یک لحظه سکوت و یک فاتحه هدیه...

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
وچقدر دیر شناختمت،همیشه برایم قاب عکسی بودی که مادر بی آوا و آرام ارام برایت اشک می ریزد و دل تنگی اش را در گلزار شهدا در کنار تو تسکین میداد
شاید بارها از کنارم گذشته ای و من ندیدمت شاید بارها دستانم را گرفته ای و از غرق شدن در مرداب نجاتم داد ه ای و من نفهمیدم
امروز بعد سالها قاب عکس خانه مان جان گرفت ومن تو را در دریای محبت دوستان یافتم ،پاسگاه زید عزیز دلم را لرزاند
گرچه به تو نزدیک بودم اما هیچ وقت نشناختمت چرا که خاطراتم خالی از تو بود و امروز پرم از رمضان 61 شب لیله القدر و وداعت با زندگی
قصه ی شهادتت آتشی زد بر دلم چه غریبانه تو دوستانت پرواز کردید و دنیا را در ثانیه ثانیه دلتنگی رها کردید
انگار ملائک بالهای خود را در زیر پیکرهای پاک پاکتان گشوده بودند تا سبک بالی عاشقیتان را درلیلة القدرعملیات رمضان به دست
حسین برسانند آری تا کربلا راهی نمانده بودند شما برگزیدگان تاریخ خدا بودیدو حسین شما را در معراج عشق خود پذیرفت
چقدر موفقیت نزدیکتان بود و شکسته شدید وچه زیبا بال در بال کبوتران حرم انس افکندید و هم چون مولایمان علی مظلومانه در غربت شب جان سپردید
و امروز فقط میتوانم درد هجرت را به آسمان در دل شب که نظاره گر آخرین وداعت بود بگویم چقدر دوست دارم بر آن خاکی که خفته اید سجده کنم و عشق را در دانه های داغ شن های محور زید جستجو کنم...
یک لحظه سکوت و یک فاتحه نثار تمامی شهدای عملیات رمضان
 

پیوست ها

  • jangs500.jpg
    jangs500.jpg
    55.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Similar threads

بالا