گنجینه معماری افغانستان و تاجیکستان

DDDIQ

مدیر ارشد
با توجه به پیشینه تاریخی طولانی و حوزه فرهنگی مشترک این سرزمینها با سرزمین فعلی ایران بررسی معماری و ابنیه تاریخی این مناطق میتواند به ما در شناخت بهتر معماری ایرانی کمک زیادی کند

مانا و انوشه باشید
 

DDDIQ

مدیر ارشد
سفارت ایران در تاجیکستان

سفارت ایران در تاجیکستان

نویسنده: محمدحامد
طبقه بندی:معماری دیپلماتیک،

لینک منبع


سفارتخانه – اقامتگاه و ساختمان آموزشی
موقعیت پروزه: دوشنبه – تاجیکستان
سطح زیر بنا: 6713 متر مربع
مساحت زمین : 7750 متر مربع
مشاور طرح : مهندسان مشاور باوند
طراح : ایرج کلانتری طالقانی



مقدمه
ایران و تاجیکستان به حوزه فرهنگی تمدنی مشترک تعلق دارند تاجیک ها آریایی تبار هستند و به زبان فارسی سخن میگویند با وجود تلاطم تاریخی دست به دست شدن ها پیوستن به اتحاد جماهیر شوروی و سپس استقلال از آن نشانههای این تعلق فرهنگی همچنان پابرجاست بنا براین دستیابی به سازگاریمفاهیم معماری دو کشور مهمان و میزبان در اینجا تا حدی تخفیف می یابد اما تلاش برای ایجاد تعادلی ایده آل میان معماری گذشته و معماری مدرن و امروزی به قوت خود باقی است زیرا دو کشور به میراث تمدنی دیرپا و ارزشمند تکیه زده اند و در عین حال با تمدن روز و جهان شمول بشری نیز پیوندهای زیادی دارند
هم اکنون سفارت ایران در شهر دوشنبه در ناحیه ای معتبراز مرکز شهر و در نزدیکی خیابان اصلی رودکی واقع شده و سه خیابان تهران – باختر و روستالی با سه ظلع آن همجواراند بناهای موجود دراین زمین ناکارا و فرسوده هستند و به بازسازی کامل نیازمندند اما تا زمان اتمام ساختمان جدید باید همچنان از آنها استفاده کرد از این رو تنها بخش شمالی زمین مناسب توسعه است در مجموعه جدید می بایست سفارت – کنسولگری- مدرسه موزه و نمایشگه فرهنگی طراحی شود که هر کدام از این کارکردها مختصات معماری و الزامات فعالیتی مخصوصی را دارد .


تکوین و تحول ایده طرح
زمین طرح به صورت دو مستطیل بزرگ و کوچک در هم فرو رفته و عمود بر هم است که بی درنگ اهمیت دو محور اصلی زمین را به ذهن متباتر می سازد ایده یک کوشک در میان یک باغ تخت ایرانی و در کانون دو محور اصلی زمین بر پایه آن شکل گرفته است اما در جریان تکثیر و تکامل چنان تغییر یافته است که ترکیبی نو را به وجود آورده است .در جانمایی کوشک میان باغ ایرانی حجم کلی بنا آن قدر بر روی محورها لغزیده تا بهترین مکان و امکانات را به دست داده است با این معنی که دسترسی ها به سمت دو خیابان شمالی (روستاولی) و شرقی (باختر )برای دو کارکردی که مراجعان عمومی دارند کنسولگری و موزه فراهم شده و سطح باغ به فضای خصوصی سفارت اختصاص یافته است .
در گام بعدی شکل و ترکیب حجمی کوشک متحول شده و از تلفیق یک حجم توپر و تیره با محورهای باغ و ساختمانها به یکدیگر جشم سنگین شکاف خورده و نور سبکی حجم ها را به داخل نفوذ داده به این ترتیب دو حجم پر و دوفضای خالی میانی به وجود آمده که هم تخصیص هر کدام را به یک عملکرد خاص ممکن کرده هم به جسم حجیم سبکی و زیبایی بخشیده است .
تعبیر جدید و نوآوری طراحی کوشک در آن است که فضا سازی و نور دهی و سبک کردن حجم نه از سطوح پیرامونی به درون بلکه از درون به بیرون صورت گرقته است مثلا به جای ترکیبی چون عمارت هشت بهشت اصفهان که چهار ایوان با گنبد پو شانده شده است در این بنا با شکستن مکعب در امتداد دو محور نور به دون راه یافته و سازمان فضایی جدیدی حاصل آمده که ترکیبی سه ایوانی است باغ هرچند تقارن کلاسیک ندارد اما محور آن با شکاف طولی کوشک هم امتداد شده و با الهام از باغ فین کاشان منبع آب در کانون فصایی داخلی شکل گرفته است به بیرون جوشیده و در دو محور تقارن جاری شده و در طول باغ ادامه یافته است در این طرح نور . آب حیاط داخلی در قالبی نو از کوشک ترکیبی جدید را ساخته اند که با مفاهیم زیبایی شناسی امروزی قرابتی ندارد .
مدرسه سفارت در ساختمانی کشیده در مستطیل کوچک تر کنار باغ اصلی جای گرفته و با محور عرض زمین که بر محور اصلی مستطیل بزرگتر عمود است در یک انتداد قرار میگیرد این نحوه ترکیب عناصر ساختمانی در مجموعه هم از تداخل عملکردی سفارت و مدرسه و موزه و کنسولگری جلوگیری میکند هم بین آنها یک حیاط داخلی به وجود می آورد که حلقه اتصال دو زمین است
ساختمان مدرسه که به سکت نور خورشید جهت دهی شده است از طریق گشایش میان کوشک با موزه زبان فارسی – تاجیکی پیوند می خورد و محور آموزشی را به وجودمی آورد و رد کلیت طرح روحی فرهنگی میدمد . این محور افزون بر پیوند مفهومی نوعی پیوند بصری بین فضاها ی پرو خالی را در این امتداد برقرار میسازد .
مدرسه که به خوبی در زمین جانمایی شده متشکل از دو حجم پرو کشیده است که پوسته ای شفاف را در خود می پیچد و کنش متقابل میان عناصر تیره و شفاف تنوعی را در فضاها ی داخلی ایجاد میکند هر چند ساختمان حجم یکپارچه دارد اما به سه منطقه کارکردی تقسیم شده که در دو جبهه کناری مدرسه های دخترانه و پسرانه در منطقه میانی کارکردهای آموزشی و کمک آموزشی مشترک جای گرفته است تا از هر دو طرف دسترسی آسان به آنها ممکن شود به دلیل محدودیت مساحت زمین سالن اجتماعات مدرسه در تراز زیرین محوطه ساخته می شود.



ویزگی ها و عناصر مفهو می و کارکردی طرح
در تالیف جدید که از قواعد زبان معماری ایرانی و تلفیق آن با زبان معماری بین المللی صورت گرفته است اجزا و عناصر نیز به مثابه وازگانی در آن بکار رفته است .

ایوان : از شکستگی نامتقارن مکعب به سه بخش سه ایوان حاصل آمده و تعبیری مدرن از عقب نشینی فضاها و پیشامدگی ورودیها و پنجره ها تنوع و تمایز نماها را نتیجه داده است ایوان سفارت که به باغ ایرانی نگاه میکند تعبیری کلاسیک تر است و دو ایوان موزه و کنسولگری با اندکی تغییر با فضای خیابانهای مجاور هماهنگ شده اند. این تعبیر نو از ایوان خود همنند ویترینی عمل میکند که هنرهای تزینی و صنعتگری ایرانی را در فضاها و نماها به نمایش میگذارد .

ارسی : پنجرههای قاب شده در ایوان ها به ارسی های سه دری و چهار دری شباهت دارند که در ایوان سفارت با تزئینات بیشتر در قالبی ساده تر در ایوان موزه با خطوطی مدرن تر در قابی کشیده نشسته اند.

محور آب: به مثابه طراوت بخش فضای باغ ایرانی در سطح شیبدار شکاف طولی کوشک به بیرون ساختمان جریان میابد و بیانی نو از مفهوم باغ تخت ایرانی را القا میکند آب نمای اصلی نیز در محل تلاقی دو محور بر نقطه کانونی طرح تاکید دارد .

حیاط: این فضای صمیمی معماری ایرانی در اتصالهای میان زمین ها محوطه ها و ساختمانها به شکلهای گوناگونطراحی شده است و همانند پیش فضای بخشهای مختلف مجموعه کارکرد دارد

رنگ : در نمای ساختمانها از پرده های مختلف رنگ های سبزو زرد (طلایی) استفاده شده است که ترکیبهای زیبا را به وجود می آورده و ضمن هماهنگی با محیط به برخی نقش مایه های مذهبی نیز اشاره دارد.
 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
نوا ویهارای باکتریانا، نو بهار بلخ

نوا ویهارای باکتریانا، نو بهار بلخ

کلمه "ویها" را یک کلمه سانسکریت است که در اوستا نیز ذکر گردیده است. در عصر بودایی بیشتر به خانقاه و معبد نسبت داده شده است. با ورود و تعمیم آیین بودایی در آریانای باستان در هر گوشه و کنار این سر زمین ( ویهارایی ) های برپا شد که ویهارا های غزنه، بلخ وغیره شهرت به سزایی یافت و این ( ویهارا ) ها (قرار توضیح استاد احمد علی کهزاد) بعد ها در ادبیات دری به اسم بهار تحول نموده است که از این میان کی شاه بهار غزنه و دیگری نو بهار بلخ است.
ناوا ویهارا ، یا نوا ویهارای باکتریانا ( باختر ) و یا معبد بودایی نو بهار بلخ که نه تنها در ادبیات دری درج است بلکه در سایر متون ادبیات زردشتی ، عربی و اسلامی نیز از آن تذکر به عمل آمده ، چنانکه نوایهارای بلخ یا نو بهار بلخ که از نوا ویهارای مرکب میباشد ، در اصل ( نوه بهاره ) یا ( ناوا ویهارا ) بوده است. کلمه ( نویانارا ) بدون شک ( نو ) و ( جدید ) معنی میدهد ولی کلمه ( وارا ) که در اوستا هم ذکر شده همیشه با بلخ یکجا بوده است. چنانکه وارا معنی پناهگاه را میدهد. کلمه ویها را در بودایی عمومیت پیدا کرده و شهرت به سزایی یافت و این کلمه به خانقا و یا معید بیشتر نسبت داده شده است.
هوان تیسنگ راهب چینی که در قرن ششم میلادی میزیسته اولین کسی است که نام این معبد معروف را صحیح گرفته و آن عبارت از همان ( ناوا ویهارا ) میباشد. قرار روایت هیوان تیسنگ ویک زایر چینی دیگر بنام ( ئی تیسنگ ) معبد نو بهار را بنام ( ناوا سنگهارمه ) نیز یاد میشد.
گر چه بانی معبد نو بهار درست معلوم نیست اما به اساس تحقیقات مدققین آنرا به کنشکا کبیر نسبت میدهند. برخی را عقیده بر این است که منوچهر هفتمین پادشاه پیشتدادی در بلخ خانه ای ساخت و آنرا نوبهار نامید که بت خانه بوده است.
صاحب فرهنگ برهان قاطع مینویسد که نوبهار را برمک نخستین بار ساخته وسقف و دیوار آنرا به دیبای الوان آراسته است.
معبد نوبهار از قرن دوم قبل از میلاد به حیث معبد بودایی کسب شهرت نموده بود. گویند در تالار بزرگی که با طرز بسیار مجلل ساخته شده بود یک مجسمه بودا دیده میشده و آنرا از طلا و جواهرات گرانبها ساخته بودند. طوریکه هیوان تیسنگ اظهار داشته:« در نوا سنگهارمه میان تالار جنوبی تشت کوچکی بود که در آن بودا غسل میکرد در این معبد یک دندان بودا و یک جاروب بودا از گیاه ( کاچه ) بود که زوارها در شش روز هفته آنرا زیارت میکردند ».
هم می گویند در معبد نوبهار زوار زیاد و مردم زیادی نه تنها از هنر و چین ، کابل و شاهان ایران بلکه شاهان سند و زابلستان و توران و ماورالنهر نیز به زیارت نوبهار می آمدند، پس از آنکه در برابر بت بزرگ زیارت میکردند دست برمک نگهبان بزرگ معبد را نیز می بوسیدند لذا معبد بودایی میرفت.
محترم انور نیز در مجله تحقیقات کوشانیها شماره سوم سال 1359 متذکر میشود که : « همچنان معبد نوبهار در آثار زبان دری ، عربی ، پهلوی و سانسکریت دیده شده است و شعرایی مانند دقیقی بلخی و نویسندگان دیگر از آن یاد کرده اند خلص اینکه معبد نوبهار در شرق شهرت بین المللی زیادی پیدا کرد که این شهرت معبد با از بین رفتن آن در دوره حکومت های اسلامی از میان نرفت و حتی تا اکنون نیز زبانزد خاص و عام میباشد ».
لوئی سترانج میگوید: « رئیس موبدان نوبهار را برمک می گفتند و برامکه از نس او میباشند در اقوال مختلف برامکه را خادم و سادن نوبهار دانسته اند که هر کس به ایشان احترام میکردند. آنگاه که شهر بلخ تازه در استیلا و سلطه اعراب بود، ریاست نوبهار بلخ در دست برمک پدر خالد یا جد یحیی برمکی وزیر با تدبیر هارون الرشید بود ».
ابن فقیه مینویسید که : « پرده دار بزرگ نو بهار را برمک میگفتند که مقام معادل به مقام والی یک شهر بود که بدین گونه آنان که بر نوبهار گمارده میشدند برمک می نامیدند ». برخی نوبهار را آتشکده وعده ای هم آنرا معبد بودائی پنداشته اند انور نیز پس از یک سلسله تحقیقات عمیق و دقیق که جسته و گریخته بعضی از قسمت های تحقیقات شان در اینجا تذکره گردید چنین نتیجه گیری مینماید که عده بزرگی آنرا به استناد دلایل آتشکده پنداشته ولی آنچه عموماً به اثبات میرساند اینست که معبد نوبهار بر آیین آتش پرستی ارتباط و تعلق نداشته و یکی از معروفترین معابد بودا بلخ بوده است ».
این معبد که اصلاً از شهکار های بزرگ عصر کوشانی و عهد حکمروائی کنشکاری کبیر است هیچگاه به آیین زردشتی ارتباطی نداشته است زیرا این معبد در اثر امر وارده کنشکای کوشانی تعمیر و بنا یافته و از بزرگترین معابد بودایی در نوع خود میباشد و بواسطه یک ظرف مسی که از پر شاپورا ( پشاور ) بدست آمده ، آنرا به کنشکای کبیر نسبت داده اند.
چنانچه بخواسته کنشکای کبیر در اطراف و ماحول دیوار خارجی معبد نوبهار بلخ در حدود 360 اتاق ( حجره ) برای راهیان بودایی و تجلیل از مراسم مذهبی و یا مخصوص به منظور تدریس این آیین ساخته اند که علما و دانشمندان بزرگ مشغولیت های علمی آن ها را در آن بدوش داشتند.
چنانکه زایران چین از قبیل فاهیان و هیوان تیسنگ که در اوقات مختلف از این معبد دیدن کرده اند، این معبد را بنام اصلی ناو اویها را بلخ ( معبد بودایی بلخ ) خواند اند. مخصوصاً هیوان تیسنگ آنرا منحیث بزرگترین دانشگاه آیین بودایی در آریانا یاد کرده است. دلیل دیگر اینکه این معبد به آیین زردشتی یا به کدام آیین دیگر ارتباط نداشته و محض یک معبد بودایی میباشد، آنست که در این معبد مجسمه بزرگ بودا و دندان بودا و جاروب بودا به قسم یادگار به ودیعه گذاشته شده بود.
از آن سبب این معبد علاقمندان وزایران زیاد آیین بودایی را بخود جلب نموده است. البته هزاران زاهد و عابد برای پرستش بودا در معبد بزرگ بودایی از بهار بلخ گرد آمده و به نیایش پرداخته و از حلقه علمی آن تنویر میگردیدند و از این دانشگاه مذهبی علمی بهره برده اند.
همچنان این معبد از نظر علمای معاصر و کاوش گران امروز بردر نمانده و آنها این معبد را یک معبد بودایی مطلق دانسته اند. در این نظر موسیو فوشه مورخ و باستان شناس فرانسوی را متذکر میشویم که وی متولیان حقیقی معبد نوبهار بلخ را به دودمان ( نوا کرمیکا ) و ( کرمیکا ها ) که بعدتر به ( برمکی ها ) تحول کرده نسبت میدهد.
در مورد این دودمان ( بر مکها ) که از قدرت معنوی و نفوذ علمی برخوردار بودند و شهرت زیادی در بلخ باستان داشتند اظهار میدارد که مقام خاندان برمک آنقدر ها زیاد و بلند بود که انتخاب ایشان و انتخاب پادشاه یکی صورت میگرفت.
لذا خاندان برمک در آنوقت یگانه نظارت کننده معبد نوبهار بلخ و اداره کننده این دانشگاه علمی بودند، چنانچه برمکی ها قبل از اسلام هم در احیای علم و دانش و در « تاریخ فرهنگ خراسان قدیم » و همچنان در « تاریخ فرهنگ خراسان دوره اسلامی » اول ارزنده داشتند.
در دوره حکومت های اسلامی معابد دینی زردشتیان و بودایان و غیره از فعالیت بازمانده و یا هم تبدیل به مسجد مسلمانان گردید و عده زیادی هم تاراج و تخریب گردید که تا هنوز در زیر تپه های خاک مدفون است. نوبهار بلخ یکی از این معبد هاست که در وقت فضل برمکی دوباره به حیث مسجد جامع در آمد و بعداً نام مسجد نه گنبد را کسب نمود و یعقوب لیث صفاری نیز در این کار سهم گرفته و حتی بقایای آثار نوبهار بلخ را ( که دارائی این سرزمین بود ) به خلیفه عباسی تحفه فرستاد و عاقبت الدمر توسط چنگیز تمام آبادی های بلخ هم به شمول این بنای تاریخی نوبهار که در این وقت مسجد جامعی بود ویران و برای همیش از بین رفت. و اما فعلاً به جز یکی از دروازه های شش گانه جنوبی شهر که بنام دروازه نوبهار معروف است اثر دیگر از آن باقی نمانده است.


منابع و مآخذ: مراکز مهم آیین بودایی در افغانستان مولف محمد اسحق ابراهیمی افغانستان در پرتو تاریخ مولف احمد علی کهزاد
 

DDDIQ

مدیر ارشد
بناهاي تاريخي افغانستان

بناهاي تاريخي افغانستان

ولایت بدخشان:
از اماکن تاریخی بدخشان می‌توان از ویرانه‌های بهارک ( که در حاشیه شهر تاریخی بهارستان و لان شی آباد شده‌است)، اشکاشم و توپخانه زیباک و مقبره ناصر خسرو نام برد.


مقبره ناصر خسرو


ولایت بادغیس:
در ولایت بادغیس قلعه نو در سمت راستِ دره ای به پهنای هشتصد متر قرار گرفته که قلعة بزرگی (در دهستان قلعه نو) محیط قلعه بین حدود 365 تا 457 متر، با دو دروازه در شمال و جنوب ، دارد و با خندقی محصور شده است . درون این قلعه ، ارگ ، و در بیرون آن ، بازار کوچکی دیده می شود که در سابق سی دکان داشته ، و در حوالی قلعه هشتصدخانه پراکنده دیده می شد. در این قلعه ، بر بالای تپة بزرگی به نام قلعة کوه نریمان ، زیارتگاهی است به نام امامزاده اصغر. همچنین زیارتگاههای خواجه عبدال در کوهستان لامان و خواجه ابوالقاسم در ده خارستان قرار دارد.

ولایت فراه :
نقاط دیدنی ولایت فراه نیز به شرح زیر است:
شهر کهنه فراه ، شهر اسفندیار ، کافرقلعه، بارندک ، قلعه پنج جفت گاو ، قلعه چارماس ، قلعه هفت سوراخ برنگک، قلعه مساو ، مزار سید محمد ، مزار شاه مبارک ، مزار ابونصر فراهی ، مزار شهدای کنسک ، مزار سلطان امیر



شهر کهنه فراه و قلعه فریدون

ولایت فاریاب:
از محل‌های شهر فاریاب می‌توان به چارسماور اشاره کرد. و از بزرگان آن می‌توان ظهیرالدین فاریابی شاعر و غلام‌محمد میمنگی نقاش را نام برد.

ولایت قندهار:
در شهر قندهار مقبره های اشخاص برجسته و نامدار افغان مانند مقبره آحمد شاه ابدالی پادشاه نامدار افغانستان، میرویس هوتکی و همچنان آرامگاه های رجال معروف کشور است. از مناطق دیدنی قندهار می توان به چهل زینه، جاده عیدگاه و فرودگاه قندهار، تپه مندیگک، و آرامگاه بابا صاحب اشاره کرد.
چهل زینه قندهار در زمان همایون شاه آباد گردیده است و کتاره های آن در زمان امان الله خان ساخته شده و اکنون در وضع بدی قرار دارد.



آرامگاه بابا صاحب در فندهار


ولایت غزنی:
از مکانهای دیدنی شهر غزنین می توان به مکانهای زیر اشاره کرد.
ارگ غزنین، مناره‌های غزنین، قصر سلطان مسعود غزنوی، مقبرهٔ سبکتگین٬ بنیان‌گذار دودمان غزنوی، مقبرهٔ سلطان محمود غزنوی، مقبرهٔ سنایی غزنوی،تپه سردار
مکانهای دیدنی دورهٔ غزنوی:
باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم چنین انجام تشریفات رسمی زمان غزنویان، خصوصاً سلطان مسعود غزنوی بوده‌است. مقبرهٔ سلطان محمود نیز بر طبق وصیت خودش در آن باغ است.
باغ صدهزار یا باغ صدهزاره،
باغ محمودی: باغی که در زمان سلاطین غزنوی محل نشاط و شراب آنان بوده‌است.
باغ هزاردرخت: باغی ساختهٔ سلطان محمود.



مناره های غزنی


رسم نمای قدیم مناره های غزنین

ولایت ننگرهار:
از آثار مهم شهر جلال آباد در ولایت ننگرهار، سراج‌العمارت، نشستگاه امیر حبیب‌الله و امان‌الله شاه، بود که در سال ۱۹۲۹ میلادی نابود شد. باغ‌های آن ولی هنوز برپا هستند و فضایی دلپذیر دارند. آرامگاه هر دو فرمانروای نامبرده در درون باغی در روبروی سراج‌العمارت قرار دارد.



سراج العمارت در ولایت ننگرهار


ولایت سمنگان:
از اماکن دیدنی ولایت سمنگان به تخت رستم و قصر جهان نما و بازار سرپوشیده حلم می توان اشاره کرد.
تخت رستم و غارهای آن مربوط به دوره بودایی است و غارهای آن امروزه تقریبا 15 درصد ویران شده است. خود تخت نیز نیاز به بازسازی دارد.
قصر جهان نما از سازه های تاریخی ولایت سمنگان است. این بنا که در ولسوالی خلم قرار گرفته مربوط به دوره عبدالرحمن خان است.امروزه تقریبا 40 درصداز آن ویران شده است.




ولایت کابل:
• آرامگاه تيمورشاه
• مسجد عيدگاه
• بوستان‌سراي، آرامگاه امير عبدالرحمن‌خان
• باغ بابر
• باغ لطيف
• زيارت شيخ سعدالدين احمد انصاري
• آرامگاه سيد جمال‌الدين اسدآبادي
• مسجد چوبفروشي
• آرامگاه نادرشاه شهيد
• مسجد شريف عليا
• مسجد ملا محمود
• مسجد گذري
• مسجد سه‌دکان چنداول
• ديوارهاي سرکوه شيردروازه و آسمائي
• بالا حصار کابل
• قصر دارالامان
• کاخ کوتي‌باغچه و برج‌هاي درون ارگ
• آرامگاه و مسجد حاجي صاحب پايمنار
• قصر چهلستون
• منار علم و جهل
• منار عبدالوکيل خان

ولایت لوگر:
آرامگاه ملک سبز علي صاحب ساختمانی تاریخی است در ولایت لوگر. این ساختمان به صورت گنبدی از خشت پخته بنا شده و در حدود پنج کیلومتری شمال شرق ولایت لوگر قرار دارد. حدود چهل درصد از این بنا در اثر جنگهای داخلی کشورمان ویران شده است.گل دره لوگر:
چشم اندازي آراسته شده است كه بيشتر آنها صومعه هايي هستند كه در كنار استوپه هايي بنا شده اند. در استوپه مراسم مذهبي به جا آورده مي شود. صومعه معروف استوپه در گادره لوگر در جنوب شرقي كابل قرار دارد.

ولایت لغمان
از آثار تاریخی ولایت لغمان زیارت مهترلام بابا و قلعه سراج است.
قلعه سراج نام دژی تاریخی است در جنوب استان لغمان افغانستان مربوط به دوره امیر حبیب‌الله. این دژ امروزه تقریباً ۴۰٪ تخریب گردیده.
اصل گنبد زیارت مهترلام بابا بسیار قدیمی بوده اما در زمان حبیب الله خان یک بار ترمیم گردیده ولی امروزه تقریبا ویران شده است.

ولایت پروان:
استوپاهاي دوره بودايي توپ دره و قصر جبل السراج از آثار باستانی ولایت پروان می باشند
مناركچري: اين منار طي دو هزار سال كاروانهايي را راهنمايي مي كرد كه از شمال و جنوب وادي كابل عبور مي كردند.
منار چكري در عصر كوشانيان ساخته شده و استوانه اي با 20 متر ارتفاع بود. در اين بنا از صنعت سنگ تراشي گلدار استفاده شده بود . منارچكري در اثر اصابت راكت در مارچ 1998 فرو ريخت.

ولایت جوزجان:
زيارت بابا حاتم جوز جان: اين مرقد احتمالا مربوط به قرن دوازدهم است كه در غرب مزارشريف واقع شده است و در ساخت آن از سبك غزنوي و تزئينات گچبري استفاده شده است.

ولایت پکتیا:
بالا حصار گردیز: از آثار ولایت پکتیا است. این اثر تاریخی در یک کیلومتری شرق ولایت در بالای تپه موقعیت داشته و تقریبا 30 درصد آن تخریب شده است.


 

DDDIQ

مدیر ارشد
آرامگاه تیمور شاه

آرامگاه تیمور شاه

محل آرامگاه تیمور شاه :افغانستان - کابل
(این بنا من رو به یادگنبد سلطانیه یا مقبره‌ اولجايتو كه‌ يكي‌ از شاهكارهاي‌ هنر معماري‌ ايران‌ هست , انداخت که در چهل‌ كيلومتري‌ جنوب‌ شرقي‌ شهرستان‌ زنجان‌ در شهر سلطانيه‌ واقع شده)




 

پیوست ها

  • Floor plan, marked with location of cross-sections A-A' and B-B'.jpg
    Floor plan, marked with location of cross-sections A-A' and B-B'.jpg
    28.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • Cross-section A-A'.jpg
    Cross-section A-A'.jpg
    37.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DDDIQ

مدیر ارشد
خانه شکیبا - کابل / افغانستان

خانه شکیبا - کابل / افغانستان

خانه شکیبا نمونه خوبی از خانه های کوچک مسکونی اویل قرن بیستم در افغانستان است .و تزئیناتی از قبیل کنده کاری روی چوب و گچبری برخوردار است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
آثار معماری تاجیکستان

آثار معماری تاجیکستان




نویسنده : حبیب برجیان

نشریه: علوم انسانی » ایران شناخت » تابستان 1377 - شماره 9
 

پیوست ها

  • آثار_معماری_تاج&#1.pdf
    2.7 مگایابت · بازدیدها: 1

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
از شاهکارهای هنر افغانستان (محراب زیبای مسجد دوره ی شاهرخ میرزا در هرات)

از شاهکارهای هنر افغانستان (محراب زیبای مسجد دوره ی شاهرخ میرزا در هرات)

معرف: هروی،مایل

عنوان کامل : از شاهکارهای هنر افغانستان (محراب زیبای مسجد دوره ی شاهرخ میرزا در هرات)

نشریه: تاریخ » آریانا » فروردین و اردیبهشت 1349 - شماره 287

(3 صفحه - از 32 تا 34)

مقدمه :

moghadame08.jpg

.
.
.
.
:gol:
 

پیوست ها

  • از_شاهکارهای_هن&#1.pdf
    176.5 کیلوبایت · بازدیدها: 1

Similar threads

بالا