۩|♥|۩ ( ويژه نامه شبهاي قدر ) ۩|♥|۩

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز








تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی


شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی




لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست

ای پروردگار بزرگ .
ای بیدار در خوابهای ما .
ای آشکار در پنهان ما .

هم اکنون که دست به بالا آورده ايم
و از اعماق دل در کران کهکشان ها
بر وجودلایتناهیت دعا می کنیم
و با تمام کوچکی خود ،
خداوندیه بی پایانت را بانگمی زنیم ...
بر ما اجابتی کن دعاهایمان را.

خداوندا در چنین شبهایی بیدارم
و بر زبانم ذکر نامت و ذکر صاحب عدل دارم .

ای مطلق بر وجودم
چیز نا وجودی در عالم ناتوانی در وصفت ،
تو را صدا می کند،

ای آنکه از درون دل عذاب،
آسايش و آرامش را متولد می کنی.

ای آنکه و ای خدایی که بر من منت بندگی نهادی
و اجازه سجده بر بارگاه ملکوتیت رامی دهی .
ای ناز نیازمندی چو من .
ای زیبای ساکت من.

ای حقیقت خلوت من.
ای تفکر وجود من.
ای قدرت مطلق.
ای صاحب بر امورمن.
ای مالک شبهای خسته من .
ای مالک روح و جسم من.
ای آنکه از هر که بگریزم
برخانه پرامید تو پناه میاورم.
ای درشبهای قدر.ای شنونده دعاهای من

ای آنکه بی پاسخ نگذاشته ای هر آنچه خواستم. ا
ی آنکه هنوز هم معجزه می کنی .
ای آنکه شرمسارم از آن چيزی که به من دادی
و من ندیدم و شکرت نکردم.
نگاهدارنده مسافران غریب عرفانت.
موسیقی بی کلام عشق.
ای رود زلال روح من.

ای خداوند شایسته خداوندی.
تو را به این شبهای عزیز ،
تو را به زمزمه های عاشقانه من،
تو را به نجوای عاشق با دل تنهایش،
تو را به نام بزرگ مردی که در اين شبها
نامش به خدا می ماند
و شفایش به بزرگان دیگرت،
تو را به آن لحظه ای که مرا خلق کردی
در من قرارده عشق علی را .

ای خدای بزرگ و یکتا
تو خود از اسرار شبانه من
از گریه های در بغض روییده من
و از دل عاشق من آگاهی .
بنده خوبی نبوده ام
و جز گناه چیزی در چنته ندارم .

اما با همين دستان خالی و دلي مشتاق
و یک دنیا امیدواری به تو پناه آورده ام .
پناهم بده اي هميشه يار
اي مونس دلهاي بي قرار
آمين يا سميع و يا عليم

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

کوفه امشب التهاب محشر است
کوفه امشب کربلایی دیگر است
جبرئیل آوای غم سر داده است

در فلک شوری دگر افتاده است
تیر غصه بر دل زارم نشست
تیغ دشمن فرق مولایم شکست
قلب مجنون سوی صحرا می رود
حیدر-ع امشب سوی زهرا میرود
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


وتو چه داني شب قدر چيست ؟

چنان ‏كه درك شب قدر، كاری مشكل است، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار كه تنها راه ‏یافتگان به آن شب عزیز می‏توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند؛ چرا كه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»

در وصف آن همین بس كه «از هزار ماه برتر است» و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است، از جمله:


1- نزول قرآن


نزول جامع‏ترین، كامل‏ترین و ماندگارترین كتاب الهی بر عظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود می‏گوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانَ»(1)؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهی است كه در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبی از شب‌های آن ماه، قرآن نازل شده است؟

آیه دیگر بیان می‏كند كه
«اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (2)؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پر بركت نازل كردیم.» و این شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (3)؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.»

پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن می‏افزاید. این نكته را هم اضافه كنیم كه این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی كه آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.



 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بگذار تا بمیرم در این شب الهی / ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی
چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه / چندان که باز گردم گیرم ره تباهی
چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما / دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی
گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان / بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی
ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم / شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی
تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم / چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی
من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم / ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی
با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم / دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی
ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را / گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی
دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی / بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی
دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر / بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی
امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر / جان حسین و زینب بر ما بده پناهی
آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب / از ما مگیر او را جان حسن الهی
در این شب جدایی در کوی آشنایی / هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی
 

_narjes

عضو جدید


حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست

ای پروردگار بزرگ .
ای بیدار در خوابهای ما .
ای آشکار در پنهان ما .


اما با همين دستان خالی و دلي مشتاق
و یک دنیا امیدواری به تو پناه آورده ام .
پناهم بده اي هميشه يار
اي مونس دلهاي بي قرار
آمين يا سميع و يا عليم


ممنون جالب بود و خوندنی ;)
التماس دعا از همگی :gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


2- تقدیر امور


در نام‏گذاری شب قدر بیان‌های مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لَیْلَةُ الْعَظَمَة» (4) گرفته‌‏اند؛ چرا كه قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیه‏ای می‏خوانیم:
«ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ»(5) ؛ «قدر ندانستند (و نشناختند) خدا را آنگونه كه حقّ عظمت او بود.»

«قدر» به معنای تقدیر و اندازه‌‏گیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تأیید می‏كند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی می‏گوید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ اَیْ لَیْلَةٌ قَیَّضَها لِأُمُورٍ مَخْصُوصَة » (6)؛ شب قدر یعنی شبی كه (خداوند) برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرّر] نموده است.» و قرآن كریم می‏فرماید: در آن شب «یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكیمٍ» (7) «هر كاری بر طبق حكمت [خداوند] جدا (و تعیین و تنظیم) می‏گردد.»


و امام صادق علیه‏ السلام فرمود: «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ (8)؛ « تقدیر امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا ‏آن در شب بیست و سوم صورت می‏گیرد.»

و امام رضا علیه ‏السلام فرمود: «... یُقَدَّرُ فیها ما یَكُونُ فی السَّنَةِ مِنْ خَیْرٍ اَوْ شَرٍّ اَوْ مَضَرَّةٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ رِزْقٍ اَوْ اَجَلٍ وَ لِذلِكَ سُمِّیَتْ لَیْلَةُ الْقَدْر (9)؛ در آن شب (قدر) آنچه كه در سال واقع می‏شود، تقدیر و اندازه‌‏گیری می‏شود، از نیكی و بدی و سود و زیان و روزی و مرگ. به همین جهت نیز شب قدر شب اندازه‌گیری نامیده شده است.»

و طبق روایات فراوانی (10) سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشی‌ها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، بر اساس استعدادها و لیاقت‌ها، رقم می‏خورد، و این تقدیر حكیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری» به وجود نمی‌‏آورد. می‏توان بین تمام اقوال این گونه جمع كرد كه در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسمانی، تقدیرات یك سال مشخص و بر قلب حجّت زمان علیه‏السلام عرضه می‏شود.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



3- سند امامت

شب قدر بزرگ‏ترین سند امامت و تداوم آن در طول زمان است. در روایات فراوانی، وجود شب قدر را در هر زمان دلیل لزوم امامت و بقای آن دانسته ‏اند، لذا سوره قدر به منزله شناسنامه اهل‌بیت علیهم‏السلام شمرده شده است كه به برخی روایات اشاره می‏شود:
از امام صادق علیه ‏السلام نقل شده است كه فرمود: علی علیه‏السلام زیاد می‏فرمود: هیچ‏ گاه تیمی و عدوی (ابوبكر و عمر) خدمت پیامبر جمع نشدند مگر آن كه آن حضرت سوره «اِنّا اَنْزَلْناهُ ...» را با خشوع و گریه می‏خواند، سپس آن دو عرض می‏كردند چقدر رقّت شما نسبت به این سوره شدید است. پیامبر اكرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله می‏فرمود: به جهت آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده است و به جهت آنچه دل این شخص [یعنی علی علیه‏السلام ] پس از من خواهد دید. آن دو می‏گفتند: مگر شما چه دیده‌‏ای و او چه می‏بیند؟


فرمود: پیامبر اكرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله برای آن دو نوشت «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فیها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ» ؛ «ملائكه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر كاری نازل می‏شوند.» آن‏گاه می‏فرمود: آیا بعد از «كُلُّ اَمْرٍ؛ تمام امرها» كه خداوند می‏فرماید، چیزی باقی خواهد ماند؟ می‏گفتند: نه. سپس حضرت می‏فرمود: آیا می‏دانید آن كسی كه هر امری بر او نازل می‏شود كیست؟ می‏گفتند: تو هستی ای رسول خدا! آن‏گاه می‏فرمود: بله ولی آیا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ می‏گفتند: بله. می‏فرمود: آیا [در شب‌های قدر] بعد از من هم آن امر نازل می‏شود؟ می‏گفتند: بله. سپس می‏فرمود: بر چه كسی؟ می‏گفتند: نمی‏دانیم. سپس آن حضرت از سر من (علی) می‏گرفت (و دست را روی سر من قرار می‏داد) و می‏فرمود: اگر نمی‏دانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است.
فرمود: پس آن گاه آن دو نفر همیشه این‏گونه بودند كه شب قدر را بعد از پیامبر اكرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله به سبب هراسی كه بر دل آن دو می‏افتاد، می‏شناختند.» (11)
و در جای دیگر علی علیه ‏السلام فرمود: «به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل می‏شود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است. عرضه شد آنان چه كسانی هستند؟ فرمود: «اَنَا وَ اَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی اَئِمَّةً مُحَدَّثُونَ» (12)؛ من و یازده امام از نسل من كه همه امامانی محدَّث می‏باشند ( ملائكه را نمی‏بینند ولی صدای آنها را می‏شنوند). »
و در برخی روایات آمده كه خود ولایت علی علیه ‏السلام و ائمه علیهم‏السلام جزء تقدیرات آن شب است (13) و دستور داده‌‏اند كه با مخالفان برای اثبات امامت و بقای آن و زنده بودن مهدی علیه‏ السلام به شب قدر استدلال كنید.(14) آری، بقای شب قدر دلیل محكمی است بر بقای امامت و بقای امامت اقتضا می‏كند حیات و زنده بودن مهدی علیه ‏السلام را و حیات مهدی علیه ‏السلام نشانه حیات مذهب پیشتاز و همیشه در صحنه تشیّع است. لذا اسلام اصیل و قرآن تا ابد زنده است.


از اینجا روشن شد كه شب قدر، یعنی شب ولایت و امامت (15) و معنای روایاتی كه شب قدر را به فاطمه زهرا علیها‏السلام تفسیر نموده (16) است، روشن شد كه حقیقت شب قدر امامت و ولایت است و حقیقت ولایت و امامت زهرای مرضیه علیها‏السلام است.



 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

علائم و منزلت لیلة القدر در احاديث

حدیث:
قال الباقران علیهما السلام:
سالته عن علامة لیلة القدر، فقال: علامتها ان یطیب ریحها، و ان كانت فى برد دفئت، و ان كانت فى حر بردت فطابت. (1)
ترجمه:
(محمد بن مسلم) از علامت لیلة القدر پرسید؟ پس امام (ع) فرمود: علامت لیلة القدر این است كه بوى خوشى از آن پخش مى‏شود، اگر در سرماى (زمستان) باشد گرم و ملایم مى‏گردد، و اگر لیلة القدر در گرماى (تابستان) باشد خنک و معتدل و نیكو مى‏گردد.

توضیح:
علامه طباطبائى در علایم شب قدر مى‏گوید: روایات در معنى و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است، در بعضى از آن روایات علامت هایى براى شب قدر ذكر كرده از قبیل اینكه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏كند و هواى آن روز معتدل است. (المیزان، ج 40، ص 332)


حدیث:
قال ابو عبد الله علیه السلام:
لیلة القدر فى كل سنة و یومها مثل لیلتها. (2)

ترجمه:
شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مى‏باشد.

حدیث:
قال النبى (صلى الله علیه و آله):
ان انا ادركت لیلة القدر فما اسال ربى؟ قال (ص): «العافیة‏». (3)

ترجمه:
به پیامبر(ص) گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت كنم؟ فرمود: «عافیت را».

حدیث:
قال موسى (علیه السلام): الهى ارید قربك، قال: قربى لمن استیقظ لیلة القدر،
قال: الهى ارید رحمتك، قال: رحمتى لمن رحم المساكین لیلة القدر،
قال: الهى ارید الجواز على الصراط، قال: ذلك لمن تصدق بصدقة فى لیلة القدر،
قال: الهى ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلك لمن سبح تسبیحه فى لیلة القدر،
قال: الهى ارید النجاة من النار، قال: ذلك لمن استغفر فى لیلة القدر،
قال: الهى ارید رضاك، قال: رضاى لمن صلى ركعتین فى لیلة القدر. (4

ترجمه:
موسی (علیه السلام)گفت:
خداوندا! مى‏خواهم به تو نزدیك شوم، فرمود: قرب من از آن كسى است كه شب قدر بیدار شود،
گفت: خداوندا! رحمتت را مى‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن كسى است كه در شب قدر به مسكینان رحمت كند.
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مى‏خواهم فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر صدقه‏اى بدهد.
گفت‏: خداوندا! از درختان بهشت و از میوه‏هایش مى‏خواهم، فرمود: آنها از آن كسى است كه در شب قدر تسبیحش را انجام دهد.
گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مى‏خواهم، فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر استغفار كند.
گفت‏: خداوندا خشنودى تو را مى‏خواهم، فرمود: خشنودى من از آن كسى است كه در شب قدر دو ركعت نماز بگذارد.

توضیح:
لیلة القدر شبى است كه قرآن نازل شده است و ظاهراً مراد به قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است. خداى تعالى در آن شب حوادث یكسال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏نماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مى‏سازد.


پى نوشتها:
1- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 256.
2- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 262.
3- مستدرك الوسائل، ج 7 صفحه 458.
4- مستدرك الوسائل، ج 7 صفحه 456.
 
  • Like
واکنش ها: faer

Y@S

عضو جدید
ممنون.التماس دعا:gol:



خوشا آنان که از حق برگرفتند

از این پس عشق را در برگرفتند

خوشا آنان که در شام ‏شب قدر

کتاب الله را بر سر گرفتند​
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


امشب تمام آینه ها را صدا کنید .
گاه اجابت است رو به سوی خدا کنید .
ای دوستان آبرودار در نزد حق
در نیمه شب قدر دعا کنید ...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من علیم که خدا قبله نما ساخت مرا
جز خدا ورسول وفاطمه کس نشناخت مرا
من که یکباره در از قلعه خیبر کندم
داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا

شهادت امام متقیان امام علی ع تسلیت ...



 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


شب قدر
شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو
شدم تا مست دانستم كه هستم ای خدا با تو

در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو می‌خواهم
تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو

مخواه از من كه هرگز راه عقل و عافیت پویم
كه من دیوانه از روز الستم ای خدا با تو

دویدم سال‌‌ها اما به دور افتادم از كویت
چو افتادم ز پا در خود نشستم ای خدا با تو

سر از خاك زمین تا برگرفتم عشق ورزیدم
ولی آزاد از هر بند و بستم ای خدا با تو

تو هر جا جلوه كردی من تو را دیدم پرستیدم
به هر صورت جمالی می‌پرستم ای خدا با تو



 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

بگذار تا بميرم در اين شب الهي
ورنه دوباره آرم رو روي روسياهي
چون رو كنم به توبه، سازم نوا و ندبه
چندان كه باز گردم گيرم ره تباهي
چون رو كنم به احياء، دل زنده گردم اما
دل مرده مي‏شوم باز با غمزه گناهي
گرچه به ماه غفران بسته است دست شيطان
بدتر بود ز ابليس اين نفس گاه گاهي
اي كاش تا توانم بر عهد خود بمانم
شرمنده‏ام ز مهدي وز درگهت الهي
تا در كفت اسيرم قرآن به سر بگيرم
چون بگذرم ز قرآن اُفتم به كوره راهي
من بندگي نكردم با خويش خدعه كردم
ترسم كه عاقبت هم اُفتم به قعر چاهي
با اينكه بد سرشتم با توست سرنوشتم
دانم كه در به رويم وا مي‏كني به آهي
اي نازنين نگارا تغيير ده قضا را
گر تو نمي‏پسندي تقدير كن نگاهي
دل را تو مي‏كشاني بر عرش مي‏كشاني
بال ملك كني پهن از مهر روسياهي
دل را بخر چنان حُر تا آيم از ميان بُر
بي عجب و بي تكبّر از راه خيمه گاهي
امشب به عشق حيدر ما را ببخش يكسر
جان حسين و زينب بر ما بده پناهي
آخر به بيت زينب بيمار دارم امشب
از ما مگير او را جان حسن الهي
در اين شب جدايي در كوي آشنايي
هستم چنان گدايي در كوي پادشاهي


 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زیندو یکی در دل جانان اثری
خرم ان روز که از این قفس تن برهم
به هوای سر کویت بزنم بال و پری
در هوای تو به بی پا وسری شهره شدم
یافتم بر سر کوی تو عجب پا و سری
انچه خود داشتم اندر سر سودای تو رفت
حالیا بر سر راهت منم و چشم تری
سالها حلقه زدم بر در میخانه عشق
تا بروی دلم از غیب گشودند دری
خبر اهل خرابات مپرسید از من



 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای دوست مرانم زه در خویش خدا را
کز پیش نرانند شهان خیل گدا را
باز ای که تا فرش کنم دیده به راهت
حیف است که بر خاک نهی ان کف پا را
از دست مده باده که این صیقل ارواح
بزداید از ایینه دل زنگ ریا را
هرگز نبری راه به سر منزل الا
تا مرحله پیما نشوی وادی لا را
چون دور به عاشق برسد ساقی دوران
در دور تسلسل فکند جام بلا را
آتش به جهانی زند ار سوخته جانی
بر دامن معبود زند دست دعا را
طوفان بلا آمد و بگرفت در و دشت
چون نوح برافراشت به حق دست دعا را
از درد منالید که مردان ره عشق
با درد بسازند و نخواهند دوا را
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شب قدر در نگاه حضرت امام خامنه ای

شب قدر در نگاه حضرت امام خامنه ای

شب قدر در نگاه رهبر انقلاب حضرت امام خامنه ای





بیانات رهبری در خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران 15/8/1383

امروز _ بیست و یكم ماه رمضان _ بنا بر احتمال فراوان، هم روز قدر است، هم روز شهادت امیرالمومنین (علیه‌الصلاة والسلام) است. دیشب یكی از سه شب ممتاز در دوران سال بود؛ شب‌هایی كه محتمل است شب قدر باشند. تنزل ملائكه‌ الهی و تنزل روح در مثل دیشب یا یكی از دو شب دیگر اتفاق افتاده است یا می‌افتد. خوشا به حال كسانی كه با فرود فرشتگان الهی توانستند روح خود را فرشته‌گون كنند. حضور ملائكه‌ الهی در روی زمین و در میان ما مردم، كه فرمود: «تنزل الملائكة‌ و الروح فیها باذن ربهم من كل امر» باید بتواند ما را به نزدیك شدن به خلق و خوی فرشته‌گون كمك كند. یقینا در میان بندگان خدا كسانی بوده‌اند كه دیشب را شب خوبی گذرانده‌اند و چشم حقیقت بین و روح حقیقت یاب آنها حقایق شب قدر را ادراك كرده است. شاید كسانی فرشته‌ها را به چشم دیده باشند. شما مردم عزیز هم در همه جا شب نوزدهم و شب بیست و یكم و ان شاءالله شب بیست و سوم را ساعات خوبی گذراندید و می‌گذرانید. می‌بینیم كه مردم ما، جوان‌های ما، زن و مرد ما با این شب‌ها حقیقتا قصد پالایش خود را دارند؛ دل‌ها نرم می‌شود، چشم‌ها اشكبار می‌شود، روح‌ها لطیف می‌شود؛ روزه هم كمك كرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا كنیم و بكوشیم از این شب‌ها برای عروج معنوی خود استفاده كنیم؛ چون نماز معراج و وسیله‌ عروج مومن است. دعا هم معراج مومن است. شب قدر هم معراج مومن است.
شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی كه مرحوم «محدث قمی» نقل می‌كند. سوال كردند كه كدام یك از این سه شب _ یا دو شب بیست و یكم و بیست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است كه انسان، دو شب _ یا سه شب _ را ملاحظه‌ی شب قدر كند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ كسانی بوده‌اند كه همه‌ی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می‌آوردند و اعمال شب قدر را انجام می‌دادند! قدر بدانید. این روزها را قدر بدانید.

كاری كنیم عروج كنیم و از مزبله مادی كه بسیاری از انسان‌ها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می‌توانیم، خود را دور كنیم. دلبستگی‌ها، بدخلقی‌ها، خلقیات غیرانسانی، ضد انسانی، روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم.


بیانات ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران 23/8/1382

یك جمله‌ كوتاه در باب اهمیت لیلةالقدر عرض كنم؛ علاوه بر این كه از جمله‌ قرآنی «لیلة‌القدر خیر من الف شهر» می‌شود فهمید كه از نظر ارزشیابی و تقویم الهی، یك شب برابر هزار ماه است. در دعایی كه این روزها می‌خوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذكر می‌كند: یكی تفضیل و تعظیم روزها و شب‌های این ماه است بر روزها و شب‌های ماه‌های دیگر، یكی وجوب روزه در این ماه است، یكی نزول قرآن در این ماه است و یكی هم وجود لیلة‌القدر در این ماه است. یعنی در این دعای ماثور، لیلة‌القدر را عدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده می‌كنیم. بنابراین قدر لیلة‌القدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و كاری كرد كه ان‌شاءالله قلم تقدیر الهی در شب‌های قدر برای كشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آن چنان كه شایسته‌ مردم مومن و عزیز ماست، رقم بزند.






بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران 1/09/1381

امیرالمؤمنین علیه‌الصلاة ‌والسلام زندگی خود را _ زندگی‌ای كه هر ساعتش به قدر عمرها ارزش داشت _ وقف كردند برای این كه جامعه را در زمان خود، و جامعه‌ اسلامی و بشری را در طول تاریخ هدایت كنند و بسازند. خوشبختانه ملت‌ ما، ملت علوی است و معتقد و مرید و عاشق امیرالمومنین علیه‌الصلاة والسلام است. لازمه‌ این محبت این است كه كلمات آن بزرگوار را آویزه‌ی گوش كنیم؛ اینها را فقط یك توصیه‌ خشك و خالی به حساب نیاوریم؛ برای عمل، آنها را در پیش روی خود قرار دهیم و تصمیم بگیریم. آن بزرگوار در این راه مجاهدت كردند و در همین راه هم به شهادت رسیدند.

«قتل فی محراب عبادته لشده عدله»؛ عدالت او موجب شهادت او شد. پایبندی واقعی و صادقانه و صمیمی او به عدالت و مبنای اصلی كه آن بزرگوار در همه دوران حكومتشان آن را دنبال می‌كردند موجب شد جانشان در معرض این تهدید قرار گیرد و خون مباركشان در محراب عبادت ریخته شود. ما در زیارت عاشورا به امام حسین علیه‌الصلاة والسلام عرض می‌كنیم:

«السلام علیك یا ثارالله و ابن‌ ثاره»؛ یعنی مثل خون اباعبدالله علیه‌السلام، صاحب خون امیرالمومنین علیه الصلاة والسلام هم خداوند متعال است؛ چون این خون هم در راه احقاق حق و احیای عدالت بر زمین ریخته شد. همه باید به احترام این خون پاك و آن شخصیت عظیم و قدسی و آن ولی اعظم الهی سعی كنیم این فرمایش‌ها و توصیه‌ها را كه خطاب به ما هم هست، در عمل خودمان رعایت كنیم.


بیانات ایشان در خطبه‌های نمازجمعه تهران در دی ماه 1376

شب قدر فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی كنید. حال كه خدای متعال به من و شما میدان داده است كه به سوی او برگردیم، طلب مغفرت كنیم و از او معذرت بخواهیم، این كار را بكنیم، والا روزی خواهد آمد كه خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون.» خدای نكرده در قیامت، به ما اجازه‌ِ عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمی‌دهند كه زبان به عذرخواهی باز كنند؛ آن جا جای عذرخواهی نیست. این جا كه میدان هست، این جا كه اجازه هست، این جا كه عذرخواهی برای شما درجه می‌آفریند، گناهان را می‌شوید و شما را پاك و نورانی می‌كند، از خدای متعال عذرخواهی كنید. این جا كه فرصت هست، خدا را متوجه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبت‌ الهی را متوجه و شامل حال خودتان كنید. «فاذكرونی اذكركم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل كشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل كشورهای اسلامی دعا كنید.

امروز كه خدای متعال اجازه داده است كه شب به زاری، تضرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز كنید، اظهار محبت نمایید و اشك صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشم‌هایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والا روزی هست كه خدای متعال به مجرمین بفرماید:‌ «لاتجاروا الیوم »؛ بروید، زاری و تضرح نكنید، فایده‌ای ندارد: «انكم منا لاتنصرون.» این فرصت، فرصت زندگی و حیات است كه برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصت‌ها ایامی از سال است كه از جمله‌ آنها ماه مبارك رمضان است و در میان ماه مبارك رمضان، شب قدر!

شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی كه مرحوم «محدث قمی» نقل می‌كند. سوال كردند كه كدام یك از این سه شب _ یا دو شب بیست و یكم و بیست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است كه انسان، دو شب _ یا سه شب _ را ملاحظه‌ی شب قدر كند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ كسانی بوده‌اند كه همه‌ی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می‌آوردند و اعمال شب قدر را انجام می‌دادند! قدر بدانید. این روزها را قدر بدانید.

شب‌های قدر را حقیقتا قدر بدانید. قرآن صریحا می‌افزاید: «خیر من الف شهر»؛ یك شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است كه ملائكه نازل می‌شوند. شبی است كه روح نازل می‌شود. شبی است كه خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیت الهی بر انسان‌هاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دل‌ها و جان‌ها و جسم‌ها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل كشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل كشورهای اسلامی دعا كنید.
امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولی عصر، ارواحنا‌ فداه، توجه كنید؛ به در خانه‌ی خدا _ مسجد _ بروید و به بركت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.

كشورهای اسلامی چقدر مشكلات دارند! حل آن مشكلات را از خدا بخواهید. برای همه انسان‌ها دعا كنید. برای هدایت انسان‌ها، برای خودتان، برای زندگیتان، برای مسئولین‌تان، برای كشورتان، برای گذشتگانتان و برای آن چیزی كه می‌خواهید خدای متعال به شما بدهد، دعا كنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. بنده هم از همه شما برادران و خواهران عزیز، در شب‌های مبارك قدر، ملتمس دعا هستم.


بیانات ایشان در خطبه‌های نماز جمعه تهران 7/1/1371

من به همه‌ شما مردم عزیزمان توصیه می‌كنم، امشب را كه شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرع، توبه و انابه و توجه به پروردگار، جزو وظایف همه‌ ماست. مشكلات عمومی مسلمین، مشكلات كشور، مشكلات شخصی‌تان و مشكلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح كنید. از خدای متعال توجه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجه بخواهید.

امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولی عصر، ارواحنا‌ فداه، توجه كنید؛ به در خانه‌ی خدا _ مسجد _ بروید و به بركت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.






اللهم صل علی محمد(ص) و آل محمد(ص) و عجل فرجهم

اللهم کن لولیک الفرج

یاعلی​
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
موسی (علیه السلام)گفت:
خداوندا! مى ‏خواهم به تو نزدیك شوم، فرمود: قرب من از آن كسى است كه شب قدر بیدار شود،
گفت: خداوندا! رحمتت را مى ‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن كسى است كه در شب قدر به مسكینان رحمت كند.
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مى ‏خواهم فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر صدقه ‏اى بدهد.
گفت‏: خداوندا! از درختان بهشت و از میوه ‏هایش مى‏ خواهم، فرمود: آنها از آن كسى است كه در شب قدر تسبیحش را انجام دهد.
گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مى‏ خواهم، فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر استغفار كند.
گفت‏: خداوندا خشنودى تو را مى‏ خواهم، فرمود: خشنودى من از آن كسى است كه در شب قدر دو ركعت نماز بگذارد.
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی


شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی


لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی




الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو





 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]بُغض آسمان[/h]

آسمان، بغض کرده بود و ستاره ها از نگاه به صورت چروکیده اش شرم داشتند. هیچ صدایی نمی امد و تاریخ محکم گوشهای خود را می فشرد تا صدای آخرین نجوای او را نشنود. آهنگ رفتن به سوی مسجد کرد. برخاست و کمربندش را محکم تر بست. اولین گام را که برداشت، زمین و زمان به التماس افتاد. گویا ذرات هستی را آرزویی جز ماندن او نبود. اول از همه چفت در بود که دست نیاز و التماس به سویش دراز کرد و کمربندش را گرفت. مرد، لحظه ای ایستاد و با خود و او گفت: کمرت را برای مرگ محکم تر ببند.
... گره شال را محکم تر گره زد و بر آستانه در ایستاد. مرغان ناخفته، شب که صدا در گلویشان شکسته بود به سویش دویدند، همهمه ای حیاط خانه را برداشت؛ همهمه ای که سوگی بزرگ در پی داشت. مرغان به سویش دویدند و پایین ترین گوشه لباسهایش را به منقار خود گرفتند. لابه ها و التماسها، همهمه ها و زمزمه های مرد در هم تنیده شد و آوایی جان فرسا را نواخت که دل صبورترین سنگهای هستی را لرزاند. آوایی که هنوز به گوش تاریخ نرسیده بود... و این ها همه موسیقی سوگی بود که پیش از واقعه نواخته می شد.
... مرد از خانه بیرون شده و با گامهایی استوار به سوی مسجد به راه افتاد. طنین گامهای مطمئن اش همه نفسها را در سینه حبس کرد. اول از همه نفس دورترین ستاره ها را که از شبِ او و بیداریهایش خاطره داشتند. موسیقی سوگ زیر ضرباهنگ گامهایش حماسی تر شد و قلب تاریخ را بیشتر به تپش انداخت. سینه فراخ زمین جمع شده بود و دوشیزه شیون ناله های خود را با موسیقی سوگ و ضرباهنگ محکم آن هماهنگ تر نمود.
ناله هایش سوزناک تر شد. فرشتگان با دست، دهان خود را می فشردند تا صدای شیون شان ارکان عرش را نلرزاند و پایه های آن را فرو نریزد. بغض، راه بر گریه شان بسته بود و سکوت شان بلندترین فریاد شده بود و بیم آن می رفت که نعره همه آزاد شود و زمین و زمان را به هم بدوزد. همگی آرزوی نیستی داشتند تا آن لحظه را شاهد نباشند و فقط خدا بود که می دید و مرد، که هیچ نمی گفت.
شهر در قیرگون شب بیشتر فرو رفت و دشنه سوگ به انتها رسید. اما همچنان چشم و گوشهایی سنگین در خواب بودند، مرد با حالتی دگرگون راه برگشت را در پیش گرفت، زمین زیر پایش نرم شده بود و کوچه گامهای کشیده و لرزان را بر سینه خود حس می کرد؛ گامهایی که با هر فرود مایه ای گرم و سرخ را به کام خشک خاک می نشاند​

مسیر مسجد به انتها رسید و جمله ای همه بغضها را ترکاند؛ بغض گلوهایی را که هرگز با گریه آشنا نبود: «فزت و رب الکعبه»
ترس وجود یتیمان شهر را فرا گرفت؛ چروک صورت مادران آنان بیشتر نمایان شد و گیسوانشان سپیدتر و سپیدتر و سپیدتر...
شهر در قیرگون شب بیشتر فرو رفت و دشنه سوگ به انتها رسید. اما همچنان چشم و گوشهایی سنگین در خواب بودند، مرد با حالتی دگرگون راه برگشت را در پیش گرفت، زمین زیر پایش نرم شده بود و کوچه گامهای کشیده و لرزان را بر سینه خود حس می کرد؛ گامهایی که با هر فرود مایه ای گرم و سرخ را به کام خشک خاک می نشاند. ضرباهنگ سوگ تغییر کرده بود؛ کشیده و موزون؛ شکسته و غمگون؛ آرام و آرام آن گونه که ستاره ها سیر او را دیدند و نسیم بر محاسن خاکستری اش وزید.
...به درِ خانه که رسید چراغ گامهایش خاموش شد و نگاهش از فروغ افتاد. در به رویش باز شد و دوشیزه سوگ نوایی دیگر در پرده کرد. دختران و پسران به استقبالش دویدند و مرغان با دیدن او خاطر پرواز را برای همیشه از یاد ستردند. دستهایش را بر آستانه در قرار داد و آرام به داخل چمید. وارد حجره شد و بر بستر غنود که دیگر از آن برنخاست. مرد به خوابی آرام فرو رفت و پس از آن خواب، شهر هرگز خواب خوش ندید. صدای زمزمه های نیایش گون و راز آلود و نیازوش او کابوسی شد در چشمهای خواب زده و خون گرفته شهر؛ شهری که بوف شوم نیرنگ تا همیشه بر دیوار خرابه هایش نشست آن گاه که مرغ حق از خیال شهر پر کشید؛ شهری که پس از آن طعنه ها بازدمی خاکستری شد بر دهانها و فضای شهر را تیره و تار کرد و مردم شهر را یکسره سیاه. مرغ حق از خیال سیاه شهر پر کشید و تا بام بهشت و تا پیشواز مادر یاسها بال گشود.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]بابای کوفه[/h]

گم می شود در غربت شب های کوفه
در لابلای نخلها، تنهای کوفه
کوه است کوه اما دگر از پا نشسته
سر می کند در چاه غم دریای کوفه
خسته شده از سُستی این قوم صد رنگ
خسته شده از شاید و امّای کوفه
با نان و خرما می رود کوچه به کوچه
اما چرا نفرین؟ مگر مولای کوفه ...
جز جود و رحمت از امام ما چه دیدند؟
ای وای از نامردمان ای وای کوفه
یارب بگیر از قدر نشناسان علی را
سر آمده صبر از ملالت های کوفه
مانند چشمانش دل عالم گرفته
آماده‌ی رفتن شده آقای کوفه
اما نگاهش بی کران بی کسی هاست
دلشوره دارد از غم فردای کوفه
روزی که می آید به شهر نانجیبان
با دست بسته، جان به لب، زهرای کوفه
روزی که خون می بارد از چشمان غیرت
از طعنه های تلخ و جانفرسای کوفه
بر روی نی سوی لب غرق به خونی
سنگ بلا می بارد از هر جای کوفه
می میرد از اندوه گوش و گوشواره
دارد خبر از بغض بی پروای کوفه
می پرسد از راه نجف طفل یتیمی
ذکر لبش: بابای من! بابای کوفه!
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]ای ظهیر فُلک نجات[/h]


دل که عاشق شود شرر دارد
آتش از حال ما خبر دارد
عاشقی قصه ای است دیرینه
که دو صد لیکن و اگر دارد
هر که مست است مثل انگور است
چون که او هم لباس تر دارد
ما که رندیم و باده نوش چه غم
گر کسی جا نماز بردارد
آن که حال مرا نمی داند
چه نصیب از دل و جگر دارد
نکشم پا ز آستانه دوست
سائلش ز آن که تاج سر دارد
لب من در ترّنم یادش
ذکر او هر شب و سحر دارد
عَجَز الواصفون عَن صفتک
ما عَرفناک حقّ معرفتک
السلام ای حقیقت ایمان
ای رسول زمین امام زمان
یا علی ای حدوث را ممکن
یا علی ای وقوع را امکان
با تو هر لحظه می شود صادر
بر خلایق ز مهدی ات فرمان
لب لعل تو چشمه احیا
چشم پاک تو چشمه حیوان
موی تو لیلة المبیت من است
کاش جای دلم شوم قربان
تویی آن شیر کز دم تیغت
دشمن و دوست می شود نهان
دشمن از ترس می رود به خفا
دوست بهر نظر شود پنهان
جای باران سر از هوا ریزد
ذو الفقارت اگر دهد جولان
شیعیان را به جای خون باشد
حبّ زوج بتول در شریان
ما همه در صفیم بذلی کن
که قبول خدا شود قربان
ماه میلاد توست ماه رجب
گاه میعاد توست در رمضان
پای بوس تو ماه ذی القعده
دست بوست محرّم و شعبان
می سزد گر محبّ تو ز شعف
دف به کف در نجف کند طغیان
هم? انبیا به وسع وجود
چیده اند از درخت تو ایمان
مصطفی نیز در میان همه
شرح داماد کرده در قرآن
ای که در یک شب از کرامت خویش
در چهل خانه بوده ای مهمان
جای دارد که از نزول شما
هر پدر صد پسر کند قربان
سخت گیری مکن به سائل خویش
رد مکن این شکسته را آسان
هست روز جزا و وقت حساب
حبّ تو در صحیفه ام عنوان
بی تو جنت جهیم پر آتش
با تو دوزخ بهشت بی پایان
ای که از کعبه گشته ای ظاهر
شد در این کار نکته ای پنهان
ضلع تسبیح را شکستی تو
ز آن که تسبیح بر تو شد تبیان
بطن سبحان ربّی الاعلی
هست تقدیس زاده عمران
می کشم نعره از جگر شب و روز
تا نصیم شود ز حق غفران
عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حقّ معرفتک
یا علی ای امیر هر میقات
یا علی ای ظهیر فُلک نجات
این محال است که شوی موصوف
ز آن که تو برتری ز حدّ صفات
در مثل رشحه غمت دجله
در بزرگی ترنّم تو فرات
دوستانت کلیددار بهشت
عاشقان تو رشته دار حیات
جای دارد که منکران تو را
جا ببخشند در جهان ممات
ای کریم مدینه و مکّه
ای جوان مرد کوفه در خیرات
یک ابوذر کفایت است که ما
بر کرامات تو کنیم اثبات
ای که دادی به دست سلمانت
جلوه طور را به پیر برات
مالک اشتر تو را باید
خواند مجموعه همه ملکات
کوی آشفتگان تو مشعر
صف دلدادگان تو عرفات
همه مردم تو را به حکم بنون
جمله زن ها تو را به حکم بنات
هر یکی از نوادگان تو را
می توان خواند حاکم عرصات
همسر توست شیشه ای نازک
خاندان تو در مثل مشکات
تویی آن روزه دار تابستان
در زمستان تویی امیر صلات
در تصرف به ما ز ما اولی
صاحب مال ما ز خمس و زکات
بر تو از ما ز خالق تو درود
بر تو از ما ز فاطمه صلوات
گر درختان قلم شوند همه
آب ها گر همه شوند دوات
می سزد گر نویسم این جمله
تا قیامت به قامت صفحات
عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک
یا علی ای سرادق توحید
ای امیر فرشته در تجرید
یکی از طائفان تو افلاک
یکی از حائران تو خورشید
ما که مُردیم از جدایی تو
پس مکن این فراق را تمدید
یا علی ای قدیم تر ز قدیم
یا علی ای جدید تر ز جدید
تویی آن آفتاب لم یزلی
که به خود از وجود خود تابید
غیر تو هیج کس وجود نداشت
چشم تو وا شد و علی را دید
نخل ها را به آب دیده بند
تا که از غصه رو کنند به عید
خانه جان من ز بت پر شد
ای تبردار فتح کعبه رسید
با تو هر کس که در جدل افتاد
گردن خود نهاد زیر حدید
از پدر می رسد پسر را فیض
از تو دارد حسین نام شهید
می رسد از محیط بر گوشم
که همه گفته اند بی تردید
عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک
جگر اهل درد خرّم باد
دل اهل مراد بی غم باد
ماه فضل است و عارفان جمع اند
تا ابد جمعتان منظم باد
فخر حوّا از کعبه بیرون شد
باز روشن دو چشم آدم باد
پدر کعبه کعبه را بشکافت
پر بکا دیدگان زمزم باد
هر کجا طفل شیر خواری هست
آب خوردن بر او مقدم باد
کربلا خشک شد بهر حسین
چشم اهلش همیشه پر نم باد
قهر کرده فرات از اصغر
دست عباس سوی پرچم باد
روی دست پدر پسر جان داد
همه ماه ها محرّم باد
عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]کعبه ای به نام شب قدر[/h]


شبانگاهان که خورشید رخ در نقاب غروب می کشد و تاریکی دامن می گسترد، مرگ رنگ فرا می رسد، رنگ ها که درروز تمام چشم راپر می کردند ودیدن ورای آن را مانع می شدند، با رفتن خورشید ، رخت بربسته ، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. رنگ ها خود پوشاننده حقایقند . ولی تاریکی درغیاب رنگ ، اسرار را هویدا می سازد البته نه برای همگان که برای خاصان. شب قدر که شاه شب همه ایام است رستن از تمام رنگ ها و وابستگی ها و پیو ستن به حقیقت و بی رنگی است. " شب است خلوت توحید وروز شرک وعدد "
به یاد آوریم آیاتی از قرآن کریم را که پیامبر را به تهجد و بیداری در شب فرا می خواند.
" یا ایها المزمل ، قم اللیل الا قلیلا نصفه اوانقص منه قلیلا ( قرآن کریم مزمل آیات 1 الی 3)
ای رسولی که در جامه خفته ایی، هان شب را به نماز وطاعت خدا بر خیز مگرکمی، که نصف یا چیزی کمتراز نصف باشد (به استراحت بپرداز)"
این چه شگفتی است دربیداری شب که خداوند ، حیببش را با دستور موکد ومستقیم بدان رهنمون می سازد؟
" بدانک آب حیات اندرون تاریکیست
چه ماهیی که ره آب بسته ایی برخود؟...
درون کعبه شب یک نماز صد باشد
زبهر خواب ندارد کسی چنین معبد"1
اگر یک شب عادی ( غیر از شب قدر) یک نمازرا در کعبه خود صد نمازکند، شب قدر که از هزار ماه بهتر است چگونه است؟ در نظر داشته باشیم که توصیفات خداوند با توصیفات آمیخته با اغراق و تعارف ما بس متفاوت است. خداوند در قرآن کریم فرموده : "لیله القدر خیر من الف شهر "( قدر،3) و پیش از آن متذکر شده است " وما ادرئک ما لیله القدر " (قدر،2)
ما را بر عظمت و شناسایی آن راهی نیست ، تنها می توان درزیر باران رحمت "لیله القدر" ایستاد تا برما ببارد و جانهایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد.
" انزل من السماء مآء فسالت اودیه بقدرها ( خداوند آبی را از آسمان نازل کرد، پس جوی ها هر کدام به تناسب ظرفیت خود آب گرفته به حرکت در آمدند( رعد،17) ... برحسب معنای باطن، مراد از باران هر رحمتی است که از جانب خدا بر انسان فرود می آید ودر شریان های جانش قرار گرفته او را به حرکتی هماهنگ با هستی درمی آورد ... )2
از سوی ائمه اطهار و بزرگان دین شب زنده داری و احیاء لیالی قدر بسیار سفارش شده است، آیا در این شب ماهستیم که بیداریم یا این شب قدر است که ما را بیدارنگه می دارد؟ آیا دراین شب جسم بیدار، ما را به مقصود می رساند یا آنکه بیداری جان باید تا راه نمایان گردد؟
چشم سر را باید بیدار داشت تا چشم جان بیداری و بینایی یابد ، دل از بندها برهد و پرده ها از دیده گان فرو افتد . آیا درتمام لیالی قدری که ما سپری کرده ایم این فرآیند ، این بینایی برما حاصل شده است؟ و ما چه زیانکاریم اگر از شب قدر تنها بیداری چشم نصیبمان شود و راهی به ورای آن ، بر اقلیم جان نیابیم.
مخسب ای یار مهمان دارامشب
که تو روحی و ما بیمار امشب
برون کن خواب را ازچشم اسرار
که تا پیدا شود ،اسرار امشب
اگرتو مشتریی ، گرد مه گرد
به گرد گنبد دوار امشب...
ترا حق داد صیقل تا زدایی
زهجرازرق زنگار امشب...
زهی کرو فرو اقبال بیدار
که حق بیدار و ما بیدارامشب
اگرچشمم بخسبد تا سحر گه
زچشم خود شوم بیزار امشب" 3
می گویند دراین شب قرآن از لوح محفوظ بربیت المعمور نازل شده است و پس از آن بر قلب پیامبر، می گویند دراین شب سرنوشت تمام جهانیان بر قطب عالم امکان عرضه می شود، می گویند دراین شب فرشتگان نازل می شوند و بر گرد امام عصر طواف می کنند ، می گویند دراین شب فرشتگان از کنار هیچ مومنی عبور نمی کنند جزآنکه برا و سلام کنند ، می گویند دراین شب سکینه و آرامش برتمام کائنات حکمفرماست ، می گویند از شب تا به سحر، نعم والطاف خداوند است که بربندگانش نازل می شود...
و با این همه ما از شب قدر چه می دانیم که چه بزرگ است ؟ خطاب " ما ادرئک " ماهستیم نه رسول الله که او شهر علم است ، ولی بی گمان راه دانستن مسدود نیست .
ای خداجان را پذیرا کن ز رزق پاک خویش
بی تردید ، دانستن ، فهمیدن ، ایمان آوردن و چشم جان گشودن و دل صافی یافتن ، رزق های پاک خداوندند. امید که در شبی چنین بزرگ ازاین نعم بی بهره نمانیم.
[h=2]پی نوشت ها :[/h]1- کلیات دیوان شمس. کاسبی ، عزیزالله ص 380
2- طالقانی ، سید هدایت الله برکرانه ... ص 157
3- دیوان شمس کاسبی ،عزیرالله ص
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز








تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی


شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی




لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


2- تقدیر امور


در نام‏گذاری شب قدر بیان‌های مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لَیْلَةُ الْعَظَمَة» (4) گرفته‌‏اند؛ چرا كه قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیه‏ای می‏خوانیم:
«ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ»(5) ؛ «قدر ندانستند (و نشناختند) خدا را آنگونه كه حقّ عظمت او بود.»

«قدر» به معنای تقدیر و اندازه‌‏گیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تأیید می‏كند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی می‏گوید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ اَیْ لَیْلَةٌ قَیَّضَها لِأُمُورٍ مَخْصُوصَة » (6)؛ شب قدر یعنی شبی كه (خداوند) برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرّر] نموده است.» و قرآن كریم می‏فرماید: در آن شب «یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكیمٍ» (7) «هر كاری بر طبق حكمت [خداوند] جدا (و تعیین و تنظیم) می‏گردد.»


و امام صادق علیه‏ السلام فرمود: «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ (8)؛ « تقدیر امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا ‏آن در شب بیست و سوم صورت می‏گیرد.»

و امام رضا علیه ‏السلام فرمود: «... یُقَدَّرُ فیها ما یَكُونُ فی السَّنَةِ مِنْ خَیْرٍ اَوْ شَرٍّ اَوْ مَضَرَّةٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ رِزْقٍ اَوْ اَجَلٍ وَ لِذلِكَ سُمِّیَتْ لَیْلَةُ الْقَدْر (9)؛ در آن شب (قدر) آنچه كه در سال واقع می‏شود، تقدیر و اندازه‌‏گیری می‏شود، از نیكی و بدی و سود و زیان و روزی و مرگ. به همین جهت نیز شب قدر شب اندازه‌گیری نامیده شده است.»

و طبق روایات فراوانی (10) سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشی‌ها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، بر اساس استعدادها و لیاقت‌ها، رقم می‏خورد، و این تقدیر حكیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری» به وجود نمی‌‏آورد. می‏توان بین تمام اقوال این گونه جمع كرد كه در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسمانی، تقدیرات یك سال مشخص و بر قلب حجّت زمان علیه‏السلام عرضه می‏شود.
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قلب ماه های سال....ماه رمضانه.............
قلب ماه رمضان هم شبهای قدر............
شب قدر....شبی نزول بهترین کتابها بر بهترین انبیا................
شب شهادت بهترین اوصیا...........
پس بیایید در این شبها همدیگر را دعا کنیم.............
دوستان مهربونم.............
التماس دعا
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

علائم و منزلت لیلة القدر در احاديث

حدیث:
قال الباقران علیهما السلام:
سالته عن علامة لیلة القدر، فقال: علامتها ان یطیب ریحها، و ان كانت فى برد دفئت، و ان كانت فى حر بردت فطابت. (1)
ترجمه:
(محمد بن مسلم) از علامت لیلة القدر پرسید؟ پس امام (ع) فرمود: علامت لیلة القدر این است كه بوى خوشى از آن پخش مى‏شود، اگر در سرماى (زمستان) باشد گرم و ملایم مى‏گردد، و اگر لیلة القدر در گرماى (تابستان) باشد خنک و معتدل و نیكو مى‏گردد.

توضیح:
علامه طباطبائى در علایم شب قدر مى‏گوید: روایات در معنى و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است، در بعضى از آن روایات علامت هایى براى شب قدر ذكر كرده از قبیل اینكه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏كند و هواى آن روز معتدل است. (المیزان، ج 40، ص 332)


حدیث:
قال ابو عبد الله علیه السلام:
لیلة القدر فى كل سنة و یومها مثل لیلتها. (2)

ترجمه:
شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مى‏باشد.

حدیث:
قال النبى (صلى الله علیه و آله):
ان انا ادركت لیلة القدر فما اسال ربى؟ قال (ص): «العافیة‏». (3)

ترجمه:
به پیامبر(ص) گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت كنم؟ فرمود: «عافیت را».

حدیث:
قال موسى (علیه السلام): الهى ارید قربك، قال: قربى لمن استیقظ لیلة القدر،
قال: الهى ارید رحمتك، قال: رحمتى لمن رحم المساكین لیلة القدر،
قال: الهى ارید الجواز على الصراط، قال: ذلك لمن تصدق بصدقة فى لیلة القدر،
قال: الهى ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلك لمن سبح تسبیحه فى لیلة القدر،
قال: الهى ارید النجاة من النار، قال: ذلك لمن استغفر فى لیلة القدر،
قال: الهى ارید رضاك، قال: رضاى لمن صلى ركعتین فى لیلة القدر. (4

ترجمه:
موسی (علیه السلام)گفت:
خداوندا! مى‏خواهم به تو نزدیك شوم، فرمود: قرب من از آن كسى است كه شب قدر بیدار شود،
گفت: خداوندا! رحمتت را مى‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن كسى است كه در شب قدر به مسكینان رحمت كند.
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مى‏خواهم فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر صدقه‏اى بدهد.
گفت‏: خداوندا! از درختان بهشت و از میوه‏هایش مى‏خواهم، فرمود: آنها از آن كسى است كه در شب قدر تسبیحش را انجام دهد.
گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مى‏خواهم، فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر استغفار كند.
گفت‏: خداوندا خشنودى تو را مى‏خواهم، فرمود: خشنودى من از آن كسى است كه در شب قدر دو ركعت نماز بگذارد.

توضیح:
لیلة القدر شبى است كه قرآن نازل شده است و ظاهراً مراد به قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است. خداى تعالى در آن شب حوادث یكسال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏نماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مى‏سازد.


پى نوشتها:
1- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 256.
2- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 262.
3- مستدرك الوسائل، ج 7 صفحه 458.
4- مستدرك الوسائل، ج 7 صفحه 456.
 
بالا