گفتگو راجع به مدل تعالی سازمانی EFQM ضرورت و کارکردهای آن از 7/2 لغایت 16/2

Parsa_IE

عضو جدید
به نام خدا
با سلام خدمت همه دوستان عزیز در تالار مهندسی صنایع
در این تاپیک به بحث و گفتگو راجع به EFQM، نحوه پیاده سازی آن، ضرورت و اهمیت و کارکردهای آن در یک صنعت میپردازیم.
دوستان لطفا از آوردن مقالات و مطالب آموزشی خودداری کنند و تنها نظرات و دیدگاه های خود را با دیگران مطرح فرمایند.
ضمنا مقالات و مطالب مرتبط قبلا در این تاپیک قرارگرفته که میتوانید در صورت لزوم به آنها مراجعه کنید.
 

Parsa_IE

عضو جدید
برای شروع بحث در گام اول میخواهم سئوالاتی را مطرح کنم تا ذهن عزیزان کمی با موضوع درگیر شود
آیا به نظر شما EFQM یک متدولوژی است یا یک ابزار است ؟
تفاوت این مدل با استانداردهای کیفیت در چیست ؟
آیا این مدل را میتوان استاندارد فرض کرد ؟
از دیدگاه شما این مدل در چه Scope و محدوده ای در یک سازمان قابل تعریف است ؟
ضرورت پیاده سازی این مدل از دیدگاه شما چیست و این مدل چگونه به تعالی یک سازمان کمک می کند ؟
منتظر نظرات شما هستیم
 

somayeh_2

عضو جدید
سلام

به نظر این مدل تعالی باید در سطح کشورهای اروپایی باشه که خودشون هم اظهار نامه رو نوشتن , به درد ایران نمی خوره ما الان در سازمانمون این مدل رو پیاده کردیم ولی هیچ فایده ای نداشته ,
 

Parsa_IE

عضو جدید
سلام

به نظر این مدل تعالی باید در سطح کشورهای اروپایی باشه که خودشون هم اظهار نامه رو نوشتن , به درد ایران نمی خوره ما الان در سازمانمون این مدل رو پیاده کردیم ولی هیچ فایده ای نداشته ,
دوست عزیز نباید اینطور فکر کنید
اگر با من موافق نیستید تا انتهای بحث با این تاپیک همراه باشید تا متوجه مزایای بیشمار آن بشوید
در مورد سازمان بخصوص شما هم اگر علاقه مند بودید صحبت خواهیم کرد و دلایل عدم توفیق آن را به بحث خواهیم نشست
با احترام
 

ال یاسین

عضو جدید
سلام

EFQM یا مدل تعالی سازمان یک ابزار است که در یک چارچوبی روشمند برای ارزیابی عملکرد سازمان .
EFQM یک نوع استاندارد است که این استاندارد همان سطوح تعالی سازمان است که سازمان ها را در دستیابی به تعالی متمایز می کند و میزان موفقیت سازمان را نشان می دهد
سطوح تعالی همان تندیس ، تقدیر نامه و گواهی نامه است که اگر متقاضیانی که مدل تعالی سازمان را به طور کامل به کار گرفته باشند و طی دوره عملکرد حداقل 3 سال اخیر بهبود مستمری را در فعالیتهای خود نشان دادهاند به تندیس های بلورین ، سیمین و زرین دست خواهند یافت و تقدیر نامه به متقاضیانی که با مدیریت خوب به پیشرفت هایی در جهت تعالی سازمان رسیده اند اعطاء می شود.
 

Parsa_IE

عضو جدید
EFQM یا مدل تعالی سازمان یک ابزار است که در یک چارچوبی روشمند برای ارزیابی عملکرد سازمان .
با این حرف شما موافق هستم ولی EFQM بیش از آنکه ابزار باشد از دید من یک متدولوژیست چرا !؟ نظر سایر دوستان !؟
EFQM یک نوع استاندارد است که این استاندارد همان سطوح تعالی سازمان است که سازمان ها را در دستیابی به تعالی متمایز می کند و میزان موفقیت سازمان را نشان می دهد .
EFQM از دید من یک استاندارد همچون استاندارد های کیفیت (مثل ISO) نیست، چون تعریف استاندارد اینست که باید ها و الزام هایی را به سازمان ابلاغ می کنند و در ممیزی سازمان اجرای آن الزامات سنجیده می شود در حالیکه EFQM الزام نمی کند و در آن ممیزی وجود ندارد بلکه ارزیابی وجود دارد و ارزیاب با توجه به وضعیت کنونی سازمان و با در نظر گرفتن وضعیت ایده آل امتیازدهی کرده نقاط ضعف و قوت سازمان را مشخص می کند و بیش از آنکه این امتیاز مورد نظر سازمان باشد، توجه به نقاط ضعف مهم بوده و برنامه ریزی در جهت اقدامات اصلاحی و بهبود ها حائز اهمیت می باشد

با تشکر از شما
منتظر دیگر دوستان هستم:gol:
 

Industrial.Eng-86

عضو جدید
EFQM ( بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت ) که احتمالاَ به دلیل استفاده کشورهای غیر اروپایی به ( بنیاد تعالی مدیریت کیفیت ) تغییر می کند.
طبق آمار سال 2003
استفاده کنندگان از این مدل:
بیش از 20000 سازمان در سرتاسر اروپا
60% از 25 شرکت بزرگ اروپا
9 سازمان از 13 سازمان اروپایی که در رده ی 50 شرکت مهم دنیا قرار دارند
حداقل 10000 SME می باشند.
با استاندارد متفاوته؛ در استاندارد صحبت از حداقلهاست ولی در این مدل به دنبال حداکثرها برای بهترین شدن هستیم.
فرضاَ یک شرکت برای تولید یک نوشابه رژیمی نباید از یک افزودنی بیشتر از 20% استفاده کنه شرکتی که این حداقل را رعایت کنه می تونه استاندارد را بدست بیاره.
در ضمن فکر می کنم سال گذشته یکی از سازمانهای ایرانی موفق به کسب لوح بلورین شد.
 

Parsa_IE

عضو جدید
سازمان های برتر 86

سطح تندیس بلورین

متقاضیانی كه در بخش خدمات مهندسی به سطح تندیس بلورین دست یافته اند
1.شركت طراحی مهندسی و تامین قطعات ایران خودرو (ساپكو)، بخش خدمات مهندسی

متقاضیانی كه در بخش ساخت و تولید به سطح تندیس بلورین دست یافته اند
1.شركت تولیدی صنعتی فراسان، بخش ساخت و تولید
2.شركت ایرانی تولید اتومبیل سایپا، بخش ساخت و تولید
3.شركت ایران خودرو، بخش ساخت و تولید
4.شركت فولاد مباركه، بخش ساخت و تولید

سطح تقدیرنامه برای تعالی (چهار ستاره)

متقاضیانی كه در بخش ساخت و تولید به سطح تقدیر نامه (چهار ستاره) دست یافته اند
1.شركت فولاد خوزستان، بخش ساخت و تولید
2.شركت سهامی ذوب آهن اصفهان، بخش ساخت و تولید
3.شركت تولیدی موتورهای دیزلی ایران-ایدم (IDEMبخش ساخت و تولید

متقاضیانی كه در بخش خدمات به سطح تقدیر نامه (چهار ستاره) دست یافته اند
1.شركت سازه گستر سایپا، بخش خدمات
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
با سلام وتشکر بابت شروع و هدایت بحث

خوب راستش به نظر من یه متدولوژیه که با استفاده از اون میتونیم به اینکه چکار کنیم تا عملکرد سازمان بهتر شه برسیم.
با نظر سانی موافقم و فکر میکنم با استاندارد که صد در صد متفاوته اما شباهت هاش حتی از همون بند بند بودنش مثل استاندارداست(منافع ذینفعان ...)
بچه ها من یه مدت درگیر همین efqm هستم که مرتبط با همین سوال جناب پارسا هستش.
ببینید تا اونجایی که من مطالعه داشتم به این نتیجه رسیدم که سرآمدی یه چیزی فراتر از استاندارداست.یعنی به نظرم اگه شما به دنبال سرآمدیه یه سازمان باشین به طور حتم باید سازمان رو از لحاظ استاندارد و مدیریت دانش،مدیریت استراتژیک،fmea, ... خیلی مباحث دیگه بالا آورد.
یعنی با استاندارد یه چیز نیست چونکه استاندارد فقط اون حداقل هارو ایجاد کنیم به دست میاد اما برای سرآمدی باید به دنبال تعالی بود .

ولی متاسفانه نمیدونم منظور از تفاوت رو بیان کنم.یعنی بهتره جناب پارسا بازترش کنن.

و دیگه اینکه فکر نکنم محدودیتی براش باشه.

این مدل اگه واقعا اجرا شه سازمان رو که نه یه دنیا رو درست میکنه.

حالا یه سوال از من:
طریقه ی پیاده سازی این توانمندها و نتایج در سازمان چطوریه؟با فرض اشراف به تمام توانمندسازها و نتایج.

من همیشه این سوال برام وجود داره که چطور و از کجا باید شروع به بکارگیری این مدل کنیم.
و اینکه مثلا در ایزو شما از یه روش اجرایی یا یه خط مشی یا اهداف کیفی شروع میکنی یا اول میری سراغ فرآیند ها اما در این مدل ما باید از چی شروع کنیم؟
 

Parsa_IE

عضو جدید
خوب راستش به نظر من یه متدولوژیه که با استفاده از اون میتونیم به اینکه چکار کنیم تا عملکرد سازمان بهتر شه برسیم.
با نظر سانی موافقم و فکر میکنم با استاندارد که صد در صد متفاوته اما شباهت هاش حتی از همون بند بند بودنش مثل استاندارداست(منافع ذینفعان ...)
بچه ها من یه مدت درگیر همین efqm هستم که مرتبط با همین سوال جناب پارسا هستش.
ببینید تا اونجایی که من مطالعه داشتم به این نتیجه رسیدم که سرآمدی یه چیزی فراتر از استاندارداست.یعنی به نظرم اگه شما به دنبال سرآمدیه یه سازمان باشین به طور حتم باید سازمان رو از لحاظ استاندارد و مدیریت دانش،مدیریت استراتژیک،fmea, ... خیلی مباحث دیگه بالا آورد.
یعنی با استاندارد یه چیز نیست چونکه استاندارد فقط اون حداقل هارو ایجاد کنیم به دست میاد اما برای سرآمدی باید به دنبال تعالی بود .
Mahtabi عزیز با سلام و تشکر از شرکت شما در بحث
با نظر شما موافقم، در واقع EFQM متدولوژی است که برای عارضه یابی و تعیین بهبود های بالقوه در سازمان استفاده می شود.
شباهت آن با استاندارد ها همانطور که قبلا هم خدمتتان گفتم فقط منحصر به همان بند بند بودنش است ولی خوب مثل استانداردهای روز مدیریت کیفیت مبنا و اساس آن مشتری مداری، بهبود فرآیند ها و استفاده شایسته از منابع و امکانات است ولی با این صحبت شما موافقم، استاندارد حداقل ها را به ما الزام میکند ( آنچه باید باشد تا سازمانی به حیات خود در بازار رقابتی ادامه دهد) در حالیکه مدل تعالی سازمانی میگوید چه باید کنیم و در چه قسمت هایی از سازمان می توانیم بهبود دهیم تا سازمان ما از یک سازمان حداقل به یک سازمان متعالی و بین المللی ارتقا یابد و به اصطلاح Brand ما جهانی شود و بالاتر از انتظارات از دید گاه ذینفعان ( مشتریان، نیروی انسانی ، منابع و شرکا، جامعه و ... ) عمل کنیم
و دیگه اینکه فکر نکنم محدودیتی براش باشه.

این مدل اگه واقعا اجرا شه سازمان رو که نه یه دنیا رو درست میکنه.
منظور من از Scope یا محدوده اجرا این بود که از دیدگاه من حداقل محدوده اجرا یک صنعت است و مثل استانداردها نمی توان این مدل را در یک قسمت، مثلا انبار، یا معاونت خاص، یا تولید به کار برد بلکه به خاطر ارتباط تمام بخش ها با هم حداقل محدوده اجرای آن یک صنعت است( توجه به تفاوت صنعت و سازمان داشته باشید، ممکن است یک سازمان یا حتی یک شرکت متشکل از چند صنعت متمایز و کاملا متفاوت باشد)

حالا یه سوال از من:
طریقه ی پیاده سازی این توانمندها و نتایج در سازمان چطوریه؟با فرض اشراف به تمام توانمندسازها و نتایج.

من همیشه این سوال برام وجود داره که چطور و از کجا باید شروع به بکارگیری این مدل کنیم.
و اینکه مثلا در ایزو شما از یه روش اجرایی یا یه خط مشی یا اهداف کیفی شروع میکنی یا اول میری سراغ فرآیند ها اما در این مدل ما باید از چی شروع کنیم؟
بهترین و تنها روش برای شروع استفاده و استقرار EFQM خود ارزیابی است که اگر دوستان به مفاهیم آن اشراف داشته باشند با توجه به سیاست مدیریت ارشد سازمان و نیز مقتضیات سازمانی یکی از روش های خود ارزیابی انتخاب شده و خود ارزیابی انجام میگیرد.
البته ذکر این نکته لازم است که برای خود ارزیابی بهتر است سئوالات پرسشنامه ها بومی سازی شود تا تمام ابعاد سازمان را پوشش دهد.
در گام دوم با توجه به خود ارزیابی انجام شده سازمان برنامه بهبودهای خود را شامل بهبودهای سریع و بهبودهایی که زمان بر هستند یا نیاز به منابع مالی زیاد دارند تهیه کرده و به تصویب مدیریت ارشد میرساند،و اقدامات اصلاحی تعیین شده در زمان مقرر صورت میگیرد.
این کار باید حداقل 1 سال برای سطح گرایش به تعالی و 3 سال برای سطح اهتمام به تعالی انجام شود ( البته اگر بخواهیم کار اصولی باشد)
موفق باشید
منتظر دوستان دیگر هم هستم:gol:
 
آخرین ویرایش:

PersiaN_PulsE

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام اگه بخواهیم یه مقایسه بین مدل EFQM و سری استانداردهای iso داشته باشیم باید بگم که : در مدل EFQM همواره سعی بر
توسعه مهارتها و ایجاد انگیزه
تصمیم دادن فرآیند بهبودی به شرکاء و همکاران بیرونی سازمان
آموزش و فراگیری
دسته بندی اهداف بهبودی و تعیین نقشه راه برای رسیدن به اهداف متعالی
و من فکر می کنم مدل EFQM بیشتر یک متدلوژِی است تا یک استاندارد چون حرفی از نظام خاصی دز ان زده نمی شود , ولی در ISO بیشتر به این موارد اشاره دارد :
نظام مدیریت کیفیت
برقراری فرآیند کیفیت

اهمیت به کیفیت براساس شناخت نیاز مشتری
و حرفی از مشارکت کارکنان به میان نمی اورد به نظر من EFQM نیز مانند TQM به بحث مشارکت کارکنان و تمام اعضا به بهبود مستمر اشاره دارد
 

Parsa_IE

عضو جدید
با تشکر از شما دوست عزیز
باید خدمتتان عرض کنم که فرمایش شما صحیح فقط این نکته شاید برای دوستان جالب باشه که جرقه فکری جوایز کیفیت همچون مالکوم بالدریج، جایزه کیفیت دمینگ و همینطور EFQM از مدیریت کیفیت جامع TQM نشات گرفته و با دید TQM توسعه یافته است.
موفق باشید
 

amirhakimi

عضو جدید
با سلام
تاخیر چند روزی منو ببخشید که تنونستم تو بحث شرکت کنم
1. آیا به نظر شما EFQM یک متدولوژی است یا یک ابزار است ؟
2. تفاوت این مدل با استانداردهای کیفیت در چیست ؟
3. آیا این مدل را میتوان استاندارد فرض کرد ؟
4. از دیدگاه شما این مدل در چه Scope و محدوده ای در یک سازمان قابل تعریف است ؟
5. ضرورت پیاده سازی این مدل از دیدگاه شما چیست و این مدل چگونه به تعالی یک سازمان کمک می کند ؟


1. من هم با شما موافقم که EFQm یک متودولوژی برای تعالی سازمان است و لازمه رسیدن به آن پیاده سازی استاندارد ها برای بلند شدن سازمان از زمین است، در مرحله بعدیست که EFQM به منظور جهش بزرگتر بکار گرفته میشود.
2. راجع به تفاوتش هم سایر دوستان فرمودند، منم چیز زیادی ندارم که اضافه کنم.
3. مدل با وجود اینکه یک مدل استاندارد است ولی دست ما در آن خیلی باز تر از استاندارهائی نظیر ایزوست (منظورم در کلیات مدل نیستا) و با توجه به نوع سازمان (همون بومی سازی که مطرح کردین) میشه باهاش بازی کرد و صرفا یک مدل خشک و انعطاف ناپذیر نیست.
4. به نظر من محدوده تعریف این مدل مثل استانداردهای کیفیت ریز نمیتواند باشد، بلکه در کل سازمان است که قابل تعریف است.
5. پیاده سازی مدل تا حدودی از اون ضرورتهائی نیست که اگه نباشه سازمان ما نتونه به حیاتش ادامه بده. البته این به محیطی که سازمان باهاش تبادل داره مربوط میشه. بعضی مواقع در یک محیط پویا یک ضرورت بحساب میاد. ما با پیاده سازی این مدل نمیخوایم مشکلات سازمان رو برطرف کنیم (باید اینکارو قبلا توسط پیاده سازی استانداردهای مختلف میکردیم !)، صرفا میخوایم از اینی که الان هستیم جایگاه بهتر و متعالی تری داشته باشیم.
در جامعه فعلی ما پیاده سازی EFQM بیشتر مزیت محسوب میشه تا ضرورت، این فرصتی رو برای ما ایجاد میکنه که از رقبای خودمون فاصله نسبتا چشمگیری بگیریم !
 
آخرین ویرایش:

فرید هاشمی

عضو جدید
سلام

سلام

خوب اگه اجازه بدید ما هم چند تا مطالب بگیم در این مورد
نظر دوستمون مهتابی کاملاً درسته EFQM یک متدولوژیه اما بر اسا یک الگوی خاص اما هدفش ایجاد بهبود مستمر مثل سایر استاندارد های مدیریتی نیست بلکه متناسب با شرایط یک سازمان قابل استفادست و کاربرد داره و از اونجایی که اصول این متدولوژی در کشور ما طراحی نشده و خوب متناسب با وضعیت اقتصادی بنگاه های اقتصادی اروپا نوشته شد و با توجه به روندهای اقصتصادی، مدیریتی و... حاکم بر اقتصاد و به ویژه صنعت کشور ما به نظرتون میتونه با همون فرمتهای اروپایش بر این وضعیت تاثیر گذار باشه؟
این پاسخ رو خودتون باید بدید اما یه چیزی یکی از دوستان به اثر بخشی این متدولوژی بر برخی سازمانها ایرانی اشاره کردند که نهایتا موفق به کسب جایزه ملی کیفیت هم شدند
واسطون جالبه که بگه من تو یکی دوتا از همین سازمانها در اجرایی همین سیستم مشارکت داشتم اما خوب چی بگم که دلم پره پس بهتره که نگم. ما تو کشورمون یه مشکل خیلی بزرگ داریم که همیشه ماهارو با انحراف و اشتباه مواجه میکنه میدونین اون چیه؟
اون فقدان اطلاعاته، اطلاعات سالم سیستمهای اطلاعاتی و.... و اونم به خاطر نبود نگرش مئیریت بر اطلاعاته حالا اگه دوست داشتی و منم فرصت کردم میگه بهتون که بعضی از همون اطلاعات مورد نیاز نتایج کلیدی عمکردی تو همون سازمان ها که اتفاقاً جایزه ملی هم گرفتند رو چه طوری جمع آوری کردیم
 

amirhakimi

عضو جدید
خیلی خوشحال میشیم فرید جان که از تجربیات شما تو این زمینه بهره مند بشیم :)
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
منم مشتاقم که کسی که عملی کار کرده یه مقدار از روند کار بگه.
لطف کنن بگن ممنون یشم.
راستی جناب پارسا نمیخواین یه جهتی به بحث بدین؟
 

amirhakimi

عضو جدید
تا پایان مدت این بحث زمان زیادی باقی نیستا.
پارسا جان کجائی؟
فرید جان شما هم اگه براتون مقدوره از تجربیاتتون برای ما مخصوصا اون جمع آوری اطلاعات که اشاره کردین بگین.
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
حوب ناچارا حالا که جناب پارسا نیستن من یسری حرف میزنم تا ایشون بیان و بحث رو ادامه بدن.
خوب من فکر میکنم که یکم راجع به نحوه ی اجرا حرف بزنیم خوبه.
ببینید توی مدل سرآمدی میگیم تجویزی در کار نیست پس برای هر سازمان بحث جداست.
حالا بیایم یه جارو در نظر بگیریم و بگیم که از کجا و چطور شروع کنیم.
اینجوری لا اقل یه روند کاری هم دستمون میاد.
چون به فرض من میدونم که مدل حاوی چیه و چه نتایجی باید داشته باشه اما سر اجرا نمیدونم (که باید نتیجه بگیرم)از کجا و چطور باید شروع کنم.
البته جناب پارسا گفتن با خود ارزیابی
خوب این روش ها :
1.پرسشنامه
2.روش کارگاهی
3.روش پروفرما
4.روش شبیه سازی جایزه
حالا من که اون 3 رو نمیدونم چیه!
اما با اینا شروع کنیم.

موافقین؟
خوب حالا کجا باشه؟
 
آخرین ویرایش:

amirhakimi

عضو جدید
من موافقم
خیلی قشنگ تره که بیایم از یه جای ملموس شروع کنیم و قدم به قدم پیش بریم. تا دوستانی که مثل من تو این زمینه تازه کارن بتونن یه چیزیائی یاد بگیرن.
من پیشنهاد میکنم یه سازمان خدماتی رو انتخاب کنیم.
(ممکنه نمونه داخلی نداشته باشیم چون اکثرا سازمان های ما تو پیاده سازی مدلهای کیفیتی هم مشکل دارن چه برسه به تعالی!)
 

Parsa_IE

عضو جدید
دوستان عزيز با سلام و تشكر از دوستاني كه در بحث شركت داشتند
و با معذرت از غيبت و تاخيري كه داشتم
بايد خدمت شما عرض كنم كه با توجه به قابليت هاي مدل مي بايد در سازمان هاي خود مدل را بومي سازي كرده و شرايط را براي اجراي مناسب و مثمر ثمر آن فراهم سازيم تا در اثر بخشي و كارايي مدل خدشه اي وارد نشود البته به ضعف سيستم مديريت اطلاعات MIS در كشورمان بنده هم اذعان دارم
وليكن يكي از دلايلي كه بنده عرض كردم براي سطح اهتمام به تعالي مي بايد حداقل 3سال به طور موثر زمان و نيرو صرف پياده سازي مدل كرد همين بود، تا در طول اين سه سال سيستم مناسب براي جمع آوري داده ها Data Gathering و مديريت اطلاعات نيز مستقر شود و اين مستلزم عزم راسخ مديران ارشد بر پياده سازي صحيح و اصولي سيستم است كه شايد در كمتر سازماني وجود داشته باشد !
در مورد مراحل اجرايي بايد خدمتتان عرض شود كه خودارزيابي همانطور كه گفتم اولين مرحله است براي تعيين نحوه خود ارزيابي چند مسئله اهميت دارد :
اول ابعاد سازمان و نوع فعاليت آن
دوم تعداد نفرات آشنا با مدل و نيز آشنا با اصول خود ارزيابي و منطق RADAR
سوم نظر مديريت در مورد تعداد پرسنل درگير در اين موضوع
 

Parsa_IE

عضو جدید
براي شروع بحث ابتدا بايد تفاوت هاي موجود در روشهاي خود ارزيابي پرسشنامه، كارگاهي، پروفرما، و شبيه سازي اخذ جايزه ،‌مزايا و معايب هر يك ر ا بدانيم ...
از دوستان ميخوام با مطالعه و بررسي اول خودشان اين تفاوت ها را بيان كنند و من در نهايت تكميل خواهم كرد ...
براي انتخاب سازمان هم بهتر است صرفنظر از صرف فعاليت آن به بحث بپردازيم كه من با اجازه دوستان يك مثال را ذكر خواهم كرد كه فكر ميكنم كارايي بيشتري داشته باشد
ولي قبل از هر چيز ميخوام در مورد روش هاي خود ارزيابي دوستان نظرات خودشان را بفرمايند
منتظر حظور سبزتان هستم
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
براي شروع بحث ابتدا بايد تفاوت هاي موجود در روشهاي خود ارزيابي پرسشنامه، كارگاهي، پروفرما، و شبيه سازي اخذ جايزه ،‌مزايا و معايب هر يك ر ا بدانيم ...
از دوستان ميخوام با مطالعه و بررسي اول خودشان اين تفاوت ها را بيان كنند و من در نهايت تكميل خواهم كرد ...
براي انتخاب سازمان هم بهتر است صرفنظر از صرف فعاليت آن به بحث بپردازيم كه من با اجازه دوستان يك مثال را ذكر خواهم كرد كه فكر ميكنم كارايي بيشتري داشته باشد
ولي قبل از هر چيز ميخوام در مورد روش هاي خود ارزيابي دوستان نظرات خودشان را بفرمايند
منتظر حظور سبزتان هستم

من اومدم اهدا ...:D
خوب من راستش چیزی راجع به پروفرما نمیدونستم رفتم یه سرچی زدم و به این مطلب رسیدم که:
1.روش پرسشنامه که روشی آسون،سریع،و در سازمانی که اولین بار این مطلب بیان میشه کاربرد بهتری داره.
2.روش کارگاهی به صورت تیمی بین مدیان ارشد هستش.یعنی در این روش اونان که اطلاعاتی رو در مورد معیار ها ی مدل جمع آوری میکنند و بعد با هم به بحث میذارن.(مزاایاش اینه که مدیرا بینشون مشارکتی صورت میگیره و هماهنگ میشن و همینطورم مدل برای تک تکشون معرفی میشه)
3.من بازم این روش رو نفهمیدم!!!
اما فرمتش اینجوره که یه گزارشگیریه که 30 صفحه ای میشه .
در این روش ما به نتایجی خوب میرسیم که نقاط قوت و ضعف رو بیان میکنه و تهدیدات رو میبینیم.
بیان شده که در این روش امتیازات از صحت برخوردارن.
ولی در کل از روش شبیه سازی اخذ جایزه ساده تره
4.این روشم که کاملا معلومه.
معمولا هم از بیرون سازمان بیان ارزیابی بهتره

خوب این از تحقیقات من.
حالا اگه جاییش مورد داره بگین تا اصلاح شه.
راستی یه جزوه ی خوبی دارم بعدا میذارم اگه خواستین:)
 

فرید هاشمی

عضو جدید
سلام

سلام

حتماً من اگه فرصت کنم علیرغم سواد و تجربه کم اون چیزی رو که تجریه کردم در اختیارتون میزارم. کاملاً درسته اجرای این سیستم یا بهتر بگم خود ارزیابی اون تور که پارسا گفت از روشهای پرسشنامه، work shop و پروفورما و شبیه سازی بهره میبره.

درسته که اجرای مناسب این سیستم واقعاً میتونه یک سازمان رو متحول کنه اما فراموش نکنیم که ما در کجا زندگی میکنیم و به قول یکی از دوستان مکانیک تو ایران اگر پاتو از روی اون سیم برداری بهره وری به 80 % میرسه.
هر کدوم از این روشها دارای مزاتها و معایبی هستند. مثلا تو روش پرسشنامه شما به صورت کلیشه ای و محدود و تنها با اتکا به صحت پاسخها و مشخص نشدن نقاط ضعف و قوت به طور تشریحی اقدام به خود ارزیابی میکنین، هرچند که تو روشهای دیگه مثل کارگاهی، پروفورما و... وضعیت مناسب تری نسبت به پرسشنامه داریم ام مثال قابل ملاحضه که من تجربه کردم شرکت لاستیک کاووسی هستش که تولید کننده انواع ضربه گیر و دسته موتوره.
سال 1381 ما این شرکت رو بر اساس مدل تعالی سازمانی ارزیابی کردیم و خوب نتایج بدست اومده قابل ملاحظه بود اما در اواخر سال 1382 و بر اساس مدل daignosis یا همون عارضه یابی خودمون و بنا به درخواست خود صنعت با توجه به عملکرد نسبت به تعهد سازمان به اجرای بهبودهای تعیین سده سازمان رو مورد ارزیابی قرار دادیم اگه نتایج عرضه یابی رو میدید و اونا با EFQM مقایسه میکردید الان درک میکردید که چقدر در خود ارزیابی قبلی با انحراف همراه بودیم.
میدونین علت این مسئله تو چیه؟
تو روشهای تععین نتایج و معیارهاست مثل پرسشنامه و....
به نظر من تو ایران باید برای تعیین صحت اطلاعات از روشهای زیر بهره برد هر چند که چک لیست عارضه یابی سازمان نوسازی بسیار مذخرفه اما با این حال اینو میدونیم که آمار فاقد صحت به راحتی میتونه مارو تو تعیین اهداف و .... با انحراف روبرو کنه مسئله ای سالهاست گریبان گره کشور ما تو تمام حوزه های قابل بررسیه. از جامعه شناسی بگیرید تا کشاورزی و غیره. اما اون روشها میتونن اینتوری تعریف بشن:
پرسشنامه نه به صورت امتیاز دهی صرف بلکه با تشریح موارد و نه کلیشه ای
مصاحبه با رئوس حوزه های تخصصی و حتی از دیدگاه های مختلف ، سطوح پایین تر سازمانی و...
مشاهده مستقیم و غیر مستقیم بر روی تمام معیار های مورد بررسی

اینها در حقیقت شواهد شما هستن، شواهدی که اگر گویای حقیقت نباشند اون وقت سازمان رو نه تنها با تعالی روبرو نمیکنن بلکه به نا کجا آباد هم هدایتش میکنن.

یه چیزی رو هیچ وقت فراموش نکنیم وقتی رفتید تو یه کارخونه و ابتدا با یک پرسشنامه اقداه به ارزیابی مثلا نتایج کارکنان کردید و حتی آمارها و... رو هم مشاهده کردید. وقتی دستتونو آروم روی شونه های همون کارگر ها گذاشتید اون وقت ممکنه چیزای رو بشنوید که کاملاً قافل گیر بشید.!!! اما خوب تلفیق نتکات مشترک بین این موارد میتونه عملکردهای شمارو اثر بخش کنه.
 

miepower2003

عضو جدید
با عرض خسته نباشيد

با عرض خسته نباشيد

من کمی دير تقريبا در انتهای بحث رسيدم اما چند مطلب به نظرم جالب اومد که سعی می کنم خلاصه بيان کنم:
1-در بحث عدم صحت کامل اطلاعات چه در پرسشنامه های تعالی سازمانی و چه در گزارشات پر و پيمون عارضه یابی شکی نيست اما حالا راهکار ما برای گرفتن اطلاعات صحيح چيه ؟ حالا هميشه می شه با سر شونه زدن کارگر اطلاعات درست گرفت نمی دونم من يه جورايي خودمم درگير همين بحثم .
2-حالا فرض کنيم چندين پروژه خروجی کارهای مختلفی که انجام داديم باشه خوب حالا چندين بحث مطرح می شه :

-با توجه به محدوديتهای زمانی اجرا و اينکه تدوين پروژه ها مدت زمان زيادی به طول می انجامه ترتيب اولويت پروژه ها تا زمان اجرا تغيير نخواهد کرد.
-مبحث بودجه بندی به صورت کامل در پروژه ها ديده نميشه و اين خود عامل عدم تحقق اين پروژه ها می شه.
و.....
نمی خواهم خيلی بحثمون پيچيده بشه و از هدف اصلی دور بشيم اگر بتونيم راهکاری روی مسايل بالا داشته باشيم شايد کمی روان تر بشه کار کرد.
 

amirhakimi

عضو جدید
پرسشنامه نه به صورت امتیاز دهی صرف بلکه با تشریح موارد و نه کلیشه ای
مصاحبه با رئوس حوزه های تخصصی و حتی از دیدگاه های مختلف ، سطوح پایین تر سازمانی و...
مشاهده مستقیم و غیر مستقیم بر روی تمام معیار های مورد بررسی

اینها در حقیقت شواهد شما هستن، شواهدی که اگر گویای حقیقت نباشند اون وقت سازمان رو نه تنها با تعالی روبرو نمیکنن بلکه به نا کجا آباد هم هدایتش میکنن.

یه چیزی رو هیچ وقت فراموش نکنیم وقتی رفتید تو یه کارخونه و ابتدا با یک پرسشنامه اقداه به ارزیابی مثلا نتایج کارکنان کردید و حتی آمارها و... رو هم مشاهده کردید. وقتی دستتونو آروم روی شونه های همون کارگر ها گذاشتید اون وقت ممکنه چیزای رو بشنوید که کاملاً قافل گیر بشید.!!! اما خوب تلفیق نتکات مشترک بین این موارد میتونه عملکردهای شمارو اثر بخش کنه.

دقیقا همینطوره
من کاملا مخالفم که پرسشنامه رو همونطوری که جاهای دیگه دنیا استفاده میشه میشه ما هم استفاده کنیم.
این روش جمع اوری اطلاعات برای جامعه ائی طراحی شده که دروغگوئی تعریف نشدس. اگه ما بخوایم به پرسشنامه بسنده کنیم به همون ناکجا آبادی میریم که فرید عزیز فرمودند. میشه گفت revised شده پرسشنامه برای جامعه ما، مصاحبه حضوری و مشاهده مستقیم است. چون دقیقا تو انجام کار دیدم نتایج پرسشنامه با نتایج مصاحبه و مشاهده زمین تا آسمون فاصله داره. (بماند که بعضی وقتا پیش اومده برام که تو مصاحبه هم برامون فیلم بازی کردن :mad:)ولی خوب به مراتب نتایج نسبت به پرسشنامه به واقعیت نزدیک تر بوده.
 

amirhakimi

عضو جدید
-با توجه به محدوديتهای زمانی اجرا و اينکه تدوين پروژه ها مدت زمان زيادی به طول می انجامه ترتيب اولويت پروژه ها تا زمان اجرا تغيير نخواهد کرد.
-مبحث بودجه بندی به صورت کامل در پروژه ها ديده نميشه و اين خود عامل عدم تحقق اين پروژه ها می شه.
و.....
نمی خواهم خيلی بحثمون پيچيده بشه و از هدف اصلی دور بشيم اگر بتونيم راهکاری روی مسايل بالا داشته باشيم شايد کمی روان تر بشه کار کرد.

زمانبندی کار وقتی قابل اجراست و درست از آب در میاد که همکاری دوطرفه باشه، سازمان از ما به عنوان یک مشاور خارجی درخواست کمک کرده بعد خودش میاد سر راه، جلوی پای ما سنگ میندازه ! این باعث میشه که مثلا فاز اول که شناخت از سازمان بوده و میخواستیم تو دو ماه بهش برسیم یهو سه برابر میشه !!!
بعد فاجعه بزرگتر زمانی اتفاق میافته که بعلت زمان زیادی که تعبیه نشده بوده، نمیشه اونجور که باید کار رو درست انجام داد. پروژه انجام میشه ولی با چه کیفیتی؟
دست آخر نه مشاور از کار خودش راضیه نه باری از رو دوش سازمان برداشته شده !
 
آخرین ویرایش:

Parsa_IE

عضو جدید
در تکمیل فرمایشات دوستان :
روش پرسشنامه Questionnaire:
این روش میتواند یکی از حداقل منابعی باشد که خیلی سریع تکمیل می شود و این امکان را فراهم می سازد که از پرسشنامه های موجود و تائید شده استفاده شود .
برخی از سازمان ها از پرسشنامه های ساده "بله/خیر" به عنوان روشی برای جمع آوری گسترده داده ها در حمایت از روش های خود ارزیابی مفصل تر و دقیق تر مثل روش کارگاه استفاده می کنند.

نکته قابل توجه اینه : در جامعه ما که اکثرا آدم های با هوشی هستند و برای Pass کردن پرسشنامه و گرفتن نمره قبولی پرشنامه را پر می کنند و نه با صداقت می باید از اصول Data Mining (داده کاوی) بهره برد و پرسشنامه ها را به گونه ای زیرکانه طراحی نمود که در هر پرسشنامه حداقل چند سئوال با نکات انحرافی و همپوشانی برای تصدیق جواب سئوال های دیگر وجود داشته باشد، مطمئن باشید در چنین پرسشنامه ای به هر حال فرد به قول معروف دم به تله داده و جواب ها دور از واقعیت نخواهد بود
مطمئنا اگر بخواهیم عینا از پرسشنامه 50 یا 90 سئوالی بدون توجه به شرایط سازمان استفاده کنیم موفق نخواهیم بود.

مزیت این روش : نیاز به آموزش و تخصص چندانی ندارد. هر کس در موقعیت شغلی و از دیدگاه مخصوص به خود سازمان را ارزیابی می کند.
معایب : چندان تخصصی نیست و به دلیل عدم آگاهی کافی همه کارکنان از منطق مدل و عدم برداشت مشترک ممکن است برداشت مناسبی از سئوالات نشود
 
بالا