llı.✿.ıllامیلاد دریای جود واحسان (جواد الائمه علیه السلام )lı.✿.ıllا

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار



دلها زقدم دوست شاد است امشب
سيراب زچشمه ي مراد است امشب

بشگفته تقي شكوفه ي باغ
رضا ع
فرخنده ولادت
جواد ع است امشب


10.jpg
سلام بر جواد الائمه

امام جوان! درود بر لحظه‌های شفافی که با تو خواهند بود و مسیری که از عطر کلمات مقدست سرمست می‌شود؛ از 195 تا 220 هجری قمری!


درود بر دانایی متجلی در بزرگ و کوچک اهل‌بیت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله.

سلام بر این نور واحد که بی تغییر، در کالبد دوازده پیکر مطهر جاری شد!

تکلم کن تا تاریخ، دوباره از شگفتی، مات بماند.

- چگونه کودکی هشت ساله، این‌چنین تمام ذرات را متبرک می‌کند و تمام تفسیر کتاب آسمانی در قلب او متلاطم است؟

تکلم کن، تا یحیی بن‌ذکریا متولد شود؛ با شباهتی بی‌همتا با جوادالائمه علیه‌السلام؛

«یَا یَحیی خُذِ الکِتابَ بِقُوَّهٍ و آتَیناهُ الحُکمَ صَبِیاً».





 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام

نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام





نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام



آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.

و نیز گفتنی است، زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.


هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند. او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد. اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.


بر اساس برخی نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال204- بلافاصله امام جواد علیه السلام را از مدینه به بغداد فراخواند.(1) افزون بر این، مأمون متهم بود که امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده است. اکنون می بایست با فرزند وی به گونه ای رفتار کند که از آن اتهام نیز مبرّی شود.


از روایتی که شیخ مفید از ریان بن شبیب نقل کرده، چنین بر می آید: موقعی که مأمون تصمیم به ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام گرفت، عباسیان برآشفتند؛ زیرا ترس آن داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره امام رضا علیه السلام هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.(2) ولی به طوری که از دو روایت فوق برمی آید، آنان مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کرده و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که :" لَم یتَفَقَّهُ فی دینِ الله ولا یعرف حلاله من حرامه ولا فرضاً من سنّته"؛کودکی که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و واجب را از مستحب باز نمی شناسد.

مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا کرد و امام جواد علیه السلام را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم، بزرگترین دانشمند و فقیه سنی آن عصر، فراخواند تا بدین وسیله مخالفان و اعتراض کنندگان عباسی را به اشتباه خود آگاه کند.(3) این در حالی بود که بنا به این دو روایت، هنگام عقد ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام هنوز به آن حضرت " صبی" اطلاق می شده است.








 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
مكتب علمى امام جواد علیه السلام

مكتب علمى امام جواد علیه السلام




مكتب علمى امام جواد علیه السلام


مى‏ دانیم كه یكى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ما، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هركدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مكتب خویش شاگردانى تربیت مى ‏كردند و علوم و دانش هاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مى‏ كردند، اما شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یكسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم كه تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى‏ شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسكرى علیه السلام به دلیل فشارهاى سیاسى و كنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین‏ نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مكتب آنان نسبت ‏به زمان حضرت صادق علیه السلام كاهش بسیار چشمگیرى را نشان مى ‏دهد.

بنابراین اگر مى ‏خوانیم كه تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر بوده ‏اند (4) و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده (5) ، نباید تعجب كنیم، زیرا از یك سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و كنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج‏ سال عمر نكرد!

درعین حال، باید توجه داشت كه در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهره‏ هاى درخشان و شخصیتهاى برجسته ‏اى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زكریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند كه هر كدام در صحنه علمى و فقه ى وزنه خاصى به شمار مى ‏رفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.

از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمى ‏شوند، بلكه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل كرده ‏اند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى‏» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل كرده است. (6) هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى‏» در كتاب «معالم العترة الطاهرة‏» (7) و مؤلفانى نیز مانند: ابو بكر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در كتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل كرده ‏اند. (8)






پی نوشت ها


1- الحیاة السیاسیة للامام الجوادعلیه السلام، ص 65.
2- الارشاد، ص 319.
3- همان، صص319-320.
4- شیخ طوسى، رجال، الطبعة الاولى، نجف، منشورات المكتبة الحیدریة، 1381 ه. ق، ص 397-409. مؤلف «مسند الامام الجواد» تعداد یاران و شاگردان امام جواد را 121 نفر مى‏داند (عطاردی، شیخ عزیز الله، مسند الامام الجواد، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضاعلیه السلام، 1410 ه. ق) و قزوینى آنها را جمعا 257 نفر مى‏داند (قزوینی، سید محمد كاظم، الامام الجواد من المهد الى اللحد، الطبعة الاولى، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه. ق)
5- آقاى عطاردى در مسند الامام الجواد با احصائى كه كرده مجموع احادیث منقول از پیشواى نهم را در زمینه‏هاى مختلف فقهى، عقیدتى، اخلاقى، و... ، تعداد مذكور در فوق ضبط كرده است.
6- تاریخ بغداد، بیروت، دارالكتاب العربی،ج3، صص54 و55.

7- امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات،1403 ه. ق،ج2، ص 35.
8- ابن شهرآشوب،قم،المطبعة العلمیة،ج 4، ص384.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
آسمان معرفت ، گنج سخا ، دریای جود
شهر فضل و دانش و بخشش بیاید در وجود

در شب میلاد مسعود شه خوبان جواد ع
حق به روی عالم و آدم در رحمت گشود



08.jpg

اي كوي تو قبله ي مراد ادركني
اي دادرس روز معاد ادركني

اي گشته زفرط جود و احسان و عطا
مشهور و ملقب به جواد ع ادركني

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار



جلوه
‌های عبادی امام جواد علیه‌السلام


امام جواد علیه‌السلام عابدترین فرد زمانش بود. محبّت و علاقه‌اش نسبت به باری تعالی وصف نشدنی و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنی است.

الف- نماز

امام جواد علیه‌السلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصی داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت می‌نمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار می‌کرد.1
هرگاه وارد ماه جدید می‌شد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جای می‌آورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهای ماه (30 مرتبه) سوره توحید را می‌خواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل رکعت اوّل تلاوت می‌کرد.2


ب- روزه

روزه‌های مستحبّی آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه می‌گرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهی می‌کردند.3
علاوه بر این، گاهی میزان عبودیت و بندگی خویش را نسبت به مقام لایزال الهی با اذکار و ادعیه ابراز می‌نمود. برخی از مناجات و ادعیه آن حضرت عبارت است از:


الف_ در حال قنوت

«اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّلیّه معدوده، و الآخر بلا آخریّه محدوده، أنشأتنا لا لعلّه اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجه اقتداراً، و ابتدعتنا بحکمتک اختیاراً، و بلوتنا بأمرک و نهیک اختباراً، و ایّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و کلّفتنا الطّاقه، و جشمتنا الطّاعه، فأمرت تخییراً و نهیت تحذیراً، و خوّلت کثیراً، و سألت یسیراً، فعصی أمرک فحلمت، و جهل قدرک فتکرّمت...»4
روزه‌های مستحبّی آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه می‌گرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهی می‌کردند


ب_ بعد از نماز

«رضیت بااللّه ربّاً، و بالاسلام دیناً، و بالقرآن کتاباً، و بمحمّد نبیّاً، و به علیٍّ ولیّاً، والحسن، والحسین، و علیّ بن الحسین، و محمّد بن علیّ، و جعفر بن محمّد، و موسی بن جعفر، و علیّ بن موسی، و محمّد بن علیّ، و علیّ بن محمّد، والحسن بن علیّ، و الحجّه‌بن الحسن بن علیّ، أئمّهً.
اللّهمّ ولیّک الحجّه فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فی عمره، و اجعله القائم بأمرک، المنتصرلدینک و أره ما یحبّ و تقرّبه عینه فی نفسه و فی ذرّیته و أهله و ماله و فی شیعته و فی عدوّه، و أرهم منه ما یحبّ و تقرّبه عینه، واشف به صدورنا و صدور قوم مۆمنین.»5


جبرای برآورده شدن حاجت

راوی می‌گوید: نامه‌ای خدمت امام جواد علیه‌السلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا کرده بودم که دعایی برایم یاد بدهد. آن حضرت این گونه برایم نوشت:
تقول اذا اصبحت و أمسیت: «اللّه اللّه اللّه، ربّی الرّحمن الرّحیم، لا اشرک به شیئاً» و ان زدت علی ذلک فهو خیر، ثمّ تدعو به ما بدأ لک فی حاجتک، فهو لکل شی‌ء به اذن اللّه تعالی، یفعل اللّه ما یشاء.6






پی نوشت ها:
منبع سایت شهید آوینی
1- اعلام الهدایه، ج 11، ص 39، به نقل از حیاه الامام محمد الجواد (علیه السلام)، ص 67.
2- همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 220.
3- همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 222.
4- همان، ص 41، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 212.
5- همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 214 و 215.
6- همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 218.

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
اي حجت برحق خدا ادركني
محبوب تمام اوليا ادركني

اي آنكه به بركت قدومت هستي
دلداده حضرت رضا ع ادركني



01.jpg

هر كس به زمانه سر سپارد به جواد ع
كار دو جهان وا بگذارد به جواد ع

از ساحت ثامن الحجج ع فيض برد
از بسكه رضاع علاقه دارد به جوادع

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب خونه ی امام رضا چراغونیه
دل آقا شاد شاده ... امشب شب میلاد مولامون امام جواده
آقا به شادی دل نازنینت دل این عاشقاتو شاد کن
درسته دستامون خالیه , ولی حاجت دلامون خیلی خیلی زیاده

اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي،
الامام التقي النقي و حجتک علي من فوق الارض و من تحت الثري،
الصديق الشهيد، صلاه کثيره تامه زاکيه متواصله متواتره مترادفه
کافضل ما صليت علي احد من اوليائک.





 

*breath*

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]











ررر[FONT=arial, helvetica, sans-serif]


قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - :
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]«بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3»[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]امام محمد تقی جواد الائمه - علیه السلام - فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.



[/FONT]
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگن امام رضا(علیه السلام) در سنین بالا صاحب حواد الائمه(علیه السلام) شد
این شعرو سابقا گفتم ان شاء الله که خود آقا قبول کنن

نور آمد و چشم بوالحسن روشن شد / وان حجره خاموش مِحَن روشن شد
از لطف و سخای ایزدی ما را بس / کاین شمع فروزان سنن روشن شد

السلام علیک یا جواد الائمه

 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ای رضائیون رخ ابن الرضا را بنگرید
رکن ایمان، حصن دین، کهف تُقی را بنگرید
چارده مرآت حسن کبریا را بنگرید
هیبت و قدر و جلال مرتضی را بنگرید
بر سر دست رضا حُسن خدا را بنگرید
طلعت قرآن جمال مصطفی را بنگرید
قبله ی اهل ولا باب المراد است این پسر
جود با لبخند می گوید جواد است این پسر

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اباصلت می گوید : پس از دفن حضرت رضا(ع) ، به دستور مأمون یك سال زندانی شدم. پس از یك سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم ، دعا كردم و برای رهایی از زندان به محمد(ص) و آل محمد (ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به بركت آل محمد (ص)در كار من گشایشی انجام دهد .
هنوز دعایم به آخر نرسیده بود كه حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران عالم ، وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای ؟
عرض كردم: به خدا سوگند سخت بی تابم .

فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. سپس دست مرا گرفت و از كنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی كه مرا نظاره می كردند ، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم.
سپس حضرت فرمود : برو در امان خدا كه هرگز نه دست مأمون به تو می رسد و نه دست تو به مأمون.


اباصلت می گوید : همانگونه كه حضرت فرمود تا حال مأمون را ندیده ام.!!
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]ولادتی که همگان را به سختی آزمود
[/h]

تولد امام جواد علیه السلام، ظاهراً دیرهنگام رخ داده است زیرا در آن عصر، مردم در سنین جوانی صاحب فرزند می‌شدند اما حضرت رضا علیه السلام در سنین جوانی صاحب فرزند نشد و امام جواد علیه السلام در سنین میانسالی پدر،‌ به دنیا آمدند. در اینجا می‌خواهیم با توجه به اوضاع شیعیان در آن روزگار، به یکی از قوانین مهم الهی که همان سنت امداد (و اضلال) می‌باشد، بپردازیم تا ببینیم چگونه یک تولد ظاهراً دیرهنگام، می‌تواند در راستای یکی از قوانین الهی قرار داشته باشد.
[h=2]مبارک ترین مولود برای شیعیان[/h]چهره دنیا در حالی به رخسار امام جواد علیه السلام منور شد که از عمر امام رضا علیه السلام بیش از چهل و پنج سال گذشته بود و این مسأله‌ای عادی نبود و مردم سالها در انتظار بودند که از ایشان فرزندی به دنیا بیاید. كلیم بن عمران مى گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم : دعا كنید كه خداوند فرزندى به شما عنایت كند. امام فرمود: همانا خداوند یك فرزند به من عطا مى كند كه او تنها وارث من خواهد بود.(1)
[h=2]نگاهی به احوال شیعیان در آن عصر [/h]امام موسی کاظم علیه السلام سالها در زندان به سر می‌برد؛ اما در میان شیعیان وکیلانی تعیین فرموده بود تا به امور ایشان رسیدگی شود و از جمله وظایف وکیلان،‌ جمع آوری پولهایی بود که مردم به عنوان خمس برای امام معصوم می‌فرستادند. پس از شهادت امام کاظم علیه السلام، تعدادی از این افراد که مبالغ زیادی در اختیار داشتند، امامت حضرت رضا علیه السلام را انکار کردند و به نام واقفیه مشهور شدند. برای این کار خود نیز دلایلی تراشیدند؛ مثلاً گفتند امام کاظم علیه السلام از دنیا نرفته است بلکه غیبت نموده و باز خواهد گشت.
از طرف دیگر در هنگام شهادت حضرت کاظم علیه السلام، سالیانی از عمر امام رضا علیه السلام گذشته بود اما ایشان صاحب فرزند نبودند و این مسأله برای مردم جای سوال داشت زیرا امامت فرزندان معصوم پیامبر صلی الله علیه و آله، ‌سلسله‌ای پیوسته دارد و آن حضرات، همواره امام بعد از خود را در مجالس عمومی یا خصوصی معرفی می‌کرده‌اند اما امام رضا علیه السلام در آن زمان فرزندی نداشت که پس از ایشان امام باشد.
دانستن این قانون الهی، نگاه ما را در تحلیل علت تولد دیرهنگام امام جواد علیه السلام وسیع می‌کند؛ به عبارت دیگر، می‌توان میان شکّ شکاکان، و‌ تولد دیرهنگام امام جواد علیه السلام، رابطه‌ای یافت و طبق همین قانون به آن پی برد

این قضیه دستمایه‌ای برای واقفیه شده بود که بیشتر و بیشتر به آن حضرت طعن بزنند و بی‌فرزندی آن حضرت را دلیلی بر امام نبودن ایشان محسوب کنند. نامه "ابن قیاما" به امام رضا علیه السلام از این لحاظ قابل توجه است. او خطاب به حضرت رضا علیه السلام می‌نویسد: "چگونه ممکن است امام باشى در صورتى‏که فرزندى ندارى" و امام علیه السلام اینگونه پاسخ دادند: "از کجا مى‏دانى که من فرزندى نخواهم داشت چند روزى طول نخواهد کشید که‏ خداوند به من پسرى عنایت‏ خواهد کرد که حق را از باطل جدا مى‏کند." (2)
در سال 195 هجرى چشمان این عالَم به رخسار امام محمد (جواد) علیه السلام روشن شد. مادر آن جناب کنیزی با فضیلت به نام خیزران بود و با تولد ایشان، شایعات مربوط به امام رضا علیه السلام از ذهن بسیاری از ساده‌انگاران از میان رفت. شاید از این روست که امام رضا علیه السلام درباره او فرموده است: "این مولودى است که براى ‏شیعیان ما با برکت ‏تر از او زاده نشده است."(3)
[h=2]اگر ما در آن زمان بودیم[/h]هر وقت با جریانات زندگی انبیاء و ائمه علیهم السلام آشنا می‌شویم جا دارد از خود بپرسیم که اگر ما در آن زمان بودیم، چه می‌کردیم؟ مثلاً اگر ما در زمان حضرت رضا علیه السلام بودیم و می‌دیدیم که در بین شیعیان معروف و محترم امام کاظم علیه السلام، افرادی وجود دارند که به امامت حضرت رضا علیه السلام ایمان ندارند و برای حرف خود دلایلی هم دارند و امام رضا علیه السلام هم با وجود گذشت سالیان دراز، دارای فرزندی نشده‌اند که بتواند امام بعد از ایشان باشد؛ آیا همه اینها باعث نمی‌شد که امامت حضرت رضا علیه السلام را منکر شویم یا لااقل نسبت به آن تردید کنیم؟
[h=2]

سنتی الهی به نام امداد[/h]تکذیب و افتراء و شک درباره ائمه علیهم السلام، موضوع عجیبی نیست. قرآن کریم نام انبیاء فراوانی را می‌برد که در میان قوم خود بودند، اخلاق زیبایشان را مردم می‌شناختند اما نبوت آنها را انکار می‌کردند و ایشان را دروغگو، ساحر،‌ مجنون و غیره می‌شمردند. از اینجا می‌فهمیم که خداوند صبورتر از آن است که در مجازات کسانی که به اولیائش توهین می‌کنند عجله کند؛ بلکه مهلت می‌دهد و مردم را آزمایش می‌کند.
به عبارت دیگر، خدای متعال هدایت را برای بشر می‌پسندد، اما از هدایت اجباری و جبرگونه بشر دوری می‌کند. شرایط را مهیا می‌کند تا هر کس خواست هدایت را برگزیند و هر کس خواست گمراهی را و در این دنیا، بازار هدایت و گمراهی هرگز خالی نخواهد شد و هر یک مشتریانی خواهد داشت.
متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست گروهی این، گروهی آن پسندند
خدای متعال خود نیز به مشتاقان گمراهی کمک می‌رساند؛ یعنی اگر کسی با رفتار و نیتهای خود به خدا اعلام کند که هدایت را نمی‌خواهد،‌ هرچند که در لقلقه زبان دعای هدایت کند؛ خداوند خواست واقعی او را که همانا گمراه شدن است، اجابت می‌کند و او را در راه گمراهی موفق می‌نماید.
در سوره اسراء، خدا درباره دو گروه سخن گفته است: یکی کسانی که فقط دنیای زودگذر را اراده می‌کنند و دیگر کسانی که در راه اراده آخرت، سعی شایسته می‌کنند و در ادامه، قانون کلی "امداد" را بیان فرموده است:
كلاُّ نُّمِدُّ هَۆُلَاءِ وَ هَۆُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَ مَا كاَنَ عَطَاءُ رَبِّكَ محَظُورًا(4)
هر یك از دو گروه دنیاطلب و آخرت خواه را [در این دنیا] از عطاى پروردگارت یارى دهیم، و عطاى پروردگارت ممنوع شدنى نیست.
بنابراین خداوند هم به مشتاقان هدایت و هم به مشتاقان گمراهی، کمک رسانی می‌کند. جالب آنکه خدا در وصف قرآن نیز هر دو فعل "یهدی" و "یضل" را آورده است.
تکذیب و افتراء و شک درباره ائمه علیهم السلام، موضوع عجیبی نیست. قرآن کریم نام انبیاء فراوانی را می‌برد که در میان قوم خود بودند، اخلاق زیبایشان را مردم می‌شناختند اما نبوت آنها را انکار می‌کردند و ایشان را دروغگو، ساحر،‌ مجنون و غیره می‌شمردند

[h=2]قانون امداد و تحلیل ولادت دیرمانند امام نهم[/h]دانستن این قانون الهی، نگاه ما را در تحلیل علت تولد دیرهنگام امام جواد علیه السلام وسیع می‌کند؛ به عبارت دیگر، می‌توان میان شکّ شکاکان، و‌ تولد دیرهنگام امام جواد علیه السلام، رابطه‌ای یافت و طبق همین قانون به آن پی برد.
کسانی که در آن زمان از خدا، هدایت خواسته بودند، قلبشان به امامت حضرت رضا علیه السلام باز شد و نشانه‌های امامت را در وجود ایشان تشخیص دادند؛ در مقابل، کسانی که در دل خود از خدا تقاضای هدایت را نداشتند، در شک خود باقی ماندند و فرزند نداشتن امام رضا علیه السلام نیز دلیلی دیگر شد تا در این حالت خود باقی بمانند و در گمراهی خود تثبیت شوند.
[h=2]جایگاه خود را معین کنیم[/h]ما نیز مانند مردمی که در زمان حضرت رضا علیه السلام می‌زیستند، در آزمون الهی قرار داریم. چشمان ما نیز ممکن است مانند بعضی از مردم آن دوران، از دیدن واضح‌ترین حقایق کور گردد و در این راه، نشانه‌ها و کمکهایی هم دریافت کند. مهمتر از آنچه به زبان می‌گوییم، اراده‌های درونی و سعی جدی‌ ما در آن راه است. در اینجاست که اهمیت اراده‌های درونی و پیگیری جدی در راه هدفهای درست، مشخص می‌شود.
پی نوشت:
1. بحارالانوار،ج50، ص16

2. کافی، ج1، ص320
3. کافی، ج1، ص321
4. سوره اسراء، آیه
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]مسیح امّت خاتم در گاهواره
[/h]

ولادت خجسته نهمین پیشوای شیعه حضرت جوادالائمه علیه ‌السلام در شرایطی صورت گرفت كه خیر و بركت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد، چرا كه امام رضا علیه‌السلام تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده بود و از یک سو این امر در تاریخ زندگی ائمه علیهم ‌السلام بی ‌سابقه بود و از سوی دیگر احادیث رسیده از پیامبر صلی الله علیه و آله حاكی از آن بود كه امامان معصوم دوازده نفرند و نه نفر آنان از نسل امام حسین علیه‌ السلام خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا علیه ‌السلام هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سوال می‌برد. چه اینكه واقفیه (یعنی كسانی كه در امامت امام كاظم علیه ‌السلام توقف كرده بودند) نیز این موضوع را دستاویز قرار داده و امامت حضرت رضا علیه ‌السلام را انكار می‌ كردند. گواه این معنا اعتراض «ابن قیاما» یكی از سران واقفیه بوده است كه طی نامه‌ ای به امام علیه‌ السلام نوشت: چگونه ممكن است كه تو امام باشی و حال آن كه فرزندی نداری؟!
امام رضا علیه ‌السلام در پاسخ نوشت: «و ما علمك انه لا یكون لی ولد؟ والله لا یمضی الایام و اللیالی حتی یرزقنی ولدا ذكرا یفرق به بین الحق و الباطل؛ از كجا می‌دانی كه من دارای فرزند نخواهم شد. سوگند به خدا بیش از چند روز نمی‌گذرد كه خداوند پسری به من عطا می‌كند كه حق را از باطل جدا می‌كند.» (1)
[h=2]بابركت‌تر از او زاده نشده[/h]در زندگی هیچ یك از ائمه علیهم ‌السلام واقعه ‌ای پیش نیامد كه شیعیان را در امامت آن حضرات دچار شك و تردید نماید، اما امام رضا علیه ‌السلام از این جهت ویژگی خاصی داشت. چراکه روایات بسیاری از پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده بود كه امامان دوازده نفرند بدون آنكه فردی از ایشان كاسته یا بر آن زیاده گردد، و اگر امامی عقیم می‌شد سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله مصداق نمی ‌یافت و دین مردم در معرض خطر قرار می‌ گرفت، چرا كه عقیم بودن ایشان یعنی نفی ائمه بعد از آن حضرت، و هنگامی كه امام جواد علیه ‌السلام تولد یافت ولادت ایشان خط بطلانی بود بر تمام افكار و عقاید مخالفین.
ابویحیای صنعانی می‌گوید: روزی در محضر امام رضا علیه ‌السلام بودم، در آن هنگام فرزندش ابوجعفر (امام جواد علیه ‌السلام) را كه خردسال بود آوردند، امام علیه ‌السلام فرمود:
«هذا المولود الذی لم یولد مولود اعظم بركة علی شیعتنا منه؛ این مولودی است كه برای شیعیان ما، با بركت‌تر از او زاده نشده است.» (2)
امامت مانند نبوت موهبتی الهی است كه خدای متعال به بندگان برگزیده و شایسته‌ی خود عطا فرموده است، و در این موهبت سن و سال دخالتی ندارد. اما از آنجا كه فرزندان انسانها در كودكی قدرت بر انجام كارهای شخصی خویش را نیز ندارند این توهم را به انبیاء و اولیای الهی نیز سرایت داده و توقع همین امر را از آنان دارند

این حدیث یكی از عجیب‌ترین احادیث وارده در شان امام جواد علیه ‌السلام می ‌باشد، شاید به ذهن این گونه تبادر نماید كه به موجب این حدیث ایشان از تمامی امامان بابركت‌تر بوده است، در حالیكه به طور مسلم این گونه نبوده است. آنچه با توجه به قراین و شواهد به دست می ‌آید یکی همان خط بطلان بودن ولادت ایشان بر تمام افكار و عقاید مخالفین بود . و دیگر آن كه شاید بتوان این روایت را به گونه‌ دیگری نیز تفسیر كرد، و آن این است كه امام جواد علیه ‌السلام اولین امامی بود كه در سن كودكی به امامت رسید، و این امر در میان ائمه علیهم ‌السلام سابقه نداشت، و با توجه به مباحث و مناظرات ارزشمندی كه برای تبیین مبانی اسلام به انجام رسانید، این امر بهترین دلیل بود بر آنكه علم ائمه علیهم ‌السلام از سرچشمه وحی الهی نشات می‌ گیرد، و اینكه آنان خلفای واقعی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌ باشند، و این امر حقیقت ادعای ایشان را به بهترین وجه تبیین می ‌نمود.
[h=2]

حجت خدا کوچک و بزرگ ندارد[/h]امامت مانند نبوت موهبتی الهی است كه خدای متعال به بندگان برگزیده و شایسته‌ی خود عطا فرموده است، و در این موهبت سن و سال دخالتی ندارد. اما از آنجا كه فرزندان انسانها در كودكی قدرت بر انجام كارهای شخصی خویش را نیز ندارند این توهم را به انبیاء و اولیای الهی نیز سرایت داده و توقع همین امر را از آنان دارند. اما از آنجا كه آنان برگزیدگان الهی و تربیت شدگان دامن وحی ‌اند فرقی بین آنان و انسانهای بزرگ نمی‌ كند، قرآن كریم به صراحت تمام در مورد حضرت یحیی می‌ فرماید : «نبوت و حكم را در كودكی به او عطا كریدم» (مریم : 12)
وآنچنانكه از امام رضا علیه ‌السلام در این مورد روایت شده این است که او در سه سالگی پیامبر شد.(3) چنانکه در داستان عیسی بن مریم می‌ خوانیم كه مردم گفتند: چگونه سخن گوییم با كسی كه در گاهواره قرار دارد، فرمود: من بنده خدا هستم، كتاب به من داده شده و مرا پیامبر نموده است. (مریم : 30)
با این حال، از آنجاییكه امامت امام نهم نیز در كودكی واقع شد، و این امر در بین امامان علیهم ‌السلام تازگی داشت، امام علی بن موسی الرضا علیه ‌السلام با علم به این معنا در موارد متعدد تصریح به جانشینی فرزند خود نموده، و به عدم منافات كودكی ایشان با پذیرش امر خطیر امامت اشاره می‌كرد. در این زمینه معمر بن خلاد می گوید: پس از ولادت ابی‌جعفر علیه ‌السلام خدمت امام رضا علیه ‌السلام موضوعی را بیان نمودیم، آن حضرت فرمود: شما چه نیازی به این مطلب دارید، این ابوجعفر است كه او را در جای خود نشانده و قایم مقام و جانشین خود نموده ‌ام، و نیز فرمود: ما خاندان، كودكانمان از بزرگانمان همه چیز را به ارث می‌برند. (4)
امام جواد علیه ‌السلام اولین امامی بود كه در سن كودكی به امامت رسید، و این امر در میان ائمه علیهم ‌السلام سابقه نداشت، و با توجه به مباحث و مناظرات ارزشمندی كه برای تبیین مبانی اسلام به انجام رسانید، این امر بهترین دلیل بود بر آنكه علم ائمه علیهم ‌السلام از سرچشمه وحی الهی نشات می‌ گیرد

همچنین صفوان بن یحیی روایت كرده كه به امام رضا علیه ‌السلام عرض كردم: پیش از آنكه خداوند ابوجعفر علیه ‌السلام را به شما عطا كند در جواب ما می‌ فرمودید: خدا به من پسری عطا خواهد كرد، اینك كه عطا فرموده و چشم ما را به او روشن ساخته خداوند مرگ شما را برای ما پیش نیاورد، ولی اگر مساله ‌ای پیش آمد امام و جانشین تو كه خواهد بود؟
امام رو به فرزندشان كه در مقابلشان ایستاده بود اشاره كرد، گفتم: فدایت شوم، این سه ساله است!
فرمود: سه ساله بودن چه ضرری دارد، عیسی بن مریم در كمتر از سه سالگی حجت خدا بود. (5)
بنابراین از خامی و نادانی است كه برخی مخالفان بر امامت بعضی از امامان معصوم كه به خواست خدا در سنین كودكی بر مسند امامت نشسته ‌اند، خرده بگیرند كه چرا امام جواد علیه ‌السلام در سن هشت یا نه سالگی به امامت رسیده است.

حضرت امام ابوجعفر محمد بن علی الجواد علیه ‌السلام پس از شهادت پدر گرامیش، به تصریح پیشوایان گذشته و با تعیین قبلی از طرف امام هشتم، عهده ‌دار امامت و خلافت خدا در زمین شد، و به جهت خردسالی، بسیار اتفاق افتاد كه دشمنان و كم خردان ایشان را می ‌آزمودند، اما تجلی علوم الهی آن گرامی چنان چشمگیر بود كه به راستی برای تایید نبوت حضرت یحیی و عیسی علیهما‌السلام باید امامت آن گرامی را شاهد آورد، نه نبوت آن دو را بر امامت ایشان.
پی نوشت:
1) اصول كافی: 1/321.
2) همان؛ و بحارالانوار: 50/35.
3) قرآن كریم نیز این امر را تایید كرده و می‌فرماید : «و خدا شما را از شكم مادرانتان خارج ساخت در حالیكه چیزی نمی‌دانستید» (نحل : 78).
4) ارشاد: 2 / 276.
5) همان؛ و اصول كافی: 1/321.
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسلام علیک یا امام جواد(ع)

اسلام علیک یا امام جواد(ع)

می خواستم از رحمت باران بنویسم

یا چند خط از لطف فراوان بنویسم


هر روز خودم را که گدای تو نوشتم

باید که تو را مطلع احسان بنویسم


این مصرع من معنی یک اذن دخول است

باید کمی از شاه خراسان بنویسم


یک بیت فقط نذری آقای خراسان

بگذار فقط نذری سلطان بنویسم


پابست به این قافیه ی تنگ رضا جان

باید که تو را صاحب ایران بنویسم


آقا تو بگو صورت پر نور شما را

خورشید زمان یا مه تابان بنویسم


باید همه جا سیره ی رحمانیتان را

سرلوحه و الگوی جوانان بنویسم


ایمان به تو مؤمن شده ای حضرت باران

خوب است تو را خالق ایمان بنویسم


خوب است تو را حافظ قرآن خدا یا

همواره تو را در خط قرآن بنویسم


ای جود و سخا جرعه ای از جام وجودت

باید که تو را رحمت باران بنویسم

 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز



در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتراز این نیست

ما خُمِّ شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکده ی ما هنری بهتر از این نیست

سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم
در بین سحرها ، سحری بهتر از این نیست

ما درد نگفتیم ولی باز دوا کرد
در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست

حق داشت بنازد پدر پیر مدینه
در هیچ کجایی پسری بهتر از این نیست

گفتند جواد است سر راه نشستیم
در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست

پر کرد به اجبار خودش کیسه ی ما را
در کوچه ی ما رهگذری بهتر از این نیست

گفتند سلامی بده و زائر او باش
دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست

پس زائر یاریم توکلت علی الله
ما عبد نگاریم توکلت علی الله


ابروی تو و تیغ بلا فرق ندارند
در طرز شهادت شهدا فرق ندارند

کافی است که پای تو به یک سنگ بگیرد
این گونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند

ایام طفولیت تو عین بزرگی است
در معجزه، ایام خدا فرق ندارند

از رحمت تو دور نبودند،سیاهان
وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند

پایین سرسفره تو نیز چو بالاست
در خانه ی تو شاه و گدا فرق ندارند

ما کار نداریم رضا یا که جوادی
در مذهب ما آینه ها فرق ندارند

تو آمده ای تا که سرآمد شده باشی
یکبار دگر نیز محمد شده باشی


بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو
لب تشنه شدن ازمن و دریاشدن از تو

در راه عصای تو بیان کرد: امامی!
اعجاز عصا از تو و موسی شدن از تو

در مهد به اثبات خودت سعی نمودی
در کودکی ات این همه والا شدن از تو

چهل سال پدر – چشم به راه پسرش بود
حالا یکی یک دانه ی بابا شدن از تو

چشمان موفق به امید تو نشسته است
پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو

تا زائر سرو قد و بالای تو باشد
جانم پسرم از پدر و پاشدن از تو

بگذار قدم های تو را خوب ببیند
در قامت تو جلوه ی محبوب ببیند


هستند کریمان دو عالم سرخوانت
یکبار نخورده است گره کیسه ی نانت

اصلا حرم شاه خراسان حرم توست
هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت

انگار که گهواره تو عرش زمین بود
وقتی پدر پیر تو می داد تکانت

تکبیر تو از داخل گهواره رسیده است
هستم اگر امروز مسلمان اذانت

یکبار پدر گفتن تو گر نمی ارزید
صدبار نمی رفت به قربان زبانت!

از چشم پدر دور مشو – گرگ زیاد است
براین پدرت حق بده باشد نگرانت

در راه مبادا قدمت خار ببیند
آن صورت چون برگ تو آزار ببیند


یک روز می آید که می افتد بدن تو
لب تشنه بمانی و بخشکد چمن تو

یک روز می آید که می افتی و کنیزان
در خانه برقصند کنار بدن تو

ای یوسف زهرا - دل یعقوب فدای ...
آن لحظه ی خاکی شدن پیرهن تو

هرچند کلام تو در آواز شود گم
اما نزند هیچ کسی بر دهن تو

(علي اكبر لطيفيان)
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


می دهد عیدی رضا (ع) بر شیعیان و دوستانش
جشنی از بهر پسر، شاه خراسان دارد امشب

میلاد با سعادت امام جوادالائمه علیه السلام مبارک باد
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چند قطره از دریای فضایل

چند قطره از دریای فضایل

نمود معجزات و كرامات ائمه اطهار(ع) از آغاز دوره امامت امام جواد(ع) به بعد در زندگی و سیره معصومین (ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ چرا كه محدودیت شدید ائمه در این دوره از سوی مخالفین و ظهور فرقه ها و نحله های گوناگون موجب گشت تا امام جواد (ع) و ائمه پس از او برای اثبات حقانیت و امامت خویش بیش از ائمه قبل، از قدرتی كه خداوند سبحان در این خصوص به آنها عطا كرده بود استفاده كنند.
شفای چشم
محمد بن میمون می گوید : به همراه امام رضا(ع) در مكه بودم. به حضرت عرض كردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم .امام رضا(ع) تبسمی كرد و نامه ای نوشت . به مدینه رفتم در حالیكه چشم هایم به دردی مبتلا بود . به درب خانه امام جواد (ع) رفتم، نامه را تحویل دادم . «موفق» غلام امام گفت : سر نامه را بگشا و در پیش روی امام قرار ده . این كار را كردم، آنگاه حضرت جواد (ع) فرمود : ای محمد وضعیت چشمت چگونه است؟ عرض كردم یا بن رسول الله، همان گونه كه مشاهده می فرمایید بیمار است و نورش رفته است .حضرت جواد (ع) دستش را دراز كرد، بر چشمم كشید ، بینایی ام چون سالم ترین زمانش گشت . دستها و پاهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم كه بینایی ام را بازیافته بودم و این در زمانی بود كه سن حضرت كمتر از سه سال بود.
-مسندالامام الجواد (ع) ،ص117 ،- الخرائج والجرائح ،ج1،ص 372- موسوعة الامام الجواد(ع) ،ج1، ص235- اثبات الهداه ، ج3 ،338- بحارالانوار ، ج 50 ،ص 46- مدینة المعاجز ،ج 7 ، ص372- كشف الغمة ،ج2، ص365- حلیة الابرار،ج4، ص540
آزادی از زندان
اباصلت می گوید : پس از دفن حضرت رضا(ع) ، به دستور مأمون یك سال زندانی شدم. پس از یك سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم ، دعا كردم و برای رهایی از زندان به محمد(ص) و آل محمد (ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به بركت آل محمد (ص)در كار من گشایشی انجام دهد .هنوز دعایم به آخر نرسیده بود كه حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران عالم ، وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای .عرض كردم: به خدا سوگند سخت بی تابم .فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. سپس دست مرا گرفت و از كنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی كه مرا نظاره می كردند ، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم. سپس حضرت فرمود : برو در امان خدا كه هرگز نه دست مأمون به تو می رسد و نه دست تو به مأمون.اباصلت می گوید : همانگونه كه حضرت فرمود تا حال مأمون را ندیده ام.
عیون اخبار الرضا (ع) ،ج 2، ص678

خشك شدن دست نوازنده
محمد بن ریان نقل می كند : مأمون برای رسیدن به هدفش [بد نام كردن حضرت امام جواد(ع) ] همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد(ع) به كار برد اما هیچ كدام از آنها برای وی سودی نداشت .به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (ع)، صد كنیز زیبا را انتخاب كرد كه هریك جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند. مأمون به كنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند. كنیزكان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نكرد.در دربار مأمون مردی به نام مخارق كه ریشی بلند وصوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت. وی به مأمون گفت من توان آن را دارم كه نقشه ات را - وادار كردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم.از این رو در مقابل امام جواد (ع) نشست و شروع به خواندن آواز كرد. كسانی كه در آنجا حضور داشتند، گرد مخارق حلقه زدند. هنگامیكه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی كرد، امام جواد (ع) سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وی نهیب زد و فرمود: "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند . دست مخارق از حركت ایستاد، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.روزی مأمون از بلایی كه بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال كرد. مخارق پاسخ داد چون امام جواد(ع) بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت.
الكافی ،ج1،ص 494 - اثبات الهداة ،ج3 ،ص332 - مدینة المعاجز ،ج7 ،ص 303 - حلیة الابرار ،ج4،ص565 - الوافی ،ج3،ص 828 - المناقب ،ج4 ،ص396 - البحار ،ج50،ص61


شهادت عصا بر امامت
یحیی بن اكثم از علمای دربار عباسی می گوید :روزی برای زیارت قبر رسول خدا (ص) رفته بودم كه امام جواد (ع) را دیدم، با او در خصوص مسائل گوناگونی مناظره كردم، همه را پاسخ داد. به او گفتم : خواستم از شما چیزی بپرسم اما شرم دارم از پرسش.امام فرمودند : بدون آنكه سئوالت را بپرسی من پاسخ آن را می دهم . تو می خواهی بپرسی امام كیست ؟گفتم : آری به خدا سوگند همین است ؟!فرمود: منم.گفتم: بر این مدعا نشانه و حجتی دارید ؟در این لحظه عصایی كه در دست امام بود به سخن آمد و گفت :" اّنه مولایی امام هذا الزمان و هو الحجة "همانا مولای من حجت خدا وامام این زمان است.
الكافی ،ج1،ص 353 - الامام الجواد (ع) من المهد الی اللحد ، ص 72

میوه دادن درخت سدر
شیخ مفید در ارشاد نقل می كند : زمانی كه حضرت جواد (ع) با همسرش ام الفضل از بغداد به مدینه مراجعت كرد، به كوفه كه رسید مردم او را مشایعت كردند، هنگام غروب در خانه مسیب فرود آمد و به مسجد وارد شد.در صحن مسجد درخت سدری قرار داشت كه هنوز میوه آن به بار ننشسته بود، امام كوزه آبی خواست و در پای آن درخت سدر وضو گرفت و نماز مغرب را با مردم اقامه كرد. امام در ركعت نخست سوره حمد و اذا جاء نصرالله و در ركعت دوم حمد و قل هو الله را خواند. پیش از ركوع قنوت گرفت. پس ازخواندن ركعت سوم تشهد و سلام داد . پس از نماز مدتی در حال نشسته مشغول تعقیبات و ذكر شد، سپس بلند شد و چهار ركعت نماز نافله مغرب را به جای آورد و تعقیب خواند و دو سجده شكر به جای آورد و ازمسجد خارج شد. امام جواد(ع) هنگامی كه به كنار درخت سدر رسید، مردم متوجه شدند كه آن درخت به بار نشسته و میوه داده است. از این جریان شگفت زده شدند و از میوه آن خوردند در حالی كه میوه های سدر هسته نداشت آنگاه حضرت را برای وداع بدرقه كردند.
موسوعة الامام الجواد (ع) ،ج1 ،ص246- الارشاد ،ص323- كشف الغمة ،ج2،ص358 - بحار الانوار،ج83 ،ص100- وسائل الشیعة ،ج6 ،ص 490 - مدینة معاجز،چ7،ص357

منبع:تبیان
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
دهمین روز از ماه مبارک رجب، میلاد امام سخاوت و طهارت، علم و کمال و زهد، گوهر یگانه ثامن الحجج، حضرت جوادالائمه(ع) مبارک باد.

در روایت آمده است که پیامبر خدا(ص)، خیزران، مادر بزرگوار امام جواد(ع) را بانویی پاکیزه خواند و خواست تا سلام آن حضرت را به بانوی جلیل القدر برسانند.

امام رضا(ع) فرزندش حضرت جوادالائمه را «مولود پرخیر و برکت» می خواند؛ زیرا میلاد آن حضرت پس از سال ها انتظار، مایه دلگرمی و هدایت بسیاری از پیروان و شیعیان آن حضرت به راه حق اهل بیت(ع) گردید.

امام رضا(ع) در پاسخ کسی که سن امام جواد(ع) را برای امامت کم شمرد، فرمود:


«خداوند عیسی بن مریم(ع) را در سنی کمتر از سن ابوجعفر، رسول و پیامبر و صاحب شریعت تازه قرار داد».


استاد شیعه شیخ مفید درباره آن حضرت می گوید:


مأمون شیفته او شد؛ زیرا می دید که با وجود کمی سن، از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلی به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیده اند.



دل هایمان را چون قاصدک هایی که پیام مهر و تبریک بر دوش می کشند، به آستان علی بن موسی الرضا(علیه السلام) می فرستیم و میلاد فرزند عزیز و یگانه اش را شادباش می گوییم.


:gol::gol::gol::gol:
 

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولادت امام جواد (ع) مبارک باد

ولادت امام جواد (ع) مبارک باد



پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی
پدرت حضرت خورشید و خودت گنج تمامی
غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد
تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی
ولادت امام جواد (ع) مبارک باد



امام جواد آن شه ملک بود
که بد عالم علم غیب و شهود
ز تقوا «تقی» بود آن نور پاک
ز بخشش «جواد» آن مه تابنک
ابوجعفر آن رهبر انس و جان
فروغ خدا از جمالش عیان



هزار جان گرامی، فـدای جود جواد
دل شکسته خود بسته ام به بود جواد
هماره می رسد از کائنات و مخلوقات
ندای ذکر و ثنا، مدحت و درود جواد



خوش باش که قلب شیعه شاد است امشب
کار همه بر وفق مراد است امشب
درهاى بهشت آرزو باز شده است
چون شام ولادت جواد است امشب




 
بالا