بزرگترین فانتزی زندگیم به صورت حقیقی اینه که یگانمونو تو بغلم بگیرمو
بهش بگم تو یگانه من و بابات هستی ......
بهش بگم تو یگانه من و بابات هستی ......
`•-☆•--( “)(“ )-•-☆ فانتزی های عاشقانه من`•-☆•--( “)(“ )-•-☆
- شروع کننده موضوع anise b
- تاریخ شروع
joyaye nam
کاربر فعال
بزرگترین فانتزی زندگیم به صورت حقیقی اینه که یگانمونو تو بغلم بگیرمو
بهش بگم تو یگانه من و بابات هستی ......
یگانه کیه؟
واااااااااااای دوست دارم باهم مسابقه ژله خوردن بذاریم
هر کی ببازه تا یه هفته فقط باید بگه هر چی تو بگی
طبق معمول همیشه، من می برم البته من نبرده ام تکه کلامم همین «هر چی من بگم»
و تو با شیطنت بگی هر چی عشقم بگه
اون لحظه است که به اندازه تمام ستاره ها احساس قدرت می کنی
من تجربه اش کردم این حسو......
هر کی ببازه تا یه هفته فقط باید بگه هر چی تو بگی
طبق معمول همیشه، من می برم البته من نبرده ام تکه کلامم همین «هر چی من بگم»
و تو با شیطنت بگی هر چی عشقم بگه
اون لحظه است که به اندازه تمام ستاره ها احساس قدرت می کنی
من تجربه اش کردم این حسو......
آخرین ویرایش:
دوست دارم یگانه چشاش مثل تو باشه رنگ عسلی ولی اسمشو نگم عسلی چون اون اسم تو فقط
دیگه تمام کاراش حرفاش مثل من باشه که وقتی من تمام روز پیشت نیستم خیلی دلت تنگ نشه
بهش بگی تو یگانه یگانمی عین مامانت زبون دراز و لجباز
دیگه تمام کاراش حرفاش مثل من باشه که وقتی من تمام روز پیشت نیستم خیلی دلت تنگ نشه
بهش بگی تو یگانه یگانمی عین مامانت زبون دراز و لجباز
نی نی به دنیا اومد؟بزرگترین فانتزی زندگیم به صورت حقیقی اینه که یگانمونو تو بغلم بگیرمو
بهش بگم تو یگانه من و بابات هستی ......
دختر بآس وقتــــــــی آقآش خــــوآبه
بشینـــــه رو کمــــرش اعصـــآبشــــو خــورد کنـــــه دیوونـــــه بشـــــه
بگــــه: بســــــــــــــــــه !!بیچــــــــآرم کـــردی چــــی از جـــونم میخـــوآی؟؟؟
اونم زُل بزنه تــــو چشـــمآش و بگــــــــــه بــــــــوس میخـــــــــــــــــوآآآآآم ...
بشینـــــه رو کمــــرش اعصـــآبشــــو خــورد کنـــــه دیوونـــــه بشـــــه
بگــــه: بســــــــــــــــــه !!بیچــــــــآرم کـــردی چــــی از جـــونم میخـــوآی؟؟؟
اونم زُل بزنه تــــو چشـــمآش و بگــــــــــه بــــــــوس میخـــــــــــــــــوآآآآآم ...
nafis...
مدیر بازنشسته
یکی از فانتزیام اینه که چشمامو ببندم
دستامو باز کنم
بگم نفسم بیا بغلم
بعد اونم اروم اروم، با احتیاط، با ذوق و جیغ به سمتم بیاد
وقتی هم خودشو تو بغلم پرت میکنه خستگی عالم و ادم از روی دوشم برداشته میشه
پ.ن: فقط و فقط یه عمه میتونه حرف های منُ با سلول های بدنش حس کنه
بهله، این طوریاست
دستامو باز کنم
بگم نفسم بیا بغلم
بعد اونم اروم اروم، با احتیاط، با ذوق و جیغ به سمتم بیاد
وقتی هم خودشو تو بغلم پرت میکنه خستگی عالم و ادم از روی دوشم برداشته میشه
پ.ن: فقط و فقط یه عمه میتونه حرف های منُ با سلول های بدنش حس کنه
بهله، این طوریاست
آخرین ویرایش:
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ ...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ،
ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ ،
ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﻬﻮ ﺷﯿﻢ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ،
ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ ،
ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﻬﻮ ﺷﯿﻢ
یکی از فانتزیام اینه یه لامبورگینی رونتون بخرم پشتش بنویسم عاقبت فرار از مدرسه
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم و وختی میرم خونه
عربده بکشم عیاااااال!
بعد زنم خودش بره کمربندو بیاره بگه عاغامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن ، تو نزنی کی بزنه ؟؟؟
بعد منم بگم پاشو ضعیفههههه شووووما تاج سره مایییییی …
عربده بکشم عیاااااال!
بعد زنم خودش بره کمربندو بیاره بگه عاغامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن ، تو نزنی کی بزنه ؟؟؟
بعد منم بگم پاشو ضعیفههههه شووووما تاج سره مایییییی …
یکی از فانتزی های دو نفرم اینه که صبح زود وقتی بیدار میشم می خوام برم سر کار ، عشقم بر عکس همیشه دیگه اینقدر از دستم شاکی و نباشه و نق نزنه نخواد بیشتر با هم باشیم
لامصب اینقدرم گرم و نرمه که حتی تابستونا هم دلم نمیاد از خودم دورش کنم چه برسه تو این برگ ریزون
پ ن : عاشق پتو ام هستم عصن یه وضعیا مخصوصا بین ساعت 5 تا 7 صبح
لامصب اینقدرم گرم و نرمه که حتی تابستونا هم دلم نمیاد از خودم دورش کنم چه برسه تو این برگ ریزون
پ ن : عاشق پتو ام هستم عصن یه وضعیا مخصوصا بین ساعت 5 تا 7 صبح
آخرین ویرایش:
یکی از فانتزیام اینه که با ذوق و شوق بیام خونه و بگم خانوم یه خبر خوش ، من امروز جایزه 2 میلیون دلاری برنده شدم ، سریع چمدون ها تو ببند که اصلا وقت ندارم
اونم با کلی ذوق و شوق ازم بپرسه اروپا یا آمریکا ؟ منم خیلی شیک بهش بگم هیچکدوم ! خونه بابات
پ ن : الان که مجددا فکرشو می کنم می بینم یا باید مهریش سبک باشه یا کلا جایزه رو تحویلش بدم خودم برم خونه بابام :|
پ ن 2: آغا ما عصن جایزه نخوایم کی رو باید ببینم ؟ داشتیم خوب و خوش زندگیمونو می کردیما والا
اونم با کلی ذوق و شوق ازم بپرسه اروپا یا آمریکا ؟ منم خیلی شیک بهش بگم هیچکدوم ! خونه بابات
پ ن : الان که مجددا فکرشو می کنم می بینم یا باید مهریش سبک باشه یا کلا جایزه رو تحویلش بدم خودم برم خونه بابام :|
پ ن 2: آغا ما عصن جایزه نخوایم کی رو باید ببینم ؟ داشتیم خوب و خوش زندگیمونو می کردیما والا
یکی از فانتزیام اینه که ..
تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش
بجا این خاله ها،
عمه بیارم!
تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش
بجا این خاله ها،
عمه بیارم!
عالی بود...............................................................................................................................خیلی عالی
فقط از فانتزی عاشقونه اونورتر بود
یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه !
یکی از فانتیزیام اینه که شماره عممو به دوستام بدم......عشق به عمه هم یه جور عشقه دیگه
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
از دستش عصبانی بودم ...
.
.
.
دود از کله م می زد بیرون ...
.
.
.فقط منتظر بودم بیاد خونه ...
.
.
.
کلی داد ... فریاد ... غر .. داشتم که بهش بزنم ...
.
.
.
صدای کلید که شنیدم ..
.
.
اخمام رفت تو هم ...
.
.
با صدای بلند داد زد :
خانووووووووووووووووووم ؟
کجایی ؟؟
من اماده ام .. دستاشو بالا نگه داشته بود ..
داشتم با تعجب نگاه ش میکردم ..
هرچقدر میخوای غر بزن ....
.
.
.
منم کم نذاشتم ...
.
.
.یه همچین زنی هستم من ...
.
.
نکته اخلاقی : شووری هاتون رو دوست بدارید ...
.
.
.
دود از کله م می زد بیرون ...
.
.
.فقط منتظر بودم بیاد خونه ...
.
.
.
کلی داد ... فریاد ... غر .. داشتم که بهش بزنم ...
.
.
.
صدای کلید که شنیدم ..
.
.
اخمام رفت تو هم ...
.
.
با صدای بلند داد زد :
خانووووووووووووووووووم ؟
کجایی ؟؟
من اماده ام .. دستاشو بالا نگه داشته بود ..
داشتم با تعجب نگاه ش میکردم ..
هرچقدر میخوای غر بزن ....
.
.
.
منم کم نذاشتم ...
.
.
.یه همچین زنی هستم من ...
.
.
نکته اخلاقی : شووری هاتون رو دوست بدارید ...
یکی از فانتزیام اینه که یه روز صبح که از خواب بیدار میشم هیچ کابوسی ندیده باشم. هر جا برم ده تا بپا نداشته باشم. زخم زبون دشمنام از بین رفته باشه. خدا بین من و خیلیا قضاوت کرده باشه. دلم از کسی گرفته نباشه. دنیام دست خودم باشه. حرف نگفته تو دلم نمونده باشه....
یه فانتزی دیگه م اینکه همه ی اینا یه بار حتی تو خواب ببینم....
یه فانتزی دیگه م اینکه همه ی اینا یه بار حتی تو خواب ببینم....
یکی از فانتزیام اینه که برم امریکا تو جلسه معرفی شرکت کنم .همین وسط ها ی جلسه گوشی Glx ام زنگ بزنه
منم بگم sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنهگوشی جدید apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم ودر حالی که بقیه دارن با تعجب به من نگاه میکنند و میگند wait , wait !!!تو افق ناپدید شم
منم بگم sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنهگوشی جدید apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم ودر حالی که بقیه دارن با تعجب به من نگاه میکنند و میگند wait , wait !!!تو افق ناپدید شم
یکی از فانتزیام اینه که
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم!
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم!