گفتمان معماری ...

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تویِ محیطِ دانشگاه ها اصلی ترین عاملی که باعث میشه بچه ها برن سمتِ کپی اساتید هستن !
همیشه کارای کپیِ مطلق بیشترین نمره ها بودن طیِ ترمایی که من گذروندم !
بچه هایی هم کِ میخوان خودشون کار کنن به علتِ کمی وقت نمی تونن کارشون رو اونطور کِ باید و شاید ارائه بدن!
در نتیجه رو میارن به سمتِ کارایِ کپی! مخصوصا که بخش نامه شده نمره ی پایان نامه با معدلِ ترمایِ گذشته میانگین گرفته میشه!(البته تو دانشگاهِ ما)
و باز هم گرفتنِ نمره از هر طریقی بهتر از یادگیریه!!!! (از ابتدایی تا دانشگاه ! هیچ فرقی نکرده)
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کار ضعیف یه روزامید به قوی شدنش هست اما کار کپی چی؟؟؟به نظر شما کسی که از ابتدا بیادو کپی کار کنه به جاهای خوب میرسه؟؟هیچوقت این غیرممکنه کسی که از ذهنش استفاده نکنه تا آخر میلنگه همون خانه از پایبست ویران است....

من با شما موافقم،قبول هم دارم که بلاخره هرکسی باید از یه جا شروع کنه و مطمئنا اونجا کارش ضعیفه،اما تو بازار ما اگر یه پلان ضعیف بکشی،دیگه کسی بهت کار نمیده.
باید قبول کنیم که شرایط امروز بازار ما اینجوریه و ملت(به خصوص نما)کچی رو بیشتر میپسندن
 

aminvood1

عضو جدید
کاربر ممتاز
کپي يا سرقت؟
آيا اين ها اصلا با هم فرقي دارن؟

من فکر مي کنم جامعه ي ما تو کف هرم نياز ها مونده،درجا زدن تو نياز هاي اوليه باعث ميشه تا رسيدن به خود شکوفايي مسير طولاني اي در پيش باشه

مني که طراحم،وقتي بهم ميگن تو 10 روز پلان 3 تا ويلا بهم بده، مي دونم که کار معمارانه اي از آب در نمياد،اما وقتي شرايط اقتصادي خودمو مي بينم و مي دونم اگر بگم نه،کس ديگه اي کار رو ميگيره،ترجيح ميدم 10 روزه کارو ببندم و تمامش کنم و پولمو در بيارم،در عين اينکه مي دونم خلاف ايده آل ها و چيزاييه که دوست دارم باشم

براي شکوفايي و بروز خلاقيت،بايد آزاد بود،من چندان با بحث محدوديت خلاقيت مياره موافق نيستم

شرط خلاق شدن جامعه،آزاد بودن فکر و ذهن از نياز هاي اوليه اس،دانشجويي که دغدغه اش نمره و پاس شدن و 8 ترمه تمام کردنه،فکر اين نيست که کار خلاقانه و بديعي ازش سر بزنه
 

masib

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فک میکنم این نشات گرفته از عدم اعتماد بنفس و تنبلی خودمونه.... اگه هر کدوممون به این باور برسیم که میتونیم با تلاش بیشتر یه کار ماندگار طراحی کنیم دیگه نمیریم کاری رو کپی کنیمیا لااقل تا این حد کپی نمیکنیم.

منم با این حرف فاطمه جان موافق که بعضی ها به دلیل عدم اعتماد به نفس و تنبلی دست به این کار میزنن.
و اینکه اگه کمی تلاش کنن میتونن کار عالی ارایه,عدم آموزش صحیح و وقت هم به نظر من میتونه از دلایل این کار باشه.
 

ebram0412

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدیق جان بحث به جا و قابل تاملی را بیان کردید... تعاریف در معماری از اهمیت والایی برخوردارند..
کپی برداری و الهام گرفتن دو تعریف مهم در معماری هستند. کپی برداری چیست و آیا زایده ذهن خلاقه یا زایده یک فرار در پرسه طراحی هست.. فرض کنید شما می خواهید یک خانه طراحی کنید... در پروسه طراحی گاه شما از ایده ها کپی عینی می کنید ولی ایده اولیه به کالبدی پر معنا تر و تکامل دار تر تبدیل می سازید(نمونه عینی این برخورد را در شعر در شاهکار شاعر های ایران زمین حافظ بزرگ می بینید که عرفان مولانا و هنر سعدی و بزرگی فردوسی را توامان داره و غزلیات شاهکار خود را می نویسد.. پس کپی ذهنیات و ایده ها در راستای تکامل آن ایده نوعی خلاقیت به حساب می آید. اما کپی برداری عینی کاللبد و ایده نوعی برخورد ساده با موضوعی پیچیده و سطحی نگری معمار با پروژه می باشد که نتیجه سو آن شهر های بی مکان یا به نقل از استاد بانی مسعود فرامدرن (سوپر مدرن) که به دنبال هیچ چیز جز بی مکانی نیستند که البته ما در این زمینه نیز از این جنبش زاده از آمریکا عقب تر هستیم.. ).......... اما ایده خلاق چیست.. شاید آخرین خلاقیت در معماری به سالیان پیش بر می گردد جای که لویی کان بزرگ با برخوردی جدید به تالیف سبکی پرداخت که بزرگان معاصر به ادامه آن مفاهیم پرداختند. حال این مسئله به دوگانگی بزرگ می انجامد. معمار مولف کیست چه جایگاهی دارد. معماران مولف یا بزرگان معماری همان کسانی هستند که ایده های عملی و تازه ای در قالب سبکی جدید به جهان عرضه می دارند . پس در عمل خلاقیت در معماری به معنای 100 درصد وجود ندارد و حتی در بین آثار این معماران مولف از جمله استاد لوکوربوزیه . رایت . لویی کان و بزرگ معمار ایران زمین قوام الدین شیرازی . ترکیبی از خلاقیت و کپی را می بینید. این عمل بی شک نه تنها مضر نیست بلکه به تکامل ایده ها از یک نسل به نسل دیگر می انجامد... پس خلاقیت نسبی هست ولی این خلاقیت باید منطق داشته باشد . شاید این نا محدود بودن خلاقیت ها و عدم انسجام آن با اصول پایه در معماری نوعی آشفتگی را به دنبال خواهد داشت شاید چاره این مسئله تعادل باشد و یا به نقل از استاد اعظم ریچارد میر برخورد هنری با موضوع ما را از وادی کپی و خلاقیت جدا کرده و به وادی معماری برای معماری سوق می دهد یعنی در بسته بزرگ معماری برای معماری دیگر تعارفی مثل کپی و خلاقیت جای خود را به تعریف هر چیز در جای خود معنا دارد تغییر می یابد. پس لازم نیست ذهنمان را با این تعاریف مشغول کنیم.. هر چیزی در جا و مکان خود واجد اهمیت می شود که من خود آن را در قالب فضا ها در قالب فضا ها قبول دارم یعنی هر فضای در دل دیگر فضا تعریف می شود و هیچ چیز تنها و بی ارتباطی در وادی معماری وجود ندارد که در این قالب کپی و خلاقیت معنی ندارد و تنها چیزی که مهم هست تعاریفی مثل انسجام شاخص بودن
، ارتباط بصری و کالبدی معنا پیدا می کند...
ببخشید که بسیار صحبت کردم .
 

emrah931

عضو جدید
پیش بردن هر دوی این موارد با هم خیلی مفید میتونه باشه.
اگه بشه هم تو طراحی باشید هم تو اجرا (هر چند خیلی سخته و فشار زیادی بهتون وارد میشه)خیلی پیشرفت میکنید.
مثلا اینکه بدونید چجوری سازه طراحی شده توسط مهندس سازه رو با طرح معماری تطبیق بدید.(چون خیلی از مهندسای سازه یه این مورد توجهی نمیکنن)
کار اجرا هم فقط موارد و قوانین تالیف شده آیین نامه نیست.
مثلا اینکه بتونید چجوری کدهای اجرایی رو رو زمین پیاده کنید(بدون دوربین نقشه برداری)،یا خط جلوی ملکتون رو چجوری بدست بیارید(بسیار مهم در کاگاه های داخی شهر)،یا همون بحث تطبیق سازه با معماری(این خیلی مهمه چون من تو خیلی از ساختمون ها دیدم که مثلا بعد از تموم شدن اجرای ساختمون دیدن مثلا ماشین شاسی بلند تو داخل پارکینگ نمیره و رمپ ورودی سر گیری داره)،و موارد دیگه
بنظر من از لحاظ سواد اجرائی و اگه بخوام یه رنکینگی ارائه بدم به این ترتیبه:
1_آرشیتکت یا مهندسی که هم طراحی میکنه هم اجرا
2-سرپستان کارگاه
3-سرپرستان اجرائی
4-آرشیتکت
5-مهندسین سازه
6-مهندسین ناظری که فقط کار نظارت انجام دادن(با احترام به تمام مهندسین ناظر)

:gol:

سلام مهندس
فکر کنم فقط تو تالار معماری این رنکینگ اعتبار داره.شما اگه یه سری به چارتها و جداول نظام مهندسی و امتیازی که بابت هر رشته جهت گرید وتاسیس شرکت به اونها تعلق میگیره نگاهی می انداختید پی به رنکینگ مهندسی سازه میبردید.البته نظر شما قابل احترامه ولی متاسفانه ویا خوشبختانه واقعیت چیز دیگری است.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام مهندس
فکر کنم فقط تو تالار معماری این رنکینگ اعتبار داره.شما اگه یه سری به چارتها و جداول نظام مهندسی و امتیازی که بابت هر رشته جهت گرید وتاسیس شرکت به اونها تعلق میگیره نگاهی می انداختید پی به رنکینگ مهندسی سازه میبردید.البته نظر شما قابل احترامه ولی متاسفانه ویا خوشبختانه واقعیت چیز دیگری است.

سلام.
تشکر.
ولی من چیزی که دیدم تو جامعه مهندسی(تعدادشون کم نبود)گواه بر این پستی بود که من دادم.
من کاری به چیزی که روی کاغذ نوشته میشه(همون چارت ها)ندارم من واقعیتو میبینم.
متاسفانه دوستان مهندس سازه تو قدرت تجسم دچار مشکلن(جهت طراحی سازه حتی)بنده با یکی از مهندسان با سابقه و تحصیل کرده اروپا که برخورد داشتم و ایشون یه سازه ای رو برامون طراحی کرده بودن کلی مشکل داشتیم سر یه سازه معمولی.(البته این یه موردش بود)
بعد دوستان معمار مصالح رو بهتر میشناسن و درک بیشتری از کار اجرائی دارن چون ریشه کار که همون طراحیا و نقشه های اولیه ست رو بهتر میتونن درک کنن.
البته تو رنکینگی که گذاشتم مهندسین سازه بدون تجربه کارگاهی منظورم بوده و گرنه مهندس سازه ای که تجربه کارگاهی داره تو رتبه اوله.
 

emrah931

عضو جدید
سلام
از بحثها پیداست معماران عزیز هنوز به نظام مهندسی و بازار کار مراجعه نکرده اند.چون چارتها و جداول امتیاز در تمامی صنایع جهت گرید و تاسیس شرکت خود به تنهایی گویای همه مطالب میباشد.ضمنا تمامی طرحهای معماران عزیز باید با یک محاسبه دقیق و اقتصادی قابل اجرا باشد که این مهم توسط یک مهندس سازه انجام میگردد در غیر این صورت طرح انها شبیه یک نقاشی و یا خیالپردازی کودکانه میباشد.البته این دو رشته را به اشتباه در دانشگاهها شبیه هم میخوانند در صورتیکه این دو رشته دو دید کاملا متفاوت و متمایز نسبت به ساختمان دارند.
 

maryam0

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان عزیز
بحث کپی به نظرم چندین جنبه رو در بر می گیره که یکی از این جنبه ها،
در واقع برای دانشجویان معماری همانطور که روش تدریس در ایران هست حالا چه خوب یا ... برای آشنایی بیشتر ما از نحوه ی دیدن و لمس بیشتر پروژه هاست که کم کم باعث میشه یکسری خط یا خطوط فکری هم ما بیشتر به سمتش کشیده بشیم و به کار ماهم ایده دهد /کمااینکه هنوز خیلی از ما در ارشد و طرح های نهایی و یا حتی مشاورین نیز از این روش بهره میگیرند.
اما به راستی خلاقیت و فکر نو کجاست؟
در واقع خلاقیت فقط یک ایده عجیب نیست یا فقط بخواهد در دنیا تک باشد گاهی کوچکترین و ریزترین ایده و خطوط ما به بهترین حجم یا فرم ها تبدیل شده است.پس خلاقیت منحصر به هر فردی است و در راستای کمک و فرا فکر کردن می شود به آثار دیگر هم نگاهی کرد و با خلاقیت خود با اون خط و فکر بازی کرد و به گونه ای در بیاد که یک فکر نو باشد و حتی در جهت تکمیل کردن اثر قبلی...
همه چیز برای خلق فضاهای بهتر برای حال و آیندگان است ،پس با بهتر کردن و تکمیل و رفع نواقص آثار خودمان و حتی اثری دیگر، در پی این رشد باشیم..
پایدار باشید...
 

HOTT

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من بین تقلید صرف و توجه به هسته موضوع تفاوت زیادی هست
متاسفانه ما نه تنها در معماری بلکه در خیلی از زمینه ها فقط به پوسته نگاه می کنیم
نمونه اش ترمینال همدان که تماما از شیشه است و تقلیدی از یه نمونه خارجی
بدون اینکه بدونه حتی تمام شیشه برای اقلیم همدان مناسب نیست
 

joyaye nam

کاربر فعال
به نظر من یک دانشجوی معماری باید مشق معماری انجام بده و مشق کردن به این معنی ( تکرار کردن عملی را برای نیکو آموختن)
این مشق کردن مراتب داره در مرحله ی اول تکرار کردن کار بزرگان معماریه که هم از نظر من هم از نظر بسیاری از اساتید هیچ موردی نداره
پس نمیشه بدون در نظر گرفتن موقعیت این کار رو سرکوب کرد
درست مثل زمانی که یک فرد آماتور شروع به یادگیری سازی مثلا گیتار میکنه...
اما مراحل بعدی کم کم میبایست از تقلید صرف خارج بشه و جای خودشو به استفاده ی از راه کارها بده .
خب نمونه ی این عمل در کار بسیاری از معمارها وجود داره مثلا موزه ماکسی کار خانم زاها حدید

http://uploadtak.com/images/c2927_1a.jpg
http://uploadtak.com/images/r9925_2a.jpg

البته نکته ی دیگه ای که وجود داره اینه که دیدن آثار به صورت ناخودآگاه در اسکیمای هر فردی تاثیر میذاره و این امکان وجود داره که یک اثر معماری تا حدودی شبیه به دیگر آثار بشه که این هم به کرات در کار معمارهای بزرگ دنیا دیده میشه.
 

arashitect

عضو جدید

درود فراوان.
نقل قول بنده ناظر بر دید اجرایی بود نه طراحی:
زمانی که معمار یک کپی از طرح خوب دیگران رو اجرا کند هم به شخص خودش کمک کرده در زمینه فهم اثر.تکنیکهای اجرا.و... و هم به مصرف کننده نهایی خدمت کرده با اجرای یک طرح خوب.
و اینکه من شخصا معتقدم (البته با رعایت اخلاق حرفه ای و کسب اجازه از صاحبان اثار)اجرای کپی از معماری های چشمگیر بسیار بسیار برای ما (به عنوان معمار)و مردم(به عنوان مصرف کننده)ارزشمند تر از ساختن مشتی خزعبلات به عنوان معماریه.
با اجرای کپی هم سطح زایقه مردم بالاتر میره.هم چشمشون به دیدن کار خوب عادت میکنه.هم پولشون دور ریخته نشده. هم شهرامون زیباترند و....صد البته برای اموزش ماها به عنوان معمار هم خیلی مثمر ثمر هستش.
 
آخرین ویرایش:

emrah931

عضو جدید
سلام.
تشکر.
ولی من چیزی که دیدم تو جامعه مهندسی(تعدادشون کم نبود)گواه بر این پستی بود که من دادم.
من کاری به چیزی که روی کاغذ نوشته میشه(همون چارت ها)ندارم من واقعیتو میبینم.
متاسفانه دوستان مهندس سازه تو قدرت تجسم دچار مشکلن(جهت طراحی سازه حتی)بنده با یکی از مهندسان با سابقه و تحصیل کرده اروپا که برخورد داشتم و ایشون یه سازه ای رو برامون طراحی کرده بودن کلی مشکل داشتیم سر یه سازه معمولی.(البته این یه موردش بود)
بعد دوستان معمار مصالح رو بهتر میشناسن و درک بیشتری از کار اجرائی دارن چون ریشه کار که همون طراحیا و نقشه های اولیه ست رو بهتر میتونن درک کنن.
البته تو رنکینگی که گذاشتم مهندسین سازه بدون تجربه کارگاهی منظورم بوده و گرنه مهندس سازه ای که تجربه کارگاهی داره تو رتبه اوله.

سلام
مهندس عزیز اون چارتها و جداول نظام مهندسی بر اساس کارایی هر رشته تنظیم شده در اونجا تعصب نسبت به رشته جایی نداره همه جداول کارشناسی شده است و به فراخور نیاز هر رشته امتیاز داده شده.عرایض بنده رو زمانی که جذب بازار کار بشید درک خواهید کرد.خودم تو طراحی بچه های معماری رو ترجیح میدم اما در کارهای اجرایی و شناخت مصالح کمی غلو کردید مهندس.امیدوارم موفق باشید.
 

REZA RS

عضو جدید
سلام بچه ها منم با کپی کردن مخالفم چرا باید کپی کرد به نظر منم هرچقدر ضعیف باشه کار باشه ولی کپی نباشه اما متاسفانه الان خیلی ها عشق کپی شدن و استادا تو دانشگاه و کارفرما ها هم تو بازار کار این کار رو دوس دارن.ما رتبه اول کپی رو تو دنیا داریم .
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

درود فراوان.
نقل قول بنده ناظر بر دید اجرایی بود نه طراحی:
زمانی که معمار یک کپی از طرح خوب دیگران رو اجرا کند هم به شخص خودش کمک کرده در زمینه فهم اثر.تکنیکهای اجرا.و... و هم به مصرف کننده نهایی خدمت کرده با اجرای یک طرح خوب.
و اینکه من شخصا معتقدم (البته با رعایت اخلاق حرفه ای و کسب اجازه از صاحبان اثار)اجرای کپی از معماری های چشمگیر بسیار بسیار برای ما (به عنوان معمار)و مردم(به عنوان مصرف کننده)ارزشمند تر از ساختن مشتی خزعبلات به عنوان معماریه.
با اجرای کپی هم سطح زایقه مردم بالاتر میره.هم چشمشون به دیدن کار خوب عادت میکنه.هم پولشون دور ریخته نشده. هم شهرامون زیباترند و....صد البته برای اموزش ماها به عنوان معمار هم خیلی مثمر ثمر هستش.
ببخشید ولی به نظر من موضوع خیلی پیچیده تر از اینهاس
به نظر شما چرا اصلا کپی کردن رو اشتباه میدونن
چون مانع خلاقیته؟
چون کار درست و اخلاقی نیست؟
نه
چون هر مکان و محلی نیاز به طراحی برای بافت و مردم خودش داره
اگه واقعا احترام به مصرف کننده ی نهایی مهمه. پس باید برای خودش طراحی کنیم.
شاید یه طرحی عالی باشه ولی جای دیگه جواب نده. این حساسیتا به مرور خودشونو نشون میدن
مثله شهرک اکباتان تهران.
طرحش از لندن اومده. در لندن اجرا شده و عالی جواب داده. ولی تو تهران چی؟
به فرهنگ تهران جواب داده؟
واحدای همسایگیش برا تهرانیا مناسبه؟
پس کپی تو اجرا به مراتب بدتر از محیط اکادمیکه. البته به نظر من
:gol:
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من با شما موافقم،قبول هم دارم که بلاخره هرکسی باید از یه جا شروع کنه و مطمئنا اونجا کارش ضعیفه،اما تو بازار ما اگر یه پلان ضعیف بکشی،دیگه کسی بهت کار نمیده.
باید قبول کنیم که شرایط امروز بازار ما اینجوریه و ملت(به خصوص نما)کچی رو بیشتر میپسندن

خوب چرا ما بجای اینکه بیام از کپی استفاده کنیم خودمونو قوی نکنیم؟مگه ما چه کمتراز معمارای دیگه داریم میدونید چیه ما خودمونو باور نداریم ایراد کار ما اینجاست اگه ما بتونیم یه کار خوب ارائه بدیم وازش دفاع کنیم قدم اولو برداشتیم همیشه که نمیشه منتظر بشینیم ببینیم معمارای بزرگمون چی طراحی میکنن تا ما هم ازون یه تقلیدایی کنیم ما باید به این باور برسیم که این من خیلی کارا میتونه انجام بده...
 

ehsan arch

عضو جدید
به نظر من استفاده مناسب و به جا از کارهای اجرا شده اشکال نداره ولی بعضی ها به قدری ناشیانه و غیر اصولی کپی برداری میکنند که که سابقشون زیر سوال میره...
جایزه معمار بود (شماره 76) کافی شاپ 7 که رتبه سوم گرفته بود .... تو شماره بعدی معلوم شد که ورودی اون کپی بوده ..... به این میگن کپی برداری نه استفاده از نمونه کار.....
 

arashitect

عضو جدید
ببخشید ولی به نظر من موضوع خیلی پیچیده تر از اینهاس
به نظر شما چرا اصلا کپی کردن رو اشتباه میدونن
چون مانع خلاقیته؟
چون کار درست و اخلاقی نیست؟
نه
چون هر مکان و محلی نیاز به طراحی برای بافت و مردم خودش داره
اگه واقعا احترام به مصرف کننده ی نهایی مهمه. پس باید برای خودش طراحی کنیم.
شاید یه طرحی عالی باشه ولی جای دیگه جواب نده. این حساسیتا به مرور خودشونو نشون میدن
مثله شهرک اکباتان تهران.
طرحش از لندن اومده. در لندن اجرا شده و عالی جواب داده. ولی تو تهران چی؟
به فرهنگ تهران جواب داده؟
واحدای همسایگیش برا تهرانیا مناسبه؟
پس کپی تو اجرا به مراتب بدتر از محیط اکادمیکه. البته به نظر من
:gol:
ممنونم از حسن نظر شما دوست عزیز.
امروز در اینکه هر طرحی وابسته به (مکان-زمان- فرهنگ) هستش هیچ شکی نیست.هرچند در معماری مدرن به زمان و فرهنگ توجهی نمیشده و شهرک اکباتان هم در زمره معماری مدرن قرار میگیره و باید درهمون چهارچوب بررسی بشه.
هر کپی ای هم قابل قبول نیست صد البته.انتخاب درست یک پروژه برای کپی نمودن نیازمند سواد و تجربه بالاییست.
بحث من بیشتر این بود که اگر نمیتوانیم طرح مناسبی برای اجرا تهیه کنیم.از ایده های دیگران استفاده بشه(با رعایت اخلاق حرفه ای) بهتر از دور ریختن سرمایه مشتری و آبروی خودمونه.اگر تواناییش هست که دیگه چه بهتر.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام
مهندس عزیز اون چارتها و جداول نظام مهندسی بر اساس کارایی هر رشته تنظیم شده در اونجا تعصب نسبت به رشته جایی نداره همه جداول کارشناسی شده است و به فراخور نیاز هر رشته امتیاز داده شده.عرایض بنده رو زمانی که جذب بازار کار بشید درک خواهید کرد.خودم تو طراحی بچه های معماری رو ترجیح میدم اما در کارهای اجرایی و شناخت مصالح کمی غلو کردید مهندس.امیدوارم موفق باشید.

مهندس جان من هم بخاطر تجربم تو بازار کار اینو عرض کردم خدمتتون.من قصد نداشتم مقایسه کنم این دو رشته رو:smile:
حالا اگه بحث ما سر رنکینگ چهارم و پنجمه من جاشو عوض میکنم:smile::):gol::gol::gol:موارد بالاتر هم که اصلا بحث رشته تحصیلی توشون مطرح نیست.
 

amir-

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.
تشکر.
ولی من چیزی که دیدم تو جامعه مهندسی(تعدادشون کم نبود)گواه بر این پستی بود که من دادم.
من کاری به چیزی که روی کاغذ نوشته میشه(همون چارت ها)ندارم من واقعیتو میبینم.
متاسفانه دوستان مهندس سازه تو قدرت تجسم دچار مشکلن(جهت طراحی سازه حتی)بنده با یکی از مهندسان با سابقه و تحصیل کرده اروپا که برخورد داشتم و ایشون یه سازه ای رو برامون طراحی کرده بودن کلی مشکل داشتیم سر یه سازه معمولی.(البته این یه موردش بود)
بعد
دوستان معمار مصالح رو بهتر میشناسن و درک بیشتری از کار اجرائی دارن چون ریشه کار که همون طراحیا و نقشه های اولیه ست رو بهتر میتونن درک کنن.
البته تو رنکینگی که گذاشتم مهندسین سازه بدون تجربه کارگاهی منظورم بوده و گرنه مهندس سازه ای که تجربه کارگاهی داره تو رتبه اوله.
سلام
میشه مستند این مورد رو تشریح کنید؟
سپاس
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از دعوتتون.
کپی کردن هم حدی داره خیلی ضایعه که بخوای دقیقا یا چیزی شبیه دقیقا کپ بزنی.
آخه این مغز نامحدود، آدم چقد باید تنبل باشه که ازش استفاده نکنه یککم خلاقیت بزاد!
تا اونجایی که یادم میاد اساتید ما از کپی کردن منع میکردن.
البته بستگی به مسائل مختلفی داره ولی در کل کپی حال نمیده.
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کپي يا سرقت؟
آيا اين ها اصلا با هم فرقي دارن؟

من فکر مي کنم جامعه ي ما تو کف هرم نياز ها مونده،درجا زدن تو نياز هاي اوليه باعث ميشه تا رسيدن به خود شکوفايي مسير طولاني اي در پيش باشه

مني که طراحم،وقتي بهم ميگن تو 10 روز پلان 3 تا ويلا بهم بده، مي دونم که کار معمارانه اي از آب در نمياد،اما وقتي شرايط اقتصادي خودمو مي بينم و مي دونم اگر بگم نه،کس ديگه اي کار رو ميگيره،ترجيح ميدم 10 روزه کارو ببندم و تمامش کنم و پولمو در بيارم،در عين اينکه مي دونم خلاف ايده آل ها و چيزاييه که دوست دارم باشم

براي شکوفايي و بروز خلاقيت،بايد آزاد بود،من چندان با بحث محدوديت خلاقيت مياره موافق نيستم

شرط خلاق شدن جامعه،آزاد بودن فکر و ذهن از نياز هاي اوليه اس،دانشجويي که دغدغه اش نمره و پاس شدن و 8 ترمه تمام کردنه،فکر اين نيست که کار خلاقانه و بديعي ازش سر بزنه

معذرت میخوام اما با نظرتون موافق نیستم
برآوردن نیازها، خیلی مسایل میتونه به همراه داشته باشه و بالطبع خیلی پیش آمدهای بدتر از اون.
به نظر من هر کسی بستگی به خودش و طرز فکرش ،متفاوت میشه با بقیه.ما هممون استادهایی داشتیم که این جور کارها و پیروی از اونا رو بهمون هشدار دادن و حتی گفتن که به هیچ وجه حاضر به این روش زندگی و درآمدزایی نشین ، اما کدوممون راه رو درست رفتیم و به حرفشون گوش میدیم؟
توی همون دانشگاه هم ، خیلی وقتا خود من نمرم پایین تر از همه شد اما حاضر نشدم کارم رو کپی بکنم یا حتی بدم یکی دیگه برام هیچ کدوم از کاراش رو بکنم
حتی الان این مسئله رو توی محیط کارم هم دارم اما باهاش مقابله میکنم
همه اینا بستگی به خود شخص و دید فکریش داره

گذشته ما،سرشار از معماریهای فوق العاده با معمارهای خلاقه. از ایده هاشون و فکرشون استفاده کردن ، اما حالا معماری ما داره به قهقرا میره به خاطر همین کارایی که ما معمارهای جدید میکنیم و اسمش رو نیاز یا هرچیز دیگه ای میذاریم.
 
آخرین ویرایش:

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدیق جان بحث به جا و قابل تاملی را بیان کردید... تعاریف در معماری از اهمیت والایی برخوردارند..
کپی برداری و الهام گرفتن دو تعریف مهم در معماری هستند. کپی برداری چیست و آیا زایده ذهن خلاقه یا زایده یک فرار در پرسه طراحی هست.. فرض کنید شما می خواهید یک خانه طراحی کنید... در پروسه طراحی گاه شما از ایده ها کپی عینی می کنید ولی ایده اولیه به کالبدی پر معنا تر و تکامل دار تر تبدیل می سازید(نمونه عینی این برخورد را در شعر در شاهکار شاعر های ایران زمین حافظ بزرگ می بینید که عرفان مولانا و هنر سعدی و بزرگی فردوسی را توامان داره و غزلیات شاهکار خود را می نویسد.. پس کپی ذهنیات و ایده ها در راستای تکامل آن ایده نوعی خلاقیت به حساب می آید. اما کپی برداری عینی کاللبد و ایده نوعی برخورد ساده با موضوعی پیچیده و سطحی نگری معمار با پروژه می باشد که نتیجه سو آن شهر های بی مکان یا به نقل از استاد بانی مسعود فرامدرن (سوپر مدرن) که به دنبال هیچ چیز جز بی مکانی نیستند که البته ما در این زمینه نیز از این جنبش زاده از آمریکا عقب تر هستیم.. ).......... اما ایده خلاق چیست.. شاید آخرین خلاقیت در معماری به سالیان پیش بر می گردد جای که لویی کان بزرگ با برخوردی جدید به تالیف سبکی پرداخت که بزرگان معاصر به ادامه آن مفاهیم پرداختند. حال این مسئله به دوگانگی بزرگ می انجامد. معمار مولف کیست چه جایگاهی دارد. معماران مولف یا بزرگان معماری همان کسانی هستند که ایده های عملی و تازه ای در قالب سبکی جدید به جهان عرضه می دارند . پس در عمل خلاقیت در معماری به معنای 100 درصد وجود ندارد و حتی در بین آثار این معماران مولف از جمله استاد لوکوربوزیه . رایت . لویی کان و بزرگ معمار ایران زمین قوام الدین شیرازی . ترکیبی از خلاقیت و کپی را می بینید. این عمل بی شک نه تنها مضر نیست بلکه به تکامل ایده ها از یک نسل به نسل دیگر می انجامد... پس خلاقیت نسبی هست ولی این خلاقیت باید منطق داشته باشد . شاید این نا محدود بودن خلاقیت ها و عدم انسجام آن با اصول پایه در معماری نوعی آشفتگی را به دنبال خواهد داشت شاید چاره این مسئله تعادل باشد و یا به نقل از استاد اعظم ریچارد میر برخورد هنری با موضوع ما را از وادی کپی و خلاقیت جدا کرده و به وادی معماری برای معماری سوق می دهد یعنی در بسته بزرگ معماری برای معماری دیگر تعارفی مثل کپی و خلاقیت جای خود را به تعریف هر چیز در جای خود معنا دارد تغییر می یابد. پس لازم نیست ذهنمان را با این تعاریف مشغول کنیم.. هر چیزی در جا و مکان خود واجد اهمیت می شود که من خود آن را در قالب فضا ها در قالب فضا ها قبول دارم یعنی هر فضای در دل دیگر فضا تعریف می شود و هیچ چیز تنها و بی ارتباطی در وادی معماری وجود ندارد که در این قالب کپی و خلاقیت معنی ندارد و تنها چیزی که مهم هست تعاریفی مثل انسجام شاخص بودن
، ارتباط بصری و کالبدی معنا پیدا می کند...
ببخشید که بسیار صحبت کردم .

خیلی جالب بود
پس مهم نیست عناصر و ایده ها و ... از کجا میان و ایده ی چه کسی بوده
مهم اینه وقتی ازش استفاده میکنیم به معنای واقعی عضوی از مجموعه باشه. یا همون تعادلی که شما بهش اشاره کردین.
ولی این تعریف یه جورایی منو یاده عملکردگرایی ایده های مدرنیسم میندازه.
منظورم اینه بعضی وقتا معماری باید پاسخگوی نیاز ها و هیجانات آنی مردم باشه. بعضی وقتا یه تجربه ی جدید لازه که برای ایجاد این تجربه باید بعضی عناصر سر جای خودشون نباشن. یا بعضی اوقات اصا عناصر جدیدی وارد معماری میشن.
اونجا خلاقیت از اون معنی که شما میگین خارج میشه و البته اونجاست که بحث کپی و تقلید به دنبال خلاقیت هم از اون معنی خارج میشه.
تو همچین حالتی که نیاز به یه کار جدیده تقلید هیچ جایی نداره.
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو جندتا پست آخر گفتگو از موضوع منحرف شد.
در پاسخ به دوست مهندس محاسب مون لازمه که بگم. بحث رتبه و گرید تو رسته های مختلف متفاوته.موضوع این تاپیک رسته ابنیه ست. در رسته راه سازی و سد و... مهندس محاسب و سازه حرف اصلی رو می زنند.
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو نکاتی که دوستان اشاره کردن همه با کپی مخالف بودن. و برای شیوع ش دلایلی رو هم ذکر کردند از آموزش تو دانشگاه تا بحث نمره و....
چیزی که به نظر من می رسه اینه که : برای طراحی نیاز به مبانی نظری هست والا چه فرقی بین یه معمار و باقی افراد تو خط کشیدن هست؟ چه فرقی بین یه دانشجو معماری و سایر دانشجوها تو طراحی هست؟اگر قرار به این باشه که با دیدن نمونه کار و وصله پینه کردن اونا بهم طرح ماندگار خلق بشه که نیاز نیست حداقل 4 سال معماری خوندن تو رشته های دیگه هم که باشیم میتونیم با مقایسه به نتیجه برسیم خوب!!! اشکال از جایی ایجاد میشه که تو آموزش تاکید رو مبانی نظری نیست. وقتی دانشجو مبانی لازم رو نداره و ازش طرح میخوان به سمت کپی سوق داده میشه. وقتی تو یه دانشگاهی دانشجو ترم آخره و طرح5 و پایان نامه و تازه مبانی نظری رو بر میداره باهم.و ترم قبل تازه معاصر و انسان طبیعت پاس کرده چه انتظاری داریم؟؟ این روند از همون پایه شروع میشه. و جای مطالعات و بررسی به دانشجو کپی رو یاد میدم.
کم نیستند معماران هم نسل من که بعد از فارغ التحصیلی هم هنوز از پس تحلیل و نقد یه بنا برنمیان.وقتی تحلیل درست رو یادنگرفتیم چه طور از "کپی خوب"!!! اسم می بریم؟
اصلا ترکیب کپی + خوب ترکیب معنا داری هست ؟؟ :))))
 

hossein00104

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
"به گفته ادیسون تمام موفقیت ها ایشون زاییده پشتکارش بوده نه استعدادش ... " توی وجود هر فرد استعداهایی نهفته اس که میتونه با پشتکارش اونو پر بار کنه پس جای بحث و گلایه ای نیس که من بی استعدادم و تلاشم بی نتیجه اس این بهونه جوییه واز زیز کار در رفتنه ، نتیجه قضیه چی میشه ... آیا میتونیم بگیم پیش اومدن این جور مسائل غیر اخلاقی یه بخشاییش بر میگرده به همین قضیه... چرا هر بار تقی به توقی میخوره من باید تقصیرارو بندازم گردن سیستم آموزشی و دنبال مقصر بگردم ، اگه انگشت اشاره رو بگیرم طرف کسی سه انگشت پایین تر طرف خودمه پس مقصر اصلی خوده منم من معتقدم استاد و کادر آموزشی هر چی که باشه تونسته یه علمی رو تو مخ من تزریق کنه من باید وظیفه خودمو بدونم و اون علمه رو ادامه بدم و گام های بعدی بامنه این درست که کیفیت موسسات آموزش عالی کشور نسبت به هم دیگه بالانس نداره و شاید خود دانشگاه طی سالای متوالی ولی دلیل بر مقصر بودن اینا نمیشه مشکل از منه که از خوابم نزدم ، از تفریح و گردش با دوستانم نزدم دنبال سواد آنچنانی نبودم به دنبال مدرک بودم ، وقت نذاشتم الان مدرک دارم میخوام تدریس کنم تو مسابقه شرکت کنم به خودم افتخار کنم غافل از اینکه اسمم معماره و خوراکی تو این قضیه ندارم از منه معمار انتظار میره از طرف اطرافیا که من تو مسابقه شرکت کنم وای دستم خالیه چاره چیه ، آیا این میشه راه و چاه ، خامی کردن از منه جوونه ، اشباه کردن از منه جوون ، بی تجربگی صفت منه جوونه ، ولی از اون طرف پر انرژی ترین دوره جوونه ، خلاق ترین و آزادترین فکر ازآن منه جوونه ، پس چرا ازش بهره نگیرم .
عصری که ما الان توش زندگی میکنیم عصر تکنولوژیه و به شدت داره رو زندگی ماها تاثیر میذاره ، این وظیفه ما آرشیتکتاس که بتونیم این تغییرات رو حس کنیم و برای ادامه زندگی و ثبات آرامش بیش از پیش و انسانی بودن فضا و مکان و زمان تلاش کنیم که کپی کردن توش جواب نمیده ، موفقیت ، خلاقیت هوشمندانه میطلبه چه بسا که ادامه خلاقیت و ابتکار عمل کسایی باشه که قبل از ما بودن ، به عنوان مثال ایده حیاط مرکزی و گودال باغچه ها تو اقیلم گرم و خشک ما میتونیم در ادامه همین ایده خط بکشیم ولی نه اینکه خط معماری رو کپی کنیم ، همه میدونیم که کشور ما در حال توسعه اس و نیازه که ماها مسئولیت پذیر باشیم همت به خرج بدیم که هم استعداش رو داریم هم جنمش رو ، که نخواد به قول دوستومون طرح مجتمع مسکونی اکباتان رو از یه جای دیگه کپی کنیم بیاریم و اینجا جواب نده ، شاید به زنده بودن جواب بده ولی به زندگی کردن نه ، مسکن همر ما قرار بود مشکل مسکن جوونارو حل کنه ، قیمت مسکن رو بیاره پایین ، اقتصاد کشور بره به سمت مسکن تا فلج نشه و بحثای سیاسی دیگه ، که قرار بود از سازه پیش ساخته استفاده کنن ولی چرا نشد ، از تکنولوژی دنیا عقبیم ، که هنوز تو این موندیم که چطوری سازه ای پیش ساخته طراحی کنیم که دوتا ستون بذاریم یه تیر بذاریم روش ، بعد اینو تکثیر کنیم و مسکن مهر ما پیش ساخته شکل بگیره ، که نشد گفتن وقت اجاره نمیده ، که نه قیمت مسکن اومد پایین و برعکس رفت بالا و نه مشکل مسکن جوونای کشور حل شد فقط گردش خون اقتصاد کشور قط نشد ... حالا منه جوون وظیفه م سنگین تره و روز به روزه داره سنگین تره میشه ... حالا در کنار این مسائل ببینم که داره چه به سر معماری نسل آینده میاد ما نباید باید این جور مسائل رو ببینیم ، تکون خودن از این پله به پله های بالاتره یه نمه همت میخواد ، اونو هممون بذاریم حل میشه ...
 
آخرین ویرایش:

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
اونهایی که مبانی نظری ندارن یا از طراحی فرارین که خب بحثشون جداست اونا همون بهتره که از روی کارای دیگه کپی کنن تا مبانی نظریه همون کارو یاد بگیرن ، که شاید اهداف بسیاری از اساتید توی استفاده ازین روش برای آموزش شاگرداشون همینه که با کپی بطور عینی مبانی رو یاد بدَن. اما بدیش همینه که شاگردا آکمغز بار میان و مبانی نظریه زیادی عاید شاگردا نمیشه.یا همون نمونه ها تو ذهن بچها میمونه.
اما در کل اونچیزی که من در حداقل پایاننامه های مختلف توی چنتا دانشگاه دیدم روندی بود که به کپی کردن منجر نمیشد(مگه اینکه طرف خیلی داغون بوده) ،همگی تو بخشی از کار نمونه های طرح شده ی مختلفو معرفی وبررسی میکردن اما کپی نکرده بودن یا حداقل کپی عین به عین نکرده بودن.
اما خلاصه بگم، فرد باید خیلی چیزا بدونه تا بتونه خلاقیت بخرج بده یعنی هم باید مبانی نظری بدونه و هم نمونه های زیادی رو دیده باشه تا بتونه طراحیه خلاقی داشته باشه.مبانیه نظری هم کسب شدنیه یعنی طراح( حداقل )درحین مراحل اولیه ی طراحیش هم میتونه کسبش کنه و توی طرحش بکار ببره،اما اینکه کپی عین به عین صورت بگیره اونم تو این اقیانوس طرح و ایدهو ... خداییش خیلی ظلمه.(جالبه که این توی یک مسابقه معماری اتفاق افتاده و جالبتر از اون ... )
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازم میگم
کپی به این خاطر بده که وقتی این اتفاق میوفته احتمال اینکه یه ناسازگاری بزرگ ایجاد بشه زیاده.
ممکنه این ناسازگاری فرهنگی باشه. ممکنه اقلیمی باشه. ممکنه بافتی باشه. ممکنه شرایطی باشه.
من اصلا کاری با اخلاقیاتش ندارم.
و این مشکل از دانشگاهه. مسالما از دانشگاهه.
وقتی استاد میاد سره کلاس طرح.
جلسه ی اول فقط سیاست میده
جلسه دوم میاد میگه موضوع مجتمع نمیدونم چیچیه. بدونه اینکه بدونه این موضوع چی هست و چی میخواد. بعد میگه سایتتون یه مستطیل چهار بر اتوبان با ابعاد آسمون در زمین. اقلیم هم مهم نیست..
حالا دلیلش چیه که این طرحو داد
جواب: مخوام یکم ذهنتون باز بشه.!!
تو کرکسیون ها هم هرقدر فضای اضافی باشه یا سرویسش میکنه یا کافی شاپ
این رفتارا شروع بی قیدیه یه معماره. دانشجو تو این شرایط میتونه بانکو رنگ کنه جای موزه تحویل بده
در عوض یه استاد هست میگه سایتتون وسط فلان بافته با فلان قابلیتا. با فلان ابعاد که سره فلان گوشه یه پخ خورده و ... قیمت زمین تو این ساید در این حدوده پس حواستون باشه.
من از طرحتون به عنوان کارفرما این مواردو میخوام. میخوام تو همه ی طرحا یه همچین چیزی باشه.
این شرایطی که میزاره هر قدر که سختر باشن بیشتر فکر طرفو از کپی و کار بیرون خالی میکنه.
اگه دانشجو با این معیار ها بار بیاد. ترم بعد که اون استاد هوا فضا هم اومد سر طرحش یه ارزشها و معیارایی داره و به سمت همچین چیزی نمیره.
فقط نگین که ما خودمون باید تلاش کنیم.
من وقتی اومدم دانشگاه همونقد از معماری میدونستم که یه اجر میدونه.
چطور میتونستم تشخیص و اخلاق معماری رو درک کنم. باید بهم یاد داده میشد.
end of the story
 

Similar threads

بالا