▂▃▅▇█▓▒ فانتزی های من و دوستام ▒▓█▇▅▃▂

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه آهنگ "گلپری جون" رو به انگلیسی ترجمه کنم بعد ببینم این خارجیا چقدر میتونن جلو خودشونو بگیرن باهاش نرقصن....

Golpari joon! oh Yeah..
You're here ! Oh yeah !
Will you come with me?
I won't.
You'll be tired.. i won't !
Vai Vai Vai
How much are you brought
:))))))))))))))

:biggrin:خیلی باحال بود :biggrin:
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﯾﮑـﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘـﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨـﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﯼ ﺟﻤﻠﻪ :
" ﮔﺮ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺯ ﻏﻮﺭﻩ ﺣﻠﻮﺍ ﺳﺎﺯﻡ " ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭﻥ
ﭼﺎﺭ ﮐﯿﻠﻮ ﻏﻮﺭﻩ ﺑﺪﻡ ﺩﺳﺘﺶ
ﻫﻤﻪ ﻫــــﻢ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻦ،
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺨﺎﺩ ﺣﻠـﻮﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻪ ؛
ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﯾﮓُ ﺑﮑﻨﻢ ﺗﻮ ﭼﺸـﺎﺵ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎﺧﺘﻨﺶ ﮐﺼـااااااااااااااااااااااﺎﻓـﻂ |:
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که برم چین.افق چینی وارد کنم بعد هرکی خواست تو این افق محو شه نتونه خیط شه بعد من در حالی که از خنده پشتک میزنم تو افق واقعی محو شم :
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و پسرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که با یه پراید مشکی متالیک تو خیابونای نیویورک با سرعت 40 تا آروم آروم دور دور کنم و با نگاه حقارت به اونایی که سوار اون ماشینای ارزون و بی کیفیت (مانند جی ام و بوگاتی و فراری و لندکروز) شدن نگاه کنم و در حالی که دارم پسته میخورم پز پراید و پولداریمو بهشون بدم.بعدشم با پرایدم و آشغال پسته هام تو افق محو شم.
 

sara20012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که با یه پراید مشکی متالیک تو خیابونای نیویورک با سرعت 40 تا آروم آروم دور دور کنم و با نگاه حقارت به اونایی که سوار اون ماشینای ارزون و بی کیفیت (مانند جی ام و بوگاتی و فراری و لندکروز) شدن نگاه کنم و در حالی که دارم پسته میخورم پز پراید و پولداریمو بهشون بدم.بعدشم با پرایدم و آشغال پسته هام تو افق محو شم.

:biggrin:;)
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
یکی از فانتزی هام اینه برم در افق وایسم نزارم کسی محو بشه ..

اینطوری :


 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه به سویچ پورشه یا مثلا لامبورگینی !
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم …
.
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیای منم اینه که یه روز صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شم و یکی بگه پاشو بیا تو ... استخدام شدی.

بعد بال دربیارم و برم عمرا هم تو افق محو نمیشم
 

H S M 313

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه ک بهت صفر میدم...
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم ب دیوار بگم...
منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد...
برو از خدا بترس.... :|
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بااجازه : )

یکی از فانتزی های من اینه:



برم به دوردست ها
جایی که هیچ آدمی نباشه
درکلبه ای چوبی
کنارشومینه ای
درحالی که نشستم رو صندلی راحتی وصدای حرکت جلو عقب صندلی سکوت اتاق ومیشکنه
چایی بنوشم



+
ازپنجره به بارش بارون نگاه کنم وهمچنان که به فکرفرو میرم درخودم محو بشم
 

کوثر89

عضو جدید
منم فانتزیم اینه که یه بچه هشت پای قرمز... توی تنگ خونمون داشته باشم جای ماهی قرمز...برا عید...
انقدی..
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که برم تو افق بچه هایی که اونجا محو شدن رو ببینم
 

shamoh

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیهام اینه که روی نیمکت کنار یه خیابون شلوغ نشستم و دارم تو حسی که دارم شعرم رو مینویسم و مینویسم یه کاغذ با طول زیاد شعرم تمومی نداره موقعی شعرمو تموم کردم ببینم کاغذم تموم شده و من دیگه هیچ حرف و آرزوئی ندارم سرم بلند کنم ببینم آدما دارن تو افق محو میشن و من یه کاری کنم که اونا دیگه محو نشن .
 

~Alchemist~

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
جیمز باند بازی یکی از فانتزیامه
بعد از تموم شدن ماجرای جیمزباندیم، برگردم محل سکونتم
بعد ببینم که خیلی ها وارد محل سکونتم شدن، پیگیر مسئله شم و برای برگردوندنشون یه ماجرای جیمزباندی دیگه داشته باشم
:cool:
 

آرش كماندار

عضو جدید
یکی از فانتزیام اینه که با یه پراید مشکی متالیک تو خیابونای نیویورک با سرعت 40 تا آروم آروم دور دور کنم و با نگاه حقارت به اونایی که سوار اون ماشینای ارزون و بی کیفیت (مانند جی ام و بوگاتی و فراری و لندکروز) شدن نگاه کنم و در حالی که دارم پسته میخورم پز پراید و پولداریمو بهشون بدم.بعدشم با پرایدم و آشغال پسته هام تو افق محو شم.
 

~Alchemist~

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که با یه پراید مشکی متالیک تو خیابونای نیویورک با سرعت 40 تا آروم آروم دور دور کنم و با نگاه حقارت به اونایی که سوار اون ماشینای ارزون و بی کیفیت (مانند جی ام و بوگاتی و فراری و لندکروز) شدن نگاه کنم و در حالی که دارم پسته میخورم پز پراید و پولداریمو بهشون بدم.بعدشم با پرایدم و آشغال پسته هام تو افق محو شم.
یکی از فانتزیام اینه که بدونم آرش کماندار کیه؟ وقتی که اومد تو محل سکونتم با اشغال پسته هاش وارد شه و پز پراید بده، راهش ندم
:D
 

آرش كماندار

عضو جدید

یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه به کسی که ازم با هزار نشانه و سمبل و علامت قهر کرده نشون بدم که من قهر نیستم باهاش ... قیافش دیدنیه!!
 

~Alchemist~

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که لحظه آخر که در مترو داره بسته میشه بپرم توش، حس جیمز باندی بهم دست میده،
بعد خیلی آروم برم یه جا وایسم ببینم همه دارن منو نیگاه میکنن، بعد من خودمو بزنم کوچه علی چپ :whistle: که یهو ببینم یکی دستش تو کیفمه:Ph34r:

بعد هنر رزمی خودم را نشون بدم :neutral:، ناک اوتش کنم :w08: و در حالیکه همه دهنشون چسبیده به کف و دارن فکر میکنن من دنبال این یارو پریدم تو قطار :huh:
به ایستگاه بعدی میرسیم، کیفم را که زمین افتاده بردارم و در که باز شد، از در خیلی آروم برم بیرون
بعد چون افقی تو مترو نیست، خیلی آروم در راه پله محو بشم
 

~Alchemist~

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه به کسی که ازم با هزار نشانه و سمبل و علامت قهر کرده نشون بدم که من قهر نیستم باهاش ... قیافش دیدنیه!!
منم موافقم، یکی جدیدا با من شدیدا قهره نمیدونم چرااااااااااااااااااااااااااااا:w15:
فکر کرده من رییس بازی درآوردم :surprised:
 

~Alchemist~

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که تلویزیونی اختراع شه که نه پیچ داشته باشه، نه هیچ درزی که بشه بازش کرد
تا پدر گرامی بعنوان یه تفریح سالم، دو ساعت قبل فیلم مورد علاقه ام، اقدام به بازگشایی تلویزیون نکنند و یه تلویزیون خراب تحویل ما ندهند
:cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry:
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام این بود (شاید 12-13سالگی) که کلا خودمو عوض کنم از سر تا ناخون پاهام بعد به اونایی که با من بازی نمی کردن به خاطر مسائل امنیتی(دختر پسروونه)، خودمو نشون بدم تا می آن جلو که بگن با ما بازی می کنی؟؟ یا یه جورایی با ما دوست می شی؟ رو ندم و بعد کل پیچوندنشون توی افقی که قبلا اونا گم می شدن، گم شم.
 

Z.Mehran

عضو جدید
دوستم یه خط خریده گویا قبلا خط خانومی به اسم سمانه بوده. هر از گاهی یه آقایی به دوستم زنگ میزنه و با سمانه کار داره و به دوستمم میگه انقدر دروغ نگو که نمیشناسیش دوستتم شماره رو تو گوشیش سیو کرده تا جوابش رو نده.

*یکی از فانتزیام اینه یه دفعه که زنگ میزنه من گوشی رو جواب بدم،وقتی میگه با سمانه کار دارم بگم د لامصب چیکارش داری؟ من شوهرشم می فهمی شوهرش!!!
بعد با دوستم تو آسفالت خیابون محو بشیم...
:D
 

~Alchemist~

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستم یه خط خریده گویا قبلا خط خانومی به اسم سمانه بوده. هر از گاهی یه آقایی به دوستم زنگ میزنه و با سمانه کار داره و به دوستمم میگه انقدر دروغ نگو که نمیشناسیش دوستتم شماره رو تو گوشیش سیو کرده تا جوابش رو نده.

*یکی از فانتزیام اینه یه دفعه که زنگ میزنه من گوشی رو جواب بدم،وقتی میگه با سمانه کار دارم بگم د لامصب چیکارش داری؟ من شوهرشم می فهمی شوهرش!!!
بعد با دوستم تو آسفالت خیابون محو بشیم...
:D
خنک :razz:
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
بذار ببینم فانتزی مونده ته جیبم؟
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که تا لحظه آخر گزارشکار یه تنبل خانو ننویسم و بلاتکلیف بمونه!! لحظه آخر که می خوام برم بیرون تندی بنویسم بذارم رو میز و جیم شم از خونه و توی افقی که کل ترم می رفته برم ببینم چه خبره تو اون افق ها محو شم!!!
 

Y..or..Z

همکار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که اگه این ترم مشروط شدم و بابام گفت چرا ؟ دستشو میگیرم می برم دانشگاه ردیف آخر میشینیم. بعد کلیپسای شصت سانتی این دخترارو نشونش میدم میگم چیزی رو تخته می بینی ؟ تو بودی مشروط نمیشدی ؟ از خدا بترس !
بعد یه سیگار روشن میکنم با بغض و مظلومانه میرم سمت غروب آفتاب و تو افق ناپدید میشم !
 

Similar threads

بالا