت طلبی،آزادگی)، جانی دوباره گرفت. و خدا عظمت بزرگترین آفرینش خودش رو یکباره دیگه به نظاره گذاشت.
 

jolie

عضو جدید
کاربر ممتاز

ممنون تاپیک عالیه. عاشورا حرفای زیادی برا گفتن داره.کاش درکش کنیم...
 

mn11

عضو جدید
سلام دوست عزيز
متن جالب و منطقي بود ولي اما داره
اون هم اينکه اين روزها خيلي ها از شهيد شريعتي حرف ميزنن و خيلي چيزها ازش ميگن اما يه نکته رو دقت نمکنن اون هم اينکه برداشت هاي مختلف از يک واقعه اون هم مثل عاشورا در بازه هاي تاريخي ، تعاريفي مختلف پيدا ميکنه .حالا اگه ما بخواهيم به عاشورا از پنجره ي سال 1389 و دهه ي 30 انقلاب اسلامي نگاه کنيم آيا صحبتهاي اون شهيد بزرگوار نسبت به گذر تاريخ و پيدايش اتفاقات و عقايد جديد تغيير نمکنه؟
دوم اينکه کلام شهيد شريعتي يک کلام وحياني جاري در زمان نيست بلکه ديدگاه يک انسان شناس و اسلام شناسي دانايي است با توجه به دوره ي زماني خود و با شناختي که از جامعه ي آن روز داشته آن را بيان کرده تا خوفتگان را بيدار کند.
حالا ببينيم آيا اگر ايشان هنوز عمرشان به دنيا بود باز هم همين رو و دقيقا همين رو يعني مفهوم ،نه شکل کلمات رو تکرار مکردند يا نه؟
سوم اينکه اگر ما امام حسين (ع) رو از ديد مصائب و سختي جسماني روز عاشورا مظلوم ميديديم آيا الان هر کوچه و خيابوني به اسم يه شهيد بود . باور کنيم که قيام امام حسين (ع) در زمان جاري است و شهدا به نداي (هل من ناصر ينصرني)او پاسخ داده اند و هنوز هم هستند کساني که به او و راهش و هدفش لبيک ميگويند.
لبیک یا حسین
 

mn11

عضو جدید
سلام دوست عزيز
متن جالب و منطقي بود ولي اما داره
اون هم اينکه اين روزها خيلي ها از شهيد شريعتي حرف ميزنن و خيلي چيزها ازش ميگن اما يه نکته رو دقت نمکنن اون هم اينکه برداشت هاي مختلف از يک واقعه اون هم مثل عاشورا در بازه هاي تاريخي ، تعاريفي مختلف پيدا ميکنه .حالا اگه ما بخواهيم به عاشورا از پنجره ي سال 1389 و دهه ي 30 انقلاب اسلامي نگاه کنيم آيا صحبتهاي اون شهيد بزرگوار نسبت به گذر تاريخ و پيدايش اتفاقات و عقايد جديد تغيير نمکنه؟
دوم اينکه کلام شهيد شريعتي يک کلام وحياني جاري در زمان نيست بلکه ديدگاه يک انسان شناس و اسلام شناسي دانايي است با توجه به دوره ي زماني خود و با شناختي که از جامعه ي آن روز داشته آن را بيان کرده تا خوفتگان را بيدار کند.
حالا ببينيم آيا اگر ايشان هنوز عمرشان به دنيا بود باز هم همين رو و دقيقا همين رو يعني مفهوم ،نه شکل کلمات رو تکرار مکردند يا نه؟
سوم اينکه اگر ما امام حسين (ع) رو از ديد مصائب و سختي جسماني روز عاشورا مظلوم ميديديم آيا الان هر کوچه و خيابوني به اسم يه شهيد بود . باور کنيم که قيام امام حسين (ع) در زمان جاري است و شهدا به نداي (هل من ناصر ينصرني)او پاسخ داده اند و هنوز هم هستند کساني که به او و راهش و هدفش لبيک ميگويند.
لبیک یا حسین
 

helen88

عضو جدید
من نمی دونم چرا بعضی ها فکر می کنن این سخن دکتر شریعتی درباره ی عدم شناخت درست از امام حسین مربوط به قبل از انقلابه، درصورتی که اگر دقت کنیم می بینیم خیلی از کتاب ها و سخنرانی ها که در مورد واقعه عاشورا بودن، و معمولا الان به عنوان منابعی برای این واقعه به حساب می یان مربوط به پیش از انقلاب بودن
 

Lavania

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان و استاد محترم
تاپیک رو بطور اتفاقی دیدم شاید دیر باشه ککه بحث شرکت کنم اما بعضی موارد بد نیدیم مطالبی رو بیان کنم
البته با اجازه همگی دوستان
مطا لبی رو که میخوام در موردش نظر بدم با رنگ قرمز در نقل قول نشون دادم (البته نظر شخصی خودم هست و اگه اشتباه میکنم منو هم ببخشید و ممنون میشم راهنمایی کنید )

فراموش نکن که حسین در ظهر عاشورا نماز را به پا داشت حتی به قیمت شهادت یارانش انوقت افرادی که خود را روشنفکر میدانند نماز نمیخوانند خوب اگر انسان درست کار نیازی به نماز ندارد پس چرا حسین معصوم در زیر افتاب جنگ نماز را به پا داشت . هیپگاه زخمهای حسین را با زخمهای اقوام وحشی و تشنگی اش را با گرسنگان افریقا مقایسه نکن چون مقام این انسان با تمام ابنائ بشر قابل قیاس نیست . گریه برای حسین خوب است و صواب اما مهمتر مطالعه است و اگاهی اما نه اینکه بساط روزه را جمع کنیم. بدان که هر چقدر بیشتر مطالعه کنیم و اگاهتر شویم بیشتر پی به مقام حسین ببریم بیشتر گریه خواهیم کرد. چون میفهمیم که حسین که بود. متنت بوی سیاسی هم میده که تو باشگاه خلاف قانونه. گاندی کیلو چنده که با حسین مقایسش میکنی تفکر هندو به زندگی ارام و طولانی معتقده برای همین زیاد اهل جنگ و خونریزی نیست روح حسین در امام خمینی بود که با یک خطبه ارتش خونخوارو به برادر ملت تبدیل کرد / و جمله دکتر شریعتی مال زمان طاغوته.....[/QUOTE]

میشه بفرمایید کجای اما حسین با ایت ا.. خمینی تشابه داره ؟ کسی که بنظر من بدون هدف و شایدم کاملا از رروی انتقام و .... یک جنگ رو چندین سال ادامه داد و حتی یکی از نزدیکانش در جنگ کشته نشدن رو با امام حسینی که پسرش روی دستای خودش کشته میشه مقایسه میکنی
شما منظورتون از مطلب سیاسی مطلب خودتون که نیست ؟!
واقعا حرفی رو که گفتید قبول دارم وقتی فیلم مختارنامه رو میبینم از خودم و خانوادم میپرسم یعنی اگه ما هم بودیم میذاشتیم مسلم مظلومانه به شهادت برسه مسلمی که در اون شهر غریب بود و اومده بود تا بیعت بگیره از مردمان نامرد اون شهر .
به نظر من ما الان راحتیم مسئولیتی که بر گردن مردمان اون زمان بوده ما نداریم ولی از خدا میخوام که هیچ وقت ما رو تو دسته ی کفر قرار نده
دوست عزیز به نظر شما چرا فیلمی در مورد خود امام حسین ساخته نمیشه بعد از چند سال انتظار که فیلمی در مورد قیام امام حسین قراره ساخته بشه و در حال ساخت هست متاسفانه زندگی نامه یک شخص مرد برسی قرار میگره که مضمون اصلی از قیام امام رو باز هم مورد بررسی قرار نمیده

و در این این سریال (قسمت های اول) به جرات میبینیم که به وجود ایران و ایرانی جسارت میشه و هیچ کی هیچ اعتراضی هم نمیکنه
به گفته یکی از دوستان
بهترين راه نابود کردن ملتی، از بين بردن فرهنگ آنست

اما بنظر من بهترین راه از بین بردن ملتی از بین بردن تاریخ آن ملت است


بچه ها با این توصیف های شماها موافقم
ولی ...
ولی سالهاست که میگوییم حسین (ع) غریب و تنها بود غافل از اینکه نوادگانمان خواهند گفت مهدی (عج) غریب بود.

پس بیایید از گذشته عبرت بگیریم و با گناه هایی که روزانه انجام میدیم مانند کوفیان نباشیم


دوست عزیز اینده چرا؟
شما چرا حال رو فراموش کردید

در حال حاضر ایا ظلمی وجود نداره یزیدی و یزیدیانی که شریعت پیامبر /سنت پیامبر /فساد اشکار/ و همه مواردی که دوستمون در مورد قیام امام حسین اعلام کردند و نمیبیند اگر نیست یا دیده نمیشه من برای خودم متاسفم



سلام دوست عزيز
متن جالب و منطقي بود ولي اما داره
اون هم اينکه اين روزها خيلي ها از شهيد شريعتي حرف ميزنن و خيلي چيزها ازش ميگن اما يه نکته رو دقت نمکنن اون هم اينکه برداشت هاي مختلف از يک واقعه اون هم مثل عاشورا در بازه هاي تاريخي ، تعاريفي مختلف پيدا ميکنه .حالا اگه ما بخواهيم به عاشورا از پنجره ي سال 1389 و دهه ي 30 انقلاب اسلامي نگاه کنيم آيا صحبتهاي اون شهيد بزرگوار نسبت به گذر تاريخ و پيدايش اتفاقات و عقايد جديد تغيير نمکنه؟
دوم اينکه کلام شهيد شريعتي يک کلام وحياني جاري در زمان نيست بلکه ديدگاه يک انسان شناس و اسلام شناسي دانايي است با توجه به دوره ي زماني خود و با شناختي که از جامعه ي آن روز داشته آن را بيان کرده تا خوفتگان را بيدار کند.
حالا ببينيم آيا اگر ايشان هنوز عمرشان به دنيا بود باز هم همين رو و دقيقا همين رو يعني مفهوم ،نه شکل کلمات رو تکرار مکردند يا نه؟
سوم اينکه اگر ما امام حسين (ع) رو از ديد مصائب و سختي جسماني روز عاشورا مظلوم ميديديم آيا الان هر کوچه و خيابوني به اسم يه شهيد بود . باور کنيم که قيام امام حسين (ع) در زمان جاري است و شهدا به نداي (هل من ناصر ينصرني)او پاسخ داده اند و هنوز هم هستند کساني که به او و راهش و هدفش لبيک ميگويند.
لبیک یا حسین

دوست عزیز دقیقا مطالب دکتر شریعتی مصداق زمان حال رو داره
شما مراسمی که در مساجد و تکیه ها و هیئت ها برگذار میشه بجز برای ریا و ... نیست شما خودتون قضاوت کنید چه کسانی در این مراسم به قول معرف خودشون رو خادم امام حسین میدونن چه سودی میبرن در بعضی موارد معذرت میخوام این حرف رو میزنم بعضی ها کیسه گدایی میگرین به دست و به قول خودشون برای امام حسین و مجالس عزاداری البته در همه جا و همه موارد صحیح نیست
در دین یه اصول و یک فروع دین داریم که نماز روزه زکات و... رو شامل میشه که به نظر من اصول دین رو قبول نداریم چرا؟> چون در نوحه ها و ... از حسین به خدا نام برده میشه (حسین اول حسین اخر حین خدا) هیچ کس اعتراض نمیکنه وقتی توحید زیر سوال میره مابقی که بماند
اما فروع دین اسباب چاپلوسی و ریا شده که هر کی میخواد به هرچی برسه از این نرده بان به خوبی استفاده میکنه و الااخر


ممنونم از تاپیک خوبتون باز هم میگم این یک نظر شخصی بود امیدوارم هر جایی هر اشکالی در جملات من وجود داشت منو راهنمایی کنید ممنون میشم
متشکرم
 
آخرین ویرایش:
بالا