*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

DOZI

اخراجی موقت
تو اين زمونه شده غم براي من لباس تن
فقط يه شمع نيمه جون مونس لحظه هاي من

كاشكي يكي پيدا بشه معني عشق و بدونه
براي اين شكسته دل هميشه عاشق بمونه

مي خوام كه اين پنجره رو به روي ابرا وا كنم
پر بكشم پروانه وار غم و ديگه رها كنم

چه خوبه در كنار تو، تو دشت عشق پا بذارم
اين غم و غصه ي دل و يه گوشه اي جا بذارم

بيا اميد زندگي كه داري بوي تازگي
رمز پريدن و فقط تو مي توني واسم بگي
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]می شود در همین لحظه[/FONT]
[FONT=&quot]از راه برسی و[/FONT]
[FONT=&quot]جوری مرا در آغوش بگیری[/FONT]/
[FONT=&quot]که حتی عقربه ها هم[/FONT]
[FONT=&quot]جرات نکنند[/FONT]
[FONT=&quot]از این لحظه عبور کنند؟؟؟[/FONT]

[FONT=&quot]و من به اندازه ی تمام روزهای[/FONT]
[FONT=&quot]کم بودنت[/FONT]/
[FONT=&quot]تو را ببویم و[/FONT]
[FONT=&quot]در این زمان متوقف[/FONT]/
[FONT=&quot]سالها در آغوشت زندگی کنم[/FONT]/
[FONT=&quot]بی ترس فردا ها[/FONT]...

علی طاهری
 

DOZI

اخراجی موقت
آمدی ، چه صادقانه آمدی ، مرا عاشق کردی ...

آمدی ، چه عاشقانه آمدی ، مرا دیوانه کردی ...

چه زیبا آمدی و لحظه های پر از غم زندگی ام را عاشقانه کردی!
 

DOZI

اخراجی موقت
به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی

تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی

کنار انتظارت تا سحرگاه شبی همپای پیچک ها نشستم

تو از راه آمدی با ناز و آن وقت ، تمنای مرا دیدی و رفتی

شبی از عشق تو با پونه گفتم دل او هم برای قصه ام سوخت

غم انگیزست تو شیداییم را به چشم خویش فهمیدی و رفتی

نسیم از جاده ها ی دور آمد نگاهش کردم و چیزی به من گفت

تو هم در انتظار یک بهانه از این رفتار رنجیدی و رفتی

عجب دریای غمناکی ست این عشق ببین با سرنوشت من چه ها کرد

تو هم این رنجش خاکستری را میان باد پیچیدی و رفتی

دلم پرسید از پروانه یک شب چرا عاشق شدن درد عجیبی ست ؟

و یادم هست تو یکبار این را ، ز یک پروانه پرسیدی و رفتی

دلم گلدان شب بوهای رویاست پراست از اطلسی های نگاهت

تو مثل یک گل سرخ وفادار کنار خانه روییدی و رفتی

تمام بغض هایم مثل یک رنج شکست و قصه ام در کوچه پیچید

ولی تو از صدای این شکستن به جای غصه ترسیدی و رفتی

نمی دانم چه می گویند گل ها خدا می داند و نیلوفر و عشق ...[FONT=&quot][/FONT]
 

DOZI

اخراجی موقت
پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.



عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.



بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.



سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.



خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.



ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.



بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.



با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.



پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.



سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.



روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.



ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.



تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.



محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.



سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.



سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.



شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو.



لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.



حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.



ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.



سالم ترین کلمه "سلامتی"است... به آن اهمیت بده.



اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن.



بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی"است... مراقب آن باش.



دوستانه ترین کلمه "رفاقت"است... از آن سوءاستفاده نکن.



زیباترین کلمه "راستی"است... با ان روراست باش.



زشت ترین کلمه "دورویی"است... یک رنگ باش.



ویرانگرترین کلمه "تمسخر"است... دوست داری با تو چنین کنند؟



موقرترین کلمه "احترام"است... برایش ارزش قایل شو.



آرام ترین کلمه "آرامش"است... به آن برس.



عاقلانه ترین کلمه "احتیاط"است... حواست را جمع کن.



دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت"است... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.



سخت ترین کلمه "غیرممکن"است... وجود ندارد.



مخرب ترین کلمه "شتابزدگی"است...مواظب پلهای پشت سرت باش.



تاریک ترین کلمه "نادانی"است...آن را با نور علم روشن کن.



کشنده ترین کلمه "اضطراب"است...آن را نادیده بگیر.



صبورترین کلمه "انتظار"است... منتظرش باش.



بی ارزش ترین کلمه "انتقام"است... بگذاروبگذر.



ارزشمندترین کلمه "بخشش"است... سعی خود را بکن.



قشنگ ترین کلمه "خوشروئی"آست... راز زیبائی در آن نهفته است.



تمیزترین کلمه "پاکیزگی"است... اصلا سخت نیست.



رساترین کلمه "وفاداری"است... سر عهدت بمان.



تنهاترین کلمه "گوشه گیری"است...بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.



محرک ترین کلمه "هدفمندی"است... زندگی بدون هدف روی آب است.



و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است... پس پیش به سوی آن
 

**ALmA**

عضو جدید
این روزها جای خالی "تو" را با عروسکی پر میکنم

همانند توست، مرا "دوست ندارد"

احساس ندارد!

اما هر چه هست "دلشکستن" یاد ندارد :w05:
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=&quot]میدانی..؟[/FONT]
[FONT=&quot]آدم های ساده،سادههم عاشق میشوند[/FONT]
[FONT=&quot]ساده صبوری میکنند،سادهعشق میورزند[/FONT]
[FONT=&quot]ساده میمانند[/FONT]
[FONT=&quot]اما سخت دل میکنند[/FONT]
[FONT=&quot]و آنوقت که دل میکنند،جانمیدهند[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

DOZI

اخراجی موقت

گاهی رخوت خوبه ،رخوتی که خودتو پیدا کنی

مثل پوست کندن مار هست،پوست میکنی تا زلال بشی

یکسالی در رخوت بودم مدتی که خودمو پیدا کردم .

تو این مدت گاهی پیدا میشدم ،گاهی گم،گاهی نامرئی ......

حالا پیدا شدم دیگه لحظه های سفید کل زندگی رو پوشش نمیده

بعد یکسال بابوم و رنگ آشتی کردم کسانی که نقاش هستن
میدونند


بازی با رنگ چه حسی بهت دست میده .

وقتی تمام رنگ هارو می پاشی باهم درست مثل تابلو های امپرسیو نیستی

که هیچ چیز توش لبه یا مرز نداره وباید چشمت تنگ کنی تا بلکه چیزی

دستگیرت بشه من عاشق این بی مرزیشم و زنده بودن رنگ ها و این

خلوصی که هوش از سرت می بره .

یکی شدن رنگ ها

درامیختگی رنگ ها

عشق بازی رنگ ها

بی مرزی رنگ ها

رنگ ، رنگ ،رنگ، رنگ .

وقتی خشک شد یک قلمو ور داشتم از توش یک دنیا فرشته امد بیرون

بعد یک لحظه دیدم من برای این بی مرزی و در آمیختگی یک مرز
گذاشتم و عشق بازی رنگ ها و یکی شدن رو نابود کردم .

ولی باید فرشته ها خلق میشدند.اولش ناراحت شدم

ولی کمی که نگاه کردم دیدم

برای بودن و گاهی باید مرز هارو ازبین برد

برای دوباره متولد شدن

ودیده شدن و .....
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضـــی حــرفـــــارو نمیشـــــه گفتــــــــ

بـــایــــــد خـــــورد
!


ولــــی بعضـــی حـرفــــــارو


نــه میشــه گفتــــــ ، نــه میشــه خـورد !


میمـــونــــه ســــــر دل !


میشــــــــه دلتنگـــــــی ...


میشــــــــه بغـــــــــــض ...


میشــــــــه سکـوتــــــــ ...


میشــــــــه همـــــون وقتــی کــــه


خــودتـــــم نمـیدونــی چـــــه مـرگتـــــه !!!!


 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
دور میمانم که نزدیک بماند

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که دیگر نیستم حالا چه فرقی می‌کند؟
بی حضور یک نفر دنیا چه فرقی می‌کند؟
لا به لای ازدحام این همه بود و نبود
هستی‌ام با نیستی آیا چه فرقی می‌کند؟
با شما هستم شمایی که مرا نشنیده‌اید!
با شما خانم و یا آقا چه فرقی می‌کند؟
این‌که هر شب یک نفر از خویش خالی می‌شود
واقعاً در چشم آدم‌ها چه فرقی می‌کند؟
من به هر حال آمدم تا با تو باشم مهربانِ
واقعیٌتباش یا رویا چه فرقی می‌کند؟
واقعیت باش، رویا باش یا اصلاً نباش!
من که دیگر نیستم حالا چه فرقی می‌کند؟
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
خنده دار است نه ؟؟

که هی تو مرا دوربزنی


و مـــن


دلــــــــم را
خوش کنم

که در
محاصـــره ی توام …
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ وقت نفهمیدم...
چرا درست همان کسی که...
فکر میکنی با همه فرق دارد...
یک روز...
مثل همه...
تنهایت میگذارد...؟!!
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابر های بارانی چشمانم
از بس باریدند
همچون چاه چشمان عروسکیت خشکیدند
پایان جدایی کجاست..؟
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز


چند وقتی است که خسته ام !

دلم هوای روز تعطیل کرده است...


شاید نیاز باشد برای تعمیر دلم کاری بکنم !


شاید دیوار های آن فرسوده شده باشد...


دیگر فضای آن طاقت "غوغا" ندارد...


آری،... تا اطلاع ثانوی دِلمان "تعطیل" است...!!!
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
( وداع چقدر سخته !؟ خصوصا" وداع با عشق)



تا آمـــدم که بـا تو ، خـــداحــافـظــي کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
ايد فراموشت كنم ، چنديست تمرين مي كنم


من مي توانم مي شود ، آرام تلقين مي كنم


كم كم زيادم مي روي، اين روزگارورسم اوست



اين جمله را با تلخي اش ، صد بار تضمين مي كنم
 

banooyeariayi

عضو جدید
بعـد ِ هــر طــوفــانــ

آسمـــان هـــای صـــاف و روشـن مـی آیـند

آیـــا تــو هـمـ

بعــد از دل ِ تنــگ مــن مــی آئــی ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه شب ها تا سحر نام تو را از دل صدا کردم

دلم را با جنون بی کسی ها آشنا کردم

نفهمیدم چه رنگی دارد این شب های شیدایی

که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم

چه شب ها تا سحر با قاصدک بی رنگ

نشستم مو به موی خاطراتت را سوا کردم

به پای قاصدک بستم صبوری را شبیه گل

نوشتم روی گلبرگش که من بی تو چه ها کردم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اي شب از روياي تو رنگين شده

سينه از عطر توام سنگين شده

اي بروي چشم من گسترده خويش

شاديم بخشيده از اندوه بيش

همچو باراني که شويد جسم خاک

هستيم زالودگي ها کرده پاک

اي تپش هاي تن سوزان من

آتشي در سايه مژگان من

اي ز گندمزارها سرشارتر

اي ز زرين شاخه ها پربارتر

اي دو چشمانت چمنزاران من

داغ چشمت خورده بر چشمان من

با توام ديگر ز دردي بيم نيست

هست اگر جز درد خوشبختيم نيست

آه اي با جان من آميخته

اي مرا از گور من انگيخته

چون ستاره با دو بال زرنشان

آمده از دوردست آسمان

جوي خشک سينه ام را آب تو

بستر رگهام را سيلاب تو

اي بزير پوستم پنهان شده

همچو خون در پوستم جوشان شده

گيسويم را از نوازش سوخته

اي مرا با شور وشعر آميخته

اينهمه آتش به شعرم ريخته

اين فضاي خالي و پروازها؟

اين شب خاموش و اين آوازها؟

اين دگر من نيستم من نيستم

حيف از آن عمري که با من زيستم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رهروان كوي جانان سرخوش‌اند
عاشقان در وصل و هجران سرخوش‌اند

جان عاشق، سر به فرمان مي‌رود

سر به فرمان سوي جانان مي‌رود

راه كوي مي‌فروشان بسته نيست

در به روي باده‌نوشان بسته نيست

باده ما ساغر ما عشق ماست

مستي ما در سر ما عشق ماست

دل ز جام عشق او شد مي پرست

مست مست از عشق او شد مست مست

ما به سوي روشنايي مي‌رويم

سوي آن عشق خدايي مي‌رويم

دوستان! ما آشناي اين رهيم

مي‌رويم از اين جدايي وارهيم

نور عشق پاك او در جان ما

مرهم اين جان سرگردان ما
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو کجایی و.......................................منِ ساده ی درویش کجا؟

تو کجایی و .................................................. .....................من بی خبر از خویش کجا؟

دل خزانسوز بهاریست.......بهاریست که نیست

روز وشب منتظر اسب و سواری ست ....که نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چه هستی، باش

با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکان‌های دل!
ای آرامش ساحل!
با توام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیف‌های آفتابی!
ای کبود ِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای شور، ای دلشوره‌ی شیرین!
با توام
ای شادی غمگین‌!
با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی‌دانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگو با من

از اعماق دريا، از اوج آسمان ،از نهايت شب ، از انتهاي ظلمت ، حرف بزن با من

با من بگو ، از زلالي آب ،‌از پاكي ابر ،از سياهي شب و از تباهي ظلمت

بگو با من

كه تنها نيستم ، بگو كه با تو هستم ، در بي كران دريا،‌در آبي آسمان ها در جاي جاي شب

در گذر از ظلمت

بگو با من ،‌همسفر من

كه در گذر از جاده هاي انتظار ، احساست خواهم كرد و تو فراتر از انديشه من ، پاي بر كوير دلم خواهي گذاشت .

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنوزم زير رگبار ترانه
کنار خاطرات تو ميشينم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای بدست آوردنت نمی جنگم !

به تکّدی قلبت هم نمی آیم !

دوستت دارم ،

فارغ از داشتنت ....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می‏دانم خواهم باخت ...
بازی می‏ کنم !
بی‏تفاوت ...
م
ی
ب
ا
ز
م ...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق لالایی بارون تو شبهاست

نم نم بارون پشت شیشه هاست

لـــحظه شبـــــنم و برگ گــــل یاس
لــــحظه رهــــایی پرنده هــــاست



تو خود عشقی که همزاد منی

توســـــکوت من و فریاد منــــی

تو خود عشقی که شوق مونده

غـــم تلخ گنگ شعر های منــی

وقتی که دنیا درد بی حرفی داره

تویــــی که فریـــاد دردای منـــی

تو خود عشقـــــی که همزار منـی

تو ســـکوت من و فریـــاد منـــی

دست تو خورشید و نشون من میده

چشمای بسته ام رو بیدار می کنه

صــــدای بـــال پرنــــده رو لبـــــات

تو گوشام دوباره تکرار می کـــنه

زندگی وقتی که بیذاری باشه

روزو شبهاش همه تکراری باشه

شاید عشق برای بعضی عاشقا

لـــحظه بزرگ بیـــداری بـــاشـه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای کاش می دانستم
بعد از مرگم
اولین اشک
از چشمان چه کسی جاری می شود
و آخرین سیاهپوش
که مرا به فراموشی میسپارد چه کسی خواهد بود

مرا به دریا بسپارید

 

مهندس2010

عضو جدید
چقد سخته که چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خنده...
چقد سخته که عشقت آسمون باشه...ولی آسون بگن چنده...
چقد سخته کلامت ساده پرپر شه...نتونی ناجی اش باشی...
 
Similar threads

Similar threads

بالا