► •✿✿✿•◄ آموزش زبان فرانسه در کنار هم ► •✿✿✿•◄

hamid_diba

اخراجی موقت
دوستان بقیشو تو ورد تایپ میکنم میذارم اینجا اینجوری نمیشه
 

hamid_diba

اخراجی موقت
صرف فعل ( بودن ) être

صرف فعل ( بودن ) être

صرف فعل ( بودن ) être

ما هستیم nous sommes ( نو سُوم ْ ) من هستم je suis ( ژُ سویی )

شما هستید vous êtes ( وو ز ِتْ ) تو هستی tu es ( تو اِ )

آنها هستند (مذکر) ils sont ( ایل سُنْ ) او هست (مذکر) il est ( ایل اِ )

آنها هستند (مونث) elles sont ( اِ لْ سُنْ ) او هست (مونث) elle est ( اِ ل ا ِ )

برای منفی کردن آن از دو کلمه ne در اول و pas در آخر فعل être استفاده می شود :

ما نیستیم nous ne sommes pas ( نو نْ سُوم ْ پَ ) من نیستم je ne suis pas ( ژُ نْ سویی پَ )

شما نیستید vous n' êtes pas ( وو نِتْ پَ ) تو نیستی tu n' es pas ( تو ن ِ پَ )

آنها نیستند (مذکر) ils ne sont pas ( ایل نُ سُنْ پَ ) او نیست (مذکر) il n' est pas ( ایل ن ِ پَ )

آنها نیستند (مونث) elles ne sont pas ( اِ لْ نُ سُنْ پَ ) او نیست (مونث) elle n' est pas ( اِ ل ن ِ پَ )

مثال :
من دانشجو هستم je suis etudiant ما در خانه هستیم nous sommes dans une maison

او دانشجو نیست elle n' est pas etudiante شما خوشحال نیستید vous n' êtes pas heureux
 

hamid_diba

اخراجی موقت
صرف فعل ( داشتن ) avoir

ما داریم nous avons ( نو زاوُنْ ) من دارم j' ai ( ژ ِ )

شما دارید vous avez ( وو زاو ِ ) تو داری tu as ( تو ا َ )

آنها دارند (مذکر) ils ont ( ایل زُنْ ) او دارد (مذکر) il a ( ایل ا َ )

آنها دارند (مونث) elles ont ( اِ لْ زُنْ ) او دارد (مونث) elle a ( اِ ل ا َ )

برای منفی کردن آن مانند فعل être از دو کلمه ne در اول و pas در آخر آن استفاده می شود.

مثال :

من دو برادر دارم j' ai deux frѐre ما خواهر نداریم nous n' avons pas une soeur
 

hamid_diba

اخراجی موقت
افعال در فرانسه به سه گروه می باشند. گروه یک (که آخر آنها به er ختم می شود) ، گروه دو (که آخر آنها به ir ختم می شود) و گروه سه (که آخر آنها به re ختم می شود).

مثال : گروه یک : aimer
گروه دو : partir
گروه سه : dire

افعال گروه یک به جز دو مورد همگی با قاعده هستند. به طور مثال برای فعل aimer (دوست داشتن) داریم:

ما دوست داریم nous aimons ( نو ز ِ مونْ ) من دوست دارم j' aime ( ژ ِ مْ )

شما دوست دارید vous aimez ( وو ز ِ م ِ ) تو دوست داری tu aimes ( تِمْ )

آنها دوست دارند (مذکر) ils aiment ( ایل ز ِمْ ) او دوست دارد (مذکر) il aime ( ایل ِ مْ )

آنها دوست دارند (مونث) elles aiment ( اِل ز ِمْ ) او دوست دارد (مونث) elle aime ( اِ لِ مْ )

در مثال بالا علامت های فعل با حروف پر رنگ تر نشان داده شده اند. علامت سوم شخص جمع ( ent ) نوشته می شود ولی خوانده نمی شود.

مثال :
من سینما را دوست دارم j' aime le cinéma ما موزیک را دوست داریم nous aimons la musique

برای منفی کردن آن نیز مانند همه افعال دیگر در فرانسه، از ne ... pas استفاده می شود:
مثال :
من اپرا را دوست ندارم je n' aime pas l' opéra آنها مسافرت را دوست ندارند ils n' aiment pas voyager

هرگاه بخواهیم دو فعل را پشت سر هم بیاوریم فعل دوم به صورت مصدر نوشته می شود:
مثال :
من نگاه کردن را دوست دارJ' aime regarder

همانطور که در مثال دیده می شود ، فعل اول ( aime ) همراه با علامت اول شخص مفرد نوشته شده در صورتی که فعل دوم ( regarder )

به صورت مصدر نوشته شده است.

از افعال مهم این گروه می توان به aimer ( دوست داشتن ) ، adorer (دوست داشتن خیلی زیاد ) ، regarder (نگاه کردن ) ، écouter

( گوش دادن )،voyager ( مسافرت کردن ) ، chercher ( جستجو کردن ) ، détester ( متنفر بودن ) ، préfѐrer ( ترجیح دادن ) و ... را نام برد.
دو فعل envoyer (فرستادن) و aller (رفتن) در این گروه بی قاعده هستند. صرف فعل aller به صورت زیر می باشد:

ما می رویم nous allons ( نو زالون ) من می روم je vais ( ژُ و ِ )

شما می روید vous allez ( وو زاو ِ ) تو می روی tu vas ( تو وَ )

آنها می روند (مذکر) ils vont ( ایل وُنْ ) او می رود (مذکر) il va ( ایلْ وَ )

آنها می روند (مونث) elles vont ( اِ لْ وُنْ ) او می رود (مونث) elle va سشمشئ

( اِ لْ وَ )
 

hamid_diba

اخراجی موقت
حرف تعریف

حرف تعریف

حرف تعریف

در زبان فرانسه قبل از هر اسم یک حرف تعریف می آید. اگر اسم معرفه باشد (یعنی آن را می شناسیم) برای مذکر از Le و برای مونث از La استفاده می شود در غیر این صورت اگر آن اسم برای ما ناشناخته بود (نکره) برای مذکر از Un و برای مونث از Une استفاده می شود.
مثال:

آنها یک خانه دارند ils ont la maison
آنها خانه ای دارند ils ont une maison

در مثال اول، ما به فرض ،خانه آن اشخاص را می شناسیم و چون کلمه maison مونث است پس باید از La استفاده کنیم. در مثال دوم، به فرض، خانه آن اشخاص را ندیده ایم و نمی شناسیم و فقط می گوییم که آنها خانه ای دارند ، بنابراین باید از une استفاده کنیم.

موقعی که جلوی فعلی از حرف تعریف استفاده کنیم آن فعل به اسم تبدیل می شود. به طور مثال :

من مسافرت را دوست دارم j' aime le voyager
من مسافرت کردن را دوست دارم j' aime voyager

همانطور که دیده می شود، درجمله اول هدف دوست داشتن مسافرت است ولی در جمله دوم هدف دوست داشتن انجام مسافرت می باشد.

برای کلمات جمع و معرفه از Les و برای نکره از Des استفاده می شود
مثال :
سلام دوستان bonjour des amis
عصر بخیر بچه ها bonsoir les enfants
 

hamid_diba

اخراجی موقت
نحوه سوالی کردن
در ابتدا بهتر است با برخی از کلمات پرسشی در زبان فرانسه آشنا شویم :
où (او) کجا
quand ( کان) کی ، چه موقع ( برای مونث آن : quande )
comment ( کُمان) چطور
combien ( کُمبی یَن) چند تا
pourquoi (پوق کوآ ) چرا
quel ( کِل) کدام ، چه ( برای مونث آن : quelle )

چند نکته :
1 - در تلفظ کلمه où باید دقت کرد که با کلمه ou ( یا ) اشتباه نشود
کلمه
معنی
تلفظ


کجا
او

ou
یا
اُ


2 - می توان کلمه پرسشی را در آخر جمله آورد
مثال :
کجا می روی ؟ ? tu vas où ( تو وَ او )
یا اینکه کلمه پرسشی را در ابتدای جمله آورد که در این صورت جای فاعل و فعل عوض می شود ( انورسیون )
مثال :
کجا می روی ؟ ? où vas tu ( او وَ تو )

3 - همواره بعد از کلمه combien کلمه de می آید و سپس کلمه ای که می خواهیم شمارش شود
مثال :
چند نوشیدنی می خوری ؟ ? combien de boissons tu prends ( کُمْبی یَن دُ بوآسون تو پقان )


4 - نوع دیگر سوالی کردن، استفاده از est - ce que ( آیا ) می باشد
مثال :
آیا شما ماشین دارید ؟ ? est - ce que vous avez la voiture ( ا ِسْ کُ وو زاو ِ لا ووآتوق )

در ترکیب آن با کلمه que که در اینجا به معنی ( چه ) می باشد و در ابتدای جمله قرار می گیرد ، جمله qu' est - ce que حاصل می شود که به معنی ( چی ، چه ) می باشد
مثال :
تو چی می خوری ؟ ? qu' est - ce que tu prends ( کِسْ کُ تو پقان )
نکته : کلمه que در زبان فرانسه دارای معانی زیادی است

est - ce que با تعدای از کلمات پرسشی دیگر نیز ترکیب می شود
مثال :
چه موقع می آیی ؟ ? quand est - ce que tu viens ( کاندِسْ کُ تو ویَن )
تو کجایی ؟ ? où est - ce que tu es ( او ا ِ سْ کُ تو ا ِ )
کجا می روی ؟ ? où est -ce que tu vas ( او ا ِ سْ کُ تو وَ )

نکته : همانطور که ملاحظه می کنید وقتی کلمه پرسشی در ابتدای جمله همراه با est - ce que می آید دیگر انورسیون نمیشود

5 - کلمه qui در زبان فرانسه دارای معانی زیادی است. یکی از معانی آن ( چه کسی ) است و معنی استفهامی دارد
مثال :
کیست ؟ ? qui est - ce
چه کسی می تواند بگوید چند بچه در اتاق است ؟ ? qui peux dire il y a combien d' enfants dans une chmbre

بعد از کلمه combien همواره de می آید و بعد از آن کلمه ای که می آید اگر قابل شمارش باشد باید به صورت جمع آورده شود مثلا در مثال فوق چون کلمه enfant (بچه) قابل شمارش است به صورت جمع نوشته شده. البته توجه داشته باشید که تلفظ آن تغییر نمی کند. ( کُمبی یَن دان فان)

نکته : یکی از کلمات بسیار مهم در جملات سوالی، کلمه quoi است و معادل کلمه what در زبان انگلیسی است و به معنی (چی) می باشد. این کلمه هم می تواند در ابتدا و هم در انتهای جمله قرار گیرد.

مثال:
چی می گی؟ ? tu dis quoi

نکته : جمله il y a به معنی ( وجود دارد ) می باشد و بر عکس آن il n' y a pas ( وجود ندارد ) است.

و در آخر ، یک جمله سوالی که زیاد مورد استفاده قرار می گیرد :
چه اتفاقی افتاده است ؟ ( موضوع چیست ) qu' est - ce qui se passe ( کِسْ کیسْ پَسْ )
و یک جمله مترادف با جمله فوق:
چی شده ؟ (چی وجود داره) qu' est - ce qu' il y a ( کِس کی لی یا )
 

hamid_diba

اخراجی موقت
صفات ملکی
در ابتدا به معرفی صفات ملکی می پردازیم :

جمع
مونث
مذکر
معنی

Mes
Ma
Mon
مال من

Tes
Ta
Ton
مال تو

Ses
Sa
Son
مال او

Nos
Notre
Notre
مال ما

Vos
Votre
Votre
مال شما

Leurs
Leur
Leur
مال آنها


همانطور که ملاحظه می کنید برای کلمات مذکر باید از مالکیت مذکر و برای مونث از مالکیت مونث استفاده کرد. همچنین اگر کلمه ای که جمع است به مالکیت درآید باید از مالکیت جمع استفاده کرد. در این حالت مذکر و مونث فرقی ندارد.
مثال :
این کتاب من است C' est mon livre
این ماشین تو است C' est ta voiture
این والدین او است C' est ses parents

تنها نکته ای که در این باره وجود دارد این است که برای کلمات مونثی که با حرف صدادار ( e , a , u , o , i , y ) شروع می شوند باید از مالکیت مذکر استفاده کرد
مثال :
این دانشگاه من است C' est mon université
دوستم Mon amie

مواردی درباره Accents

آکسان ها به غیر از یک مورد که بر اساس قاعده خاصی به کار می روند بقیه مخصوص یک کلمه هستند و شکل آن کلمه به صورتی است که آکسان دارد. مثلا ما در فارسی می نویسیم (خواهر) و نه (خاهر) ، حال شخصی که فارسی بلد نیست حتما می پرسد چرا می نویسید (خواهر) و چرا (خوا) به جای خا به کار رفت و یا مثلا (خواست) و یا (خویش) . آکسان ها هم در شکل آن کلمه به کار می روند و نمی توان گفت که این آکسان در این کلمه برای چیست همانطور که در فارسی برای (خوا) داشتیم. در کل آکسان ها تقریبا به هر کدام از سه شکل باشند وقتی روی حرف e که صدای ( اُ ) می دهد بیایند صدای آن را به ( اِ ) مانند فارسی تغییر می دهند. صدای e در آخر کلمه تلفظ نمی شود ولی اگر آکسان داشته باشد باید آن را تلفظ کرد.

من ترجیح می دهم ( ژُ پ ِ قِفِ ق ) je préfѐre

اما مورد استفاده با قاعده از آکسان ها موقعی است که می خواهیم زمان گذشته بسازیم. زمان گذشته یا به قول فرانسوی ها، پاسه کمپوزه، به دو شکل است یکی برای افعال حرکتی مانند رفتن ، آمدن، خارج شدن و یکی برای افعال معمولی. البته گروه بندی افعال هم موثر است و گذشته افعال دسته سوم به صورت بی قاعده است.
 

hamid_diba

اخراجی موقت
طریقه ساختن زمان گذشته ( passé composé ) - قسمت اول

ابتدا برای افعال گروه اول که کافیست حرف r را از آخر مصدر آن فعل حذف کرده و روی e آکسان بگذارید قبل از آن هم فعل کمکی داشتن avoir را به صورت متناسب صرف کنید
مثال : در اینجا فعل نگاه کردن را در دو حالت گذشته و حال می بینید
نگاه کردم j' ai regardé ( ژ ِ قُگ َ قْ دِ ) نگاه می کنم je regarde ( ژُ قُ گَ قْ د )
نگاه کرد il a regardé ( ایلَ قُگ َ قْ دِ ) نگاه می کند il regarde ( ایل قُ گَ قْ د )
 

hamid_diba

اخراجی موقت
چند نکته محاوره ای

در زبان فرانسه نیز به مانند فارسی در محاوره و صحبت های عامیانه تفاوت هایی وجود دارد بین آن چیزی که می نویسند و آن چیزی که می خوانند که به دو جمله زیر توجه کنید

نمی دانم ( ژُ نُ سه پا ) je ne sais pas من هستم ( ژُ سویی ) je suis

تلفظ معمولی آنها مشخص است ولی تلفظ عامیانه آنها به صورت زیر است

شه پا je ne sais pas شویی je suis

نکته بعدی درباره کلمه ne برای منفی کردن است. در زبان عامیانه این کلمه را در پشت فعل استفاده نمی کنند و فقط از pas در آخر آن استفاده می کنند. پس اگر می خواهید زبان عامیانه را یاد بگیرید سعی کنید خود را عادت دهید که فقط برای منفی کردن از pas استفاده کنید

نگاه نمی کنم je regarde pas

نکته بعدی درباره کلمه nous (ما) است. در زبان عامیانه و حتی در بعضی کتابها به جای nous از on استفاده می کنند و صرف افعال آن مانند سوم شخص مفرد یا il و elle است. یکی دیگر از موارد مصرف on زمانی است که می خواهیم در مورد افراد مجهولی صحبت کنیم. مثلا در فارسی این جمله را در نظر بگیرید " میگن برگشتی شیراز" حال در زبان فرانسه به جای کلمه (میگن) می گویند on

چی بخوریم ؟ ? on mange quoi
در فرانسه چی میگن ؟ ? en france on dit quoi
 

hamid_diba

اخراجی موقت
طریقه ساختن زمان گذشته ( passé composé ) - قسمت دوم

گذشته افعال گروه سوم دارای یک قاعده خاص نمی باشد و متغیر است. گذشته افعال گروه سوم باید به مرور زمان با آنها آشنا شد چون متفاوت است. در زیر بعضی از افعال و گذشته آنها نمایش داده شده است
فعل
گذشته
معنی
فعل
گذشته
معنی
dire dit گفتن écrire écrit نوشتن
devoir dû بایستن faire fait انجام دادن
courir couru دویدن mettre mis قرار دادن
connâitre connu شناختن ouvrir ouvert باز کردن
boire bu نوشیدن pouvoir pu توانستن
voir vu دیدن prendre pris گرفتن، خوردن
lire lu خواندن apprendre appri یاد گرفتن
vouloir voulu خواستن comprendre compri فهمیدن
vivre vécu زندگی کردن savoir su دانستن
avoir eu داشتن venir venu آمدن


برای مثال
داشتم j' ai eu انجام داد il a fait
گفتی tu as dit می خواستیم nous avons voulu



برای گذشته بعضی از افعال (حسی) به جای استفاده از Avoir باید از فعل être (که در اینجا کمکی است) استفاده کرد. در زیر بعضی از مهم ترین این فعل ها را می بینیدnâitre متولد شدن aller رفتن
sortir خارج شدن venir آمدن
partir رفتن monter بالا رفتن
passer گذشتن descendre پایین آمدن
mourir مردن arriver رسیدن
rester ماندن


تنها نکته ای وجود دارد این است که برای صیغه های مفرد مونث یک e و برای صیغه های جمع اگر مذکر است یک s و اگر مونث است es به آخر فعل اصلی اضافه می شود. توجه داشته باشید که اینها هیچ تاثیری در تلفظ ندارند یعنی نوشته می شوند ولی خوانده نمی شوند. در زیر گذشته فعل aller (رفتن) را برای مذکر و مونث می بینیدمذکر مونث
je suis allé je suis allée
tu es allé tu es allée
il est allé elle est allée
nous sommes allés nous sommes allées
vous etes allés vous etes allées
ill sont allés elles sont allées


برای منفی کردن جملات گذشته کافیست فعل کمکی را منفی کنیم. برای مثال

je ne suis pas allé tu n' as pas dit nous ne avons pas cherché
 

hamid_diba

اخراجی موقت
یک نکته گرامری

در زبان فرانسه هنگامی که کلمه Le بعد از De می آید تبدیل به Du می شود. همچنین زمانیکه Le بعد از A می آید به Au تبدیل می گردد. به دو مثال زیر توجه کنید

رفتن به سینما ( آله اُ سینما) aller a le cinema => aller au cinema
آمدن از سینما ( وُنیق دوو سینما) venir de le cinema => venir du cinema

همچنین هنگامی که کلمه Les بعد از De می آید تبدیل به Des می شود و زمانیکه Les بعد از A می آید به Aux تبدیل می گردد. به دو مثال زیر توجه کنید

je presente Celine a les parents de ma femme => je presente Celine aux parents de ma femme
سلین را به خانواده همسرم معرفی می کنم
من آب میوه ها را می نوشم je bois de les jus de fruits => je bois des jus de fruits


طریقه ساختن زمان گذشته نزدیک ( passé récent )

برای ساختن این زمان کافیست ابتدا فعل venir را برای فاعل صرف کنید سپس کلمه de می آوریم و در انتها مصدر فعل اصلی را می نویسیم. این زمان برای مواقعی است که می خواهیم اتفاق افتادن عملی را در چند لحظه پیش بیان کنیم.
دنبال دوستم می گشتم je viens de chercher mon ami
یک بلوز را امتحان کردم il vient d' essayer un blouson


طریقه ساختن زمان آینده نزدیک ( futur proche )

برای ساختن این زمان کافیست ابتدا فعل aller را برای فاعل صرف کنید سپس مصدر فعل اصلی را بنویسید. این زمان برای مواقعی است که می خواهیم اتفاق افتادن عملی را در چند لحظه بعد بیان کنیم. البته فرانسوی ها برای بیان عملی تا فردا یا روز بعد هم از این زمان استفاده می کنند.
می رم سینما (می خواهم به سینما بروم) je vais aller au cinema
همسایه ام یک کارخانه تاسیس خواهد کرد mon voisin va créer une entreprise

ضمایر مفعولی

در جدول زیر دو دسته ضمایر مفعولی در مقابل ضمیر فاعلی آن نوشته شده است:je me moi
tu te toi
il le lui
elle la elle
nous nous nous
vous vous vous
ils les eux
elles les elles


حال بهتر است با دیدن چند مثال با نحوه کاربرد آنها آشنا شوید:
دوستت دارم je t'aime
او مرا نگاه می کند. elle me regardes
با من می آیی tu viens avec moi
من گرسنه هستم. و تو چطور ? J'ai faim, et toi
من خوبم و شما چطور ? je suis bien et toi
من فردا می روم پیش آنها demain, je vais aller chez eux
دوست دارم او را نگاه کنم j' aime la regarder

همانطور که حتما متوجه شدید، ضمایر ...., moi,toi معمولا در آخر یک جمله آمده است. همچنین می توان آنها را تنها بکار برد مثلا
چه کسی می رود به ساحل؟ او Qui va à la plage ? - Lui
تو و او خیلی مهربان هستید Toi et lui, vous êtes très gentils
کیست؟ منم qui est ce? c ' est moi

همچنین می توان از آنها برای ملکیت دادن هم استفاده کرد. مثلا
این کتاب تو است. Ce livre est à toi

ولی ضمایر ...., me,te,le قبل از فعل می آیند. و نمی توانند تنها استفاده شوند. مثال
از تو متشکرم je te merci
اینو که بهت گفتم می فهمی tu comprends ce que je t'ai dit


ضمایر موصولی que , qui

از هر دو برای وصل کردن دو جمله استفاده می شود. البته معانی زیادی دارند ولی بعنوان ضمیر موصولی معادل که در زبان فارسی هستند. تنها تفاوت آنها در این است که بعد از qui فعل می آید ولی بعد از que باید ضمیر فاعلی نیز ذکر شود.مثال:
فکر می کنم که حق با تو است je pense que tu as raison
این من هستم که شعرها رو نوشتم c' est moi qui écris les paroles
 

hamid_diba

اخراجی موقت
یکی از کاربرد های en

از en می توان برای جلوگیری از تکرار یک چیز استفاده کرد که معادل ش در زبان فارسی می باشد. مثلا زمانی که کسی به شما می گوید کتاب را بردار و شما می گویید بردش می دارم. مکان قرار گرفتن آن در جمله، بعد از ضمیر فاعلی می باشد. مثال

یک کیلو سیب بر می دارم. ازش یک کیلو بر می دارم je prends un kilo de pommes. j'en prends un kilo
چای می نوشی؟ بله ازش می نوشم (بله می نوشم) tu bois du thé ? oui,j'en bois

نکته ! ابتدا به اصطلاحاتی که در زیر نوشته شده است توجه کنید و سپس مثال ها را دنبال کنید:beaucoup زیاد
assez کافی
un peu یک کم
trop خیلی زیاد


من خیلی اسکی کردم. زیاد انجامش دادم je fais beaucoup de ski. j'en fais beaucoup
شما یک کم ورزش کردید؟شما یک کم انجامش دادید؟ ? vous faites un peu de sport? vous en faites un peu
این قرمز رو خیلی دوست دارم j' aime beaucoup ce rouge
ما به اندازه کافی غذا می خوریم on mange assez
من خیلی زیاد کار می کنم je travaille trop
من به اندازه کافی نمی نوشم je ne bois pas assez
کت خیلی بزرگ است la veste est trop large
جودو به اندازه کافی مشکل است. le judo est assez difficile

تفاوت beaucoup و trés که هر دو به معنی خیلی هستند در این است که beaucoup به همراه یک فعل می آید ولی بعد از trés همواره یک صفت می آید.
من این قرمز رو خیلی دوست دارم j' aime beaucoup ce rouge
این قرمز خیلی زیبا است ce rouge est trés beau

به دو مثال زیر که در زمان گذشته هستند نیز توجه کنید و جایگاه این کلمات را ببینید:
به اندازه کافی خوردم j 'ai assez mangé
خیلی زیاد کار نکردم je n'ai pas trop travaillé
 
بالا