•۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*روز پنجم

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سفربه مدینه

سفربه مدینه

این گدا سوی مدینه سفری می‌خواهد

تا بیاید حرمت راهبری می‌خواهد


زان نفس‌ها که بر آن شامی گستاخ زدی

دل بیچاره من هم اثری می‌خواهد


حسنی می‌شود آن کس که حسینی باشد

کربلا خود ز مدینه ثمری می‌خواهد


ای که با دست خودت لقمه به سگ می‌دادی

هم غذا با تو شدن چشم‌تری می‌خواهد


بر قتیل‌العبرات تو و زینب سوگند

گریه بر داغ تو چشم دگری می‌خواهد


گریه بر آن جگر پاره که در طشت بریخت

دل آواره و خون جگری می‌خواهد


مادرت گفته دعاگوی عزادار شماست

این مقامی است که فیض سحری می‌خواهد
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
اشعار شب پنجم محرم – علیرضا لک

دردی به سینه هست که خاکسترم کند
در دستهای محکم تو مضطرم کند

خشکم کند به شعله ی این داغ ماندنم
با ابرهای اشک بیاید ترم کند

آه ای خدا به عمّه چه گویم که لحظه ای
بالم دهد، رها کُنَدم، باورم کند

من می پرم خدا کند او تیغ خویش را
جای عمو حواله ی بال و پرم کند

قیچی زد و برید و مرا تکّه تکّه کرد
اصلاً اراده کرد گلی پرپرم کند

حالا که من به سینه ی زخمش رسیده ام
بگذار، دست های کسی بی سرم کند
88.jpg
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
حضرت_عبدالله_بن_الحسن

افتاده بود ، غیرت ِ مردانه ، در سرش
خیلی شبیه شد به پدر ، روز ِ آخرش

دُردی‌کِشانه پر زد و « هَلْ‌مِن‌مَزید »گفت
بالا گـرفـت ، بـاده و مـینـا و سـاغرش

گویی مـغیـره آمـده باشد به خیمـه هـا
گویی دوباره قنفذ و دیوار و مادرش

وقتی کمـان حـرمـله صبـرش سر آمده
پس بی قرار ، آمـده تا سینه و سرش ...

او دید عموش « قَد ضُعِـف َ عَن قِتٰالِه» ی
افتـاده است ، غـرق به خـون در برابرش

او دیده بود « فَـانْـبَـعَـثَ الْـدَّمْ کَـأَنـَّه ُ ...
میٖزٰابُ » آه ، خون زده فـواره پیکرش

«یَابْن َالخَبیثَه تَـقـتُلُ عَـمّیٖ؟» به سینه اش
نـیزه نـزن که وا نـشود ، زخـم ِ کوثرش

« وَاللّه لٰا اُفـٰارِق ُ عـَمّـیٖ » بمـیـرم آه
افتاده ماه ، غرق به خون بین قتلگاه

روح الله قناعتیان
 
بالا