•۩❖۩•..غدیر خم .•۩❖۩•.

مرد تنهای شب

عضو جدید
اي پيامبر ابلاغ كن...!

يَآ أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَيَهْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛(1)
اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، برسان و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزارده‏اى و خداوند، تو را از مردم حفظ مى‏كند. خداوند، كافران را هدايت نمى‏كند.

پيامبر خدا به سال دهم هجرى حج گزارْد. او پيش از حركت به سوى حرم الهى، دستور داده بود كه همگان را از قصد حجگزارى‏اش در آن سال، آگاه كنند. بدين سان، مسلمانان از راه‏هاى دور و نزديك، آهنگ حج كرده بودند و از اين روى، جمعيت عظيمى به هم آمده بود.
در آن هنگامه عظيم، پيامبر صلي­الله‏عليه‏و‏آله بارها با مردم، سخن گفت و در خطبه بلند روز «عَرَفه» بر بقاياى فرهنگ و معيارهاى جاهلى خط بطلان كشيد و مردمان را به استوارگامى در راه حق و بنا نهادن زندگى بر اساس معيارها و ارزش‏هاى الهى فرا خوانْد و بر چنگ زدن به كتاب الهى و سنّتِ عترت خويش تأكيد كرد.
او در آن سفر، گاه با اشاره و گاه به صراحت، بر اين كه آخرين سال حضور او در ميان امّت است، تأكيد كرد. بدين سان، مسلمانان از يك سوى، التهاب از دست دادن پيشوا را داشتند و از سوى ديگر، اشتياق بهره گرفتنِ هر چه بيشتر و آموختن و راه‏جُستن را. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز يكسره شور بود و التهاب؛ شورِ حضور در چنين هنگامه‏اى عظيم در ميان انبوهى از مسلمانان و التهابِ رساندن پيام‏ها و از جمله، مهم‏ترين و برترين و پر دغدغه‏ترين پيام!
مسلمانان از حج بازگشته‏اند و راهى آبادى‏ها و شهرهاى خويش‏اند. در آستانه وادى «خُم»، فرمان الهى، رسول امين را با قاطعيت تمام، خطاب مى‏كند كه: «اى پيامبر! برسان». آهنگ آيه، تأكيد و تنبّه‏هاى آن، و نيز تهديد و پافشارى جدّى بر رساندن پيام‏ها، همه و همه نشانگر آن است كه پيام، بسى مهم است و از ديگر سوى، ابلاغ آن، به لحاظ چگونگى محتوا و جوانب آن، سخت دلهره‏آفرين.
اكنون بنگريم پيامى كه پيامبر خدا بايد ابلاغ مى‏كرد، چه بوده‏است؛ پيامى كه او با آن همه سختكوشى در راه تبليغ آموزه‏هاى الهى و تلاش مستمر در راه گسترش حق و رويارويى با شرك و شكن ناپذيرى و استوارگامى، از ابلاغ آن مى‏هراسيد.
عالمان شيعه (مفسّران، محدّثان، مورّخان و متكلّمان)، يكسر و بدون هيچ‏گونه ترديدى آيه را به واقعه «غدير» مرتبط دانسته‏اند و محتواى پيام را «ولايت و امامت على عليه‏السلام» تلقّى كرده‏اند. بدين سان و بر اساس اين ديدگاه، آيه در روز هجدهم ذى حجّه نازل شده است و براى تأكيد بر ولايت على عليه‏السلام براى آخرين بار و به‏گونه‏اى تأثيرگذار و به يادماندنى در ميان انبوه مردمان مسلمان؛ امّا عالمان اهل سنّت، نه در زمان نزول، يك‏داستان‏اند و نه در محتواى پيام، يك‏رأى.
فخر الدين رازى، تقريبا همه اقوال را در ميان ده قولى كه نقل مى‏كند، آورده است كه آخرين آنها، همسو با ديدگاه شيعه است. نااستوارى آنچه را فخر رازى آورده، با اندك تأمّلى مى‏توان دريافت. گو اين‏كه در آثار ديگران، گاه، مستند و يا مستنداتى از اقوال صحابيان و يا تابعيان براى تأييد آنها گزارش شده است.
اكنون سزامند است پيش از آن‏كه برخى از آن ديدگاه‏ها را بياوريم، مفاد و مفهوم آيه را اندكى بكاويم:

الف ـ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ؛ آنچه را نازل شده، ابلاغ كن.
اين جمله نشانگر آن است كه محتواى پيام، پيش‏تر به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله القا شده بوده است و سپس، آن بزرگوار، مأمور به ابلاغ گشته است؛ امّا دغدغه و دلهره‏اى او را از اين‏كه پيام را آشكار نمايد، باز داشته است. اين حقيقت را همه روايات شيعى و برخى از روايات اهل سنّت، تأييد مى‏كنند.(2)

ب ـ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛ و اگر نكنى، رسالتش را نگزارده‏اى.
اين عبارت، نشانگر آن است كه آيه به روزگارى نازل شده است كه پيامبر خدا ابلاغ رسالت كرده، حقّ آيين الهى را گزارده و آموزه‏هاى الهى را به مردمانْ رسانده بوده است و اكنون، تأكيد مى‏كند كه اين پيام، از چنان جايگاهى برخوردار است كه اگر رسانده نشود، تمام رسالت ابلاغ‏شده تباه خواهد شد، چنان كه گويى «رسالت»، يكسر ابلاغ نشده است.
بدين سان، رواياتى كه نزول آيه را در ضمن سوره مائده و از جمله آخرين آيات مدنى مى‏دانند، استوار است، نه روايات مستثنا بودن و مكّى بودن آن.

ج ـ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ؛ و خداوند، تو را حفظ مى‏كند.
پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از چه مى‏هراسيد؟ از قتل؟ از آزار و شكنجه؟ از غوغاسالارى مشركان و يهوديان؟ و يا از...؟ سيره پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نشانگر آن است كه او از آنچه مرتبط به خود او بوده، هرگز هراسى به دلْ راه نمى‏داده است، به همان گونه كه خداوند متعال، چگونگى مبلّغان حق و رسولان الهى را توصيف مى‏كند:

«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلاَيَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا؛(3)
آنان كه پيام‏هاى خداوند را ابلاغ مى‏كنند و تنها از او، و نه هيچ كس ديگرى، مى‏هراسند و خدا براى حسابرسى كفايت مى‏كند».
چگونه مى‏توان درباره برترين رسول الهى و پايان‏بخش سلسله رسولان و حق مداران، چنين تصوّرى را روا داشت و ترس از شكنجه و قتل و آزار در راه ابلاغ حق را بدو نسبت داد؟! بدين سان و بدون هيچ ترديدى، اين ترس بايد رنگى ديگر داشته باشد و ترس از سِتروَنْ شدن خودِ ابلاغ باشد و ترس از جو و فضايى كه گسترش حق و تأثيرگذارى ابلاغ را متزلزل مى‏كند.
د ـ مِنَ النَّاسِ؛ از مردم.
بى‏گمان، «ناس»، اطلاق دارد و نشانگر حراست خداوند از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است؛ حراست از او در برابر آنان كه به گونه‏اى در به شكست كشاندن اين ابلاغ و جلوگيرى از رساندن اين پيام، تلاش خواهند كرد.
بدين سان، روشن است كه در دنباله آيه، مراد از «كفر»، كفر ورزيدن به برخى از آيات الهى و مقصود از «عدم هدايت خداوند»، توفيق نيافتن آن كفرورزان در خدعه و برنامه‏ريزى و جوآفرينى‏شان براى خنثى‏سازى ابلاغ پيامبر خدا (ابلاغ «ما اُنزل») است؛ چرا كه اگر مراد از «عدم هدايت»، عدم هدايت به ايمان باشد، با اصل تبليغ و ابلاغ و فلسفه دعوت، ناسازگار است؛ مثل آن كه خداوند بگويد: آنان را به حكم الهى بخوان؛ امّا من آنان را هدايت نمى‏كنم!
از اين رو، بدون هيچ ترديدى، مراد، اين است كه آنان در خاموش كردن اين نور، در طعن زدن به نبوّت، در به شكست كشاندن اين ابلاغ، در متّهم كردن پيامبر خدا به «خاندانگرايى» و در تلاش براى جلوگيرى از گسترش پيام، طَرْفى برنخواهند بست.
نكات و ظرايف اين آيه شكوهمند و كارساز، بسى بيشتر از آن چيزى است كه به خامه آمد؛ امّا آنچه را در نقدِ ديدگاه‏ها آورديم، بسنده‏است؛ ديدگاه‏هايى كه بيشتر و پيش‏تر از آن‏كه در جهت تبيين معناى آيه باشند، در جهت استوارسازى واقعيّت موجود در تاريخ‏اند. اكنون به سه قول از آن اقوال بنگريم.
ديدگاه‏ها درباره اين آيه
1. نزول آيه در اوّل بعثت و هراس پيامبر از ابلاغ دين!
گويا اوّلين كسى كه چنين باورى را پراكنده است، وگرچه نه با قاطعيت، محمّد بن ادريس شافعى است. بر اساس آنچه وى گزارش كرده است، پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله پس از دريافت پيام وحى و سوره علق و... از اين‏كه مشركانْ او را تكذيب كنند، هراس به دل داشت. آيتِ الهىِ: «اى پيامبر! برسان» نازل شد تا او را در ابلاغ حق، استوار بدارد و «عصمت» (حفاظت) الهى را در ابلاغ وحى بدو برساند.(4)
بر اين پايه، از حسن بصرى نيز گزارشى آورده‏اند كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرموده است:
خداوند، چون مرا برانگيخت، از آن روى كه مى‏دانستم مرا تكذيب خواهند كرد و شكنجه خواهند داد، روزگارى دست نگه داشتم، تا خداوند، اين آيه را فرستاد.(5)
پاسخ اين سخن، اين است كه:

1. دليلى بر اثبات آن وجود ندارد و گزارش منسوب به حسن بصرى مستند نيست.
2. ادلّه‏اى كه اثبات مى‏كنند سوره مائده آخرين سوره(6) و يا از آخرين سوره‏هاى(7) نازل شده بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است، اين ادّعا را رد مى‏كنند.
3. محدّثان، مفسّران، مورّخان و متكلّمان پيرو مكتب اهل بيت قدس سرهما اتفاق دارند كه آيه تبليغ، در ارتباط با جريان غدير خم و ابلاغ امامت امير مؤمنان است. اين شأن نزول، در بسيارى از مصادر اهل سنّت نيز آمده است و علاّمه امينى از سى مصدر حديثى و تفسيرى اهل سنّت، آن را روايت كرده است.(8)
4. متن آيه به روشنى نشان مى‏دهد كه ابلاغ موضوع ويژه‏اى مورد نظر خداوند متعال بوده و نه مطلق رسالت؛ موضوع ويژه‏اى كه هموزن همه رسالت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است، و آن، چيزى جز مسئله ولايت و رهبرى امّت پس از آن حضرت نمى‏تواند باشد.
افزون بر اين همه، چگونه مى‏توان باور كرد كه پيامبر خدا با آن عظمت و روح بلند و اراده استوار، در آغاز راه به دليل ترس از تكذيب و آزار مردم، از به انجام رساندن رسالت خويش، سرباز زده باشد تا خداوند متعال، تضمين كند كه مشكلى پيش نخواهد آمد و كسى به او آزارى نمى‏رساند؟!

2. نزول آيه در ارتباط با نگهبانى ابوطالب از پيامبر!
ديدگاهى ديگر، سبب نزول آيه را «نگهبانى و حراست ابو طالب (عموى پيامبر خدا) از وى» مى‏داند و چنين معتقد است كه پس از نزول اين آيه، پيامبرخدا از عمويش خواست كه به سبب وعده خداوند به حراست ، ديگر از وى نگاهبانى نكند.(9)
ردّ اين ديدگاه، افزون بر نقد ديدگاه اوّل (كه بر اين يكى نيز وارد است)، واقعيّت تاريخ است كه پيامبر خدا براى ساليانى، بويژه در مدينه، همچنان نگهبانانى داشته است و وجود «اُسطوانة الحَرَس»(10) بهترين گواه بر آن است.


3. تأخير پيامبر در ابلاغ برخى آيات از ترس مشركان!
شگفتا! برخى بر اين باورند كه پيامبر خدا برخى از آيات مرتبط با مشركان و يا يهوديان را آشكار نمى‏كرد و از اين‏كه به او آزارى برسد، مى‏هراسيد.(11)
اَسفا كه گاه، كسانى گرفتار چه ناهنجارى‏ها و ملزم به چه نارواگويى‏هايى مى‏شوند! آيا مى‏شود به پيامبر خدا چنين گمانى برد؟! آيا با توجه به آن زندگانى يكسر شور و حماسه و درگيرى با مظاهر شرك و جاهليّت، مى‏توان چنين پندارى درباره پيامبر خدا به ذهن و زبان آورد؟!
آرا و ديدگاه‏هاى ديگرى كه فخر رازى برشمرده است و در تفاسير اهل سنّت و مجموعه‏هاى روايى آنان هم بيشتر از آن نيست، تباه‏تر از آن چيزى است كه آورديم. فخر رازى، آخرين قول را بدين سان آورده است:
آيه در فضل على بن ابى طالب نازل شد و چون اين آيه نازل شد، پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله دست او را گرفت و گفت: «هركه من مولاى اويم، على مولاى اوست. خدايا! هر كه را دوستش مى‏دارد، دوست بدار و هر كه را دشمنش مى‏دارد، دشمن بدار!». پس عمر، او را ديدار كرد و گفت: «اى پسر ابو طالب! بر تو مبارك باد! مولاى من و مولاى هر مرد و زن باايمان شدى». اين وجه، نظر ابن عبّاس و براء بن عازب و محمّد بن على {باقر عليه‏السلام} است.(12)
فخر رازى تصريح مى‏كند كه:
روايت‏هاى نشانگر اين حقيقت، بسيار است؛ امّا بهتر است بگوييم كه اين آيه، براى اطمينان‏بخشى به پيامبر خدا در برابر نيرنگ‏ها و برخوردهاى يهوديان و نصرانيان است، تا پيامبر خدا نهراسد و در ابلاغ حق، كوتاهى نكند.(13)
آنچه فخر الدين رازى در اين ديدگاه آخر بدان تصريح كرده است و روايات مربوط به آن نيز بسى فراوان است، استوار و درست است و شگفتا از مفسّران، محدّثان و متكلّمانى كه در برابر آن همه روايات، سر تسليم فرود نمى‏آورند و به توجيه‏ها و تفسيرهايى روى مى‏آورند كه نه با واقعيت تاريخْ سازگارى دارد، نه با شخصيت پيامبر خدا و نه با سيره نورانى و استوارگامى‏هاى او در جهت ابلاغ حق.



نزول آيه در واقعه غدير براى ابلاغ ولايت
بر پايه آنچه گذشت و بر اساس روايات و گزارش‏هاى بسيار كه متون آنها را آورديم، آيه «ابلاغ»، روز هجدهم ذى حجّه با تأكيد بر آنچه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بارهاى بار بدان پرداخته و به آن تصريح نموده و خداوند در وحى بر او (وحى قرآنى و بيانى) بارها آن را نازل كرده بود (مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ)، در غدير خم نازل شده است.
تأكيد مى‏كنيم كه «مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ» اشاره به هر آن چيزى است كه در اين زمينه در درازناى رسالت نبوى، بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شده است، چه با وحى قرآنى و چه با وحى بيانى، در مناسبت‏هاى مختلف، در جمع‏هاى بزرگ يا در منظر كسانى اندك.
اكنون پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مأمور شده است كه در آخرين سال عمر، در آخرين حج خويش و در پيش ديد ده‏ها هزار مسلمان كه از آبادى‏ها و شهرهاى جوامع اسلامى آن روز به مكّه آمده‏اند، با صراحتى تمام و تأكيد و دقّتى تام كه هيچ گونه تأويلى را برنتابد و هيچ توجيهى را نپذيرد، ولايت على عليه‏السلام و استمرار پيشوايى و امامت و زعامت وى را علنى كند.
در اين‏جا پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏هراسد، امّا نه بر جان خود، كه او از آغازين روزها، جان را در راه ابلاغ حق بر كف نهاده است، و نه از مشركان، كه ديگر هيمنه و شكوه دروغينشان در هم شكسته است، و نه از يهود و نصارا، كه اكنون در برابر شكوه و عظمت مسلمانان، دم فرو بسته‏اند؛ بلكه از درون امّت خود مى‏هراسد، از نفاق نهفته در ميان مسلمانان، از ترديدها و تشكيك‏هاى مؤمن‏نمايان. شايد كه در اصل رسالت نيز ترديد روا دارند و به كلام نبوى يكسر بتازند و او را به خاندانگرايى، تحميل خويشان نزديك خود بر مردم و... متهم كنند!
لحن آيه و رواياتى كه متن آنها گزارش شد، نشان مى‏دهد كه در اين واپسين روزها نيز امين وحى (جبراييل عليه‏السلام)، بارها ضرورت اين ابلاغ را از سوى خداوند به پيامبر صلي الله‏عليه‏و‏آله رسانده است و رسول الهى، از دغدغه خود، سخن گفته است و اكنون اين، آخرين ابلاغ است كه:


«يَآ أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ؛ اى رسول! ابلاغ كن...»(14)
خطاب شدن پيامبر خدا با عنوان «رسالت»، سازگارترين صفت با «تبليغ» است. هان! دغدغه دارى؟ دلهره، هراس؟ مگر تو جز رساندن، فروخواندن و آشكار نمودن، مسئوليّت ديگرى دارى؟! بخوان، آشكار كن، ابلاغ كن با نهايت دقّت ، با مقدّمه‏چينى، تأثير گذارانه و استوار؛ «و بر پيامبر، جز ابلاغ نيست».(15)

«مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ؛ آنچه را از سوى پروردگارت نازل شده»
«آنچه به تو نازل شده» چيست و چرا به آن، تصريح نشده است؟
عدم تصريح به آن، مى‏تواند براى نشان دادن جايگاه والاى آن، براى «تجليل» و «تعظيم» آن و يا با هدف نشان دادن نبود هيچ‏گونه تصميم و اختيارى براى پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در چگونگى آن و تنها نقش داشتن او در ابلاغ، باشد. از سوى ديگر، نشانگر آن است كه زيركى وى در برابر واكنش‏هاى هراس‏آفرين مردمان، هوشمندانه و بجاست، كه خداوند نيز آن پيام را در پرده‏اى از ابهام مى‏نهد و تا لحظه ابلاغ، از چگونگى آن، پرده برنمى‏گيرد.
«وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛ و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزارده‏اى»
شگفتا از آنان كه در تفسير آيه، سخنى ديگر آورده‏اند و چون نخواسته‏اند «حقيقت» را بنگرند، ره «افسانه» پوييده‏اند! اين جمله را چه‏سان معنا مى‏كنند، با اين‏كه «نهى از كتمان»، بخشى از آموزه‏هاى وحيانى است؟ از آنچه بر پيامبر خدا نازل شد، كدام بخش است كه چون آشكار نشود و بدان تأكيد نشود، از خاطره‏ها پاك نمى‏شود؟ و اگر رسالتْ‏ستيزان، توان ستردن آن را از عينيت جامعه داشته باشند، چنان خواهد بود كه گويا اساس دين و بنياد رسالت و همه مكتب، ابلاغ نشده است؟
اين جمله شكوهمند و شگرف، نشانگر جايگاه والاى آن پيام است و از سوى ديگر، رساننده اين حقيقت كه پيامبر خدا از رساندن و علنى كردن آن، ناچار و معذور است؛ چرا كه خدايش تهديد كرده است، آن هم تهديد به تباه شدن تمام تلاش‏هاى بيست و سه ساله و سختكوشى‏ها و رنج‏ها و سوختن‏ها و ساختن‏ها و رزم‏ها و....
«وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ؛ و خداوند، تو را از مردم، حفظ مى‏كند»
حراست و حفاظت از تو، به عهده خداوند است؛ گو اين‏كه تو از فرايند آن، دغدغه دارى و از واكنش‏هاى كسانى تيره‏جان، مى‏هراسى و از جوآفرينى غوغاسالاران، بيم بر جان نشان داده‏اى؛ امّا بدان كه خداوندِ سبب‏ساز و سبب‏سوز، همه را يكسر تباه خواهد ساخت، تمام نقشه‏ها را، از همه «مردم».
خداوند، عظمت ابلاغ را باز مى‏گويد و نيز وجود غوغاسالاران تيره‏جان را؛ امّا به اين كه اينها چه كسانى هستند، تصريح نمى‏كند؛ چرا كه نقشه‏ها بر آب است و مكرها تباه و شيطنت‏ها بر باد؛ از سوى هر كسى كه باشد.

كلمه كلمه آيه، نشانگر عظمت و والايى محتواى پيام است و نشانگر دغدغه‏آفرينى، كين‏زايى و خشم گرفتن كسانى.... اى كاش، مفسّران و قرآن‏پژوهانى كه سخن ديگر گفته‏اند، اندكى از سر تأمّل درمى‏نگريستند كه ابلاغِ چه بخشى از «ما اُنزل» اين همه دغدغه داشت و با آشكار شدن، خشم مى‏آفريد و كسانى را به موضعگيرى مى‏كشانْد و اى كاش، دست كم در واقعيّت‏هاى تاريخ اسلام مى‏نگريستند كه چه چيزى جبهه‏گيرى‏ها را موجب شد و جنجال‏ها به پا كرد!


--------------------------------------------------------------------------------

منبع: كتاب «دانش‏نامه امام علي(ع) ج2»،
مولف: محمد محمدي ري شهري،
همكار: سيدمحمدكاظم طباطبايي، سيدمحمود طباطبايي نژاد،
مترجم: عبدالهادي مسعودي
تحقيق: مركز تحقيقات دارالحديث
 
  • Like
واکنش ها: TeX

Sarp

مدیر بازنشسته
آیات سه گانه غدیر

آیات سه گانه غدیر

آنچه در اين بخش ارائه مي شود آياتي در رابطه با غدير خم مي باشد. درواقعه غدیر، 3 آیه مهم و مطرح بر پیامبر اسلام محمّد مصطفی صلّى اللَّه عليه و آله و سلم نازل گشته است.
این 3 آیه، معروف به آیات ثلاث مي باشند..که عبارت اند از:
آیه 3 مائده معروف به(( آیه اکمال دین)) استو از جمله آیاتی است که دلالت بر امامت و ولایت امیر المومنین علی علیه السلام دارد.
آیه 67 مائده معروف به(( آیه تبلیغ)) است و در باب امامت خاصه ی امیر المومنین علی علیه السلام به آن استشهاد شده است.
آیات 1 و2 معارج معروف به(( سأل سائل)) است که بيانگر معجزه اي است که در غدیر خم اتفاق افتاده و همگان شاهد و ناظر آن بوده اند و ميتواند اتمام حجت بر امامت و ولايت خاصه ي اميرالمومنين علي عليه السلام باشد.
ما در این جا با مراجعه به تفاسیر اسلام( شیعه) و اهل سنت(عامه) آيات ثلاث را بررسي كرديم.
لازم به ذکر است که در آیه 3 سوره مائده،این آیه بین 2 حکم فقهی آمده است ، بايد گفت كه اين يكى از شيوه‏هاى بيانى قرآن است كه گاهى در وسط يك مطلب، مطلب ديگرى را به عنوان جمله معترضه مى‏آورد تا اهميت خاص آن مطلب را برساند و آن مطلب همانند يك تابلو بدرخشد و جلب نظر كند.و در این جا ما فقط قسمتي از آیه مربوطه(...الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً…) را آورده ايم كه معناي مستقل از دو حكم فقهي آيه دارد.
 

E ntezar

عضو جدید
کاربر ممتاز
غدیرخم

غدیرخم

دانستنی هایی درمورد عید غدیر خم



اشاره
رخداد غدیر در ذى‏الحجه سال دهم هجرى، تنها یک حادثه تاریخى نیست؛
غدیر، تنها نام یک سرزمین نیست، یک تفکر است؛
نشانه‏اى است از تداوم خط نبوت؛
چشمه‏اى است که تا پایان هستى مى‏جوشد؛
غدیر، روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛
روز بزرگ، روز گشایش و روز تکامل است؛
غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا و نه روایت، بلکه ولایت است؛
پیشوند غدیر، رسالت است و پسوند آن، ولایت و امامت.

معنای غدیر
غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می‏شدند و به طرف دیار خود می‏رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه‏های رنگ کرده خود را در این آبگیر می‏شسته‏اند.


خلاصه واقعه غدیر خم
در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال‏ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.


پیام غدیر
داستان غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشه‏ای بدون این مسئله خبر می‏دهد. رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه جمعیت را برای چه نگه می‏دارد و چه پیامی برای‏شان دارد.
این پیام اساسی‏ترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.

غدیر، خنثی کننده توطئه
آنچه می‏توانست همه نقشه‏های منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در این‏باره می‏فرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشه‏ها و توطئه‏های شیطانی‏شان شد.
تاج ولایت
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».

خلاصه مکتب وحی
«غدیر» عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا واقعه‏ای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خط‏مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشت‏ساز است که «خطبه غدیر» شاخص‏ترین و زنده‏ترین سند آن است.


غدیر؛ تداوم خط نبوت
واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برگزیده شد، حادثه‏ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می‏دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه‏داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه‏ای است که تا پایان هستی می‏جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی‏دارد؛ و افقی است بی‏کرانه و خورشیدی است عالم‏تاب.

غدیر و سرنوشت اسلام
بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله مهم‏ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می‏انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه ۶۷ سوره مائده می‏فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده‏ای وخداوند تو را از مردم حفظ می‏فرماید».

حدیث غدیر خم یقینی است
واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم‏ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده‏اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق‏اند و حجت،ده‏ها و ده‏ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل‏سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده‏اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.


اگر می‏شد…
اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به سفارش‏های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می‏شد و دین خدا بشریت را به راه می‏آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می‏گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه‏ای ازاین واقعه آگاهی یافته‏اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده‏اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».

عید غدیر در احادیث


عید خلافت و ولایت


زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».


برترین عید امت
رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی‏طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».

عید آسمانی
حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت
امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می‏شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می‏کردند. بخشش‏های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».

روز سپاس و شادی
امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».


روز نیکوکاری و بخشش
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».

روز ناله نومیدی شیطان
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».

پیام تبریک
غدیر، سرچشمه همیشه‏جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست‏داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى‏خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى‏کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلی الله علیه و آله در ولایت على علیه‏السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.

کوثرى از مِىِ غدیر
پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذى‏حجه که قافله‏هاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مى‏کردند و عده‏اى از پسِ حضرت مى‏آمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته‏اند، بازآیند و آنان که نیامده‏اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مى‏دهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.
آن‏گاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ‏هاى یک‏صدا و بلند، دست على علیه‏السلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.

ویژگى‏هاى على علیه‏السلام از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
حضرت محمد صلی الله علیه و آله بارها با اشاره به موقعیت معنوى امام على علیه‏السلام ، بر فضیلت‏هاى آن حضرت و وصى بودن ایشان تأکید ورزیده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه علیهاالسلام مى‏فرماید: «اى فاطمه! آیا خشنود نیستى من تو را به همسرى کسى درآوردم که اسلامش پیش‏تر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ به راستى، خداى تعالى به اهل زمین توجه فرمود و از میان ایشان، پدرت را برگزید و او را پیامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ایشان شوهرت را برگزید و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اى فاطمه! به راستى براى على فضیلت‏هایى است که هیچ‏کس آن را ندارد: تو که بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتیجه و زاده رحمت، حسن علیه‏السلام و حسین علیه‏السلام که فرزندزادگان من هستند، فرزندان او هستند. برادرش، جعفر بن ابى‏طالب کسى است که با دو بال در بهشت آراسته گردیده است و با فرشتگان هر کجا خواهد، پرواز مى‏کند. علم اولین و آخرین نزد اوست. او نخستین کسى است که به من ایمان آورد. او آخرین کسى است که هنگام مرگ با من دیدن مى‏کند. او وصى من و وارث همه اوصیاست».

غدیر در قرآن
آیه‏اى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیه‏السلام نازل شد، از یک‏سو، بیان‏گر اهمیت فوق‏العاده غدیر و از سوى دیگر، نشان‏دهنده نگرانى‏هاى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مى‏دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیه‏السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مى‏داند و در مقابل نگرانى‏هایى که رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى‏شود.
آیه‏اى که پس از اعلام ولایت امام على علیه‏السلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دل‏هاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت‏ها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».

اوصاف غدیر در روایات
در فرهنگ شیعه و روایات اهل بیت علیهم‏السلام ، از عید غدیر با عظمت ویژه‏ای سخن به میان آمد و از آن با لقب‏ها و ویژگی‏های ممتازی نام برده شده است. برخی از آنان عبارتند از: روز خشنودی خدای رحمان، روز بسیار درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، روز دست یافتن به رحمت پروردگار، روز عبادت کردن، روز پذیرفته شدن اعمال شیعیان، روز تزکیه، روز ریزش گناه، روز رها کردن گناهان بزرگ، روز وانهادن نافرمانی‏ها، روز راندن شیطان و ناخرسند گشتن آن، روز مستجاب شدن دعاها، روز داد و ستد با خدا، روز خواستن افزونی‏ها، روز گشایش، روز لبخند زدن به چهره مؤمنان، روز مژده دادن، روز مهر ورزیدن، روز تبریک گفتن، روز خشنودی و رضایت، روز آراستن، روز پوشیدن لباس‏های شایسته و افکندن جامه‏های سیاه،روز پیشی گرفتن، روزی که کلمات صریح درباره خاصان و افراد ویژه اعلان شد، روز پیمان و روز عیان شدن رازها.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
شیخ صدوق در کتاب امالى، روایتى از امام باقر علیه‏السلام و آن حضرت از پدران پاکش نقل مى‏کند که روزى رسول اکرم صلی الله علیه و آله رو به امیر مؤمنان على علیه‏السلام کرد و فرمود: «اى على! خداوند آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ را درباره ولایت تو بر من نازل کرد، تا آن را تبلیغ کنم. به یقین، کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش باطل است».

عید غدیر از نگاه امام علی علیه السلام


ویژگی‏های روز غدیر


امام رضا علیه السلام در روایتی می‏فرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه السلام ، یک‏سال روز جمعه با عید غدیر هم‏زمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمی‏کرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گران‏سنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانه‏اش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بی‏تردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیل‏ها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پرده‏برداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمان‏ها از دورویی‏ها و انکارهای آگاهانه است».

وظایف مؤمنان در روز عید غدیر
امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانواده‏تان به سوی آنان بروید و به برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید. با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان می‏بخشد. به یکدیگر نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار می‏سازد. نعمت‏های خدا را به همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به شما پاداش می‏دهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکی‏کردن در این روز، ثروت را ثمربخش می‏سازد و بر عمر می‏افزاید. هم‏دردی کردن و مهرورزی با یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب می‏کند. آن اندازه که توان دارید از فضل خداوند برای برادران و خانواده‏تان با بذل آنچه موجود است، آماده و فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید».

حضرت فاطمه علیهاالسلام
از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند که آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیزى فرمود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‏اید؟»


امام حسن علیه‏السلام
امام حسن علیه‏السلام فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى علیه‏السلام است. همچنین دیدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را در غدیرخم به عنوان امام نصب کرد.ا

مام حسین علیه‏السلام
امام حسین علیه‏السلام پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را گرد آورد و فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، على علیه‏السلام را در روز غدیرخم به جانشینى خود برگزید؟ همگى گفتند: بله.

امام زین العابدین علیه‏السلام
ابن اسحاق، تاریخ‏نگار معروف مى‏گوید: به على بن حسین علیه‏السلام گفتم: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا به مردمان خبر داد که امام بعد از خودش، امیر مؤمنان على علیه‏السلام است.ا

مام محمدباقر علیه‏السلام
اَبان بن تَغلب مى‏گوید: از امام باقر علیه‏السلام درباره این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسیدم. آن حضرت در پاسخ پیامبر فرمود: به مردمان گفت که امیر مؤمنان على علیه‏السلام در میان مردم، جاى‏گزین من خواهد بود.
امام صادق علیه‏السلام
در دوران زندگى امام صادق علیه‏السلام بر اثر جوّ مناسبى که براى نشر معارف اهل بیت علیهم‏السلام پیش آمد، حدیث غدیر بیش از همه دوره‏ها مطرح شده است. آن حضرت درباره روز غدیر مى‏فرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم براى امیر مؤمنان على علیه‏السلام پیمان گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند. خوشا به حال آنان که بر ولایت او ثابت‏قدم ماندند و واى بر کسانى که آن پیمان را شکستند».

امام کاظم علیه‏السلام
در روزهایى که امام کاظم علیه‏السلام در زندان بود، روزى هارون، خلیفه عباسى ایشان را احضار کرد و درباره ولایت اهل بیت علیهم‏السلام بر مردم پرسید. حضرت فرمود: ما مى‏گوییم ولایت همه خلایق با ماست. دلیل ما، سخن پیامبر در غدیر خم است که فرمود: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».

عید غدیر از نگاه امام رضا علیه السلام
هدیه به یاران
طوسی، از یاران امام رضا علیه السلام نقل می‏کند: «در روز غدیر، شرف‏یاب محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شدم. گرد ایشان گروهی از یاران خاصشان حضور داشتند. حضرت با اینکه خوراک و پوشیدنی و هدایا و حتی انگشتری و کفش‏هایی برای خانواده‏های آنان فرستاده بود، ولی آنها را برای افطار نیز نگهداشت. امام احوال آنان و کسانی را که پیرامونشان بودند، سامان بخشید. ایشان در آن روز… پیوسته ارجمندی و پیشینه روز غدیر را یادآور می‏شدند. حضرت در بخشی از سخنان خود، خطبه امیرمؤمنان علی علیه السلام را در سالی که عید غدیر با روز جمعه هم‏زمان شده بود، بیان کرد».

فضیلت روز عید غدیر
ابی نصر بَزَنْطی از یاران امام رضا علیه السلام می‏گوید: «خدمت آن حضرت بودم، درحالی‏که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفت‏وگو می‏کردند. برخی از مردم این واقعه را منکر شدند. امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که: «روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین.» سپس فرمود: «ای ابی نصر! هرجا که هستی، در این روز نزد [قبر[ امیرمؤمنان علی علیه السلام باش. به درستی که در این روز، خداوند گناه شصت سال از مؤمنان و مسلمانان زن و مرد را می‏آمرزد و از آتش دوزخ آزاد می‏کند، چند برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر آزاد کرده بود.» ایشان سپس ادامه داد: «اگر مردم ارزش این روز را می‏دانستند، هر آینه، فرشتگان در هر روز ده مرتبه با آنان مصافحه می‏کردند».

امام حسن عسکرى علیه‏السلام
حسن بن ظریف مى‏گوید: به امام عسکرى علیه‏السلام نامه نوشتم و پرسیدم معناى سخن پیامبر درباره امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیست که فرمود: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود که او را نشانه‏اى قرار دهد که هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.


پاس‏داشت غدیر؛ سنت نبوى
جوامع بشرى نیازمند یادآورى و حضور همیشگى هویت‏هاى فرهنگى و اصالت‏هاى معنوى است. زنده نگه داشتن شعایر الهى، رسالتى است که مرزبانان عقیده و ایمان، از جمله رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر آن تأکید داشته‏اند. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به پیامبرى و اهل‏بیتم را به امامت ممتاز ساخته است».
در روایت دیگرى پس از ذکر حدیث غدیر آمده است: «سپس رسول گرامى در خیمه مخصوص خویش نشست و به امیر مؤمنان على علیه‏السلام دستور داد در خیمه دیگرى بنشیند و به مردم امر فرمود به حضور على علیه‏السلام برسند و به او تبریک بگویند.» اینک و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدیر، بازگویى این شکوه و جشن و سرور این عید بزرگ، در راستاى آن پاس‏داشت است.
آداب غدیر
در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در این‏باره مى‏نویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».
به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگ‏ترین و مهم‏ترین اعیاد اسلامى است که آداب بى‏شمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروه‏ها مورد خطاب قرار گرفته‏اند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیه‏السلام و غسل مى‏توان اشاره کرد.
همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.


منابع :
ماهنامه گلبرگ، ش۱۳
ماهنامه گلبرگ، ش۲۶
ماهنامه گلبرگ، ش۷۰
ماهنامه گلبرگ، ش۸۲
ماهنامه گلبرگ، ش۹۴

منبع
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
غدیر به نام توست.

سلام بر تو ای صاحب غدیر؛ سلامی به شکوه و عظمت غدیرت.یا علی، در کتاب تاریخ زندگی ات، روز غدیر برایمان زیباست و غدیرخم بی نام تو برای هیچ کس شناخته نیست. تویی که در روزی چون غدیرخم در زیر آفتاب سوزان، دستت روی دست پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به سوی آسمان ها بالا رفت، و همگان از زبان آن حضرت شنیدند که بعد از او اختیار تو بر مؤمنان از خودشان بیشتر است.


حادثه عظیم غدیر، باب رحمت

خداوند به دست تو باب رحمتش را بر خلق گشود. امامت تو بعد از نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حادثه عظیم غدیر بود، که خداوند آن را برای همه مردم برگزید. و بدینسان غدیر، آن برکه گمنام، برای همیشه در تاریخ جاویدان شد.
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
از غدیر چه بگویم؟

از واقعه غدیر چه بنویسم که خدا برایت نوشت: «اَلْیَومَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ»؛ نعمت خود را با غدیر بر شما تمام کردم و افزود: «رَضیتُ لَکُم الاِسلامَ دینا».از روزی بگویم که حاجیان به تو شاد باش می گفتند، یا از آن لحظه بگویم که دست رحمت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روی شانه تو آمد و تو را تا عرش بلند کرد؟

بوسه بر دستی در دست پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

عید غدیر امسال را به یاد لحظه ای که محمد صلی الله علیه و آله وسلم دست تو را بالا برد و فریاد زد: «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهَذا عَلِیٌ مَوْلاهُ» متبرک کردم، و چشمانم را با سرمه محبتت آذین بستم؛ و بر دستی بوسه زدم که در دست پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قرار گرفت.

سلام بر حاملان پرچم غدیر

سلام و درود بر آنان که چهارده قرن غدیر را با حفظ پیام آن به امروز رسانده اند و از سنگر غدیر دشمن اسلام را نشانه رفته اند، تا پرچم ولایت را بر بلندای تاریخ سرفراز دارند، و لبخند رضایت بر لبان تو، ای صاحب غدیر، نشانند.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
غدیر عصاره عظمتت

علی جان، تو در غدیر خلاصه نمی شوی؛ اما غدیر عصاره عظمت توست. غدیر کاشتن بذر ولایت تو در جان هاست.غدیر «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّا وَلِیُّ اللّه ِ» است.

لغت نامه امروز غدیر

امروز معنای غدیر لغت نامه نمی خواهد؛ هرکس علی و حسین علیهماالسلام را شناخت غدیر را می یابد. غدیر از متن قرآن است و قرآن در غدیر معرفی شده است.ا


انتظار غدیر از ما

ای غدیر، از ما انتظارات زیادی داری و حق با توست که راه بلندی را به بهای سنگینی طی کرده ای تا به دست ما رسیده ای. قسم به عزیز تو که پیامبر او را از روی دست خویش به رخ جهانیان کشید، غدیری هستیم و غدیری خواهیم ماند.امروز شهد شیرین تر از عسل تو را می نوشیم و با آن زنده ایم تا فردا تو را در شفاف ترین آیینه ها جلوه گر سازیم و چهره زیبای تو را جام جهان نمای خلقت سازیم تا پرتو چهاردهْ معصوم پاک را در آن به تماشا بایستیم.

غدیر، اساسی ترین بخش اعتقاد

نسلی که کنجکاوانه و واقع گرایانه در جستجوی حقایق دینش تلاش می کند، غدیر را به عنوان یکی از اساسی ترین بخش های اعتقادی اش با نگاهی تیزبین زیر نظر دارد و به این باور رسیده که فراتر از آنچه از غدیر می داند در این گنج عظیم نهفته است.

اهمیت غدیر در تاریخ اسلام

در بین وقایع تلخ و شیرین دوران بیست وسه ساله نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، تنها واقعه غدیر است که دارای خصایص منحصر به فرد است و چشم هر بیننده ای را به خود معطوف می کند. این درخشش از نظر تاریخی از نظرگاه های زیر چشم گیر است: موقیعت زمانی، موقعیت مکانی، موقعیت مردمی، کیفیت ابلاغ، توجه الهی.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
غدیر و امامت دوازده امام علیهم السلام

در غدیر فقط امیرالمؤمنین علیه السلام معرفی نشد؛ بلکه دوازده امام معصوم علیهم السلام به عنوان سلسله لاینقطع امامت تعیین شدند. البته باید هم چنین می شد؛ زیرا آنچه درباره تعیین جانشین اول پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ضرورت داشت، دقیقا در مراحل بعد نیز تا آخر دنیا مورد توجه بود. لذا آن حضرت دوازده امام علیهم السلام را یک جا به مردم معرفی، و بر حضور آنان به عنوان امام در جامعه تأکید کردند.

قرآن به ولایت تو گویاست.

در قسمتی از زیارت غدیر آمده است:شهادت می دهم تو ای امیرمؤمنان بر حقی و قرآن به ولایتت گواهی می دهد و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر سر آن از امت پیمان گرفته است.ای امیرمؤمنان، شهادت می دهم آن کس که در امامتت شک کرد به پیامبر امین صلی الله علیه و آله وسلم ایمان نیاورده است، و آن که تو را با غیر تو مساوی قرار دهد، از دین محکمی که خداوند برای ما برگزیده و با ولایت تو در روزغدیر آن را کامل کرده، مخالفت و دشمنی کرده است.به خدا قسم کسی که پیرو غیر تو شد گمراه شده و هر کس با تو دشمنی کرد، با حق عناد ورزیده است.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
برنامه ریزی خاص غدیر

آنچه استثنایی بودن مراسم غدیر را به اثبات می رساند برنامه ریزی خاصی بود که به صورت بسیار دقیق و غیرعادی با امکانات آن عصر اجرا شد؛ از جمله می توان این امور را شایان تأمل دانست:
1 . مجلس عظیمی به وسعت 120 هزار نفر؛
2 . منبری بلند از سنگ و جهاز شتر زیر درختان؛
3 . ایستادن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر فراز منبر بلند؛
4 . ایستادن امیرالمؤمنین علیه السلام از اول خطبه بر فراز منبر؛
5 . طول سخنرانی که حدود یک ساعت ادامه داشته است؛6 . معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام در بین سخنرانی؛7 . بیعت و اقرار زبانی گرفتن از مردم در بین سخنرانی.

توجه الهی به غدیر

توجه خاص الهی به مسئله غدیر از جهاتی سزاوار تأمل است:1 . از ابتدای حرکت به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خطاب شد که دو برنامه حج و ولایت از اوامر الهی باقی مانده است؛2 . آیه «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَّبِّکَ» که درباره ابلاغ امامت به مردم نازل شد؛3 . آیه «وَ اِن لَم تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» که اهمیت مسئله امامت و ابلاغ آن را می رساند؛4 . آیه «وَاللّه ُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» که خداوند درباره این حکم به این صراحت حفظ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را از انواع دشمنان ضمانت کرده است؛5 . دستور حضور در غدیر خم به فرمان مستقیم الهی بود؛6 . اجرا شدن چنین برنامه عظیم با حضور منافقان و توطئه های نهان و آشکار بهترین دلیل بر پشتیبانی خداوند بود.

جزئیات وقایع غدیر

جزئیات وقایع مفصلی که در طول سه روز در غدیر خم رخ داد، با بررسی و مطالعه و جمع بندی اخبار و احادیث و تاریخ، در سه قسمت شایان توجه است:1 . برنامه های قبل از خطبه که زمینه سازی برای خطبه غدیر است و آغاز آن حرکت از مدینه می باشد و تا روز هیجدهم ذی الحجه که به بیابان غدیر رسیدند، ادامه دارد؛2 . سخنرانی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اقدامات عملی که بر فراز منبر انجام دادند، که از نزدیک ظهر روز هیجدهم تا ساعتی بعد از ظهر ادامه داشت.3 . مراسمی که بعد از خطبه غدیر به عنوان مکمل آن انجام گرفت، که پس از پایان سخنرانی و با مراسم بیعت آغاز شد و تا پایان روز بیستم ادامه یافت.برنامه ریزی سفر غدیر از طرف خدا و رسولمراسم غدیر از ویژگی خاصی برخوردار بود و از نقطه آغاز این حرکت در مدینه تا نقطه پایان و ورود به مدینه، به صورت لحظه به لحظه تحت فرمان الهی بود و در هر مورد دستور لازم از طرف پروردگار نازل می شد. این حاکی از عظمت محتوایی برنامه غدیر بود که می بایست بسیار دقیق و با نظارت الهی انجام می شد.

مراحل سفر غدیر

برنامه عظیم غدیر را در چند مرحله می توان گزارش کرد: آغاز سفر و اعلام رسمی و فرستادن افرادی به اطراف و اکناف برای خبر رساندن به مردم؛ فرستادن نامه ای برای امیرالمؤمنین علیه السلام در یمن که برای ایام حج خود را به مکه برساند؛ طی طریق در ده روز و احرام از مسجد شجره؛ گزاردن اعمال حج به ترتیب خاص آن؛ آماده سازی مردم در مکه و عرفات و منا درباره مسئله ولایت؛ فرمان تبلیغ و ضمانت الهی در برابر منافقان؛ اجرای دقیق سخنرانی در حالی که بسیاری از منافقان بین مردم بودند؛ اجرای برنامه سه روزه شامل بیعت و شعر و امثال آن بدون اغتشاشی که احتمال آن می رفت؛ حفظ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از توطئه قتل در کوه «هرشی»؛ بازگشت به مدینه با سلامتی کامل.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
غدیر، انتخاب الهی

منطقه غدیر به فرمان الهی از مکه انتخاب شد. حضرت صریحا اعلام کردند که پس از خروج از مکه همه باید در غدیرخم برای مسئله ای مهم توقف کنند. این کیفیت اعلام درباره مکان برنامه از چند جهت شایان توجه است:1 . غدیر مکان سابقه داری بین مکه و مدینه بود.2 . کمی بعد از آن، «جُحفِه» محل متفرق شدن جمعیت بود؛3 . توقف سه روزه در چنان مکانی برای همیشه در خاطره ها می مانْد؛

اعلام حضور دسته جمعی در غدیر

با این که انتظار می رفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این اولین و آخرین سفر حج خود، مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج این آیه بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد: «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ، بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّه ُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ؛ ای پیامبر، آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر ابلاغ نکنی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از شر مردم حفظ خواهد کرد».نزول این آیه به معنای رسیدن وقت ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بود. حضرت به منادیِ خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلام کند فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در «غدیر خم» حاضر باشند.

کاروان در غدیر

نزدیک ظهر به منطقه غدیر خم رسیدند، و حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: «اَیُّهَا النّاسُ، اُجیبُوا داعِیَ اللّه ِ، اَنَا رَسُولُ اللّه ِ؛ ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم». و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سرند توقف کنند».پس از این دستور، همه مَرْکب ها متوقف شد، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیرپیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. و اینک صحرا برای اولین بار شاهد تجمع بزرگ بشری بود.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
آماده سازی جایگاه سخنرانی

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به مقداد و سلمان و ابوذر و عمار دستور دادند زیر درختان کهن سال کنار غدیر را آماده کنند. آنان خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. سپس شاخه های پایین آمده درختان را که تا نزدیکی زمین آمده بود قطع کردند. بعد از آن در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد. سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند. منبر را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند.

پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بر فراز منبر

هنگام ظهر، انتظار مردم به پایان رسید و منادیِ حضرت ندای نماز جماعت داد. پس از بیرون آمدن مردم از خیمه ها و آماده شدن صف ها برای نماز، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از خیمه خود بیرون آمدند و نماز را به جماعت خواندند.سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از منبر بالا رفتند و بر فراز آن ایستادند و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواندند و به آن حضرت دستور دادند بالای منبر بیاید و در سمت راستش بایستد. قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند و دست پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر شانه آن حضرت بود.سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت کردند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. زنان نیز در قسمتی از مجلس نشستند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به خوبی ببینند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سخنرانیِ تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان ایراد کردند.
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
روزی دو نفر، یکى شيعه و دیگرى اهل سنت، در خانه اى با هم زندگی مى کردند.
یک روز برادر اهل سنت به سفر رفت و در راه بود که برادر شيعه زنگ زد به او و گفت: "سریع برگرد خونه که کار بسیار بسیار واجبى دارم".
اهل سنت گفت: "الان تو راهم نمى شه".
شيعه اصرار کرد و اهل سنت باز قبول نمی کرد.
آخر آنقدر اصرار کرد که اهل سنت قبول کرد که برگردد.
وقتی برگشت گفت: "کار مهمت چى بود؟"
شيعه گفت: "هيچى؛ فقط خواستم بگم دوستت دارم، و تو دوست منى. همین".
اهل سنت عصبانی شد و گفت: "فلان فلان شده مگه مرض دارى این همه راه منو کشوندى که همینو بگى؟ مگه آزار دارى؟"
شيعه گفت: "این همون حرفیست که شما در مورد پیغمبر می زنيد. می گویيد پیامبر(ص) این همه مردمو معطل کرده، وقتی به غدیر خم می رسه دستور توقف می ده، می گه اونایی که جلو افتادن بگين برگردند و صبر می کنیم اونایی که نرسیدن برسن. می گن آنقدر هوا گرم بوده که مردم زير شکم شتر پناه می بردند و عبا روی سرشون می انداختند. تعدادشون ۱۲۰هزار نفر بوده. آن وقت پیغمبر این همه آدم رو معطل کنه بگه على فقط دوست منه؟!!!
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند
و کسانی که جلو رفته اند بازگردند، تا با ولایت حرکت کنند.


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
امام صادق علیه السلام اعمال این روز مهم را در چهار چیز خلاصه می‏کند:


۱/ صیام:

در برخی روایات وارد شده که روزه این روز برابر است‏ با صد بار حج ‏و صد بار عمره. و در روایت دیگری، کفاره شصت ‏سال گناه است. پس حتما برادران وخواهران به این فضیلت‏ بسیار مهم توجه کنند و حتما آن را روزه بدارند.

۲/ قیام:


اصطلاحا قیام بر عبادت و زنده نگه داشتن این یوم الله با مناجات ودعا و استغفار، اطلاق می‏شود ولی ممکن است قیام کنایه از استقامت و پایداری درراه حق و قیام در برابر دشمنان اسلام و مسلمین و مبارزه با طاغوت‏ها و ستم‏ پیشگان ‏باشد. بهر حال خود قیام علیه باطل و جهاد در راه خدا، نیز یک عبادت بزرگ است‏ بلکه‏ از اهم فرائض و واجبات است.

۳/ اطعام الطعام:

مهمانی کردن و اطعام نمودن برادران باایمان از ویژگی‏های‏ تمام اعیاد به ویژه این عید بزرگ است که بر آن تاکید شده است. و قطعا خرسندنمودن مؤمنین، از برترین عباداتی است که رضایت پروردگار را به دنبال دارد.

۴/ صله الاخوان:

احسان و نیکی به برادران مؤمن و دید و بازدید و زیارت آنان ‏پیوسته از اعمال بسیار پسندیده و نیکو است ولی در این روز، تاکید بر آن شده ‏است. در روایت دارد که هر وقت‏با برادر مومنی دیدار کردید، برای تهنیت ‏به اوبگویید: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین والائمه ‏علیهم السلام‏» سپاس و حمد خدای را که ما را جزء تمسک ‏جویان به ولایت امیرمومنان ودیگر امامان درود خدای رحمان بر آنان قرار داد.



فرا رسیدن این اعیاد بزرگ اسلامی را به مقام شامخ ولی الله الاعظم ارواحنالتراب مقدمه الفداء، علمای اعلام، مقام معظم رهبری، ملت ‏بزرگ ایران و عموم ‏مسلمانان و شیعیان و پیروان امامان، تبریک و تهنیت عرض نموده، از خدای بزرگ‏ خواهانیم ما را جزء شیعیان و ولایت ‏پذیران واقعی قرار دهد.



 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
غدير را گم نکنيم...!

غدير را گم نکنيم...!




السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْهُدَی

السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَارُّ التَّقِیُّ

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ

وَ وَارِثَ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

وَ صَاحِبَ الْمِیسَمِ

وَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ

.
در فصل خطر امیر را گم نکنیم

آن وسعت بی نظیر را گم نکنیم

تنها ره جنت از علی میگذرد

ای همسفران غدیر را گم نکنیم

.
.




مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

سید حمیدرضا برقعی



:gol: :gol: :gol:
.
..
.

دانلود کليپ اليوم...

.
..
.

:gol: :gol: :gol:



________________
________________


حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها :

ما جَعَلَ اللّه‏ُ بَعدَ غَدیرِ_خُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لا عُذرٍ؛

خداوند پس از غدیر_خم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.

دلائل الإمامَه، ص 122

________________
________________




لينک هاي مرتبط:



متن خطبه غدیر به ۶ زبان زنده دنیا

اینفوگرافی/گواهی شاهدان حدیث ولایت

کليپ مسئله غدير

عاقبت منکر امامت حضرت علی در روز غدیر و حجه الوداع

پاداش حب و دوستی مولا علی (ع)





 
آخرین ویرایش:

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مائده, آيه 3
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه:
امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزديدم.
تفسير:
(اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا).

روز اكمال دين كدام روز است در اينجا بحث مهمي پيش مي آيد كه منظور از ((اليوم )) (امروز) كه در دو جمله بالا تكرار شده چيست ؟ يعني كدام روز است كه اين ((چهار جهت )) در آن جمع شده هم كافران در آن مايوس شده اند، و هم دين كامل شده ، و هم نعمت خدا تكامل يافته ، و هم خداوند آئين اسلام را به عنوان آئين نهائي مردم جهان پذيرفته است .

در ميان مفسران در اينجا سخن بسيار است ولي آنچه جاي شك نيست اين است كه چنين روزي بايد روز بسيار مهمي در تاريخ زندگي پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) باشد، نه يك روز ساده و عادي و معمولي ، زيرا اينهمه اهميت براي يك روز عادي معني ندارد، و لذا در پاره اي از روايات آمده است كه بعضي از يهود و نصاري با شنيدن اين آيه گفتند اگر چنين آيه اي در كتب آسماني ما نقل شده بود، ما آن روز را روز عيد قرار مي داديم .

اكنون بايد از روي قرائن و نشانه ها و تاريخ نزول اين آيه و اين سوره و تاريخ زندگاني پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) و رواياتي كه از منابع مختلف اسلامي بدست ما رسيده اين روز مهم را پيدا كنيم .

آيا منظور روزي است كه احكام بالا درباره گوشتهاي حلال و حرام نازل شده ! قطعا چنين نيست ، زيرا نزول اين احكام واجد اين همه اهميت نيست نه باعث تكميل دين است زيرا آخرين احكامي نبوده كه بر پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل شده ، بدليل اينكه در دنباله اين سوره به احكام ديگري نيز برخورد ميكنيم ، و تازه نزول اين احكام سبب ياس كفار نميشود، چيزي كه سبب ياس كفار مي شود، فراهم ساختن پشتوانه محكمي براي آينده اسلام است ، و به عبارت ديگر نزول اين احكام و مانند آن تاثير چنداني در روحيه كافران ندارد و اينكه گوشتهائي حلال يا حرام باشد آنها حساسيتي روي آن ندارند.

آيا منظور از آن روز عرفه در آخرين حج پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) است !! (همانطور كه جمعي از مفسران احتمال داده اند).

پاسخ اين سؤ ال نيز منفي است ، زيرا نشانه هاي فوق بر آن روز نيز تطبيق نمي كند، چون حادثه خاصي كه باعث ياس كفار بشود در آن روز واقع نشد، اگر منظور انبوه اجتماع مسلمانان است كه قبل از روز عرفه نيز در خدمت پيغمبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) در مكه بودند و اگر منظور نزول احكام فوق در آن روز است كه آن نيز همانطور كه گفتيم چيز وحشتناكي براي كفار نبود.

و آيا مراد روز فتح مكه است (چنانكه بعضي احتمال داده اند) با اينكه تاريخ نزول اين سوره مدتها بعد از فتح مكه بوده است ؟!

و يا منظور روز نزول آيات سوره برائت است كه آنهم مدتها قبل از نزول اين سوره بوده است ؟!

و از همه عجيبتر احتمالي است كه بعضي داده اند كه اين روز، روز ظهور اسلام و يا بعثت پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) باشد با اينكه آنها هيچگونه ارتباطي با روز نزول اين آيه ندارند و سالهاي متمادي در ميان آنها فاصله بوده است .

بنابراين هيچيك از احتمالات ششگانه فوق با محتويات آيه سازگار نيست .

در اينجا احتمال ديگري هست كه تمام مفسران شيعه آن را در كتب خود آورده اند و روايات متعددي آن را تاييد ميكند و با محتويات آيه كاملا سازگار است و آن اينكه :

منظور روز غديرخم است ، روزي كه پيامبر اسلام (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) امير مؤ منان علي (عليه السلام ) را رسما براي جانشيني خود تعيين كرد، آن روز بود كه كفار در ميان امواج ياس فرو رفتند، زيرا انتظار داشتند كه آئين اسلام قائم به شخص باشد، و با از ميان رفتن پيغمبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدريجا برچيده شود، اما هنگامي كه مشاهده كردند مردي كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) در ميان مسلمانان بي نظير بود بعنوان جانشيني پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) انتخاب شد و از مردم براي او بيعت گرفت ياس و نوميدي نسبت به آينده اسلام آنها را فرا گرفت و فهميدند كه آئيني است ريشه دار و پايدار.

در اين روز بود كه آئين اسلام به تكامل نهائي خود رسيد، زيرا بدون تعيين جانشين براي پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) و بدون روشن شدن وضع آينده مسلمانان ، اين آئين به تكامل نهائي نمي رسيد.

آن روز بود كه نعمت خدا با تعيين رهبر لايقي همچون علي (عليه السلام ) براي آينده مردم تكامل يافت .

و نيز آن روز بود كه اسلام با تكميل برنامه هايش بعنوان آئين نهائي از طرف خداوند پذيرفته شد (بنابراين جهات چهارگانه در آن جمع بوده ).

علاوه بر اين ، قرائن زير نيز اين تفسير را تاييد مي كند:

الف - جالب توجه اينكه در تفسير فخر رازي و تفسير روح المعاني و تفسير المنار در ذيل اين آيه نقل شده است كه پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از نزول اين آيه بيش از هشتاد و يك روز عمر نكرد.

و با توجه به اينكه وفات پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) در روايات اهل تسنن و حتي در بعضي از روايات شيعه (مانند آنچه كليني در كتاب معروف كافي نقل كرده است ) روز دوازدهم ماه ربيع الاول بوده چنين نتيجه مي گيريم كه روز نزول آيه درست روز هيجدهم ذي الحجه بوده است .

ب - در روايات فراواني كه از طرق معروف اهل تسنن و شيعه نقل شده صريحا اين مطلب آمده است كه آيه شريفه فوق در روز غدير خم و به دنبال ابلاغ ولايت علي (عليه السلام ) نازل گرديد، از جمله اينكه :

1 - دانشمند معروف سني ابن جرير طبري در كتاب ولايت از زيد بن ارقم صحابي معروف نقل مي كند كه اين آيه در روز غدير خم درباره علي (عليه السلام ) نازل گرديد.

2 - حافظ ابو نعيم اصفهاني در كتاب ((ما نزل من القرآن في علي (عليه السلام ))) از ابو سعيد خدري (صحابي معروف ) نقل كرده كه پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) در غدير خم ، علي (عليه السلام ) را به عنوان ولايت به مردم معرفي كرد و مردم متفرق نشده بودند تا اينكه آيه اليوم اكملت لكم ... نازل شد، در اين موقع پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:

الله اكبر علي اكمال الدين و اتمام النعمة و رضي الرب برسالتي وبالولاية لعلي (عليه السلام ) من بعدي ، ثم قال من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله :

((الله اكبر بر تكميل دين و اتمام نعمت پروردگار و خشنودي خداوند از رسالت من و ولايت علي (عليه السلام ) بعد از من ، سپس فرمود: هر كس من مولاي اويم علي (عليه السلام ) مولاي او است ، خداوندا! آن كس كه او را دوست بدارد دوست بدار، و آن كس كه او را دشمن دارد، دشمن بدار، هر كس او را ياري كند ياري كن و هر كس دست از ياريش بر دارد دست از او بردار.))
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تبریک : )

تبریک : )




پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

«خدا مولاى من، و من مولاى مؤمنان هستم، و من بر آنها از خودشان اولى و سزاوارترم! هان اى مردم!
«
مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَاحِبَّ مَنْ أحِبَّهُ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَيثُ دارَ; هر كس من سرپرست و مولاى او هستم على مولاى او است. خداوندا! كسانى كه على را دوست دارند، دوست بدار; و كسانى كه او را دشمن بدارند دشمن دار. خدايا! آنها كه على را يارى كنند يارى كن، و آنها كه دست از يارى او بردارند آنها را از يارى خود محروم ساز، و حق را بر محور وجود او بگردان!»

_______________________


غزل غزل دوباره از تو می گویم
نفس نفس حریم وصل تو را می جویم

من از تبار گناهم و سر به پا تقصیر
هوای کوی تو دارم چنین کنم تعبیر

کسی که داغ یتیمان کوفه را می خورد
و شبانه به دوش خویش کیسه نان می برد

کسی که چاه بود همدم نفسهایش
و استخوان به گلو خار بین چشمانش

اگر چه غرق گناهم ولیک اوست رحیم

به ما نگاه کن ای جان چه خوب یا که بدیم

تو ای ستون جهان ای حقیقت هستی
تو از سلاله نوری مرا پدر هستی

نگین سبز نجف پادشاه مظلومان

سلام بر تو علی جان هم از دل و هم جان


 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صراط مستقیم !

صراط مستقیم !



صراط مستقیم



ایّام ایّام غدیر است؛و پیامبر به فرمان خدا بر سرِ چشمة غدیر،ایستاده اند و نظاره می کنند امت را؛تا یکپارچه شوند و گِرد هم آیند. و برایشان بگوید فرمان الهی را که

«
ای مردم من «صراط مستقیم ام» که خداوند شما را به پیروی آن امر فرموده است،آنگاه پس از من علی و پس از او فرزندانم از نسل او.»


برایشان بگوید: (خداوند به من امر کرده که از زبانهای شما اقرار بگیرم و چنان که خبرتان دادم؛نسل من از صلب علی است.)

و سپس فرمان دهد که

(همگی یکپارچه
بگویید؛شنیدیم و اطاعت می کنیم و خرسندانه سر تسلیم فرود می آوریم. بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و با آن محشور می شویم؛ تغییر نمی دهیم و تبدیل و انکار نمی کنیم؛تردید به دل راه نمی دهیم و از این عقیده بر نمی گردیم و پیمان نمی شکنیم.)



امّا؛

امّا چه تلخ است حقیقتی که واقع شد؛ پیمانی که شکست؛ عهدی که گسسته شد و حقّی که ادانشد و منبری که گستاخانه غصب شد؛

قلمی که می بایست
در دستان ِمردِعلم و فهم و کمال می بود؛هم او که باب علم نبی بود هم او که اوّل کاتب و مفسّر و مأول قرآن بود؛خودش وقرآنش هر دو متروک و مهجور ماندند.



چه زوداین فرمایش هشداردهنده رسول خدا به نمایش امّت درآمد و دسیسه بازان جاده پرستِ سیّاس همان سنت شکنان دغل باز ؛مجری آن گشتند؛

( به خدایی که مرا مبعوث داشت قسم! امّت من همان راهی را که امتهای گذشته پیمودند خواهند رفت.)
(1)


اگر آنان وعده 30 روزة موسی را به 40 روز تاب نیاوردند و گوساله پرست گشتند این امّت هنوز پیکر پیامبرشان برخاک مانده به دور گوساله سامری جمع شدند. زود صراط مستقیم را گم کردند.


چه زود فراموش کردند ولایت ِ ولی الهی امیرالمؤمنین را؛ چه زود اسدالله را تنها گذاشتند و گذشتند. سیف الهی او را از یاد بردند؛ به گرد کعبه گشتند و فراموش

کردند که حقیقت کعبه همان مولود کعبه است که اکنون؛ جای دیگر تنها و غریب مانده و در خلوت و سکوت و انزوای جهل امّت اسیر گشته.

و امروز؛

فرزندش– همان ادامة صراط مستقیم الهی- در غربت گناه و نافهمی ِهمان مردمِ عهد شکن، همچون خورشید پس ابر؛ غایب از نظرها؛ در پس پرده غیبت



است؛ پرده ایی به ضخامت جهل و گناه؛ که امّت با رها کردن ریسمان الهی همان جهل الهی که به اعتصام به آن امر شده ایم؛ آن را تا روی قلب و روح و دیده های خود پایین افکنده اند.


بیائید بار دیگر یکپارچه و متحد و خرسندانه در کنارِ غدیری دیگر جمع شویم و در حضور پیامبر الهی به ندای« من کنت مولاه فهذا علی مولاه» پاسخ مثبت داده و لبیک بگوئیم.

به ریسمان محکمش بیاویزیم و تا اوج ملکوت خدا بالا برویم؛ و شیرینی طعم ولایت الهی او را بچشیم و دربهشت عدن خدا زندگی کنیم.




(1) کمال الدین ص 572 ، مجمع البیان ص 462

منبع






 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
خورشید غدیر بر بام تاریخ

خورشید غدیر بر بام تاریخ

812810445_60348.jpg




هنگام بازگشت از حج، در جحفه و محل غدیر خم، آیه ای نازل شد و بر اساس آن، پیامبر صلی الله علیه وآله مأمور به تبلیغ پیامی از سوی خدا به مردم شد؛ پیام مهمی که اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله آن را نمی رساند، رسالت الهی را انجام نداده بود و آن پیام، وصایت و خلافت علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه وآله بود.



این آیه که به «آیه تبلیغ» معروف است، چنین است: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ».1

به اجماع مفسران شیعه و روایات اهل بیت علیهم السلام و مورخان شیعی، این آیه درباره امامت علی علیه السلام نازل شده است و از دلایل عمده اثبات امامت آن حضرت است و هر چند اهل سنت کوشیده اند با تردید و تشکیک در مکان و زمان نزول آیه، آن را از حجیت و سندیت بیندازند؛ اما دلایل و نقل ها به حد تواتر آن قدر زیادند که تردیدی در این موضوع باقی نمی ماند.


علامه امینی با نقل این واقعه و نزول آیه و خطبه پیامبر صلی الله علیه وآله در غدیر و حوادث مربوط به آن، از 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعین و 356 نفر از راویان اهل سنت یاد کرد که این واقعه را نقل کردند.


پیامبر خدا صلی الله علیه وآله با آن که در طول 23 سال، بارها موضوع ولایت و وصایت امام علی علیه السلام را مطرح کرده بود، اما از واکنش منفی و مخالفت های سران قریش، نسبت به اعلان عمومی آن بیمناک بود و تضمین بر نگه داری پیامبر صلی الله علیه وآله از آن خطرها و بیم ها در آیه «وَاللهُ یعصمُکَ مِنَ النّاس»، اشاره به همین نکته است.


رسول خدا صلی الله علیه وآله در اجرای این فرمان الهی، در غدیر خم، در حضور جمعیتی بیش از صدهزار از مسلمانان که از حجه الوداع باز می گشتند، ضمن خطبه ای بلند، آن حضرت را به امامت مسلمین منصوب کرد و از مردم خواست به خیمة امام علی علیه السلام بروند و به او، به عنوان امیرالمؤمنین، سلام و تحیت بگویند؛ هر چند این روشن ترین واقعه و قطعی ترین سند را برای خلافت امام علی علیه السلام، نادیده گرفتند و پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله، در سقیفه گرد آمدند و در یک انتخاب ناقص، دیگری را به خلافت برگزیدند.


نزول آیه «الیوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم...»2 پس از پایان مراسم غدیر، بر اهمیت نقش امامت در فرهنگ دینی و تداوم خط رسالت، گواه است.


«غدیر خم»، نام محلی است که پیامبر صلی الله علیه وآله در بازگشت از حجه الوداع، در سال دهم هجری، در روز 18 ذی حجه، امیر المؤمنین علیه السلام را به خلافت و امامت نصب کرد. غدیر به معنای برکه و آبگیر و خُم، نام منطقه ای بین مکه و مدینه در وادی اراک، در چهارمیلی جحفه است که این واقعه در آن جا روی داد. این حادثه، سرفصلی نو در تاریخ اسلام شد و آن روز مهم به عنوان عید، شناخته شد و فرهنگ شیعی بر اساس پیمان با مولایی که در آن روز و آن مکان به عنوان جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله تعیین شد، شکل گرفت و ولایت امیر المؤمنین علیه السلام به صورت روشن و بی تردید، اعلام شد. غدیر خم، هم به عنوان یک منطقه جغرافیایی قابل ذکر است و هم به عنوان یک روز مهم و تاریخی در اسلام و فرهنگ شیعه.


از نظر تاریخی، غدیر خم، یکی از برجسته ترین اعیاد اسلامی و شاخص های فکری تشیع است؛ روزی که آیه تبلیغ ولایت امیر المؤمنین علیه السلام در 18 ذی حجه نازل شد و خطبه پیامبر صلی الله علیه وآله در آن روز که به خطبه غدیریه معروف است، بیان گر ولایت علی علیه السلام است. این حادثه و حدیث «من کنت مولاه...»، مبنای امامت و خلافت بلافصل امام علی علیه السلام است و خود آن حضرت و ائمه دیگر و علمای شیعه پیوسته به آن استناد کرده اند.


غدیر، عید ولایت است؛ روز اکمال دین و اتمام نعمت؛ برنامه ای الهی برای حیرت زدایی از اذهان و اعمال امت، در افق های آینده تاریخ. غدیر، تداوم خط رسالت، در آیینه امامت است. پس... عاشورا با امامت پیوند دارد و غدیر با کربلا پیوسته است. اگر امت، غدیرها را پاس بدارند، عاشوراهای مظلومیت و کربلاهای خون و شهادت، پیش نمی آیند و خورشید امامت، در محاق خلافت، قرار نمی گیرد. امت بی امام، رمه بی شبان است و گله بی شبان و راه بی علامت و شب بی چراغ، کشتی بی ناخدا، دشت بی چشمه، قنات خشکیده و بی آب...!


غدیر، نشان دادن خورشید بر گرفتاران ظلمت هاست؛ روز تکمیل دین و اتمام نعمت است؛ «عیدالله الاکبر» است؛ عید آل محمد صلی الله علیه وآله، عید هواداران حق و وفاداران به پیامبر صلی الله علیه وآله است. غدیر، عید عدالت و رهبری است؛ عید انسانیت و کمال طلبی است؛ عید شعله افکنی بر اندیشه ها و عید امیدآفرینی در دل هاست. غدیر، روز بشریت و روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلی الله علیه وآله در ولایت علی علیه السلام است. غدیر، عید «پیمان»، «میثاق» و «عهد» است.


امام صادق علیه السلام عید غدیر را بزرگ تر و شریف تر از جمعه، عید فطر و قربان می شمارد و از قول پیامبر خدا صلی الله علیه وآله روایت می کند که به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: مردم، این روز را عید بگیرند.


این عید، مورد عنایت خاص خدا و رسول صلی الله علیه وآله بوده، امامان علیهم السلام نیز همواره یادآور آن واقعه مهم بودند و به پیروان خود دستور می دادند که این روز را عید گرفته، دور هم جمع شوند و به یکدیگر تبریک و شادباش گویند. برای این روز، برنامه هایی عبادی از قبیل دعا، زیارت، روزه و نماز خاصی است؛ تا حرمت این روز و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام و حقانیت آنان برای رهبری امت، فراموش نشود. پس این عید، سابقه ای کهن دارد و به عهد رسول خدا صلی الله علیه وآله باز می گردد و ساخته و پرداخته شیعه یا پدیده آمده از زمان آل بویه نیست. امام صادق علیه السلام، فرمود: خداوند، هر پیامبری را که بر انگیخت، این روز را عید گرفت و حرمتش را شناخت. نام این عید در آسمان، «یوم العهد المعهود» است و در زمین، «یوم المیثاق المأخوذ و الجمع المشهود».


امام علی علیه السلام در یکی از سال ها که عید غدیر با روز جمعه مصادف شده بود، در خطبه عید، ضمن بر شمردن اهمیت جمعه و غدیر و نقش جمعه در پاک سازی دل ها از آلودگی و بیان جایگاه والای توحید و نبوت و قبول ولایت به امر الهی، فضیلت روز غدیر را یاد آور شد و در ادامه فرمود: «پس از پایان این تجمع، به خانه هاتان برگردید و به خانواده خود وسعت و گشایش دهید و به برادران خود نیکی کنید و خداوند را بر نعمتی که بر شما ارزانی داشته، سپاس گویید. با هم باشید؛ تا خداوند، متحدتان سازد و به یکدیگر نیکی کنید؛ تا خداوند هم الفت شما را پایدار کند. از نعمت الهی به یکدیگر هدیه دهید؛ آن گونه که خداوند بر شما منت نهاد و پاداش آن را در این روز، چند برابر عیدهای گذشته و آینده قرار داد. نیکی در این روز، ثروت را می افزاید و عمر را طولانی می کند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز، موجب رحمت و لطف خدا می شود. تا می توانید در این روز از دارایی تان خرج خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقات ها ابراز شادمانی و سرور کنید».


زنده نگه داشتن این عید، از وظایف معتقدان به ولایت علوی است و برگزاری جشن در این روز، سنتی دینی و مقدس به شمار می رود. زیارت امام علی علیه السلام در این روز، نوعی تجدید عهد با اوست. در زمان های بعد به خصوص دوره آل بویه در ایران و عراق و همچنین در دوره حکومت فاطمیان در مصر، شام و یمن، زمینه بهتری برای جشن عید غدیر فراهم شد و در مناطق شیعی، جزء سنت های رایج گشت.



پی نوشت ها:
1. مائده، آیه 67.
2. مائده، آیه 3.
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز





خورشيد چراغکي ز رخسار عليست / مه نقطه کوچکي ز پرگار عليست
هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسايه ديوار به ديوار عليست
عيد غدير مبارک
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
موج های واقعه غدیر

موج های واقعه غدیر

مقدمه
اگرمولا ولی می شد چه می شد؟
خلیفه گـر عـلی مـی شد چه می شد؟
نه امت از علی محروم می ماند
نه حق بی یاور و مظلوم می ماند

رسول اکرم (ص) داستان غـدیر را ساده و بی اهمیت برگزار نکرد، بلکه تا آنجا که توان داشت قبل از حادثة غـدیر، در حین ایراد خطبه و بـعد از آن بـا دستورات و عنایات الهی رفتارهائی را انجام داد که هر یک به حادثة غدیر بها و موج می داد. کیفیت اعلان رفتن به حجّه الوداع و نام هایی که برای آن انتخاب شد، حضور جمعیت کثیر، همراه بردن صحابه و سـرشناسان آنها، سخنرانی هایی که پیامبر«ص» قبل از خطبة غدیر ایراد فرمودند، آیاتی که قبل و بعد از خطبة غدیر نازل شدند، نکات مهم در متن خطبه، کیفیت بیعت گرفتن از مردم، بیعت خواص و... همه از نقاط برجسته در واقـعه غـدیر به حساب می آیند.


الف) اعلان رسمی و همگانی

پیامبر اکرم«ص» بعد از هجرت به مدینه منوره، سه بار به مکه مشرف شدند. بار اول در سال هشتم که پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمرة القـضا» وارد مـکّه شدند، ولی هرگز برای حضور در این عمره اعلان عام ندادند و جمعیت زیادی هم شرکت نکرد. بار دوم در سال نهم هجری به عنوان «فتح مکّه» وارد این شهر شدند. مجموع جمعیت شهر حـدود 10 هـزار نفر بود. سومین و آخرین بار هم در سال دهم هجری، روز شنبه، پنج یا ششم ذی القعده بود که آن را «حجّه الوداع» نامیدند و به طور رسمی اعلان حج عمومی دادند.

این اعلان عام و فراگیر بـه مـردم مـدینه، اطراف مدینه، مکه، یمن و اطـراف آن خـبر داده شـد، لذا جمعیت زیادی بین نود تا یکصد و بیست و چهار هزار نفر همراه پیامبر«ص» به سوی مکه به راه افتادند.[1] این در حالی بود کـه هـنگام حـرکت حضرت، بیماری آبله و حصبه در مدینه آمده بود و عـده زیـادی را از رفتن باز داشت. تازه اینها غیر از کسانی بودند که در مکه حضور داشتند. در حدود دوازده هزار نفر هم همراه امیرمؤمنان عـلی«ع» از یـمن و عـده ای در معیت ابوموسی اشعری آمدند.[2]

این واقعه را می توان در کلام خداوند یـافت، آنجا که دستور داد:

«وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالحَجِّ یأتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ»؛[3] «و مردم را دعـوت عـمومی بـه حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دوری به سـوی تـو بیایند».

این حج، به نام «حجه الوداع» (آخرین حجّ پیامبر »ص»، «حجه البلاغ»، به خاطر نزول آیه تـبلیغ، «حـجه الکـمال» به خاطر نزول آیه «اَکمَلتُ لَکُم» و «حجه التمام» به خاطر «اَتمَمتُ عـَلَیکُم نـِعمَتِی» نـامیده شده است[4] که خود این مسئله، به نوعی یک برجستگی برای غدیر به حساب مـی آید.


ب) نـحوه حـرکت از مدینه و همراهان

کیفیت خروج حضرت از مدینه موج آفرین بود. علاّمه امینی در این باره می نویسد:

«فـَخَرَجَ صـلّی الله علیه وآله مِنَ المَدِینَةِ مُغتَسِلاً مُتدهِّناً مُتَرَجِّلاً مُتجَرِّداً فِی ثَوبین صحاریین اِزارٍ و رداءٍ؛[5] پیامبر «ص» در حالی کـه غـسل کـرده و روغن زده بود، با پای پیاده و بدون لباس از مدینه خارج شد. ایشان فقط دو جامه که نـماد سـفیدی داشت به عنوان ازار و رداء (یعنی همان لباس احرام) را بر تن کرده بود».


این حـالت در مـدینه تـوجه برانگیز و حرکت آفرین بود، از این رو جمعیت زیادی با پیامبر «ص» همراه شدند.

در کنار این حالت رسول خدا«ص»، مـوضوع قـابل توجه دیگر، حضور همسران آن حضرت در این سفر بود «وَأَخرَجَ مَعَهُ نـِسَاءَ کـُلِّهِنَّ فـِی الهَودَاج؛[6] و با رسول خدا«ص» همه زنانش در هوداج خارج شدند.» و همین طور فرزندان آن حضرت از جمله حـضور فـاطمه زهـرا «س» در این حج و در جریان غدیر.[7]
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
موج های واقعه غدیر ادامه

موج های واقعه غدیر ادامه


ج) روی آوردن مردم به اسلام


مسئله دیگری که در «غدیر» خـیزش و مـوج ایجاد کرد، این بود که بعد از فتح مکه، در اواخر سال نهم و آغاز سال دهم هجری، مـردم جـزیره العرب و طوائف و قبایل، فوج فوج به اسلام روی آوردند: «وَ رَأَیتَ النَّاسَ یدخُلُونَ فی دیـنِ اللَّهِ أَفواجاً»؛[8] «و مردم را می بینی که گروه گروه وارد دیـن خـدا مـی شوند».[9]

هجوم این طوائف و قبایل به سوی اسـلام، نـقش زیادی در حضور جمعیت کثیر در حجه الوداع و ایجاد موج در جریان غدیر داشت، وگرنه در سال نـهم کـل جمعیتی که در فتح مکّه حـضور داشـتند فقط دهـ هزار نـفر بـود و با اینکه اعلام عمومی برای شـرکت در جـنگ و فتح مکّه داده شده بود، پس از گرایش قبایل به اسلام، ناگهان این جمعیت در سـال بـعد به ده برابر افزایش یافت.


د) سخنرانی در مـنا

پیامبر«ص» در خطبه منا، ابـتدا بـه امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جـان و مـال و آبرو و سپس به خون های بناحق ریخته شده و اموال به غارت رفته در دوران جـاهلیت اشـاره کردند. آنگاه مردم را از اختلاف و دشـمنی بـعد از خـود برحذر داشتند و چـند مـسئله را تصریح فرمودند:

یک: خـبر از رحـلت خویش

«فَإِنِّی لَا أَدْرِی لَعَلِّی لَا أَلْقَاکُم بَعدَ عَامِی هَذَا؛[10] به راستی نمی دانم. شاید بعد از این سال شـما را مـلاقات نکنم.»

دو: خبر از ارتداد گروهی

«هشیار بـاشید! بـه زودی گروهی از مـردان شـما بـر من کنار حوض(کـوثر) وارد و از من دور می شوند. می گویم: پروردگارا [اینها] اصحاب من هستند. پس گفته می شود: ای محمد! آنها بعد از [رحلت] تـو، بـدعت گذاری کردند و سنّت ات را تغییر دادند. پس مـی گویم: دور بـاد از رحـمت خـدا، دور بـاد.»[11]

سه: بیان مـکرر حـدیث ثقلین

حضرت بارها حدیث ثقلین را یادآوری کردند و در بخشی از خطبه منا فرمودند: «أَلَا وَ إِنِّی قَد تَرَکتُ فِیکُم أَمـرَینِ إِن أَخـَذتُم بـِهِمَا لَن تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِترَتِی اهل بیتی فَإِنَّهُ قـَد نـَبَّأَنِی اللَّطـِیفُ الخـَبِیرُ أَنـَّهُمَا لَن یـفتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الحَوضَ أَلَا فَمَن اعتَصَمَ بِهِمَا فَقَد نَجَا وَ مَن خَالَفَهُمَا فَقَد هَلَکَ أَلَا هَل بَلَّغتُ؛[12]

توجه کنید دو امر در بین شما باقی می گذارم، اگر به آن دو تمسک کنید هـرگز گمراه نمی شوید، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم. به راستی خدای ریزبین و آگاه به من خبر داد که آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند. بیدار باشید! هر کس به آن دو چـنگ زنـد، نجات می یابد و هر کس مخالفت کند، هلاک می شود. آیا من [پیام خداوند را] رساندم؟» همه گفتند: بلی.

هـ) سخنرانی مسجد خیف

در آخرین روز ایام تشریق در منا، سورة نصر نازل شد. حضرت نـدا دادنـد که مردم برای نماز جماعت در مسجد «خیف» اجتماع کنند. بعد از حمد و ثنای الهی در ابتدای خطبه تأکید فرمودند که گفته های ایشان را خوب به خـاطر بـسپارند و حاضران به غائبان برسانند. حـضرت فـرمودند: «خدا نیکو گرداند امر و کار کسی را که سخنان مرا می شنود، سپس آن را حفظ می کند و به کسانی که حضور ندارند، می رساند. پس چه بسیار کسانی که حـامل فـقه و آگاهی هستند، اما خـود غـیر دانا هستند و چه بسیار کسانی که حامل فقه و آگاهی هستند به کسانی که از آنها برتر و داناترند.»[13]


پیامبر«ص» در ادامه خطبه به اخلاص در عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و دوری از تفرقه سفارش و اعلام کـردند کـه تمام مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی یکسانند. آن گاه بار دیگر حدیث ثقلین را یادآوری کردند: «أَیهَا النَّاسُ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَینِ...؛[14]ای مردم! بیدار باشید. به راستی من در بین شما دو چیز گرانبها مـی گذارم....


تـکرار حدیث ثـقلین واقعاً مؤثر بود. عده ای به خوبی مقصود پیامبر«ص» را از این اقدامات متوجه شدند، از این رو دست به توطئه زدند. در ایـن زمینه می خوانیم: «فَاجتَمَعَ قَومٌ مِن أَصحَابِهِ وَ قَالُوا: یرِیدُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله أَن یجعَلَ الإِمـَامَةَ فـِی اهـل بیتهِ فَخَرَجَ مِنهُم أَربَعَةُ نَفَرٍ إِلَی مَکَّةَ...[15]
گروهی از صحابه اجتماع کردند و گفتند: محمد اراده کرده که امامت را در اهل بیت خود قـرار دهـد. پس چهار نفر از آنها به سمت مکّه و داخل کعبه رفتند و پیمان نامه ای نوشتند که اگـر خـدا، پیـامبر «ص» را از دنیا برد و یا کشته شد، نگذارند به هیچ وجه خلافت به اهل بیت او برگردد. پس خداوند بـلندمرتبه این آیه را بر پیامبرش نازل فرمود: «بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گـرفتند. ما نیز اراده محکمی [دربـاره آنـها] داریم. آیا آنان می پندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمی شنویم؟ آری، رسولان (و فرشتگان ) ما نزد آنها هستند و می نویسند.»

در واقع این افراد[16]تلاش هایی انجام دادند که جلوی حرکت عظیم پیامبر«ص» را بـگیرند، ولی با عنایت الهی موفق نشدند.
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
موج های واقعه غدیر ادامه

موج های واقعه غدیر ادامه

و) خطبه غدیر

خطبه غدیر و انتخاب محل آن و نکاتی که در آن مطرح شد موج هایی را در حادثه غدیر ایجاد کرد که به اهمّ آنها اشاره می شود:

1ـ توقف در جحفه

پیامبر«ص» در جحفه، مـحلّ غـدیر خم دستور به توقف دادند. به آنهایی که از آنجا گذشته بودند، دستور دادند که برگردند و منتظر ماندند تا افرادی که نرسیده بودند، به آنان ملحق شوند. این نشان می دهد کـه مـسئله آن قدر مهم بود که همه افراد باید حضور می داشتند.


2ـ اعلام نزدیک بودن رحلت

تذکر این نکته که رحلت آن حضرت نزدیک است، نشان از آن دارد که در پی مطرح کردن جانشین خویش بـودند. در مـتن خطبه غدیر می خوانیم: «وَ إِنِّی أَوشَکَ أَن أُدعَی فَأُجِیبَ فَمَا أَنتُم قَائِلُونَ قَالُوا نَصَحتَ؛[17] و بدانید که من نزدیک است که [به سوی حق] دعوت شوم، پس اجابت کنم [و از دنیا بروم]،حال شـما چـه می گویید؟ گـفتند: نصیحت کردی [و خیرخواه بودی]».


ایـن جـملات از چـند جهت محرّک بود. اوّلاً عاطفه دوستداران پیامبر«ص» را تحریک می کرد که رحلت آن حضرت نزدیک است. ثانیاً مردم را به این پرسش وامی داشت که چـرا حـضرت خـبر نزدیک شدن مرگ خود را به مردم می گوید و حـتماً هـدف و غرضی دارد. ثالثاً ذهن کنجکاو مردم را به این سو سوق می داد که بعد از پیامبر«ص» چه کسی باید خلیفه و جانشین ایـشان باشد؟


3ـ خـدا و رسـول بر جان مؤمن ولایت دارند

نکته برجسته دیگر طرح ایـن پرسش بود که چه کسانی بر جان و مال مؤمنین ولایت دارند؟ خود پرسش و جواب گرفتن از مردم، وجدان ها را بیدار و در نـتیجه مـوج ایـجاد می کرد: «أیهَا النَّاسُ مَن أولَی النَّاسِ بِالمُؤمِنِینَ؟ قَالُوا: اللهُ وَرَسُولُهُ أعلَمُ. قَالَ: أولَیـ النـَّاسِ بِالمُؤمِنِینَ اهل بیتی، یقُولُ ذَلِکَ ثَلاَثَ مِرآت...؛[18] ای مردم! چه کسانی برترین مردم هستند نسبت به مؤمنین [و بـر آنـها ولایـت دارند]؟ گفتند: خدا و رسول او داناترند. فرمود: برترین مردم نسبت به مؤمنین، اهل بیت مـن هـستند. و ایـن را سه بار تکرار فرمود».

4ـ خطبه غدیر و آیا ت مطرح شده[19]

دل را ولا و حب علی باصفا کند
هـر درد را مـحبت مـولا دوا کند
آن شاهکار خلقت و فرمانروای عشق
مدحش به آیه آیه قرآن خدا کند


مسئله دیـگری کـه در جریان غدیر، موج ایجاد کرد، آیاتی است که در متن خطبه به کار بـرده شـده اسـت. به عنوان نمونه:

1ـ آیه تبلیغ:[20]
«ای پیامبر! آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شـده اسـت، کاملاً [به مردم] برسان که اگر این کار را نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. خـداوند تـو را از [خـطرات احتمالی] مردم نگاه می دارد».[21]

2ـ آیه ولایت: «إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ...»؛[22] «سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیـامبر «ص» او و آنـها که ایمان آورده اند. همانهائی که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات مـی دهند».[23]

3ـ رسـول خـدا (ص) فرمودند: «ای مردم! قرآن بیان می کند که امامان بعد از او علی »ع» فرزندان او هستند و من نیز به شـما اعـلام کـردم که آنان از [نسل] من و او هستند. آنجا که خداوند عزیز و جلیل می فرماید: «کـَلِمَه بـاقِیه فی عَقِبِه »؛[24] «کلمة پاینده در نسل او»

4ـ آیه بیعت: «إِنَّ الَّذینَ یبایعُونَکَ...»؛[25] «کسانی که با تو بیعت مـی کنند [در حـقیقت] تنها با خدا بیعت می نمایند و دست خدا بالای دست آنهاست، پس هر کـس پیـمان شکنی کند، تنها بر زیان خود پیمان شـکسته اسـت.»

و هـمین طور آیات اکمال، افشای منافقین[26] و در پایان اشاره فـرمودند کـه آیات متعددی درباره علی «ع» در قرآن نازل شده است: «و آیة خشنودی [پروردگار] جز دربـاره او نـازل نشده است و مخاطبه خداوند بـا مـؤمنان آغازش بـا عـلی »ع» اسـت. آیه مدحی در قرآن نازل نشده اسـت مـگر او داخل آن است. «هل اتی» بهشت را برای او شهادت داده است و سوره «هل اتـی» دربـاره غیر او [و اهل بیت اش] نازل نشده است و جـز او به وسیله آن مدح نـشده اسـت».[27]


5ـ امامت امامان و حضرت مهدی «عـج»

نـکتة موج آفرین دیگر، طرح امامت تمام امامان دوازده گانه در خطبة غدیر است، برخلاف آنچه کـه در اذهـان عمومی جا گرفته است، حـضرت در بـیش از شـش مورد بر امـامت تـمام امامان تصریح فرموده اند. [28] از جـمله فـرمودند: «ثُمَّ مِن بَعدِی عَلِی وَلِیکُم وَ إِمَامُکُم بِأَمرِ اللَّهِ رَبِّکُم ثُمَّ الإِمَامَه فِی ذُرِّیتِی مـِن وُلدِهـِ إِلَی یومِ تَلقَونَ اللَّهَ عَزَّ اسمُهُ وَ رَسـُولُه؛ [29] سـپس بعد از مـن، بـه فـرمان خدا، علی »ع» ولی و امام شـماست. سپس تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، امامت در نسل من از فرزندان علی«ع» باقی است».

امـامت حـضرت مهدی «عج» و دستاوردهای حکومت ایشان نـیز در خـطبه غـدیر مـطرح شـده است: «مَعَاشِرَ النـَّاسِ إِنـِّی نَبِی وَ عَلِی وَصِیی أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الأَئِمَّه مِنَّا القَائِمُ المَهدِی؛ [30] ای مردم! به راستی من نبی، و علی وصی مـن اسـت. بـدانید که آخرین امامان از ما، مهدی قائم اسـت...»

6ـ تـجسّمی نـمودن حـادثه ولایـت عـلی«ع»

نکته برجسته دیگر، تأکید و تکرار ولایت علی «ع» بود. علاّمه امینی در بخش دیگری از خطبه غدیر به نقل از اهل سنّت نقل می کند که پیامبر«ص» فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ مَولَای وَ أَنـَا مَولَی المُؤمِنِینَ وَ أَنَا أَولَی بِهِم مِن أَنفُسِهِم فَمَن کُنتُ مَولَاهُ فَعَلِی مَولَاه؛ [31] یقُولُهَا ثَلاَثَ مَرَّاتِ وَفِی لَفظِ اَحمَد اِمَامِ الحَنَابِلَه: أرْبَعَ مَرَّات؛ به راستی خدا، مولای من است و من مولا و سرپرست مـؤمنان و بـر آنها از خودشان اولی هستم. پس هر کس من مولا و سرپرست او بوده ام، علی مولا و سرپرست اوست».

پیامبر«ص» این جمله را سه بار و بنا بر قول احمد، امام حنابله چهار بار تکرار کردند. ایـشان عـلاوه بر تکرار، موضوع را به صورت تجسمی هم نشان دادند، به این صورت که دست علی«ع» را بالا بردند و تاکید کردند که این علی را مـی گویم نـه فرد دیگری را.

به راستی پیامبر اکـرم«ص» در بـحث ولایت و امامت، سنگ تمام گذاشتند و با روش های گوناگون مسئله را تبیین کردند. حتی اهل بیت «ع» را در جریان نزول آیة تطهیر و حدیث کساء زیر عبا قرار دادند و فـرمودند: ایـنها اهل بیت من هستند، تـا عـده ای نیایند و بگویند که همسران پیامبر «ص» نیز داخل اهل بیت هستند [چنانکه گفتند]. در اینجا نیز دست علی«ع» را بالا بردند تا بر همه روشن شود که مقصود، علی بن ابی طالب«ع» است»[32].


7ـ تـأکید بـر انتقال به دیگران

تأکید به این امر که حاضران به غائبان برسانند و نسل امروز به نسل فردا در روایات و نقل اهل سنّت نیز آمده است: «أَلَا فَلیبَلِّغِ الشَّاهِدُ الغَائِب؛ [33] توجه کنید بـاید کـه حاضران بـه غائبان [داستان غدیر را] برسانند»؛ ولی نقل های شیعه آمده، با تأکید و وضوح بیشتری بیان شده اند. در بخشی از خطبه غـدیر می خوانیم:


«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِی عَقِبِی إِلَی یومِ القـِیامَةِ وَ قـَد بـَلَّغتُ...؛[34] ای مردم! خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم. من ابلاغ کـردم آنـچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجّت باشد بر هر حاضر و غائبی و بـر هـمة کـسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاضران به غائبان و پدران بـه فرزندان تا روز قیامت برسانند.»


پیامبر«ص» به این هم اکتفا نکردند، بلکه از آنان تـعهد گرفتند که جریان غـدیر را بـه نسل های آینده برسانند:
«فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُم...؛ [35] سپس همگی بگویید... [ای رسول خدا، این مطالب خطبه غدیر را] از طرف تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیل هایمان می رسانیم و خدا را بر آن شاهد می گیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تـو نیز بر این اقرار شاهد هستی».


8ـ عمامه «سحاب» یا همان تاج

پیامبر اکرم«ص» در جریان غدیرخم، عمّامه خود «سحاب» را به عنوان تاج افتخار بر سر امام علی »ع»، نهادند. محمد جوینی از امام بـاقر»ع» در ایـن زمینه چنین نقل کرده است:
«اِنَّ رسُول اللَّه عَمَّ عَلِیَّ بنَ اَبِی طَالِب صَلَوَاتُ الله عَلَیه وَالِهِ عَمَامَتُهُ السَّحَابَ فَأَرخَاهَا مِن بَینِ یدَیهِ وَ مِن خَلْفِهِ؛ [36] پیامبر«ص» [در مراسم غدیر خم] عمامه خود «سـحاب » را بـر سر علی بن ابی طالب «ع»قرار دادند و انتهای عمّامه را بر دوش آن حضرت آویزان کردند و فرمودند: «العَمَائِمُ تیجَانُ العَرَبِ؛ [37] عمامه ها تاج های عرب است».

امام علی «ع» خود گزارش داده اند که: «عـَمَّمَنِی رَسـُولُ اللهِ یوْمَ غَدِیرِ خُمِّ بِعَمَامة...؛[38] رسول خدا (ص) در غدیر خم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم رها کردند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین مرا به وسیله ملائکه ای که چـنین عـمّامه ای بـر سر داشتند، یاری فرمود ».


عـمّامه گـذاردن از ایـن جهت مؤثر است که اوّلاً در مردم شوق و شادی ایجاد می کند و ثانیاً نشانه رسیدن به مقامی است همچون امامت و وصایت.[39]


9ـ بیعت گرفتن رسـمی

حـضرت در مـتن خطبه غدیر بر بیعت گیری و بیعت کردن مردم پای فـشردند. ایـن نیز نکته مهمی است زیرا نشان می دهد که بحث امامت و پیشوایی مطرح است نه فقط دوستی و محبت، لذا فرمودند: «ایـ مـردم! مـن برایتان بیان کردم و به شما فهماندم و این علی است کـه بعد از من به شما می فهماند. بدانید که من بعد از پایان خطابه ام، شما را به دست دادن با خودم به عـنوان بـیعت بـا او و اقرار به او و بعد از من به دست دادن با او فرا می خوانم. بدانید کـه مـن با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خداوند برای او از شما بـیعت مـی گیرم».

ای مـردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دسـت دهـید. پروردگـارم مرا مأمور کرده است که در باره آنچه برای علی امیرالمؤمنین «ع» و امامانی که بعد از او مـی آیند و از نـسل مـن و اویند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم...»


آنگاه فرمودند:


«ای مردم! با خدا و با مـن بـیعت و با علی امیرمؤمنان «ع» و حسن و حسین و امامان«ع» از ایشان به عنوان کلمه باقیه بیعت کـنید».[40]

و نـیز فـرمودند: «هر کسی بیعت را بشکند، به ضرر خویش شکسته است، و هر کسی به آنچه کـه بـا خدا پیمان بسته است وفا کند،

خداوند به او اجر بزرگی عنایت می فرماید...».
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
موج های واقعه غدیر ادامه

موج های واقعه غدیر ادامه


مـوج هایی کـه خـداوند ایجاد کرد


خداوند متعال علاوه بر دستوراتی که به پیامبر اکرم«ص» داده بود، آیاتی را نیز مـستقیماً نـازل کرد که همه موید حادثه غدیر هستند.

1ـ نزول سوره نصر در منا


عـلامه مـجلسی نـقل کرده است که در روزهای آخر ایام تشریق، سوره نصر: «اِذَا جَاءَ نَصرُ اللهِ وَالفَتح...»؛ بر پیـامبر«ص» نـازل شـد که هم روی آوردن مردم به اسلام و هم به نحوی نزدیک بودن رحـلت پیـامبر اکرم«ص» را گوشزد می کند.

2ـ نزول آیة تبلیغ

پیامبر «ص» فرمودند: «ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نـازل کـرده، کوتاهی نکرده ام. جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سـلام رسـاند... و مرا مأمور کرد که آنچه را که وحـی شـده اسـت، بیان کنم. خداوند چنین وحی کرده اسـت: «ای پیـامبر! آنچه را که از طرف پروردگارت نازل شده، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نـرسانده ای و خـداوند تو را از مردم حفظ می کند ».[41]


عـلاّمه امـینی از سی مـنبع اهـل سـنّت نقل کرده است که این آیـه در روز 18 ذیـ الحجّه بر پیامبر اکرم «ص»نازل شد.[42]


نزول این آیه از چند جهت مهم بـود:

یـک: نزول مکرّر آن بر پیامبر اکرم«ص»

دو: تـهدید شدید پیامبر اکرم «ص» کـه اگـر مسئله مورد نظر را ابلاغ نـکند، در واقـع رسالت الهی را انجام نداده و زحمات 23 ساله او هدر رفته است

سه: خبر از اینکه اعـلام ایـن امر مخالفان سرسختی دارد، ولی خداوند، پیـامبر«ص» را از تـوطئه دشـمنان محافظت می کند.



3- نـزول آیـه اکمال دین و اتمام نـعمت.


4- نـزول آیه «سئل سائل».


پی نوشت ها
[1] الغدیر، علاّمه امینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 9، به نقل از: الطبقات الکـبری لابـن سعد، ج 3، ص 225، امتاع المقریزی، ص 510؛ ارشاد الساری، ج 6، ص429.
[2] الغـدیر، ص 9، بـه نقل از: السـیره الحـلبیه، ج 3، ص 283؛ سـیره احمد زینی دحلان، ج 3، ص 3، تـاریخ الخلفاء، ابن جوزی، ج 4، تذکرة الخواص الامه، ص 8؛ دایرة المعارف فرید وجدی، ج 3، ص 542.
[3] حج، 27.
[4] الغدیر، ص 9.
[5] همان، ص 9.
[6] همان.
[7] در ذیـل داسـتان حارث فهری، به حضور فعّال فـاطمه زهـرا«س» در حـادثه غـدیر اشـاره می شود.
[8] نصر، 2.
[9] از جـمله قـبایلی که مسلمان شدند، عبارت بودند از:قبیله بنی عبدقیس؛بنو حنیفه؛بنو طی ووو ر،ک دائره معارف القرن العـشرین، مـحمد فـرید وجدی، ج 3، ص 545 و 546، بیروت، دارالمعرفه، چ 3.)
[10] بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بـیروت، داراحـیاء التـراث، ج 37، ص113، ح 6.
[11] هـمان، ص 114، ادامـه حـدیث 6 و ر.ک: منابع روایی و تاریخی اهل سنّت.
[12] بحارالانوار، ج 37، ص 114.
[13] بحارالأنوار، ج 27، ص 68، باب 3.
[14] همان، ج 37، ص 114.
[15] بحارالأنوار، ج 37، ص 113، باب 52؛ زخرف/79 و 80.
[16] این افراد همان اصحاب «صحیفه ملعونه» هستند.
[17] الغدیر، ج 1، ص 33، به نقل از مطالب السؤل، ابن طلحه شـافی، ص 16 و مجمع الزوائد، ابوبکر هیثمی، ج 9، ص 104.
[18] همان، به نقل از منابعی چون: الریاض النضرة، ج 2، ص 69؛ تلخیص، ذهبی، ج 3، ص 533.
[19] قابل ذکر است که آیات مطرح شده براساس نقل شیعیان است؛ ولی در نقل اهل سنّت، این آیات نـیامده اسـت. با این که در تاریخ دمشق، ج 2، ص 41، ح 541؛ کنز العمّال هندی، ج 1، ص 188، ح 958 و البدایه والنهایه، ج 7، ص 362 و... تعبیر خطبه شده است؛ ولی کلّ آن بیش از یک صفحه و نیم که در الغدیر، ج 1، ص 10 ـ 11 آمده، نیست؛ ولی در منابع شیعه خطبه مفصّل است.
[20] مائده، 67.
[21] ر.ک: بـحار، ج 37، ص 206.
[22] مـائده، 55.
[23] بحار، ج 37، ص 206.
[24] زخرف/ 28؛ بحار، ج 37، ص 215.
[25] فتح، 10؛ بحارالانوار، ج 37، ص 126 و ص166؛ الغدیر، همان، ج 1، ص 58.
[26] نور، 15، برای اطلاع بیشتر، ر.ک: پاسدار اسلام، ش 289، ص 20، مقاله «خطبه غدیر و آیات مطرح شده در آن»، از نگارنده.
[27] بحارالانوار، ج 37، ص 215.
[28] مقاله تـحت عـنوان «حدیث غدیر، امامت علی«ع» و مـعصومین»«ع» در مـجلّه شماره 62 مبلغان به چاپ رسیده است.
[29] بحارالانوار، ج 37، ص 207 و 208؛ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بحرانی، ج 15، ص 375 و 376.
[30] بحارالانوار، ج 37، ص 212.
[31] الغدیر، ج 1، ص 11.
[32] همان، ج 1، ص 33.
[33] همان، ص 11 و 33.
[34] بحارالانوار، ج 37، ص 211؛ عوالم العلوم، ج15، ص 375 و 376.
[35] همان، ج 37، ص 215.
[36] الغدیر، ج 1، ص 291 و 292؛ فرائد السمطین، ج 1، ص 76، بـاب 12.
[37] الغـدیر، ج 1، ص 291.
[38] همان.
[39] الغدیر، ص 290 ـ 293.
[40] عوالم العـلوم، ج15، ص 328؛ الغـدیر، ج 1، ص 399 و 340.
[41] بحارالانوار، ج 37، ص 180 ـ 181؛ عوالم العلوم، ج 15، ص 307.
[42] الغدیر، ج 1، ص 214 ـ 247.

منبع:حوزه نت
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
رخداد غدير در ذى‌الحجه سال دهم هجرى، تنها يك حادثه تاريخى نيست؛
غدير، تنها نام يك سرزمين نيست، يك تفكر است؛
نشانه‌اى است از تداوم خط نبوت؛
چشمه‌اى است كه تا پايان هستى مى‌جوشد؛
غدير، روز اكمال دين، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛
روز بزرگ، روز گشايش و روز تكامل است؛
غدير، نه تاريخ است، نه جغرافيا و نه روايت، بلكه ولايت است؛
پيشوند غدير، رسالت است و پسوند آن، ولايت و امامت.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
موج های واقعه غدیر

مقدمه
اگرمولا ولی می شد چه می شد؟
خلیفه گـر عـلی مـی شد چه می شد؟
نه امت از علی محروم می ماند
نه حق بی یاور و مظلوم می ماند

رسول اکرم (ص) داستان غـدیر را ساده و بی اهمیت برگزار نکرد، بلکه تا آنجا که توان داشت قبل از حادثة غـدیر، در حین ایراد خطبه و بـعد از آن بـا دستورات و عنایات الهی رفتارهائی را انجام داد که هر یک به حادثة غدیر بها و موج می داد. کیفیت اعلان رفتن به حجّه الوداع و نام هایی که برای آن انتخاب شد، حضور جمعیت کثیر، همراه بردن صحابه و سـرشناسان آنها، سخنرانی هایی که پیامبر«ص» قبل از خطبة غدیر ایراد فرمودند، آیاتی که قبل و بعد از خطبة غدیر نازل شدند، نکات مهم در متن خطبه، کیفیت بیعت گرفتن از مردم، بیعت خواص و... همه از نقاط برجسته در واقـعه غـدیر به حساب می آیند.


الف) اعلان رسمی و همگانی

پیامبر اکرم«ص» بعد از هجرت به مدینه منوره، سه بار به مکه مشرف شدند. بار اول در سال هشتم که پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمرة القـضا» وارد مـکّه شدند، ولی هرگز برای حضور در این عمره اعلان عام ندادند و جمعیت زیادی هم شرکت نکرد. بار دوم در سال نهم هجری به عنوان «فتح مکّه» وارد این شهر شدند. مجموع جمعیت شهر حـدود 10 هـزار نفر بود. سومین و آخرین بار هم در سال دهم هجری، روز شنبه، پنج یا ششم ذی القعده بود که آن را «حجّه الوداع» نامیدند و به طور رسمی اعلان حج عمومی دادند.

این اعلان عام و فراگیر بـه مـردم مـدینه، اطراف مدینه، مکه، یمن و اطـراف آن خـبر داده شـد، لذا جمعیت زیادی بین نود تا یکصد و بیست و چهار هزار نفر همراه پیامبر«ص» به سوی مکه به راه افتادند.[1] این در حالی بود کـه هـنگام حـرکت حضرت، بیماری آبله و حصبه در مدینه آمده بود و عـده زیـادی را از رفتن باز داشت. تازه اینها غیر از کسانی بودند که در مکه حضور داشتند. در حدود دوازده هزار نفر هم همراه امیرمؤمنان عـلی«ع» از یـمن و عـده ای در معیت ابوموسی اشعری آمدند.[2]

این واقعه را می توان در کلام خداوند یـافت، آنجا که دستور داد:

«وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالحَجِّ یأتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ»؛[3] «و مردم را دعـوت عـمومی بـه حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دوری به سـوی تـو بیایند».

این حج، به نام «حجه الوداع» (آخرین حجّ پیامبر »ص»، «حجه البلاغ»، به خاطر نزول آیه تـبلیغ، «حـجه الکـمال» به خاطر نزول آیه «اَکمَلتُ لَکُم» و «حجه التمام» به خاطر «اَتمَمتُ عـَلَیکُم نـِعمَتِی» نـامیده شده است[4] که خود این مسئله، به نوعی یک برجستگی برای غدیر به حساب مـی آید.


ب) نـحوه حـرکت از مدینه و همراهان

کیفیت خروج حضرت از مدینه موج آفرین بود. علاّمه امینی در این باره می نویسد:

«فـَخَرَجَ صـلّی الله علیه وآله مِنَ المَدِینَةِ مُغتَسِلاً مُتدهِّناً مُتَرَجِّلاً مُتجَرِّداً فِی ثَوبین صحاریین اِزارٍ و رداءٍ؛[5] پیامبر «ص» در حالی کـه غـسل کـرده و روغن زده بود، با پای پیاده و بدون لباس از مدینه خارج شد. ایشان فقط دو جامه که نـماد سـفیدی داشت به عنوان ازار و رداء (یعنی همان لباس احرام) را بر تن کرده بود».


این حـالت در مـدینه تـوجه برانگیز و حرکت آفرین بود، از این رو جمعیت زیادی با پیامبر «ص» همراه شدند.

در کنار این حالت رسول خدا«ص»، مـوضوع قـابل توجه دیگر، حضور همسران آن حضرت در این سفر بود «وَأَخرَجَ مَعَهُ نـِسَاءَ کـُلِّهِنَّ فـِی الهَودَاج؛[6] و با رسول خدا«ص» همه زنانش در هوداج خارج شدند.» و همین طور فرزندان آن حضرت از جمله حـضور فـاطمه زهـرا «س» در این حج و در جریان غدیر.[7]
:gol:
:gol:
 
بالا