llııll امام زمان خود را بشناسیم llııll

hbigdeli

عضو جدید
اثبات وجود امام زمان (عج) از دیدگاه قرآن و عترت

از قرآن کریم چنین بر می‌آید که امامت، واقعیتی است که جهان لحظه‌ای بدون آن نمی‌تواند باقی بماند و تا انسانی روی زمین است وجود چنین امامی ضروری است. بنابراین وجود امام معصوم در عصر ما نیز امر مسلّم و غیر قابل تردید است.
اثبات وجود امام زمان، مسئله مهم و زیربنایی
یکی از مباحث در حوزه مهدویت، اثبات وجود امام زمان (عج) است. این نکته بسیار مهم و زیر بنائی است و اساس حرکت تخریبی مخالفان نیز برای ایجاد شبهه و شک در این رکن رکین است و در روایات ما نیز اشاره شده است که طول غیبت حضرت، باعث به وجود آمدن شک و شبهه در قلوب افراد متزلزل می‌شود تا آن جا که عده‌ای می‌گویند: اصلاً، امامی نیست و چنین فردی متولد نشده است لذا اثبات وجود امام و بلکه اثبات اضطرار به او، نکته مهمی است که در حوزه مهدی پژوهی، نقش بسزایی دارد.
بیان قرآن کریم در لزوم وجود امام در هر زمان
قرآن مجید، این حقیقت را که هر زمانی، امامی الهی برای مردم وجود دارد، و جریان هدایت اضطرار به وجودش دارد، به بیان‌های مختلفی طرح کرده است.
فهم این نکته، محتاج آن است که نخست، تعریف امام از دیدگاه قرآن برای ما روشن شود.
آیه اول درباره اثبات امامت
امامت، از نظر قرآن، تحلیل و تبیین خاصی دارد و با آنچه در عرف مردم و حتی عرف متکلمان مطرح است، فرق می‌کند. قرآن مجید می‌فرماید: «وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»(1)
(و هنگامى که خدا ابراهیم را با کلماتى بیازمود و او همه را به اتمام رسانید، گفت: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم. [ابراهیم‏] گفت: از خاندانم چطور؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمى‌‏رسد.)
مرحوم علامه طباطبائی(ره) می‌فرماید: «الامام هو الذی یقتدی و یأتم به الناس …..» امام کسی است که مردم به او اقتداء می‌کنند و در کردار و گفتار، از او پیروی می‌کنند.
برخی از مفسران گفته‌اند: مراد از «اماما» در این آیه، همان نبوت است. زیرا نبی کسی است که امتش در مسائل دینی به او اقتداء می‌کند.
ایشان می‌گوید: این سخن مفسران، ناصواب است. به دو دلیل:
نخست آن که «اماما» مفعول دوم برای عامل‌اش است و اسم فاعل اگر به معنای ماضی باشد: عمل نمی‌کند و باید به معنای حال و استقبال باشد تا بتواند عمل کند.
و دیگر آنکه این سخن خداوند به ابراهیم(ع)، وحی است و وحی متفرع بر نبوت است. پس قبل از مفتخر شدن به مقام امامت، نبوت را دارا بوده است و این مقام به معنای نبوت نمی‌تواند باشد.
دوم آن که این جریان در اواخر عمر حضرت ابراهیم(ع) بوده و قبل از آن ایشان، پیامبر مرسل بوده که ملائکه در مسیرشان برای هلاکت قوم لوط بر او نازل شده بودند و به او بشارت داده بودند. پس قبل از آن که امام باشد، پیامبر بوده و امامت‌اش غیر از نبوت است.
شاهد سخن این جا است که علامه طباطبایی می‌گوید منشأ این گونه تفاسیر نامربوط، عدم فهم صحیح امامت از منظر قرآن است که گروهی، آن را به «نبوت» و برخی «مطاع بودن» و عده‌ای به معنای «خلافت و وصایت و ریاست امور دین و دنیا» تفسیر کرده‌اند.
امامت در منطق قرآن کریم
اینها تعریف دقیق امامت نیست و امامت، حقیقتی فراتر از این گونه تفاسیر است. در منطق قرآن، هر جا امامت طرح شده است، در کنارش، هدایت هم مطرح است: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»(2) و «وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ»(3). امامت با هدایت توصیف گشته، آن هم نه مطلق هدایت،‌ بلکه هدایتی که به «امر الله» است. «امر الله» خود حقیقتی است که آیه کریمه «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کنْ فَیَکونُ»(4) یا آیه کریمه «وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ»(5) پرده از آن بر می‌دارد.(6)
«عالم امر» در برابر «عالم خلق» است و عالم خلق عبارت اخرای عالم ملک و ناسوت است. عالم امر یا ملکوت، از قیود زمان و مکان مبرّا و خالی از تبدیل و تغییر است و همان وجه الهی عالم است در قبال وجه خلقی و ملکی عالم که طرف دیگر آن است و تغییر و تدریج در آن راه دارد. با این سخن «امام» هادی است که جهان انسانی را با امر ملکوتی، هدایت می‌کند. باطن این گوهر، ولایت بر مردم است و بر این اساس هدایت امام هم به گونه ایصال به مطلوب می‌شود، نه ارائه طریق. زیرا آن، شأن انبیاء و رسولان و همه مومنان است که با موعظه حسنه راه را نشان می‌دهند و آن چه آنان را به این مقام والا می‌رساند، اولا، صبر در امتحانات و ابتلائات و ثانیا، یقینی است که به آنان افاضه شده است.
امام باید ملکوت عالم را ببیند
در آیه هفتاد سوره مبارکه انعام می‌خوانیم: «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»(7) ارائه ملکوت به حضرت ابراهیم(ع) مقدمه برای افاضه یقین به او بود. یقین نیز از مشاهده عالم ملکوت جدا نیست.
بنابراین، امام باید انسانی باشد که به مرحله یقین برسد و عالم ملکوت که همان «امر» و باطن هستی است برای او مکشوف باشد. «یهدون بامرنا» دلالت می‌کند که هر چه بدان هدایت تعلّق می‌گیرد(قلوب و اعمال بندگان) حقیقت و باطن‌اش برای امام هست و تمام هستی برای امام حاضر است و او به هر دو راه خیر و شر، مهیمن است.(8)
عظمت وجود امام و نقش آفرینی او در هستی و هدایت ممتازی که برای بشریت دارد، در قرآن چنین بیان شده است. و این گونه است که قدر و مقام امامت و برتری‌اش حتی بر مقام نبوت و رسالت، هویدا می‌شود که پیامبر مرسلی چون ابراهیم در آخر عمر خود، به این مرتبه، که با مشاهده ملکوت آسمان‌ها و تحصیل یقین برایش حاصل شده، مفتخر می‌گردد. در یک کلام، امام از منظر قرآن، کاروان سالار هستی است که کاروان بشری را در ظاهر دنیا و باطن آن، به سوی مبداء آفرینش سوق می‌دهد.
در قیامت که عرصه ظهور و تجلّی این دنیا است، این قیادت و سوق دهی، چنین تمثّل می‌یابد که قرآن می‌فرماید: «یَوْمَ نَدْعُو کلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»(9) روزی که هر گروهی را با امام‌شان می‌خوانیم. با این فهم و برداشت از معنا و حقیقت امامت، که نقش او بسیار فراتر از «ارائه طریق» امت است گرچه آن را نیز دارا است، به پیوستگی این جریان و لزوم آن، انسان را رهنمون می‌شود. در جریان هدایت، قدم اول ارائه طریق و تبیین «رشد» از «غیّ» است که این گام اول را رسول بر می‌دارد «مَّا عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ»(10) رسول ارائه طریق می‌کند و به مقتضای وظیفه رسالی خویش، که مصیطر بر انسان نیست و با چراغ آموزش، انسان‌های مختار را آگاهی می‌دهد. اما آگاهی بخشیدن در کنار آزادی وظیفه رسولان است و عالمان نیز در این شأن وارثان انبیاء اند که شأن هدایت‌گری و ارائه طریق و تبیین رشد از غی را به عهده می‌گیرند. تا این جا انسانی آزاد، به «نجدین» «رشد» و«غی» آگاه شد و مرحله و گام بعدی هدایت برای کسانی که مسیر رشد را برگزیده اند به گونه دیگری خواهد بود کسانی که ایمان به رشد و کفر به طاغوت و غیّ پیدا کرده‌اند تحت ولایت الهی قرار می‌‌گیرند که او ولیّ مومنین است. امام که مظهر این ولایت است عهده‌دار کاروان سالاری جامعه دینی و پیروان رشد و کافران به طاغوت می‌باشد. و هدایت او سوق این جریان به صراط مستقیم و ایصال آنان به حقیقت است که قیامت عرصه تجلّی آن است، لذا رسول به مقتضای رسالت، تبیین می‌کند و امام به مقتضای ولایت و امامت، هدایت ایصالی دارد.
هر چند مسلّم است که اولا هر دو شأن برای امام محفوظ است، امام هم نقش تبیین و هم نقش ایصال را بر عهده دارد کما این که برخی پبامبران به مقام امامت نیز مفتخر بودند.
و ثانیا هدایت ایصالی منافاتی با اراده انسان‌ها ندارد که در طول آن قرار می‌گیرد چرا که: «الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًی»(11) کسانی که هدایت را برگزیدند، هدایت‌شان را افزون می‌کند. امام کسی است که روز قیامت، مردم را به سوی خدا سوق می‌دهد.
بر این اساس علامه طباطبائی(ره) نتیجه‌ای را که بر مباحث گذشته خویش مترتب می‌کند چنین بیان می‌کند: بر این اساس امام کسی است که مردم را در روز قیامت به سوی خدا سوق می‌دهد، همان طور که آنان را در ظاهر و باطن این دنیا رهبری کرد. آیه شریفه، این نکته را نیز می‌رساند که هیچ زمانی، نمی‌تواند بدون امام باشد، به خاطر این که فرموده: «کل اناس» همه مردم در همه زمان‌ها.
زمین بدون حجت و امام نمی‌ماند
نکته‌ای که استفاده می‌شود آن است که زمین مادامی که انسان در آن وجود دارد، از امام و حجت حق خالی نمی‌شود.(12) ایشان در ذیل آیه هفتاد و یکم سوره اسراء که می‌فرماید: «یوم ندعو کل اناس بامامهم» می‌گوید: آن چه از این آیه استفاده می‌شود، این است که این فراخوان، شامل همه انسان‌ها از اولین و آخرین می‌شود… بعد احتمالاتی را که در امام مطرح است بیان نموده و می‌فرماید: مراد، امام حقی است که خدای سبحان در هر عصر و زمان برای هدایت اهل آن زمان قرار می‌دهد، اعم از این که آن امام چونان إبراهیم و محمد(ص) پیامبر باشد یا غیر پیامبر. به هر حال، از این آیات قرآن، ضمن فهم نقش امام در هستی، همیشگی و پیوستگی این جریان زلال نیز فهمیده می‌شود. یعنی هیچ زمانی، از چنین شخصیتی خالی نیست. پس در عصر ما هم وجود با برکت حضرت مهدی(ع) که قطب عالم امکان و هادی دلها و افعال مومنان و سالار کاروان حق پویان است، امری مسلّم و قطعی است.
آیه دوم در اثبات امام زمان
آیه دیگری که از قرآن بر اثبات وجود امام و ضرورت او دلالت دارد عبارت است از این آیه: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (13) تو تنها بیم دهنده و برای هر گروه هدایت کننده هستی. این آیه نیز به وضوح، امامِ هادی (هدایتگر) را برای همه اقوام ثابت می‌کند که این مطلب جای نقض و اشکال نیست. در تفسیر نور الثقلین حدود پانزده روایت در این زمینه نقل شده است. از جمله: امام صادق(ع) می‌فرماید: هر امام معصومی هدایت‌گر برای زمان خود است یا هدایت گر اقوامی است که در زمان او زندگی می‌کنند.(14)
آیه سوم در اثبات امام زمان
آیه دیگری که به وضوح، بر وجود امام معصوم در همه زمان‌ها دلالت دارد، آیه کریمه «یا ایها الذین آمنوا اتقو الله و کونوا مع الصادقین»(15) ای مومنان تقوا پیشه کنید و با صادقان باشید. دستور همراه بودن با صادقان، به طور مطلق، و جدا نشدن از آنان بدون هیچ قید و شرطی دلالت دارد که منظور «امام معصوم» است. فخر رازی چنین می‌گوید: کسی که جایز الخطاء است، واجب است اقتداء به کسی کند که معصوم است. معصومان کسانی‌اند که خدای متعال آنان را «صادقان» شمرده است و این معنا در هر زمانی ثابت است.
بنابراین درهر زمانی باید معصومی وجود داشته باشد.(16) اگر چه ایشان، در فهم مصداق معصوم، دچار اشتباه شده، لکن ضرورت وجود معصوم را در هر عصری پذیرفته است. این نکته را جابر بن عبد الله انصاری از امام باقر(ع) نقل می‌کند که در تفسیر این آیه حضرت فرمود: منظور از «کونوا مع الصادقین» آل محمد است.(17) از آیاتی که نقل شد چنین بر می‌آید که امامت، واقعیتی است که هستی، لحظه‌ای بدون آن نمی‌تواند باقی بماند و تا انسانی روی زمین هست و تا تکلیف هست، وجود چنین امامی ضروری است. بنابراین وجود امام معصوم در عصر ما نیز امر مسلّم و غیر قابل تردید است. و آن امام زمان(عج) است.

پیامبر، پیش از وفات خویش فرمود:
انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.(18)
من، در میان شما، دو چیز گران‌بها باقی می‌گذارم؛ تا زمانی که به این دو تمسک جویید، گمراه نمی‌شوید: کتاب خداوند (قرآن) و عترت و خاندان من، این دو از هم جدا نمی‌شوند تا در روز قیامت بر من در حوض وارد شوند.
بنابراین، قرآن یا اهل بیت به‌تنهایی، مایه رستگاری نخواهند شد. ما زمانی می‌توانیم به رستگاری برسیم که این دو را در کنار هم قرار دهیم؛ زیرا قرآن، به‌تنهایی و بدون اهل بیت برای هدایت انسان کافی نیست.
در مسأله مهدویت نیز اگر بخواهیم به آیات مربوط به امام مهدی علیه‌السلام و قیام آن حضرت پی ببریم، باید به بیانی که از سوی اهل بیت در مورد آیات مربوط به قیام آن حضرت، وارد شده است، مراجعه کنیم؛ زیرا قرآن، یعنی ثقل اکبر و مهم‌ترین منبع اسلامی، در زمینه ظهور حضرت قائم علیه‌السلام مانند بسیاری از زمینه‌های دیگر، یک بحث کلّی و اصولی دارد و وارد جزئیات مسأله نمی‌شود.
به تعبیر دیگر، آیات قرآن، خبر از یک حکومت عدل جهانی در سایه ایمان می‌دهد که به دست «خلیفة‌الله» صورت خواهد گرفت. تعیین مصداق این آیات، منوط به رجوع به دریای بی‌کران علم اهل بیت است.
برخی از علما و محققان، تعداد آیاتی را که درباره امام زمان تفسیر و تأویل شده است، حدود دویست آیه دانسته‌اند.(19) علامه مجلسی، بیشتر آنها را در «بحارالانوار» گرد آورده است.(20) و ما در اینجا، به ذکر چند آیه دیگر نیز و تفسیر و تأویل آنها از امامان می پردازیم:
۱. وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون، إِنَّ فی‏ هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدین.(21)
همانا، بعد از ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم: «یقیناً، بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد. در این، ابلاغ روشنی است برای گروه عبادت‌کنندگان.
این آیه دلالت می‌کند که روزی خواهد رسید که صلح و راستی، بر سراسر جهان سایه خواهد افکند و ظلم و بیداد از روی زمین برچیده خواهد شد. چون در زمان هیچ‌یک از انبیا و امامان قبلی، چنین اتفاقی نیفتاده، بنابراین باید این امر در آینده اتفاق بیفتد. برای اینکه بدانیم این وعده، چه وقت و توسط چه کسی تحقق خواهد یافت، باید به ثقل اصغر مراجعه کنیم.
مرحوم طبرسی، در تفسیر مجمع‌البیان می‌نویسد:
امام باقر علیه‌السلام فرمود: «اینان، اصحاب مهدی در آخرالزمانند». مؤید آن، روایتی است که خاص و عام، از پیامبر خدا روایت کرده‌اند که: «لولم یبق من ‌الدنیا إلا یوم واحد لطول الله ذالک‌ الیوم حتی یبعث رجلاً صالحاً من أهل بیتی یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً؛ اگر فقط یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خدا، آن روز را طولانی میکند تا مردی صالح از اهل بیت مبعوث گرداند و زمین را چنان که پر از ظلم و جور شده است، پر از عدل و داد کند.(22)
بنابراین، طبق روایت امام باقر علیه‌السلام و روایت‌های متعدد دیگر،(23)این وعده‌های الهی با ظهور امام مهدی علیه‌السلام تحقق خواهد یافت.
۲. هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.(24)
او، کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
قدر مسلم، وعده غالب‌شدن دین اسلام بر همه آیین‌ها، تاکنون تحقق نیافته و آیین‌های دیگری با پیروان فراوان وجود دارند که هنوز نه‌تنها مغلوب دین حق پیامبر اسلام نشده‌اند، بلکه سعی می‌کنند تا اسلام را از بین ببرند، ولی چون وعده الهی حق است، پس باید روزی تحقق پیدا کند. به همین دلیل، امام باقر‌ علیه‌السلام می‌فرماید: «این پیروزی، به هنگام قیام مهدی از آل‌محمد خواهد بود که احدی در روی زمین باقی نماند، جز آنکه به نبوت محمد اعتراف کند».(25)
همچنین علامه طباطبایی نیز در تفسیر «المیزان» در ذیل این آیه می‌نویسد:
امام صادق‌ علیه‌السلام در تفسیر آیه «هوالذی ارسل رسوله…» فرمود: به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده و نخواهد شد تا آنکه قائم خروج کند.
همچنین در ادامه می‌نویسد:
معنای اینکه این آیه درباره حضرت مهدی علیه‌السلام نازل شده، این است که خروج آن حضرت، تأویل این آیه است … .(26)
۳. الَّذینَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور.(27)
همان کسانی که هر گاه در زمین به آنان قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا می‌دارند و زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و پایان همه کارها از آن خداست.
امام باقر علیه‌السلام فرمود: «این آیه، برای آل‌محمد است و مهدی و اصحابش را فرمانروای مشارق و مغارب زمین می‌گرداند و به دست او و یارانش، دین را غالب کرده و بدعت‌ها و باطل‌‌ها را می‌میراند».(28)
۴. أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْض.(29)
یا کسی که دعای مضطّر را اجابت می‌کند و گرفتاری او را برطرف می‌سازد و شما را خلفای بر روی زمین قرار می‌دهد.
از امام صادق علیه‌‌السلام روایت شده است که فرمود:
این آیه، درباره قائم آل‌محمد نازل شده است. سوگند به خدا، او، مضطر است زمانی که در مقام، دو رکعت نماز بگذارد و خدا را بخواند، خدا دعای او را استجابت می‌کند و رنج او را برطرف می‌سازد و او را در زمین خلیفه قرار می‌دهد.(30)
۵. وَ لا یَكُونُوا كَالَّذینَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون.(31)
مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنان کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنان گذشت و قلب‌هایشان قساوت پیدا کرد و بسیاری از آنان گناه‌کارند.
امام صادق علیه‌السلام، درباره این آیه فرمود: «این آیه درباره قائم نازل شده است».(32)
۶. وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.(33)
اراده می‌کنیم که بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.
مؤلف تفسیر گازر در ذیل این آیه مینویسد:
اصحاب ما، روایت کرده‌اند که این آیه، در شأن امام مهدی‌ علیه‌السلام است که خدای تعالی وی و اصحابش را پس از آن که تضعیف کرده باشند ایشان را، بر ایشان منت نهد. و مراد از زمین، جمله روی زمین است. و ایشان را امامان و وارثان گرداند.(34)
در تفسیر جامع نیز گفته شده:
شیبانی، از امام باقر ‌علیه‌السلام روایت کرده که فرموده‌اند: این آیه مخصوص قائم است که در آخرالزمان ظاهر شده و کفار و ستمکاران را که مانند فرعون و هامان هستند، هلاک و به قتل رسانیده و از بین می‌برند و مالک شرق و غرب جهان شده و پس از آنکه جور و ظلم عالم را پر کرده باشد، عدالت مطلقه را اجرا می‌فرماید.(35)
۷. الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون.(36)
کسانی که به غیب ایمان می‌آورند و نماز به‌پا می‌دارند و از آنچه روزی آنان کرده‌ایم انفاق می‌کنند.
امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
مراد از متقین، شیعیان امیرالمؤمنین و منظور از غیب، حجت غایب است.(37)
۸. َ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً.(38)
و آن کس که مظلوم کشته شده برای ولیش سلطه ]و حق قصاص] قرار دادیم ولی در قتل اسراف نکند. همانا ولی دم منصور از سوی خداست.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
منظور از مظلوم، حسین است… خداوند مهدی را در قرآن «منصور» نامیده، همچنان که احمد و محمد را «محمود» نامیده و همچنان که عیسی را مسیح نامیده است.(39)
نتیجه و جمع بندی
از بررسی این آیات، چنین به دست می‌آید که خداوند، پیروزی مطلق حق بر باطل را وعده داده است و این پیروزی ـ که تاکنون تحقق نیافته ـ در آینده، به دست کسانی تحقق خواهد یافت که اقامه کننده نماز هستند و زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. اینان، با اقامه شعائر الهی، وارث زمین خواهند شد.
چنان‌که در ابتدای بحث ذکر شد، تعیین مصداق این آیات و تفسیر آنها، تنها، در صورت رجوع به ائمه معصوم میسور است و همان گونه که در ذیل آیات اشاره شد، امامان، امام مهدی علیه‌السلام و یاران آن حضرت را مصادیق این آیات و تحقق دهندگان وعده الهی، معرفی می‌کنند.منبع:http://monjiemoud.com
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]راهی برای نزدیک شدن به بزرگترین آرزوی شیعه[/h]

بزرگترین دغدغه و آرزوی شیعیان، در کنار امام زمان خود بودن و ارتباط داشتن با حجّت الهی است اما هم اکنون که به امر الهی امام غایب هستند و ارتباط ظاهری و ملاقات با ایشان مقدور همگان نیست، باید به توصیه ائمه معصومین علیهم السلام - که ارتباط معنوی و دیدن ایشان از راه چشم دل است - عمل نمود که تنها به وسیله دعا در حق امام این ارتباط برقرار خواهد شد. حضرت ولیّ عصر(عج) فرمودند: «برای تعجیل ظهور زیاد دعا کنید كه آن فرج و رهایی شما است».(1) پس ابتدا باید با آداب و نحوه دعا کردن آشنا شویم، و با کمک دعاهایی که خودشان سفارش نمودند سعی در برقراری این ارتباط معنوی داشته باشیم. در این نوشتار به نکاتی در مورد آداب دعا و چگونه دعا کردن، جهت ارتباط قلبی با امام زمان(عج) اشاره می شود.(٢)
[h=2]استغفار قبل از دعا[/h]شایسته و موکَّد است که دعاکننده خودش را از آنچه مانع از قبولی عبادت است پاک نماید، و نَفْس خویش را از خوی ناپسند و رفتار زشت و کارهای ناروا تهذیب کند، زیرا که دعا از بهترین عبادتهای شرعی است، به ویژه دعا برای تعجیل فَرَج مولایمان حضرت حجّت(عج) و خواستن ظهور و عافیت برای آن جناب. در نتیجه، استغفار و توبه قبل از دعا سفارش شده است.

[h=2]خلوص نیت[/h]می‎بایست نیّت شخص در دعا از تمام آلایشهای نفسانی و هواهای شیطانی خالص باشد، زیرا که خلوص نیّت از مهمترین اموری است که رعایتش بر انسان واجب است، چنانکه آیاتی از قرآن و روایات متواتری بر آن دلالت دارد.(٣)
[h=2]دعا با همه زبان ها[/h]از آنجایی كه به همه مسلمانها سفارش شده دعا كنند و علاوه بر دعاهایی كه از قول ائمه علیهم السلام نقل شده، انسان می تواند با زبان و كلام خودش برای حضرت دعا كند، چه با زبان فارسی و چه با زبان عربی و یا زبانهای دیگر، در این صورت ثوابها و آثار و نتایج دعا برای تعجیل ظهور و فَرَج آن حضرت نیز محقق می‎شود. (٤)

[h=2]به زبان آوردن دعا[/h]آیا گذراندن دعا از دل بدون اینکه بر زبان آید کفایت می کند یا نه؟ ظاهراً کافی نیست، چون عنوان دعا بر آن صدق نمی کند. ذكر می‌تواند قلبی باشد، اما دعا أخصّ از ذکر است، و چون ذِکر متضاد غفلت و بی خبری است، بر "یاد کننده در دل" صدق می‎کند که خدای تعالی را یاد نموده. ولی دعا متضاد سکوت و خاموشی است، بنابراین جز با راندن بر زبان مصداق نمی‌یابد .
[h=2]ایستاده دعا كردن[/h]شیخ جعفر کبیر در کتاب "کشف الغطاء" گوید: دعا در حال ایستادن بهتر از نشستن است ، و در حال نشستن بهتر از دراز کشیدن می باشد.
هر چه شناخت انسان از یک حقیقت، گسترده ‎تر و عمیق‎ تر باشد، امکان ارتباط باطنی او با آن حقیقت بیشتر خواهد شد؛ آدمی، با معرفت به حضرت مهدی علیه ‌السلام همه جا و همه وقت، حضور او را لمس می‌‎کند و خود را کنار او و در محضر او می ‌‎بیند. برای رسیدن به چنین ‌شناختی باید از خدا یاری خواست​

[h=2]دعای بلند یا آهسته[/h]مستحب است در دعا برای تعجیل فَرَجِ حضرت خاتم الأوصیا إمام زمان (عج) صدا بلند گردد، به ویژه در مجالسی که برای دعا فراهم شده باشد، زیرا که نوعی از تعظیم شعائر خداوند است، و شعائر خداوند همان نشانه ها و مظاهر دین او است که:
« وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإنَّهَا مِنْ تَقْوَی القُلوبِ » (5)
[h=2]دعای دسته جمعی[/h]مستحب است که دعا کردن در حال اجتماع باشد، به جهت روایتی که در اصول کافی به سند خود از ابی عبداللَّه امام صادق علیه السلام آمده که فرمود : هیچ گروه چهل نفری نیستند که با هم جمع شوند پس به درگاه خدای عز و جل درباره أمری دعا کنند، مگر اینکه دعایشان مستجاب می گردد، و اگر چهل تن نباشند پس چهار نفر خداوند عزوجل را ده بار بخوانند دعایشان مستجاب می شود، و اگر چهار نفر هم نباشند پس هرگاه یک شخص چهل بار خداوند را بخواند خدای عزیز جبّار دعایش را به إجابت می رساند و در همان کتاب از حضرت امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: «پدرم چنین بود که هرگاه واقعه ای او را اندوهگین می ساخت زنان و کودکان را جمع می کرد سپس دعا مینمود و آنها آمین می گفتند». (6)
[h=2]

هدیه به اموات[/h]جایز (بلکه مستحب) است که ثواب دعا برای آن حضرت را به مردگان هدیه کند، به دلیل عموم روایاتی که در مورد هدیه فرستادن برای أموات رسیده، همچنانکه جایز بلکه مستحب است که در این دعا از آنان نیابت نماید، مانند سایر کارهای مستحب، به این صورت که مومن در حقِّ مولایش صاحب الزمان(عج) دعا کند، و از خداوند زودتر رسیدن فَرَج و ظهور آن حضرت را بخواهد، به قصد نیابت از پدر و مادرش یا سایر أمواتش بلکه أموات مومنین و مومنات.(٧)
نیابت از زندگان و مردگان مومنین در دعا کردن برای مولایمان صاحب الزمان (عج) و تعجیل فَرَج و ظهور آن جناب بسیار پسندیده است، زیرا از برترین اقسام نیكی و صله می باشد.
[h=2]بهترین دعا[/h]دعاهایی كه از امامان معصوم علیهم السلام روایت گردیده بهتر و سزاوارتر است، زیرا علاوه بر آنچه در آیات و روایات پیروی از ایشان أمر شده، و گرفتن عِلم و چگونگی طاعت و عبادت از آن بزرگواران توصیه گردیده است، مانند فرموده خدای تعالی:
« قُلْ اِنْ کُنْتُم تَحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی...»(٨) شرافت سخن به شرافت گوینده آن بستگی دارد، و از همین روی گفته اند: «سخن بزرگان؛ بزرگِ سخنان است». در نتیجه دعاهای وارده از امامان علیهم السلام بر دعائی که شخص با سلیقه و زبان خودش درست کند، مقدم است.

[h=2]دعای معرفت[/h]هر شخصی می تواند به صراحت از خدای تعالی ظهور حضرت را درخواست نماید و به زبان فارسی یا عربی یا هر زبان دیگری تقاضایش را باز گوید، مثل این که چنین دعا کند: «اَللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ مَوْلانا صاحِبَ الزَّمانِ»؛ بار خدایا! فرجِ مولای ما صاحب الزمان (عج) را زودتر برسان. یا بگوید: «عَجَّلَ اللَّهُ تَعالی فَرَجَهُ وَ ظُهُورَهُ»؛ خدای تعالی فرج و ظهور آن حضرت را تعجیل فرماید.
دعاهایی كه از امامان معصوم علیهم السلام روایت گردیده بهتر و سزاوارتر است، زیرا علاوه بر آنچه در آیات و روایات پیروی از ایشان أمر شده، و گرفتن عِلم و چگونگی طاعت و عبادت از آن بزرگواران توصیه گردیده است، شرافت سخن به شرافت گوینده آن بستگی دارد، و از همین روی گفته اند: «سخن بزرگان؛ بزرگِ سخنان است»​

اما خواندن برخی از دعاها بیشتر سفارش شده، یکی از آنها "دعای معرفت" است زیرا طبیعی است هر چه شناخت انسان از یک حقیقت، گسترده ‎تر و عمیق‎ تر باشد، امکان ارتباط باطنی او با آن حقیقت بیشتر خواهد شد؛ آدمی، با معرفت به حضرت مهدی علیه ‌السلام همه جا و همه وقت، حضور او را لمس می‌‎کند و خود را کنار او و در محضر او می ‌‎بیند. برای رسیدن به چنین ‌شناختی باید از خدا یاری خواست؛ از این ‌‌رو در دوران غیبت خواندن این دعا توصیه شده است:
«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏».(9)
از دیگر دعاهای سفارش شده می توان به دعای «عهد» (اللهم رب النور العظیم...)، دعای «فرج» (الهی عظم البلاء..)، دعای سلامتی حضرت (اللهم کن لولیک...) و زیارت «ال یس» اشاره نمود.

[h=4]دعایی برای نجات[/h]در نتیجه الان که ما در عصر غیبت به سر می بریم، نباید دچار غفلت و سرگردانی شویم بلکه لازم است تا با دعا و تضرع در پیشگاه الهی، ارتباط قلبی خود را با امام زمانمان که امام حیّ و حاضر هستند، حفظ نموده و با معرفت حضرت و شناخت نحوه دعا کردن در حق ایشان، ایمان خود را تقویت کرده و از فتنه دشمنان در امان باشیم، زیرا راه نجات از مهالک در زمان غیبت دعا کردن برای تعجیل فرج می باشد.

پی نوشت:
1) کمال‌الدین، شیخ صدوق، 2/۴۸۵: و اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلك فرجكم.
2) مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی؛ ج2.
3) امام علی علیه السلام فرمودند: «اُخلص فی مسألة لربك» آنچه خواهی، خالصانه از پروردگارت بخواه؛ نامه 31 نهج البلاغه.
4) همچنین فرقی ندارد که دعا به نظم باشد یا نثر، چنانکه تفاوت نمی‏کند که عبارت دعا را خود دعاکننده إنشا کرده باشد یا غیر او.
5) حج/32: هر آن کس که شعائر خداوند را تعظیم کند همانا که آن از تقوای دلها است.
6) اصول کافی 2/487.
7) امام صادق علیه السلام فرمود : «هر کس از مومنین عملی را از (طرف) مرده ای انجام دهد خداوند دو برابر أجر آن را به او میدهد و مرده هم به آن عمل متنعِّم میگردد». حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعة، موسسه آل البیت، 5/365.
8) آل عمران/31: بگو (ای پیغمبر) اگر خداوند را دوست می ‎دارید، پس از من پیروی کنید.
9) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰۲، ص۱۶۵: بار خدایا! تو مرا به خود بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت، بار خدایا! رسولت را به من بشناسان، که اگر رسول خود را به من نشناسانی حجتت را نخواهم شناخت، پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دین خود گمراه خواهم شد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]پیغام امام زمان(عج) به آیة الله بهاء الدینی(ره)![/h]

یکی از دعاهای آشنا و معروف دعای «اللهم کن لولیک ......» است که به دعای فرج معروف شده است ولی در واقع دعای سلامتی امام زمان(علیه السلام) است. نام "دعای فرج" درباره دعاهای دیگری صدق می کند که دعای «الهی عظم البلاء......» از آن جمله است. دعای سلامتی در اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان وارد شده است و درباره تکرار این دعا در شب بیست و سوم و خواندن آن در همه شب های ماه مبارک و هر زمان دیگری سفارش شده است.
[h=2]
[/h][h=2]حضرت پیغام دادند[/h]درباره آیة الله بهاءالدینی نوشته اند که ایشان در قنوت نمازهایشان، دعاهای مرسوم را می خواندند، تا این که نوع دعا، کلمات و عبارات ایشان تغییر کرد و هرگاه دست های خود را مقابل صورت می گرفتند، برای حضرت مهدی (علیه السلام) این گونه دعا می کردند: «اللهم کن لولیک ......». در فرصت مناسبی علت تغییر دعا را از ایشان پرسیدند. معظم له در یک جمله کوتاه فرمودند: «حضرت پیغام دادند که در قنوت به من دعا کنید».[1]

[h=2]آثار و برکات[/h]این دعا نوعی ابراز محبت به امام زمان(علیه السلام) است. از فوائد خواندن این دعا دفع بلا از حضرت و نزول برکات و عنایات الهی بر ایشان و همچنین تعجیل در فرجشان است. امامان(علیهم السلام) گاهی از یک فرد عادی می خواستند که در زیارت بر سلامتی ایشان دعا کنند[2]. حضرت علی(علیه السلام) می فرمودند که دعای هیچ فردی را کوچک نشمارید. حتی اگر دعای یک یهودی باشد.[3]
همچنین این دعا برای دعا کننده آثار و برکات فراوانی دارد که مهمترین آن افزایش محبت و معرفت به آن جناب و عنایت ویژه حضرت مهدی(علیه السلام) به اوست. ایشان همچنین در حق دعا کننده دعا می فرماید. در ادامه بخش هایی کوتاه از شرح فرازهای دعا را مرور می کنیم.[4]
اللهم
معنای شروع کار با نام خدا این نیست که خصوص لفظ «بسم الله» ذکر شود. بلکه هر چه سبب یاد خدا شود کافی است. لفظ «اللهم» نیز برای نام و یاد خدا کفایت می کند. برخی از ادعیه نیز به جای لفظ «بسم الله» با تحمید و تسبیح و تکبیر پروردگار شروع می شود ولی این مطلب دلالت ندارد که ما در خواندن این ادعیه نمی توانیم با «بسم الله» شروع کنیم بلکه می توانیم «بسم الله» را به قصد رجاء و ثواب بگوییم.
اگرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس الله نیازمندند و باید دائما فیض الهی بر ایشان نازل شود. صلوات در واقع ادب ما را می رساند و الا ما که از خودمان چیزی نداریم، بلکه از خداوند مسئلت می کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید و همین عرض ادب برای ما تقرب است​

کُن لولیّک
کلمه "کن" به معنای (باش) و بیانگر درخواست های ما از خداوند متعال است. در این دعا از خداوند متعال می خواهیم که برای اماممان ولی، حافظ، قائد و ناصر و .... باشد. و به این ترتیب انواع خیرات و برکات را برای حضرت حجت می خواهیم. یکی از حکمت های این درخواست این است که این برکات شامل حال ما نیز می شود. لقب «ولی الله» از القابی است که درباره امام عصر(علیه السلام) وارد شده است. در روایت آمده است که وقتی 313 نفر از یاران حضرت گرداگرد ایشان جمع می شوند. ندا می رسد که: ای ولی الله! برخیز و دشمنان خدا را بکش.[5]
الحجّة بن الحسن
یکی از القاب مشهور حضرت مهدی(علیه السلام) "حجت" و "حجت الله" است. البته همه ائمه(علیهم السلام) در این لقب شریکند ولی هر جا این لفظ بی قرینه ذکر شود منظور امام دوازدهم است. از امام هادی (علیه السلام) پرسیدند که اگر نام بردن از جانشین امام حسن عسگری(علیه السلام) جایز(حلال) نیست، پس چگونه از ایشان یاد کنیم: امام هادی(علیه السلام) پاسخ دادند: بگویید حجت آل محمد(علیهم السلام).
همچنین رسیده است که نقش انگشتری حضرت «انا حجة الله» است و یا «انا حجة الله و خالصته».[6]
صلواتک علیه و علی آبائه
اگرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس الله نیازمندند و باید دائما فیض الهی بر ایشان نازل شود. صلوات در واقع ادب ما را می رساند و الا ما که از خودمان چیزی نداریم، بلکه از خداوند مسئلت می کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید و همین عرض ادب برای ما تقرب است. [7]
فی هذه الساعة و فی کل ساعة
«فی هذه الساعة» در این دعا به شب قدر اشاره دارد ولی عبارت «فی کل ساعة» بیانگر وظیفه همیشگی منتظر یعنی توجه و دعای همیشگی برای امام زمان (علیه السلام) و نشانگر همت والای دعا کننده است.
ولیّاً
دعا کننده از خداوند متعال می خواهد که ولیّ امام عصر (علیه السلام) باشد. زیرا اگر او ولایت و سرپرستی کسی را عهده دار شود، از همه بهتر و بالاتر است و او را کفایت می کند. نگاهی اجمالی به مفهوم کلماتی که در ادامه آمده است: حافظا، قائدا، ناصرا، دلیلا، عینا. نشان می دهد که پر بارترین و جامع ترین آن ها واژه "ولیّ" است. به نظر می رسد که حکمت تقدم این لفظ جامعیت آن باشد.
حافظاً
پروردگار متعال همیشه برای حفظ اولیای خود، از وسایل و اسبابی استفاده کرده است. به آتش فرمان داده که بر ابراهیم گلستان شود. به رود خروشان دستور داده که صندوق حامل موسی را به کاخ فرعون برساند. حضرت عیسی را به آسمان برده و برای حفظ جان اشرف مخلوقاتش به عنکبوت دستور تنیدن تار و به کبوتر فرمان لانه سازی بر دهانه غار داده است.
ولی باید توجه داشت که حفاظت الهی همیشه به صورت معجزه نیست. بلکه گاهی هم عوامل طبیعی، ابزار و زمینه حفاظت هستند. آن گونه که در حفاظت از اصحاب کهف نتابیدن مستقیم خورشید و وجود نسیم و وسعت مکان غار، از عوامل طبیعی برای سلامت اصحاب کهف بود.[8]

اگرچه خداوند متعال برای حفظ ولیّ اش قدرت دارد اما تمام انسان ها در تمام دوران ها وظیفه دارند که برای حفظ ولیّ زمان خود جان فشانی کنند. کامل ترین و بارزترین نمونه این جان فشانی ایثار امیرالمومنین(علیه السلام) در لیلة المبیت بود.
بنابراین همان راه هایی که برای حفظ و سلامتی انبیا و اولیای پیشین وجود داشته در مورد آخرین حجت الهی نیز وجود دارد، ولی همه ما نیز موظف به تلاش برای حفظ ایشان در برابر همه آسیب ها هستیم. دعا برای ایشان یکی از راه های انجام این وظیفه است.
قائداً و ناصراً
کسی که جلوی کاروان حرکت می کند و کاروان را به پیش می برد قائد است. دعا کننده در این فراز از خداوند می خواهد که در همه حال راهبر و رهبر امام زمان(علیه السلام) باشد و همان گونه که همه اولیای خود را در طول تاریخ به شیوه های مختلف یاری داده است. حضرت حجت(علیه السلام) را نیز یاری دهد.
دلیلاً و عیناً
ما از خداوند می خواهیم که خودش دلیل و راهنمای امام باشد تا زمینه های ظهور او فراهم شود. در حقیقت روح این دعا _ که درخواست سلامتی برای امام زمان (علیه السلام) است_ در قالب الفاظ مختلفی بیان می شود. واژه "عین" هم هر چند معانی مختلفی دارد در این دعا به معنای نگهبان و ناظر آمده است.
حتّی تسکنه أرضک طوعاً
دعا کننده از خداوند می خواهد که عمر توام با سلامتی امام عصر(علیه السلام) تا آن جا طولانی شود که روزگار ظهور و سکونت آن حضرت بر زمین در حال اطاعت مردم فرا رسد و پس از آن که مردم از اطاعتش سر باز می زدند، با میل و رغبت به اطاعتش در آیند. این عبارت از دعا می رساند که دعا کننده سلامتی حضرت را در تمام لحظات غیبت و ظهور می طلبد.
واژه "حتی" هر چند غایت کلام را نشان می دهد اما داخل در بخش ابتدایی دعا است. دعا کننده از خداوند متعال می خواهد که اهل زمین را برای آن حضرت رام و فرمان بردار قرار دهد. چنان که در تاویل این آیه شریفه: «لَهُ أَسْلَمَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهاً[9]» آمده است:
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که امام مهدی(علیه السلام) قیام کند، زمینی باقی نمی ماند مگر آن که گلبانگ توحید و شهادت به رسالت پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در آن شنیده می شود.[10]
همان راه هایی که برای حفظ و سلامتی انبیا و اولیای پیشین وجود داشته در مورد آخرین حجت الهی نیز وجود دارد، ولی همه ما نیز موظف به تلاش برای حفظ ایشان در برابر همه آسیب ها هستیم. دعا برای ایشان یکی از راه های انجام این وظیفه است​

در این عصر امام مهدی(علیه السلام) بر روی زمین مستقر هستند ولی به علت اطاعت نکردن مردم از ایشان، در محل های مختلفی به سر می برند. از آن جا که این نوع زندگی توام با آرامش و استقرار نیست، «سکونت» محسوب نمی شود و مصداق "تسکنه" نیست.
و تمتّعه فیها طویلاً
این فراز از دعا آرزوی طول بقا برای حکومت آن موعود جهانی است. دعا کننده بعد از درخواست ظهور، حکومت طولانی امام عصر(علیه السلام) را تقاضا می کند. با توجه به این که این دعای شریف از ناحیه امامان معصوم(علیهم السلام) صادر شده است و در طول تاریخ انسان های مومن و متقی بارها و بارها آن را زمزمه کرده اند. پروردگار متعال نیز دعای ایشان را مستجاب می کند و قطعا حکومتی که ایشان تشکیل می دهد طولانی است.

[h=2]دعای سیاسی اجتماعی عصر غیبت[/h]دعای سلامتی امام زمان(علیه السلام) یک دعای سیاسی و اجتماعی نیز می باشد. واژه ای مانند «ولیّ» و عبارت «حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا» بیانگر پیام های سیاسی و اجتماعی هستند. منتظران ایشان فراتر از دعا برای حضرت سعی می کنند با اصلاح خود و جامعه، زمینه را برای رغبت و میل عمومی به ولیّ خدا فراهم آورند.

پی نوشت:
[1] . شرح دعای سلامتی، محسن قرائتی، به کوشش حسن سلم آبادی، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، 1393
برگرفته از: آیت بصیرت، حسن شفیعی، ص 107
[2] . ر.ک: وسائل الشیعه، ج 14، ص 537
[3] . بحارالانوار، ج 90، ص 294
[4] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: شرح دعای سلامتی ص40 تا ص 92
[5] كفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص: 267
[6] . نجم الثاقب، طبرسی نوری، ص 68
[7] شرح دعای سلامتی، ص 53، برگرفته از:توصیه ها، پرسش ها، پاسخ ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ص 78.
[8] .سوره کهف، آیه 17.
[9] . سوره آل عمران، آیه 83.
[10] . تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 362
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]از امام زمان(عج) چه بخواهیم؟[/h]

یکی از ویژگی ها و خصلت های این دیار خاکی را می توان فقر و نیاز برشمرد بدین شرح که لحظه ای نیست که آدمی دمی از نیاز و احتیاج رها و آزاد باشد. گاه خواسته هایش برگرفته از فطرت پاک و معنوی است و گاه مادی و جسمانی. و این در حالی است که باید از فردی طلب نیاز کرد که غنی بوده و توان برآوردن حاجات ما را داشته باشد. با این اوصاف اگر با فردی مواجه شوید که در برآوردن حاجت های شما دستی دارد چه چیزی را از او طلب می کنید؟
حال این فرد ممکن است امام زمان باشد آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید اگر با وجود مبارک ایشان مواجه شوید چه چیزی از ایشان خواهید خواست؟
[h=2]تشرفی به محضر حضرت ولی عصر علیه السلام[/h]عبدالرحمن قبایقى مى گوید: شـیخ جعفر بن زهدرى, به فلج مبتلا شد, به طورى كه قادر نبود از جا برخیزد. مادربزرگش بعد از فـوت پـدر شـیخ, به انواع معالجات متوسل شد, ولى هیچ فایده اى ندید. اطباى بغداد را آوردند. مدت مدیدى معالجه كردند, باز هم سودى نبخشید, لذا به مادر بزرگش گفتند: شیخ را به مقام و قـبه حضرت صاحب الامر (علیه السلام) در حله ببر و بخوابان شاید حق تعالى او را از این بلا رهایى بخشد و بـلـكـه حضرت صاحب الامر(علیه السلام) از آن جا عبور نمایند و به او نظر مرحمتى فرمایند و به این شكل, مرضش خوب شود. مادر بزرگ شیخ جعفر بن زهدرى, به این موضوع توجه كرد و او را به آن مكان شریف برد.
در آن جا حضرت صاحب الامر (علیه السلام) شیخ را از جایش بلند كردند و فلج را از او مرتفع نمودند. عبدالرحمان قبایقى (ناقل داستان) مى گوید: بعد از شنیدن این معجزه, میان من و او رفاقتى ایجاد شد, به طورى كه نزدیك بود از شدت ارتباط هـیچ گاه از یكدیگر جدا نشویم.
او خانه اى داشت كه در آن جا, شخصیت هاى حله و جوانان و اولاد بزرگان شهر جمع مى شدند.
مـن خـودم قـضیه را از شیخ جعفر پرسیدم .
او گفت: من مفلوج بودم و اطباء از معالجه مرض من نـاتـوان شـدنـد.
از امام زمان(علیه‌السلام) بخواهیم كه برایمان استغفار كند. یك وقت انسان خودش استغفار می‌كند، یك وقت دیگران برایش استغفار می‌كنند، رفقا برایش استغفار می‌كنند، آن هم مۆثر است امّا راه سومی هم وجود دارد كه بهتر از دو راه قبلی است و آن این است كه انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی كه یابن‌رسول‌الله! شما برایم طلب مغفرت كنید​

و بقیه جریان را نقل كرد تا به این جا رسید كه حضرت حجت در آن حالى كه جده ام مرا در مقام خوابانیده بود به من فرمودند: برخیز. عرض كردم: مولاى من, چند سال است كه قدرت برخاستن را ندارم. فرمودند: برخیز به اذن خدا. و مرا در برخاستن كمك كردند. وقـتـى بـلـنـد شدم, اثر فلج را در خود ندیدم و مردم هجوم آوردند و براى تبرك, لباسهایم را تكه تكه كرده و بردند و به جاى آن لباسهاى خود را به تن من پوشانیدند. بعد هم به خانه خود رفتم و لباسهایشان را براى خودشان, فرستادم.

[h=2]از امام زمان چه بخواهیم؟[/h]قصه‌هایی هست از تشرّفات افرادی كه از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را می‌خواسته‌اند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را كه خود آن حضرت از خدا می‌خواهد طلب نكند؟!
به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه كنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همین‌ها را از خدا بخواهیم «وَ احتم لِی فِی قَضائِكَ خَیرَ ما حَتَمتَ؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما».
«وَ اختِم لِی بالسَّعادةِ فی مَن ختمتَ؛ مرا از كسانی قرار بده كه امرشان را در این ماه به سعادت ختم می‌فرمایی». «و اَحیِنِی ما أحیِیتَنِی مَوفُورَاً و أمتِنی مَسرُورَاً و مَغفُوراً؛ زنده‌ام بدار در حالی كه از الطاف و رحمت‌هایت، حظّی وافر داشته‌ام و بمیرانم در حالی كه مسرور و آمرزیده‌ باشم». «واجعَل لی إلی رضوانِك وجِنانكَ مَصیراً؛ برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».او رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.
[h=2]

از او بخواهم برایمان استغفار کنند[/h]از امام زمان(علیه‌السلام) بخواهیم كه برایمان استغفار كند. یك وقت انسان خودش استغفار می‌كند، یك وقت دیگران برایش استغفار می‌كنند، رفقا برایش استغفار می‌كنند، آن هم مۆثر است امّا راه سومی هم وجود دارد كه بهتر از دو راه قبلی است و آن این است كه انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی كه یابن‌رسول‌الله! شما برایم طلب مغفرت كنید. این مطلب را از این آیه شریفه می‌گوییم:
و لَو انَّهُم إذ ظَّلَموُا أنفُسَهم جاۆُوكَ فاستَغفِروا اللهَ و استغفِر لهمُ الرَّسولَ لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً.(نساء64)
اگر آنان وقتی كه به خود ستم كردند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می‌كرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند.
خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر اینها كه خلاف كرده‌اند، پیش تو می‌آمدند و از من طلب مغفرت می‌كردند، تو هم برایشان استغفار می‌كردی ـ اگر این دو استغفار با هم ضمیمه می‌شد ـ آن وقت « لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً» نمی‌فرماید: «یَغفِراللهُ لهم» یعنی خدا ایشان را می‌آمرزید، بلكه می‌فرماید: «لوَجَدوا الله توّاباً رحیماً» تعبیر بسیار جالبی است. یعنی در صورت استغفار خودشان و استغفار رسول خدا، در وجودشان می‌فهمیدند و می‌یافتند و درك می‌كردند كه خدا آنها را آمرزیده است. یعنی در آن صورت غفوریّت و رحمانیت خدا را درك می‌كردند.
یکی از ویژگی ها و خصلت های این دیار خاکی را می توان فقر و نیاز برشمرد بدین شرح که لحظه ای نیست که آدمی دمی از نیاز و احتیاج رها و آزاد باشد.گاه خواسته هایش برگرفته از فطرت پاک و معنوی است و گاه مادی و جسمانی. و این در حالی است که باید از فردی طلب نیاز کرد که غنی بوده و توان برآوردن حاجات ما را داشته باشد. با این اوصاف اگر با فردی مواجه شوید که در برآوردن حاجت های شما دستی دارد چه چیزی را از او طلب می کنید؟​


امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد. برادران یوسف، بعد از آزار یوسف(علیه‌السلام)، وقتی متوجه شدند بدكاری كرده‌اند، پشیمان شدند و از پدر خواستند كه «یا اَبانا اِستَغفِرلَنا ذُنوبَنا...» گفتند: پدرجان! تو پیش خدا وجیه هستی، رسول و پیغمبر خدا هستی، پیش خدا آبرو داری، ما گناهكاریم پشیمانیم، از تو می‌خواهیم كه برایمان طلب مغفرت نمایی، یعقوب(علیه‌السلام) هم پذیرفت. ما هم از پدر حقیقی خود بخواهیم كه او برایمان طلب مغفرت كند. یعنی از امام زمان(علیه‌السلام) درخواست كنیم كه بعد از توبة حقیقی، برای ما طلب مغفرت كند زیرا او «وجیه عندالله» است. او محمود خداست، او ولیّ خداست، او همه كاره عالم است این توبه اگر با آن لطفِ مغفرت توأم شود قطعاً كارساز خواهد بود.
الان هم رسول خدا زنده است، باید از رسول خدا بخواهیم، از امام زمان بخواهیم و عرض كنیم: یابن‌رسول‌الله! ای عزیز فاطمه تو می‌دانی ما بیچاره هستیم و پناهی نداریم، یكی از القاب شما «غوث» است. یعنی پناه بی‌پناهان! شما پدر حقیقی ما هستید. ما بچه‌های بدی هستیم ولی شما پدر خوبی هستید، ما نوكرهای بدی هستیم، اما شما خوب آقایی هستید. ما كجا برویم، به چه كسی بگوییم و به كه پناه ببریم؟ ما شما را دوست داریم و تو از قلب ما خبر داری، در زیارت دارد «ولی حقّ مُوَالاتِی» دوستی، حق می‌آورد، ما حقِّ موالات داریم. به شما امید داریم و از شما می‌خواهیم كه شما به ما تصدّق كنید. كه خدا صدقه‌كنندگان را جزای خیر می‌دهد. دست گدایی‌ ما به سوی شما دراز است.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]موری، شاخه گلی، دانه شنی، به مهدی(عج) عشق می ورزد! من چه؟[/h]


یکی از معانی بلند و عمیق قرآنی مساله "تسبیح کل نظام آفرینش در برابر خدای متعال" است. معنای "تسبیح" منزه دانستن خداوند از هر عیب و نقص است به این معنا که هر موجودی اعم از انسان، حیوان، نبات و حتی جماد، نقص وجودی خود را که سراپایش را احاطه کرده است درک می کند و آن را به پروردگاری که غنا و کمال او همه موجودات را احاطه کرده اظهار می کند و او را از هر عیب و نقص منزه می داند
.

[h=4]نسبت انسان با حیوان، نبات و جماد در معرفت امام زمان[/h]در فلسفه خوانده اید که وجود در مقابل ماهیت اصالت دارد و حقیقت وجود، واحد است اما دارای مراتب است. خداوند متعال واجب الوجود و وجود محض، و سایر موجودات هر کدام به حسب میزان قربشان از وجود نصیب می برند.
نکته دیگر این است که وجود چیزی جز کمال و صفات کمالی نیست. حیات، علم، قدرت، تکلم، عشق و... از صفات کمالی به شمار می روند. بنابراین هر موجود به اندازه حظ وجودی اش دارای حیات، علم، قدرت و... است.
وقتی صحبت از سریان شعور و آگاهی موجودات می شود لازمه اش این نیست که همه از حیث دانش مساویند یا همه یک نوع علم و آگاهی دارند یا همه علم و شعورشان مانند انسانهاست و یا اینکه انسان علم آنها را می فهمد. اجمالا باید بدانیم که دلالت آیات بر این است که هیچ موجودی نیست که خداوند را تسبیح نکند گر چه ما آن تسبیح را نفهمیم.
"... وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ..." (1)
هیچ چیز نیست مگر اینكه در حال ستایش تسبیح او مى‏گوید ولى شما تسبیح آنها را در نمى‏ یابید...
آیات و روایات مرتبط با "تسبیح" ما را با بسیاری از مفاهیم دیگری غیر از شعور و آگاهی موجودات آشنا می کند از قبیل سجده موجودات، نطق، اختیار، ترس، رغبت و اکراه، شهادت،...(2)
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه فرموده است: "بزرگوار است خدایی که هر آنکه در آسمانها و زمین است از روی رغبت و اکراه برای او سجده می کند و صورت خود را در برابرش به خاک می مالد و از روی تسلیم اطاعت او می کند و از ترس و خوف او را به رهبری می پذیرد.(3) همچنین از آن بزرگوار آمده است: "درختان در هر صبح و شام خداوند را سجده می کنند. (4)
تسبیح موجودات به معنای شناخت همه ذرات هستی از جایگاه خداوند متعال در عالم است. وحدانیت و ربوبیت او را می دانند و الوهیتش را می ستایند.
آیا می توان گفت همانطور که تمام نظام آفرینش خداوند را می شناسند و به تسبیح او مشغولند، اولیاء برگزیده ی خداوند را نیز می شناسند؟ آیا حتی گیاهان و جمادات، حضرت مهدی (عج) را می شناسند؟
ما علاوه بر ایمان داشتن به این اخبار، به کشف و شهود نیز نایل آمده ایم و خود شنیده ایم که سنگها به وضوح با زبانی ناطق ذکر خداوند می گویند به گونه ای که گوشها آن صدا را می شنود. اگر چشم و دل بصیر و بینا شود و گوش جان سمیع و شنوا گردد و آینه دل از کدورات عالم خاکی صفا و صیقل یابد آن تسبیح را با تمام وجود دریافته و ادراک می نماید​

[h=4]عالَم در سیطره قدرت الهی[/h]دانستیم با عالمی سراسر حیات و علم و آگاهی روبرو هستیم و هر موجودی به اندازه سعه وجودی خود با خالق و رب و اله اش آشناست.
علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان ذیل آیات تسبیح می فرمایند: خداوند متعال به عنوان ولّی مطلق هستی همه امورات را در تحت تدبیر مستقیم خود قرار داده است ولی این ولایت و تدبیر را به هر کسی که خود اذن دهد اعطا می کند و اجازه می دهد آنها به صورت جانشین او در روی زمین کارهای خداگونه انجام دهند. به طور مثال احیاء و اماته از کارهای مختص به خداوند است: "الله یتوفی الانفس حین موتها". ولی اذن میراندن را به یکی از ملائک خود داده است: " قل یتوفاکم ملک الموت ..." . اذن زنده کردن و حتی خلق کردن را به پیامبر خود عیسی علیه السلام داده است:" إذ تخرج الموتی بإذنی" ،"انی اخلق من الطین کهیئه الطیر...".
[h=4]

همه موجودات سر بر آستان ولیّ خدا[/h]روایات بسیاری وجود دارد که حکایت از تصرف در تکوین، توسط برگزیدگان الهی می کند و البته از طرفی هم موید شناخت تمام آفریدگان از اولیاء است.
امام باقر علیه السلام می فرمایند: "در رسول خدا سه خصلت بود که در دیگری نبود ... او بر هیچ سنگی و درختی عبور نمی کرد مگر آنکه برای او سجده می نمودند."
امام علی علیه السلام فرمودند: "من با پیامبر به نواحی پایین مکه و ناحیه درختان آن می رفتم. آن حضرت از هیچ سنگ و درختی نمی گذشت مگر آنکه آن درخت و سنگ می گفت: سلام بر تو ای رسول خدا و من می شنیدم."(5)
همانطور که در روایت ذکر شد اظهار سلام به صورت صوت بوده و حضرت علی علیه السلام آن را شنیده است اما گاهی هم به صورتی است که انسانها آن را نمی شنوند بهر حال ادراک چنین چیزی چه با گوش سر باشد چه با گوش دل، اهل دل می خواهد.
گر تو را از غیب چشمی باز شد با تو ذرات جهان همراز شد
نطق خاک و نطق آب و نطق گل هست محسوس حواس اهل دل
عارف کاشانی در تفسیر شریف صافی ذیل آیه 50 سوره نحل از برخی اهل معرفت نقل کرده: امثال این آیه دلالت دارد که همه عالم در مقام شهود و عبادت اند. هر مخلوقی نیروی تفکر دارد و اعضای بدن همچون پوست، دستان، پاها، زبانها، چشم و گوش تسبیح گو و ناطقند و روز قیامت علیه نفوسی که تسخیرشان نموده شهادت می دهند.
وی در ادامه می گوید: ما علاوه بر ایمان داشتن به این اخبار، به کشف و شهود نیز نایل آمده ایم و خود شنیده ایم که سنگها به وضوح با زبانی ناطق ذکر خداوند می گویند به گونه ای که گوشها آن صدا را می شنود. اگر چشم و دل بصیر و بینا شود و گوش جان سمیع و شنوا گردد و آینه دل از کدورات عالم خاکی صفا و صیقل یابد آن تسبیح را با تمام وجود دریافته و ادراک می نماید.
آیا سزاوار است که پرنده و ماهی و مورچه و یک شاخه گل، ذره خاک و ماسه ای مهدی علیه السلام را بشناسد، عاشقش باشد، منتظرش باشد و ما در اوج غفلت و بی خبری باشیم و پُز روشنفکری به خود گیریم که این حرفها به درد این زمان نمی خورد؟!!

روایات مرتبط با روز عاشورا همه از گریه ملائک و ماهی های دریاها و مرغان آسمانها خبر داده که نشان از شعور و درک جایگاه امام و ولی برگزیده خدا نزد آنان دارد.
روایاتی که مربوط به خاکی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به امّ سلمه دادند و فرمودند: این خاک را در شیشه ای نگهداری کن هر وقت دیدی خاک به خون گرائید بدان که فرزندم حسین به شهادت رسیده است. امّ سلمه می گوید: هر روز به آن خاک نظر می کردم تا یک روز دیدم که تمام خاک تبدیل به خون شده است فهمیدم که امام حسین علیه السلام را به شهادت رسانده اند.
این روایت نیز از فهم و شعور خاک سخن می گوید خاکی که امام حسین علیه السلام را می شناسد. از جایگاه او در هستی مطلع است. به او عشق می ورزد و شهادت او را ناگوار می داند.

[h=4]از خود بپرس[/h]از خود بپرسیم که چه اندازه امام زمان خود را می شناسیم؟ چه میزان از جایگاه بلند او در عالم مطلع ایم؟ چقدر با او انس داریم؟ آیا اگر او را ببینیم شرمنده بی تفاوتی هایمان نسبت به او نخواهیم بود؟ آیا سزاوار است که پرنده و ماهی و مورچه و یک شاخه گل، ذره خاک و ماسه ای حضرت مهدی علیه السلام را بشناسد، عاشقش باشد، منتظرش باشد و ما در اوج غفلت و بی خبری باشیم و پُز روشنفکری به خود گیریم که این حرفها به درد این زمان نمی خورد؟!!!
این روزها از بزرگان می شنویم در زمانی به سر می بریم که جهان آبستن واقعه ظهور است و آن را ظهور صغری نامیده اند. بسیاری روایات مربوط به نشانه های ظهور از صادق ترین انسانهای روی زمین به وقوع پیوسته. اما آیا به راستی ما آماده ایم؟

پی نوشت:
1- 44 اسراء.
2- 74 بقره -11 فصلت – 41 نور – 21 حشر و...
3- خطبه 227 نهج البلاغه.
4- خطبه 133همان.
5- خطبه 185 همان.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]تنها دو قدم تا رضایت امام زمان (عج)[/h]
زندگی مهدوی
یعنی زندگی با حجت حیّ و حاضر، نفس کشیدن با یاد حضرت و خود را وقف امام زمان (عج) کردن.
ما امامی داریم که بر همه احوال ما آگاه است. بیایید كمی بیشتر فكر كنیم، با خود بیندیشیم چگونه می توانیم امام زمان (عج) را از خود راضی نگهداریم. برای پاسخ به این سوال لازم است تا به نحوه زندگیمان بیندیشیم و حواسمان را جمع کنیم ببینیم در رفتار، گفتار و برخوردهایمان در زندگی طوری عمل میکنیم که رضایت امام مهربان را جلب کنیم؟ امام زمان (عج) وظیفه هدایت بندگان را به عهده دارد و از کوچکترین انحراف و کج روی بندگان دلش به درد می آید، آیا ما پیرو ایشان هستیم یا او را آزرده خاطر می نماییم؟
برای دانستن این موضوع لازم است که ایشان را بشناسیم و خواسته های ایشان را بدانیم و طبق آن عمل کنیم.

[h=4]قدم اول در زندگی مهدوی: شناخت امام[/h]برای اینکه زندگی مان عطر حضور امام زمان (عج) بدهد، لازم است صفات و خصوصیات او را بشناسیم. در این باره روایات بسیاری آمده است که شناخت امام زمان (عج) را بر ما واجب می کند، از جمله:
پیامبر گرامى اسلام صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ و آله فرموده است: "هر كس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به‏ مرگ جاهلیت مرده است".
و در روایت دیگرى كه مرحوم كلینى از امام محمد باقر علیه ‏السلام نقل مى‏ كند آمده است: "هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنكه در حال شناختن امامش بمیرد پیش ‏افتادن و یا تأخیر این امر [امر ظهور حضرت] او را زیان نرساند و هر كس بمیرد در حالى كه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خیمه قائم [علیه‏السّلام] با آن حضرت باشد".

• انواع معرفت امام زمان
بی شک شناخت ما از امام زمان (عج) باید به گونه ای باشد که ما را از شبهه های گمراه کننده ملحدان و مدعیان دروغین نجات دهد. شناخت امام دو گونه است. یکی معرفت و شناخت "شخص" امام؛ دیگری معرفت و شناخت "شخصیّت" امام.

١. شناخت شخص امام:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و از مادری به نام نرگس در سپیده دم جمعه پانزدهم شعبان سال 255 هجری قمری در شهر سامرا چشم به جهان گشود.
نام و کنیه حضرت، همانند رسول خدا صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ و آله و لقب معروف حضرت، "مهدی" است. بنا به حکمت الهی، امام مهدی علیه السلام دارای ولادت پنهانی، عمر طولانی، و دو غیبت است و ائمه معصومین علیهم السلام به ظهور ایشان و برپایی حکومت عدل جهانی به واسطه ایشان بشارت داده اند.
بر همه منتظران امام عصر علیه ‏السلام، لازم است كه بنا به فرموده امامان خود با پیروى از فقها و مجتهدان واجد شرایط، اعمال دینى خود را انجام دهند. در زمینه امور اجتماعى و سیاسى نیز وظیفه مردم اطاعت از فقیهى است كه از سوى بزرگان شیعه به عنوان "ولىّ فقیه" معرفی شده است​

2. شناخت شخصیت امام:
شناخت شخصیت امام از اهمیت بیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است كه مى ‏تواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشأ اثر و تحول باشد؛ زیرا اگر كسى حقیقت صفات و ویژگى‏ هاى امام عصر علیه‏ السّلام، و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى را بشناسد و فقر و نیاز خود را نسبت به ایشان واقف شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمى‏شود. بدین منظور لازم است تا با مقام امامت و جایگاه آن و صفات و خصایص امامت آشنا شویم.
این نکته نیز قابل اهمیت است که معرفت دارای درجه است و حدّ اقل و اکثر دارد، امام صادق علیه‏ السلام، در مورد كمترین حد معرفت امام مى‏ فرماید:
"كمترین حد معرفت به امام آن است كه [بدانى] امام مساوى با پیامبر است مگر در درجه نبوت. امام، وارث پیامبر است و همانا اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خداست و باید در هر امرى تسلیم او بود و به سخن و فرمان او عمل كرد". بنابراین حداقل معرفت این است که بدانیم اطاعت از امام واجب است.
برای دست یابی به شناخت درست از امام لازم است تا به عالمان دین و تألیفات(1) ایشان مراجعه کنیم. همچنین زیارت جامعه کبیره که از حضرت امام هادی علیه السلام نقل شده است، منبع ارزشمندی است، که ما را با صفات ائمه معصومین علیهم السلام و جایگاه ایشان در عالم هستی آشنا می کند. البته باید توجه داشت كه شناخت و معرفت حقیقى نسبت به حجت خدا تنها با مطالعه كتاب حاصل نمى‏ شود و در این راه باید از عنایات حضرت حق نیز مدد جوییم.


[h=4]قدم دوم در زندگی مهدوی: اطاعت از امام[/h]قدم بعدی در طی مسیر زندگی مهدوی عمل به احکام دین و اطاعت از دستورات الهی است. در این زمان كه امام معصوم ما، به امر الهی در غیبت به سر می برند، برای اینکه بتوانیم قدم در صراط مستقیم الهی بگذاریم باید با عالِم دینی در ارتباط باشیم، زیرا از یك سو مى‏ دانیم كه در دوران غیبت هیچیك از احكام اسلام تعطیل نشده و باید تا آمدن امام عصر(عج)، به همه احکام اسلام عمل كنیم. در این صورت است كه در راه رضایت آن حجت حق گامی برداشته ایم. از سوى دیگر مى‏دانیم كه امكان دسترسى به امام معصوم و فراگرفتن مستقیم احكام دین از ایشان، براى ما وجود ندارد. حال در این شرایط چه باید كرد؟ آیا دست روى دست بگذاریم و به هیچیك از احكام اسلام عمل نكنیم یا به هر آنچه خود احتمال مى‏ دهیم درست باشد عمل كنیم؟ قطعاً هیچ كدام از این دو راه ما را به مقصود نمى‏رساند.

• پیروی از عالمان دین در زمان غیبت

سوال این است: آیا امامان معصوم علیهم ‏السلام، فكرى براى شیعیان خود در زمان غیبت نكرده ‏اند؟
در پاسخ این پرسش باید گفت: ائمه علیهم ‏السلام، تكلیف ما را در زمان غیبت و عدم دسترسى به ایشان، مشخص كرده و به ما امر فرموده‏ اند كه به فقهاى جامع ‏الشرایط مراجعه كنیم. چنانكه در روایتى كه امام حسن عسكرى علیه‏ السلام از امام صادق علیه ‏السلام نقل مى ‏كند چنین مى ‏خوانیم:
"... امّا هر یك از فقها كه نگه دار نفس خویش، و حافظ دین خود، و مخالف با هوا و خواهش خویش و مطیع امر مولای خود باشد، بر عوام (مردم) لازم است كه از او پیروى كنند و تنها بعضى از فقهاى شیعه هستند كه از این صفات برخوردارند نه همه آنها".
امام عصر علیه ‏السلام، نیز در یكى از توقیعات(2) خود مى ‏فرماید:
"... و امّا در رویدادهایى [كه در آینده] پیش مى ‏آید به راویان حدیث ما مراجعه كنید؛ زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان."
شناخت شخصیت امام از اهمیت بیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است كه مى ‏تواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشأ اثر و تحول باشد؛ زیرا اگر كسى حقیقت صفات و ویژگى‏ هاى امام عصر علیه‏ السّلام، و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى را بشناسد و فقر و نیاز خود را نسبت به ایشان واقف شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمى‏شود​

بنابراین بر همه منتظران امام عصر علیه ‏السلام، لازم است كه بنا به فرموده امامان خود با پیروى از فقها و مجتهدان واجد شرایط، اعمال دینى خود را انجام دهند. در زمینه امور اجتماعى و سیاسى نیز وظیفه مردم اطاعت از فقیهى است كه از سوى بزرگان شیعه به عنوان "ولىّ فقیه" معرفی شده است.( بحث راجع به این موضوع در این نوشتار نمی گنجد)
حال که مرجع تقلید خود را مشخص کردیم راه خیلی آسان می شود و به راحتی می توانیم در راه رضای امامٍ بر حق حضرت مهدی (عج) قدم بر داریم. و ابتدایی ترین کار عمل به واجبات و ترک محرمات است که با زحمت فراوان مراجع، در رساله های عملیه نوشته شده است و کافی است تا رساله مربوط به مرجع خود را تهیه نموده و با سعی فراوان به آن عمل کنیم. در مسیر تلاش، به عنایتهای حضرت مهدی علیه السلام در جهت فهم دین و استواری در راه نیازمندیم و آن وجود مقدس و هدایتگر قطعا ما را یاری می کند حتی اگر از دیدگان پنهان باشد.

[h=4]از آفرینش تا کمال[/h]خداوند متعال انسان را خلق کرد تا وی به مقام عبودیت برسد و در این راه او را رها نکرده بلکه پیامبر صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ و آله و امامان علیهم السلام را راهنمای او قرار داده است. حال وظیفه هر فردی است که تلاش کرده و در مسیر زندگی الگو و رهبر خود را بشناسد و از فرامین او اطاعت کند تا از شر دشمنان درونی و بیرونی در امان باشد و در این زمان که در عصر غیبت هستیم بنا به دستور امام مردم وظیفه دارند به علما و فقیهان دین مراجعه نموده و دستورات دین را ازآنان فرا گیرند.

پی نوشت:
1) تألیفاتی مانند: الكافى، محمدبن یعقوب كلینى (ج1، كتاب الحجة)، كتاب الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانى، كتاب الغیبة، ابوجعفر محمدبن الحسن معروف به شیخ طوسى، كمال‏الدین و تمام‏النعمة، محمدبن على بن الحسین معروف به شیخ صدوق، بحارالانوار، مولى محمدباقر مجلسى (ج51، 52 و 53). بحمدالله همه این كتاب‏ها به فارسى ترجمه شده و در دسترس همگان است.
2) اسحاق بن یعقوب می گوید: از عثمان بن سعید (ره) اولین نایب خاص امام زمان (عج)، خواستم به آن امام برساند. و در ضمن نامه پرسیدم كه در زمان عیبت به چه كسی مراجعه كنیم؟ امام (ع) با خط خودشان در پاسخ چنین مرقوم فرمود:
" امام الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا، فانهم حجتی علیكم و انا حجة الله."
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]عهد و پیمانی همیشگی با معشوق[/h]

یکی از دغدغه های جدی منتظران این است که زندگی شان رنگ و بوی زندگی مهدوی بگیرد. ما همیشه به دنبال این هستیم، که بدانیم زندگی مهدوی چه نوع زندگی ای است؟ یكى از راه هاى ارتباط معنوى با امامان معصوم(علیهم السلام) مخصوصاً امام زمان (عجل الله فرجه)، دعا و توسل به اهل بیت (علیهم السلام)، به ویژه ساحت مقدس امام زمان(عجل الله فرجه) است.

از این رو یكى از وظایف شیعیان در زمان غیبت دعا كردن براى امام زمان (عجل الله فرجه)، بیان شده است. مانند برخى از دعاها، دعای عهد، زیارت آل یاسین، زیارت جامعه و دعاى فرج، که از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است. (1)ادعیه ای مخصوص حضرت صاحب الأمر(عجل الله فرجه)، ادعیه ای است، با مضامین والا. مانند زیارت جامعه که یکی از متقن ترین، جامع ترین و صحیح ترین متون زیارتی شیعه به شمار می آید. و إنشاالله در فرصتی مناسب به شرح زیارت جامعه نیز می پردازیم. و ما در این مجال بر آنیم تا از فضیلت و ارزشمندی دعای عهد، که به عبارتی عهدنامه شیعه با امام زمانش است، صحبت کنیم. عهدنامه ای که می تواند به خودی خود، راه وصول و دستیابی ما به تنها منجی عالم بشریت، قرار گیرد.

رنگ و بوی زندگی مهدوی از لابه لای دعای عهد
بهترین مسیر که زندگی، رنگ و بوی زندگی مهدوی بگیرد، در دعای عهد ترسیم شده است. در دعای عهد، فضیلت های مختلفی وجود دارد و ابعاد مختلف زندگی مهدوی رقم خورده است.
دعای عهد، اول مسیری را که برای زندگی رقم می زند، خداشناسی است. شروع این دعا با اوصاف خداست. کسی که می خواهد امام زمانش را بشناسد اول باید خدا را بشناسد. در دوران غیبت بسیار سفارش شده است، که دعای «اللهم عرفنی نفسک......؛ خدایا خودت را به من بشناسان، که اگر تو را نشناسم پیامبرت را نمی شناسم و اگر پیامبر را نشناسم، حجتت را نمی شناسم و اگر حجت خدا را نشناسم، از دین گمراه می شوم» را زیاد بخوانید.(2)
خداشناسی، مقدمه امام شناسی است. انسانی که به دنبال امام عصر (عجل الله فرجه) است باید انسانی توحیدی و خداشناس و باتقوا باشد. دعای عهد به تعبیری مرامنامه شیعه ولایتمداری است که آرزومند دیدار دلدار خویش است. این شیعه سراپا تقصیر، هر روز صبح دست هم عهدی به سوی آن یگانه حجت خدا بر روی زمین، دراز می کند، تا پیمان و عهدش را، روز به روز محکم تر و استوارتر گرداند.
عهد و پیمان و میثاق با امام از مضامین این دعاست. عهد در زندگی منتظر باید همیشگی باشد. وقتی زندگی بر مبنای انتظار شکل گرفت عهد، دائمی و همیشگی می شود. منتظر واقعی هرگز از عهدش با امام رویگردان نمی شود.

فضیلت دعای عهد
این دعا در زمره ادعیه منقول از حضرت امام صادق (علیه السلام) است، که حراست از آن و ذکر مداومش در عصر غیبت تأکید شده است؛ و ایشان فرموده اند: هر کس چهل بامداد این دعا را بخواند، از یاران حضرت قائم (عجل الله فرجه) خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خداوند متعال او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن حضرت جهاد نماید و به شماره هر کلمه از این دعا پاداش هزار کار پسندیده برایش نوشته می شود و هزار کار ناپسند از پرونده او محو می گردد. (3)
عالمان ربانی به پیروی از این حدیث، خواندن این دعا را در سیره عبادی خود قرار داده اند و هر صبح جزء تعقیبات دائمیِ نماز صبح آنهاست. چنان چه حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) این گونه بودند و در اواخر عمر شریفشان به یكی از نزدیكانشان مرتب می فرمودند:
« صبح ها سعی كن این دعا، «دعای عهد» را بخوانی؛ چون در سرنوشت (عاقبت به خیری) دخالت دارد
خواندن این دعا، در ثواب و اجر مانند آن است که در خدمت ایشان حاضر باشی و در آنچه فرموده باشند، اطاعت و نصرت آنان را کرده باشی. تجدید عهد، موجب اثبات، کمال، اخلاص و ایمان می شود و هم چنین موجب توجه خاص و نظر آن حضرت نسبت به بنده می گردد.

در انتظار حقیقی محبوب
منتظر واقعى هر لحظه انتظار محبوب را مى‏كشد و از خدا مى‏خواهد كه هر چه زودتر او را برساند. بنابراین دعاى فراوان براى فرج آن حضرت، از وظایف همیشگى منتظران مى‏باشد. اگر انسان منتظر، محبوب خویش را نیابد، سعی می كند عدم دوری محبوب خویش را از طریق دیگری مانند تلفن و نامه جبران نماید؛ تا اگر به ملاقات او موفق نشده است، لااقل ارتباط ضعیفی با او داشته باشد.
هم چنین منتظر امام زمان (عجل الله فرجه) وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود، از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد كه از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می كند. و یکی از دعاهایی که می تواند ارادت شیعه را به مولایش نشان دهد، دعای عهد است. چراکه این دعا تنها دعایی است که، طبق روایات، استمرار در خواندن آن سفارش فراوان شده است. و یکی از شرط های رسیدن به کمال از طریق این دعا، در مستمر خواندن دعا می باشد. علاوه بر این، دعا براى تسریع در فرج امام زمان(عجل الله فرجه)، به وسیله آن حضرت نیز توصیه شده است.
دعای عهد، اول مسیری را که برای زندگی رقم می زند، خداشناسی است. شروع این دعا با اوصاف خداست. کسی که می خواهد امام زمانش را بشناسد اول باید خدا را بشناسد.

رسم عاشقی
عهد و پیمان و میثاق با امام از مضامین این دعاست. عهد در زندگی منتظر باید همیشگی باشد. وقتی زندگی بر مبنای انتظار شکل گرفت عهد، دائمی و همیشگی می شود. منتظر واقعی هرگز از عهدش با امام رویگردان نمی شود. قرائت صبحگاهی این دعا با توجه به اینکه از سوی معصوم سفارش شده است، موجب می شود که فراموش نکنیم، پیش از هر کس با امام خود عهد بستیم و اولویت عهد با امام را بر همه پیمان ها حفظ کنیم؛ چرا که:
رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن یا ز جانان یا ز جان، باید دل برداشتن

پی نوشت:
1. منتهى‏الامال، صفحات 559 و 562.
2. ترجمه و تلخیص منتخب الأثر، صفحه220.
3. بحارالانوار، جلد 99، صفحه11.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چه کنیم تا امام زمان(عج) خود به نزدمان بیاید؟[/h]

لازم نیست كه انسان وردی بخواند، زحمتی بكشد و چلّه‌نشینی كند تا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ببیند؛ بلكه اگر انسان تكالیف شرعی خود را با دقّت و جدّیت انجام دهد، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود به سراغ او می‌آید و ممكن است حتّی بارها سعادت این ملاقات نصیبش شود.

[h=2]وظایف و تکالیف ما در عصر غیبت[/h]ما باید فكرمان را روی این مسئله متمركز كنیم كه وظایف و تعهّداتمان را به نحو مطلوب بشناسیم و بدان عمل نماییم.
حال اگر سئوال شود كه این تكالیف چیست، باید گفت: هر كس باید برای انجام دقیق وظایف دینی‌اش، توضیح‌المسائل مرجع تقلید خود را مطالعه كند، قرآن بخواند و به آن عمل كند و در یك كلام، با سلوك و رفتار خود، به جرگه‌ی كسانی درآید كه خداوند درباره‌شان فرموده است: آنها را دوست دارم. كسی كه مشتاق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، باید تلاش كند آنچه را خداوند امر كرده، انجام دهد و از هر چه نهی فرموده، پرهیز نماید. انسان باید مانند اویس قرنی كاری كند كه‌ «ولیّ الله» مشتاق او شود و بویش را از دوردست‌ها استشمام كند.
حال به نمونه هایی از اعمالی که دیدار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تسریع می کند اشاره می نماییم:
1. تهذیب نفس
حجة السلام قدس می گوید: روزی آیة الله بهجت فرمودند: در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود.
روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند؛ نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود.
روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است.
حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم! بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی، هفت سال از خانه بیرون نیامد؛ تا مبادا نامحرم او را ببیند!!​


از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سۆال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی: « وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» (سوره مبارکه نور، آیه 54)
آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم.

2. دوری از نامحرمان

مرحوم آیت الله سید علی مجتهد سیستانی- پدربزرگ آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی دامت برکاته- در مشهد مقدس برای آنکه به حضور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ایشان می فرمود: در یکی از جمعه های آخر، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید.
حال عجیبی به من دست داد و از جای برخواستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید. در زدم، وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند.
وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم! بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی، هفت سال از خانه بیرون نیامد؛ تا مبادا نامحرم او را ببیند!!
آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم​

3. خدمت به مادر
روزی آیت الله العظمی بهاءالدینی به من گفت: «امسال، در مکه‌ی معظمه در مجلسی که آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف داشتند، اسم افرادی برده شد که مورد عنایت آقا بودند، از جمله‌ی آنان حاج آقا فخر بود.
خودم را به حاج آقا فخر رساندم و از ایشان پرسیدم: «چه کرده‌ای که مورد عنایت حضرت واقع شده‌ای؟» گریه کرد و پرسید: «آقای بهاء الدینی نگفت چه گونه خبر به ایشان رسیده است؟» گفتم: «نه»
حاج آقا فخر گفت: «من، کاری نداشته‌ام، جز این که مادر من، علویه است و افلیج و زمین‌گیر شده است. تمام خدمات او را خود بر عهده گرفته‌ام، حتی حمام و شستشوی او را. من گمان می‌کنم، خدمت به مادر، مرا مورد عنایت حضرت قرار داده است.»
بنابراین، خداوند از بنده‌ای راضی است كه دارای ایمان و عمل صالح باشد ـ عمل صالحی كه محصول ایمان است ـ عمل صالح، در اطاعت از خدا و پیامبر و امامان و علما تحقّق می‌یابد. هركس چنین باشد مورد رضا و خشنودی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. تشخیص این مطلب امری بس آسان است؛ هرچه التزام عملی فرد به احكام اسلام بیشتر باشد، قرآن را بخواند، بفهمد و عمل كند و به مسجد و محافل دینی بیشتر رفت و آمد داشته باشد، با افراد مذهبی و علمای دینی بیشتر محشور باشد، بیشتر مورد عنایت و خشنودی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
بیا تا جوانم بده رخ نشانم که این زندگانی وفایی ندارد
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]قیام امام زمان (عج) چگونه قیامی است؟[/h][h=2]

آیا امام زمان (عج) همه کافران و مشرکان را گردن می زند؟[/h]بسیاری از افراد در مورد قیام حضرت تصور می کنند که این قیام منجر به بزرگ ترین و خونین ترین جنگ تاریخ می شود و حضرت سال ها با جنگ و قیام مسلحانه به مبارزه با کفر و شرک و نفاق می پردازد و همه کفار و مشرکین و دشمنان اسلام، حتی مسلمانان سست ایمان را می کشد و بعد از این جنگ خونین، هر کس می ماند، اهل سعادت و ایمان خواهد بود.
معمولاً نقاشی هایی هم که از امام زمان (عج) کشیده می شود، تصویر مردی است که روی اسب نشسته و شمشیر خود را بلند کرده و آماده دادن دستور نبرد است، آیا واقعاً این گونه است؟

[h=2]قیامی فکری و فرهنگی[/h]قضا و تکامل و قطعی درمورد جزییات قیام امام زمان (عج) برای ما ممکن نیست، اما آن چه از جمع بندی روایات و دلایل عقلی به دست می آید، این است که انقلاب جهانی امام زمان (عج)، پیش از هر چیز، انقلابی فرهنگی و فکری است، نه نظامی و کودتایی و به خاطر همین شیوه است که اکثر مردم بدون هیچ جنگ و خون ریزی و مقاومتی، جذب حکومت امام می شوند.
حتی اگر ظهور امام زمان (عج) را در همین سال ها در نظر بگیریم، چگونه می توان تصور کرد که بدون کار فکری و فرهنگی و روشن کردن حقیقت برای مردم، جمعیتی چند میلیاردی حاضر به پذیرش تفکر و عقیده ما شوند و دست از دین و آیین و عقاید و باورهای خود بردارند یا چگونه می توان این جمعیت عظیم را به زور همراه کرد؟
یکی از مهم ترین نشانه های جامعه بی نظیر امام زمان (عج)، صلح، امنیت و عدالت است تا جایی که همه آن حضرت را منجی، یعنی نجات بخش می دانند. با وجود این روشن است که این امر با کشتار و خون ریزی هم خوانی ندارد و هر چند قیام حضرت از روی ظلم و بی عدالتی نیست، اما نمی توان با بزرگ ترین جنگ تاریخ و سال ها خون ریزی و کشتار، جامعه ای سرشار از صلح و عدالت و امنیت را تشکیل داد​

[h=2]دوران رشد عقل ها[/h]این مسئله حقیقتی است که از برخی روایات به روشنی به دست می آید و نشان می دهد دوران ظهور امام زمان (عج)، دوران رشد عقل و معرفت بشر است. به گونه ای که اکثر مردم با مواجه شدن با حقیقت و استدلال و منطق روشن امام، به راحتی آن حضرت را می پذیرند و دست از رفتار و تفکرات اشتباه خود می کشند.
در برخی روایات آمده که امام زمان (عج) به رشد عقلی مردم می پردازند و امام با این امر، مردم را آماده پذیرش حکومت جهانی می کند و آنان را به فرهنگ و تمدن اسلام فرا می خواند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «آن گاه که قائم ما قیام کند، خداوند دست رحمت بر سر بندگان می گذارد و به وسیله او، خرد و اندیشه های انسان کامل می شود.»
برخی روایات از رشد علمی در زمان ظهور امام زمان (عج) سخن به میان آوردند و دوران ظهور را دوران گسترش علم نامیدند و یکی از ویژگی های مهم حکومت امام را گسترش علم دانستند. دراین زمینه امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «دانش 27 بخش داردکه بشر تاکنون، دو بخش آن را آموخته است. به هنگام قیام امام زمان (عج) 25 بخش دیگر بر آن افزوده می شود».

[h=2]

رشد فکری، لازمه پیروزی[/h]از نظر عقلی این ادعا قابل قبول است، زیرا اگر بنا بر جنگ و نبرد بود که این همه تأخیر نیاز نبود و در گذشته که جمعیت و قدرت تسلیحاتی انسان ها کمتر بود، این قیام انجام می شد که پیروزی راحت تر بود. همه می دانیم یکی از عوامل تحقق قیام حضرت، وجود 313 انسان کامل در یک زمان است. به نظر شما با 313 نفر چگونه می توان در جنگی جهانی پیروز شد؟ ممکن است گفته شود این پیروزی با اعجاز الهی و قدرت خاص امامت به دست می آید، نه ابزار و امکانات عادی و شرایط طبیعی، اما در جواب باید گفت اگر این گونه بود که نیاز به همین 313 نفر هم نبود. پس چرا تاکنون ظهور حضرت به تأخیر افتاده است؟
روشن است که ماهیت قیام و ظهور حضرت چیز دیگری است و این تعداد هم مسئولیت مهم تری، غیر از جنگ و فرماندهی نبرد نظامی را بر عهده دارند.

[h=2]کشتار بزرگ توسط پرچم دار صلح؟[/h]یکی از مهم ترین نشانه های جامعه بی نظیر امام زمان (عج)، صلح، امنیت و عدالت است تا جایی که همه آن حضرت را منجی، یعنی نجات بخش می دانند. با وجود این روشن است که این امر با کشتار و خون ریزی هم خوانی ندارد و هر چند قیام حضرت از روی ظلم و بی عدالتی نیست، اما نمی توان با بزرگ ترین جنگ تاریخ و سال ها خون ریزی و کشتار، جامعه ای سرشار از صلح و عدالت و امنیت را تشکیل داد.
دلیل این مسئله این است که حکومتی که با جنگ و زور و مقابله شدید نظامی شکل گرفته است، سرشار از مخالفت های درونی و قیام های مخالفان و کودتاهای کوچک و بزرگ خواهد بود. و چنین جامعه ای روی آرامش و امنیت را نخواهد دید، زیرا در حکومت جهانی حضرت قرار نیست تنها مسلمانان، آن هم شیعیان خالص زنده بمانند و دیگران از دم تیغ بگذرند، بلکه همه مردم در مناطق گوناگون جهان در این حکومت حضور خواهند داشت. اگر ملتی با زور و کشتار مجبور به تسلیم شده باشد، هیچ وقت درستی این حکومت را نخواهد پذیرفت و روزی علیه آن قیام خواهند کرد.
قضا و تکامل و قطعی درمورد جزییات قیام امام زمان (عج) برای ما ممکن نیست، اما آن چه از جمع بندی روایات و دلایل عقلی به دست می آید، این است که انقلاب جهانی امام زمان (عج)، پیش از هر چیز، انقلابی فرهنگی و فکری است، نه نظامی و کودتایی و به خاطر همین شیوه است که اکثر مردم بدون هیچ جنگ و خون ریزی و مقاومتی، جذب حکومت امام می شوند​

[h=2]یقیناً جنگ خواهد شد.[/h]بعد از ظهور امام، افراد و جریان های فکری و حکومت ها و دولت هایی، با حکومت امام مخالفت می کنند و می کوشند مانع پیشرفت قیام و شکل گیری حکومت جهانی حضرت شوند و به هر وسیله ممکن به مقابله و مبارزه با ایشان بر می خیزند. در برابر این گروه از دشمنان، در ابتدا حضرت آنان را نصیحت و هدایت می کند، چه بسا برخی از آنان تحت تأثیر موعظه امام و استدلال قاطع و روشن حضرت قرار گرفته، جذب حکومت ایشان شوند، ولی یقیناً برخی دیگر به لجاجت خود ادامه می دهند که در برابر این گروه، امام با قاطعیت می ایستد و همه آنان را از بین می برد و زمین را از آلودگی وجود این کوردلان مخالف حقیقت پاک می کند.
چون این گروه ها و حکومت ها و دولت ها، از قدرت بسیاری در عالم برخوردارند و منابع مالی و نظامی فراوانی در اختیار دارند، جنگی بزرگ به راه می اندازند و چه بسا مبارزه با آنان سال ها به طول می انجامد، اما این به معنای مقابله نظامی با همه مردم جهان و کشته شدن اکثر آنان نیست، بلکه در نتیجه تلاش های فکری و فرهنگی و مبارزه با سران کفر و ظلم، در نهایت قیام حضرت به پیروزی می رسد و مردم جهان در حکومت جهانی حضرت به صلح و رفاه و امنیت مطلق دست می یابند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]ما غایبیم یا امام زمان؟!![/h]



آنچه می‌خوانید قسمتی از سخنان مرجع عالیقدر؛ «حضرت آیت الله صافی گلپایگانی. مد‌ظله‌العالی» پیرامون بحث مهدویت است که اکنون در کتابی جمع آوری و با نام «مبانی معرفتی مهدویت» منتشر شده است
.
[h=2]او غایب نیست، ما غایبیم[/h]تمام مشكلات ما ناشی از این است كه از امام زمان ارواحنا له الفداء دور شده‌ایم. نجات یك ملّت به امام زمان ارواحنا له الفداء وابسته است. امام زمان ارواحنا له الفداء انسان كامل است. كافی است كه نظر مباركشان بر جان ما بیفتد تا ما انسان شویم، یعنی مبادی میل ما اصلاح شود زیرا كه وجود ائمه تكوینی است، غیب و شهود ندارد، بودنِ هستی به وجود آن حضرت است و هر كس به اندازه‌ نزدیكی به نظر او بقاء و واقعیت می‌یابد و معنی‌دار می‌شود.
امام زمان ارواحنا له الفداء در زمان غیبت مثل خورشیدی كه نورش پشت ابر است، فیض می‌رساند. علّت عدم بهره‌برداری از فیض آن حضرت خودمان هستیم. امام غایب نیست، ما غایبیم. ماییم كه دنیایی شده‌ایم. اگر یك زندگی دینی را آغاز كنیم، با یك نظر امام زمان ارواحنا له الفداء جوهر ما عوض می‌شود و مسّ وجودمان كیمیا می‌گردد. مزّه آدم شدن را اگر بچشیم، چیز دیگری برای ما مزّه‌دار نخواهد بود.
عمده آن است كه معنی واقعیِ انسان‌بودن را كه به نزدیكی به امام زمان ارواحنا له الفداء است درك كنیم و بدانیم مسلّم هر كس به هر جا رسید از دریچه نظر آن حضرت رسید.
خدایا به حقیقت امام زمان ارواحنا له الفداء ، قلب ما را متوجّه آن حضرت و قلب آن حضرت را از ما راضی بگردان.
ما را موفق به حیاتی بكن كه نتیجه‌اش قرب به آن حضرت باشد.
خدایا! مقام معظم رهبری را در پناه امام زمان ارواحنا له الفداء مۆیّد بدار.
و کلام آخر (نگارنده):
عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیماو منتظر است تا که ما بر گردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم ...
تمام مشكلات ما ناشی از این است كه از امام زمان ارواحنا له الفداء دور شده‌ایم. نجات یك ملّت به امام زمان ارواحنا له الفداء وابسته است. امام زمان ارواحنا له الفداء انسان كامل است. كافی است كه نظر مباركشان بر جان ما بیفتد تا ما انسان شویم​

[h=2]امام غائب نه مخفی !![/h]منظور از غیبت امام زمان ارواحنا له الفداء این نیست كه حضرت جایی مخفی شده باشند، بلكه باید متوجّه بود كه حضرت غایب شده‌اند، نه مخفی. باید در مورد این دو مفهوم تأمل كنیم و مفهوم غایب را بفهمیم. متأسفانه بعضی‌ها مقام غیب امام ارواحنا له الفداء را با مخفی كردن یكی گرفته‌اند و در معرفت نسبت به امام به اشتباهاتی گرفتار شده‌اند. درك این مقام به آسانی میسّر نیست، همان‌طور كه خود ائمه می‌فرمایند: «اَمْرُنا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب» ؛ یعنی امر ما بسیار مشكل و رام‌ناشدنی است. و در جایی دیگر می‌فرمایند: «امر ما سرّ در سرّ است» یعنی امر ما سرّی است پنهان در سرّ ؛ پس باید با كمی تلاش آماده درك این مقام شد و بدون تلاشِ فكری و قلبی حقیقت موضوع به‌دست ما نمی‌آید.
مخفی شدن؛ یعنی كسی این‌جا هست و در عرض ما هم هست، امّا مثلاً پشت ‌دیوار پنهان شده است، ولی غایب‌بودن؛ یعنی كسی فوق هستیِ مادّی است، مثل ملائكه كه در غیب هستند و در مقامی بالاتر از عالم مادّه جای دارند. مقام غیب امام زمان ارواحنا له الفداء به جهت واسطة فیض بودن حضرت است و هستی در قبضة مقام غیبی حضرت است و اساساً هر مرحله و مرتبة پایینی در قبضة مرتبه بالاترِ غیبی‌اش قرار دارد. برای روشن شدن واسطة فیض بودن حضرت باید بتوان اثبات كرد كه امام زمان ارواحنا له الفداء از نظر درجة وجودی از تمام ملائكة مقرّب بالاتر است، امّا مخلوق خداست. به قول بزرگان «كُلُّ ما سِوَی الله» است؛ یعنی غیر از خدا هر چه در هستی، كمال محسوب می‌شود، همه‌ در آن مقام جمع است و مراتب وجود در آن حضرت به صورت جامع وجود دارد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
زندگی ما رنگ و بوی امام زمان(عج) دارد؟

زندگی ما رنگ و بوی امام زمان(عج) دارد؟

[h=1]زندگی ما رنگ و بوی امام زمان(عج) دارد؟[/h]
زندگی ما رنگ و بوی امام زمان(عج) دارد؟! چقدر از امام زمان(عج) دور هستیم؟ آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟

آیت الله بهجت(ره) فرمود: وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه قتل آن حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(علیهم السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد.
در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عج) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند!
در این ما فوق هزار سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(عج) در مصایب و گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(علیه السلام) به این مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟! ""
تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان(علیه السلام) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟
پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند. (اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم".(1)
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت، آن حضرت در نامه‌ای به شیخ مفید(ره) فرمودند: "ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند."
وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(علیه السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد​

نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند.
علاوه بر اینکه امام زمان(علیه السلام) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و بر اساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.
آیا می خواهید بدانید فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و تنهایی چیست؟ به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت بفرمایید؛ به ما فرموده اند که روز جمعه احتمال ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) بیشتر است. "یا مولای هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک"(2)
حال اگر عصر جمعه ای بعد از نماز مغرب و عشاء، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان (ارواحنا فداه) ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب زمینی کیلویی بیست تومان گرانتر شده است، شما را به خدا قسم برای کدام یک از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می کنیم؟ نگران کدام یک می شویم؟

آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد، اول می پرسیم دخترم در راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(علیه السلام) را نرنجانی؟ یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان با امام زمانت، نمازت را خواندی؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا نه؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم، آیا رنگ و بوی امام زمان(علیه السلام) را می دهد؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم، آیا وسایلی که مورد استفاده قرار می دهیم، آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(علیه السلام) را می رنجاند؟
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید(ره) فرمودند: "ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند"​

آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام زمان(ارواحنا فداه) باشد؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(علیه السلام) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما بنشینند؟ و خلاصه اینکه آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(علیه السلام) می پسندد؟
دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) بیرون می آمدم، دیدم شخصی فریاد می زند؟ آی دزد، پولم را دزدیدند و …، مردم هم با یک حالت تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند، با خودم گفتم: الان اگر کسی فریاد بزند: امام زمانم نیست، امام زمانم نیامد و …، مردم با یک حالت تمسخر به او نگاه می کنند و می گویند: او دیوانه شده است.
همه این ها یک طرف که اینگونه نیستیم، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان(عج)، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده(3)، طلبکار هم هستیم.
به هر حال یادمان نرود که علاوه بر اینکه امام زمان(علیه السلام) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.

پی نوشت:
1- اصول کافی ، کتاب الحجه ، ح31
2- مفاتیح الجنان –زیارت روز جمعه امام زمان(علیه السلام)
3- حضرت ولی عصر(علیه السلام) می فرمایند: "نحن صنایع الله و الخلق بعد صنایعنا". الاحتجاج ،شیخ طبرسی،ج2، ص466
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]معجون تقویت دوستی امام غائب[/h]

چگونه می‏توان محبت واقعی به حضرت حجت علیه‏السلام را در دل قوی ساخت و بر فروغ آن افزود؟ چگونه می توان محبتی از آن حضرت به دل داشت که در کشاکش روزگاران و فراز و فرودهای زندگی لطمه ای بدان نرسد؟ راز این مطلب در یک کلمه نهفته است، معرفت.

حقیقت معرفت امام
شیخ صدوق (ره) درباره ضرورت معرفت امام و آن چه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند، می نویسد:
«بر ما واجب است که پیامبر[اسلام] و امامان پس از او را که درود خدا بر آنان باد، با نام ها و ویژگی هایشان بشناسیم. این امر، فریضه واجبی است که بر ما لازم آمده است و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی پذیرد، خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه [جاهل] مقصّر».(الهدایة [فی الاصول و الفروع]، صص 28 و 29)
نویسنده کتاب ارزشمند «مکیال المکارم»، مراد و مقصود از «معرفت امام» را که در روایت ها بر آن ها تأکید شده است، چنین توضیح می دهد:
«بدون تردید، مقصود از شناختی که امامان ما تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را چنان که هست بشناسیم، به گونه ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدّعیان دروغین باشد. چنین شناختی جز به دو امر به دست نمی آید: شناختن شخص امام به نام و نسب، و دوم شناخت ویژگی های او. به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است».(مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، ج 2، ص107)

نیازی بیش از پیش
باید دانست شناخت ویژگی های امام، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخوردار است و در واقع، این نوع شناخت می تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحوّل باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی های امام عصر(علیه السلام) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او آگاه شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمی شود.
معرفت، پایه‏ی اصلی محبت است و محبت، عامل بزرگ اجتناب از گناهان و راه اساسی برای تهذیب نفس است، به همین جهت، در روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام رسیده روی مسئله‏ی شناخت، فوق العاده تکیه شده و معرفت خدا و رسول و ائمه‏ی طاهرین، سلام الله علیهم اجمعین، اساس دین و راز رستگاری ابدی معرفی گردیده است

چون که صد آمد نود هم پیش ماست
نکته ای که باید در نظر داشت، این است که شناخت امام زمان(علیه السلام) از شناخت دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی (علیهم السلام) آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(علیه السلام) نیز دست می یابد.

معرفتی در امتداد محبت
طبیعی است که وقتی انسان چیزی را نشناسد و خواص آن را نداند و از مراتب نیاز خود به آن، آگاهی نداشته باشد، آن را دوست نمی‏دارد، اما به عکس پس از شناخت نتایج و ادراک احتیاج خود به آن، نمی‏تواند آن را دوست نداشته باشد، وقتی انسان عظمت و شخصیت و مقام بلند کسی را بشناسد و خود را سراپا نیازمند به او ببیند، قهرا به او محبت پیدا می‏کند و هر چه بیشتر به بزرگواری و فضائل آن شخص، و کوچکی و نیاز خود، واقف شود، خواه ناخواه محبتش به آن شخص، شدیدتر شده و توجهش به او فزونی می‏یابد.

راز رستگاری ابدی
اگر شیعه‏ای، چنان که باید، شناخت و معرفت به مقام والای حضرت حجت، ارواحناه فداه، پیدا کند، و او را از بدی ها و ناپاکی ها رهانده، به مکارم اخلاقی می‏رساند.
پس ای عزیز، اگر دوستی با امام زمان علیه‏السلام چون شمعی کم فروغ در گوشه‏ی شبستان دلت سوسو می‏زند و کم و بیش گرفتار ناشایستگی ها و سیئات روحی هستی، در پی تحصیل معرفتش بکوش و چنان که حق شناخت او است، او را بشناس، تا حب او، مانند خورشیدی تابان، بر همه‏ی وجودت پرتو افکند، قلبت را روشنی و دلت را صفا بخشد، از گناهان نجاتت داده به فضائل و معنویات، نائلت گرداند و همه‏ی آثار ظلمت و تیرگی را از جانت بزداید.

زیرا معرفت، پایه‏ی اصلی محبت است و محبت، عامل بزرگ اجتناب از گناهان و راه اساسی برای تهذیب نفس است، به همین جهت، در روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام رسیده روی مسئله‏ی شناخت، فوق العاده تکیه شده و معرفت خدا و رسول و ائمه‏ی طاهرین، سلام الله علیهم اجمعین، اساس دین و راز رستگاری ابدی معرفی گردیده است.

[h=2]چه کنیم امام زمان را بشناسیم؟[/h]حال ما چه كنیم كه بتوانیم امام زمان خویش را بشناسیم و انس و ارتباط حقیقی با آن حضرت برقرار نماییم؟ در اینجا به برخی از مهم‌ترین راه‌های آن اشاره می‌نماییم:
1.تقوا . 2. عشق و محبت به آن سرور.
تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس می‌باشد یعنی اطاعت كامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او كه خلاصه‌اش انجام واجبات و ترك محرمات می‌شود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پله‌اش طی كند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترك محرمات تا حد امكان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مكروهات هم دوری كند.
تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرت‌ولی‌عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- و اتصال روحی با آن حضرت می‌شود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید، ‌‌امام می‌فرماید:
«...پس هر فردی از شما عمل كند به آن چیزی كه به وسیله آن به محبت ما نزدیك می‌شود و دوری كند از آن چیزهایی كه به وسیله آن به اكراه و خشم ما نزدیك می‌شود. پس به درستی كه امر ظهور ما یك دفعه و ناگهانی است، در وقتی كه توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمی‌دهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید».
شناخت امام زمان(علیه السلام) از شناخت دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی (علیهم السلام) آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(علیه السلام) نیز دست می یابد

امر دوّم برای نزدیك شدن به محضر مبارك امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس می‌باشد. در حدیث گران بهایی كه در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه، مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سۆال می‌كند: «آیا شما برای من دعا می‌نمایید؟ امام رضا -علیه السلام- می‌فرماید:
آیا تو غیر از این را گمان می‌كنی؟
راوی جواب می‌گوید: خیر و سپس حضرت می‌فرماید:
اگر خواستی كه دریابی كه مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر كن و ببین كه در قلبت و در كارهایت چقدر به من محبت داری و به فكر من هستی؟» ( اصول كافی، ج 2، ص 652)
اگر این حالت علاقه با نهایت درجه‌اش در قلب و روح انسان پدید آمد كه امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد كه جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی كه نمی‌توان مثل و مانند آن عنایات و محبت‌ها را در دنیا یافت، به او خواهد شد. لازم به تذکر است که در سایه کشش عشق و دوستی اولیه است که معرفت حاصل شده و بدان واسطه حب و علاقه اولیه میان فرد و امام زمان محکمتر و عمیق تر می گردد.

کی ببینم چهره زیبای دوست؟ کی ببویم لعل شکر خای دوست؟

کی درآویزم به دام زلف یار؟ کی نهم یک لحظه سر بر پای دوست؟
کی برافشانم به روی دوست جان ؟ کی بگیرم زلف مشک آسای دوست؟

 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]امام زمان خود را بشناسیم![/h]

مسأله مهدویت علاوه بر اینكه یك امر مسلّم دینی و اسلامی است، تقریباً به عنوان یك موضوع عمومی در میان بسیاری از امت های گذشته مطرح بوده و مورد انتظار بشر قرار گرفته است. و شناخت امام و به خصوص امام زمان (عج الله فرجه)، عامل پیوند ما با خداوند متعال می باشد.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. (1)
با توجه به این روایت، نشناختن امام زمان خود، به معنی عدم ارتباط با امام است و ارتباط نداشتن با امام، یعنی قطع پیوند هدایت با خداوند و این همان مرگ جاهلیت و خروج از دین و گمراهی است.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: مردم معاف و معذور نیستند به این که امام شان را بشناسند. (2)
شناخت رهبر و راهنما جزء اولین و مهم ترین وظایف یک انسان در زندگی است و کوتاهی در این زمینه غیر قابل جبران است.

[h=2]مهدی کیست؟[/h]حضرت مهدی(عج الله فرجه) امام دوازدهم ما شیعیان، از نسل امام حسین (علیه السلام)، فرزند امام حسن عسگری (علیه السلام) و مادرش «نرگس خاتون» است، که به زبان عربی «نرجس» خوانده می شود. بنا بر قول مشهور مادر حضرت از نسل حواریون و یاران خاص حضرت عیسی (علیه السلام) است.
به دلیل فشار شدید حکومت در آن زمان، تولد امام مخفیانه و با معجزه همراه بود و عده بسیار کمی از آن مطلع شدند. پدر بزرگوارش او را مخفی نگه می داشت تا دشمنان به او دسترسی نداشته باشند. آن امام بعد از شهادت پدر بزرگوارش، از دیده ها غایب گشت و در جامعه ظاهر نگردید. او از آن زمان تا به حال در میان مردم زندگی می کند، اما کسی ایشان را نمی شناسد و تا هنگامی که فرمان قیام از سوی خداوند به ایشان برسد، ناشناس زندگی خواهد کرد. (3)
راه های مختلفی برای شناخت امام زمان (عج الله فرجه) وجود دارد.
حارث ابن مغیره نصری می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم، با چه چیزی امام شناخته می شود؟
فرمودند: به وسیله آرامش و وقار.
عرض کردم: دیگر با چه چیزی؟
فرمودند: او را به وسیله حلال و حرام بشناس، و نیازمندی مردم به او و اینکه او به احدی محتاج نیست، و در نزد او سلاح رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.
وظیفه هر شیعه ای است که امام زمان خود را بشناسد و نمی تواند از زیر این مسئولیت شانه خالی کند. و علاوه بر این، باید روح انتظار را در خود پویا نماید و در همه حال، دعا برای فرج امامش را فراموش نکند.


عرض کردم: آیا به غیر از وصی و فرزند وصی از افراد دیگر هم امام می باشد؟ فرمودند: امام نمی باشد، مگر وصی و فرزند وصی. (4)
اما برای شناخت حضرت ولی عصر (عج الله فرجه)، دو راه کلی وجود دارد: و آن دو راه قرآن و سنّت می باشد.
الف) قرآن كریم:
قرآن كریم تجلّی ذات باری تعالی بر نبی مكرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) است. برخی از آیات قرآن ظهور در مسأله مهدویت داشته و مباحث پایان و آینده جهان را بررسی می كنند و برخی دیگر از آیات با توجه به روایات، به تأویل برده شده است.
به عنوان نمونه دو آیه را ذكر می كنیم:
ما، در «زبور» بعد از ذكر «تورات» نوشتیم، سرانجام، بندگان شایسته من، وارث و حاكم زمین خواهند شد. (5)
امام باقر (علیه السلام) در تأویل و تغییر این آیه فرموده اند: «این بندگان شایسته كه وارثان زمین گردند، حضرت مهدی (عج الله فرجه) و اصحاب او در آخر الزمان هستند. (6)
خداوند برای آنهایی كه ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، وعده داده است، كه آنان را خلیفه روی زمین نموده، همانگونه كه پیش از آنها را خلیفه ساخته بود. (7)
امام سجاد (علیه السلام) بعد از تلاوت این آیه فرمودند: اینان از شیعیان ما هستند. خداوند این كار را در حق آنان به دست مردی از خاندان ما خواهد كرد. آن مرد مهدی این امت است. (8)
نشناختن امام زمان خود، به معنی عدم ارتباط با امام است و ارتباط نداشتن با امام، یعنی قطع پیوند هدایت با خداوند و این همان مرگ جاهلیت و خروج از دین و گمراهی است. امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: مردم معاف و معذور نیستند به این که امام شان را بشناسند.


ب) سنت: روایات گسترده ای، به مسأله مهدویت پرداخته و مباحث آن را شناسانده اند، و در كتاب های حدیثی اهل سنت نیز روایات نبوی متعددی در مورد مسأله مهدویت ذكر شده است، به عنوان نمونه روایت مربوط به حضرت مهدی (عج الله فرجه) در صحیفه حضرت زهرا (سلام الله علیها). جابر می گوید: روزی بر فاطمه (سلام الله علیها) وارد شدم، صحیفه ای را در دست مبارك او دیدم كه اسم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و تمامی اسامی ائمه دوازده گانه (علیهم السلام) در آن ثبت شده بود. جابر همه آن اسامی را ذكر كرده، كه از جمله اسم مبارك حضرت مهدی (عج الله) در این روایت این چنین آمده است: أبا القاسم، م، ح، م، د بن الحسن و هو حجة الله تعالی علی خلقه و امّه جاریه و اسمها نرجس. (9)

[h=2]نتیجه سخن[/h]وظیفه هر شیعه ای است که امام زمان خود را بشناسد و نمی تواند از زیر این مسئولیت شانه خالی کند. و علاوه بر این، باید روح انتظار را در خود پویا نماید و در همه حال، دعا برای فرج امامش را فراموش نکند.

پی نوشت:
1. بحارالأنوار، جلد8، صفحه 368.
2. بحارالأنوار، جلد23، صفحه 88.
3. ترجمه و تلخیص منتخب الأثر، صفحه 123.
4. غیبت نعمانی، صفحه 413.
5. سوره انبیاء، آیه 105.
6. مجمع البیان طبرسی، جلد7، صفحه 66.
7. سوره نور، آیه56.
8. مجمع البیان طبرسی، جلد7، صفحه 152.
9. كمال الدین و تمام النعمه، جلد1، صفحه 420.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]سوره یوسف، شرح حال یوسف زمان ما[/h]

مفهوم غیبت به معنای پنهانی بودن هویت فرستاده الهی برای تدبیر حفظ جان و فراهم شدن امکان ادای وظیفه و مأموریت و مشیت و خواست الهی در بسیاری از قصص قرآن قابل بازشناسی است. ابراهیم، یوسف، ذوالقرنین، خضر، موسی و عیسی(علیهم السلام) همگی در دوره ای از زندگانی، از قوم خود غایب بودند. تدبر در داستان غیبت هر یک از آنان، از حقایق بسیاری درباره غیبت حضرت مهدی(عج الله فرجه) پرده بر می دارد؛ حقایقی چون مفهوم غیبت، عامل غیبت، مکان غیبت، وظیفه امام غایب و وظیفه منتظران و شرایط ظهور.
حال بر آنیم تا شباهت های غیبت حضرت یوسف (علیه السلام) را با غیبت حضرت مهدی(عج الله فرجه) بیان نماییم.
خداوند متعال در آغاز سوره یوسف، سرگذشت یوسف(علیه السلام) و برادرانش را آیت ها و نشانه هایی برای جویندگان حقیقت می خواند. در روایات اهل بیت (علیهم السلام) غیبت حضرت یوسف(علیه السلام) نشانه ای برای غیبت حضرت مهدی(عج الله فرجه) و داستان حضرت یوسف(علیه السلام) درسی برای منتظران او خوانده شده است. با تدبر در آیات این سوره حقایقی درباره غیبت حضرت مهدی(عج الله فرجه) کشف می گردد.

فقط اگر او بخواهد
برادران یوسف (علیه السلام) از نوادگان و فرزندان پیامبران بودند و یوسف (علیه السلام) را فروختند، در حالی که برادران او بودند و آنها یوسف (علیه السلام) را نشناختند تا زمانی که او به آنها گفت: من یوسف هستم.
مردم این امت، منکر نمی شوند زمانی را که خداوند خواسته باشد حجتش مخفی باشد، در آن زمان یوسف(علیه السلام) در مصر بود و بین او و پدرش 18 روز فاصله بود، اگر خدا می خواست که یوسف(علیه السلام) شناخته شود، قادر بود. همانگونه هنگامی که بشارت زنده بودن یوسف(علیه السلام) به یعقوب(علیه السلام) داده شد، به خدا قسم که یعقوب و فرزندانش آن راه را 9 روزه رفتند تا به یوسف رسیدند.
ما شیعیان همچون برادران یوسف(علیه السلام)، اماممان را در چاه غفلت خویش افکندیم. ما از او غافل و او به حال ما آگاه است. برادران یوسف(علیه السلام) روزی به کرده خود آگاه شدند، اما وای به حال روزی که حضرت مهدی(عج الله فرجه) ندای "أنا المهدی" را سر دهند و ما هنوز در خواب غفلت مانده باشیم و منکر امامت ایشان بگردیم

مردم منکر این واقعیت نمی شوند که خداوند همان کاری را که با یوسف(علیه السلام) نمود، که برادرانش هم او را نمی شناختند، همان کار را با حجت خویش انجام دهد و حجت خدا در بازارها رفت و آمد کند، ولی مردم او را نشناسند تا آنکه خداوند به او اجازه دهد تا خود را به مردم معرفی کند، همانطور که به یوسف(علیه السلام) اجازه داده شد و یوسف(علیه السلام) به برادران خود گفت: آیا دانستید که با یوسف(علیه السلام) و برادرش بنیامین در زمانی که جاهل بودید، چه کردید؟ آنها گفتند: آیا تو یوسف(علیه السلام) هستی؟ گفت: من یوسف(علیه السلام) هستم و این هم برادرم است.(منتخب الأثر، صفحه97)

امان ز لحظه غفلت
روایت فوق از امام صادق(علیه السلام) می باشد. و چه زیبا این روایت تنهایی و غربت حضرت را در میان شیعیانشان ترسیم می نماید. این روایت به ما نشان می دهد که ما شیعیان همچون برادران یوسف(علیه السلام)، اماممان را در چاه غفلت خویش افکندیم. ما از او غافل و او به حال ما آگاه است. برادران یوسف(علیه السلام) روزی به کرده خود آگاه شدند، اما وای به حال روزی که حضرت مهدی(عج الله فرجه) ندای "أنا المهدی" را سر دهند و ما هنوز در خواب غفلت مانده باشیم و منکر امامت ایشان بگردیم.
[h=2]

شباهت های داستان دو یوسف
[/h]
بنا بر آیه پانزدهم سوره یوسف، غیبت آن حضرت از دل چاه و در پی حسادت و توطئه برادرانش، آغاز می شود. غیبت حضرت یوسف(علیه السلام) از خویشاوندان و حتی پدر ایشان که یکی از انبیاء الهی بود، صورت گرفت. اما با این غیبت از مقام حجت خدا بودن، پایین نمی آمد.
غیبت حضرت یوسف(علیه السلام) شباهت هایی به غیبت حضرت مهدی(عج الله فرجه) دارد. یکی از آن شباهت ها مکان غیبت کردن بوده است. برادران حضرت یوسف(علیه السلام)، ایشان را در چاه انداختند و غیبت حضرت مهدی(عج الله فرجه) نیز از سرداب آغاز شد.
غیبت بدین ترتیب بود که در شهری که خانه پدرش در آنجا بود یعنی شهر سامرا، برای خانه ها سرداب هایی می ساختند تا خود را در گرمای تابستان، از گرما حفظ کنند. مأموران بنی عباس زمانی که متوجه شدند که حضرت مهدی(عج الله فرجه) در سرداب خانه پدرش به سر می برد، در سرداب را بستند تا امام را از بین ببرند. همانند برادران حضرت یوسف(علیه السلام) که ایشان را در چاهی انداختند که احدی از آن مسیر عبور نمی کرد اما همان خداوندی که حیله آنها را از کار انداخت و حضرت یوسف(علیه السلام) را نجات داد، همان خداوند نیز، حیله بنی عباس را نابود کرد، به طوریکه کور شدند و خداوند متعال بر چشمان آنها پرده افکند تا خروج حضرت مهدی(عج الله فرجه) را نبینند. مانند جدش رسول الله صلی الله علیه و آله که بر دیده قریش، که نقشه قتل او را کشیده بودند، پرده افکند و آن حضرت از میان آنها خارج شد و به مدینه هجرت کرد.
خداوند همان کاری را که با یوسف(علیه السلام) نمود، که برادرانش هم او را نمی شناختند، همان کار را با حجت خویش انجام دهد و حجت خدا در بازارها رفت و آمد کند، ولی مردم او را نشناسند تا آنکه خداوند به او اجازه دهد تا خود را به مردم معرفی کند، همانطور که به یوسف(علیه السلام) اجازه داده شد

درسی از سوره یوسف برای منتظران
حضرت یعقوب(علیه السلام) با اینکه پیامبر بود ولی در فراق حضرت یوسف(علیه السلام) گریه ها می کرد، حضرت یعقوب(علیه السلام) می دانست که حضرت یوسف(علیه السلام) در سلامتی به سر می برد و می دانست که فرزندش در کاخ عزیز مصر در آسایش است، ولی در فراقش گریه می کرد؛ قرآن با مثال زدن داستان حضرت یعقوب(علیه السلام) و حضرت یوسف(علیه السلام) به ما یاد می دهد که در زمان غیبت حضرت مهدی(عج الله فرجه) چطور حضرت را یاری دهیم و چگونه بر غربت و فراق و تنهایی حضرت با سوز دل بگرییم.
یکی از وظایف ما شیعیان در زمان غیبت این است که دائماً به یاد امام زمانمان باشیم و دعا برای فرج ایشان را هرگز فراموش نکنیم.
چرا که ما در روایات رسیده از حضرت مهدی(علیه السلام) خوانده ایم که: برای فرج من دعا کنید تا برای سلامتیتان دعا کنم.(سخنرانی حجت الإسلام دانشمند)
«اللهم بلِّغ مولای صاحب الزمان صلوات الله علیه»
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]بهترین رفیق من[/h]

آیات بسیاری از قرآن کریم به حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)، قیام ایشان و یا وجود مبارکشان تأویل شده است. در این میان روایتی در برخی تفاسیر روایی ذیل آیه 69 سوره نساء، قائم آل محمد(عجل الله تعالی فرجه) را مصداق «حَسُنَ أُوْلَئكَ رَفِیقًا» معرفی می کند.

خداوند در قرآن می فرماید: «مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهْم مِّنَ النَّبِیِّنَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشهُّدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُوْلَئكَ رَفِیقًا؛
و هر کس از خدا و پیامبر اطاعت کند، پس آنان [در قیامت] با کسانی همدم خواهند بود که خداوند بر آنان نعمت داده است، مانند پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان، و اینان چه همدم های خوبی هستند.»
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مِنَ النَّبِیِّینَ» یعنی محمّد، «من الصِّدِّیقِینَ» یعنی علی بن أبی طالب، «من الشُّهَداءِ» یعنی حمزة، «من الصَّالِحِینَ» یعنی حسن و حسین، و «حَسُنَ أُولئِكَ رَفِیقاً» یعنی القائم من آل محمد. (البرهان، ج2، ص 125/ شواهدالتنزیل، ج1، ص 197)

[h=2]امام، همدم و رفیق واقعی[/h]البته در روایات، ائمه اثنی عشری(علیهم السلام) هم مصداق عبارت «حَسُنَ أُوْلَئكَ رَفِیقًا» هستند. همه ائمه (علیهم السلام) و به طور خاص حضرت مهدی(علیه السلام) بهترین رفیق و همدم هستند. امام رضا(علیه السلام) در روایتی مفصل ویژگی های امام را بر می شمارند که از آن جمله امام را، همدم و رفیق واقعی، پدری مهربان و برادری همزاد و مادری دلسوز و همچنین پناه بندگان معرفی می کنند:
الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَاد (کافی، ج1، ص 200/ تحف العقول، ص 439)
یکی از صاحب نظران در این زمینه می گوید:
امام زمان(علیه السلام) منشی ندارد. بی هیچ واسطه، بدون وقت و هماهنگی قبلی، هر کجا و هر وقت او را صدا بزنیم، کریمانه نگاه مهربانش را به ما معطوف می دارد. ایشان از پدر مهربان تر، از مادر دلسوزتر، از برادر نزدیک تر و از هر دوست و آشنایی صمیمی تر است. با تمام ضعف ها و قوت هایمان باز هم دوستمان دارد. وقتی دشمنان او به یمن و برکتش روزی می خورند و ادامه حیات می دهند، هیهات که محبان و شیعیان خود را واگذارد.
رابطه ما با امام باید رابطه علمی، عاطفی، عملی و رفتاری باشد. یعنی باید با مغز و فکر امام را بشناسیم، با دل و عشق و عاطفه، مرید، مخلص، عاشق و مطیعش باشیم و در عمل هم گوش به حرف ایشان بدهیم​

اگر شأن امام شأن پدری است_که هست_ و ما خود را از فرزندان او می دانیم، طبیعی است که همان گونه که با پدر جسمانی خویش با ادب و احترام به گفتگو می نشینیم می توانیم با امام نیز – که پدر معنوی ماست دائما سخن بگوییم و نجوا کنیم و چه بسا حرف هایی را که با نزدیک ترین کسان خویش قابل طرح ندانیم به راحتی با آن رازدار مهربان در میان نهیم هر کس می تواند این گفتگو و نجوا را با زبان و بیان خویش انجام دهد و در هر مشکلی به ولی خدا متوسل شود و با زنده نگه داشتن یاد و احساس حضور دائم او در قلب و جانش، به وظیفه ارتباط و تمسک با امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) جامه عمل بپوشاند. (آشتی با امام عصر(علیه السلام)، دکتر علی هراتیان، ص 98)

[h=2]ارتباطی از جنس معرفت و محبت[/h]مهم ترین نشانه و ویژگی رفاقت ارتباط است. ما باید ارتباطمان را با امام زمانمان برقرار و حفظ کنیم. این ارتباط در واقع یک ارتباط معنوی از جنس معرفت و محبت و عاطفه است. خداوند در آیه 200 سوره آل عمران ما را به رابطه با امام منتظَرمان فرا می خواند، در این آیه آمده است:
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبرِواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلحون؛

ای کسانی که ایمان آورده اید [در برابر مشکلات و هوس ها] استقامت کنید و [در برابر دشمنان نیز] پایدار باشید [و دیگران را به صبر دعوت کنید] و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید، شاید که پرهیزگار شوید.»
امام باقر(علیه السلام) درباره این آیه می فرمایند:
بر انجام واجبات الهی صبر کنید و در برابر دشمنان پایداری کنید و مراقب و مرتبط با امامتان _ که به انتظارش هستید_ باشید.(تفسیر البرهان، ج1، ص 730)
یکی از مصادیقی که در روایات درباره عبارت «رابطوا» در این آیه آمده است ارتباط با ائمه(علیهم السلام) و مطابق روایت فوق ارتباط با حضرت مهدی(علیه السلام) است. ارتباطی که در این آیه مورد توجه است ارتباط معنوی است.

[h=2]چگونه با امام غائب رابطه برقرار کنم[/h]یکی دیگر از صاحب نظران درباره رابطه با امام عصر(علیه السلام) عباراتی با این مضمون دارند:
آن چیزی که ما برایش بازخواست می شویم ارتباط ظاهری با حضرت نیست بلکه ارتباط معنوی است. ارتباط معنوی بسیار بالاتر از ارتباط ظاهری است، ما مکلف به ارتباط ظاهری با حضرت نیستیم، تشرف به خدمت ایشان هدف نیست. هر چند سعادت بزرگی است. معرفت خدا و قرب خدا هم راهش همین مسئله معرفتی و ارتباط معنوی است. (برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام عالی، سایت موعود)
رابطه عاطفی، در کنار شناخت و معرفت امام است و این شناخت و معرفت از طریق اطاعت از ایشان به دست می آید​

رابطه ما با امام باید رابطه علمی، عاطفی، عملی و رفتاری باشد. یعنی باید با مغز و فکر امام را بشناسیم، با دل و عشق و عاطفه، مرید، مخلص، عاشق و مطیعش باشیم و در عمل هم گوش به حرف ایشان بدهیم.
اگر بخواهیم با امام زمان(علیه السلام) رابطه داشته باشیم، باید بعد از شناخت، با ایشان رابطه عاطفی برقرار کنیم. قرآن در آیه 86 سوره نساء می فرماید:
«اذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنهْا؛
اگر کسی به شما سلام کرد، شما جواب گرم تر بدهید.»
پس وقتی می گویید «السلام علیک یا صاحب الزمان» امام زمان سلام شما را می شنود و جواب گرم تری به شما می دهد. (پرتویی از آیه های مهدوی، محسن قرائتی، به کوشش حسن ملائی، ص 82)
برقراری رابطه عاطفی با حضرت مهدی(علیه السلام) می تواند از طریق همین سلام های روزانه به حضرت و صدقه دادن برای سلامتی ایشان و همچنین نجواهای صمیمانه باشد. خواندن ادعیه و زیارات مرتبط با ایشان نیز از آن جمله است. این نکته را هم در نظر بگیریم که رابطه عاطفی، در کنار شناخت و معرفت امام است و این شناخت و معرفت از طریق اطاعت از ایشان به دست می آید.
 

Similar threads

بالا