Common phrasal verbs

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Common phrasal verbs

1=Let's jack up the car.
...................................
ماشینو جک بزن



2=The stores jacked up prices.
.............................................
مغازه ها قیمتها رو بالا کشیدن.



3=Take this drug.It's going to jack you up.
.................................................. ...............
این مواد رو بزن .تو رو میبره اون بالا بالا ها.=از مواد=نشه کردن
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
''Take sb/sth back''

1= I am going to ''take back'' the scarf. I do not like it.
.................................................. .............................
میخوا روسری رو پسش بدم. دوسش ندارم.



2=OK, I should not have said that. I ''take back'' my word.
.................................................. ...................................
باشه ,من نمی بایستی اون حرفو میزدم. حرفمو پس میگیرم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
'' Crack sb/sth up''



1=We all ''cracked up''.
..................................
همه از خنده ترکیدیم=روده بر شدیم.

That was a great comedy. It ''cracked me up.''
.................................................. ..................
فیلم کمدی باحالی بود. در حد ترکوندن مارو خندوند.



2=Don't study too hard. You'll ''crack up''
.................................................. ...........
زیاد درس نخون. قاطی میکنیا!!!=دیونه میشیا!!!
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
"Bring someone down/ up"


2=My grandmother brought me up after my parents died. (raise a child)
بعد از مرگ والدينم، مادربزرگم من را بزرگ كرد.



4=My mother went out of the room when my father brings up sports. (start talking about a subject)
وقتي كه پدرم شروع كرد راجع به ورزش حرف زدن، مادرم از اتاق خارج شد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
I have to ''call in'' sick today.
امروز باید اداره زنگ بزنم که مریضم=نمیتونم بیام.



"Drop in" ( visit, usually on the way somewhere)

1= I often drop in to see my grandmother on my way home from school.

اغلب تو راه خانه تا مدرسه، به مادربزرگم سر ميزنم.




''Drink up'' your milk.
تمام شیرتو سر بکش و بخور.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
"Drop off"

1= David drove his wife, into town and dropped her off at the cinema. (deliver someone or something)
دیوید همسرش را با اتومبیل به شهر برد و او را نزدیک سینما پیاده کرد.

2= My brother often drops off in front of the TV. (fall asleep)
برادرم اغلب جلوي تلويزيون خوابش ميبره.




Jack ''deals in'' cars.
جک تو کار ماشینه=ماشین خرید و فروش میکنه.



You pay and we'll ''square up'' later.
تو الان حساب کن, بعد با هم تصویه حساب می کنیم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
The trip is ''called off''.
مسافرت کنسله=لغو شده.




There's a nip in the air. ''Wrap up'' warm.
بیرون هوا سوز داره. لباس گرم بپوش= خودتو قشنگ بپوشون.





''Tank it up''.
باک رو پرش کن.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
I always ''pour out'' my heart to my parents.
همیشه با پدر و مادرم , دردو دل میکنم.




''Man up'' when you hit problems.
وقتی به مشکلات بر میخوری, مرد باش =شجاع باش.




''Do up'' your coat.
دکمه کتت رو ببند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
''Buckle up''!!!
کمربندتو ببند=تو ماشین, هواپیما, ...




Do you have a ''top-up'' card.
کارت شارژ موبایل دارین؟




We were ''cut off'' in the middle of our conversation.
وسط صحبتمون, تلفن یهو قطع شد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
What a cool ''souped-up'' car !
چه ماشین تقویتی باحالیه !




You can't teach well. You are not ''cut out'' to be a teacher.
خوب نمی تونی درس بدیا!!!!به درد معلمی نمی خوری.




"Take after" = resemble (Inseparable)
=====================================
My second son seems to take after his father.
پسر دومم شبيه پدرشه.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Why did you ''stand me up'' today?
چرا امروز منو کاشتی؟=قال گذاشتی=منتظر نگه داشتی؟




''Open up''!!! It's me, Reza.
در رو باز کن!!! منم , رضا.




Pump it up
صدا بده=وولوم بده
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
She ''took her anger out'' on me.
دق دلیشو رو من خالی کرد=عصبانیتشو رو من خلی کرد.




How much debt did you ''run up''?
چقدر قرض=بدهی بالا آوردی؟




How long will it take to ''pick up'' English?
چقدر طول میکشه تا آدم زبان یاد بگیره؟


The soccer match was ''rained out''.
مسابقه فوتبال , به خاطر بارون , کنسل شد =تعطیل شد=برگذار نشد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Bump into = تصادفي به كسي برخوردن
I often bump into him at the supermarket


My back ''seized up''.
کمرم گرفت.


I ''screwed up'' my test today.
امروز, امتحانمو خراب کردم.


That's a great opportunity. Don't ''pass it up''
فرصت خوبیه. از دستش نده=ولش نکن


I ''fell off'' the bike and ''put my shoulder out''.
از رو دوچرخه افتادم و کتفم در رفت.


He ''fell for'' her in a big way.=''Fall for''
یه دل نه, صد دل عاشقش شده.
خیلی شیفته اون شده.


You can Always ''count on'' me.
میتونی همیشه روم حساب کنی.


The weather will ''clear up'' tomorrow.
فردا هوا صاف میشه.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Bathroom window is ''steamed up''.
پنجره حموم بخار گرفته.



My passport has ''run out''.
اعتبار پاسپورتم تموم شده.


My cell phone is always ''acting up''.
موبایلم همش داره فیلم بازی میکنه= داره خراب میشه.



I know your job is difficult, but you must ''keep at'' it.
میدونم کارت سخته, اما نباید کم بیاری=نباید خسته شی.


''Look up'' the meaning of the word in this dictionary.
معنی کلمه رو تو این دیکشنری پیدا کن.


It is a nice dress. ''Turn around'' and let me see how it looks.
لباس قشنگیه. بچرخ ببینم چطوره.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
This is the non-smoking section. You have to ''put out'' your cigarette.
در این قسمت سیگار کشیدن ممنوع است. سیگارتونو خاموش کنید.


He ''put me down'' in front of my friends.
منو جلوی دوستام خیط کرد=کوچیک کرد=آبرومو برد=کنف کرد.


She always ''puts on'' too much make-up.
اون همیشه آرایش غلیظ میکنه.


Life ''passed me by''.
از زندگی هیچی حالیم نشد.
هیچی از زندگی نفهمیدم.


''Turn in'' your exam paper as you leave the room.
دارین میرین بیرون, ورقهای امتحانتونو تحویل بدین.


People are always ''mistaking me for'' my twin brother.
مردم همش منو با برادر دوقلوم اشتباه میگیرن.


I need a 'pick-me-up to ''pick me up''.
یه نوشیدنی میخوام که حالمو جا بیاره.


Never ''let down'' your friends.
هیچوقت دوستا تو مایوس نکن=ناامید نکن.


She's really depressed. I wish she'd ''snap out of'' it.
خیلی افسرده هست. خدا کنه که از این حالت دربیاد.


I’m sorry. I didn’t mean to say that. It just "slipped out".
متاسفم. قصدم این نبود که اون حرفو بزنم. یهو از دهنم پرید


Saeed needs a new pair of shoes because he has ''grown out of'' his old ones.
سعید یه جفت کفش نو لازم داره اون قدیمیاش براش کوچیک شده.


Jack ''flunked out'' of school.
جک از مدرسه اخراج شد


The plane ''took off'' on time.
هواپیما سروقت پرواز کرد.
هواپیما سروقت پرید.


Jack ''called me up'' on my birthday.
روز تولدم, جک بهم زنگ زد.


Don't forget to ''lock up'' the house.
حواست باشه که تمام در و پنجره های خونه رو قفل کنی.


I've got to get busy. My work is ''piling up''.
باید شروع کنم به کار کردن. کارام داره رو هم انباشته میشه
کارام داره تلمبار میشه.



Jack: I don't know where my book is?
جک: نمیدونم کتابم کجاست.

Mike: Don't worry. It'll ''turn up''.
بی خیال. پیداش میشه.


You must ''keep down'' your weight.
باید وزنتو کم کنی.=بیاری پایین
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
I need to ''get away from'' here for a while.
نیاز دارم یه مدتی از اینجا دور باشم.===برای استراحت //تفریح



Before ''getting in'' my car; I always check the oil.
قبل اینکه سوار ماشین بشم, روغن اونو چک میکنم.



Excuse me; may I ''get through''?
ببخشید ; میتونم رد بشم
یعنی از بین جمعیت عبور کردن



''Put it down'' over there.
بذارش اونجا.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
If you want to ''get ahead'' in you studies, you have to work hard.
اگه میخوای تو درسات جلو بیوفتی, باید سخت کار کنی.



Children are like sponges and will "soak up" information.
بچه ها مثل اسفنج اطلاعات را جذب ميكنن.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
I usually ''work out'' 3 times a week.
معمولا هفته ای 3 بار ورزش میکنم.



Jack: Why don't you ''light up''?
جک: چرا سیکار روشن نمیکنی؟

Mike: No,thanks. I've just ''put one out''.
مایک: نه مرسی. تازه یکی رو خاموش کردم.



Are you going to ''sign up'' for English next term?
ترم بعد زبان ثبت نام میکنی؟


My dad usually ''takes us out'' on Sundays.
بابام معمولا یکشنبه ها ما رو بیرون میبره

واسه تفریح پارک سینما....

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Is there enough cake to ''go around''?
.................................................. .......
کیک به همه میرسه؟

کیک به اندازه کافی هستش که به همه برسه؟



He's ''pulling in'' a lot of money.
...............................................
کلی پول داره پارو میکنه.



We spent the whole day ''shopping around'' yesterday.
.................................................. ..............................
دیروز تموم طول روزو از این مغازه به اون مغازه رفتیم.

یا مغازه ها رو زیر پا گذاشتیم==همه مغازه ها رو قیمت کردیم.



Who ''put you up'' to that stupid work?
.................................................. ........
کی زیر پات نشست که اون کار احمقانه رو انجام بدی؟
کی شیرت کرده ......



When I'm famished, I'd like to ''pig out'' on food.
.................................................. .......................
وقتی که دارم از گرسنگی میمیرم, دوست دارم مثل یه گاو غذا بخورم.



I was ''taken aback'' when he ''answered me back'.'
.................................................. .........................
وقتی باهام دهن به دهن شد, جا خوردم.
وقتی که حاضر جوابی کرد شوکه شدم.



I'll ''pick you up'' at 8 p.m. sharp.
..................................................
سر ساعت 8 میام دنبالت.




Jack had a terrible car crash, I think he's not going to ''pull through''.
.................................................. ..........................................
جک تصادف بدی داشت, فکر نکنم زنده بمونه=دوام بیاره=



It's cold, roll up the window.
..........................................
سرده, شیشه ماشینو یبار بالا.



The police car signaled to us to ''pull in''.
.................................................. ..........
ماشین پلیس علامت داد تا کنار بزنیم.



When do you want to ''settle down'' and start a family?
.................................................. ...............................
کی میخوای سرو سامون بگیری و خونواده تشکیل بدی؟
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Please ''hear me out''!!!
خواهشا حرفمو تا آخر گوش بده
حرفمو قشنگ گوش بده و قطع نکن.



Can you ''add up'' 90 and 80 ?
نود و هشتاد رو میتونی جمع بزنی؟



Jack ''cheated on'' his wife.
جک به همسرش خیانت کرد.



5 ''take away'' 3 equals 2.
پنج منهای 3 مساویست با 2.



Sorry, I didn't mean to ''drag you into'' this problem.
شرمنده, نمی خواستم تو رو تو این مشکل وارد کنم



. The road is ''iced up'.'
جاده یخ زده



Blow up: become very angry
===================================
The boss " blew up " when he saw nobody working.
رئيس وقتي ديد كسي كار نميكنه، عصباني شد.



Break out : escape
=========================
The prisoners" broke out" of jail.
زنداني ها از زندان فرار كردند.



Fed up = annoyed or bored with something
===================

I’m "fed up" with this job.
من از دست اين شغل ذله (خسته) شدم .



.My parents "split up" when I was three
وقتی سه سالم بود ، والدینم از هم جدا شدن (طلاق گرفتن).



Jack has ''fallen out'' with Mary.
جک و ماری با هم اختلافشون شده=باهم دعواشون شده.



I'm ''going on'' for 30/40/50
دارم میرم تو 30 سلگی



Could you please ''spell out'' that word for me again?
میشه اون کلمه رو دوباره واسم هجی کنی؟
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
I won't ''take up''any more of your time.
بیشتر از این وقتتونو نمیگیرم.
بیشتر از این مزاحم وقتتون نمیشم.



They don't ''keep any thing from'' each other.
اونا چیزی رو از هم دیگه مخفی نمیکنند.



S/He always ''tags along'' with me.
هرجا که دارم میرم, به دمم چسبیده.



Tomorrow is Sunday, and I'm going to ''sleep in''.
فردا یکشنبه هستش. و میخوام تا لنگ ظهر بخوابم.



''Shape up'' or ''ship out''.
......................................
یا رفتارتو عوض کن, یا که به سلامت.

درست رفتار کن وگرنه هری=خوش اومدی



I hate her. She always tries to ''order me around''.
ازش متنفرم. همش سعی میکنه که منو امر و نهی کنه.



Many apartments are ''springing up'' all over the city.
آپلرتمانهای زیادی , مثل قارچ, داره تو تمام شهر سبز میشه.



Could you please ''put away'' your books?
میشه لطفا کتاباتو سر جاش بذاری؟




It won't be easy for him to ''explain away'' his mistakes.
واسش آسون نیست که اشتباهاتشو توجیه کنه.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Could you please ''zip up'' my dress?
.................................................. ....
میشه زیپ لباسمو ببندی؟



House prices have ''come down''.
.................................................
قیمت خونه ها پایین اومده.



I never ever ''turn to'' her for any help.
.................................................. ...
هیچوقت, واسه کمک, پیشش نمیرم.



Nice shirt. Would you like to ''try it on''?
.................................................. ..........
پیراهن قشنگیه. دوست داری بپوشیش=امتحان کنی

قبل خرید کردن



Don't try to ''pin the blame on'' me.
.................................................. ...
سعی نکن این تقصیرو به گردن من بندازی

این تقصیر//وصله رو به من نچسبون.



He ''packed up'' his things and left.
..................................................
وسایلشو جمع کرد و رفت.



Let's see if he arrives. We can hold on a couple of minutes.
.................................................. .....................................
بذار ببینم که اون میرسه. میتونیم چند دقیقه صبر کنیم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
These stains won't ''come off''.
............................................
این لکه ها از بین نمیرند.



Don't try to ''mix it up'' with me.
...............................................
سعی نکن با من دعوا کنی.

سعی نکن با من در بیوفتی.

با من کل کل نکن




I'm very tired. Let's ''pack it up''.
................................................
خیلی خسته ام. کار رو تعطیل کنیم.




Name after = اسم كسي را روي كسي ديگر گذاشتن
---------------------------

Helen's parents named Helen after her grandmother.
پدر و مادر هلن اسم مادربزرگش را روي او گذاشتن.




Yesterday, I ''ran over'' a dog.
.............................................
دیروز یه سگ رو زیر گرفتم.



Stand for = نشانگر .... بودن / نمایانگر .....بودن/ نماینده .... بودن
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
I'd like to watch a good movie on TV tonight, but a ton of homework " rules that out".
---------------
دوست دارم امشب يه فيلم خوب از تلويزيون تماشا كنم، اما يك خروار تكليف درسي نمي گذارد.




She was trying to''listen in'' on us.
..................................................
داشت دزدکی حرفامونو گوش میکرد.



My headache isn't serious , It will "wear off" after an hour or so.
--------
سر دردم جدي نست، يكي دو ساعت ديگر از بين مي رود




''Cut it out''. I'm trying to study.
...............................................
بس کنین دیگه=تمومش کنین دیگه. دارم درس میخونم.




Your stomach is ''sticking out''.
..............................................
داری شکم در میاری.
شکمت زده جلو



Zahra and Ali were once engaged, but they have already "broken it off".
---------------------------
زهرا و علي زماني با هم نامزد بودند، اما الان نامزدي شان را بهم زده اند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
My dad is going to ''turn his company over'' to me.
.................................................. ..........................
پدرم میخواد اداره شرکتش رو به من بسپره.




I have a headache, I'm going to have to ''sleep it off''.
.................................................. ..........................
سر درد دارم. باید بخوابم تا بهتر بشه.




They don't seem to ''come to'' an agreement.
.................................................. ................
به نظر نمیرسه که به توافق برسن.




I could ''see through'' him.
........................................
تونستم دستشو بخونم.




What time do you ''punch in''?
.............................................
چه ساعتی کارت ساعت میزنی=برای ورود به اداره مثلا

What time do you ''punch out''?
...............................................
چه ساعتی کارت ساعت میزنی=برای خروج از اداره.




I'll ''answer for'' its consequences.
..............................................
من مسئول عواقبش خواهم بود.





If you are not equal to others, first you have to " catch up " with them then you can " keep up " with them.

اگر در سطح ديگران نيستي، ابتدا بايد خودت را به آنها برساني سپس همپاي آنها حركت كني.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
She was trying to''listen in'' on us.
..................................................
داشت دزدکی حرفامونو گوش میکرد.



When I'm angry, I usually knock hard at the door to ''let off'' steam.
.................................................. .................................................




Just ''sit back'' and relax. I'll cover you.
.................................................. ........
فقط تخت بگیر استراحت کن. من کاراتو انجام میدم.



This is just what really happened. I'm not ''making it up''.
.................................................. ..................................
این همون چیزیه که اتفاق افتاد. از خودم در نمیارم.

از خودم نمیگم=یعنی بهانه نیستش.



Hand out = توزيع كردن / پخش كردن

The teacher "handed the test papers out" among the students.
--------------------
معلم ورقه هاي امتحاني را بين دانش آموزان پخش كرد.



I'm ''dying for'' a cold drink.
..........................................
دلم لک زده واسه یه نوشیدنی سرد.

میمیرم واسه یه نوشیدنی سرد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Hold up = خوب ماندن / سرپا ماندن

Sarah is amazed at how well her car has "held up" over the years.
--------------
سارا از اينكه ماشينش طي سالها خوب مانده شگفت زده شد



Mary works so fast that no one in the office can " keep up with" her.
-------
مريم چنان سريع كار مي كند كه هيچكس در اداره نمي تواند به پاي او برسد.



Why do you "look down on" Peter just because his family is so poor?
--------
چرا پيتر را صرفا بخاطر اينكه خانواده اش خيلي فقير است، تحقير ميكني؟


In order to lose weight , you have to " cut down" on your intake of sugar.
--------------------------
براي لاغر شدن بايستي مصرف شيريني جات را كم كني.



We are going to the airport to "see Peter off "on his trip to Europe.
------------
مي خواهيم به فرودگاه برويم تا پيتر را در سفرش به اروپا بدرقه كنيم.



The drunk driver was slightly injured when he "ran into" a house.

راننده مست به يك خانه كوبيد و كمي زخمي شد.
======================================
It was a shock to "run into" an old friend from high school.

اخيرا به يكي از دوستان قديمي دوران دبيرستان برخورد كردم و خيلي متعجب شدم.



Instead of fixing the TV set, the technician "screwed it up' even more.
-----------
تعميركار به عوض تعمير دستگاه تلويزيون آن رابيشتر خراب كرد.




If you don't "stand up for " your rights in court, the lawyers will try to stick it to you.

اگر در دادگاه از حق خود دفاع نكني، وكلا جرم تو را ثابت خواهند كرد.
==========================================
Frank "stood up for" his friend, who put down by other teenagers nearby.

فرانك از دوستش كه مورد ضرب و شتم نوجوانان محله قرار داشت، دفاع كرد.




Would you please "see me out" to the car? It's very dark outside.
-----------
مي شود لطف كنيد مرا تا دم ماشين برسانيد، چون بيرون هوا خيلي تاريك است.




If you drag your feet while you walk, you'll " wear down" your shoes quickly.

اگر هنگام راه رفتن، پاهايت را روي زمين بكشي ، كفش هايت خيلي زود كهنه مي شوند.
-------------------------------------------------------
The pounding of ocean waves against the coast gradually "wear it down".

برخورد امواج اقيانوس با ساحل بتدريج باعث فرسايش آن ميشود.




You don't have to give me your decision now, "Think it over" for a while.
--------------
لازم نيست همين الان تصميمت را به من بگويي، لحظه اي روي آن خوب فكر كن



Tear down = کوبیدن / با خاک یکسان کردن / خراب کردن

The construction company "tear down" the old hotel.
---------------------
شرکت ساختمانی هتل قدیمی را خراب کرد.



Turn over = برگرداندن / سپردن / واژگون شدن، چپ كردن
----------------------------------------------
The teacher asked the students to "turn over" the answer sheet.
معلم از دانش آموزان خواست كه پاسخنامه را برگردانند.

Mr Ahmadi " turned his jewelry store over" to his son
آقاي احمدي تصميم گرفته است مغازه جواهر فروشي اش را به پسرش بسپارد.

The car was going too fast around the corner and "turned over" twice.
سرعت ماشين سر چهاراه خيلي زياد بود، دوبار چپ كرد.



Look up to = احترام گذاشتن / تحسين كردن
---------------------------------------------------------
Children will most certainly "look up to" their parents if the children are brought up well.

اگر كودكان درست تربيت شوند صد در صد به والدين خود احترام ميگذارند.

Everyone "looks up to" the director of our department because he is a kind and generous person.

همه به مدير گروه آموزشي ما احترام مي گذارند، چون انسان مهربان و با سخاوتي است.




Give it to (Informal): to punish or reprimand severely
-----------------------------------------
My parents really " gave it to" me for coming in late.
پدر و مادرم به حاطر دیر اومدن به خونه حسابی دعوام کردن.



Give away: to reveal or make sth known, often accidentally.
----------------------------------------------------------
I was afraid he'd give away company secrets.
میترسیدم اسرار شرکت رو فاش کنه.



Pass away = در گذشتن، مردن
---------------------------
My grandfather who was suffering from a terrible cancer "passed away" last year.

پدربزرگم كه مبتلا به سرطان شديدي بود ماه قبل در گذشت.



Pin on = به گردن كسي انداختن / نسبت دادن به
-----------------------------------------
I wasn't anywhere near the window when it got broken, You can't "pin that on" me.

وقتي شيشه شكست من اصلا نزديك اون نبودم، نمي تواني آنرا گردن من بيندازي
-----
He tried to "pin the murder on " the victim's husband.

او سعي كرد قتل را به همسر مقتول نسبت دهد.



Many students "put off" doing their assignments until the last minute.

اكثر دانشجويان انجام تكاليف خود را تا آخرين لحظه عقب انداختند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Stand out = متمایز بودن / کاملا مشخص بودن



Keep after = سر كسي را بردن / نق زدن / ياد آوري كردن



Size up: to make an estimate, opinion, or judgment of
-------------------------------------------

She sized up her opponent.




Pin on = به گردن كسي انداختن / نسبت دادن به



to have enough money / knowledge ..etc to buy the things you need, but no more گذران کردن ، سر کردن



Mix up = بهم زدن / گیج کردن



**trade something of** >> عوض کردن ، ردو بدل کردن



**Be cut out for ** (also) *be cut out to be sth*>>شایسته...بودن،، برای.....مناسب بودن


Settle down >> سرو سامون گرفتن



**Laze around**

Definition : to relax and enjoy yourself in a lazy way > به بطالت گذراندن، لم دادن ، استراحت کردن


**Resort to sth ** or **Resort to doing sth ** متوسل شدن به، دست زدن به


***piece something together **>> پهلوی هم چیدین ، کنار هم گذاشتن ، جور کردن ....(واقعیت، داستان..غیره) بازسازی کردن



rake something in
پول پارو کردن ، با پارو پول جمع کردن



Pin on = به گردن كسي انداختن / نسبت دادن به



^^sell something off^^

Definition: to sell something at a reduced price to get rid of it or maybe you need money --> زیر قیمت فروختن ، چوب حراج زدن به



**Tip sb off ( about sth )**

Definition : To warn sb ( esp police ) about sth that is going to happen , especially sth illegal
به گوش کسی رساندن



**Turn against somebody **

Definition: to change from supporting to opposing someone or something
کج افتادن با....، دشمن شدن با... علیه.....شوراندن



**Leaf through something**
Definition : To quickly turn over the pages of a book , etc. without reading them or looking at them carefully

تند تند ورق زدن ( کتاب و .....) ، نگاهی گذرا به چیزی انداختن



**choke somebody up **

Definition : to make someone feel very upset and unable to talk:
تحت تاثیر شدید قرار گرفتن ، توی لب رفتن ، پکر شدن



Play up to : to behave so as to gain favor with someone

چاپلوسی کردن ، خود شیرینی کردن



*Blurt sth out* >> to say sth suddenly without thinking carefully enough
نادانسته چیزی یا اسراری را گفتن ، بند را به آب دادن
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Because of the bad weather we had to "hold off " the picnic until a later date
بخاطر هوای بد مجبور شدیم پیک نیک رو موکول کنیم به یه تاریخ دیگه

Hold off =>to delay doing something until a later time = put off



The control room is "walled off" by soundproof glass.
اتاق کنترل با یک تیغه ( دیوار) شیشه ای عایق صدا، از دیگر قسمتها جدا شده است

wall off ==>to keep one area or room separate from another, by building a wall



He made a mistake but I don't "hold it against him" - we all make mistakes.
اون اشتباه کرد ولی من از این اشتباه بر علیهش استفاده نمیکنم . همه ما اشتباه میکنیم

*Hold sth against sb*= > to continue to dislike someone or not forgive them because of something bad they have done in the past



Sam says he" hits on "his best ideas when he's lying on the beach.
.................................................. ...............................
سم میگه وقتی که کنار ساحل دراز میکشه ،افکار و ایده های خوبی به
ذهنش خطور میکنه

Hit on = come up with



Liverpool were losing by three goals to nil, but in the second half they "hit back" and won the game
تیم لیورپول داشت بازی رو سه هیچ میباخت اما تو نیمه دوم تلافی کردن و بازی رو بردن
.................................................. ..................................
In a TV interview she "hit back at" her critics.
تو مصاحبه تلوزیونی دهن به دهن منتقداش کرد و جوابشون داد
------------------------------------------------------
*hit back* = to reply to attack or criticism >> دهن به دهن شدن ، جواب دادن ، مقابل به مثل کردن=[retaliate]



Look out on = مشرف بودن به / روبروی ...... بودن
----------------------------------------
We really enjoy our new apartment that "looks out on" a river.




Would you please "see me out" to the car? It's very dark outside.
-----------
مي شود لطف كنيد مرا تا دم ماشين برسانيد، چون بيرون هوا خيلي تاريك است.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
If you use this cream, your wrinkles will all be" smoothed out "
اگه از این کرم استفاده کنی ، همه چین چروکای پوست و صورتت از بین میره و صاف میشه

smooth out



Danniel "hid the cake away", hoping to save it for dessert.
.................................................. ...............................
دانیل کیک رو برد قایم کرد ،امیدوار که چیزی واسه دسر بتونه نگه داره

Hide away => If you hide away, you go to a place where very few people can find you



Mona ! Hear me out first, and then you can say whatever you want !
.................................................. ...............................................
مونا،قشنگ تا آخر حرفام رو گوش کن ،بعد هر چی خاستی بگو

Hear sb out =>to listen to all of what someone wants to tell you without interrupting them > حرف کسی را تا آخر گوش کردن



They were "hemmed in" on all sides by the soldiers and the dogs
.................................................. ....................
از همه طرف در محاصره سگها و سربازها بودند

Hem sb/sth in=> to surround somebody or something closely


If we go by taxi, it's going to "work out very expensive ".
اگه با تاکسی بریم ، خیلی گرون در میاد

Work out expensive/cheap etc => be expensive or cheap


Steve's parents "split up "when he was four.
-------------------------------------------------------
وقتی *استیون* چهار سالش بود، پدر و مادرش از هم جدا شدن



Yo guys ! so how are you keeping ? well, Have this and wait for the next one in a little while ......
-----------------------------------------------
. I’m sorry to "drag you into" this mess
متاسفم که تو رو هم درگیر این وضع افتضاح و درام کردم

Drag sb into ( doing ) sth ::to make someone get involved in an unpleasant situation that they do not want to be involved in



"Fussing over" your children will cause them to become spoiled .
توجه بیش از اندازه به بچه ها باعث میشه که لوس بشن

Fuss over = make a fuss over =to pay a lot of attention or too much attention to someone or something



We'll have to "head off " early if we want to get there by midday
اگه میخایم قبل ظهر اونجا باشیم ،باید زود حرکت کنیم بریم

Head off = leave
 
بالا