دوستداران دکتر علی شریعتی بیان اینجا

abkina

عضو جدید
اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست
او جانشين همه نداشتنهاست
نفرين ها و آفرين ها بی ثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند
و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد
تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستی
ای پناهگاه ابدی
تو می توانی جانشين همه بی پناهی ها شوی
abkina
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست
او جانشين همه نداشتنهاست
نفرين ها و آفرين ها بی ثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند
و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد
تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستی
ای پناهگاه ابدی
تو می توانی جانشين همه بی پناهی ها شوی
abkina

ممنون دوست خوبم که تو این تاپیک پست گذاشتی
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدايا، به مذهبي ها بفهمان که آدم از خاک است ،
بگو که: يک پديده مادي نيز به همان ماده خدا را معني مي کند که يک پديده غيبي،
در دنيا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت.
 

samy star

عضو جدید
ای خداوند
تو که "همه ی فرشتگانت را در پای آدم به سجده افکندی "اینک نمی بینی که بنی آدم را در پای دیوان به خاک سجود افکنده اند؟
آنان را از بند عبودیت بت های قرن -که خود تراشیده ایم-به بندگی آزادی بخش عبادت خویش, آزادی بخش!:gol:
 

samy star

عضو جدید
خدایا:این کلام مقدسی را که به روسو الهام کردی, هرگز از یاد من مبر که:"من دشمن تو و عقاید تو هستم ,اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم!":gol:
 

elahe.elahe

عضو جدید
ترجیح میدهم به جای اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم ,کفشهایم را به پا کنم ودر خیابان قدم بزنم و به خدا فکر کنم.
 

Rtin

عضو جدید
*******وقتی خواستم زندگی کنم راهم را بستند
وقتی خواستم ستایش کنم گفتند خرافات است
وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است
وقتی گریستم گفتند بهانه است
وقتی خندیدم گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم
 

NESSAK

عضو جدید
قرآن ! من شرمنده توام




(دکتر شریعتی)


قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "












چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .


قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .


یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟


قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …


قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،


‌خواندن تو از آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .


خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .


آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی
سه هم زبان
در زیر این آسمان می بینم که
عین القضاة در سمت راستم و ابوالعلا در سمت چپم ایستاده اند
و ما سه تن ، بی آن که با هم باشیم ،
با هم تنهاییم .
و زمان ، ما سه هم زبان را نیز
یک در حصار قرنی جدا
زندانی کرده است !


کی میدونه اینها کی هستن ؟
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی

احساس
من اکنون احساس می کنم ،
بر تل خاکستری از همه آتش ها و امیدها و خواستن هایم ،
تنها مانده ام .
و گرداگرد زمین خلوت را می نگرم.
و اعماق آسمان ساکت را می نگرم.
و خود را می نگرم
و در این نگریستن های همه دردناک و همه تلخ ،
این سوال همواره در پیش نظرم پدیدار است .
و هر لحظه صریح تر و کوبنده تر
که تو این جا چه می کنی ؟
امروز به خودم گفتم :
من احساس می کنم ،
که نشسته ام زمان را می نگرم که می گذرد.
همین و همین .
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی

با لاله که گفت
از دیده به جای اشک خون می آید
دل خون شده ، از دیده برون می آید
دل خون شده از این غصه که از قصه ی عشق
می دید که آهنگ جنون می آید
می رفت و دو چشم انتظارم بر راه
کان عمر که رفته ، باز چون می آید ؟
با لاله که گفت حال ما را که چنین
دل سوخته و غرقه به خون می آید
کوتاه کن این قصه جان سوز ای شمع
کز صحبت تو ، بوی جنون می آید
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی

وقتی …

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم .
و چه سخت است .
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است ،
مثل تنها مردن !​
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی که دوستش داری دور است. دستانش برای تو نیست. صدایت را نمی شنود. احساست را نمی فهمد.کسی را دوست داری که نباید!
«دنیا را بد ساخته اند»،
تنهایی ات غوغا می کند. در جشن تنهایی هایت فقط، مجال گریستن داری. در بی هدفی اشکهایت مهلت زندگی کردن.
و باید در تنهایی هایت شاد باشی و زندگی کنی. و برای کسی بمیری که نباید!
«دنیا را بد ساخته اند»،
به کسانی که باید محبت نکنی و از آنها عشق نگیری.
در چشمان کسانی که باید عشق نبینی و آن را در قلب کسی بجویی که نباید و آروزیی کنی که نشاید!
«دنیا را بد ساخته اند»،
هم دم و هم دل دور است و همان هایی که از آنها عشق نمی گیری نمی گذارند که باشد. تا تو در تنهایی با کسی هم دم نباشی و در آتشی بسوزی که نباید!
«دنیا را بد ساخته اند»،
کسانی که نزدیک اند را نخواهی و به دوردست چشم بدوزی و سرابی را ببینی که برای بودنش باید که نباشی و بالاجبار برای کسی باشی که نباید و او هم نخواهد!
خدایا!
تو که زیبایی. تو که قلبم از برای تو می تپد. تو که بهترینی!
این چه دنیایی است؟!
مهربان من! این چه حکمی است که برایم بریدی؟!
« بودنی که سخت تر از کویر است. »
ترکهایم را می بینی؟ تشنه ام!
صدایم را می شنوی؟ ... می دانم. می شنوی ... خسته ام!
چشمهایم را می بینی؟ سو ندارد!
دستهایم را لمس می کنی؟ سرد است. لرزان است!
 

Rtin

عضو جدید
مرا كسي نساخت٬ خدا ساخت٬ نه آنچنان كه كسي مي خواست كه من كسي نداشتم ٬كسم خدا بود٬ كس بي كسان !
او بود كه مرا ساخت آنچنان كه خودش خواست٬ نه از من پرسيد٬ نه از آن "من ديگرم"!
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه رنجی است لذتها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است “تنها خوشبخت بودن!”
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدمیزاد هر چه انسان تر می شود، چشم به راه تر می شود.
این حقیقت زیبایی است که همیشه می درخشد.
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر شریعتی انسان ها را به چهار گروه زیر دسته بندی کرده است



دسته اول
آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم نیستند.
عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
*******************


دسته دوم
آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هم نیستند.
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است.
*******************

دسته سوم
آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم هستند.
آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
*******************

دسته چهارم
آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند.
شگفت‌انگیزترین آدم‌ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا ! مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم
 

Similar threads

بالا