๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ .."ویژه نامه تولد حضرت عباس(علیه السلام) ... "..๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ๑

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چو سَرو است قدِ رعنای ابوالفضل // فدای چشمِ شهلای ابوالفضل​


همانند مهِ تابان و روشن // بُود رخسار زیبای ابوالفضل​


مَلک خدمتگزار بارگاهش // فَلک خاکِ کف پای ابوالفضل​


بنازم بر مقامُ و آرمانش // که در هر دل بُود جای ابوالفضل​


شود در این جهان هر مُشگلی باز // به دستانِ توانایِ ابوالفضل

(بهلول حبیبی زنجانی)


:gol:
:gol::gol:
:gol::gol::gol:


سالروز ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) گرامی باد
ویژه نامه تولد حضرت عباس (ع)

:gol::gol:

[h=4] خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس(ع)[/h] [h=5]خاندان حضرت عباس (ع):[/h] در سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گراميش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود.

چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، كه اميرالمومنين از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري كرد و ازدواج صورت گرفت.


اميرالمومنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.

عباس (ع) ازبرادران ديگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خويش، حسين (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار كردند.

ارادت قلبي ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت؛ بطوري كه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند
فرمود:

مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگهاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).



 

پیوست ها

  • azadupload.com137109644538261.jpg
    azadupload.com137109644538261.jpg
    98.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز



[h=5]دوران كودكي حضرت ابوالفضل العباس (ع):[/h] در روزهاى كودكى عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثير مى‏نهاد. او از دانش و بينش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تكامل و پويايى فرزندش فرمود:


ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مى‏گيرد، از من معارف فرا گرفت.

در آغازين روزهايى كه الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود:

بگو يك. عباس گفت: يك حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت: شرم مى‏كنم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ‏ام، دو بگويم.

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه كه على(ع) با نگاه بصيرت‏ آميز خود آينده عباس را نظاره مى‏كرد، با لبختدى رضايت ‏آميز، سرشك غم از ديدگان جارى مى‏كرد و چون

همسر مهربانش از علت گريه مى‏پرسيد، مى‏فرمود:


دستان عباس در راه يارى حسين(ع) قطع خواهد شد.

آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنين خبر مى‏داد:

پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز كند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره پيكرش را ببوسد ، ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اينرو لحظه‏اى عباس را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاكدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و وطن در كنار او حضور داشت.

در ايام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه كه در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاويد آفريد.


[h=5]مقام علمي حضرت عباس (ع):[/h] حضرت عباس (ع) در خانه اي زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن جناب از محضر اميرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) كسب فيض كردند و از مقام والاي علمي برخوردار شدند.



لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است كه فرموده اند: زق العلم زقا، يعني همان طور كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا مي دهد، اهل بيت (ع) نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

علامه محقق، شيخ عبدالله ممقاني، در كتاب نفيس تنقيح المقال، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود.


[h=5]مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):[/h] اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از ديدگاه امامان معصوم (ع) دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه كنيم.
در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس

(ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.


در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام

معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.


روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از ا سب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:‌
(الان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني (اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد). اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتيباني از امام حسين (ع) است.

امام زمان (ع)، در قسمتي از زيارتنامه اي كه براي شهداي كربلا ايراد كردند، حضرت عباس (ع) را چنين مورد خطاب قرار مي دهند: السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،‌الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.



امام زين العابدين (ع) به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب (ع) نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:‌

هيچ روزي بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد از آن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود، زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچ روزي همچون روز

مصيبت حضرت امام حسين (ع) نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين (ع) ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از آنها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين (ع) به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ظلم وجور و

دشمني به شهادت رساندند.


آنگاه امام زين العابدين (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع

شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند.



 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس (ع):

ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس (ع):

[h=5]ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس (ع):
[/h] با توجه به رواياتي كه در شان حضرت عباس (ع) از ائمه عليهم السلام رسيده و در آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود. حضرت عباس (ع) فرزند كسي است كه آيه ( و من الناس يشري نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله

دودماني است كه اسوه ايثار و از خودگذشتگي بودند و سوره هل اتي، در شان ايثار ايشان نازل شده است.
فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به طوري كه اميرمومنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي

مي داند.
در جايي ديگر، علي (ع) ايثار را بالاترين عبادت معرفي مي نمايد و در روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند.



علي (ع) در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مومنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مومنان برتر باشد.

حال در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه، مگر ساير شهيدان از جان خود نگذشتند، پس چه چيزي حضرت عباس را از ساير شهيدان متمايز مي سازد؟


جواب اين است كه معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهيدان والاتر و اطاعتش از امام خويش، كاملتر بود. براساس ديدگاه اسلام و مكتب اهل بيت (ع) آنچه اعمال

نيك را از يكديگر متمايز مي سازد و ارزش اعمال را متفاوت مي كند، همان معرفت و بينش و نيت شخص است و كلام پيامبر اسلام (ص) كه فرمود:
(ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين) شايد ناظر به اين معنا باشد.



در ضمن رواياتي كه در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهاي گوناگون و متفاوت نقل شده، به اين دليل است كه ثواب يا عذاب يك عمل معين، با توجه به معرفت و نيت عامل آن متفاوت مي شود. به عنوان مثال، ثواب زيارت امام رضا (ع) در روايتهاي معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضي روايات تصريح شده كه اين تفاوت

ثواب، به دليل تفاوت در معرفت اشخاص است.
آري حضرت عباس (ع) با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.


 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)

القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)

[h=5]القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)
[/h] 1. قمر بنى‏هاشم
بهره‏ مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ‏ساز اين لقب است.


2. باب الحوائج
كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته‏ هايش را برآورده مى‏سازد.


3. طيار
بيانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.


4. الشهيد
شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل(ع) است و در چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ‏ساز اين لقب است.


5.سقا
دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.


6. عبد صالح
لقبى كه حضرت صادق(ع) در زيارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام عليك ايها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.


7. سپه سالار
صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.


8. پرچمدار و علمدار
يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.


9. ابوقربه (صاحب مشك)، عميد (ياور دين خدا)، سفير (نماينده حجت ‏خدا)، صابر (شكيبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل
(تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران) و ... از ديگر لقبهاى ابوالفضل است.
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

لقب‏هاى حضرت عباس علیه السلام

به عناوینى كه بر اثر بروز و ظهور ویژگى‏هایى در انسان‏ها، به آنان نسبت داده شود و بیانگر ویژگى‏شان باشد، لقب مى‏گویند. حضرت عباس علیه السلام القاب بسیارى دارد. براى ایشان بیش از بیست لقب مشهور برشمرده‏اند كه معروف‏ترین آنها عبارت‏اند از:

1. قمر بنى‏هاشم

حضرت عباس علیه السلام از جمال و زیبایى ویژه‏اى برخوردار بوده؛ به گونه‏اى كه سیماى دلرباى او جلب توجه مى‏كرد و چهره‏اش مانند ماه تمام، تابناك مى‏نمود. چون از دودمان هاشم، جد پیامبر صلی الله علیه و آله بوده، او را «ماه فرزندان هاشم» مى‏خواندند. این لقب، لقبى مشهور براى حضرت به شمار مى‏رود و بسیارى از منابع آن را برشمرده‏اند.(13)

2. باب الحوائج

حضرت عباس علیه السلام در دوران زندگانى امام مجتبى علیه السلام پیوسته در كنار آن حضرت به مددكارى مردم و برآوردن نیازهایشان مى‏پرداخت. این رویه در زمان امامت امام حسین علیه السلام و پیش از جریان عاشورا نیز ادامه داشت تا آن جا كه هر گاه نیازمندى براى كمك خواستن نزد این دو امام همام مى‏آمد، حضرت عباس علیه السلام مأمور اجراى

دستور امام خویش مى‏شد. حضرت عباس علیه السلام جایگاه بلندى نزد برادرش امام حسین علیه السلام داشت. نوشته‏اند:

«همان گونه كه پدرش امیر المؤمنین علیه السلام جایگاه بلندى نزد پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله داشت و باب او بود و هر گاه مشكلى روى مى‏داد پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله ابتدا آن را با على علیه السلام در میان مى‏گذاشت، عباس علیه السلام نیز چنین حالتى نسبت به امام حسین علیه السلام داشت. امام با پیشامد هر مشكلى آن را با برادرش در میان گذاشته و از او مى‏خواست كه آن مشكل را برطرف نماید.»(14)


این مسأله سبب شد تا ایشان را باب الحوائج؛ «برآورنده نیازها» بخوانند.(15) البته به نظر مى‏رسد این لقب بعدها در نتیجه توسل‏ها و كرامت‏هاى آن حضرت به ایشان داده شده است.



3. باب الحسین علیه السلام

شدت دلبستگى حضرت عباس علیه السلام به برادر بزرگ‏تر خود، امام حسین علیه السلام تا آن جا بود كه همواره خود را خدمتگزار وى مى‏دانست و براى اجراى فرمان‏هاى ایشان همیشه پیش‏قدم بود. این بدان دلیل بود كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَ عَلِىٌّعلیه السلام بَابُهَا فَمَن اَرَادَ مَدِینَةَ فَلْیَأْتِ البَابَ؛ من شهر دانش هستم و على علیه السلام دروازه ورود به آن است. پس هر كس خواهان ورود به شهر دانش است، باید نخست سراغ درِ آن را بگیرد.»(16) حضرت عباس علیه السلام نیز درب ورود به شهر حسینى علیه السلام بود.



از علامه فقید طباطبایى؛ نویسنده تفسیر بزرگ المیزان در این باره نقل شده است كه فرمود: «مرحوم سید السّالكین و برهان العارفین، آقا سید على قاضى فرمود در هنگام كشف بر من روشن و آشكار شد كه وجود مقدس ابا عبداللّه الحسین علیه السلام مظهر رحمت كلیّه الهیه است و باب و پیش‏كار آن حضرت، سقاى كربلا، سرحلقه ارباب وفا، آقا باب الحوائج الى اللّه، ابوالفضل العباس صلوات اللّه و سلامه علیه است.»(17)

4. سقّا

سقّا از مشهورترین لقب‏هاى حضرت عباس علیه السلام است و پس از واقعه كربلا به این لقب متصف گردید.(18) یكى از بى‏رحمانه‏ترین حربه‏هاى جنگى دشمن در واقعه كربلا، بستن آب به روى لشگر امام حسین علیه السلام بود كه از روز هفتم ماه محرّم آغاز شد اما حضرت عباس علیه السلام به همراه برخى دیگر از بنى‏هاشم، به فرات حمله مى‏برد و آب مى‏آورد.(19) او این لقب را از پدران خویش به ارث برده بود؛ زیرا حضرت عبدالمطّلب، هاشم، عبد مناف و قُصَىّ نیز چنین لقبى داشتند. حضرت ابوطالب علیه السلام و عباس عموى پیامبر نیز به چنین ویژگى پسندیده‏اى مشهور بودند.(20)


5 . كَبْش الكتیبة

اصطلاحى نظامى است كه در جنگ‏ها به كار مى‏رفته و به فردى شجاع اطلاق مى‏شده كه فردى كه تمام صفات شجاعت و نام‏آورى در او جمع بوده و در پیشانى لشگر به جنگ با دشمن مى‏پرداخته است. این لقب پیش از حضرت عباس علیه السلام تنها به دو نفر داده شده؛ ابتدا به فردى قریشى از قبیله بنى عبدالدار كه از دشمنان سرسخت مسلمانان بود و طلحة بن ابى طلحة نام داشت. او در جنگ احد توسط

امیر المؤمنین علیه السلام كشته شد زیرا شخص دیگرى را جرأت رویارویى با او نبود و شجاعت و جنگاورى او باعث تضعیف روحیه مسلمانان شده بود.
با كشته شدن او توسط امیر المؤمنین علیه السلام روحیه به مسلمانان بازگشت و سبب خوشحالى پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله شد زیرا كشته شدن او باعث شد اتحاد مشركین به شدت از هم گسیخته شود و بسیارى از آنان پا به فرار گذارند.(21)


دومین فردى كه پیش از حضرت عباس علیه السلام به این لقب خوانده شد مالك اشتر نخعى بود. او را در دوران خلافت امیر المؤمنین علیه السلام كبش العراق مى‏خواندند.(22) پس از وى این لقب به حضرت عباس علیه السلام رسید آن گونه كه از زبان امام حسین علیه السلام سروده‏اند:



عَبَّاسُ علیه السلام كَبْشُ كَتِیبَتى وَ كَنَانَتى وَ سرُّ قَوْمی بَلْ اَعَزُّ حُصُونى؛ عباس علیه السلام پهلوان لشگر و اهل بیت من بلكه شكست ناپذیرترین دژ من است.»(23)

6. حامى الظُعَینة

در لغت عرب ظعینة از ریشه ظَعَنَ (كوچ كرد) گرفته شده و به معناى زن هودج‏نشین(24) مى‏باشد. این لقب نیز از جمله القابى است كه پس از واقعه عاشورا به حضرت داده شده و به معناى پشتیبان زنان هودج‏نشین است. چرا كه دلگرمى زنان اهل حرم به بازوى تواناى عباس علیه السلام بود. چه بسا پشتیبانى و حمایت از زنان بى‏دفاع، خود بخش بزرگى از

دفاع است و وجود او در بین لشگر قوت قلبى براى همه به شمار مى‏آمد. این لقب در عرب پیش از حضرت عباس علیه السلام تنها به یك نفر داده شده و او ربیعة بن مكدم كنانى از قبیله بنى فراس مى‏باشد و چه در زمان زندگى و چه پس از مرگش او را این گونه مى‏خوانده‏اند. آن سان كه درباره‏اش سروده‏اند:

حامى الظعینة این منه ربیعة أم أین من علیا ابیه كلام.(25)
القاب یاد شده از مشهورترین لقب‏هاى حضرت عباس علیه السلام است. البته ایشان لقب‏هاى دیگرى نیز دارند كه بدین شرح است:
7. شهید؛(26)
8 . عبد صالح؛
9. مستجار (پشت و پناه)؛
10. فادى (فداكار)؛
11. ضَیغَم (شیر)؛
12. مُؤثر (ایثارگر)؛
13. ظَهر الولایة (پشتیبان ولایت)؛
14. طیار؛(27)
15. اكبر؛(28)
16. مواسى (ایثار كننده)؛
17. واقى (پاسدار)؛
18. ساعى(29) (تلاشگر)؛
19. صدّیق (راست‏گفتار و درست‏كردار)؛
20. بَطَل (گُرد)؛
21. اطلس (چابك و شجاع، در لغت به معناى رنگارنگ یا دو رنگ بوده(30) و كنایه از فرد زیرك و چابك است)؛
22. حامل اللّواء (پرچمدار).(31)
23. صابر؛
24. مجاهد؛
25. حامى؛
26. ناصر؛(32)
در كلام معصومین ‏علیهم السلام لقب‏هاى دیگرى نیز براى حضرت عباس آمده است كه از جایگاه والا و مقام ارجمند حضرت عباس علیه السلام حكایت مى‏كند.
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
كنیه‏هاى حضرت عباس علیه السلام

كنیه‏هاى حضرت عباس علیه السلام


كنیه‏هاى حضرت عباس علیه السلام

در فرهنگ عربى به آن دسته از نام‏هایى كه با پیشوند اَبْ (در مردان) و اُمّ (در زنان) همراه باشد، كنیه مى‏گویند. سنتِ گذاشتن نامى در قالب كنیه براى افراد در میان قبایل عرب، گونه‏اى بزرگداشت و تجلیل نسبت به فرد به شمار مى‏آید.(1)


در اسلام نیز توجه زیادى به آن شده است غزالى مى‏نویسد: «رسول خدا صلی الله علیه و آله اصحاب خود را از روى احترام براى به دست آوردن دل‏هایشان به كنیه صدا مى‏زند و آنهایى كه كنیه نداشتند، كنیه‏اى برایشان انتخاب مى‏فرمود و سپس آنها را بدان مى‏خواند.

مردم نیز از آن پس، فرد مذكور را به همان كنیه مى‏خواندند. حتى آنان كه فرزندى نداشتند تا كنیه‏اى داشته باشند برایشان كنیه‏اى

مى‏نهاد. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله رسم داشت حتى براى كودكان نیز كنیه انتخاب مى‏نمود و آنان را مثلاً ابا فلان صدا مى‏زد تا دل كودكان را نیز به دست آورد.»(2) در اینجا كنیه‏هاى حضرت عباس علیه السلام بر شمرده مى‏شود:


1. ابوالفضل


در منابع بسیارى، كنیه حضرت عباس علیه السلام را ابوالفضل بر شمرده‏اند(3) كه در بین كنیه‏هاى ایشان، ابوالفضل (ابوفاضل، ابوالفضائل) مشهورترین است اما دیگر كنیه‏هاى او یا غیر مشهور هستند و یا این كه پس از واقعه كربلا حضرت را بدان خوانده‏اند. در مورد این كینه بحث وجود دارد كه آیا این كنیه واقعى بوده و ایشان پدر فرزندى به نام فضل بوده‏اند یا این كه این كنیه اعتبارى و در واقع

لقبى بوده است كه به شكل كنیه به او نسبت داده‏اند. گفته‏ها و احتمالاتى در این زمینه وجود دارد كه بدان پرداخته مى‏شود:

آن چه از بررسى اسامى افراد در تاریخ به دست مى‏آید این است كه انتخاب كنیه همواره بر اساس نام فرزند بزرگ‏تر فرد نبوده و در موارد بسیارى این قاعده وجود ندارد.



در فرهنگ عربى به آن دسته از نام‏هایى كه با پیشوند اَبْ (در مردان) و اُمّ (در زنان) همراه باشد، كنیه مى‏گویند. سنتِ گذاشتن نامى در قالب كنیه براى افراد در میان قبایل عرب، گونه‏اى بزرگداشت و تجلیل نسبت به فرد به شمار مى‏آید.


نوشته‏اند در خاندان بنى‏هاشم هر كه عباس نام داشته او را ابوالفضل كنیه مى‏نهادند؛ همان گونه كه عباس بن عبدالمطّلب و عباس بن ربیعة بن الحارث بن عبدالمطّلب و ... نیز مُكنّى به همین كنیه بوده‏اند(4) كه گفته‏اى مقبول و موجّه به نظر مى‏رسد.


برخى دیگر گفته‏اند این كنیه برگرفته از برترى و فضلى بوده كه از كودكى در حضرت نمود فراوان داشته و او را بدان صفت مى‏شناخته‏اند آن گونه كه در سوگ او نیز سروده‏اند:



اَبَاالفَضْلِ یَا مَنْ أَسَّسَ الفَضْلَ وَ الإبا أَبِى الفَضْلُ اِلاّ اَنْ تَكُونَ لَهُ أَبا؛ اى ابوالفضل! اى كسى كه هر برترى و پاكدامنى را بنا نهادى! آیا براى من برترى و فضلى وجود دارد كه تو پدر آن نباشى؟ (آیا كسى مى‏تواند فضلى داشته باشد كه در تو نباشد).(5) هم ‏چنین در بین اعراب و مسلمانان نیز چنین سنتى بسیار دیده مى‏شده كه

كنیه افراد را بر اساس ویژگى‏هاى آنان مى‏گذاشته‏اند. آورده‏اند روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید كه فردى را ابوالحَكَم مى‏خوانند. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله او را نزد خود خواند و فرمود: «همانا حَكم (داور )خداست و حُكم از آن اوست تو چرا ابوالحكم خوانده مى‏شوى؟» او پاسخ داد:



«قبیله‏ام هر گاه بر سر مسأله‏اى اختلاف پیدا مى‏كنند نزد من مى‏آیند و من بین آنان داورى مى‏كنم و با صادر كردن حكم خویش اختلاف را برطرف مى‏نمایم.» پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به او فرمود: «چه كار خوبى مى‏كنى.»(6) و این گونه گذاشتن چنین كنیه‏هایى را بر افراد بدون اشكال دانست.



گذشته از این همه، در ردیف فرزندان عباس علیه السلام نام پسرى را به اسم فضل آورده‏اند(7) اما چون كه فضل فرزندى نداشته، احتمال این كه نام او از حافظه تاریخ ستُرده شده باشد، وجود دارد. این مسأله سبب شده كه برخى براى توجیه كنیه حضرت عباس علیه السلام بر مطالبى مانند آنچه گذشت تمسك جویند گر

چه هیچ یك از آنها با هم منافاتى ندارد و قابل جمع مى‏باشد. یعنى وقتى در كودكى كسى را ابوالفضل بخوانند در او زمینه‏هایى هم ایجاد مى‏شود كه نام یكى از فرزندان خویش را فضل بگذارد.



2. ابو القِربَة

در لغت عرب قِربة به معناى «مشك آب» است. حضرت عباس علیه السلام را به جهت آب رسانى‏اش در كربلا به این كنیه نامیده‏اند. در بسیارى از منابع تاریخى و رجالى چنین كنیه‏اى را براى حضرت برشمرده‏اند.(8)

3. ابو القاسم

كنیه‏اى غیر مشهور براى حضرت مى‏باشد(9) اگر چه برخى نوشته‏اند حضرت عباس علیه السلام فرزندى به نام قاسم داشته كه در كربلا به شهادت رسیده است.(10)

4. ابن البَدَویّة

این كنیه نیز از جمله كنیه‏هاى غیر مشهور حضرت است و به معناى «فرزند زن بادیه‏نشین» مى‏باشد. دلیل آن نیز این بوده كه قبیله مادرى حضرت، از جمله قبایل بیابان نشین عرب بوده‏اند.(11)

5 . ابو الفَرجَة

در لغت عرب فرجه، «گشایش در سختى و برطرف شدن اندوه» معنا شده است. برخى چنین كنیه‏اى نیز براى حضرت برشمرده‏اند كه بیشتر به لقبى در قالب كنیه مى‏ماند. دلیل آن هم برطرف كردن اندوه و گشایش در سختى‏ها در نتیجه توسل به او مى‏باشد.(12)



از علامه فقید طباطبایى؛ نویسنده تفسیر بزرگ المیزان در این باره نقل شده است كه فرمود: «مرحوم سید السّالكین و برهان العارفین، آقا سید على قاضى فرمود در هنگام كشف بر من روشن و آشكار شد كه وجود مقدس ابا عبداللّه الحسین علیه السلام مظهر رحمت كلیّه الهیه است و باب و پیش‏كار آن حضرت، سقاى كربلا، سرحلقه ارباب وفا، آقا باب الحوائج الى اللّه، ابوالفضل العباس صلوات اللّه و سلامه علیه است.»
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عباس بن على«ع»

عباس بن على«ع»

عباس بن على«ع»

فرزند امير المؤمنين،برادر سيد الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسين«ع»در روز عاشورا .عباس در لغت،به معناى شير بيشه،شيرى كه شيران از او بگريزند است.[SUP](1)[/SUP]مادرش«فاطمه كلابيه»بود كه بعدها با كنيه«ام البنين»شهرت يافت.على«ع»پس ازشهادت فاطمه زهرا با ام البنين ازدواج كرد.عباس،ثمره اين ازدواج

بود.ولادتش را در[SUP](2)[/SUP]شعبان سال 26 هجرى در مدينه نوشته‏اند و بزرگترين فرزند ام البنين بود و اين چهارفرزند رشيد،همه در كربلا در ركاب امام حسين«ع»به شهادت رسيدند.وقتى امير المؤمنين شهيد شد،عباس چهارده ساله بود و در كربلا 34 سال داشت.كنيه‏اش «ابو الفضل»و«ابو فاضل»بود و از معروفترين لقبهايش،قمر بنى
هاشم،سقاء،صاحب لواء الحسين،علمدار،ابو القربه،عبد صالح،باب الحوايج و...است.



عباس با لبابه،دختر عبيد الله بن عباس(پسر عموى پدرش)ازدواج كرد و از اين ازدواج،دو پسر به نامهاى عبيد الله و فضل يافت.بعضى دو پسر ديگر براى او به نامهاى محمد و قاسم ذكر كرده‏اند.



آن حضرت،قامتى رشيد،چهره‏اى زيبا و شجاعتى كم نظير داشت و به خاطر سيماى جذابش او را«قمر بنى هاشم»مى‏گفتند.در حادثه كربلا،سمت پرچمدارى سپاه حسين«ع»و سقايى خيمه‏هاى اطفال و اهل بيت امام را داشت و در ركاب برادر،غير از تهيه آب،نگهبانى خيمه‏ها و امور مربوط به آسايش و امنيت خاندان حسين«ع»نير بر عهده او بود و تا زنده بود،دودمان امامت،آسايش و امنيت داشتند[SUP](3)[/SUP].



روز عاشورا،سه برادر ديگر عباس پيش از او به شهادت رسيدند.وقتى علمدار كربلا از امام حسين«ع»اذن ميدان طلبيد حضرت از او خواست كه براى كودكان تشنه و خيمه‏هاى بى‏آب،آب تهيه كند.ابو الفضل«ع»به فرات رفت و مشك آب را پر كرد و در بازگشت به خيمه‏ها با سپاه دشمن كه فرات را در محاصره داشتند درگير شد و

دستهايش قطع گرديد و به شهادت رسيد.البته پيش از آن نيز چندين نوبت.همركاب با سيد الشهدا به ميدان رفته و با سپاه يزيد جنگيده بود .عباس،مظهر ايثار و وفادارى و گذشت بود.وقتى وارد فرات شد،با آنكه تشنه بود،اما بخاطر تشنگى برادرش حسين«ع»آب نخورد و خطاب به خويش چنين گفت:



يا نفس من بعد الحسين هونى‏
و بعده لا كنت ان تكونى‏
هذا الحسين وارد المنون‏
و تشربين بارد المعين‏
تالله ما هذا فعال دينى‏

و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد.[SUP](4)[/SUP] وقتى دست راستش قطع شد،اين رجز را مى‏خواند :


و الله ان قطعتموا يمينى‏
انى احامى ابدا عن دينى‏
و عن امام صادق اليقين‏
نجل النبى الطاهر الأمين‏

و چون دست چپش قطع شد،چنين گفت:
يا نفس لا تخشى من الكفار
و ابشرى برحمة الجبار
مع النبى السيد المختار
قد قطعوا ببغيهم يسارى‏
فاصلهم يا رب حر النار
شهادت عباس،براى امام حسين بسيار ناگوار و شكننده بود.جمله پر سوز امام،وقتى كه به بالين عباس رسيد،اين بود:«الآن انكسر ظهرى و قلت حيلتى و شمت بى عدوى».[SUP](5)[/SUP] و پيكرش،كنار«نهر علقمه»ماند و سيد الشهدا به سوى خيمه آمد و شهادت او را به اهل بيت خبر داد.هنگام دفن شهداى كربلا نيز،در همان محل

دفن شد.از اين رو امروز حرم ابا الفضل«ع»با حرم سيد الشهدا فاصله دارد.


مقام والاى عباس بن على«ع»بسيار است.تعابير بلندى كه در زيارتنامه اوست،گوياى آن است .اين زيارت كه از قول حضرت صادق«ع»روايت شده،از جمله چنين دارد:



«السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لأمير المؤمنين و الحسن و الحسين ...
اشهد الله انك مضيت على ما مضى به البدريون و المجاهدون فى سبيل الله المناصحون فى جهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اوليائه الذابون عن أحبائه...»[SUP](6)[/SUP] كه تأييد

و تأكيدى بر مقام عبوديت و صلاح و طاعت او و نيز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و ياوران اولياء خدا و مدافعان از دوستان خداست.امام سجاد«ع»نيز سيماى درخشان عباس بن على را اينگونه ترسيم فرموده است:«رحم الله عمى العباس فلقد آثر و ابلى و فدا اخاه بنفسه حتى قطعت يداه فابدله الله عز و جل

بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة فى الجنة كما جعل جعفر بن ابى طالب.و ان للعباس عند الله تبارك و تعالى منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة»[SUP](7)[/SUP]
.

كه در آن نيز مقام ايثار،گذشت،فداكارى،جانبازى،قطع شدن دستانش و يافتن بال پرواز در بهشت،همبال با جعفر طيار و فرشتگان مطرح است و اينكه:عمويم عباس،نزد خداى متعال،مقامى دارد كه روز قيامت،همه شهيدان به آن غبطه مى‏خورند و رشك مى‏برند.



عباس يعنى تا شهادت يكه تازى‏ عباس يعنى عشق،يعنى پاكبازى‏
عباس يعنى با شهيدان همنوازى‏ عباس يعنى يك نيستان تكنوازى‏
عباس يعنى رنگ سرخ پرچم عشق‏ يعنى مسير سبز پر پيچ و خم عشق‏
جوشيدن بحر وفا،معناى عباس‏ لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس[SUP](8)[/SUP]

در زيارت ناحيه مقدسه نيز از زبان حضرت مهدى«ع»به او اينگونه سلام داده شده است:«السلام على ابى الفضل العباس بن امير المؤمنين،المواسى اخاه بنفسه،الآخذ لغده من امسه،الفادى له،الواقى الساعى اليه بمائه،المقطوعة يداه...»[SUP](9)[/SUP].



كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام‏ شد در اين قبله عشاق،دو تا تقصيرم‏
دست من خورد به آبى كه نصيب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصويرم‏
بايد اين ديده و اين دست دهم قربانى‏ تا كه تكميل شود حج من و تقديرم[SUP](10)[/SUP]
[h=5]پى‏نوشتها[/h] 1ـ لغت نامه دهخدا.
2ـ اليوم نامت اعين بك لم تنم‏ و تسهدت اخرى فعز منامها
3ـ بحار الانوار،ج 45،ص .41
4ـ معالى السبطين،ج 1،ص 446.مقتل خوارزمى،ج 2،ص .30
5ـ مفاتيح الجنان،ص .435
6ـ سفينة البحار،ج 2،ص .155
7ـ خليل شفيعى.
8ـ بحار الأنوار،ج 45،ص .66
9ـ اى اشكها بريزيد،حسان،ص 210.درباره زندگى عباس بن على عليه السلام.ر.ك:«العباس بن على»،باقر شريف القرشى،214 صفحه،دار الكتاب الاسلامى.
10ـ انصار الحسين،ص 105،تنقيح المقال،مامقانى،ج 2،ص .133
فرهنگ عاشورا صفحه 293
جواد محدثى‏

 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تاپیک زدن مهم نیست/ سعی کنیم چیزی از رفتارشون رو الگو قرار بدیم

همیشه آخر دعا هامون اینه که ، انشالله خدا ما رو از رهروان آن حضرت قرار بده
 
آخرین ویرایش:

monhaser

عضو جدید
تاپیک زدن مهم نیست/ سعی کنیم چیزی از رفتارشون رو الگو قرار بدیم

همیشه آخر دعا هامون اینه که ، انشالله خدا ما رو از رهروان آن حضرت قرار بده

ای کاش از این شهید سی ساله کربلا درس درست زندگی کردن یاد میگرفتیم.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام

بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند».




عباس علیه السلام در کلام امام صادق علیه السلام


امام صادق علیه السلام ، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به عنوان کسی معرفی می کند که از ایمان استوار و بینش نافذ برخوردار بوده و در راه امام بزرگوارش به جهاد برخاسته است. ایشان می فرماید: «عمویم؛ عباس، بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. او به همراه برادرش حسین علیه السلام جهاد کرد و به افتخار شهادت رسید». آن حضرت هم چنین درباره ی اخلاص و ارزش جهاد حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «شهادت می دهم و خدا را شاهد می گیرم که تو در راه جنگجویان بدر و مجاهدان راه خدا گام نهادی و در جهاد با دشمنان خدا، اخلاص ورزیدی و در نصرت اولیای خدا، خلوص نشان دادی و از دوستانش دفاع کردی... شهادت می دهم که تو هر چه در توان داشتی، انجام دادی».

منبع:حوزه نت
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:
بی نگاهت...بی نگاهت... مرده بودم بارها...
ای که چشمانت گره وا می کنند از کارها
مهر تو جاری شده در سینه دریا و رود
دور دستان تو می چرخند گندم زارها...
photo_2016-02-25_15-56-42.jpg
:gol:

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
چه عباس آنکه در حشمت امیر راستین آمد

چه عباس آنکه از همّت پناه مسلمین آمد

چه عباس آنکه از اصل و نسب از دوره هاشم

چو جان مرتضی و حُسن خیرالمرسلین آمد

میلاد حضرت عباس(علیه السلام) مبارک باد
 
بالا