`•-☆•--( “)(“ )-•-☆ فانتزی های عاشقانه من`•-☆•--( “)(“ )-•-☆

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی خوبه رقص نور و موزیک
اغلب مهمونا وسط مشغول رقصیدن هستن
منم دارم با یکی از دوستام می رقصم
با شیطنت کم کم از دوستاش فاصله میگیره و سمت ما میاد
آهنگ ........داره پخش میشه
دستای من رو تو هوا میگیره
میچرخونه و سمت خودش میکشونه
اصلا نفهمیدم چی شد


آغوشش مال من شد....
فک کنم لپام سرخ شده باشه و ماتیکم لباسش رو نقاشی کرده باشه.دی
وای چه فانتزی رمانتیکی شد برای من!!!



 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
دارم چرخ میندازم زیر باشگاه بلکه حرکت کنه
چه این مدتی که نبودم از دوری من باشگاه پیر و فرتوت شده









یکی از فانتزی هام اینه سر کلاس میشینم و خوابالو هستم

اس ام اس میده: خاله ریزه همچین که به استاد نگاه میکنی حق داره بندازت
خنده ام میگیره

اس میده:نخند تو همینجوری هم این درس رو افتادی
من باز خنده ام میگیره جواب میدم: قراضه جون

اصن من نباشم دانشگاه معنی پیدا نمیکنه بدون من
میگه: دم در دانشگاهم دو در کن بیا بریم یه چرخ بزنیم منم تازه از شنا اومدم
هوم؟چی شد؟اینجاست؟
پا میشم از کلاس میرم بیرون
تو حیاط داره برام دست تکون میده
رو پله ها ایستادم براش چشم و ابرو بالا میندازم.........

یه نامه رو در آورد
یکم چهره اش تو هم رفته بود
نامه رو گرفتم و چون کلاس داشتم برگشتم
سر کلاس زیر کیف نامه رو باز کردم
کاغذ سفید بود

پایین نوشته بود با رنگه نارنجی(رنگ مورد علاقه من)
با صدای بــــــــــــــــَم میگم میخوامت....
فقط همین

منم گفتم خسته نباشی
واقعا عجب غروری زیر پا گذاشتی اصن با این حرکتا پیدا نبود خوب که گفتی
شروع کردم به خنده

کلا تو عالم دیگه ای هستم من
دوستم با سقلمه میزنه تو پهلوم و میگه کوفت
آروم بخند
چه خوشمل و شیک داره پیش میره روزهام....


 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصن نوشتن فانتزی های تکرار شده اگه بدونید چه انسان رو دچار ذوخ مرگیت میکنه که نگووووووووووووو








یه خیابون سنگ فرش شده است
من این طرف و عاخووووووماون سمت
بلند بلند دارم موزیکی رو که تو گوشی هست بارش میخونم و میخنده
میگه آرومــــــــــــــــــــــــــــــ ......

اما فایده نداره میگم نخونی می رقصمااااااااااا
شروع میکنم آروم آروم تکون دادن دستام و سریع میاد سمتم دستام رو میگیره و شروع میکنه تو گوشم خوندن
اما آهنگی نیست که من گوش میدم
.......
هندزفری رو میزارم تو گوشش
اما توجهی نمیکنه
وای بلند بلند داریم میخندیم

یه روز تو با دوز و کلک به قلب من زدی سرک
با بوسه های نم نمک
با خواستنای کم کمک
.....
من عااااااااااااااااااااشق این آهنگم
عشخ خودمی
از تو آستین کتش یه گل در آورد
رز قرمز
فک کنم از پشت چارراه خریده
الاااااااااهی
گل داغون شده
من از شدت خوشحالی بغض میکنم
میگه گریه کنی تمام ریمل ها میریزه تو چشات پس فقط خودتو لوس کن
دستاش رو محکم فشار میدم
خودم رو تو بغلش جا میدم
یه روز میشه این روز که دیگه تکرار نمیشه
بعد از بیشتر از 6 ماه رنگ داره به زندگیم برمیگرده...
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای انیس خیلی خوشحالم که اومدی:w33:
خیلیخوشحالم که حالت خوبه ..
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز

هوا گرم و دلگیر
تکه ابرایی تو آسمون هستن
ستاره ها تو آسمونند
دم در نشستم
تنهام
هوس فالوده کردم
زنگ میزنم بهش میگم
دلم کتک میخواد با سس فراوون
میگه:آخ که انگشتام اصن لک زده برا خوابوندن تو مماخت
هوم؟جدی میگی؟
کجایی خاله ریزه؟
دم در تریپ هنری برداشتم و به ژرفای آسمان نگاه میکنم
میخنده میگه امان از دست شما معمارا
وروجک پایه یه چرخ قمری هستی؟
چه چرخی؟
میخنده و میگه تا برسم اونجا یه ساعتی طول میکشه پاشو یه لباس بپوش که نگیرنمون
منم که دست به حرف گوش نکردنم عالیـــــــــــــــــــه
همونجا نشستم
20 دقیقه بعد زنگ میزده چی پوشیدی خاله ریزه؟
گونی با راه راه اضافه!!!
توبهترین لباسا رو که میپوشی اینقد زشتی دیگه وای به گونی
پس من برمیگردم و شروع میکنه خندیدن
هر جور راحتی به زور میام دنبالت خودم قول دادی به من
دوچرخه آورده با خودش
آخ جوووون
من میشینم رو ترک دوچرخه و میریم
وای چه کیفی میده
یاد بچگیام افتادم
میگه اگه کوشمولوی چاخالویی باشی برات کتک میخرم
شونه هاش رو میگیرم و میگم فالوده میخوام
چه خوش اشتهایی
ما اینیم دیگه جناب خان بزرگ.دی
الان چقد هوا برام قشنگه
ستاره ها حرف میزنند
همه چیز آرامش بخش
خدایا دوستت دارم دماااااااااااااااااااااااااااااادم

 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ازدستش عصبانی هستی
هرچی باهات حرف میزنه خودتو به نشنیدن میزنی
بعد صدات میکنه چندین بار
نگاهش نمی کنی فقط بهش میگی که باهاش قهری
بلند میشه ازپشت بغلت میکنه توچشمات نگاه میکنه اولش خیلی جدی اما وسطاش خندش میگیره و میگه
توغلط میکنی بامن قهرکنی
ازلحن صداش خندت میگیره
همین برای خوشبخت بودن کافیه اینکه بهت نشون میده طاقت نداره صداتو نشنوه

 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام که چه عرض کنم بالواقع ته دنیاس
اگه پاشم ببینم دو روز از تولدم گذشته
بهد چون شب
تا ساعت 5 خوابم نبرد و بدخواب بودم
کله ام شبیه پشم های بز تو هم دیگه رفته بود و
خواستنی شده بودم.

دنیا وارو شده یا من ...
هوم؟؟؟

این دو تا چش باباغوری چیه بالا سرم چپکی آویزونند/؟
هووم انگار اومدم جهنم
آخ جوووون

دس میزاره رو دهنم و میگه جیخ بازار راه ننداز دیوونه

ای جوووووونم اومده تو اتاقم

داریم حرف میزنیم
میره برام صبحانه بیاره
یه صدای زنگ میشنوم
چیه؟
کجا؟
وااای نه
چشام تازه باز شده
خواب بودم
با قیافه آویزونه دپسرده میرم تو پذیرایی
یه گل با جعبه خوشکل کنارش
یه کارت با شکل بز هم گذاشته علف باس به دهن بزی شیرین بیاد
شیرینم برات؟؟؟؟
اصن من الان تو دنیای دیگه ای هستم.....
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز



خو فانتزی همچین باس لطیف باشه تا به عمق جان شنونده و بیننده بچسبه و در ضمن خواننده
حالا اگه خواننده لطف کنه یه دهن مجاز بخونه
برام خیلی عالیه.دی
یارب این فانتزی ها رو نگیر از من

همچین که اتفاق میفتن تمام مولکول های
تنم تبدیل به آبنبات میشن از ذوخخخخ
خو یا رب
رب بزن درست کن ماجرا رو یه فاز و نولی بترکون بر بدن ما
هر موقع از این دعاها کنید خوانندگان گل و بلبل همچین جرقه هایی بر زندگیتان نائل می شود
خو
.
.
.
فانتزی این روزام اینه که ...
وختی هوا گرمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ه گرم باشه
همچین که نزدیک های تیرماه باشه

عاخا بالا سر لباس های جنتلمنیش رو بپوشه
بیاد در خونه و بزنه
یه کیسه بندازه تو سرم
منو بندازه پشت وانت

همچین محکم محکم با طناب ببنده منو
ببره یه جا که دیواراش سفید باشه
پر از درخت
جاده خالی
همه لباس سفید بپوشند
بندازه منو پایین

.
.
.
.
.

بوخونه
دیوونم کردی
دیوونم کردی
دستمو گرفتی و گفتی چخد سردی.خخخخخ
منو آورده دیوونه خونه
میگه نجاتم بدین.خخخخخخ

گویا به اینجا

اینجااا شاید خیلی فراتر از اینجاهاش رسیده

خولاصه همچین توانایی هایی دارم
اوخی عزیز دلم عاخووووم
همچین فانتزی دیوونه ناکی
تو دل تابستون لاجرم بر دل نشیند...




رستگاریم.دی
بفرمایید...


 
آخرین ویرایش:

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام

رفتم چای بگیرم تو پارک دانشگاه نشستیم
+ انـــــیس تو چ_ زشــتی

_ میــدونَم

+ دیـــووونه

:دـــی
+ دلت بـرام تنگ شده بود
_ من دلــم گشاده

همچین اخم هاش رفت تو هم
به درخت های طرف آمفی تئاتر نگاه میکنه

: چای رو بده بخوریم
بیفرما آقو
+ چای_ دآرچینی :|
_ من :)
+ این دفه ی_ آخر بآشه با من وارد جدال(چای دارچینی ) میشی

_
من تو امر بیفرما
درخت ها :|
آمفی تئاتر :|
سنگ های کف :|
دختر قشنگو پشت ستون :|
آسمون :|

پ . ن: به مدت یک هفته در دانشگاه چای دارچینی خورد
اعصاب نمونده براش.دی

من برم برات چای بگیرم؟
+ بتـــرکی بشین سرجات خودم میرم

+ الآن ی_ هفتست دآرم میگُم و حرفم هیچی خریدآر ندآره :|



 
آخرین ویرایش:

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی های ملایم...



سر جلسه دفاع یکی از بچه ها نشستم
همه دارن گوش میدن
سکوت همه جا حاکم شده

اس میاد: کجایی؟
من: سر دفاع...

: بیام؟
: نه آخرشه دیگه

: پس میام

: هجب

: چخد کج و کوله تر از همیشه هسدی خاله ریزه

(فقط نگاش میکنم

و هوچی نمیگم)

نمیخوای بپرسی پایان نامه به کجا رسید

:هیس مثلا سر دفاع هستیمااا

: وای من حواسم نبود
فک کردم تنهاییم
وقتی تو هستی شاعرم و دنیا شعرگونه است...

نمیدونم چرا اینقد مــــــــــــــــــــــیخوامت
من: برای کمک به جامعه بشری حتما!!!


 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
الان اونقد خسته و له هستم
که فک کردن به فانتزی برام زیباترین و پرانرژی ترین حس دنیاست
الان چند روزی هست کنارم نیست
ندیدمش
دلم برا چشای مشکی اش تنگ شده
همین که نگاه کنه و لبخند بزنه
برام ته فانتزی های دنیاس
پ.ن: دوشنبه که الان وارد بامداد سه شنبه شدیم یهنی میشه 20 خرداد
ساعت 12.47

خوشحالم که اینو نمیخونی:D
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
فانتزی دیگه ام اینه که
پس فردا که برا امتحان دانشگاه میرم
خیلی آراسته
خیلی وارسته
یه نقاشی رو تخته کشیده باشه

یه شاهزاده خانم کشیده باشه
پایینش نوشته باشه
اینو میبینی خاله ریزه؟
یکی تاجشو دزدیده
به خودت نگیر

پ.ن: چیزی که عوض داره گله نداره!!!


 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
(●̮̮̃•̃)چند روز که خواب نرفته باشی(●̮̮̃•̃)

وقتی کلی پروژه انجام داده باشی
وقتی امتحان رو نتونسته باشی بخونی

وقتی روی ماهش رو ندیده باشی
خب مسلما دمق میشی و بداخلاق


صبح به شیطنت اینکه میبینمش

کلی به خودم رسیدم و
نازنازی شدم


اما به ترافیک خوردم و دیر رسیدم دانشگاه
صندلی جلو من نشسته بود

نمیدونم چرا جواب سلامش رو ندادم
نگاهش هم نکردم
حرف هم زد جواب ندادم


خیلی پکر بودم
امتحانم رو زودتر از همه جواب دادم و رفتم
حتی منتظرش نشدم


زنگ زد...
واستا کجایی خاله ریزه دستم بهت نرسه فقط
این ماتیک رو کاغذ چیه چسبوندی به لباس من؟؟؟
ای بابا عجب عاشقی برام ماجراساز شده
خنده ریزی کردم و قطع کردم



اس داد:بی خبر میای و میری خانم
،خبری شده؟؟
جواب دادم: آره دل بسته ام

پ ن: باورم نمیشه....



 
آخرین ویرایش:

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام این که
امتحان داشته باشی
بازی فوتبال ایران آرژانتین هم باشه
منم که آماده برا در رفتن از امتحان

یهنی این همه آدمی که تو خونه ما آماده برا رفتن بودن
خودشون رو به ماشین کوبوندن
من که مطمئنم اون تلفنی که به من زدن عامل باخت ایران بود
من تا چند دقیقه شوک بود
مخاطب خاص تو گوشم میگه: کجایی؟

من:تو هپروت
خاص: سوزن بزنم بیای زمین

بودو بچه ها رفتن پایین
من: کجاااا؟؟؟؟
خاص:بریم دور دور جشن بازی



خولاصه رفتیم جشن
خیابونااااااااا بترکون بودااااااااا
اصن کیف و هورا کردیم اساسی


اینقد جیخ و داد کشیدم صدام گرفته بود
برگشتن ساعت 3.30 شده بود

یه دفه دلم پیاده رو خواست
دلم گرفت

من: کاش یکی بود میومد بریم پیاده روی
صدا ترمزززززززز(قیژژژژژژژژژژژژژژژژژژ)

من: این چه مدل رانندگی؟
خاص:خب بریم دیگه

من:هوم؟
خاص:خنگول جون پیاده شو
امشب چرا اینقد تو هپروتی

من: خو من یه چی گفتم
خاص:منم برات عملی کردم


چند دقیقه که راه رفتیم
خسته شدم
من:دلم کولی سواری میخواد
خاص:خو بخواه
من:خودمو لوس میکنم
خاص: خووووع
من:نمیشه؟
خاص: نوچ
من:موش موشک میشمااااا
خاص:بوشو!!!


شکلک لبای آویزون من
اصن له ام کرد

من نشستم پشت فرمون
عاخا سرش رو میزاره رو پای من خوابید

من :رسیدیم
خاص: خو ببرم بالا
من: هووووووووووم؟
خاص: بلند بلند میخنده
باز با خنده هاش منو روانی خودش کرد



پ ن : من خوی ِ او گرفته، او آن ِ من گرفته
 
آخرین ویرایش:

mahtab2689

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولین فانتزی عشقولانه ی من


یکی از فانتزی های عشقولانم اینه که بعد از این همه تنها بودن و دل مردگی و بی روح بودن زندگیم...

یهو یکی پیدا شه که خیلی شیک به دلم بشینه


منو زیرزیرکی نگاه میکنه...
همه ی جمع حواسشون به ما دوتاست...


بالاخره اینا گذاشتن ما دو دقه تنها باشیم...


آخیش...


چه خجالتی شدیم...از زندگیمون میگه از آیندمون... از رویاهامون...



تو دلم میگم عاشقت شدم خبر نداری....
تو دلش میگه خانومی عاشقتم نمیدونی



خداجون موچکرم


مخاطب خاصم ورودت به قلبم عاشقانه ترین فانتزی زندگیم شد


دوووست دارمممممم



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mahtab2689

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی های عشقولانه من اینه که


بهش اس ام اس دادم میگم چقدر منو دوست داری؟


گفت نصفه دنیا!!!


گفتم ها ؟؟؟ چرا؟؟


گفت نصفه دیگش صاحب داره عسلم


گفتم بله؟؟؟
صاحبش کیه اونوقت؟!!!


گفت اون نصفه دیگه ی دنیا دسته توئه که تو منو دوست داری باهم میشه یه دنیاااااااااااااا


ینی یه همچین مخاطب خاصه اعتماد به سقفی داریما!!!


دوباره اس ام اس داد که قبل از ماه رمضون میام قال قضیه رو بکنیم!!!
دیگه طاقت ندارم


گفتم هان؟؟ چی شد؟؟


گفت میدونم که توام بی تابی!!!


خووووداااا این عشقو ازم نگیررررر


عاشختم دیووووووونه ی من



 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز



دراز کشیده ام روی تخت خواب.چشم ها رو که میبندم خوابی که دیده ام عین کابوس باز توی کله ام رژه می ره.
شش ماه گذشته اما کابوسش عین بختک افتاده به جانم

توی این مدت سعی کرده م
همه چیز را فراموش کنم،
اما نتونسته م
س
عی کردم خم شوم تا نیمی از خودم را پاک کنم اما نتوانستم

داشتم به این فک میکردم که چطور بعضی می توانند همه خودشان را پاک کنند
نگاه به ساعت انداختم
وای چقد دیر شد!!!
حتما الان رسیدن

سریع چمدون کوچیکم رو برمیدارم و لباس مردونه به تن میکنم و یه شال حریر صورتی میندازم رو سرم
تو آینه به خودم نگاه میکنم چشمای پف کرده قرمز
صورت خسته و چشم های گود شده و کبود
از ماشین پیاده میشن تا چمدون من و بزارن تو ماشین و سلام احوالپرسی با همه دوستان میکنم




مرغ حنایی من یه مرغ خانه داره،
یه ذره هم گردو غبار روی میزاش نمونده
گل های تو گلدونن،

پرده های گل گلی رو پنجره ها آویزونن،
چه کیفی داره برم پیش مرغکم،
مرع حنایی من.






وای بدجور بغض کرده بودم و فقط سریع سوار ماشین شدم تا راه بیفتیم


تو ماشین باز ادامه میده




گل های توی گلدون
خم شدن و شکستن وقتی که دیدن
اشک به چشمات نشستن






نجوا کنان گفت : فقط بخنـــــــد انیس
شکلک برام درآورد

و من باز بهانه های کوچیک زندگیم خندیدم
پ ن : میگه خیلی نازنک نارنجی شدی خبر نداره تو ذهنم آشوب برپاست
زشتو لباس چروکیده تر و بهم ریخته تر نداشتی؟

چرا با سس قاطی شده گذاشتم برا شام که میخوایم دور هم بوخوریم
کم نیاریا؟
نه زیاد دارم میخوای به تو هم بدم بپوشی؟
عجب وروجکی شدی

رامین از ماشین کناری صدا میکنه
رومون رو برمیگردونیم

عکس میگیره و این روز رو برامون ثبت میکنه






پ ن: رفتیم شمال


 
آخرین ویرایش:

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
(●̮̮̃•̃)چند روز که خواب نرفته باشی(●̮̮̃•̃)

وقتی کلی پروژه انجام داده باشی
وقتی امتحان رو نتونسته باشی بخونی

وقتی روی ماهش رو ندیده باشی
خب مسلما دمق میشی و بداخلاق


صبح به شیطنت اینکه میبینمش

کلی به خودم رسیدم و
نازنازی شدم


اما به ترافیک خوردم و دیر رسیدم دانشگاه
صندلی جلو من نشسته بود

نمیدونم چرا جواب سلامش رو ندادم
نگاهش هم نکردم
حرف هم زد جواب ندادم


خیلی پکر بودم
امتحانم رو زودتر از همه جواب دادم و رفتم
حتی منتظرش نشدم


زنگ زد...
واستا کجایی خاله ریزه دستم بهت نرسه فقط
این ماتیک رو کاغذ چیه چسبوندی به لباس من؟؟؟
ای بابا عجب عاشقی برام ماجراساز شده
خنده ریزی کردم و قطع کردم



اس داد:بی خبر میای و میری خانم
،خبری شده؟؟
جواب دادم: آره دل بسته ام

پ ن: باورم نمیشه....



چقد دلم میخاست باز دانشجو بودمو میرفتم امتحان میدادم
یادش بخیر
یکی از فانتزی هام اینه که دوباره دانشجو ی کارشناسی باشم
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام اینه تو جاده شمال
چرخ ماشین داخان بشه

بالغ بر سه ساعت تو ترافیک گیر کنیم و نتونیم به جایی برسیم
همچین آهنگ های ملـــــــــو بزاریم
یه عمره جاده شمال منتظر عبور ماست
هر چی براش شعر میخونم
اهصابش ریخته بهم
کارد بزنی خون در نمیاد
48 ساعت هست نخوابیده و کلافه شده
براش نقاشی میکشم رو کاغذ
خاص:چکار میکنی؟
ساکتی چرا؟
اینا چیه؟باز مدادرنگی هات رو در آوردی؟
من:خو نقاشی مگه بده؟
خاص: نه فقط نمیدونستم یه دخدر مهدکودکی دارم

من: اتفاق دارم بچمون رو میکشم
خاص: ببینم شبیه تو زشته؟
این چیه کشیدی؟
من: واه مگه نمیبینی
زرافه است
خاص: آررررررررره؟
بلند بلند میخنده
من:آخ جوووون تونستم خوش اخلاقش کنم
ها دیگه گفتم بریم یه بچه زرافه بیاریم بزرگ کنیم
خاص: اما فک کنم اون باید تو رو بزرگ کنه
من: حالا فرقش تو اختلافش هست سخت نگیر
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام اینه که... !
عاخا بالاسر ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﮑﻮﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ . . .
ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﮕﻪ . . .
---







ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﻇﺮﻓﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺭﻡ . . .
والللا . . .
.:D

پ ن :
جز عمرنات هست اگه این کار رو انجام بده
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام اینه که ...
بریم رستوران باکلاس
از این لباس شیک و مجلسی ها پوشیده باشیم
هنوز شام رو نیوردن
من شیطنت خونم غلیان میکنه
من: سوت یادم بده
خاص: تو جون بخواه بچشم
من: خو زود دیگه
خاص: چی؟ اینجا؟زده به سرت باز؟
من: اوهوووم
خاص: بیخیال شو انیس
من: نه اینجا کیف میده آخه
خاص: ای خدا.....( نمیشه بگم چی گفت)
دستاتو این شکلی بزار زیر زبونت
من: هرکاری گفت انجام میدادم
یه دفعه یه فیکه دادم صدا نداد اول
بار دوم صـــــــــــــدا نداد
بار پنجم آخ جوووووون
سوتیــــــــــــــدم
اصن ذوخ مرگ شدماااااااا
لازم به ذکر است خدمت شما عرض بنمایم همه سرها به سوی ما چرخید
همه سر را به نماد تاسف نشان دادن
من خندیدم
گارسون با خنده اومد تذکر داد که لطفا آرامش بقیه رو بهم نریزید
خاص: امیدوارم تو درست بشی بالاخره
من: امیدوار نباش عزیزم امکان نداره
با هم میخندیم
 

mahtab2689

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه فانتزی دارم ولی فکر کنم بیشتر شبیه استرسه...!
امشب دوباره بعد دو هفته میبنمش...دلم براش تنگ شده خب...
امشب میان صحبتای آخرو بگن و تعیین مراسم و اینا....
فانتزیم اینه که همه چی به خیر و خوشی بگذره...
ظهر بهم زنگ زده میگه امشب میام میبرمت...
گفتم کوووجاااا عاخا...
گفت مال خودمییییی دیگه هرجا دلم بخواد میبرمت...
خدایا عاشقشم...:heart: حواست به هر دومون باشه امشب....
:(


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام اینه
که از شکم درد در حال موت باشم
اصن له له تصور کنید
بهد به سوژه مورد نظر میگم م
یگه فیلم برات میزارم خوب میشی
قیافه من غیرقابل توصیف بود بعد از شنیدن
خولاصه فیلم رو پیانیست انتخاب کردیم
به مدت 2ساعت 30 دقیقه نگاه کردم
البه بنده رو کاناپه دراز کشیده بودم رو پای یار
بهد فیلم ساعت 4.20 بامداد تمامید
من هیچ دردی حس نکردم
بنظرتون معجزه محبت بود یا از دردهای فیلم؟
حس نابم میگه سوژه مورد نظرم خوب منو میشناسه
خیلی میخوامت ســـــــــــــوژه جونم
موندگار دلمی تا ........


پ ن: چه فانتزی ملویی داشتیم
8تیر93
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدايا........................................................................................

(تو خودت خوب ميفهمي نقطه چين ها ي دلمو)

تو اين ماه مبارك واسه فانتزي هاي منم دعا كنين
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ســــلام نــــفـــســـم….
خـــوبـــی؟ مـــوهــات چـــرا ســفـــــیـــد شـــده ( بــا اشـــک )؟
اشـــکــال نــداره بـــیـــا … بــیـــا …..هــرچـــی بـــود گــذشـــت ….
مـــن بــخــــشـــیــدمـــت……
هـــنـــوزم دوســتــت دارم…..
دیـــالــوگ مــنــو عــشــق از دســـت رفــتــم تــو خــوابـــم ...
 

mahtab2689

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه فانتزی عاشقانه...

شبی که آقا میخواد بره

اشکای من امون ندن و اشک پشت اشک....
(خو دلم تنگ میشه...
)

وقتی این حالمو میبینه

دستمو میگیره و میبره تو اتاق

در رو هم می بنده

تو بغلش محکم میگیره و بعدش دستمو میگیره

و شروع می کنه رقصیدن

دو تایی باهم عینه این خارجیا میرقصیم

با همون چشمای پر از اشکم

از ته دلم میخندم

شووری کلا جو رو عوض کرد

با شوخیاش و با خنده هاش و با رقص دونفرمون
...

خدایا این شووری رو ازم نگیر


سرشو آورد پایین کنار گوشم و گفت

خانومم گریه نکن من کنارتم...


خدایا شکرت واسه این عشق آسمونی...




 

mahtab2689

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی دیگه از فانتزیای عاشقانمون


یه روز عاغا هوس آرایش کردن من به سرش میزنه



منو برد نشوند رو تخت این وسیله آرایشارو هم ریخت دورش


شروع کرد آرایش کردنه من


منم ریز ریز میخندم...

کار عاغا تموم شد




حالا نوبته موها


همچین با آرامش موهامو شونه میزد که دلم نمیومد این شونه کردنش تموم شه
(از تو آیینه میدیدم...)


موهامو بافت و بعدشم پشت سرم حلقه کرد و با گیره به سرم وصل کرد





خانومم تموم شد


یه نگاه به خودم کردم




واییییی من همچین شوور هنرمندی داشتم نمیدونستممممم




ذوق مرگیدمممم


بغلش کردم و یه بوس گنده از لپش گرفتم



دستمو گرفت رفتیم پیش بابا اینا






کلی خندیدن به شاهکارای عاغا دومادشون

خیلی روز خوبیییییی بود



شوووورییی
عاشقتم بیشتر از جونممممم






پ.ن 1: این فانتزی قبل از رفتن شووری رخ داد خخخخخ


پ. ن 2: یه عکس دو نفری با گوشی گرفتیم که شد یادگار این روز خوب
 
آخرین ویرایش:

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !

ﺯﻝ ﺯﻝ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ

ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ

ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ!

ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦِ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻣﺶ ﻧﮑﻦ

ﺟﯿﻎ ﺑﺰﻥ ،

ﻣﺤﮑﻢ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﺑﮕﯿﺮ


ﺑﻮﺳﻪﺑﺎﺭﺍﻧﺶ ﮐﻦ
 
بالا