*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هــِـی روزگــآر

مــَـنـــ بــهـ دَرَکــ

خــودَتـــ خــَـســتــهـ نــَـشـُـدیـــ

ازدیــدَنــِ تــَـصـویـــرِتـــِـکــرآ ریــهـ دَردکــِـشـیـدَنـــِ مــَـن !!!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه سخت میگذرد روزگارم
هر لحظه دلم دل تنگت می شود
و مجبورم
بروم جلوی اینه
اشکهایم را پاک کنم
و به دلم بگویم
او رهایم کرد
و رفت
دیگر چه میخواهی
و تنها دلم
باز نامش را صدا میزند
و نمیدانم
دلم تا
کدامین لحظه میخواهد
نامش را صدا بزند
 

robotnic

عضو جدید
کوچه ها را

بلد شـــده ام

و رنگـــ چراغ هاي راهنـــما را

ديگـــر در راه مدرسه گـــم نمي شوم !

اما

ميـــان آدم ها

گـــم ميـــشوم

آدم ها را بلـــد نيستـــم !
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر سکوت کرده ام
برای شکستن تو نیست !
سکوت کرده ام
تا صدای رفتنم را بشنوی ...
.
.
.
وای از این بغض سرکش ...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی بغض تمام وجودم را پر میکند
اما
مجبورم
با لیوانی اب فرویش دهم
ان هم لحظاتیست
که نامت را میشنوم
نمیدانم چه شد که
عاشقت شدم
اما
میدانم
که دلم تنها گواهی میدهد
تو نیز
دوستم داری
و منطقم
میگوید
دروغ میگوید دلت
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
بادکنک من ...

تاب نفسی را که به آن داده‌ام ندارد ...

ببین ...

چگونه سر به هر کجا می‌زند
که تهی شود از اندوه . .
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نـشـــانی ام را می خـواســـتـی ؟

هــمـان مـحـلــه ی قـدیـمی پـائـیـز !

مـنتـظرم هـــنـوز ...

اما زرد

اما خشــڪـ

گاهی به یـاد می آورم تــو را

زیـر پـا ڪه می مـــانـم ...
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در پیچ و خم پاییز. گرمی دستانش بوی نم خاک باران خورده را می داد

و چتری که نمی خواستیم از لذت باران شدن محروم شود.

صدای قدمها مان همنوای باران بود. دلمان در تپش چک چک قطره ها.

فکرمان خیس از لذت با هم بودن. همه وجودمان باران بود و بس.
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غریب است دوست داشتن
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛
به بازیش می‌گیریم.
هر چه او عاشق‌تر ، ما سرخوش‌تر ،
هر چه او دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر .
تقصیر از ما نیست ؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلـــم
ترس بــرش داشته
نکند آخر قصه بیاید و مـــا مال هم نبا شـــیم؟
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام خواستـטּ را وجب ڪردم

تمام خواستـטּ را ...

هیچڪس

و هیچ ڪس

بـﮧ انداره مـטּ عاشق تو

و بهانـﮧ هاے تو نیست...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بَراے މآشتَنتــ بہ تَمآمـــ مُقَـމسآتَمــ اِلتِمآ๛ کَرމمـــ
براے هَمیـטּ حآلا اَز تَڪـ تَڪشآטּ .... މلگیرَمـ .



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نیمه شبی من خواهم رفت ،


از دنیائی که مال من نیست


از زمینی که بیهوده مرا بدان بسته اند . . .


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز هوایِ آتش بازیِ میانه ی چشمانت بر سرم زده
لبخند بزن و آتش بکش هست و نیستم
درکیرم کن با بودن یا نبودن
هفت خان را به رُخم نکش
من لیلایِ مجنونم
برایِ تو فرهادم
کوهم یا که آهم . . .
هر آنچه خواستی همانَم
فقط یک ثانیه از امروز "آنِ" من باش
آتش بزن بر من . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مــانــده بـودم بــگـویــمـت یــا نـه ؟!

آخــر مــی دانــم خــبـر بـدیســت ،

کــه امــروز کــمـتـر دوســتـت دارم !
.
.
.
کــمـتـر از فــردا!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در خلوت به ارزو هایم مباندیشم
هر بار از خدا
یک ارزو دارم
راهی باشد
تا تو کنارم باشی
اما
هنوز نتوانستم راهی پیدا کنم
که کنارم باشی انگار قلبم میفهمد دارم
کم میاورم و همین باعث میشود دیگر نتپد مگر با شنیدن نامت
 

zahra.71

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از تمام حرف های ناگفته ی مادرم می ترسم
من از تمام فروردین های بی تو می ترسم
من از تمام خواب های تنهای شبانه ام می ترسم
من از تمام شعر های نا تمام کودکی هایم می ترسم
من
من از این همه
نبودنت می ترسم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!
تو فقط قول بده...
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی...!!!

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

لـــعـنـتــــــ بـــه پـــیـــامـــ هـــا...


دلـــــــم برای صدایــتـــــــــ


تــنگــــ شـــده...دلم واسه شنیدن حتی یه لحظه ی صدات تنگ شده به خداتنگ شده خیلی.....


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دلـ♥ـم دیـگـر بـﮧ زنـد*گے گـرم نـیـسـﭞ ...

مـآدر مے*گـویـد :

بـایـد ڪـمے بـﮧ خـودﭞ بـرسے !

امـّـا چـﮧ *گـونــﮧ ،

وقـتـے از هـر طـرف مے *روم ؛ بـﮧ تـــــو مے *رسم ؟! . . .
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز


بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی.
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی.
شاکی بشی ولی شکایت نکنی .
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن...
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری!
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی ....


 

E.M.F

عضو جدید
بي تو نه شعر مي چسبد
.
نه مرور خاطره
.
نه سيگار
.
من دلم آغوش مي خواهد
.
مي فهمــــــــــــــــــي...
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیستــی کــه بــریــزمــت روی عمیــق تــریــن زخمــم!

نیستــی کــه نمیــرم،

نیستــی!

از اینهمــه زخمهــای خــالــی نــه،

از اینهمــه کــه نیستــی،

مُــردم …
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قصه ی غم انگیز نه! غصّه ی دلگیریست؛

به خورشید غزل خوان نگاه می کنم و

می خوانم

ناز آفتابگردان را...

نمی پوشانم


دستان سرد تماشا و

با تمام توان دستان گرم نفس ها را می فشارم

می نشینم

به التماس دریای غروبی رنگ و

می بوسم

مروارید طلوعی رنگ را...

می بویم

باغچه ی نمناک و

در آغوش می گیرم

غنچه گل سرخ را...


می بینم

اشک باران را و


قد می کشم زیر سایه برگ نجیب

مرا ببخش


تقصیر من نیست

می خواهم ببینم،

امّا

امان از دست این

دنیای بی ذوق!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در سکوت به روزگار نگاه میکنم
و به این میاندیشم
اونکه
دنیام هست
چقدر از من
دور هست
چقدر خسته و تنها شده
مثل خودم
اما یادش رفته
دنیاش اینجا
میبینه و حواسش بهش
هست و نمیتونه
تنها اشکهاش پاک کنه
برای همین
خودش هم اشک میریزه
تا حداقل باران این دنیا
زیباتر شود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

حـقـیـقـت دارد !
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم

و آخر هم به واقعیت می پیوست…

یکی بــــود…یکی نــــــبود…!!!
 
Similar threads

Similar threads

بالا