504 واژه ضروری - واژگان سخت

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
س1: Concussion

صدمه، ضربه سخت

س2: Funeral

مراسم دفن

س3: Fury

غضب، آشوب، اضطراب، شدت

س4: Incarcerate

زنداني کردن

س5: Noose

کمند، در دام انداختن

س6: Rash

تند، عجول، بي احتياط

س7: Regiment

دسته دسته کردن، تنظيم کردن

س8: Rescind

باطل ساختن، لغو

س9: Sarcastic

طعنه آميز، نيشدار

س10: Scrutiny

بررسي دقيق، رسيدگي، تحقيق

س11: Shrill

تيز، روشن، جيغ کشيدن

س12: Swamp

پر آب شدن

س13: Teem

فراوان بودن


س14: Attendance

حضور، توجه، مراقبت

س15: Malicious

بر انديش، از روي بدخواهي

س16: Cursory

سرسري، با سرعت و بي دقت

س17: Bribery

رشوه

س18: Gorge

گلو، شکم، زياد خوردن

س19: Decadent

منحط، رو بفساد رونده

س20: Devious

منحرف، گمراه

س21: Cunning

زيرک، مکار، حيله گري

س22: Deceptive

فريبنده

س23: Coercion

اجبار

س24: Duress

سختي، اجبار

س25: Sermon

موعظه، خطبه، اندرز گفتن

س26: Stray

سرگردان، آواره کردن، گمراه شدن

س27: Eulogy

ستايش، تشويق، مداحي

س28: Funeral

مراسم دفن

س29: Connive

چشم پوشي کردن، تجاهل

س30: Fallacious

غلط، سفسته آميز

س31: Dam

سد، مانع شدن، محدود کردن

س32: Exacerbate

تشديد کردن، بدتر کردن، برانگيختن

س33: Inaugurate

گشودن، افتتاح کردن

س34: Farcus

تقليد، مسخرگي، کار بيهوده

س35: Cliche

کلمه مبتذل

س36: Belligerent

جنگجو

س37: Avid

حريص، مشتاق، متمايل

س38: Agnostic

عرفاي منکر وجود خدا
= atheist

س39: Philanthropy

بشر دوستي

س40: Benign

مهربان، بي خطر

س41: Virulent

زهرآگين، بدخيم

س42: Bizarre

عجيب، خيالي

س43: Placid

آرام، راحت، متين

س44: Coax

نوازش کردن، ريشخند کردن

س45: Persuade

وادار کردن، ترغيب کردن

س46: Flattery

چاپلوسي، تملق

س47: Covert

نهان، پناهگاه

س48: Coere

بزور وادار کردن

س49: Conspire

توطئه کردن، هم پيماني

س50: Clandestine

مخفي، غير مشروع

س51: Corrosive

خورنده، فاسد کننده

س52: Sarcastic

طعنه آميز، نيشدار

س53: Cajoleole

گول زدن، چاپلوسي

س54: Persuasion

تشويق، تحريک، متقاعد سازي، اطمينان

س55: Condone

اغماض، بخشيدن

س56: Overlook

مسلط بودن، چشم انداز، چشم پوشي کردن

س57: Spike

ميخ، ميخکوب کردن

س58: Digress

پرت شدن (از موضوع)، گريز زدن

س59: Culpable

مقصر، مجرم

س60: Bump

دست انداز، برآمدگي

س61: Caustic

نيشدار، سوزش آور، تند

س62: Snap

گسيختن، قاپيدن، عجله

س63: Stare

خيره شدن

س64: Viva

زنده باد!

س65: Furtive

دزدکي، مخفي، رمزي

س66: Creak

شکايت کردن

س67: Concur

موافقت کردن، هم راي بودن

س68: Whip

شلاق زدن، تازيانه

س69: Odious

نفرت انگيز

س70: Obligate

ضامن سپردن، متعهد شدن

س71: Perjury

سوگند شکني، گواهي دروغ

س72: Penitent

توبه کار، نادم

س73: Paucity

معدود، کميابي، ندرت

س74: Parsimonious

صرفه جو

س75: Irritate

عصباني کردن، رنجاندن

س76: Coerce

بزور وادار کردن، ناگزير کردن

س77: Mundane

دنيوي، خاکي

س78: Cop

پليس، پاسبان

س79: Coup

برهم زدن، کودتا

س80: Dearth

کميابي و گراني، کمبود

س81: Debris

خرده، باقي مانده، آوار

س82: Discern

تشخيص دادن

س83: Adroit

زرنگ، ماهر

س84: Malevolent

نحس، بدخواه

س85: Chagrin

غم و غصه، آزرده کردن

س86: Myraid

هزارها بيشمار

س87: Testimony

گواهي، مردک، دليل، اظهار

س88: Recipe

دستورالعمل، دستور آشپزي

س89: Cosmetic

فن آرايش و تضمين

س90: Lucrative

سودمند، موفق

س91: Lucid

شفاف، واضح، سالم

س92: Nemesis

انتقام، قصاص

س93: Portray

تصوير کشيدن، مجسم کردن

س94: Nomad

چادر نشين، صحرا نشين

س95: Orphan

يتيم، يتيم کردن

س96: Bully

پهلوان، تحکيم کردن، کلفت، گوشت

س97: Morbid

ناسالم، مريض، وحشت آور

س98: Gruesome

مخوف، نفرت انگيز

س99: Acme

اوج، نقطه کمال، بحران

س100: Exult

شادي کردن، جست و خيز

س101: Nefurious

زشت، نابکار، ناهنجار

س102: Ludicrous

خنده آور، چرند

س103: Whelm

غرق کردن، احاطه کردن

س104: Usurp

ربودن، غضب کردن

س105: Venom

زهر، مسموم کردن

س106: Vigil

احيا، دعاي شب

س107: Abate

فروکش کردن، تخفيف دادن، تنزل

س108: Confer

مشورت کردن، مراجعه کردن، اعطا کردن

س109: Acclimate

مانوس شدن

س110: Dupe

ساده لوح

س111: Prolific

حاصلخيز، نيرومند، فراوان

س112: Siege

احاطه، محاصره کردن

س113: Prognosticate

پيش بيني کردن، تشخيص مرض قلبي

س114: Falsify

تحريف کردن، باطل ساختن

س115: Potpourri

مخلوط، درهم و برهم، عطر گل

س116: Scrutiny

بررسي دقيق، رسيدگي، تحقيق

س117: Plausible

باورکردني، محتمل

س118: Phlegmatic

خونسرد و بي رگ

س119: Plagiarize

سرقت آثار ادبي از ديگران

س120: Abrupt

پرتگاه، ناگهاني، درشت، جدا کردن

س121: Inane

تهي، احمق، فضاي نا محدود

س122: Elapse

گذشتن، سپري شدن، سقوط

س123: Forfeit

جريمه، خطا کردن، هدر کردن

س124: Frugal

صرفه جو، مقتصد

س125: Harass

خسته کردن، اذيت کردن

س126: Hoard

اندوخته، ذخيره کردن

س127: Lethal

مهلک، مرگ آور

س128: Lax

لخت، شل، رها کردن

س129: Rue

پشيماني، دلسوزي کردن، افسوس خوردن

س130: Indispensable

واجب، ناگزير، ضروري

س131: Senile

پير، سالخورده

س132: Hoax

گول زدن، دست انداختن

س133: Naive

ساده، بي تجربه

س134: Phlegm

خونسردي، سستي

س135: Puny

کوچک، ضعيف

س136: Quell

سرکوب کردن، تسکين دادن

س137: Superintend

رياست کردن، نظارت کردن

س138: Dissent

جدا شدن، اختلاف عقيده داشتن

س139: Laud

ستايش کردن، تمجيد

س140: Alleviate

آرام کردن، کم کردن

س141: Impasse

تنگنا، بن بست

س142: Recite

از بر خواندن

س143: Gesticulate

با سر و دست اشاره کردن

س144: Affluent

فراوان

س145: Provoke

تحريک کردن، خشمگين کردن

س146: Impeccable

بي عيب و نقص

س147: Inundate

اشباع کردن

س148: Imbibe

نوشيدن، فرو بردن

س149: Altercate

ستيزه کردن، مشاجره کردن

س150: Cite

ذکر کردن، گفتن

س151: Intervene

مداخله کردن

س152: Antithesis

تضاد، تناقص

س153: Fatalism

اعتقاد به سرنوشت

س154: Pensive

متفکر، محزون

س155: Stitch

بخيه زدن

س156: Incompetent

نا مناسب

س157: Pier

حرز، ستون، اسکله

س158: Innocuous

بي ضرر

س159: Insolent

گستاخ، جسور

س160: Arrogant

متکبر، گستاخ

س161: Haughty

مغرور

س162: Chop

بريدن، جدا کردن

س163: Maneuver

مانور

س164: Parish

بخش، شهر، اهل محله

س165: Inept

بي عرضه، بي معني، نادان

س166: Indolent

سست، تنبل

س167: Incarcerate

زنداني کردن

س168: Incriminate

گرفتار کردن، تهمت زدن

س169: Incumbent on/upon

متصدي، ناگزير

س170: Indigent

تهي دست

س171: Handicap

آوانس، امتياز داد، مانع

س172: Tact

عقل، ملاحظه، مهارت، سليقه

س173: Keen

تيز کردن، شديد بودن، نوحه سرائي، باهوش، مشتاق

س174: Knight

سلحشور، قهرمان، نجيب زاده

س175: Vacant

خالي، بيکار، اشغال نشده

س176: Bachelor

ليسانسه، مهندس، مجرد

س177: Accustom

عادت دادت، آشنا کردن، معتاد ساختن

س178: Contest

مشاجره، رقابت

س179: Gallant

دلاور، شجاع

س180: Cloak

ردا، پنهان کردن

س181: Muddy

گل آلود، گلي کردن

س182: Cot

تختخواب سفري، رختخواب بچگانه

س183: Gest

حرکت، هم صحبت، رفتار، قيافه، اشاره

س184: Upbringing

تربيت، پرورش

س185: Anecdote

حکايت، قصه، ضرب المثل

س186: Loaf

کله قند، وقت تلف کردن، ولگردي

س187: March

سير و روش، پيشروي، راهپيمائي کردن

س188: Shrub

بوته

س189: Puddle

گودال، دست انداز، گل آلود کردن

س190: Prohibit

منع کردن، نهي

س191: Flabby

سست، شل و ول

س192: Absurd

پوچ، ناپسند، مضحک

س193: Costume

لباس

س194: Mediation

ميانجيگري، وساطت

س195: Bandit

سارق مسلح، راهزن

س196: Altogether

روي هم رفته، کاملا، منصفا

س197: Abolish

برانداختن، منسوخ کردن

س198: Frank

رک گو، نيرومند، معاف کردن

س199: Soap

صابون، صابون زدن

س200: Muff

دست پوش، ناشي، خيطي بالا آوردن

س201: Fume

دود، بخار، دود دادن، با غضب حرف زدن

س202: Sergeant

گروهبان، مامور اجرا

س203: Medieval

قرون وسطي

س204: Meteor

شهاب سنگ

س205: Aqueous

آبدار

س206: Halo

هاله، حلقه نور

س207: Ponderous

وزين، خيلي کودن

س208: Mere

مرداب، خالي، انحصاري، تنها

س209: Beau

جوان شيک

س210: Butler

ناظر، پيشخدمت سفره، آبدارچي

س211: Breeze

نسيم، باد ملايم

س212: Villain

ناکس، پست، بد ذات

س213: Mist

مه، غبار، ابهام

س214: Immoderate

بي اعتدال، زياد

س215: Exorbitant

گزاف

س216: Cellar

زيرزمين، انبار

س217: Dine

ناهار خوردن، شام دادن

س218: Leftover

بقايا، پس مانده

س219: Flour

آرد، پودر شدن

س220: Hoop

حلقه، تسمه، احاطه کردن

س221: Scissor

برش، تقسيم، اختلاف

س222: Vanish

ناپديد شدن، به صفر رسيدن

س223: Beforehand

پيشاپيش، قبلا، آماده

س224: Extravagance

افراط

س225: Fortify

نيرومند کردن، تقويت کردن

س226: Spotlight

نور افکن

س227: Vacate

تعطيل کردن، تهي کردن

س228: Weed

علف هرزه، پوشاک

س229: Maid

دختر، پيشخدمت

س230: Corpse

جسد، لاشه

س231: Conceal

پنهان کردن

س232: Recline

خم شدن، تکيه کردن، سرازير کردن

س233: Hereby

بدينوسيله

س234: Adventure

سرگذشت، حادثه، در معرض خطر بودن

س235: Lay

خواباندن، دفن کردن

س236: Slum

محله کثيف، خيابان پر جمعيت

س237: Contrary

مخالف، معکوس

س238: Shriek

جيغ زدن، فرياد

س239: Contraband

قاچاق، کالاي قاچاق

س240: Sinister

گمراه کننده، خطا، فاسد، شيطاني

س241: Wager

شرط بندي کننده

س242: Janitor

دربان، سرايدار

س243: Evidence

گواه، مدرک، شهادت دادن، ثابت کردن

س244: Cemetery

قبرستان

س245: Prominent

برجسته، والا

س246: Scarce

کمياب، ندرتا

س247: Dense

متراکم، احمق

س248: Frigid

بسيار سرد، منجمد

س249: Marvelous

عجيب، جالب

س250: Temper

درست ساختن، ملايم کردن، حالت، خو

س251: Steak

باريکه گوشت کبابي

س252: Comic strip

کارتون، فيلم هاي نقاشي شده

س253: Swell

تورم، باد کردن، برجسته، شيک

س254: Turf

چمن

س255: Salute

سلام، احترام نظامي

س256: Surpass

پيش افتادن از، بهتر بودن از

س257: Miserable

بدبخت

س258: Worthy

سزاوار، شايسته

س259: Vicious

بدکار، نادرست

س260: Approve

تصويب کردن، آزمايش کردن

س261: Moisten

نمدار کردن، مرطوب شدن

س262: Toothpick

خلال دندان

س263: Addict

اعتياد ادن، خو دادن، موتاد

س264: Wary

محتاط، هشيار

س265: Harsh

تند، درشت، زننده، خشن

س266: Vicinity

نزديکي، حومه، همسايگي

س267: Torn

پاره شده
(اسم مفعول tear)

س268: Ghost

روح، شبح

س269: Overthrow

بهم زدن، منقرض کردن

س270: Pretend

وانمود کردن

س271: Denounce

عليه کسي حرف زدن

س272: Outfield

بيرون از محيط

س273: Bulky

بزرگ، جسيم

س274: Consent

موافقت، راضي شدن

س275: Revive

زنده شدن، نيروي تازه دادن، بهوش آمدن

س276: Brawl

داد و بيداد، سر و صدا کردن، جنجال

س277: Spoil

غنيمت، تباهي، فاسد کردن

س278: Lap

دامن، لباس، تا کردن، پيچيدن، با صدا خوردن

س279: Gleam

نور ضعيف، سوسو زدن

س280: Hazy

مه دار، مبهم، گيج

س281: Brute

حيوان صفت، بي رحم

س282: Bewilder

گيج کردن، گم کردن

س283: Complain

شکايت کردن، ناليدن

س284: Swing

تاب خوردن، نوسان

س285: Whirl

چرخانيدن، گردش

س286: Inhale

تنفس، استشمام کردن

س287: Misty

مبهم

س288: Tendency

گرايش، تمايل، استعداد

س289: Horrible

مخوف، ترسناک

س290: Mediocre

حد وسط، متوسط

س291: Arouse

بيدار کردن، تحريک کردن

س292: Boredom

خستگي

س293: Banish

دور کردن، تبعيد، اخراج

س294: Onlooker

ناظر، مراقب، تماشاچي

س295: Pony

اسب کوچک، پرداختن، خلاصه اخبار

س296: Barrel

بشکه، در خمره ريختن

س297: Underestimate

دست کم گرفتن

س298: Diver

غواص

س299: Crop

محصول، حاصل دادن

س300: Masculine

مردانه

س301: Giant

غول، قوي هيکل

س302: Squad

گروه، جوخه

س303: Jockey

اسب سوار حرفه اي، نيرنگ زدن

س304: Juggle

شعبده، حقه بازي، چشم بندي

س305: Mustache

سبيل

س306: Pro

موافق، حرفه اي، براي

س307: Condemn

محکوم کردن، محکوم شدن

س308: Sweat

عرق، عرق کردن، مشقت کشيدن

س309: Deduce

استنباط کردن، کم کردن

س310: Puppet

عروسک خيمه شب بازي، دست نشانده

س311: Nimble

چابک، تردست

س312: Horrid

ترسناک، نفرت انگيز

س313: Rave

ديوانه شدن، غوغا

س314: Undergo

تحمل کردن، دستخوش چيزي شدن

س315: Overstate

اغراق گفتن، گزافه گوئي

س316: Lunge

حمله ناگهاني، خيز

س317: Wreck

خرابي، خسارت وارد آوردن

س318: Torrent

سيل، جريان شديد

س319: Gloom

تاريکي، دلتنگ بودن، افسردگي

س320: Gang

دسته، جمعيت، سفر کردن، جمعيت تشکل دادن

س321: Molest

آزار رساندن، معترض شدن، تجاوز

س322: Crew

خدمه کشتي، کارکنان هواپيما

س323: Resent

رنجيدن از، اظهار تنفر از

س324: Violent

تند، سخت، قاهرانه

س325: Stubborn

سمج، خودسر، کله شق

س326: Bold

شجاع، خشن

س327: Statue

تنديس، پيکرسازي

س328: Claw

پنجه، چنگ زدن

س329: Detour

انحراف

س330: Collide

تصادف کردن، برخورد

س331: Ambuscade

سرپناه، دام، کمين گاه

س332: Wretch

بدبخت، بي وجدان، پست

س333: Rancher

دامدار

س334: Horn

شاخ، شيپور، نوک

س335: Frown

اخم کردن

س336: Baffle

سپر، دستپاچه کردن

س337: Obedience

فرمانبرداري، اطاعت

س338: Delegate

نمايندگي دادن، وکيل

س339: Constitute

تشکيل دادن، تاسيس کردن، ترکيب کردن

س340: Entrust

واگذار کردن، به امانت سپردن

س341: Attorn

اجاره داري کردن

س342: Intrepid

شجاع

س343: Vermin

جانوران موذي، حشرات موذي

س344: Dragnet

تور يا دام ماهيگيري

س345: Audacious

بي پروا، بيشرم

س346: Resolute

ثابت قدم، تصويب کردن، ثابت

س347: Daunt

رام کردن، ترساندن

س348: Owe

بدهکار بودن

س349: Invastion

تاخت و تاز، هجوم، تعرض

س350: Paratrooper

سرباز چترباز

س351: Gore

سوراخ کردن، خون

س352: Spence

آبدارخانه

س353: Sorrow

سوگ، غمگين کردن، تاسف خوردن

س354: Beef

گوشت گاو، شکايت کردن، تقويت کردن

س355: Penalize

جريمه کردن، تاوان دادن

س356: Creep

خزيدن، مورمور شدن

س357: Mate

همدم، همسر، شاه مات کردن

س358: Waterfront

اسکله، آب نما

س359: Homicide

آدم کشي، قتل

س360: Precaution

احتياط، پيش بيني

س361: Lieutenant

وکيل، ستوان

س362: Muddle

خراب کردن، گيج کردن، درهم و برهم کردن

س363: Jagged

دندانه دار، ناهموار

س364: Pebble

سنگلاخ، سنگريزه

س365: Foul

گير کردن، خلاف

س366: Corn

دانه، غله، نمک زدن

س367: Pesticide

آفت کش، حشره کش

س368: Ambush

پناهگاه، کمين کردن

س369: Lown

آرام، ساکت

س370: Troop

عده سربازان، رژه رفتن

س371: Pledge

گرو گذاشتن، متعهد شدن

س372: Morsel

تکه، مقدار کم، لقمه کردن

س373: Mouthful

لقمه، دهن پر، مقدار

س374: Grain

دانه، جوانه زدن

س375: Spell

طلسم، حمله، افسون کردن، هجي

س376: Harvest

محصول، درو کردن، نتيجه

س377: Peach

فاش کردن، هلو، دختر زيبا

س378: Ranch

دامداري کردن

س379: Cuddle

درآغوش گرفتن، نوازش کردن

س380: Drab

رنگ و روغن، کسل کننده

س381: Coarse

درشت، بي ادب، ذخيم

س382: Sauce

سوس، چاشني غذا

س383: Pine

غم و اندوه، نگراني، غصه خوردن

س384: Inn

مهمانخانه، مسکن دادن

س385: Linger

درنگ کردن، مردد بودن

س386: Reunion

انجمن، اجتماع

س387: Valiant

دلاور، شجاع، نيرومند

س388: Lamb

آدم ساده، گوشت بره

س389: Prosper

رونق يافتن، پيشرفت کردن

س390: Barn

انبار، انبار کردن

س391: Captive

دستگير کردن، اسير

س392: Fragile

شکننده، ضعيف

س393: Defiant

بي اعتنا، مخالف، جسور

س394: Perplex

گيج کردن، بهت زده کردن

س395: Endear

گران کردن، عزيز کردن

س396: Acquit

برطرف کردن، ادا کردن، پرداختن

س397: Superficial

ظاهري، سطحي

س398: Graze

چراندن

س399: Taciturn

کم حرف، آرام

س400: Uncommunicative

بي علاقه به تبادل فکر، خاموش، کم حرف

س401: Reptile

حيوان خزنده، آدم پست

س402: Slander

تهمت زدن

س403: Splinter

متلاشي شدن، تراشه

س404: Rescind

باطل ساختن، لغو

س405: Commonplace

پيش پا افتاده، معمولي، همه جائي

س406: Thwart

بي نتيجه گذاردن، خنثي کردن، مخالفت کردن

س407: Startle

تکان دادن، از جا پراندن، جهش

س408: Vacillate

دودل بودن، ترديد داشتن، تلو تلو خوردن

س409: Verbose

دراز، پرگو

س410: Worthwhile

ارزنده، قابل صرف وقت

س411: Applause

کف زدن، هلهله، تحسين

س412: Pilgrim

زائر، مسافر، مهاجر

س413: Evade

طفره رفتن، تجاهل کردن

س414: Fee

مزد، پاداش، شهريه، اجير کردن

س415: Finery

زيور، آرايش

س416: Allowance

جيره دادن

س417: Poll

راي گيري

س418: Bay

دفاع کردن در مقابل، عاجز کردن

س419: Simile

تشبيه، استعاره

س420: Unjust

غير عادلانه، ستمگر، ناروا

س421: Sporadic

تک و توک، پراکنده، انفرادي

س422: Quandary

سرگرداني، حيرت، معما

س423: Rabid

بداخلاق، متعصب، خشمگين

س424: Hopefully

ايشالا

س425: Fanatic

ديوانه، دارا احساسات شديد

س426: Rendezvous

ميعاد، وعده گاه، قرار ملاقات گذاشتن

س427: Dawn

فجر، طلوع، آغاز شدن

س428: Sarcasm

ريشخند، طعنه

س429: Mischief

اذيت، شرارت، موذيگري

س430: Fury

غضب، آشوب، اضطراب، شدت

س431: Arbiter

حکم، داوري کردن، قاضي

س432: Cram

پر کردن، با شتاب ياد گرفتن

س433: Anoint

روغن مالي کردن

س434: Elate

سربلند، بالا بردن، محفوظ کردن

س435: Knot

گير انداختن، گره خوردن

س436: Banquet

مهماني، ضيافت

س437: Bale

عدل، مصيبت، رنج، رقصيدن

س438: Surgeon

جراح

س439: Terse

مختصر و مفيد

س440: Grief

غم و اندوه، رنجش

س441: Scowl

اخم، ترشروئي

س442: Tip

محرمانه رساندن، نوک

س443: Contempt

تحقير، اهانت

س444: Detest

نفرت داشتن از

س445: Untie

باز کردن، گشودن، حل کردن

س446: Tiptoe

با نوک پا راه رفتن

س447: Sloppy

شلخته، درهم و برهم

س448: Blot

لکه دار کردن، بدنامي، عيب

س449: Barge

سرزده وارد شدن، با قايق حمل کردن، کرجي

س450: Exonerate

تبرئه کردن

س451: Allegiance

وفاداري، بيعت، تابعيت

س452: Slavery

بندگي، بردگي

س453: Anniversary

سوگواري ساليانه، جشن يادگاري

س454: Counterfeit

جعلي، جعل کردن

س455: Fallible

جايزالخطا

س456: Stove

بخاري، کوره

س457: Guzzle

بلعيدن، سرکشيدن

س458: Confess

اقرار کردن، اعتراف

س459: Incite

انگيختن، باصرار وارد کردن

س460: Troth

وفاداري، راستي، نامزدي

س461: Hath

has

س462: Swindler

گول زدن، قاچاق، کلاه بردار

س463: Punctual

وقت شناس، خوش قول

س464: Quench

سخت کردن،فرو نشاندن، دفع کردن

س465: Collapse

از حال رفتن

س466: Tyranny

استبداد، حکومت ستمگرانه

س467: Realm

کشور، حدود، سلطنت

س468: Goddess

الهه، رب النوع

س469: Utter

مطلق، گفتن، فاش کردن

س470: Pacify

صلح دادن، آرام کردن

س471: Beckon

اشاره کردن، با اشاره صدا زدن

س472: Foam

کف

س473: Cliff

ديواره، پرتگاه

س474: Awkward

زشت، سرهم بند، غير استادانه

س475: Tile

کاشي

س476: Plaster

گچ کاري کردن

س477: Suspicious

بدگمان، مشکوک

س478: Resentful

بي ميل

س479: Whereabout

محل تقريبي، مکان

س480: Vigor

قدرت، انرژي، توان

س481: Envy

حسادت، غبطه خوردن

س482: Needy

نيازمند

س483: Dismal

دلتنگ کننده، ملال آور

س484: Tray

سيني، حمام

س485: Ladder

نردبان، پله

س486: Appoint

برقرار کردن، مامور کردن تعيين

س487: Monument

مقبره، اثر تاريخي

س488: Mutilate

تحريف کردن، ناقص کردن

س489: Brave

دلاور، شجاع

س490: Campaign

مبارزه، جنگيدن

س491: Lodge

منزل، خيمه زدن

س492: Disastrous

مصيبت آميز، منحوس

س493: Possession

تملک، تسخير

س494: Praise

تحسين کردن، پرستش، ستايش

س495: Commend

ستودن

س496: Apology

پوزش، عذرخواهي

س497: Daze

گيج کردن

س498: Mourn

سوگواري، ماتم

س499: Pond

استخر، مخزن، برکه

س500: Biblical

وابسته به کتاب مقدس

س501: Ethnic

نژادي، کافر، قومي

س502: Mortuary

دفن، مرده اي

س503: Mortify

رياضت دادن، کشتن، رنجاندن

س504: Ape

ميمون، بوزينه

س505: Wail

شيون کردن، ناله

س506: Shack

کلبه، زيستن، کاشانه

س507: Culprit

متهم، مقصر

س508: Occupant

ساکن، مستاجر، اشغال کننده

س509: Ark

کشتي، قايق، صندوقچه

س510: Roam

گردش کردن، تکاپو

س511: Morality

صيرت، اخلاقيات

س512: Verse

شعر گفتن، به نظم آوردن

س513: Cripple

چلاق، زمينگير

س514: Hostess

زن مهماندار

س515: Cub

توله، بچه شير

س516: Frugal

صرفه جو، با صرفه، مقتصد

س517: Commuter

تبديل کردن، مسافرت کردن

س518: Subside

نشست کردن، فروکش کردن

س519: Jest

لطيفه، گوشه کنايه، شوخي کردن

س520: Comprehend

دريافتن، فراگرفتن

س521: Pauper

فقير، بي نوا

س522: Clumsily

ناشيانه

س523: Stumble

لغزيدن، تلوتلو خوردن

س524: Hill

تپه، انباشتن

س525: Imprison

زنداني کردن، نگهداشتن

س526: Pastry

شيريني، شيريني پزي

س527: Decay

تباهي، ضعيف شدن

س528: Delinquent

مقصر، مجرم

س529: Undernourished

سو تغذيه

س530: GRieve

غمگين، غصه دار کردن، اذيت کردن

س531: Feeble

ضعيف، نحيف

س532: Blink

چشمک زدن، نگاه مختصر

س533: Fort

حصار، قلعخ، تقويت کردن، قوي

س534: Benedict

مبارک، خجسته، ملايم

س535: Grant

اعطا کردن، اجازه دادن

س536: Rash

تند، عجول، بي احتياط

س537: Coast

کنار دريا، سرازير رفتن

س538: Whisper

پچ پچ کردن، نجوا

س539: Exile

تبعيد کردن

س540: Plague

آفت، آزار رساندن

س541: Thrifty

خانه دار، صرفه جو، مقتصد

س542: Stingy

خسيس

س543: Descendant

نوه، نسل، اولاد

س544: Bout

درباره
= about

س545: Pitcher

کوزه، پارچ

س546: Swift

سريع

س547: Witty

شوخ، کنايه دار

س548: Mud

لجن، گل آلود کردن

س549: Shrill

تيز، روشن، جيغ کشيدن

س550: Pierce

شکستن، نفوذ کردن

س551: Pour

جاري شدن، پاچيدن

س552: Jolly

خوشحال، بذله گو

س553: Fellow

شخص، آدم، يارو

س554: Chimney

کوره، دودکش، تنور

س555: Distress

توقيف، مضطرب کردن

س556: Indistinct

نامعلوم، ناشنوا، درهم، آهسته

س557: Mumble

زيرلب سخن گفتن، من من کردن

س558: Orphanage

پرورشگاه، يتيم خانه

س559: Abuse

سو استفاده، ضايع کردن

س560: Scold

آدم بد دهان، بد اخلاقي کردن

س561: Patriotic

ميهن دوست

س562: Twinkle

چشمک زدن، تلالو

س563: Valley

شيار، دره

س564: Valor

شجاعت، اهميت

س565: Veteran

کهنه کار، کارازموده

س566: Poke

ضربه، فشار با نوک انگشت

س567: Mockery

استهزا، زحمت بيهوده

س568: Bunt

اصلاح کردن

س569: Mighty

نيرومند، توانا، بزرگ

س570: Deserve

شايسگي، سزاوار بودن

س571: Whistle

سوت زدن

س572: Uneventful

بي حادثه، بدون رويداد مهم

س573: Hatch

دريچه، نتيجه

س574: Coffin

تابوت

س575: Recklessness

بي باکي، بي پروائي

س576: Parachute

چتر نجات، با چتر پريدن

س577: Dean

رئيس کليسا، ريش سفيد

س578: Accuse

متهم کردن، تهمت زدن

س579: Untidy

درهم و برهم، نامرتب

س580: Hostel

شبانه روزي (دانشکده)، هتل

س581: Charter

اجاره کشتي

س582: Entitle

حق دادن، لقب دادن

س583: Cheer

هورا، تشويق کردن

س584: Surrender

واگذاري، تحويل دادن، صرف نظر

س585: Inoculate

تلقيح کردن، آغشتن

س586: Foolish

مزخرف، ديوانه، ابلهانه

س587: Utensil

دستگاه، اسباب، ظروف

س588: Discard

دور انداختن، ترک کردن

س589: Spontaneous

خود بخود، فوري، بي اختيار

س590: Rehearsal

تکرار ، تمرين

س591: Attorney

حقوقدان، وکيل

س592: Buncombe

حرف چرند، چاخان، توخالي

س593: Hasty

با عجله، زودرس، دستپاچه

س594: Matrimony

زناشوئي، عروسي، ازدواج

س595: Boast

باليدن، خودستائي

س596: Lessen

کمتر شدن، تخفيف يافتن

س597: Chuckle

با دهان بسته خنديدن

س598: Abroad

پهن، گسترش يافته، خارج از کشور

س599: Vague

مبهم، غير معلوم

س600: Tempest

تندباد، هيجان

س601: Dure

تحمل کردن، بردباري
= endure

س602: Avail

سودمند بودن، کمک، ارزش

س603: Coeducational

مختلط، پسرانه و دخترانه

س604: Drowsiness

خواب آلودگي، کسالت

س605: Narcotic

مسکن، ماده مخدره

س606: Jail

زندان، حبس کردن

س607: Incident

رويداد، ظهور کردن

س608: Scorch

تاول زدن، سوختگي

س609: Tablecloth

سفره، روميزي

س610: Aggravate

بدتر کردن، اضافه کردن، خشمگين کردن

س611: Decline

نقصان، کاهش، نپذيرفتن

س612: Multitude

گروه بسيار، انبوه

س613: Nominate

کانديد کردن، معرفي کردن، نامزد کردن

س614: Beset

حمله کردن، مضطرب کردن، احاطه

س615: Wrath

خشم، غضب

س616: Poverty

تنگدستي، کميابي

س617: Sting

سوزش، گزيدن

س618: Assertive

مثبت، اظهار کننده، مدعي

س619: Lengthwise

از طول، بلند

س620: Ahead

رو بجلو

س621: Conflict

ستيزه، کشاکش، برخورد

س622: Sympathy

همدمي، دلسوزي

س623: Scorn

تمسخر کردن، بي اعتنائي، اهانت

س624: Snub

پهن و کوتاه، جلوگيري، سرزنش کردن

س625: Turn out

توليد کردن، اجتماع

س626: Obstacle

مانع، پاگير

س627: Interference

تداخل، معارضه

س628: Inmate

مقيم، ساکن

س629: Rage

طغيان، ديوانگي

س630: Barb

نوک، پيکان، ريش

س631: Pension

جيره، مستمري، حقوق

س632: Wound

پيچيده شدن، زخمي کردن، پيچانده

س633: Riot

غوغا، اغتشاش، شورش کردن

س634: Sweep

پيچ و خم، رفت و برگشت

س635: Preoccupied

گرفتار، پر مشغله، شيفته

س636: Municipal

شهري، وابسته به شهرداري

س637: Corpulent

فربه، جسيم

س638: Complacent

ازخود راضي

س639: Porch

ايوان، دالان

س640: Habilitate

شايستگي داشتن، مجهز کردن

س641: Velvet

نرم، مخملي

س642: Sofa

مبل فنري

س643: Chubby

چاق، پهن رخسار

س644: Mound

برآمدگي، تپه

س645: Annihilation

نابودي، فنا

س646: Swindle

گول زدن، فريب، کلاهبرداري

س647: Calamity

بلا، بيچارگي، فاجعه

س648: Brainchild

تصوري، خيالي

س649: Henchman

پيرو، نوکر

س650: Slaughter

خونريزي، کشتار کردن

س651: Skeptic

شکاک، مشکوک

س652: Ally

پيوستن، متحد کردن، دوست

س653: Cattle

احشام، گله کاو

س654: Parasol

سايبان، پتر آفتابي

س655: Downpour

بارندگي زياد

س656: Fleet

ناوگان، تند رفتن

س657: Ditch

راه آب، گودال کندن

س658: Regiment

دسته دسته کردن، تنظيم کردن

س659: Hook

بدان انداختن، قلاب

س660: Kinsman

خويشاوند (مذکر)

س661: Amend

اصلاح کردن، بهبودي، تغيير

س662: Ponder

سنجيدن، انديشه کردن

س663: Drastic

موثر، قوي، جدي

س664: Wharf

بار انداز، محکم مهار کردن

س665: Heave

اتداختن، برآمدگي، کشيدن

س666: Ridicule

استهزا، دست انداختن

س667: Ballot

راي مخفي، قرعه کشيدن

س668: Jewish

يهودي
= jew

س669: Constitution

اساسنامه، تاسيس

س670: Notorious

بدنام، رسوا

س671: Starve

گرسنگي

س672: Jeopardize

بخطر انداختن

س673: Lawn

محوطه چمن

س674: Overeat

پر خوردن

س675: Tribe

تبار، قبيله

س676: Torture

شکنجه، عذاب دادن

س677: Forgery

جعل اسناد، سندسازي

س678: Afresh

از نو، دوباره

س679: Obedient

فرمانبردار، مطيع، رام

س680: Swamp

پر آب شدن

س681: Clown

مسخره، دلقک

س682: Tumult

هنگامه، غوغا، اغتشاش کردن

س683: Uproar

شورش، همهمه، غوغا

س684: Disorder

بي نظمي، اختلال

س685: Generous

بخشنده، زياد

س686: Dejected

افسرده

س687: Literature

ادبيات

س688: Recede

کنار کشيدن، خودداري کردن

س689: Vandal

خرابگر

س690: Withdraw

برداشتن، پس زدن، ترک کردن

س691: Beard

خوشه، ريش دار کردن

س692: Chin

چانه

س693: Howl

فرياد زدن، عزاداري کردن

س694: Kneel

زانو زدن

س695: Summon

احضار کردن، فراخواني، دعوت

س696: Wilfull

عمدي، ارادي

س697: Rip

گرداب، شکافتن

س698: Drought

خشکي

س699: Grumble

غرغر کردن

س700: Squander

تلف کردن، ولخرجي

س701: Abide

ايستادگي کردن، منتظر شدن، وفا کردن

س702: Fraternity

برادري، صنف، اتحاديه

س703: Tide

جذر و مد، اتفاق افتادن

س704: Drench

خيساندن، نوشانيدن، آب دادن

س705: Courteous

مودب، فروتن، مودبانه

س706: Unintentional

غير عمدي

س707: Assure

اطمينان دادن، بيمه کردن

س708: Arrest

توقيف کردن، جلوگيري کردن

س709: Invade

تهاجم کردن، حمله

س710: Peg

ميخ زدن، تعيين حدود کردن

س711: Mob

انبوه مردم، ازدحام کردن

س712: Lava

گدازه، مواد مذاب

س713: Tyrant

حاکم ستمگر

س714: Debtor

مديون، بدهکار

س715: Testify

تصديق کردن، شهادت دادن

س716: Legible

خوانا، روشن

س717: Clergy

مرد روحاني

س718: Customary

عادي، مرسوم، متعارف

س719: Dig

حفر کردن، فرو کردن

س720: Scald

سوختگي، تاول زدن

س721: Unearth

از زير خاک بيرون آوردن

س722: Witch

ساحره، افسون کردن، مجذوب کردن

س723: Superstition

موهوم پرستي، خرافات

س724: Peril

خطر جدي، مسئوليت

س725: Assassinate

بقتل رساندن، ترور کردن

س726: Stoutness

گردن کلفتي

س727: Ailment

بيماري مزمن، درد و ناراحتي

س728: Din

صداي بلند، غوغا

س729: Dwindle

تحليل رفتن، کم شدن تدريجي

س730: Invasion

تاراج، تجاوز، تهاجم

س731: Rebel

شورش کردن، ياغي

س732: Wade

به آب زدن، به سختي رفتن

س733: Heir

جانشين، ارث بردن، جانشن شدن

س734: Throne

تخت شاهي

س735: Dignify

تکريم کردن

س736: Coincide

همزمان بودن، منطبق شدن

س737: Auditorium

نالار کنفرانس

س738: Therapy

درمان، معالجه

س739: Shrink

آب رفتن، چروک شدن

س740: Furious

خشمناک، متعصب

س741: Surplus

اضافي، زيادي

س742: Traitor

خائن

س743: Betray

لو دادن، تسليم کردن

س744: Sneer

استهزا، نيشخند

س745: Accused

متهم
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
504 واژه ضروری - واژگان آسان

504 واژه ضروری - واژگان آسان

س1: Broaden

پهن کردن، وسيع کردن

س2: Brochure

جزوه، رساله

س3: Broke

ورشکسته، بي پول

س4: Bulge

برآمدگي، تحدب

س5: Bulletin

تابلوي اعلانات، اعلانيه رسمي

س6: Bumptious

از خود راضي

س7: Bureau

دفترخانه

س8: Burglar

دزد، سارق منازل

س9: By and by

درآينده، کم کم

س10: By gone

گذشته، قديمي

س11: Bylaw

آئين نامه

س12: Byname

لقب

س13: Bypass

گذرگاه

س14: Bystander

تماشاچي

س15: Cabby

راننده تاکسي

س16: Cache

مخزن، نهانگاه

س17: Call off

صرف نظر کردن

س18: Canary

قناري

س19: Canon

تصويب نامه

س20: Cantonment

اردوگاه

س21: Capitation

سرانه، سرشماري

س22: Capture

تسخير، دستگيري

س23: Cardinal

اصلي، اساسي

س24: Careless

بي دقت

س25: Carry on

ادامه دادن

س26: Carry out

انجام دادن

س27: Cash

پول نقد، نقد کردن

س28: Cast away

رانده، مردود

س29: Causeless

بي سبب، بي هدف

س30: Caution

احتياط، پيش بيني، هوشياري

س31: Cautious

هوشيار، محتاط، مواظب

س32: Cease

ايستادن، دست کشيدن، وقفه

س33: Ceaseless

پيوسته، دائمي

س34: Celebrant

برگذار کننده

س35: Celestial

الهي، آسماني

س36: Cell number

شماره موبايل

س37: Censurable

انتقادآميز
Censure = انتقاد

س38: Centralization

تمرکز

س39: Centric

وسطي، مياني

س40: Certainty

يقين، اطمينان

س41: Certification

گواهينامه

س42: Charity

صدقه

س43: Charmer

جذاب
=charming

س44: Chase

تعقيب کردن

س45: Cheekily

با گستاخي
Cheekiness = گستاخي
Cheeky = گستاخ

س46: Chef

سرآشپز

س47: Chief

رئيس، عمده
Chief of state = رئيس دولت

س48: Chimerical

خيالي، دمدمي

س49: Chink

شکاف، درز گرفتن

س50: Choke

خفه کردن، مسدود کردن
 

Similar threads

بالا