▂▃▅▇█▓▒ فانتزی های من و دوستام ▒▓█▇▅▃▂

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که خلبان هواپیمای جنگی بشم بعد دشمن حمله کنه اونوقت من یا هواپیمای F52 برم به جنگشون همشونو بمبارون کنم بعد یه تیر بخوره تو گردنم و یا سر بیفتم رو فرمون هواپیما و با هواپیمام تو افق محو بشیم.........................
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیایی که دوس دارم اینه که
برا ی یه ثانیه هم شده برم نزدیک خورشید بهش دست بزنم ببینم چه قدرداغه ...
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توجه توجه!!!

توجه توجه!!!

خبر رسیده یه چندتا دهه هشتادی تو افق رویت شدن
برادران خواهران گرامی دهه شصت هفتادی همت کنید اینا رو بندازین بیرون
از دست این اراذل ما تو افقم آسایش نداریم
راستی یه نکته این دهه چهل پنجاهی ها رو هم راه ندین افق تجربه ثابت کرده اینا هرجا میرن یه گودزیلای دهه هشتاد نودی با خودشون حمل می کنن
باشد که همه در افق به آسایش برسیم
.
..
...
....
روابط عمومی حمایت از محوشدگان
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه فانتزی دارم که خیلی دوس دارم واقعیت پیدا کنه..................
اینکه این پسر دخترای باشگاهو که با آواتارای مختلف اینجا هستن بتونم خودشونو ببینم که چه شکلی هستن و چه تیپی.
یعنی میشه..................................؟
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه فانتزی دارم که خیلی دوس دارم واقعیت پیدا کنه..................
اینکه این پسر دخترای باشگاهو که با آواتارای مختلف اینجا هستن بتونم خودشونو ببینم که چه شکلی هستن و چه تیپی.
یعنی میشه..................................؟
منم دوس داشتم اینو اما نمیشه ..به دلایل امنیتی .ملی ...تصمیم گرفتم از حس ششم .تصویر سازی استفاده کنم به نسبت نوشته های که مینویسن ....
فانتزی خوبیه
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه فانتزی دارم که خیلی دوس دارم واقعیت پیدا کنه..................
اینکه این پسر دخترای باشگاهو که با آواتارای مختلف اینجا هستن بتونم خودشونو ببینم که چه شکلی هستن و چه تیپی.
یعنی میشه..................................؟

همه خوشکلن وخوش تیپ مهندسن دیگه;)
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میخواستی بگی پراید داری

:biggrin:
 

honey2009

کاربر بیش فعال
یکی از فانتزیام اینه یکی یهو بی هوا بزنه تو گوشم برق از سرم بپره:دی
میخوام ببینم عین این فیلما میفتم زمین یا نه:دی
مامان بابای مهربون و کتک نخوردن هم مشکلیه هااااااااااا:دی
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه یکی یهو بی هوا بزنه تو گوشم برق از سرم بپره:دی
میخوام ببینم عین این فیلما میفتم زمین یا نه:دی
مامان بابای مهربون و کتک نخوردن هم مشکلیه هااااااااااا:دی

تو تحقق این فانتزی میتونم کمکت کنم
همچین بزنم زیر گوشت حسابی کیف کنی.دی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام اینه برم سره کلاس هندسه،
بگم این درسا بسه…
کاشکی این زنگ بخور دل به دلدار برسه !!
بعد استاد حذفم کنه !
من پاشم نگامو بندازم توو نگاش
درحالی که میرم تو افق،
بگم خوب دستِ منو خوندی
منو بدجوری سوزوندی:D
 

dina arian

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام اینه که برم پشت افق قایم شم.....
بعد هر کی خواست تو افق محو شه همچین پس کلش بزنم که نفهمه از کجا خورده......
بعد بگم:پول وده......پول زووور وده.....بعد طرف هم که نمیتونه دوباره برگرده (چون خیلی ها احتمالا به خونش تشنه هستن.....)
مجبور میشه بده........
بعد یه مدت منم میتونم برم پراید بخرم بالاخره....:D
اینم من و افق....
 

mohamad_musavi69

عضو جدید
یکی از فانتزی هام اینه که برم پشت افق قایم شم.....
بعد هر کی خواست تو افق محو شه همچین پس کلش بزنم که نفهمه از کجا خورده......
بعد بگم:پول وده......پول زووور وده.....بعد طرف هم که نمیتونه دوباره برگرده (چون خیلی ها احتمالا به خونش تشنه هستن.....)
مجبور میشه بده........
بعد یه مدت منم میتونم برم پراید بخرم بالاخره....:D
اینم من و افق....

مرسی باحال بود.
 

dina arian

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهش.........:D

..

..
یکی از فانتزیام اینه که‎…عـاتشنـشان بـشم بـعد یـهو خـبر بدن کـه یـه ساختمون عـاتیش گرفته بعد بریم توی اون مـحل بـچـه هـا کـه عـاتیش به اون بزرگی رو دیدن کرک و پرشون بریزه و جا بزنن بعد فرمانده عملیات بگه ترسو ها چرا جا زدین ؟!بعد هیچکی هیچی نگه بعد فرمانده داد بزنه واقـعا هیچکی نیست این شجاعتو داشته باشه که بره تو ساختمون ؟!بـعد مـن یهو بگم فرمانده مـن این کارو میکنم! بعد با یه لبخند ملیح در حالی که دارم کلاهمو از سرم برمیدارم از بین جمعیت بیام بیرون
بعد فرمانده بگه عافرین !!اگه یه آدم شجاع توی این گـروه باشه اون تویی دینا
بعد من بش بگم خوب بسه دیگه زیاد زِر نزن وقت نداریم بوگو عـابو باز کنن

بعد من برم تو ساختمون تمام ساکنا رو نجات بدم بعد آخرین نفر که میاد بیرون یهو ساختمون منفجر بشه بعد همه با چهره غمگین شروع کنن به گریه کردن بعد فرمانده زیر لب با بغض بگه شَـهـید غـُسل نـدارد !بعد همینطور که دارن همه گریه میکنن یهوو یه بچه داد بزنه اون کیه داره از تو دود میاد بیرون !!!!!
بعد فرمانده با خوشحالی داد بزنه اون دینا عه دینا عه !!!
بعد دیگه مردم دورم کنن و بوس و این حرفا بعد همون موقع به طرز مشکوکی تیر بخورم و بمیرم !
 

dina arian

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه که
.
.
.

واسه امتحانا درس بخونم
 

dina arian

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!
 

dina arian

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات, پاینش بنویسم :
.
.
.
“مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگیری مَردی
بعد برگه رو تحویل بدم برم!!!
ما همچین آدمی هستیم….
*
 

dina arian

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه صحنه از همه بچه های باشگاه که در حال محو شدن در افق هستن......
عکس برتر سال باشگاه مهندسان شه فک کنم.........:D
 
یکی از فانتزیای من اینه که هر اتفاق فانتزی برام افتاد تو افق محو نشم:confused:

خب وقتی محو شم که دیگه اتفاق فانتزی برام نمیفته ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!:D
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يكي از فانتزیام اينه كه سوار قطار بشم قطار رو پل طرفاي شمال از ريل خارج بشه من بيوفتم تو رودخونه بعد حافظه مو از دست بدم همه فكر كنن من مرده م جسدمم توسط حيوانات اهلي خورده شده ولي در واقع زنده باشم بعد يه خانواده ي كشاورز پيدام كنن ازم پرستاري كنن اسممو بذارن ربابه، يه پسر خوش تیپ و کاری داشته باشن هي ازم مراقبت كنه منم عاشقش بشم همونجا ازدواج كنم بعد يه روز يه پرايد از اون طرفا رد بشه يادم بياد كه عه من قبلن پرايد داشتم و بچه پولدار بودم بعد به خانواده ي كشاورز پشت كنم حتي به آن پسر معصوم برم سمت افق كه محو بشم كه با چشماي پر اشك پسر و نگاه آغشته با التماسش مواجه بشم بعد دلم بلرزه و پشت كنم به زندگي مرفه توأم با پرايد و زندگي ساده تو دامان طبيعت رو ترجيح بدم اسمم از رزیتا به ربابه تغيير بدم

جواب سئوالات ذهن شما
1 نميدونم شايد حيوانات اهلي اون منطقه گوشت خوار هستن
2ميدونم از نظر شما كمتر پيش مياد كسي به خاطر عشق به ماديات پشت كنه ولي من اين اراده رو داشتم بهتره بدونيد تو داشبورد اون پرايد دو كيلو پسته هم بود
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه آهنگ "گلپری جون" رو به انگلیسی ترجمه کنم بعد ببینم این خارجیا چقدر میتونن جلو خودشونو بگیرن باهاش نرقصن....

Golpari joon! oh Yeah..
You're here ! Oh yeah !
Will you come with me?
I won't.
You'll be tired.. i won't !
Vai Vai Vai
How much are you brought
:))))))))))))))
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه آهنگ "گلپری جون" رو به انگلیسی ترجمه کنم بعد ببینم این خارجیا چقدر میتونن جلو خودشونو بگیرن باهاش نرقصن....

Golpari joon! oh Yeah..
You're here ! Oh yeah !
Will you come with me?
I won't.
You'll be tired.. i won't !
Vai Vai Vai
How much are you brought
:))))))))))))))

این خیلی خوبه!

:biggrin:
 

mohamad_musavi69

عضو جدید
یکی از فانتزیای من اینه که میتونستم فکر ها و حرفایی که ادمای اطرافم تو دلشون میگن رو بدونم. باحال میشه.
یکی دیگشم :
تو تاریخ سفر کنم و اتفاقات رو زنده با چشم ببینم.
 

ميسيز

عضو جدید
فانتزي من اينه كه بدونم واقعا كسي هست كه دستاش اندازه اين دستكش نايلوني يكبارمصرفايي كه ميسازن باشه؟ :biggrin:
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﯾﮑـﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘـﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨـﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﯼ ﺟﻤﻠﻪ :
" ﮔﺮ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺯ ﻏﻮﺭﻩ ﺣﻠﻮﺍ ﺳﺎﺯﻡ " ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭﻥ
ﭼﺎﺭ ﮐﯿﻠﻮ ﻏﻮﺭﻩ ﺑﺪﻡ ﺩﺳﺘﺶ
ﻫﻤﻪ ﻫــــﻢ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻦ،
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺨﺎﺩ ﺣﻠـﻮﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻪ ؛
ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﯾﮓُ ﺑﮑﻨﻢ ﺗﻮ ﭼﺸـﺎﺵ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎﺧﺘﻨﺶ ﮐﺼـااااااااااااااااااااااﺎﻓـﻂ |:
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که یه روز برم تووو مسابقه گوگوش آکادمی شرکت کنم ..
نه برای اینکه برنده بشم..نه..
فقط برم یه دست بکشم رووو کله هومن خلعتبری
 

mohadeseh.anzali

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که یه روز برم تووو مسابقه گوگوش آکادمی شرکت کنم ..
نه برای اینکه برنده بشم..نه..
فقط برم یه دست بکشم رووو کله هومن خلعتبری

اتفاقا منم خیلی دوسدارم برم.نه برا خواننگی.نه برا دس کشیدن رو سره هومن.
فقط و فقط بخاطر اینکه.................به گوگوش یاد بدم چطور بجای عکدمی بگه آکادمی
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه آهنگ "گلپری جون" رو به انگلیسی ترجمه کنم بعد ببینم این خارجیا چقدر میتونن جلو خودشونو بگیرن باهاش نرقصن....

Golpari joon! oh Yeah..
You're here ! Oh yeah !
Will you come with me?
I won't.
You'll be tired.. i won't !
Vai Vai Vai
How much are you brought
:))))))))))))))

هاااا والاااا:D
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه آهنگ "گلپری جون" رو به انگلیسی ترجمه کنم بعد ببینم این خارجیا چقدر میتونن جلو خودشونو بگیرن باهاش نرقصن....

Golpari joon! oh Yeah..
You're here ! Oh yeah !
Will you come with me?
I won't.
You'll be tired.. i won't !
Vai Vai Vai
How much are you brought
:))))))))))))))
:biggrin:
 

Similar threads

بالا