خودتو با یه شعر وصف کن...!

گلابتون

مدیر بازنشسته
در خود گم شده ام....تا كجا و در كنار كه باز پيدا شوم...
شايد اينبار هم در خودم پيدا شوم..يا....
 

ruya*

عضو جدید
حال من خیلی عجیبه
دوست دارم پیشم بشینی
من نگاهت کنمو تو تو چشام عشقو ببینی
اولش گفتم یه حسه یا یه احترام سادست
اما بعد دیدم که عشقه اخه اندازش زیاده...!!!











 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو بیدل دلم را کجا میبری
تو قدرش ندانی چرا میبری
امیدم نگر،قرارم ببین
به مویت نگر،شام تارم ببین
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد
ولی یارم نمی داند که من دریایی از دردم
به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوت تلخ می گریم
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت...
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر ساعد ساقی ِ سیمین ساق بود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چشمان تو که از هیجان گریه می‌کنند
در من، هزار چشم نهان، گریه می‌کنند
نفرین به شعرهایم اگر چشم‌های تو
این‌گونه از شنیدنشان گریه می‌کنند
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
عالم از ما نغمه پردازست و خاموشیم ما..................................مردم از ما هوشیاراند و مدهوشیم ما
ما را کسی نمی آرد به خاطر ای عجب..................................... یاد عالم میکنیم اما فراموشیم ما
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنچه می خواهم نمی بینم٬

و آنچه می بینم نمی خواهم.


بخوای نخوای فقط تو
بیای نیای فقط تو


 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا كجا مي برد اين نقش به ديوار مرا ؟
ـ تا بدانجا كه فرو مي ماند
چشم از ديدن و
لب نيز زگفتار مرا
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز

من امیدی را در خود
بارور ساخته ام
تار و پودش را با عشق تو پرداخته ام
مثل تابیدن مهری در دل
مثل جوشیدن شعری از جان
مثل بالیدن عطری در گل
جریان خواهم یافت
مست از شوق تو از عمق فراموشی
راه خواهم افتاد
باز از ریشه به برگ
باز از بود به هست
باز از خاموشی تا فریاد
سفر تن را تا خاک تماشا کردی
سفر جان را از خاک به افلاک ببین
گر مرا می جویی
سبزه ها را دریاب
با درختان بنشین
کی ؟ کجا ؟ آه نمی دانم
ای کدامین ساقی
ای کدامین شب
منتظر می مانم
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی ...... خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
......دل که آیینه صافیست غباری دارد ....... از خدا مطلبم صحبت روشن رایی
.... شهر این غصه مگر شمع برارد به زبان .... ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم ،

نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم !

نكني ديگر از آن كوچه گذر هم !


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کوتاه بود عمرِ من و عمرِ گل دریغ

پروانه سان به خندۀ گلها گریستم

 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بی دل و دستارم در خانه خمارم یک سینه سخن دارم
این شهر دهم یا نه
سرمت چنان خویب کیکم بود از چوبی
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همه شب با دلم کسی می گفت: [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]« سخت آشفته ای ز دیدارش » [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]صبحدم با ستارگان سپید [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]می رود... خدا نگهدارش [/FONT]

[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]من به بوی تو رفته از دنیا [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بی خبر از فریب فرداها [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]می شکفتم ز عشق و می گفتم [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]« هرکه دلداده شد به دلدارش » [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif][/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ننشیند به قصد آزارش [/FONT]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]برود... عشق من نگهدارش...[/FONT]​
 

Similar threads

بالا