▐*♥* ▐آیینه تمام‌نمای یک زن آرمانی** زینت پدر زینب** ▐*♥* ▐

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار


مسجد النبي بود؛ يک مسجد، دوخانه. در يکي، آفتاب رسالت و آن سو: مهتاب ولايت و بانوي عصمت؛ که هر روز، پنجره مي گشودند و در سايه آفتاب، خوشدل بودند.
«مايه خوشدلي، آنجاست که دلدار آنجاست ...» (1)
و ساليان مي گذشت. آفتاب، در سفر بود و مهتاب، در محراب، ايستاده بر نماز؛ که آواي شور و سرور در محله «بني هاشم» پيچيد و سفير نينوا از راه رسيد.
چون پيامبر از سفر بازگشت ، قاصدک وحي، بر او نازل گرديد و سرنوشت
«زينب» را تا فرجام بر وي نمود.
رسول اکرم صلي الله عليه و آله، نوزاد را در آغوش کشيد:
«فاطمه جان! نام او را زينب مي گذارم».

آن گاه - ديگر بار - بر چهره زينب نگريست و آرام گريست! پيامبر دلش در هواي زينب خويش (2) مي تپيد؛ هر چند بيشتر به آينده مي انديشيد و زينب علي عليه السلام (3) را - با تمام اندوه و ماتمش - در آيينه زمان مي ديد.

300.jpg


بانوي سبز


خورشيد تمام حرارتش را به چشم هاي پاک و معصوم تو هديه کرد، تا بار ديگر، باورم شود که سبزتريني و تو چه خالصانه امواج پر تلاطم نگاهت را به اقاقي هاي تشنه پاشيدي، تا مبادا سايه سرد تاريکي، بخشکاندشان!
نمي دانم، کنار سبزه هاي کدامين دشت، سبز بودن را آموخته اي؛ از کوچه هاي مدينه، از «در» و ديوار محله بني هاشم، از چادر خاکي، از جنازه تير باران شده، از چشم هاي گرسنه، از مشک هاي تشنه، از گونه هاي نيلي، از رگ هاي بريده، از شام يا ...؟
نه! من فقط همين قدر مي دانم که سبز بودن را «سبز» فهميده اي؛ وگرنه کجاوه ماه، به تو تعظيم نمي کرد و سرود «ما رايت الا جميلا ...» به لب هاي تو تکيه نمي داد.
زينب! اگر چه زود، ولي چشم هاي روشنت شهادت مي دهند.
تو از ابتداي کودکي به انتهاي جاده خيره شده اي و بندبند وجودت پر از التهاب است.


نقي يعقوبي


پي نوشت :
1. حضرت لسان الغيب.
2. برخي معتقدند: اين نام گذاري، با تداعي نام و ياد زينب - دختر پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله - بود.
3. «زينب» به مفهوم زيور و زينت پدر است.
منبع:برگرفته از کتاب اشارات - شماره 97 /س
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
و تو چه می دانی زینب کیست!

و تو چه می دانی زینب کیست!

[h=1]و تو چه می دانی زینب کیست![/h]

مردانی كه در این جهان رتبه برتری و تقدم را حایز گشته ‏اند، بی شمارند، ولی زنانی كه به این مقام و مرتبت نایل شده ‏اند معدوی بیش نیستند. از مادر بشر، حوا، و خواهر موسی علیه السلام و آسیه همسر فرعون و مریم مادر عیسی علیه السلام تا خدیجه ام المومنین كه خدماتش به دین مقدس مشهود عالمیان است و حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا علیهاالسلام كه تقدم و برتری و سیادت حضرتش بر تمام زنهای عالم از اولین و آخرین مسلم است. در این میان یکی دیگر از زنان والامقام تاریخ بشر، دختر سید اوصیاء و سیده نساء حضرت زینب کبری علیهاالسلام است كه در اینجا باندازه درک اندک خاکیان، مختصری به شرح مناقب و مراتب احوال آن مفضله مكرمه پرداخته می شود.

[h=2]یگانه‌ی دوران[/h]مرحوم علامه مامقانی در جلد سوم از كتاب شریف «تنقیح المقال» درباره زینب الكبری علیهاالسلام می نویسد:
«الزینب، و ماالزینب و ماادراک مالزینب؛ زینب و چیست زینب و چه چیز تو را دانا گردانید كه زینب چیست ؟ زینب عقیله (یعنی خاتون بزرگوار و گرامی) فرزندان هاشم ابن عبد مناف (پدر جد رسول خدا) است ، و محققا صفات حمیده و خوی های پسندیده را دارا بود كه پس از مادرش ، صدیقه كبری علیهاالسلام كسی دارا نبوده است، تا این كه حق و سزاوار است گفته شود : او است صدیقه صغری.
زینب علیهاالسلام را در حجاب و پوشش و عفت و پاكدامنی (از دیگران) زیادت و افزونی است (و آن این است) كه تن او را در زمان پدرش (امیرالمومنین علیه السلام) و دو برادرش (امام حسن و امام حسین علیهماالسلام) كسی از مردان ندید تا روز «طفّ» (كربلا).
و زینب علیهاالسلام در صبر و شیكبایی (از مصایب بزرگ) و ثبات و پایداری و قیام و ایستادگی (در آشكار ساختن حق و درستی) و قوت و نیروی ایمان و گرویدن (به دین مقدس اسلام) و تقوا و پرهیزكاری و اطاعت و فرمانبری (از آنچه خدای تعالی فرموده) وحیده و یگانه بود (كه پس از مادرش حضرت فاطمه علیهاالسلام در دنیا چنین خاتونی كه دارای این صفات حمیده و خوی های پسندیده بی مانند باشد، سراغ ندارم).
و زینب علیهاالسلام در فصاحت و آشكارا سخن گفتن و زبان آوری و در بلاغت و رسایی سخن، و سخن گفتن مطابق اقتضای مقام و مناسب حال، گویی از زبان (پدر بزرگوارش (امیرالمو منین علیه السلام) قصد و آهنگ می نمود، چنان كه پوشیده نیست بر كسی كه در خطبه و سخنرانی او (در مجلس ابن زیاد در كوفه ، و مجلس یزید در شام) از روی تحقیق و درستی فكر نموده و بیندیشد، و اگر ما (علمای بیان كننده اصول و فروع دین مقدس اسلام) بگوییم :
حضرت زینب كبری علیهاالسلام علم منایا و بلایا (خوابها و حوادث ینده) را همچون بسیاری از یاران حضرت علی علیهاالسلام، مانند میثم تمار و رشید هجری و برخی دیگر می دانسته و بلكه در ضمن اسراری كه بیان كرده، به طور قطع و مسلم ن حضرت را از مریم دختر عمران و سیه دختر مزاحم و دیگر زنان با فضیلت برتر دانسته است​

زینب علیهاالسلام مانند امام دارای مقام عصمت بوده (از گناه بازداشته شده و هیچ گونه گناهی نكرده با این كه قدرت و توانایی بر آن داشته و معنی عصمت نزد ما امامیه همین است) كسی را نمی رسد كه (گفتار ما را) انكار كند و نپذیرد . اگر به احوال و سرگذشت های او در طف و كربلا و پس از كربلا (در كوفه و شام) آشنا باشد، چگونه چنین نباشد ؟ و اگر چنین نبود هر آینه امام حسین علیهاالسلام مقدار و پاره ای از بار سنگین امامت و پیشوایی را روزگاری كه امام سجاد علیه السلام بیمار بود بر او حمل و واگذار نمی نمود، و پاره ای از وصایا و سفارشهای خود را به او وصیت نمی كرد و امام سجاد علیه السلام او را در بیان احكام و آنچه كه از آثار و نشانه های ولایت و امامت است ، نایبه به نیابت خاصه و جانشین خود نمی گرداند.
[h=2]

آینه تمام‌نمای رسالت و ولایت[/h]محمد غالب شافعی می نویسد: یکی از بزرگترین زنان اهل‏بیت از نظر حسب و نسب، و از بهترین بانوان طاهره که دارای روحی بزرگ و مقام تقوا، آینه سرتاپا نمای مقام رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب دختر علی بن‏ابی طالب کرم ‏اللَّه وجهه است که به ‏نحو کامل او را تربیت کرده بودند. او از سینه علم و دانش خاندان نبوت سیراب شده بود تا آنجا که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی به شمار می ‏رفت، و در حلم و کرم و بینایی و بصیرت در تدبیر کارها در میان خاندان بنی ‏هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال، و سیرت و صورت، و اخلاق و فضیلت را جمع‏کرده بود. شبها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیز کاری معروف بود... .
مرد بسیار دانا علامه سید جعفر، از خویشاوندان بحرالعلوم طباطبایی، در كتاب «تحفة العالم» چنین می نویسد:
در جلالت قدر و بزرگی مقام و برتری شأن و بزرگی حال و چگونگی او بس است آنچه در برخی از اخبار رسیده، به اینكه زینب علیهاالسلام نزد امام حسین علیهاالسلام در آمد و آن حضرت قرآن می خواند، پس حضرت (چون دید زینب علیهاالسلام آمد) قرآن را بر زمین نهاد و برای اجلال و تعظیم و بزرگ داشتن او بر پای ایستاد.

[h=2]گنجینه اسرار کبریا[/h]مرحوم شیخ صدوق، می گوید: حضرت زینب علیهاالسلام نیابت خاصی از طرف امام حسین علیه السلام داشت و مردم در مسایل حلال و حرام به او مراجعه كرده از او می پرسیدند، تا اینكه حضرت سجاد علیه السلام بهبود یافت.
شیخ طبرسی (ره) گوید: حضرت زینب علیهاالسلام روایات بسیاری را از قول مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام روایت كرده است.
او از سینه علم و دانش خاندان نبوت سیراب شده بود تا آنجا که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی به شمار می ‏رفت، و در حلم و کرم و بینایی و بصیرت در تدبیر کارها در میان خاندان بنی ‏هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال، و سیرت و صورت، و اخلاق و فضیلت را جمع‏کرده بود​

از عماد المحدثین روایت شده است كه : حضرت زینب علیهاالسلام از مادر و پدر و برادرانش و از ام سلمه و ام هانی و دیگر زنان روایت می كرد و از جمله كسانی كه از او روایت كرده اند، ابن عباس و علی بن الحسین علیهماالسلام و عبدالله بن جعفر و فاطمه صغری دختر امام حسین علیه السلام و دیگرانند.
همچنین ابوالفرج گوید : زینب بانویی عقیله است كه ابن عباس سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام را در مورد فدك از قول او نقل كرده و می گوید : عقیله ما، زینب دختر علی علیهماالسلام به من گفت.
از ظاهر فرمایش فاضل دربندی و دیگر عالمان چنین به دست می آید كه حضرت زینب كبری علیهاالسلام علم منایا و بلایا (خوابها و حوادث آینده) را همچون بسیاری از یاران حضرت علی علیهاالسلام، مانند میثم تمار و رشید هجری و برخی دیگر می دانسته و بلكه در ضمن اسراری كه بیان كرده، به طور قطع و مسلم آن حضرت را از مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و دیگر زنان با فضیلت برتر دانسته است.
وی در ضمن فرمایش حضرت سجاد علیه السلام كه به آن حضرت فرموده بود: « ای عمه تو بحمدالله دانشمند بدون آموزگار و فهمیده بدون آموزنده هستی »، گوید: این فرمایش خود دلیل و حجت بر آن است كه زینب دختر حضرت امیرالمومنین علیهماالسلام محدثه بوده یعنی به او الهام می شده است و عمل او از علم لدنی و آثار باطنی می باشد.
آری، زینب، ماهى است كه از پنج خورشید تابان كسب ‏نور كرده و از هر كدام به طور شایسته ‏اى بهره بر گرفته، و آن گاه جهانى را روشنایى بخشیده است. خون پاك، ریشه پاك، شیر پاك، ذكاوت سرشار، مربّیان بزرگ، شركت در بزرگ‏ترین انقلاب‏هاى بشرى، تجربه حوادث و تحوّلات بزرگ جهان، زینب علیهاالسلام را، آن‏طور كه شایسته‏ بود، پرورش داد و او را نمونه ‏اى از عالى ترین مراتب انسانیت قرار داد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
درسی زیبا از زینب کبری سلام الله علیها برای زندگی امروز ما

درسی زیبا از زینب کبری سلام الله علیها برای زندگی امروز ما

[h=1]درسی زیبا از زینب کبری سلام الله علیها برای زندگی امروز ما[/h]

توجه به زندگی و گفته‌های اولیای خدا برای ما همیشه درس آموز است و این امر نباید مختص به ایام ولادت و شهادت آن بزرگواران باشد. در اینجا می‌خواهیم با نگاه به یکی از رویدادهای زندگی حضرت زینب سلام الله علیها، درسهایی برای زندگی خود استخراج کنیم.

[h=4]سخن حقی که از آن استفاده باطل شد[/h]زینب کبری سلام الله علیها در فن بیان و سخنوری هیچ کم نداشت؛ با این حال حیای الهی او را از سخنوری در جمع مردان باز می‌داشت. با این حال مساله مهمی به وجود آمد که باعث شد آن بانو – با وجود مصیبتها و دردهای جسمی و روحی فراوانش - در مجلس یزید لب به سخن بگشاید. مساله از این قرار بود که یزید این آیه را بر زبان آورد:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُوْتِی الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِكَ الْخَیْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ ».(1)
یزید می‌خواست به بهانه این آیه بگوید که خداست که او را پادشاه و عزتمند، و حسینیان را به ظاهر ذلیل گردانیده است.
این جا فرصت کوتاه و مغتنمی داریم که قدری درباره این آیه بیندیشیم. این آیه در عین کوتاهی بسیار پرمغز است. در عظمت این آیه همین بس که می‌توان آن را به عنوان تعقیب نمازهای واجب قرائت کرد زیرا مطابق آنچه از امام صادق علیه السلام نقل شده است این آیه و چند آیه دیگر(2) هنگام نزول، به خدا گفتند: ما را به سوی چه کسانی نازل می‌کنی؟ به اهل خطا و گناه؟ خدا فرمود که به سوی زمین پایین بروید که هر کس از آل محمد و شیعیانشان شما را بعد از نماز تلاوت کند، با چشم پنهان خود، روزانه با هفتاد نگاه به او می‌نگرم که در هر نگاه هفتاد حاجتش را برآورم و ...(3)
دوران ما به دروغ به عنوان "عصر اطلاع رسانی" نام گرفته؛ زیرا عمق این گروه آیات قرآنی و سخنان پرمغزی هم چون خطبه‌های زینب کبری سلام الله علیها که در صدر گفته‌های بشری است در ابزارهای ارتباط جمعی دنیا مطرح نمی‌شود​

[h=4]آیه‌ای که شایسته یک عمر تفکر است[/h]در این آیه خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله می‌گوید که به مردم بگو که خدایا تو "مالک المُلک" هستی یعنی سلطنت همه پادشاهان تحت مالکیت توست یعنی بالاترین مراحل مالکیت خودش تحت تسلط توست؛ بنابراین هر که را مشیت کنی مُلک می‌دهی و از هر که مشیت کنی مُلک را می‌ستانی و هر که را مشیت کنی عزتمند می‌کنی و هر که را مشیت کنی ذلیل می‌کنی، خیر و اختیار امور فقط به دست توست که تو به هر کاری توانمند هستی.
تفکر در این آیه راهنمای خوبی برای درک روابط خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و مُلک و مالکیت، عزت و ذلت و اختیار و خیر و قدرت است. خوانندگان محترم را به مطالعه تفاسیر و سپس تفکر بیشتر در این آیه دعوت می‌کنیم و ادعا می‌کنیم که بعد از سال ها تفکر نیز نکات تازه‌ای از این آیه قابل فهم است.

[h=4]پاسخ روشنگرانه بانو به دشمن کاذب[/h]اما یزید از فهم همه این زیبایی ها و عمق کلام در آیه فوق به دور بود و تنها می‌خواست از ظاهر آیه سوء استفاده کند و حکومت خود را "الهی" قلمداد کند و عاشورا را "ذلت" معرفی کند که از جانب خدا بر امام حسین علیه السلام و یارانش آمده است. در اینجاست که دختر امیرالمومنین علیه السلام سکوت را روا ندانست و فرمود:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ
خدا راست گفت و این گونه می‌گوید که " ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساوُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِوُنَ "(4)؛


آن گاه بدترین سرانجام، سرانجام كسانى بود كه مرتكب زشتى شدند به سبب اینكه آیات خدا را تكذیب كردند و همواره آنها را به مسخره مى‏گرفتند.
اى یزید! آیا گمان كردى از این كه آسمان و زمین را بر ما تنگ گرفتى و مانند اسیران ما را به شهرها و دیارها كشاندى، ما در نزد خداوند خوار و پستیم ولى تو قدر و منزلت دارى؟! و با این خیال باد به دماغ افكندى و با نگاه غرور و نخوت به اطراف خود مى‏نگرى؟! در حالى كه مسرور و فرحناكى از این كه دنیایت آباد شده و كار بر مراد تو مى‏رود و مقام و منصبى كه شایسته و سزاوار ماست در دست گرفتى!؟ (اگر چنین تصور باطلى كردى) آرام باش. مگر فراموش كردى گفتار خداى را كه در قرآن مى‏گوید:
«گمان نكنند آنها كه به راه كفر بازگشتند كه آنچه ما براى آنها پیش مى‏آوریم و آنها را مهلت مى‏دهیم به نفع آنان و به خیر و سعادت آنهاست؟! نه، بلكه این مهلت براى این است كه بر گناهان خود بیفزایند و براى آنها عذاب خواركننده در پیش است».
ادامه خطبه نیز خواندنی و زیباست، که در اینجا به آن نمی‌پردازیم. آن بانو آیه‌ای را تلاوت کردند تا هم جوابی برای یزید باشد و هم کمکی برای تفسیر صحیح آن آیه که یزید به دنبال تحریف معنایش بود:
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ كَفَروا أنَّما نُمْلى لَهُمْ خَیْرٌ لِانْفُسِهِمْ انَّما نُمْلى لَهُمْ لِیَزْدادوا اثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ‏ (5)
در حقیقت شخص كافر نمى‏تواند از امکانات و وسائل فراوان دنیا در راه حق و در راه سعادت واقعى بهره‏بردارى كند در نتیجه اموالش برایش و بال است و هرچه داراتر باشد بدبخت تر است. (6)
مبارزه با بدعتها و تفسیرهای غلط از آیات قرآن نیاز به وقت شناسی هم دارد. هرگونه عجله یا اهمال کاری در این کار، باعث کم اثر شدن آن می‌شود​

[h=4]10 درس کاربردی برای زندگی امروز ما[/h]برای کسانی که به حوادث تاریخی به دیده عبرت نگاه می‌کنند، هر واقعه سرشار از درسهایی است که به زندگی امروزه آنان مربوط می‌شود. برخی از این درسها را در اینجا ذکر می‌کنیم:
اول) همیشه کسانی پیدا می‌شوند که آیات قرآن را به سود خود به شکل وارونه معنا کنند.
دوم) این خطر برای ثروتمندان و حاکمان و بزرگان کمتر از مردم عادی نیست.
سوم) عموم مردم خود را از معانی قرآن دور نگه می‌دارند و به این وسیله به فریبکاری دروغگویان به نام دین تن می‌دهند.
چهارم) همیشه در جامعه افرادی هستند که حقیقت دین را در یافته‌اند. آنان وظیفه دارند به روشنگری و افشاگری بپردازند.
پنجم) مبارزه با بدعتها و تفسیرهای غلط از آیات قرآن نیاز به وقت شناسی هم دارد. هرگونه عجله یا اهمال کاری در این کار، باعث کم اثر شدن آن می‌شود.
ششم) برای فهم معنای آیات قرآن باید از آیات دیگر قرآن نیز کمک بگیریم و الا ممکن است به خطا بیفتیم.
هفتم) اگر برای فهمیدن قرآن همت نکنیم، ممکن است به وسیله همین قرآن گمراه شویم؛ همانگونه که آیه فوق بسیاری را گمراه کرد.
هشتم) محبت الهی و علاقه داشتن به انجام وظایف دینی، می‌تواند در سخت ترین شرایط ما را به دشوار ترین کارها موفق کند؛ همانگونه که زینب کبری سلام الله علیها بدان موفق شد.
نهم) قرآن حاوی همه حقایق عالم است؛ ولی ما به یک گوینده از سنخ "انسان" نیاز داریم که ترجمان آن حقایق برای ما باشد.
دهم) دوران ما به دروغ به عنوان "عصر اطلاع رسانی" نام گرفته؛ زیرا عمق این گروه آیات قرآنی و سخنان پرمغزی هم چون خطبه‌های زینب کبری سلام الله علیها که در صدر گفته‌های بشری است در ابزارهای ارتباط جمعی دنیا مطرح نمی‌شودپی نوشت:
1. آل عمران، 26
2. این آیات عبارتند از سوره حمد؛ آیه 18 آل عمران؛ آیة الکرسی؛ آیه 26 آل عمران
3. کافی، ج2، ص620
4. سوره روم، آیه 10
5. آل عمران، آیه 178
6. مجموعه‏ آثار شهید مطهرى، ج ‏26، ص368
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
کلام علوی، حلقوم زینبی

کلام علوی، حلقوم زینبی

[h=1]کلام علوی، حلقوم زینبی[/h]

درباره جزئیات زندگی زینب کبری علیهاالسلام خبرهای زیادی به ما نرسیده است؛ اما همین مقدار که اطلاع داریم، نشانگر بلندی شأن ایشان است. یکی از جنبه‌های بارز ایشان قدرت بیان است،‌ به نحوی که مردم از سخنان آن بانو به یاد سخنان امیرالمومنین علیه السلام می‌‌افتاده‌اند. بجز لحن و خطاب، شدت تأثیر سخنان ایشان نیز یادآور سخنان پدرشان، ‌امیرالمومنین علیه السلام است.

عاقله و عقیله
عقیله صفتی است که مردم آن دوران به زینب علیهاالسلام داده بودند که نشاندهنده عالم بودن و نیز طرز فکر بالا و نیز تناسب عالی آن حضرت در نحوه مواجهه با امور است؛ اما یکی از عللی که می‌توان در صلاحیت این صفت برای آن بانو برشمرد، سخنوریهای ایشان است.
از دختر علی و فاطمه علیهماالسلام چند سخنرانی کوتاه گزارش شده و به دست ما رسیده است که گویای قدرت بیان آن بانوست. تسلطی که این بانو به کاربرد کلمات در جایگاه درست خود دارد،‌ در ذهن غریبه‌ها اعجاب آور و در ذهن آشنایان، یادآور سخنان پدر ایشان یعنی علی مرتضی علیه السلام بود.

کلام شگفت انگیز امیر بیان
سخنان امیر بیان امام علی علیه السلام دارای آثار خاص خود بود. مثلاً شخصی مانند همام از تأثیر سخنان آن حضرت در توصیف متقین، جان به جان‌‌آفرین تسلیم نمود و خواندن و شنیدن نهج‌البلاغه بر مردمان عصر ما نیز تأثیر شگرف می‌گذارد.
عقیله صفتی است که مردم آن دوران به زینب علیهاالسلام داده بودند که نشاندهنده عالم بودن و نیز طرز فکر بالا و نیز تناسب عالی آن حضرت در نحوه مواجهه با امور است؛ اما یکی از عللی که می‌توان در صلاحیت این صفت برای آن بانو برشمرد، سخنوریهای ایشان است.​

یک نمونه از سخنان پر اثر امام علی علیه السلام در زمانی ایراد شد که اصحاب معاویه در جنگ صفین بر محل آب مسلط شدند و مانع از آب برداشتن اصحاب امیرالمومنین علیه السلام می‌شدند. این سخن چند جمله بیشتر نیست اما به حدی تأثیرگذار بود که باعث شد سپاهیان آن حضرت تهییج شوند و تسلط آب را از اصحاب معاویه خارج کنند:
« آنان از شما خوراك جنگ خواستند، یا به پستى تن داده و شرف خود را از دست بگذارید، یا شمشیرتان را از خون آنان سیراب كرده تا از آب سیراب شوید. زیرا نابودى شما در آن زندگى است كه محصولش شكست از دشمن است، و زندگى شما در آن مرگى است كه نتیجه‏اش پیروزى بر دشمن است. بدانید معاویه هم سفرانى از گمراهان منحرف را به دنبال خود آورده، و حقیقت را از آنان پنهان كرده، تا این بى‏خبران گلوهاى خود را آماج تیر مرگ نموده‏اند ».

مُشتی از خروارهای اعجاز بانو
اول) نوحه سرایی او در کنار جسم برادر : کلمات زینب کبری علیهاالسلام به قدری تأثیر گذار بود که نوشته شده است که دوست و دشمن به گریه درآمدند.(ج17 ص 407)
دوم) سخنرانی او برای مردم کوفه : آن بانو در کوفه سخنانی ایراد کردند که باز از نظر ظاهر کوتاه اما از نظر معنا و تأثیر بسیار پرمایه بود. بخشی از آن سخنان عبارتست از:
« اى كوفیان! اى حیله گران و دغلبازانى كه به هنگام یارى دست بازمى دارید! هان كه اشكتان خشك و آهتان سرد مباد. داستان شما به كسى ماند که... آیا جز چاپلوسى و خودبینى و ... در میان شما چیزى هست؟ پس بگریید كه سزاوار گریه‏اید. راستى كه شما به عار این كار گرفتار آمدید و به ننگ آن مبتلا گشتید و هرگز این لكه ننگ را نتوانید شست. و كجا مى‏توانید ننگ كشتنِ زاده ختم نبوّت و معدن رسالت، و سرور جوانان بهشتى و پشتیبان جنگتان و جایگاه سلامتى خود و طبیب زخمهایتان و پناه مشكلاتتان و بیانگر حجتتان و مشعلگاه راهتان را بشویید ؟! »
سوم) صحبتهایی که میان ایشان و ابن زیاد در کوفه رخ داد :
ابن زیاد
می‌خواست از منطق جبرگرایانه استفاده کند و شهادت امام حسین علیه السلام را به خواست خدا و در راه خدا معرفی کند اما پاسخهای زینب و حضرت سجاد علیهما السلام به او این نقشه را بر آب کرد.​

چهارم) سخنانی که بین ایشان و یزید در شام رخ داد : حضرت زینب علیهاالسلام برخواست و پس از حمد خدا و صلوات بر رسول خدا آیه‌ای خواند که با حال یزید متناسب بود:
« ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساۆُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِۆُنَ »
یعنی : عاقب کسانی که بدی کردند این شد که آیات خدا را دروغ شمردند و آن را مسخره نمودند.
آن بانو سپس با سخنان خود به شیوایی بیان نمودند که این حالتی که در ظاهر حال اهل بیت علیهم السلام است،‌ نشانه خواری آنها نیست و اوضاع به نفع یزید پیش نخواهد رفت. ایشان در آخر فرمودند که : « ای یزید هرچه خواهی بکن اما نخواهی توانست یاد ما را محو کنی ».
تک تک این جملات بسیار موثر بود و از جمله آنها این کلام بود که :
« ای فرزند آزادشدگان آیا این عدالت است که زنان و کنیزانت را بپوشانی اما دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به حالت اسارت و بی‌پوشش حرکت دهی:
أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُ ».
این سخنان در حقیقیت رسواگر تبلیغات دروغینی است که معاویه سالها در شام انجام داده بود و اینک در کاخ یزید، در زبان دختر امیرالمومنین علیهماالسلام اینچنین رسوا گردید و کرامت خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و رذالت خاندان یزید و تاریخچه آنان را روشن نمود و فلسفه‌ توجیه‌ گرایانه یزیدیان را نقش بر آب کرد. اینگونه کوتاه و موثر و پرمایه سخن گفتن ویژگی کلام زینبی است.
آن حضرت هرگز از مسیر حیای زنانه خارج نشد. این مطلب نشانگر تسلط بالای آن بانو بر حالات روانی خویش است به گونه‌ای که مردم از سخنان او تأثیر گرفتند و ظالمان بزرگ از عواقب کارهای خود مستأصل شدند؛ اما اندکی از حیای زنانه آن بانو کاسته نشد.

در اثر سخنان حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام یزید مجبور شد اسرا را محترمانه به مدینه بفرستد، بعد تبرّى كند و بگوید: «خدا لعنت كند ابن زیاد را، من چنان دستورى نداده بودم، او از پیش خود این كار را كرد.»
در مجموع، تأثیر سخنان زینب علیهاالسلام در سفر اسارت به حدی بالا بود که میان روحیه و شناخت مردم در کوفه و شام بعد از این سفر تفاوت بسیاری ایجاد شد؛ اما در کنار این امر از دو نکته را نباید فراموش کرد.
اول) سخنرانی در شرایط دشوار:
زینب علیهاالسلام در حال آرامش جسم و جان این سخنان را نفرموده‌اند،‌ بلکه اینها کلام زنی اسیر و داغدیده است که سختی‌های جسمی و روانی بسیاری در کربلا و کوفه و شام کشیده است. شکنجه‌ های جسمی و روحی و حضور در قصرهای حکومتی، نطق معمولی را نیز از بسیاری از مردم سلب می‌کند. چه کسی است که بتواند ادعا کند که اگر جای زینب علیها السلام بود، ‌حتی در کلام عادی‌اش هم خلل وارد نمی‌شد؟
دوم) باقی ماندن در تعادل زنانه:
درباره تأثیر سخنان آن بانو و مشابهت آن به سخنان امام علی علیه السلام مختصری نوشتیم اما آن حضرت هرگز از مسیر حیای زنانه خارج نشد. این مطلب نشانگر تسلط بالای آن بانو بر حالات روانی خویش است به گونه‌ای که مردم از سخنان او تأثیر گرفتند و ظالمان بزرگ از عواقب کارهای خود مستأصل شدند؛ اما اندکی از حیای زنانه آن بانو کاسته نشد. از این روست که حذام اسدی که یک روایتگر از سخنان زینب کبری علیهاالسلام در میان کوفیان است می‌گوید: "قسم به خدا که باحیا زنی گویاتر از او ندیده‌ام". یعنی شجاعت امام على علیه السلام با حیاى زنانگى درهم آمیخته بود.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
ذهن افروغی زینبی برای مشکلات زندگی

ذهن افروغی زینبی برای مشکلات زندگی

[h=1]ذهن‌‌افروغی زینبی برای مشکلات زندگی[/h]

رخ دادن حوادث محزون کننده و پیشامدهای غم‌زا در زندگی بزرگ دختر امیرالمومنین علیه السلام، حضرت زینب علیهاالسلام مورد توجه و تصدیق ماست. در زندگی این بانوی عالی‌مقام درس‌هایی از نحوه مواجهه با مشکلات و پیشامدهای سخت و غم انگیز وجود دارد که در اینجا می‌خواهیم به کمک یکی از دعاهای صحیفه سجادیه به آن اشاره کنیم.

[h=2]رنجهای اسوه قهرمان‌ها[/h]چه کسی است که از رنجهای زینب علیهاالسلام بی‌اطلاع باشد؟ در کودکی شاهد رنجهای مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام و بی‌حرمتیها به پدرش علی مرتضی علیه السلام بود. سالهای خانه‌نشینی مولا، بدعهدی‌های مردم در دوران خلافت پدر و برادر سبب حزن ایشان بود. سیاست عمومی کردن ناسزاگویی به امام علی علیه السلام در دوران معاویه ، دردی بر دردهای قلب ایشان می‌افزود. شهادت پدر، برادر و نیز وقایع سنگین کربلا و دوران اسارت همگی باعث شده که ایشان را به "امّ المصائب" بودن بشناسیم.
اما آیا زینب کبری سلام الله علیها عاری از عواطف انسانی بود؟ آیا شخصیت ایشان مانند یک دستگاه بی‌روح بود که از وقایع تأثیر نمی‌پذیرفت؟
با مطالعه زندگی ایشان می‌فهمیم که ایشان در اوج علاقه به خانواده خود قرار داشت و با خبر یافتن از وقایع عاشورا بی‌تاب شد و امام حسین علیه السلام ایشان را تسلا داده و آرام کرده بودند و ایشان را به صبر بر آن سختیهای جانکاه سفارش نمودند.
با وجود همه محبتهای متقابل او و امام حسین علیه السلام و شهادت اصحاب و بستگان و فرزندان ایشان و بی‌حرمتیها و سختی‌های اسارت، نام "اسوه قهرمانها" لقبی شایسته برای آن بانو است. ایشان به شایستگی صبر نمود و پناهگاه کودکان و دیگر زنان در دوران پررنج اسارت بود؛ از امام سجاد علیه السلام حفاظت نمود و با سخنان خود که ذره‌ای به مصیبت‌زدگان شباهت نداشت، دلهای مرده شامیان و کوفیان را به تلنگر واداشت.
زینب علیهاالسلام نه تنها در انجام واجبات خویش کوتاهی نکرد، بلکه با وجود سختیها و رسیدگی‌هایش به دیگران، نماز شب را نیز ترک ننمود. ما نیز به همان اندازه که خاندان نبوت را دوست می‌داریم، باید خود را به آنان نزدیک کنیم و قبل از اینکه دچار این عواقب سوء بشویم، خود را آماده کنیم تا با سلامت دین از مشکلات بگذریم​

[h=2]تغییر حالات ما در هنگام مشکلات[/h]لازم به توضیح نیست که حال ما در هنگام بروز حوادث مهم و اندوهناک تغییر می‌کند و تأثیر سوء آن را در بیان و قوای فکری خود مشاهده می‌کنیم؛ به گونه‌ای که کسی از ما پیدا نمی‌شود که بلا را دوست داشته باشد.
در حقیقت مشکلات و مصیبتها تأثیرات سوئی بر عملکرد و فکر ما می‌گذارد که به کمک دعای هفتم صحیفه سجادیه ، آنها را بر می‌شمریم. این امور عبارتند از اندوه دل، احساس تنگنا و احساس درماندگی، از دست رفتن طاقت و نیز باز ماندن از انجام فرایض و مستحبات.
بنابراین با اطلاع از اینکه مصیبتها به ما درماندگی می‌دهد و ما برای مدتی از زمان از حرکت درستمان در زندگی منحرف می‌سازد و ما را در حالتی قرار می‌دهد که از امور واجب و مستحب خویش عقب بمانیم، خوب است که هنگام وقوع مشکلات به این امر هشیار باشیم و مانند مولایمان امام سجاد علیه السلام از این تأثیرات به خدا پناه بریم تا در پناه او قرار بگیریم.
[h=2]

تأثیر مشکلات بر بزرگ بانوی کربلا[/h]با آنکه سخت‌ترین مصائب دنیا بر حضرت زینب علیهاالسلام فرود آمده بود، اما ایشان دچار عواقب سوء این رخدادها نگردید. ایشان در خود احساس درماندگی و افسردگی نکرد و طاقت خویش را از کف نداد؛ بلکه در انجام وظایف خود بسیار محکم بود. در شرایطی که دشمن کینه‌های قدیمی را با سخت‌گیری و بی‌حرمتی به اسیران کربلا اعمال می‌کرد، ایشان بهترین مراقبتها را از همراهان خود نمود و با سخنان خود در کوفه و دمشق تأثیر گذاشت. گویی تاریخ تکرار شده و شیرمرد قافله، امام سجاد علیه السلام ، مانند علی مرتضی علیه السلام باید سخن بگوید و شیرزنی مانند زینب علیهاالسلام، زهراوار افشاگری کند.
زینب علیهاالسلام نه تنها در انجام واجبات خویش کوتاهی نکرد، بلکه با وجود سختیها و رسیدگی‌هایش به دیگران، نماز شب را نیز ترک ننمود. ما نیز به همان اندازه که خاندان نبوت را دوست می‌داریم، باید خود را به آنان نزدیک کنیم و قبل از اینکه دچار این عواقب سوء بشویم، خود را آماده کنیم تا با سلامت دین از مشکلات بگذریم، زیرا مشکلات هرقدر هم که سخت باشند، امتحان الهی هستند و برای مومنان سرانجامی بجز خوبی نخواهند داشت؛ بنابراین باید از خودمان در مقابل این تأثیرات سوء محافظت کنیم.
سخت‌ترین مصائب دنیا بر حضرت زینب علیهاالسلام فرود آمده بود، اما ایشان دچار عواقب سوء این رخدادها نگردید. ایشان در خود احساس درماندگی و افسردگی نکرد و طاقت خویش را از کف نداد؛ بلکه در انجام وظایف خود بسیار محکم بود​

[h=2]دعایی برای مواقع سختی در زندگی[/h]دعای هفتم صحیفه سجادیه عبارتست از "دعای آن حضرت در رخدادهای مهم و به هنگام اندوه" که آن را به ترجمه مرحوم آیتی می‌آوریم:
«اى خداوندى كه گره كارهاى فرو بسته به تو گشوده مى‏شود و سختیها به تو آسان مى‏گردد، اى خداوندى كه از تو خواهند رهایى از تنگناها را و یافتن آسودگى را، به قدرت تو دشوارى خوارمایه گردد و به لطف تو اسباب كارها ساخته آید. قضا به قدرت تو جارى است و هر چیزى بر وفق اراده تو پدید آمده است. به مشیت تو فرمانبر است و به گفتار آمرانه‏اش نیاز نیست، به اراده تو بازداشتنى است و به گفتار بازدارنده‏اش نیاز نیست.
تویى آن كه در مهمات بخوانند و در سختیها به او پناه جویند. هیچ بلایى از سر ما نرود جز آنكه تواش برانى و هیچ اندوهى از دل ما رخت نبندد مگر آنكه تواش از میان بردارى.
اى پروردگار من، بر من محنتى رسیده كه بار گرانش مرا از پاى در آورده است و به رنجى در افتاده‏ام كه بر خود هموار نتوانم كرد. تو خود به قدرت خویش آن محنت و رنج بر من وارد آورده‏اى و به سوى من روانه داشته‏اى. آنچه را تو وارد آورده‏اى كس بازگرداندن نتواند و آنچه را تو روانه داشته‏اى كس دفع نتواند و آن در را كه تو بسته‏اى كس گشادن نتواند و آن در را كه تو گشاده‏اى كس بستن نتواند. چون كسى را به رنج افكنى كس راحتش نرساند و چون كسى را خوار دارى كس عزیز نگرداند. پس درود بفرست بر محمد و خاندانش. اى پروردگار من، به فضل خویش در آسایش بر من بگشاى و به قدرت خویش سطوت اندوه را بر من بشكن و در آنچه زبان شكایت گشوده‏ام به رحمت نظر كن و مرا حلاوت استجابت در هر چه خواسته‏ام بچشان و از نزد خویش رحمتى و گشایشى خوشگوار بر من ارزانى دار و راه رهایى در پیش پاى من بگشاى. چنان مكن كه به سبب اندوه از انجام دادن فرایض و مستحبات تو بازمانم، كه من اى پروردگار، در برابر این محنت كه بر من وارد آمده بى‏طاقتم و پیمانه شكیباییم از آن اندوه كه نصیب من گردیده اینك لبریز است. تنها تویى كه توانى آن اندوه را از میان بردارى و آن بلا را كه بدان گرفتار آمده‏ام دفع كنى. پس مرا از بند بلا وارهان اگر چه شایسته آن نباشم. یا ذا العرش العظیم».
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
آیینه تمام‌نمای یک زن آرمانی

آیینه تمام‌نمای یک زن آرمانی

[h=1]آیینه تمام‌نمای یک زن آرمانی[/h]

بانوی مکرمی که در سال پنجم هجرتِ رسول خدا و بعد از دو برادر خود، برای سومین بار کانون گرم بیت عصمت با قدوم مبارکش غرق در سرور شد، گویا حجتی است بر خلق تا کسی نتواند از سختی راه و انبوه مشکلاتش گلایه کند. زینب علیهاالسلام که به حق زینت پدر بود، آیینه ای تمام نما از زن آرمانی تعالیم اسلام است.

[h=2]در اوج قله عفاف[/h]
عفاف حضرت زینب علیهاالسلام نمونه ای کامل برای زنان و دخترانی است که خود را دوست‌دار اهل بیت علیهم السلام میدانند. یحیی که در زمان امیر المۆمنین علیه السلام مدتی طولانی در مدینه از همسایگان زینب کبری علیهاالسلام بوده است به خداوند متعال سوگند می خورد که حتی شَبَحی از زینب علیهاالسلام را نیز ندیده و صدایی از او نشنیده است!(1)
این بیان تاریخی ذهن را به سرعت به سوی پاسخی میبرد که مادر همین دختر، به پرسش رسول خدا صلی الله علیه وآله داده بود. امیرالمۆمنین علیه السلام میگوید: روزی رسول گرامی اسلام از ما پرسید «بهترین چیز برای زن چیست؟» اما هیچ یک از اصحاب نتوانست جواب درست را بگوید. سۆال را برای فاطمه علیهاالسلام بردم و او گفت: «هیچ چیز برای زن بهتر از این نیست که هیچ مردی را نبیند و هیچ مردی نیز او را نبیند».(2) و این زینب علیهاالسلام است که تلاش کرده است تا بهترین را برای خود داشته باشد.

[h=2]بر بلندای کوه جهاد[/h]اما آنگاه که هنگامه انجام تکلیف الهی فرا میرسد و دین خدا و حجت حق یاری میطلبد، این سیمای کامل عفاف، در بین نامردان مرد نما، آنچنان به خروش میآید که کوفیان انگشت به دهان و حیران میمانند.(3) خطبه ای که حضرت زینب علیهاالسلام در هنگام ورود کاروان به کوفه میخواند همه را به یاد خطبه های پدرش میاندازد:
«...یَا أَهْلَ الْكُوفَةِ وَ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْخَذْلِ فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الرَّنَّةُ فَمَا مَثَلُكُمْ إِلَّا «كَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَكُمْ دَخَلًا بَیْنَكُمْ‏»(4) أَلَا وَ هَلْ فِیكُمْ إِلَّا الصَّلَفُ النَّطَفُ وَ الصَّدْرُ الشَّنَف‏ ؛
ای اهل کوفه، ای اهل فریب و یاری نکردن، اشکهاتان همیشه جاری و صدای گریه هاتان همیشه بلند باد. داستان شما به هیچ ماجرایی شبیه نیست مگر ماجرای آن زنى‏ كه رشته خود را پس از محكم بافتن، یكى یكى از هم مى‏گسست. سوگندهاتان را وسیله فریب قرار داده اید. آیا در شما جز تملق های کثیف و سینه های پر از دشمنی چیز دیگری هست؟...»(5)
این بانو که در پس طوفان سهمگین کربلا، کاروان یتیمان و بیوگان را ره‌بری کرده، چهل منزل از کربلا و کوفه تا شام همیشه تاریک، پرستاریشان نموده است، آنجا که بسیاری را، زرق و برق آیینه ها و شوکت پوشالی کاخ و درباریان به صف ایستاده لال میکند​

این بانو که در پس طوفان سهمگین کربلا، کاروان یتیمان و بیوگان را ره‌بری کرده، چهل منزل از کربلا و کوفه تا شام همیشه تاریک، پرستاریشان نموده است، آنجا که بسیاری را، زرق و برق آیینه ها و شوکت پوشالی کاخ و درباریان به صف ایستاده لال میکند، در برابر یزید ایستاده، یاوه گویی هایش را جواب میدهد. در مجلس یزید خبیثی از اهل شام یکی از دختران امام حسین علیه السلام را برای کنیزی از یزید درخواست میکند اما با پاسخ کوبنده زینب کبری علیهاالسلام مواجه میشود.
یزید از اینکه زنی بی اجازه، به جای او پاسخ داده، برآشفته شده، میگوید این کار به کسی جز من ربط ندارد و من هرکار بخواهم خواهم کرد. حضرت در جواب این گزافه گویی، میفرماید:
«تنها در صورتی میتوانی چنین کاری را کنی که از دین ما خارج شده، دینی غیر از این ما را برگزینی».(6)
یزید برآشفته تر از قبل، میگوید: «آنها که از دین خارج شده اند، پدر و برادر تو هستند نه کس دیگر!» اما زینب کبری علیهاالسلام این بار چنان جواب تحقیر آمیزی به یزید میدهد که یزید پاسخی برای آن ندارد. حضرت میفرماید:
«تو، اگر مسلمان باشی(!) به دین خدا و دین پدر و برادرم هدایت شده ای».(7)
[h=2]

بر فراز آسمان بندگی[/h]آن پرده نشین عفاف و راست قامت میدان جهاد، در عرصه نماز و عبادت ظاهری نیز نمونه و خستگی ناپذیر است. آنچه از امام سجاد علیه السلام نقل شده است به خوبی بیان گر این مطلب است. زین العابدین علیه السلام در مورد عمه گرامی خود فرمود که تنها در شب یازدهم محرم (شب بعد از واقعه سنگین عاشورا)، عمه ام را دیدم که نماز شبش را نشسته خواند. در نقل دیگری نیز آن جناب فرمود:
«عمه ام زینب با تمام مصیبت هایی که بر او وارد شده بود در مسیر شام نماز شبش را ترک نگفت».(8)
علاوه بر اینها اوج بندگی آن بانو در دو مورد به نمایش گذاشت شد. روز یازدهم آنگاه که حضرت بر پیکر مقدس برادر حاضر شد، دو دست خود را زیر آن بدن پاک برده، آن را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا این قربانی را از ما قبول بفرما»!!(9) و چون در مجلس کوفه ابن زیاد برای تحقیر آن بانو از او پرسید : «نظرت در باره کاری که خدا با برادرت کرد چیست؟» حضرت بی درنگ پاسخ داد: «جز زیبایی چیزی ندیدم» !!(10)
نشستن بر اوج قله عفاف، ایستادن بر بلندای کوه جهاد، و در درگاه الهی خضوعی کامل و تمام، جلوه هایی از عظمتِ کسی است که زینت پدری چون علی علیه السلام گشته است و برای آن کس که زینت علی علیه السلام است، جز این نمیتوان انتظار داشت​

[h=2]بگیر حتی اندک[/h]هرچند شاید تصور شود نمیتوان مانند این الگوهای آسمانی شد، اما نباید این امر، انسان را از تلاش برای هرچه نزدیک تر شده به آنها باز دارد. امیر مۆمنان علیه السلام در فرمایشی خود را چنین معرفی میکند:
«بدانید که امام شما از دنیایش تنها به دو لباس کهنه و دو قرص نان بسنده کرده است».(11)
ایشان بلا فاصله میفرماید:
«بدانیدکه شما را یارای چنین کاری نیست اما با پرهیزکاری، تلاش، پاکدامنی و استقامت مرا یاری کنید».(12)
حضرت در بیانی دیگر یکی از یاران خود را معرفی کرده، خصوصیات اخلاقی او را بیان میکند و سپس میفرماید:
«بر شما باد این خصلت ها، در رسیدن به آنها با یکدیگر مسابقه دهید».
و بازهم بلا فاصله میفرماید که اگر دیدید نمیتوانید همه این خصلت ها را کسب کنید، مأیوس نشده، از تلاش برای به دست آوردن هر آنقدر که توان دارید کوتاهی نکیند، زیرا «به دست آوردن مقدار اندک، بهتر از رها کردن کامل یک چیز است».(13)
نشستن بر اوج قله عفاف، ایستادن بر بلندای کوه جهاد، و در درگاه الهی خضوعی کامل و تمام، جلوه هایی از عظمتِ کسی است که زینت پدری چون علی علیه السلام گشته است و برای آن کس که زینت علی علیه السلام است، جز این نمیتوان انتظار داشت. باشد که چنین زنان بزرگی، الگوهایی برای تک تک زنان و بلکه مردان این مرز و بوم و عالم قرار گرفته، راه سعادت و رشد سریعتر و دقیق تر پیموده شود.

پی نوشت:
1) عوالم العلوم، ج‏11، قسم2، ص955:حدّث یحیى المازنی، قال: كنت فی جوار أمیر المۆمنین علیه السّلام فی المدینة مدّة مدیدة، و بالقرب من البیت الّذی تسكنه زینب ابنته، فلا- و اللّه- ما رأیت لها شخصا، و لا سمعت لها صوتا
2) دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 215.
3) راوی پس از نقل خطبه ی حضرت زینب تصریح میکند که مردم را دیدم که حیران و انگشت به دهان مانده بودند: «فَرَأَیْتُ النَّاسَ حَیَارَى قَدْ رَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِم‏» ر.ک: الإحتجاج، ج2، ص305 و الأمالی (للمفید)، ص: 323.
4) سوره نحل، آیه92.
5) پیشین.
6) حضرت به جای اینکه بگوید از «اسلام» خارج شوی، میفرماید «از دین ما» تا با این کار مبارزه ای منفی نیز در جهت دفع شعار دستگاه اموی انجام داده باشد. یزیدیان دائما چنین شعار میدادند که حسین علیه السلام و یارانش از دین اسلام خارج شده اند!
7) الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص: 310 و إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)،ص: 254 و الإرشاد، ج‏2، ص: 121و وقعة الطف، ص: 272و اللهوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 187.
8) عوالم العلوم ج‏11-قسم2؛ ص953.
9) همان، ص 958
10) اللهوف (ترجمه فهرى)،ص: 160 و بحار الأنوار، ج‏45، ص: 116.
11) نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 417، خطبه 45.
12) همان.
13) همان، ص: 526.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
بازخوانی شخصیت یک اسطوره

بازخوانی شخصیت یک اسطوره

[h=1]بازخوانی شخصیت یک اسطوره[/h]



در حال حاضر از شخصیت های بسیاری که در عرصه عای مختلف حضور داشتند تکریم می شود. مانند شاعران بنام یا هنرمندان و یا اندیشمندان بزرگ که تأثیری ماندگار در تاریخ داشته اند. و این بزرگداشت از شخصیت ها، مقبول همه انسانهای پاکسرشت است. و این فراتر از یک فرهنگ یا آیین و دین خاص است
.
یکی از شخصیتهای تاریخی حضرت زینب علیهاالسلام است که قرنها از حیات ایشان می گذرد. چرا باید از مقام ایشان تکریم کرد؟ در شخصیت این بانو چه هست که انسانها را به تعظیم و بزرگداشت وادار می کند؟
برای اینکه از شخصیت های گذشته تکریم شود دلیلی نیاز است؛ گاهی مقام علمی باعث تکریم است و گاهی مقام معنوی و گاهی ایثار و فداکاری و گذشت و خدمت به مکتب یا ملتی. و همه این علل در زندگی پر از فراز و نشیب حضرت زینب وجود دارد. در دین اسلام بویژه مذهب تشییع به بزرگان دین کسانی که برای پیشبرد اهداف اسلام و ابقا و احیاء تعالیم الهی و نبوی تلاش چشمگیری داشته اند و برای آن از همه هستی خود مایه گذاشته اند و عمر خود را فدای اسلام عزیز نموده اند، برای ارج نهادن به خدمات بی نظیر ایشان و از باب شکرگذاری از خادمان حقیقی دین از ایشان به نیکی یاد می نمایند. آنچه در این برهه از زمان لازم بنظر می رسد بازخوانی شخصیت و یادآوری خدمات و فداکاریهای زینب کبری، دختر فاطمه زهرا سلام الله علیهما است.

[h=2]مقام علمی[/h]درباره مقام علمی حضرت زینب علیهاالسلام به دو نکته اشاره می شود: یکی کلام امام معصوم درباره مقام علمی ایشان و دیگر کرسی تدریس علوم دینی حضرت در کوفه به گواه تاریخ. علاوه بر آن تربیت و بزرگ شدن ایشان در خانواده ای که معدن علم الهی بودند نیز دلیلی دیگر بر مقام علمی حضرت است.
زمانیکه اسرای کربلا را به کوفه آوردند زینب کبری علیهاالسلام خطبه ای غرا خواند که همه مستمعین را تحت ثأثیر قرار داد؛ در پایان این خطبه بود که امام زین العابدین علیه السلام خطاب به عمه اش فرمود:
یَا عَمَّةِ اسْكُتِی، فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ، وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة.[1]
عمه بس است! از گذشتگان برای آیندگان درس عبرتی است. و خدا را شکر، تو عالمی تعلیم ندیده ای.
علّامه شیخ جعفر نقدى گوید: زمینه پیدایش این بانوى پاك و بزرگوار و جاى پرورش این گوهر ارزنده (زینب علیهاالسّلام) دامان نبوّت بود. در خاندان رسالت رشد یافت ... از این رو، پیدایشى پاكیزه، و پرورشى روحانى یافت، جامه عظمت و شكوه بر تن كرده قباى پاكدامنى و شرف و بزرگى پوشیده، پنج تنى كه اصحاب كساء بودند، آموزش و پرورش و آراستنش را بر عهده گرفتند، و او را همین بس كه اینان ادب‏آموزان و استادان وى هستند.[2]
او از جمله زنان كمیابى بود كه شتابزدگى او را منحرف، و خشم او را سبك نكرده هیچ عاملى بردبارى ‏اش را از وى نگرفته و بر او چیره نشده بود. در تیزهوشى، پاكى روح، لطافت احساس، نیرومندى و پایدارى و استوارى دل و جان آیتى از آیات الهى در والاترین شكل شجاعت و بلندپروازى و اوج‏گیرى روحى بود​

[h=2]مقام معنوی[/h]در مقام معنوی حضرت ابتدا کلامی از یکی از علمای بزرگ آورده سپس به نمونه ای تاریخی از عظمت معنوی حضرت اشاره می شود:
علّامه مجاهد سیّد عبدالحسین شرف الدّین رحمه اللّه گوید: او از جمله زنان كمیابى بود كه شتابزدگى او را منحرف، و خشم او را سبك نكرده هیچ عاملى بردبارى ‏اش را از وى نگرفته و بر او چیره نشده بود. در تیزهوشى، پاكى روح، لطافت احساس، نیرومندى و پایدارى و استوارى دل و جان آیتى از آیات الهى در والاترین شكل شجاعت و بلندپروازى و اوج‏گیرى روحى بود. [3]
بشیر بن حزیم اسدى‏ مى‏گوید: در آن روز( روز ورود اسرا به کوفه) زینب علیها السلام دختر امام‏ على علیه السّلام را مشاهده كردم:
فلم ار خفرة قطّ انطق منها، كأنّها تفرغ عن لسان امیر المۆمنین علىّ بن ابى طالب و قد اومأت الى النّاس ان اسكتوا، فارتدّت الانفاس و سكنت الاجراس؛
تا آن روز بانوى پوشیده و نجیبى را مانند زینب علیها السلام هرگز ندیده بودم، كه از او شیواتر سخن بگوید، گویى سخنانش از زبان حضرت على علیه السّلام فرو مى ‏بارید، به مردم اشاره كرد كه ساكت باشید، نفسها در سینه ‏ها حبس شد، زنگها كه در گردن اسبها و استرها بود از حركت ایستاد. [4]
[h=2]

تکریم بخاطر فضائل[/h]یکی دیگر از علل تکریم شخصیتها دارابودن فضائل اخلاقی ایشان است که در زینب کبری علیها السلام روشنتر از هر روشنایی است. در این باب تنها به کلامی از علّامه مجاهد سیّد محسن امین رحمه اللّه اکتفا می شود. ایشان گوید:
«زینب علیها السّلام از زنان برجسته و والا بود. فضیلتش مشهورتر از آن است كه لزومى به یادآورى داشته باشد و به نوشته آید. برترى و برجستگى شأن و منزلت، نیرومندى برهان، برترى خرد، استوارى روحیّه، فصاحت گفتار و رسایى سخنانش كه گویا از زبان پدرش امیر المۆمنین فرو مى‏ریخت، از خطبه‏هاى كوفه و شام وى به خوبى به دست مى‏آید، و جاى شگفتى از زینب نیست كه این چنین باشد، زیرا او شاخسارى از شاخه‏هاى درخت پاك نبوّت و از تبار مطهّر هاشم بود، جدّش رسول خدا، پدرش وصىّ آن حضرت، مادرش حضرت‏ زهرا علیها السّلام و برادران او حسنین علیهما السّلام بودند، و بى‏سابقه نیست كه شاخه بر همان گونه باشد كه اصل و ریشه‏اش بدان گونه است ....[5]
زمینه پیدایش این بانوى پاك و بزرگوار و جاى پرورش این گوهر ارزنده (زینب علیهاالسّلام) دامان نبوّت بود. در خاندان رسالت رشد یافت ... از این رو، پیدایشى پاكیزه، و پرورشى روحانى یافت، جامه عظمت و شكوه بر تن كرده قباى پاكدامنى و شرف و بزرگى پوشیده​

[h=2]خدمات خالصانه[/h]برای هیچ انسان منصفی در خدمت بزرگی که این بانوی با عظمت در بقای اسلام ناب محمدی در صحنه کربلا و بعد از آن در اسارت در تاریخ زندگی اش بجا مانده است، جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی ماند. کافی است تاریخ کربلا را تورقی زده شود تا این حقیقت روشن شود که زینب علیها السّلام برای اسلام جدش رسول الله هر آنچه داشت داد، همانگونه که بردارش حسین علیه السّلام هر آنچه داشت برای خدا داد، بردارانش، پسرانش، برادرزاده هایش و در نهایت حسینش را؛ و بعد هم خود و ناموس اهل بیت علیهم السّلام به اسارت دشمن خدا و رسول درآمدند و در اسارت نیز هم در دفاع از خون های پاک ریخته شده در کربلا و هم در دفاع از امام زمان خویش امام سجاد علیه السّلام و دفاع از دختران رسول الله تمام تلاش خود را کرد. و همه این وقایع چون در راه رضایت خدا بود برایش زیبا بود.[6]
آیا این همه دلیل و فضل و علم و خدمت بس نیست تا تنها حرمت قبر دختر فاطمه علیها السّلام نگه داشته شود؟!!...

پی نوشت:
1.احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، ناشر: مرتضى‏- مشهد،چاپ:اول/ 1403 ق‏،ج‏2، ص 305
2. احمد رحمانى همدانى / مترجم سید حسن افتخارزاده، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، ناشر: دفتر تحقیقات و انتشارات بدر- تهران‏، چاپ: چهارم 1381 ش‏،ص 857
3. همان
4. سیدبن طاووس،غم نامه كربلا،مترجم: محمدی اشتهاردی،نشر مطهر- تهران‏، چاپ:اول/ 1377 ش‏، صص : 166- 167
5. فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر ، صص857- 858
6. رجوع شود به تاریخ زندگی امام حسین صلوات الله علیه نظیر بحار الانوار ج45،نفس المهموم، مقتل الحسین مقرم و...
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
الگویی برای مردان

الگویی برای مردان

[h=1]الگویی برای مردان[/h]


فرزندان آیینه والدین خود می باشند به طوری كه می توان هم از چهره ظاهری آنان چهره پدر و مادرشان را حدس زد و هم از رفتار و خلق و خوی آنها به صفات پرورش دهندگان آنها پی برد
.
بسیاری از صفات اخلاقی علاوه بر اینكه از راه اكتساب و تلاش خود شخص بدست می آیند ، دریافت آنها از پدر و مادر ، از راه ارث و ژنتیك نیز كاملا ثابت شده است ، هم دانشمندان امروزی به این نكته اذعان دارند و هم دانشمندان قدیمی مثل ابن سینا ، جدای از این كه احادیث زیادی در این زمینه وجود دارد فلذا در احادیث به ما سفارش شده كه هنگام همسرگزینی دقت كافی نماییم چرا كه فرزندان به شكل عجیبی به والدین و اطرافیان خود كشش و تمایل پیدا می نمایند ، از جمله این صفات شجاعت و كرم است و از مهمترین صفات قابل انتقال از طریق وراثت، استعداد و قابلیت پرورش یافتن معنوی می باشد كه زینب كبری سلام الله علیها از مادر خود به ارث برده است و آن حضرت با تحمل سختی های بسیاری كه در طول عمر خود متحمل شد به مقامی رسید كه تمامی حوادث سخت و كمر شكن عاشورا كه هر یك از آنها به تنهایی برای از پا درآوردن مردان بزرگ روزگار كافی بود ، بر او اثری نگذاشت تا جایی كه همه را رفتار جمیل خدا با خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می دید و در آخر روز هم خطاب به خداوند فرمود :
« الهی تقبل منا هذا القربان » (1) این قربانی را از ما بپذیر یعنی امام حسین علیه السلام كه از او در قرآن به قربانی عظیم (2) تعبیر شده است را باز در درگاه خدا كوچك می بیند. به همین خاطر بود كه امام سجاد علیه السلام به وی فرمود :
« أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة و فهمة غیر مفهمة » (3)
و معروف بود به «عقیله بنی هاشم» تا جایی كه ابن عباس مفسر بزرگ قرآن كه « حبر الأمة » نامیده می شود ، خطبه فدكیة فاطمه زهرا سلام الله علیها را از او نقل می نماید و می گوید :
« حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیه السلام » (4) یعنی این حدیث را عقیله ما ، زینب دختر علی علیه السلام برایم نقل نمود ، عقیله یعنی كسی كه صاحب عقل و خرد به شكل قابل توجهی می باشد .
بهترین الگو برای زنان بلکه برای مردان مسلمان زینب کبری سلام الله علیها می باشد که در شامگاه عاشورا با وجود تحمل آن همه مصائب نماز شب خود را ترک ننمود و از چنان شب زنده داریی برخوردار بود که امام معصوم و حجت خدا به او می فرمایند که مرا در دعای شبت فراموش نکن !!​

[h=2]مهر خواهری یا معرفت ولایی[/h]از كنار جملات منقول از امام سجاد علیه السلام نمی توان به راحتی عبور كرد وقتی كه فرمودند : شما دانشمندی هستی كه بدون تعلیم و معلم به علم خود دست یافتی !
این جملات بوضوح دلالت دارند بر این كه حضرت زینب سلام الله علیها زنی مانند سایر زنان عادی و معمولی نبودند بلكه برخوردار از مقامات معنویه و باطنیه بوده اند.
شدت علاقه حضرت زینب سلام الله علیها به امام حسین علیه السلام نیز ناشی از معرفت او به مقام امامت و شناخت ویژه از شخصیت امام حسین علیه السلام بود نه این كه ناشی از علاقه خواهر به برادر باشد چرا كه یك خواهر هر چقدر هم به برادر خود علاقه داشته باشد دیگر حاضر نمی شود به خاطر دور نماندن از برادر از خانه و همسر خود دور شود و آن همه مصائبی را تحمل نماید که قلم از نوشتن آن قاصر است تا جایی که ملقب به « ام المصائب » شود !

[h=2]همچو مادر[/h]بهترین الگو برای زنان بلکه برای مردان مسلمان زینب کبری سلام الله علیها می باشد که در شامگاه عاشورا با وجود تحمل آن همه مصائب نماز شب خود را ترک ننمود و از چنان شب زنده داریی برخوردار بود که امام معصوم و حجت خدا به او می فرمایند که مرا در دعای شبت فراموش نکن !!
این را هم زینب از مادر به ارث برد چرا که امام مجتبی علیه السلام می فرمایند : در شب جمعه مادر خود را دیدم که در محراب عبادت ایستاده بود و رکوع و سجود می کرد و همه مومنین را تک به تک اسم می برد و مفصل دعا می کرد و هر چه صبر کردم ندیدم که خود را دعا کند تا این که صبح طلوع نمود گفتم : مادر جان چرا خود را دعا نمی کنی ؟
فرمود : « یا بنی! الجار ثم الدار » !!!! (5)
ای پسرکم اول همسایه بعد خانه.
آن هم کدام همسایه !
همسایگانی که می گفتند: یا علی! به او بگو یا روز گریه کند یا شب !!
شدت علاقه حضرت زینب سلام الله علیها به امام حسین علیه السلام نیز ناشی از معرفت او به مقام امامت و شناخت ویژه از شخصیت امام حسین علیه السلام بود نه این كه ناشی از علاقه خواهر به برادر باشد چرا كه یك خواهر هر چقدر هم به برادر خود علاقه داشته باشد دیگر حاضر نمی شود به خاطر دور نماندن از برادر از خانه و همسر خود دور شود و آن همه مصائبی را تحمل نماید که قلم از نوشتن آن قاصر است تا جایی که ملقب به « ام المصائب » شود !​

[h=2]زن امروز ، زن دیروز[/h]اگر قرار است از پدر و مادر خود تقلید کنیم یا از رفتار آنان الگو برداری نمایم چه خوب است که مواظب باشیم که در این گونه امور پدران و مادران خود را الگو و سرمشق قرار دهیم. زنان و دختران امروز جامعه ما نباید فراموش نمایند که مادرانشان در این سرزمین حجاب و عفت را قرنها به طور کامل رعایت کردند و از دامان خود مردانی را به آسمان فرستادند. مردم ما هیچ گاه از رعایت حجاب دچار هیچ مشکلی نشدند و از آن هیچ عیبی ندیدند جز خیر و برکت. رعایت حجاب جامعه را دچار هیچ بحران روانی نمی کند و بر عکس آن را به ساحل امن آسایش روانی و اخلاقی رهنمون می سازد و این بزرگترین درسی است که زن امروز باید از زن دیروز بگیرد !!

پی نوشت ها :
1-مقتل مقرم ص307 .
2- سوره صافات / 107 .
3- عوالم ص370 .
4- مقاتل الطالبیین ص60 .
5- وسائل آل البیت ج7ص113 .
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
حماسه سرای جاودان

حماسه سرای جاودان

[h=1]حماسه سرای جاودان[/h]


سومین مولودی که در کانون گرم امیرالمومنین و زهرای مرضیه علیهماالسلام دیده به جهان گشود «زینب كبرى» عقیله [1] بنی هاشم بود. آن بانو در پنجم جمادى الاولى [2] سال پنجم هجرت متولد شد و نام او را رسول خدا صلی الله علیه وآله به دستور خداوند متعال، « زینب » نهاد
. رسول خدا صلی الله علیه وآله بر این کودک نیز گریست همان گونه که بر برادرش حضرت حسین علیه االسلام گریسته بود و فرمود:
« من بكى على مصائب هذه البنت كان كمن بكى على أخویها الحسن و الحسین علیهما السّلام ؛ هر کسی بر مصایب این دختر بگیرید مانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین علیهماالسلام گریسته است». [3]

[h=2]مولود فضیلت[/h]پنج سال بیشتر نداشت که سوگوار جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله شد و اندکی بعد به چشم دید که آن صحابی ها چطور مادرش را آزردند و آن مادر رنجور از ضرب و جراحت را از این دنیا کوچ دادند.
اما در همین سنین اندک چنان تربیت شده بود که از فاطمه علیهاالسلام حدیث و روایت نقل کرده و چند تن از تاریخ نویسان و محدثین به مانند شیخ صدوق ره [4] ، سند خطبه فدک را به همین بانوی بزرگوار یعنی حضرت زینب علیهاالسلام رسانده و از او نقل کرده اند.
آنگاه که به سن ازدواج رسید و به همسری عبدالله بن جعفر درآمد. [5] عبدالله، نخستین نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ایّامى كه پدرش جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت كرده بود، در آن كشور به دنیا آمد. مادرش «اسماء بنت عمیس» بود. عبد الله بن جعفر، مورد عنایت خاصّ پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و همچنین مورد علاقه امیر المۆمنین علیه السلام بود و ارادتى شایان به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام داشت. او مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود. [6] عبدالله از كسانى بود كه به سید الشهدا علیه السلام نامه نوشت و از او خواست كه از سفر به عراق منصرف شود. گرچه خود در كربلا حضور نداشت، امّا دو پسرش را همراه مادرشان حضرت زینب علیهاالسلام به كربلا فرستاد و این دو فرزند، در روز عاشورا به شهادت رسیدند. او از اینكه نتوانسته بود در واقعه كربلا شركت كند تأسف مى‏خورد. پس از حادثه عاشورا و شهادت حسین بن على علیهماالسلام وى در مدینه به سوگ نشست و مردم براى تسلیت گویى نزد او مى ‏آمدند. [7] وى در سن 90 سالگى، در سال 80 هجرى در مدینه در گذشت و در بقیع به خاك سپرده شد. [8] برخى هم در گذشت او را در شام و قبر وى را در «باب الصغیر» دمشق، كنار قبر بلال مى‏دانند. [9]
حاصل ازدواج ایشان چهار فرزند به نامهای علی، جعفر، عون و ام کلثوم بود [10] که عون به همراه برادرش محمد [11] در کربلا به جمع شهدا پیوست.
حضور پرشور و تاثیرگذار حضرت زینب علیهاالسلام در قیام کربلا بر کسی پوشیده نیست. همراهی از ابتدا، حضور در کربلا و دیدن تمام آنچه رخ داد و ثبت بی واسطه وقایع این حرکت بی نظیر از ویژگیهای این بانوست. بانویی که پیامبر عاشورا شد و حرکتی را که برادر و امامش حسین بن علی علیهماالسلام آغاز کرد به انجام رساند​

[h=2]حماسه جاوید[/h]حضور پرشور و تاثیرگذار حضرت زینب علیهاالسلام در قیام کربلا بر کسی پوشیده نیست. همراهی از ابتدا، حضور در کربلا و دیدن تمام آنچه رخ داد و ثبت بی واسطه وقایع این حرکت بی نظیر از ویژگیهای این بانوست. بانویی که پیامبر عاشورا شد و حرکتی را که برادر و امامش حسین بن علی علیهماالسلام آغاز کرد به انجام رساند.
توبیخ عمر بن سعد هنگام به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام [12] ؛ سخنرانی در میان مردم کوفه [13] ؛ پاسخ توبیخی به ابن زیاد [14] ؛ گفتگوی توبیخی با یزید [15] ؛ سخنرانی در مجلس یزید [16] از اقداماتی است که زینب سلام الله علیها مجال انجام آن را یافت تا پیام عاشورا را در عصر خود و تا قیامت تاریخ به گوش جهانیان برساند.
این بانوی والا مقام سرانجام پس از عمری بندگی خدا و دیدن داغ پنج تن آل عبا و شهدای کربلا سرانجام در شب یکشنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری یعنی یک سال و نیم پس از واقعه جانخراش کربلا دیده از جهان فروبست و به خاندان طاهرش پیوست.[17]

[h=2]مزار بانو[/h]در محل دفن آن بانو، سه عقیده وجود دارد:
برخی برآنند که آن بانو پس از بازگشت از شام و ورود به مدینه پیوسته عزادار و گریان بود تا اینکه از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد و اکنون همچون مادر شهیده اش اثری از قبر بی نشانش در دست نیست.
عده ای بر این باورند که چون در مدینه زینب علیهاالسلام آرام نگرفت و به مانند کوفه و شام بر ضد بنی امیه سخن می گفت به دستور یزید او را مخیر کردند تا در هر شهری جز مکه و مدینه سکنی گزیند و او شام را اختیار کرد و به آنجا رفت و تا پایان عمر شریفش در آنجا زندگی کرد.

گروهی که بیشتر مورخین مصری جزء آنند بر این باورند که در ماجرای هجرت اجباری، حضرت زینب علیهاالسلام مصر را اختیار کرد و در آنجا سکنی گزید و در نهایت در همانجا رحلت کرد و به خاک سپرده شد.[18]
علت اینگونه اختلاف ها را می توان در دو چیز دانست:
1. ثبت وقایع در گذشته چندان متداول نبوده است.
2. قبور معمولا سنگ نوشته ای نداشته اند.
از این رو گاه قبرهایى در چند جا به یك نفر منسوب شده‏اند، نظیر آنچه در مورد زینب كبری علیهاالسلام اتّفاق افتاده است.

[h=2]یک نمونه تاریخی[/h]البته گستره این بحث بیش از آن است که بخواهیم در مختصری به آن بپردازیم و در این جا، تنها به آوردن نمونه‏اى كه شیخ طوسى در كتاب الغیبة (ص 358) آورده، بسنده مى‏كنیم. او می نویسد:
ابو نصر هبة اللّه بن محمّد، گفته است: «قبر عثمان بن سعید (نایب خاص امام عصر عج)، در قسمت غربى شهر بغداد، در خیابان میدان و در ابتداى جایى است كه به «درب جبله» مشهور است، در قسمت راستِ داخل مسجدِ درب، و قبر، در سمت قبله مسجد قرار دارد. رحمت خدا بر او!»
توبیخ عمر بن سعد هنگام به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام؛ سخنرانی در میان مردم کوفه؛ پاسخ توبیخی به ابن زیاد ؛ گفتگوی توبیخی با یزید ؛ سخنرانی در مجلس یزید از اقداماتی است که زینب سلام الله علیها مجال انجام آن را یافت تا پیام عاشورا را در عصر خود و تا قیامت تاریخ به گوش جهانیان برساند​

شیخ طوسی ره ادامه می دهد:
من قبر او را در جایى كه ابو نصر، یاد كرده دیدم و در جلوى آن، دیوارى ساخته شده بود و محراب مسجد، در آن قرار داشت و در كنارش درى بود كه از آن به مقبره ای كه در اتاقى كوچك و تاریك قرار داشت وارد مى‏شدند. ما وارد آن مى‏شدیم و علنى، آن را زیارت مى‏كردیم.
بعد می نویسد:
از زمان ورود من به بغداد، به سال چهارصد و هشت تا چهارصد و سى و چند، همچنان بود تا این كه رئیس ابو منصور محمّد بن فرج، آن دیوار را خراب كرد و قبر در فضایى باز، واقع شد و براى آن، ضریحى ساخته شد و سقفى بر روى آن، زده شد. هر كس مى‏خواست، وارد مى‏شد و او را زیارت مى‏كرد و همسایه‏ هاى آن محلّه، به زیارت قبر عثمان، تبرّك مى‏جستند و مى‏گفتند كه وى، مرد صالحى بوده است. گاهى هم مى‏گفتند كه او، پسر دایه حسین علیه السلام بوده است (!) و از واقعیتِ حال وى، اطّلاعى نداشتند. این قبر تا امروز (یعنى سال 447) همان گونه هست.
مى‏بینیم كه گروهى در باره قبر مشخّص عثمان بن سعید كه یكى از نوّاب خاصّ امام زمان علیه السلام است بحثِ قبرِ فرزندِ دایه امام حسین علیه السلام بودن را مطرح كرده‏اند، در حالى كه زمان طولانى ‏اى هم از درگذشت عثمان، نگذشته بوده است.[19]

پی نوشت:
1. عقیله وقتی درباره بانویی به کار رود به معنای بزرگ منشی و والا مقامی اوست. العَقِیلة من النساء: الكَریمةُ المُخَدَّرة لسان العرب 11/463
2. در تاریخ ولادت آن حضرت اتفاق نظر وجود ندارد؛ برخی ولادت آن بانو را در پنجم جمادی الاول و برخی اوایل شعبان، برخی در ماه رمضان و عده ای هم در دهه پایانی ماه ربیع الثانی ذکر کرده اند. زندگانی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ص269
3. الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء س 1/144
4. در علل الشرایع 1/248، الفقیه 3/567
5. ذخائر العقبى، ص167
6. سفینة البحار 2/126
7. معارف و معاریف 4/1508
8. همان
9. برای اطلاع بیشتر ر.ک به شام، سرزمین خاطره‏ها، مهدى پیشوایى، ص 77 ؛ تنقیح المقال، مامقانى 2/173
10. إعلام الورى بأعلام الهدى ص204
11. محمّد، یكى از فرزندان عبد اللّه بن جعفر (شوهر حضرت زینب علیهاالسلام) است كه مادر او، بر پایه گزارش منابع معتبر، خَوصاء، دختر خَصَفة بن ثقیف بن ربیعه است. بنا بر این، آنچه در برخى از منابع مانند كامل بهائی2/303، أعیان الشیعة 1/608 آمده كه مادر وى زینب علیهاالسلام است ظاهرا صحیح نیست. دانش نامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن و حدیث 7/147
12. تاریخ الطبری 5/452
13. أمالی شیخ مفید ره، ص321
14. الكامل فی التاریخ 2/574
15. الإرشاد 2/121
16. الملهوف، ص 215
17. الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء علیهاالسلام 5/357
18. زندگانی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ص356-357
19. دانش نامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن و حدیث 8/231، پاورقی
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
صبری از عُمق عقل

صبری از عُمق عقل

[h=1]صبری از عُمق عقل[/h]

حضرت زینب علیهاالسلام در خانواده‏ ای به دنیا آمد كه به طهارت و پاكی شهرت داشت، در خانواده ‏ای دیده به جهان گشود كه آیه "انّما یرید الله لیذهب عنكم الرّجس اهل البیتِ و یطهّركم تطهیرا"(1) بر عصمتش صحّه می‏گذارد، خانواده ‏ای كه ملائكه غبار در و دیوارش را به تبرّك بر دیدگان می‏مالند و به آن مباهات می‏كنند.
گفتنی است كه مورّخان، زمان دقیق این تولّد را علی‏رغم اهمیتی كه دارد ضبط نكرده‏اند و آراء و اقوال چنان متشتت و گونه‏گون است كه جز با قراین و حوادث تاریخی نمی‏توان آن را حدس زد، با این حال، عالمانی چون علاّمه مجلسی این ولادت را در سال پنجم هجری دانسته‏اند.(2)
اما این كه چرا او را «زینب» نامیدند باید گفت هنگامی كه عقیله بنی‏هاشم متولد شد. پیامبر صلی الله علیه واله در سفر بود، از این رو مادرش فاطمه علیهاالسلام از امام علی علیه السلام خواست نامی برای این نوزاد معین كند. اما امام امتناع نمود و این امر را به بازگشت پیامبر صلی الله علیه واله واگذار كرد. وقتی پیامبر صلی الله علیه واله از سفر برگشت ضمن ابراز خشنودی و خرسندی فرمود: "فرزندان فاطمه فرزندان منند ولی خداوند درباره آن تصمیم می‏گیرد".(3) بعد جبرائیل نازل شد، ضمن ابلاغ سلامِ خداوند گفت باری تعالی می‏فرماید: "نام این دختر را زینب بگذار كه این نام را در لوح محفوظ نوشته‏ام"(4) آن گاه رسول خدا صلی الله علیه واله زینب علیهاالسلام را گرفت و بوسید و فرمود: "توصیه می‏كنم همه این دختر را احترام كنند كه او مانند خدیجه است".(5) یعنی حضرت زینب علیهاالسلام بسان خدیجه كبری علیهاالسلام در راه اعتلا و سرافرازی اسلام همه مصائب و بلایا را تحمّل خواهد كرد و با صبر و استقامت و ایثار موجب رشد و تعالی این دین مقدّس خواهد شد.

[h=2]زینب و بزرگترین درس تاریخ[/h]جهان آدمیزادگان بدون درد و رنج متصور نیست. پیمانه‌ ی هر كسی تا بدان‌جا كه گنجایش و وسع داشته باشد، با گرفتاری‌ها در هم آمیخته است؛ «لقد خلقنا الانسان فی كبد» (6)
مصیبت ها كیمیا صفت، مس وجود آدمیان را به طلا مبدل می كنند، ولی اگر مقیاس كربلا نبود و اگر زینب علیهاالسلام نبود چه بسیار مردان و زنانی كه در نیمه راه باز می ماندند. كربلا تا قیامت مقیاس همگان است تا گرفتاری ها و مشقات خود را با آن توزین كرده و از فشار روحی بر خود بكاهند.
صبر زینب علیهاالسلام یك شورش بر اساس حیاتی معقول است كه همواره در بحرانی ترین شرایط، بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته و پرداخته كرده و عالمی را درس داده است​

اما صبر چیست؟ صبر در چنان موضعی نشستن حالتی در آدمی است كه در اولین مواجهه اش با گرفتاری بتواند تعادل روحی خود را بازیابد و آن گاه واكنش مناسب و به جا اتخاذ نماید.
بسیاری از مردم در دو حالت ، فرصت های گرانبها را از كف داده اند ؛ یكی در هیجانات شادی آور مفرط و دیگری در اوج غم های جان فزا. صبر بهترین وسیله برای رسیدن به موازنه روانی و استفاده از فرصت ها در این دو حالت است ولی زینب علیهاالسلام به بهترین شكل از فرصت ها بهره جست. برای بیان این منظور كلام خود را با استمداد از تاریخ توسعه می دهیم:

[h=2]كربلا در دو نگاه؛ بانو و دو مخاطب[/h]حضرت زینب علیهاالسلام دو نگاه به كربلا دارد. در یك نگاه ، كربلا دریای خون و لخته مصیبت است: أتدَرون أیَّ كبد لمحمّد فریتم وأیَّ دم له سفكتم، وأیَّ ...؟ آیا می دانید چه جگری از پیغمبر پاره پاره كردید و چه خونی از او ریختید؟ (7)
مصیبت آن قدر بزرگ است كه رگ و پی ستون دیانت را از هم گسیخته و افلاك و زمین بر اساس شعور باطنی خود كه نور وجودشان را از نور وجود او ستانده اند، نزدیك است كه عنان وجود از كف بدهند.(8)
در این نگاه دل دریایی زینب علیهاالسلام سخت طوفانی است و كلام جانگداز او در پاسخ عبیدالله ملعون از ژرفای غم او حكایت دارد:

« لقد قتلت كهلی و قطعت فرعی و اجتثثت اصلی فان یشفك هذا فقد اشتفیت یابن مرجانه(9)؛ به راستی كه بزرگم را كشتی و شاخه ام را قطع كردی و ریشه ام را كندی ، اگر این تو را شفا می دهد شفا بگیر ، ای پسر مرجانه »
این جا او به صبر نیاز دارد چرا كه تنها رسول توانای دیار ثارالله است. او صبر پیشه می كند و بعد بهترین كلام را بر زبان می راند، بهترین سكوت را عملی می سازد، بهترین نگاه ، بهترین گریه، بهترین فریاد و بهترین مرثیه را شیوه خود می سازد.
این درس صبر زینب علیهاالسلام است. نه آن كه در بایگانی عواطف خود ، از زینب صبور سپیدموی غصه داری بسازیم كه در گوشه تاریخ كز كرده ، بر برادران و فرزندان ... مویه می كند.
صبر زینب علیهاالسلام یك شورش بر اساس حیاتی معقول است كه همواره در بحرانی ترین شرایط، بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته و پرداخته كرده و عالمی را درس داده است.
ولی این صبر چگونه ممكن است؟ چگونه آن دل طوفان زده را می توان به اختیار عقل و خرد درآورد؟
چرا دستگاه ادراك ما از چشم و گوش و دل و عقل ، همه و همه در مواقعی نه این چنین كه مواقعی نازل تر، دیگر در اختیار هیچ فرماندهی نیست: «من عشق شیئاً اعشی بصره و اعمی قلبه فهو ینظر بعین غیر صحیحة و یسمع باذن غیر سمیعة قد خرقت الشهوات و عقله …» (10)
سرّ این صبوری در نگاه دیگر زینب علیهاالسلام به كربلاست كه مخاطبی دیگر دارد. بانویی كه وقتی بر عمرسعد خطابه می خواند مصیبت را بزرگ تر از فهم و عقل او می شمرد. اویی كه وقتی ندبه می كند و مویه می سازد، اسبان نیز طاقت شنیدن ناله اش را ندارند...(11)
خداوند در جان زینب علیهاالسلام بسی بزرگ است. در مقیاس با خداست كه حجت او كم است. دیده خدابین زینب علیهاالسلام است كه در جوار خداوند هیچ بزرگی را نمی بیند. این ایمان و باور است كه زینب علیهاالسلام را به چنان صبوری فرا می خواند و صبوری او عین علم اوست ، نه به مانند كسی كه از روی جهل و عدم آگاهی از عمق مصیبت، صبوری به خرج دهد​

زمانی كه فقط خود اوست و خدا و كشته غرقه به خونش، دستان خود را به زیر آن پاره پاره تن می برد و تمام وجودش غرق در محبت و معرفت به خداوند التماس می كند: «ربنا تقبل منا هذا القربان»(12)

[h=2]شاگرد درس توحید[/h]حضرت زینب علیهاالسلام شاگرد كلاس خطابه امام علی علیه السلام است. او شاگرد زیرك و فطن مكتب امام علی علیه السلام ، كه از الف الفبای آن كلاس احدیّت را فهمیده است. او بارها و بارها از پدر شنیده و از رفتارش خوانده و حتی فكر و اندیشه‌ علی علیه السلام را گمانه زده كه: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر مادونه فی أعینهم» (13) اگر خدا در جان كسی بزرگ شد؛ غیر خدا هر آنچه كه هست در مشاعر او كوچك است.
و خداوند در جان زینب علیهاالسلام بسی بزرگ است. در مقیاس با خداست كه حجت او كم است. دیده خدابین زینب علیهاالسلام است كه در جوار خداوند هیچ بزرگی را نمی بیند. این ایمان و باور است كه زینب علیهاالسلام را به چنان صبوری فرا می خواند و صبوری او عین علم اوست ، نه به مانند كسی كه از روی جهل و عدم آگاهی از عمق مصیبت، صبوری به خرج دهد.
در این بین توجه به این مهم، اساسی است كه زینب علیهاالسلام آن چنان در بستر تربیت فاطمی و علوی به تعادل قوا رسیده كه همه ظرفیت های انسانی و زنانگی او یكی جا و متوازن رشد نموده است.
به امید آنروز که اگر روزی برای این اسوه صبر و استقامت اشکی ریختیم، اشکی باشد مملو از شناخت و بیداری! و شاگرد نمونه درس او باشیم.

پی نوشت:
1. احزاب (33) آیه33.
2. نقدی، زینب الكبری ، علی قائمی، زندگانی حضرت زینب، ص23، انتشارات امیری، چاپ دوم.
3. ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج3، ص38 ،دارالكتب الاسلامیه.
4. همان، ص38.
5. همان، ص38.
6. بلد (90): 4
7. شیخ مفید، كتاب الامالی، ص 323
8. اشاره به حدیث شریف «حسین منی و انا من حسین» از رسول مكرم اسلام صلی الله علیه واله است كه بر اساس آن می توان استنباط كرد اگر همه وجود، شعاع نور پیغمبر اكرم صلی الله علیه واله و كلمه نوریه محمدیه و صادر اول است ، پس هستی خود را از هست حسین بن علی علیهماالسلام نیز عاریت گرفته است چرا كه نور وجود حسین علیه السلام همان نور وجود پیامبر صلی الله علیه واله است.
9. منهاج الدموع، ص 370
10. نهج البلاغه، خ 109
11. ... حتی رأینا دموع الخیل ینحدر علی حوافرها؛ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 39
12. سیدرضا صدر، پیشوای شهیدان، ص 225
13. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 185 (خطبه متقین)
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
درمدح حضت زینب (س)

درمدح حضت زینب (س)

عمه ی سادات یا زینب...

*آمدی و بیت وحی از مقدمت پر نور و زیباتر شده

پُر فضا بار ِ دگر از رشحه های سوره ی کوثر شده

شور و شادی کار پیغمبر شده

مرحبا،قنداقه ات چون مصحفی جلوه بر آغوش ِ خوش ِ مادر شده

آمدی و فاتح خیبر یل بدر و حنین و حجت داور،علی بن ابیطالب،

امیر ِ مؤمنان

صاحب ِ دختر شده

ای به آسمان ِ عشق چون کوکب

عمه ی سادات یا زینب...

*ای تمام ِ هستی من نذر نور نام تو

مرغ دل پر میزند بر بام ِ تو

معجزات عیسَوی هم هست فیض عام ِ تو

طائران ِ عرش ِ دلها در حریم ِ عشق،دربند و اسیر دام ِ تو

وَحش ِ صحرا رام ِ تو

ساقی رحمت به دستش جام ِ تو

ای نام ِ خوشت تجلّی ِ یا رب

عمه ی سادات یا زینب...

*ای همیشه مکتب و راه و طریقت،مکتب و راه ِ خدایی

کعبه ای،رُکنی،مقامی،زمزمی،بیتی،صفایی

نور چشم مصطفایی،آبروی مرتضایی

ثانی خیر النسایی،تو عزیز مجتبایی

هستی و دار و ندار ِ آفتاب ِ نینوایی

تو پس از عباس یا زینب علمدار ِ قیام ِ بی نظیر ِ کربلایی

ما تمام ِ فخرمان از محضرت باشد گدایی

ای نگار هل اتایی

حسین خورشید و تو چون کوکب

عمه ی سادات یا زینب...
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
در مدح حضرت زینب (س)

در مدح حضرت زینب (س)

*اومده فخر ِ دو جهان،تجلی ِ یارب

کوثر ِ زهرا و علی،عصمت ِ خدا زینب

یا زینبا،به فدای تو جون و تنم

یا زینبا خاک ِ سر ِ کوی تو منم،یا زینبا همیشه ز ِ تو دم میزنم،یا زینب

یا زینب،ای عزیز ِ فاطمه،سیدتی...

*مظهر ِ ایثار و شرف،نور عالمینی تو

جلوه ی صبر و عزّت ِ حسن و حسینی تو

جان ِ علسی،به آل ِ نبی نور دو عین

دعای تو یار ِ اُمّت ِ پیر ِ خمین

هر تَپش ِ وجود ِ تو شد ذکر حسین،یا زینب

یا زینب،ای عزیز ِ فاطمه،سیدتی...

*آرزومه من که همیشه از شما میخونم

به راه ِ دفاع از حرمِت،فدایی بشه جونم

سعادته،جون دادن ِ در راه ِ شما

شهادته،آرزوی قلب ِ نوکرا

با یا حسین،همگی میریم کرببلا،یا زینب

یا زینب،ای عزیز ِ فاطمه،سیدتی...
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]من دیدم آن‌چه تو ندیدی[/h][h=4]

پرده‌ اول:[/h]ای سالار زینب!
اگر تو آخرین نفس ‌های رسول ‌ال‍له را دیدی، منِ زینب هم آن‌جا بودم و دیدم.
اگر تو فریادهای مادرمان در پشت در را شنیدی، من هم فریادها را شنیدم.
اگر تو خزانِ صورتِ ضربت خورده پدرمان را دیدی، من هم آن صورت را دیدم.
اگر تو کنار تَشت، پـاره های جگر برادرمان را دیدی، من هم پـاره‌ ها را دیدم.
اگر تو از بدن مطهّر علی اکبر، دانه ‌های تسبیحِ روی زمین ریخته‌ ای را دیدی،
من هم دیدم.
ای أبو‌المصائب حسین!
اگر تو برای کودکت جرعه ای آب می ‌خواستی، من هم آنجا تشنه‌ ی قطره آبی برای شش‌ ماهه ات بودم.
اگر تو یکی یکی بدن های به خون شده‌ ی فرزندان پیامبر و آخرین یارانت را دیدی، من هم دیدم.
اگر تو منتظر بازگشت ساقیِ لب تشنگان بودی، من هم منتظر بودم و به چشم خویش دیدم.
امّا حسینِ زینب!
من صحنه ‌‌ای دیدم که تو ندیدی. من از اول این راه، سر مطهر پر فروغ تو را جلوی چشمانم دیدم اما تو ندیدی.
من از ابتدای این چهل منزل، موهای پریشانت را در میان گرد و خاک این صحرا دیدم اما تو ندیدی.
من، هرگاه سرم را از میان کجاوه بیرون آوردم، چشمان شرمنده‌ ات را دیدم،
اما تو ای پاره ‌جگرم، هیچ‌ گاه در زندگی ‌ات، چنین صحنه‌ ای ندیدی...
تو آخر چگونه می ‌توانستی آن‌چه را من می ‌بینم ببینی، حال آن که خودت مرکز نگاه‌ من بودی.
تو چگونه می‌ توانستی خودت را ببینی حال آن‌که «خودت» موضوع دردهای جانسوز من بودی.
دیگر گذشته بود روزهائی که به دستور امیر مومنان علیه السلام می ‌دویدند و قندیل ‌های مسجد را خاموش می ‌کردند. که چه؟ که «زینب» می‌ خواهد به مسجد بیاید. زینب. زینبِ این روزها که گویند أشبَه ‌الناس به مادرش شده بود​
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=4]پرده سوم:[/h]بعد از مدت کوتاهی، زندگی زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها هم به پایان رسید. چهار ماه و هشتاد روز بعد از عاشورا.
اما اینکه کجا از دنیا رفت و چگونه و چه روزی؟ تاریخ ‌نویسان در این زمینه خیلی اختلاف دارند و هر کسی چیزی می ‌گوید. می‌دانید چرا؟ برای اینکه اگر روز عاشورا صد مورّخ و سی‌ هزار شاهد، جریان را دیدند و ثبت کردند، اما بعد از اسارت، دیگر کسی زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها را ندید. یعنی کسی نمی‌ دانست که زینب کجاست و حالش چگونه است؟
کسی اشک های زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها را ندید که برایمان تعریف کند و از حالش برایمان بگوید. فقط گفته شد که موی سیاهی در سرش نمانده است که آن را هم ندیده می‌ شد فهمید! شاید هم بی‌ بی اجازه ورود به کسی نمی ‌داد که احوالی از حضرتش بپرسد.
چه می ‌دانم؟!! مگر من علم غیب دارم! فقط بگویم که ای کاش فرزند تنهای برادرش زودتر بیاید و آخرین لحظات زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها را، او برایمان بگوید. و از روزهای آخر زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها روضه‌ ای بخواند برایمان. همین.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=4]پرده دوم:[/h]گویند که شوهر حضرت زینب سلام‌ الله ‌علیها مرد بسیار متموّلی بوده و باغ‌های زیادی در اختیار داشته است. وقتی اسارت بانوی رنج ها به پایان رسید و آن حضرت به شهر همسرش ـ عبدال‍له ـ بازگشت؛ تازه پس لرزه های آن جنایت هولناک در بدن زینب سلام ‌ال‍له‌ علیها خود را نشان داد. آیا می‌ شد این بانوی به خاک نشسته، همان خطیب با صلابت کوفه و شام باشد؟ آیا کسی باور می‌ کرد که این بانوی بی نَفَس، همان ستاره هم ‌نفس حسین علیه السلام و اسطوره‌ ی مقاومت روزهای اسارت باشد؟
کم‌ کم اثرات آن فشارها زیاد و زیادتر شد.
- زینب جان! خاک بر سر من که شما را به این وضع ببینم. شما باید به فکر خود باشید و الّا بیماریتان شدت می ‌گیرد و به زودی زود از دست خواهید رفت. بیائید با هم در این باغ ها قدمی بزنیم تا کمی حال شما بهتر شود.
عبدال‍له، سعی می ‌کرد برای آرام کردن مصیبت ‌های زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها، راهی پیدا کند. تا عاقبت زینب قبول کرد زمان کوتاهی به باغ عبدال‍له بیاید و قدمی بزند. اما تا به باغ رسید و نگاهش به آن گل ‌های زیبا افتاد، تکه زمینی خشک و خاکی گیر آورد و روی آن نشست و آهی کشید: «من هم شانزده گل و یک غنچه‌ داشتم که در اوج زیبائی بودند. اما یکی یکی گل های مرا گرفتند و غنچه‌ ام را نشکفته پژمردند. عبدالل‍ه! مرا به خانه برگردان، که دیدن زیبائی ‌های دنیا برایم سخت شده است.»


عبد‌ال‍له خیلی سعی می‌کرد که حال و هوای عقیله‌ ی بنی‌هاشم را عوض کند امّا دردهای زینب بیش از آن بود که کاری بتوان کرد...
شاید بگوئید داستانِ باغ رفتن‌ های زینب، اصلاً در تاریخ وجود ندارد. خودتان را خیلی اذیت نکنید. برخی از صاحب نظران واقعاً چنین نظری دارند. و ‌گویند که: سند و قرینه‌ ای برای داستان «زینب و باغ»، وجود ندارد. راحتتان کنم. من هم سندی برای آن پیدا نکرده‌ام. اما...
مگر نشنیده‌اید از رسیدن زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها به شهر «مدینه» و ناله‌ های بی پایان او. مگر نشنیده اید که عمه ام زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها، در یکی از منزلگاه ‌های بازگشت، نماز شبش را نشسته خواند؟! و بعد معلوم شد که سه روز است غذائی به دهان مبارکش نرسیده؛ و اینکه سهمیه‌ ی غذایش را به کودکان می ‌داده. برای اینکه یتیمان آل ‌ال‍له از گرسنگی نمیرند! اینها که دیگر صحت دارد! سند دارد!
حال اگر بعد از آن، باغی بوده یا نبوده اشکالی ندارد. تو بگو رمل‌های صحرا یا زمینِ آفتاب خورده ‌ی خانه یا کوچه ‌ای.
چه فرقی دارد؟ زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها، کناری می‌نشست و با یادآوری آن مصائب، روز به روز رنجورتر و رنگ پریده ‌تر می‌ شد. دیگر گذشته بود روزهائی که به دستور امیر مومنان علیه السلام می ‌دویدند و قندیل ‌های مسجد را خاموش می ‌کردند. که چه؟ که «زینب» می‌ خواهد به مسجد بیاید. زینب. زینبِ این روزها که گویند أشبَه ‌الناس به مادرش شده بود؛ چه مانعی دارد که خاک ‌نشین شده باشد. مگر مادرش از درد، روی این خاک ها ننشست؟ مگر پدرش ـ عبا به دور پا پیچیده ـ روی همین خاک نیافتاد؟
کسی اشک های زینب سلام ‌الل‍ه‌ علیها را ندید که برایمان تعریف کند و از حالش برایمان بگوید. فقط گفته شد که موی سیاهی در سرش نمانده است که آن را هم ندیده می‌ شد فهمید! شاید هم اجازه ورود به کسی نمی ‌داد که احوالی از حضرتش بپرسد​
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]بانوی زیبابین خاندان وحی[/h]

"زینب" را به معنای "زین أب" یعنی زینت پدر دانسته‌اند؛ از این رو بی ‌مناسبت نیست که در زندگی حضرت زینب علیهاالسلام به دنبال این صفت بگردیم، ‌چه اینکه افراد این خاندان به بهترین وجهی نماینده اسم زیبای خود هستند. از اینرو عبارت "ما رأیت الا جمیلا" را به عنوان راهگشای خود در شناسایی حضرت زینب علیهاالسلام انتخاب کرده‌ایم.

[h=4]جمله‌ای بر صدر جملات انسانی[/h]حضرت زینب علیهاالسلام جمله‌‌ ای فرموده است که در اوج جملات بشری است، آن هم وقتی که در جمع زنان و کودکان اسیر و رنجور و مصیبت زده و شکنجه شده در مجلسی با حضور ستمگر زمانه قرار گرفته است. سر مقدس امام حسین علیه السلام در مقابل ابن زیاد گذاشته شده و آن مرد به سان فاتحانی رجز خوان، اما مدعی حقانیت، این چنین می‌گوید: حمد مخصوص خدایی است که شما را رسوا کرد و دروغتان را روشن کرد.
زینب کبری علیهاالسلام جوابش را می‌دهد اما ابن زیاد خدا را در جانب خود می‌بیند و ادامه می‌دهد: کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟
در اینجاست که زینب علیهاالسلام می‌گوید: "بجز زیبایی چیزی ندیدم"، ‌آنان قومی بودند که خدا برایشان کشته شدن را نوشت پس به آرامگاهشان وارد شدند و به زودی خدا تو را با آنها گرد می‌آورد و ...
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
بانویی که توانست زیبایی را ببیند
اگر زینب علیهاالسلام در آن جلسه ضجه می‌زد و بیتابی می‌کرد یا از فرط فشارهای روحی و مشکلات جسمی، زبان در کامشان بند می‌آمد هیچ کس در تاریخ او را ملامت نمی‌کرد، اما او نه تنها سکوت نکرد، بلکه در جواب ظالمی چون ابن زیاد که کشته شدن امام حسین علیه السلام و یارانش را نشانه حقانیت یزید و باطل بودن حسینیان اعلام می‌کرد این گونه فرمود که "بجز زیبایی چیزی ندیدم"؛ به عبارت دیگر، در جایی که دشمن خدا به دنبال جوسازی و دروغ پردازی و وارونه نشان دادن حقایق بود، این جمله کوتاهترین و موثرترین پاسخ به آن ادعاها بود.
آنچه در صبر جمیل مهم است، توجه به این است که عالم خدایی دارد و ما بندگان خداییم و همه حوادث خوب و بد تحت مدیریت خدا قرار دارد و او مالک دنیا و آخرت است و در نظام خدا هیچ ظلمی به هیچ کس روا نمی‌شود و به طور خلاصه "صبر جمیل عبارت است از صبری که در آن هیچ شکایتی به خدا در آن نباشد"​
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=4]قرآن، الهام بخش معنای عمیق زیبایی[/h]زینب کبری علیهاالسلام در حادثه عاشورا زیبایی می‌بیند. در نگاه او شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش امری زیباست. در اینجا مناسب است قدری درباره مفهوم زیبایی با کمک قرآن اندیشه کنیم.
قرآن کریم نگاه ما را به "جمال" تغییر می‌دهد. درست است که "جمال" امری شناخته شده و انسان فهم است، اما چند آیه در قرآن وجود دارد که باعث می‌شود طرز فکر ما نسبت به "جمال" بسیار عمیق گردد. برای این منظور مطالعه سوره یوسف، حجر، احزاب، معارج و مزمل حاوی مطالب مفیدی است.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
همراهی صبر با "زیبایی"در آن زمان که یعقوب علیه السلام به فراق یوسف علیه السلام مبتلا شد، ‌می‌دانست که پسرانش به او دروغ می‌گویند. آن حضرت در آنجا صبر کرد و نیز در جریان بعدی که بنیامین پسر دیگرش نیز به همراه بقیه فرزندان به کنعان نیامدند، او صبر کرد. جالب اینجاست که در هر دوی این موارد،‌ او صبر خود را به زبان هم حکایت کرد و گفت: «فَصَبْرٌ جَمیل».
از اینجا متوجه می‌شویم که بسیاری از صبرهایی که مردم به خرج می‌دهند نازیباست اما یعقوب علیه السلام کاملا هوشیار بود که در این غم ها باید به شکل زیبایی صبوری کند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=4]معنای درست صبر جمیل[/h]همه می‌دانیم که یعقوب علیه السلام از فراق یوسف علیه السلام بسیار می‌گریست و او را بسیار یاد می‌کرد به گونه‌ای که اطرافیان کم‌فهمش او را توبیخ می‌کردند؛ اما او از انبیاء الهی و بسیار راستگو بود و همان گونه که گفت، به شکل زیبایی صبوری کرد؛ بنابراین گریستن و یاد کردن وقایع تلخ منافاتی با صبر جمیل ندارد.
آنچه در صبر جمیل مهم است، توجه به این است که عالم خدایی دارد و ما بندگان خداییم و همه حوادث خوب و بد تحت مدیریت خدا قرار دارد و او مالک دنیا و آخرت است و در نظام خدا هیچ ظلمی به هیچ کس روا نمی‌شود و به طور خلاصه "صبر جمیل عبارت است از صبری که در آن هیچ شکایتی به خدا در آن نباشد"، همان گونه که امام صادق علیه السلام در تفسیر این عبارت سوره یوسف فرموده‌اند.(1)
جالب آنجاست که امیرالمومنین علی علیه السلام نیز در جریان شورایی که خلافت را به عثمان داد، مخالفت خود را اعلام فرمودند و همین آیه از سوره یوسف را تلاوت فرمودند: «فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُون»(2)
زینب کبری علیهاالسلام در حادثه عاشورا زیبایی می‌بیند. در نگاه او شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش امری زیباست. حضرت زینب علیهاالسلام جمله‌‌ای فرموده است که در اوج جملات بشری است، آن هم وقتی که در جمع زنان و کودکان اسیر و رنجور و مصیبت زده و شکنجه شده در مجلسی با حضور ستمگر زمانه قرار گرفته است​
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=4]الگویی والا برای طرز تفکر قرآنی[/h]هنر اولیاء الهی این است که در تلخ ترین رویدادها از "جمال" فاصله نمی‌گیرند. زینب کبری علیهاالسلام نیز به ما یادآور شد که همه حوادث تلخ عاشورا در حقیقت جلوه‌ای از جمال الهی است. آن بانو هیچ شکایتی از خدا ندارد و خدا را پادشاه عادل عالم می‌شمارد و به قیامت ایمان دارد. فقط کسی که عملاً اهل قرآن باشد می‌تواند این گونه بیندیشد و زینب کبری علیهاالسلام الگوی خوبی برای طرز تفکر قرآنی به شمار می‌رود.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=4]تقارن "زیبایی" در کتاب تقارن الهی[/h]برای کسانی که علاقه دارند که درباره "جمال" بیشتر بیندیشند، هیچ منبعی را که مانند قرآن باشد نمی‌توان معرفی کرد. قرآن کریم از امکان تقارن سه موضوع دردناک دیگر با "جمال" پرده برداشته است. از قرآن می‌آموزیم که حتی جدایی از همسر، دوری جستن از بدان و چشم پوشی از خطا و دنیاپرستی مردم نیز می‌تواند به شکل های زیبا یا نازیبا انجام شود.(3)

پی نوشت:
1. عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَوْلِ یَعْقُوبَ فَصَبْرٌ جَمِیلٌ قَالَ بِلَا شَكْوَى (امالی طوسی، ص294)
2. فقال علی علیه السلام لیس هذا بأول یوم تظاهرتم فیه علینا "فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ " و الله ما ولیته الأمر إلا لیرده إلیك و الله كل یوم فی شأن. (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص194)
3. علاقمندان را به تفکر و مطالعه درباره این آیات دعوت می‌کنیم:
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ (حجر، 85)
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمیلاً (احزاب، 28)
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُوْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمیلاً (احزاب، 49)
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً (معارج، 5)
وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً (مزمل، 10)
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]گریه امام زمان در وفات زینب كبری[/h]

دانشمند بزرگ شیخ محمد باقر قاینى، صاحب كتاب كبریت الاحمر در كتاب كشكول خود به نام سفینة القماش مى نویسد: در عصرى كه در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوى اشتغال داشتم در آنجا سیدى زاهد و پرهیز كار بود كه سواد نداشت، روزى در حرم حضرت على (ع ) به زیارت آن حضرت مشغول بود، دید یكى از زائران ترك زبان، گوشه‌اى از حرم نشست و مشغول تلاوت قرآن شد، این سید جلیل احساساتى شد و به خود گفت :
آیا سزاوار است كه ترك و دیلم قرآن، كتاب جدت را بخوانند و تو بى‌سواد باشى و از خواندن آیات قرآن محروم بمانى؟!
او از روى غیرت و همت قسمتى از اوقاتش را در سقایى (آبرسانى) صرف كرد تا مخارج زندگى‌اش را تأمین كند، و قسمت دیگر را به تحصیل علوم پرداخت و كم كم ترقى كرد تا به حدى كه در درس خارج آیت الله العظمى میرزا محمد حسن شیرازى (میرزاى بزرگ، متوفى1312 ه ق) شركت مى‌كرد و به درجه‌اى رسید كه احتمال مى دادند به حد اجتهاد رسیده است. این سید جلیل و پارسا براى من چنین نقل كرد:
از آن روزى كه عمه‌ام زینب وفات كرده، تا كنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى‌كنند و آن چنان مى‌گریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم،


در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر (عج) را دیدم، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس عرض كردم:
چرا این گونه ناراحت و گریان هستى؟
فرمود: امروز روز وفات عمه‌ام حضرت زینب است. از آن روزى كه عمه‌ام زینب وفات كرده، تا كنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى‌كنند و آن چنان مى‌گریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زینب را كه در بازار كوفه خواند، مى‌خوانند و مى‌گریند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده‌ام.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]بازخوانی شخصیت یک اسطوره[/h]



در حال حاضر از شخصیت های بسیاری که در عرصه عای مختلف حضور داشتند تکریم می شود. مانند شاعران بنام یا هنرمندان و یا اندیشمندان بزرگ که تأثیری ماندگار در تاریخ داشته اند. و این بزرگداشت از شخصیت ها، مقبول همه انسانهای پاکسرشت است. و این فراتر از یک فرهنگ یا آیین و دین خاص است
.
یکی از شخصیتهای تاریخی حضرت زینب علیهاالسلام است که قرنها از حیات ایشان می گذرد. چرا باید از مقام ایشان تکریم کرد؟ در شخصیت این بانو چه هست که انسانها را به تعظیم و بزرگداشت وادار می کند؟
برای اینکه از شخصیت های گذشته تکریم شود دلیلی نیاز است؛ گاهی مقام علمی باعث تکریم است و گاهی مقام معنوی و گاهی ایثار و فداکاری و گذشت و خدمت به مکتب یا ملتی. و همه این علل در زندگی پر از فراز و نشیب حضرت زینب وجود دارد. در دین اسلام بویژه مذهب تشییع به بزرگان دین کسانی که برای پیشبرد اهداف اسلام و ابقا و احیاء تعالیم الهی و نبوی تلاش چشمگیری داشته اند و برای آن از همه هستی خود مایه گذاشته اند و عمر خود را فدای اسلام عزیز نموده اند، برای ارج نهادن به خدمات بی نظیر ایشان و از باب شکرگذاری از خادمان حقیقی دین از ایشان به نیکی یاد می نمایند. آنچه در این برهه از زمان لازم بنظر می رسد بازخوانی شخصیت و یادآوری خدمات و فداکاریهای زینب کبری، دختر فاطمه زهرا سلام الله علیهما است.

[h=2]مقام علمی[/h]درباره مقام علمی حضرت زینب علیهاالسلام به دو نکته اشاره می شود: یکی کلام امام معصوم درباره مقام علمی ایشان و دیگر کرسی تدریس علوم دینی حضرت در کوفه به گواه تاریخ. علاوه بر آن تربیت و بزرگ شدن ایشان در خانواده ای که معدن علم الهی بودند نیز دلیلی دیگر بر مقام علمی حضرت است.
زمانیکه اسرای کربلا را به کوفه آوردند زینب کبری علیهاالسلام خطبه ای غرا خواند که همه مستمعین را تحت ثأثیر قرار داد؛ در پایان این خطبه بود که امام زین العابدین علیه السلام خطاب به عمه اش فرمود:
یَا عَمَّةِ اسْكُتِی، فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ، وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة.[1]
عمه بس است! از گذشتگان برای آیندگان درس عبرتی است. و خدا را شکر، تو عالمی تعلیم ندیده ای.
علّامه شیخ جعفر نقدى گوید: زمینه پیدایش این بانوى پاك و بزرگوار و جاى پرورش این گوهر ارزنده (زینب علیهاالسّلام) دامان نبوّت بود. در خاندان رسالت رشد یافت ... از این رو، پیدایشى پاكیزه، و پرورشى روحانى یافت، جامه عظمت و شكوه بر تن كرده قباى پاكدامنى و شرف و بزرگى پوشیده، پنج تنى كه اصحاب كساء بودند، آموزش و پرورش و آراستنش را بر عهده گرفتند، و او را همین بس كه اینان ادب‏آموزان و استادان وى هستند.[2]
او از جمله زنان كمیابى بود كه شتابزدگى او را منحرف، و خشم او را سبك نكرده هیچ عاملى بردبارى ‏اش را از وى نگرفته و بر او چیره نشده بود. در تیزهوشى، پاكى روح، لطافت احساس، نیرومندى و پایدارى و استوارى دل و جان آیتى از آیات الهى در والاترین شكل شجاعت و بلندپروازى و اوج‏گیرى روحى بود​

[h=2]مقام معنوی[/h]در مقام معنوی حضرت ابتدا کلامی از یکی از علمای بزرگ آورده سپس به نمونه ای تاریخی از عظمت معنوی حضرت اشاره می شود:
علّامه مجاهد سیّد عبدالحسین شرف الدّین رحمه اللّه گوید: او از جمله زنان كمیابى بود كه شتابزدگى او را منحرف، و خشم او را سبك نكرده هیچ عاملى بردبارى ‏اش را از وى نگرفته و بر او چیره نشده بود. در تیزهوشى، پاكى روح، لطافت احساس، نیرومندى و پایدارى و استوارى دل و جان آیتى از آیات الهى در والاترین شكل شجاعت و بلندپروازى و اوج‏گیرى روحى بود. [3]
بشیر بن حزیم اسدى‏ مى‏گوید: در آن روز( روز ورود اسرا به کوفه) زینب علیها السلام دختر امام‏ على علیه السّلام را مشاهده كردم:
فلم ار خفرة قطّ انطق منها، كأنّها تفرغ عن لسان امیر المۆمنین علىّ بن ابى طالب و قد اومأت الى النّاس ان اسكتوا، فارتدّت الانفاس و سكنت الاجراس؛
تا آن روز بانوى پوشیده و نجیبى را مانند زینب علیها السلام هرگز ندیده بودم، كه از او شیواتر سخن بگوید، گویى سخنانش از زبان حضرت على علیه السّلام فرو مى ‏بارید، به مردم اشاره كرد كه ساكت باشید، نفسها در سینه ‏ها حبس شد، زنگها كه در گردن اسبها و استرها بود از حركت ایستاد. [4]
[h=2]

تکریم بخاطر فضائل[/h]یکی دیگر از علل تکریم شخصیتها دارابودن فضائل اخلاقی ایشان است که در زینب کبری علیها السلام روشنتر از هر روشنایی است. در این باب تنها به کلامی از علّامه مجاهد سیّد محسن امین رحمه اللّه اکتفا می شود. ایشان گوید:
«زینب علیها السّلام از زنان برجسته و والا بود. فضیلتش مشهورتر از آن است كه لزومى به یادآورى داشته باشد و به نوشته آید. برترى و برجستگى شأن و منزلت، نیرومندى برهان، برترى خرد، استوارى روحیّه، فصاحت گفتار و رسایى سخنانش كه گویا از زبان پدرش امیر المۆمنین فرو مى‏ریخت، از خطبه‏هاى كوفه و شام وى به خوبى به دست مى‏آید، و جاى شگفتى از زینب نیست كه این چنین باشد، زیرا او شاخسارى از شاخه‏هاى درخت پاك نبوّت و از تبار مطهّر هاشم بود، جدّش رسول خدا، پدرش وصىّ آن حضرت، مادرش حضرت‏ زهرا علیها السّلام و برادران او حسنین علیهما السّلام بودند، و بى‏سابقه نیست كه شاخه بر همان گونه باشد كه اصل و ریشه‏اش بدان گونه است ....[5]
زمینه پیدایش این بانوى پاك و بزرگوار و جاى پرورش این گوهر ارزنده (زینب علیهاالسّلام) دامان نبوّت بود. در خاندان رسالت رشد یافت ... از این رو، پیدایشى پاكیزه، و پرورشى روحانى یافت، جامه عظمت و شكوه بر تن كرده قباى پاكدامنى و شرف و بزرگى پوشیده​

[h=2]خدمات خالصانه[/h]برای هیچ انسان منصفی در خدمت بزرگی که این بانوی با عظمت در بقای اسلام ناب محمدی در صحنه کربلا و بعد از آن در اسارت در تاریخ زندگی اش بجا مانده است، جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی ماند. کافی است تاریخ کربلا را تورقی زده شود تا این حقیقت روشن شود که زینب علیها السّلام برای اسلام جدش رسول الله هر آنچه داشت داد، همانگونه که بردارش حسین علیه السّلام هر آنچه داشت برای خدا داد، بردارانش، پسرانش، برادرزاده هایش و در نهایت حسینش را؛ و بعد هم خود و ناموس اهل بیت علیهم السّلام به اسارت دشمن خدا و رسول درآمدند و در اسارت نیز هم در دفاع از خون های پاک ریخته شده در کربلا و هم در دفاع از امام زمان خویش امام سجاد علیه السّلام و دفاع از دختران رسول الله تمام تلاش خود را کرد. و همه این وقایع چون در راه رضایت خدا بود برایش زیبا بود.[6]
آیا این همه دلیل و فضل و علم و خدمت بس نیست تا تنها حرمت قبر دختر فاطمه علیها السّلام نگه داشته شود؟!!...

پی نوشت:
1.احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، ناشر: مرتضى‏- مشهد،چاپ:اول/ 1403 ق‏،ج‏2، ص 305
2. احمد رحمانى همدانى / مترجم سید حسن افتخارزاده، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، ناشر: دفتر تحقیقات و انتشارات بدر- تهران‏، چاپ: چهارم 1381 ش‏،ص 857
3. همان
4. سیدبن طاووس،غم نامه كربلا،مترجم: محمدی اشتهاردی،نشر مطهر- تهران‏، چاپ:اول/ 1377 ش‏، صص : 166- 167
5. فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر ، صص857- 858
6. رجوع شود به تاریخ زندگی امام حسین صلوات الله علیه نظیر بحار الانوار ج45،نفس المهموم، مقتل الحسین مقرم و...
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
السلام علیک یا عقیله بنی هاشم س

السلام علیک یا عقیله بنی هاشم س




با خبر کرد نسيمي همه ي دنيا را
مطلاطم شده ديدند دل دريا را


گل سرخي که مي از قطره ي شبنم مي زد
مست مي کرد ز بوي نفسش صحرا را


چه صفايي چه هوايي چه دلي داشت زمين
شور مي داد ز حال خوش خود بالا را


چشمهايي به روي چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسي برد دل ليلا را


بين آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را


گوييا بار دگر حضرت پيغمبر ديد​

عکسي از ماه رخ کودکي زهرا را​

زينت خانه ي مهتاب به دنيا آمد​
زينب حضرت ارباب به دنيا آمد







hazrate-zeinab-18.jpg
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
حضرت زینب سلام الله علیها، عالمه غیر معلمه

حضرت زینب سلام الله علیها، عالمه غیر معلمه

پنجم جمادی الاولی میلاد شخصیت بزرگی است که وجودش در تاریخ، به زن بودن «معنا» بخشید! تجسمی از شجاعت و صبر بود و معلمی برای پاکدامنی؛

نیز الگویی برای پیروان ولایت و رهبری. زاد روز فرخنده او را «روز پرستار» نام نهاده اند و چه مناسبت پرشکوهی!

ولادت حضرت زینب سلام الله علیها را به پرستاران کشور عزیزمان ایران اسلامی تبریک می گوییم.



برگی هایی از دفتر زندگانی حضرت زینب سلام الله علیها


از تلاقی دو دریای نور و معرفت علی و فاطمه(ع) گوهری پا به عرصه وجود نهاد که این نوگل روییده در گلزار عترت، عطر محمد(ص)، خوی علی(ع) و خُلق فاطمه(س) داشت؛ با تولدش فصلی جدید در تاریخ «عفاف» رقم خورد ... .


زینب کبری(س) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت، بر شاخه وجود فاطمه(س) جوانه زد و پیامبر اکرم(ص) نام او را زینب نهاد؛ یعنی زینت پدر! محیط خانوادگی او از لحاظ شرف، فضیلت و انسانیت بی نظیر بود. نگین عترت در دامان پر مهر و آغوش گرم علی و فاطمه پرورش یافت و از جدش رسول خدا(ص) فضایل بی شماری اخذ کرد. از همان دوران طفولیت، چهره ای نورانی و باوقار داشت و در حیا و عصمت همچون زهرای مرضیه بود و در شیوایی و فصاحت کلام، همچون علی مرتضی!

حضرت زینب سلام الله علیها، عقیله بنی هاشم


معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب می کنند، ولی در جریان ولادت حضرت زینب علیها السلام والدین او این کار را به پیامبر اسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند . پیامبر صلی الله علیه و آله که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است برای این دختر انتخاب نمود.


حضرت زینب سلام الله علیها، عالمه غیر معلمه


مراتب علمی و کمالات والای حضرت زینب(س)، قدرت آن بزرگوار در تفسیر آیات وحی، و بیان احکام و فصاحت و بلاغت آن بانو که بدون تردید رنگ و بوی فصاحت و بلاغت پدر بزرگوارش را داشته، از شاخص ترین ابعاد وجودی آن حضرت است.


مستند این ادعا را در چند کلمه از امام سجاد(ع) تقدیم می کنیم:


پس از آن که حضرت زینب(س) در کوفه، خطبه معروف خود را خواند، امام سجاد(ع) خطاب به آن بانو فرمود: «یا عمه! اسکت انت بحمدالله عالمه غیرمعلمه و فهیمه غیرمفهمه؛ ای عمه! سکوت اختیار کن! تو به حمدالله دانشمندی هستی بدون آموزگار و دانایی هستی بدون یاد دهنده.


با عنایت به این که امام سجاد(ع) براساس تعارفات معمولی چنین لقبی را به کسی هرچند به عمه خود عطا نمی کند؛ بدون تردید، رمز و رازی در عالم بودن زینب بدون معلم و آگاه بودن ایشان بدون یاد دهنده و استاد نهفته است.
 
بالا