شب آرزوهاست،دعا میکنم دستانتان هنگام عروج بر آسمان لبریز از احساس خداوند به سویتان باز گردد...
ممنونم عزیزم عالی بودمن امشب ..
دستها را برده ام بالا و از عمق وجود خود
خدایم را صدا کردم نمیدانم چه میخواهی
ولی امشب..
برای تو
برای رفع غمهایت
برای قلب زیبایت
برای آرزوهایت به درگاهش دعا کردم ...
و میدانم !
خدا از آروزهایت خبر دارد
یقین دارم ! دعاهایم اثر دارد ...
آمین ممنون پسر خاله خوبمخیلی عالی دعا کردیامشب عجب شبیست!
اول ارزوی ظهرو امام زمان (عج) رو دارم که از همه ارزوها فک میکنم مهمتر باشه نه تنها برای من بلکه برای همه
بعد برا همه سلامتی و تندرستی ارزو میکنم و امیدوارم زندگیشون سرشار از شادی و لبخند باشه و غم نبینن
و اخرین ارزومم اینه ک هر کی ارزو داره و به صلاحشه خدا براورده کنه (ارزو از این جامع تر؟ ن شما بگید )
مرسی پارمهر
ممنونم زیبا جان دعاگوی دعاهایت هستیمخدایا دستم به آسمانت نمیرسد اما تو که دستت به زمین میرسد ،
عزت عزیزانمان را تا عرش کبریایی خود بلند کن .
محتاجیم به یادی کوچک
خدایا امشب زیباترین سرنوشت را برای عزیزی که این نوشته را میخواند مقدر کن .
خدایا بهترین روزگاران را برایش رقم بزن و او را در تمامی لحظات دریاب مبادا خسته, بیمار ,افتاده و یا غمگین شود .
دلش را سرشار از شادی کن و آنچه را که به بهترین بندگانت عطا میکنی به او نیز عطا کن .
آمین
امشب بزرگیات میشود آرزوهایت
لیلهالرغائب است، مراقب آرزوهایت باش . . .
التماس دعا
مرسی از تایپیکت عزیزم
تا که خفیتم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن لحظه که افتاد و شکست
خدایا به حق لیلة الرغائبت مارو از در خونت نامید برنگردون
مرسی عزیزدلم
ای دوست خریدار دعایت هستم
شرمنده ی آن لطف و صفایت هستم
آن لحظه ک قلبت ب خدا نزدیک است
یاد آور محتاج دعایت هستم....
آمین.ممنون از پست قشنگتونالهی! «دعا» به درگاه تو لجاج است، چون دانی که بنده به چه محتاج است.لیله الرغائب است و اگر دلتان با خداست ما را بی نصیب از دعا نکنید.
آمین
ممنون پارمهر عزیزم
سلام امشب شب ارزوهاست برای این عاشم دعا کنین زود خوب بشه.مشاهده پیوست 151262
جعفر رضایی/متولد 1356/لیسانس اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی تهران/ سال 1380 عاشق دختری بنام مریم شد/چون وضع مادی جعفر خوب نبود پدر مریم با ازدواجشان مخالفت کرد/پنج سال تمام جعفر و مریم برای رسیدن به هم تلاش کردن/سال 85 مریم خود کشی کرد/و جعفر دیوانه شد/ اکنون دو چشم جعفر کوره/به هر کی میرسه میگه هفته دیگه عروسیشه. همه رو دعوت میکنه...