خودتو با یه شعر وصف کن...!

[eksir]

آن پريشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سايه گيسوی نگار آخر شد

 

[گلابتون]

حاشا كه من از جور و جفاي تو بنالم
بيداد لطيفان همه لطفست و كرامت

كوته نكند بحث سر زلف تو حافظ
پيوسته شد اين سلسله تا روز قيامت

 

[amator-2]

[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]از زمان رفتنت خورشيد را گم كرده ام

[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ناله هاي ابر را هرشب شنيدن ساده نيست[/FONT][FONT=&quot]...

[/FONT]

 

[eksir]

امشب اي ماه به درد دل من تسكيني

آخر اي ماه تو همدردمن مسكيني

 

[naghmeirani]

....عشق آمد و خیمه زد به صحرایِ دلم.....​

 

[زيگفريد]

در اندرون من خسته دل ندانم كه كيست

كه من خاموشم و او درفغان و در غوغاست

 

[zahra97]

مانده ام در بهت و حیرانم ز کار زندگی
گلشن عمرم خزان شد در بهار زندگی

 

[eksir]

سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری ای دل که در دلبر نمی‌گیرد

 

[naghmeirani]

من همان قاب تهی ،

خسته وبی تصویرم،

که برای تو و تصویردلت می میرم

 

[گلابتون]

تا به تو پيوستم از همه بگسستم...
در تو فنا سازم جان

 

[eksir]

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

 

[zahra97]

در کنار رنجها شادم که از اخلاص پاک
صبح صادق میشکوفد در دل شبهای من
دلخوش از وجد و سرور دیگرانم
ره ندارد شادمانی گرچه در دنیای من

 

[eksir]

خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود

 

[zahra97]

گر به خاک تیره ام بنشاند این چرخ بلند
خو ،نمی گیرد به پستی همت والای من

 

[naghmeirani]

دستم نه،
اما دلم به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو می لرزد!

 

[eksir]

می گفتمت: هر روز باران کاش می‌زد
در سایه اش هر روز ما هم می‌دویدیم
می‌گفتی‌ام: کاش آسمان هم راهمان بود
هر بار با هم تا خدا هم می‌دویدیم

 

[naghmeirani]

در نهادم سیاهکاری نیست

پرتو افشان سپیده را مانم

 

[eksir]

در نهادم سیاهکاری نیست

پرتو افشان سپیده را مانم

چو خوب بنگري نهادم را سپيد بيني

اين سياهي رخ از سختي ايام است

 

[zahra97]

بی تو دل هیچ نیرزد به خدا
صدفی مانده تهی از گوهری

 

[eksir]

بی تو دل هیچ نیرزد به خدا
صدفی مانده تهی از گوهری

سخن دراز کشيديم و همچنان باقيست
که ذکر دوست نيارد، به هيچگونه ملال

 

[eksir]

حالت جمعی تو پريشان کنی
وای به حال دل شيدای من

 

[naghmeirani]

در عشق و مستی داده ام بود و نبود خویشتن

ای ساقی مستان بگو دیوانه ام یا غاقلم؟

 

[eksir]

دور از روی تو ای مایه شادی همه عمر
مونسم آه و فغان همدم من فریاد است

 

[zahra97]

من عاشقم گواه من این قلب چاک چاک
در دست من جز ای سند پاره پاره نیست

 

[eksir]

برج ویرانم غبار خویش افشان کرده ام

تا به پرواز آیم از خود ،جسم را جان کرده ام

 

[amator-2]

[FONT=&quot]ميروم از يادها[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]همسفر با بادها[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]در دلم فريادها [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]مي روم با خويشتن تنها شوم [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]فارغ از اينها و از آنها شوم [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]ميروم شايد كه خود را يافتم [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]عشق را شايد خدا را يافتم...[/FONT]

 

[zahra97]

«برو ای فقیه دانا به خدای بخش مارا»
«تو و زهد و پارسایی، من و عاشقی و مستی»

 

[eksir]

[FONT=times new roman, times, serif]در این شبِ سیـاهم گم گشته راهِ مقصود[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]از گوشه ای بُرون آی ای کوکبِ هدایت[/FONT]

 

[گلابتون]

به جان پير خرابات و حق نعمت او
كه نيست در سر من جز هواي خدمت او

 

[naghmeirani]

پروانه را شکایتی از جورِ شمع نیست

عمری است در هوایِ تو می سوزم و خوشم