یک جرعه کتاب..

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم. بچه ای بسیار شلوغ میکرد...
خواستم او را آرام کنم به او گفتم اگر آرام باشد برای او شکلات خواهم خرید. آن بچه قبول کرد و آرام شد. قطار به مقصد رسید و من هم خیلی عادی از قطار پیاده شده و راهم را کشیدم و رفتم. ناگهان پلیس مرا خواند و اعلام نمود شکایتی از شما شده مبنی بر اینکه به این بچه دروغ گفته ای. به او گفته ای شکلات میخرم ولی نخریدی!!
با کمال تعجب بازداشت شدم! در آنجا چند مجرم دیگر بودند مثل دزد و قاچاقچی!! آنها با نظر عجیبی به من می نگریستند که تو دروغ گفته ای آن هم به یک بچه!! به هر حال جریمه شده و شکلات را خریدم و عبارتی بر روی گذرنامه ام ثبت کردند که پاک نمودن آن برایم بسیار گران تمام شد!! آنها گدای یک بسته شکلات نبودند. آنها نگران بدآموزی بچه شان بودند و اینکه اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او زدند او باور نکند! اما در کشور ما، گول زدن به عنوان روش تربیتی استفاده می شود.
وقتی بچه زمین میخورد و والدین زمین را کتک میزنند تا کودک آرام شود (کار تربیتی بسیار اشتباه)، وقتی میگویند اگر فلان کارو بکنی لولو میاد، اگر با غریبه حرف بزنی می دزدنت، اگر فلان کارو کنی کلاغه به بابات خبر میده.. یک طفل معصوم باید در ایران گول بخورد تا یاد بگیرد چگونه گول بزند یا گول نخورد.

چرا عقب افتاده ایم | دکتر علی محمد ایزدی
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی با خودم میگم کاشکی کسی زبان کسی رو بلد نبود و هرکسی به زبان خاص خودش صحبت می کرد، اون وقت شاید نصفی از مشکلات این دنیا حل می شد.
حالا فکر کن از یکی خوشت بیاد اون وقت باید بری پیش خودش و با ایما و اشاره ازش بخوای که چند وقتی پیشش بمونی تا زبانش رو یاد بگیری. البته شاید اون هم زبان تو رو یاد گرفت، یا شاید هم یه زبان من در آوردی بین دو تا زبانتون به وجود آوردید و با هم معاشرت کردید. اون وقت بعد از یه مدت طولانی که کامل حرف هم رو فهمیدید از عشق و دوست داشتن حرف می زنید.
درسته، این اتفاق در واقعیت امکان پذیر نیست. شاید هرکسی تحمل این رو نداشته باشه که چند ماه، یا چند سال صبر کنه تا بتونه به کسی بگه دوست دارم. ولی اینجوری اگه واقعا کسی رو دوست داشته باشی شکیبایی به خرج میدی تا زبان اون رو یاد بگیری. این جوری دیگه آدم ها از "دوستت دارم" استفاده ابزاری نمی کنن و رابطه های الکی هم به وجود نمی آد.
ما سال هاست که فکر می کنیم زبان هم رو بلدیم، اما شاید هنوز نمی تونیم حرف هم رو بفهمیم.

روزبه معین
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که احساس تنهایی می‌کنید و به تنگ آمده اید احتمال آن که انتخاب‌های ضعیف تری بکنید، بالا می رود. استیصال برای دوست داشتن آدم را به کجا که نمی‌کشاند. با شکم خالی به خرید نروید چون هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد.
آیا تو آن گمشده‌ام هستی؟ / #باربارا_دی_آنجلیس
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی به دخترم خواهم گفت:
اگر خواستی ازدواج کنی
با مردی ازدواج کن
که به جای ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ
ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺟﻤﻊ می ﺷﻮﻧﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ می گویند،
ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻤﻊ می ﺷﻮﻧﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﻧﯿﮑﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﻭ ﺟُﮏ ﻫﺎ و ... صحبت می کنند؛

تو را ﺑﻪ؛
دوچرخه ﺳﻮﺍﺭﯼ،
کوهنوردی،
ﺗﺌﺎﺗﺮ،
ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺭﻓﺘﻦ،
ﻓﯿﻠﻢ ﺩﯾﺪﻥ،
ﺷﻌﺮ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ،
كافه ﺭﻓﺘﻦ ﻭ
ﺷﺐ ﮔﺮﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻫﻮا،
سفرهاي ﺑﯽ ﻫﻮﺍ،
ﺑﺎ:
ﮐﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﯽ ﻭ
ﻋﮑﺎﺳﯽ ﻭ
ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻭ
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﯽ ...
ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ زند.
ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ " با تو بودن " ايمان ﺩاشته باشد
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ
ﻭ ﻫﺮ ﭘﺸﻪ ﯼ ﻧَﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ و ﺑﺮت ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮔﯿﺮ ندهد.
ﻭ ﺑﻪ تو ﺍﺣﺴﺎﺱ
" ﺭﻓﯿﻖ " ﺑﻮﺩﻥ بدهد ﻭ
ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ " ﺯﻥ " ﺑﻮﺩﻥ !!! طوﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ
ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ تان ﺣﺴﻮﺩﯼ ﺷﺎﻥ ﺷود ... ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺷﺎﯾﺪ زمان مناسبی رسیده،
که تن به ازدواج بدهی!
وگرنه هیچ گاه به ذهن زیبایت خطور نکند
که آرامش را در میان دستهایی خواهی یافت
که تو را فقط زن می داند و زن!!!

یک فنجان کتاب گرم گرم
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا آنچه را که در قلب خود داريم، دقيقا بر زبان نمي آوريم، اگر واقعا منظورمان همان است؟ با اين وجود، همه سعی دارند نفرت انگيزتر از آنچه هستند، به نظر آيند. گويی هراس دارند اگر خود را براحتی به نمايش گذارند، اين عمل توهينی به احساسات آنها تلقی گردد...خدای مهربان! آيا يک لحظه شادی کامل برای يک عمر کافی نيست...؟!
شبهای روشن / #فئودور_داستایوسکی
 

javad 200

عضو جدید
سلام.تایپیکتون عالی بود .میخواستم اگه امکانش باشه بیشتر باهاتون اشنا بشم!
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر انتخاب بین گزنه های وحشتناک و فاجعه آمیز را نمی پسندید مدیرعامل نشوید.
سختی کارهای سخت- بن هاروویتز
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وانشناس ها چنان راحت تجویز می کنند گذشته را کنار بگذارید! یا به گذشته فکر نکنید! که گاهی با خودم می اندیشم شاید آنها در دنیای ما و با عواطف انسانی زندگی نکرده اند!
گذشته شامل لحظاتی است که ما آنها را دقیقه به دقیقه زندگی کرده ایم، آنقدر که ناخودآگاه به حافظه مان چسبیده اند و به شکل عضو ثابتی از زندگی درآمده اند که بدون آن حافظه لنگ می زند!
مثل این که از شما بخواهند معده تان را درآورید و بدون آن زندگی کنید! نمی شود! چون حیات تان بدان وابسته است.
بیهوده / #کریستین_بوبن
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ رویدادی همان گونه نیست که دیده می شود.
اتاق تک نفره‌ای را تصور کن که دری آهنی دارد! در بسته است و کلید آن داخل قفسه‌ای در طرف مقابل قرار داده شده است.
اگر زلزله بیاید به طرف در می‌روی یا به طرف قفسه؟ یعنی در اصل به طرف کلید...
چون بدون کلید آن در مثل دیوار است. حالا فرض کن در این اتاق دوربینی نصب شده و همه‌ی اتفاقات را ضبط می‌کند. کسانی که بعدا در این فیلم دویدن تو را در جهت مخالف در مشاهده کنند خواهند گفت: این آدم چکار می کند؟
در کجاست؟
او کدام طرف می دود؟
حال آنکه تو کار درست را انجام دادی به طرف در ندویدی اما برای باز کردن آن در جهت درست یعنی به طرف کلید دویدی
چنین است اگر چه به نظر می رسد در جهت مخالف می‌روی، ممکن است در مسیر درست باشی، همان گونه که گاهی به ظاهر در جهت درست حرکت می‌کنی ولی ممکن است در مسیر نادرست باشی.
من عاقل ترین انسان دنیا هستم / اردال دمیر قیران
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن کس که دیگری را تنها به سبب زیبایی های ظاهری اش دوست می دارد، دیر یا زود درمی یابد که اولا دیگرانی غیر از محبوب او از این زیبایی، حتی گاه به مراتب بیشتر، بهره مند هستند؛ و ثانیا زیبایی ظاهری اگرچه دلرباست، اما در برابر انواع کمالات دیگر رنگ می بازد.
به محض آنکه فرد درمی یابد که جمال زوال پذیر است و زیبایی هایی بس والاتر نیز در این عالم وجود دارد، دیر یا زود ترجیح خواهد داد که سعادت خود را با این امر فانی شونده و فرومایه پیوند نزند بلکه از نردبان عشق پله ای بالاتر بیاید و به زیبایی های برتر و ماندگارتری دل ببندد.
درباره عشق | #مارتا_نوسباوم
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرچی تعداد آدم هایی که دوست داری بیشتر باشه، ضعیفتری!
کارهایی واسشون می کنی که می دونی نباید انجام بدی، نقش یه احمق رو بازی می کنی تا اون ها رو خوشحال کنی، تا اون ها رو امن نگه داری.
بازی تاج و تخت / #جورج_آر_آر_مارتین


هرچندکه من این روقبول ندارم که اگه کسی رو دوست داریم باید هرکارمنطقی ویا غیر منطقی رو براش انجام بدیم به هیچ عنوان قبول نداررم.;)
 
آخرین ویرایش:

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنوز هم‌ کارهای خوب زیادی برای انجام دادن باقی مانده است. اینکه‌ وقتی دیگران شایعه می‌سازند، دهان‌مان را ببندیم. اینکه بدون‌ خصومت به انسان‌ها لبخند بزنیم. اینکه‌ کمبود محبت در جهان را از طریق محبت‌های کوچکتر در زمینه‌های شخصی‌تر و کوچکتر جبران کنیم. به کارمان، ایمان بیشتری داشته باشیم. صبر و‌ حوصله‌ی بیشتری داشته باشیم. و برای انتقام جویی‌های حقیر به سراغ نقد دیگران نرویم.
#هرمان_هسه
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
براى من تأسف نخوريد، چون لياقت زندگى كردن را دارم و راضى ام. ناراحت آدم هايى باشيد كه به خودشان مى پيچند و از همه چيز شاكى اند.
آنها كه روش زندگى شان را مثل مبلمان خانه دائم عوض مى كنند، همينطور دوستان و رفتارشان را، پريشانى شان دائمى است، و به همه كس سرايتش مى دهند!
#چارلز_بوکوفسکی
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه میگوید: بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب.
شرط اول، همان دست و پا نزدن است. گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب، به زندگی، بی خفگی.
اتوبوسی به نام هوس / #تنسی_ویلیامز
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به این نتیجه رسیده‌ام که بیشترِ مردم بزرگ نمی‌شوند! ما، جای پارک خودمان را پیدا می‌کنیم و به کارت‌های اعتباری‌مان افتخار می‌کنیم!
ازدواج می‌کنیم و جرات می‌کنیم بچه‌دار شویم و به آن بزرگ‌شدن می‌گوییم.
اما فکر کنم بیشترین کاری که می‌کنیم پیر شدن است. ما تراکم سال‌ها را در بدن‌های‌مان و روی صورت‌های‌مان این طرف و آن طرف می‌بریم اما معمولا خودِ حقیقی ما، کودک درون‌مان، هنوز بی‌گناه است و مثل گیاه مگنولیا خجالتی است.
#مایا_آنجلو / نامه ای به دخترم
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که احساس تنهایی می‌کنید و به تنگ آمده اید احتمال آن که انتخاب‌های ضعیف تری بکنید، بالا می رود. استیصال برای دوست داشتن آدم را به کجا که نمی‌کشاند. با شکم خالی به خرید نروید چون هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد.
آیا تو آن گمشده‌ام هستی؟ / #باربارا_دی_آنجلیس
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش می‌کنند، اما یک اهانت را سال‌ها به‌خاطر می‌سپارند.
آن‌ها مانند آشغال‌جمع‌کن‌هایی هستند که هنوز توهینی را که مثلا بیست ‌سال پیش به آن‌ها شده با خود حمل می‌کنند و بوی ناخوشایند این زباله‌ها همواره آنان را می‌آزارد.
برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کنید. و باید ذهن خود را از زباله‌های تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنید.
#اندرو_متیوس / راز شاد زیستن
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه میگوید: بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب.
شرط اول، همان دست و پا نزدن است. گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب، به زندگی، بی خفگی.
اتوبوسی به نام هوس / #تنسی_ویلیامز
 
  • Like
واکنش ها: EECi

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد. گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برات کافی است.
وقتی به فرد نالایقی خدمت می کنی تنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی
گاهی اشتباهمان در زندگی این است که به برخی آدم ها جایگاهی می بخشیم که هرگز لیاقت آن را ندارند.
#کارلوس_فوینتس
 
  • Like
واکنش ها: EECi

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخن
رسول خدا(ص)میفرمایند:هرکس امربه معروف ونهی ازمنکر نماید جانشین خدادرزمین وجانشین رسول اوست اما مواظب باشیم ........
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آیا ترجیح می‌دهید معشوقه داشته باشید یا همسری برای خود اختیار کنید؟ این سوالی بود که از مارکس، انگلس و لنین می‌پرسند. مارکس که در مسائل خصوصی تا حدودی محافظه‌کار بود همان‌گونه که از او انتظار می‌رود می‌گوید «همسر» ولی انگلس که خوش‌گذران‌تر از او بود معشوقه‌داشتن را انتخاب می‌کند. در کمال شگفتی لنین می‌گوید «هر دو». چرا؟ آیا در پشت تصویر انقلابی خشکی که از او وجود دارد رگه‌ای از خوش‌گذرانی منحط پنهان است؟ نه. او توضیح می‌دهد: «زیرا بدین ترتیب می‌توانم به همسرم بگویم که پیش معشوقه‌ام می‌روم و به معشوقه‌ام بگویم باید پیش همسرم باشم...» «و بعد چه می‌کنی؟» «یک گوشه‌ی خلوت پیدا می‌کنم و می‌آموزم و می‌آموزم و می‌آموزم!»
خشونت | #اسلاوی_ژیژک
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها از این نابسامانی بسیار غمگین بودند تا اینکه قورباغه ها علیه مارها به لک لک ها شکایت کردند. لک لک ها تعدادی از مارها را خوردند و بقیه را هم تار و مار کردند و قورباغه ها از این حمایت شادمان شدند. طولی نکشید که لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها!
قورباغه ها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند. عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند.
مارها بازگشتند ولی این بار همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند. حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند. ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است، اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان؟
زنده یاد #منوچهر_احترامی
داستان نویس کودک و نوجوان که با داستان هایشان خاطره داریم.
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بالاخره همه یک روزی می‌میرند و صد سال که بگذرد، دیگر هیچ‌کس دربارهٔ این که دیگران که بودند و چطور مردند سؤال نمی‌کند. پس بهتر است همان‌طور که دلت می‌خواهد زندگی کنی و همان‌طور که دوست داری بمیری...
گریه آرام / #کنزابورو_اوئه

به دیگران چه که ماچی دوست داریم وچه کار می کنیم.لطف کنید انگشتتون اول از همه سمت خودتون باشه ایها الناس
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدمهای خیالباف خوش بخت ترینند.آنقدرفکرمی کنندتاباورشان شود.

وبالاخره روزی جذب می کنندآنچه راکه می خواهند.....
شیما سبحانی
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جرات کنیدراست وحقیقی باشیدوراست بگویید.
جرات کنیدزشت باشید!
اگرموسیقی بدرادوست دارید رک وراست بگویید.خودراهمان که هستیدنشان بدهید.
این بزک تهوع برانگیزدورویی ودوپهلویی راازچهره ی خودبزداییدوبا آب فراوان هم بشویید.........!

ژان کریستف
رومن رولان
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
سیندرلا حسابی ترسید . جیغ خفیفی کشید . نگاهش کردم ، رنگ و رویشپریده بود و دیگر آن دختر پردل و جرئتی که ادعا میکرد نبود . خودش را بکلی باختهبود . در دل گفتم به حرف من گوش نکرد و حالا دارد تنبیه میشود . جسد را به آرامیبرگرداندم و گفتم :
میبینی ؟ از پشت به او ضربه زده اند

قتل درزمین گلف اثر آگاتا کریستی




 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
باغ سایه های بنفش رنگ به اتاق می افکند . اگر با یکنظر به اتاق نگریسته می شد ، گویی درختان می خواستند ، شاخه های خود را که از یکقشر یخ پوشیده شده است را بر کف اتاق بگشترانند . (( نیکلای )) به کوچه نگاه میکرد و زمستان گذشته را در سن پترزبورگ به یاد می آورد

دکتر ژیواگو اثر بوریس پاسترناک
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
روز اول ترم تابستانی در مدرسه میدوبانک بود . خورشید اواخر بعد از ظهر بر زمین شنی پهناور جلو ساختمان مدرسه می تابید . در اصلی چارطاق باز بود و خانم وانسیتارت ، با موهای آراسته و کت و دامن شیک جلو جلو در ایستاده بود .
قیافه او با نمای جورجی ساختمان مدرسه خوب جور درمی آمد .

گرگ در لباس میش ( نام دیگر کتاب : گربه ای میان کبوتران ) اثر آگاتا کریستی
 

bid-majnoon

عضو جدید
با آن صدای بی گذشت پرسید: عاشق شده ای؟
گفتم: عشق نمیدانم چیست!بی تجربه ام. تازه کارم. نمی دانم اینطور خواستن اسمش عشق است یا چیز دیگر. فقط، سخت می خواهمش!
- سخت خواستن میتواند عشق باشد!


یک عاشقانه آرام - نادر ابراهیمی
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
صدای طوفان با رگبار تند می آمیخت ، رگبار گاهی عمودی بر سقف ها می بارید و گاهی بر اثر وزش باد هولناک ، امواج شدیدش را در خیابان ها می گسترد .
غرش رعد دائم به گوش می رسید و یکنواخت می غرید . در روشنایی برق به نظر می آمد که خیابان دور می شود و درختان خم می شوند و در همان جهت می دوند .
شب ، مادموازل فلوری از صدای اضطراب آوری که از در ورودی برمیخواست بیدار شد . وحشتزده روی تختخوابش نشست و گوش فرا داد .
صدا همچنان به گوش می رسید .

دکتر ژیواگو . اثر بوریس پاسترناک
 

Similar threads

بالا