گذری به زندگی لیلا حاتمی...

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز



زندگینامه لیلا حاتمی
شرح حال
تاریخ تولد: ۱۳۵۱
فرزند : مرحوم علی حاتمی …
همسر : علی مصفا
لیلا حاتمی در ۹ مهر۱۳۵۱ در تهران متولد شد و از کودکی در فیلمهای پدرش حضور داشت. دیپلم خود را در رشتهٔ ریاضی فیزیک از تهران گرفت و برای ادامهٔ تحصیل به لوزان سوئیس رفت. در دانشگاه پلی تکنیک در رشتهٔ برق شروع به تحصیل کرد و پس از دو سال این رشته را رها کرد و به تحصیل ادبیات فرانسه در دانشگاه لوزان مشغول شد. سال ۱۳۷۵ به علت بیماری پدرش به ایران آمد و از آن پس در تهران اقامت کرد. سال ۱۳۷۵ اولین کار سینمایی خود را در فیلمی غیر از فیلم پدرش انجام داد. لازم به ذکر است بیش از آن در سال ۱۳۷۰ در فیلم دلشدگان کار کرده بود.
او برای بازی در فیلم لیلا از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار گرفت و برای بازی در فیلم آب و آتش از پنجمین دوره جشن خانه سینما برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن شد. لیلا حاتمی اولین جایزه جهانی اش را در سال ۱۳۸۱ از جشنواره مونترال کانادا برای بازی در فیلم ایستگاه متروک گرفت.

زندگی حرفه ای
اولین حضورش در سینما در نقش کودکی کمال الملک (در فیلم «کمال الملک» به کارگردانی پدرش علی حاتمی) بود. در سال ۱۳۷۰ در فیلم دلشدگان که آن هم ساختهٔ پدرش علی حاتمی بود ایفای نقش کرد. پس از آن در ۱۳۷۵ برای اولین بار در یک کار سینمایی در فیلمی که کارگردان اش پدرش نبود (فیلم لیلا از داریوش مهرجویی) نقش یک زن نازا را ایفا کرد و برای آن دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را گرفت. فیلم موفق دیگر او آب و آتش بود که در آن نقش یک زن روسپی (مریم) را به خوبی اجرا کرد. بازی آتیلا پسیانی زوج و پسر عموی مریم از نکات درخشان دیگر فیلم بود. در تمرینات تئاتر منهای دو داوود رشیدی بسیار خوش درخشید اما به دلیل بیماری مجبور خارج شدن از تیم شد.
در سال۱۳۸۹ به همراه اصغر فرهادی و چندی از بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین به جشنوارهٔ فیلم برلین دعوت شد ولی به هر دلیلی که برخی آن را بازی در فیلم بعدیش (پله اخر) می دانند در اختتامیه شرکت نکرد. که در آن مراسم به همراه ساره بیات و سارینا فرهادی برندهٔ خرس نقره ای بهترین گروه بازیگران زن شد.
در بهار سال۱۳۹۰ در مراسم فرش قرمز فیلم جرم(مسعود کیمیایی) به همراه علی مصفا شرکت کرد.
در تابستان همین سال به دنبال اکران جدایی نادر از سیمین به فرانسه و ایتالیا سفر کرد و در افتتاحیهٔ اکران فیلم همراه با اصغر فرهادی حضور داشت.
و سر انجام پس از نامزدی جدایی نادر از سیمین در بخش بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار در زمستان سال ۹۰ همراه اصغر فرهادی و پیمان معادی راهی مراسم اسکار در آمریکا شد.

پس از آن در مراسم اختتامیه جشنواره کن شرکت کرد و جایزه بزرگ این جشنواره را بهمتئو گارونه کارگردان ایتالیایی فیلم واقعیت اهدا کرد. چند ماه بعد لیلا حاتمی به همراه همسرش علی مصفا و فرزندانش برای اکران فیلم پله آخر در جشنواره کارلووی واری راهی جمهوری چک شد و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن این جشنواره را نیز به خاطر بازی در این فیلم کسب کرد. بعد از آن در پی اقامت علی مصفا در فرانسه برای حضور در فیلم جدید اصغر فرهادی به همراه وی عازم فرانسه شد و چندین ماه در آنجا اقامت داشت. پس از بازگشتش به ایران در پاییز ۹۲ به همراه علی مصفا در مراسم بزرگداشت داریوش مهرجویی شرکت کرد.
لیلا حاتمی در بیشتر فیلم هایش نقش زنی از طبقات بالای اقتصادی یا فرهنگی جامعه، با روحیه خونسرد و شخصیت مستقل و محکم را بازی کرده است.

فیلم شناسی
سینمایی
دوران عاشقی (۱۳۹۳)
در دنیای تو ساعت چند است؟ (۱۳۹۲)
سر به مهر (۱۳۹۱)
نارنجی پوش (۱۳۹۰)
پله آخر (۱۳۸۹)
آشنایی با لیلا (۱۳۸۹)
جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
سعادت آباد (۱۳۸۹)
آسمان محبوب (۱۳۸۸)
چیزهایی هست که نمی دانی (۱۳۸۸)
پرسه در مه (۱۳۸۸)
چهل سالگی (علیرضا رئیسیان، ۱۳۸۷)
بی پولی (حمید نعمت الله، ۱۳۸۷)
شیرین (۱۳۸۶)
هر شب تنهایی (۱۳۸۶)
شاعر زباله ها (۱۳۸۴)
حکم (۱۳۸۳)
سالاد فصل (۱۳۸۳)
سیمای زنی در دوردست ( ۱۳۸۲)
ارتفاع پست (۱۳۸۰)
ایستگاه متروک (۸۰-۱۳۷۹)
مربای شیرین ( ۱۳۷۹)
آب و آتش ( ۱۳۷۹)
میکس (۱۳۷۸)
شیدا (۱۳۷۷)
لیلا ( ۱۳۷۵)
دلشدگان (۱۳۷۰)
کمال الملک ( ۱۳۶۳)

مجموعه تلویزیونی
پریدخت (سامان مقدم، ۱۳۸۶)
کیف انگلیسی (۱۳۷۸)







:gol::gol::gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[h=1]تقدیر متفاوت نیکی کریمی از شهلا ریاحی بعد از 30 سال![/h]


برای اولین بار بعد از ۳۰ سال، ۴ دقیقه از فیلم سینمایی «مرجان» به کارگردانی شهلا ریاحی روی پرده سینما رفت.

[h=2]اکران 4 دقیقه از فیلم شهلا ریاحی برای اولین بار[/h] ۸ آذرماه نیکی کریمی از اولین کارگردان زن سینمای ایران تقدیر کرد و به همین بهانه ۴ دقیقه از اولین و آخرین ساخته شهلا ریاحی به نام مرجان روی پرده رفت.این فیلم که تنها ۱۸ دقیقه از آن باقی مانده ساخته شد و ریاحی به سبب آن اولین کارگردان زن سینمای ایران لقب گرفت.

شهلا ریاحی و نیکی کریمی
در مراسم تقدیر نیکی کریمی از شهلا ریاحی بعد از اکران بخش هایی از فیلم مرجان، زهرا مشتاق عضو شورای مرکزی انجمن منتقدان گفت: سالها پیش از تجربه کارگردانی ریاحی خبر داشتم. امروز خوشحالم که فیلم خانه ملی شرایطی فراهم آورد تا بیننده بخش هایی از آن باشم. برایم جالب بود که در سینمای مرد سالار ۶۰ سال پیش شهلا ریاحی چطور به فکر فیملسازی افتاد و چه موانعی سر راهش بود اما چیزی که اهمیت دارد، ساخته شدن فیلم توسط این بانوی سینما است. شهلا ریاحی از برترین چهره های سینمای ایران است و باید اعتراف کرد که بازیگری در ذات او است.

شهلا ریاحی
مشتاق با اشاره به فیلم و سریالهایی که در زمان کودکی از ریاحی به یاد داشت، افزود: وقتی که کودک بودم با علاقه تلویزیون تماشا می کردم و هر دوشنبه منتظر سریالی بودم که ریاحی را با عنوان «عزیز خانم» به بچه ها معرفی می کرد. برای بازیگر پیشکسوتمان آرزوی سلامتی دارم.

نیکی کریمی و شهلا ریاحی
در ادامه این مراسم حبیب اسماعیلی با اشاره به اینکه امشب از فراموش نشدنی ترین شب های من است گفت: از نیکی کریمی تشکر می کنم که فرصتی فراهم کرد تا از زحمات این پیشکسوت قدردانی شود و چه خوب است که چنین اتفاقاتی وقتی بیفتد که هنرمندان در قید حیات هستند. من افتخار داشتم در چند پروژه سینمایی همبازی ریاحی باشم و طی این سالها درس های زیادی از ایشان یاد گرفتم. انضباط و خوش اخلاقی او همیشه زبانزد او بود و به همه انرژی می داد. امثال نیکی کریمی که در شرایط دشوار امروز کارگردانی می کنند به یاد داشته باشند که شهلا ریاحی ۶۰ سال پیش با مقاومت توانست مشکلات زمانه و تنگ نظری ها را برای رسیدن به هدفش پشت سر بگذارد.


همچنین پانته آبهرام با حضور در این مراسم اظهار کرد: هیچ وقت سخنران خوبی نبودیم اما نکته ای که همیشه مد نظر دارم این است که ساختن فرهنگ یک کشور سالها زمان می برد و فرهنگ مهمترین پایه تمدن است اما متاسفانه خراب کردنش کمتر از دقیقه ای بیشتر طول نمی کشد. شهلا ریاحی نماد اولین زنی است که جسارت کرد در جهان مردانه آن روز پشت دوربین برود و فیلم بسازد. این گام اول هر چند که تا سالها ادامه پیدا نکرد اما سنگ بنای درستی بود تا بعدا کارگردانان زن سینمای ایران امثال نیکی کریمی به جمع سینماگران اضافه شوند و بتوانند با قدرت به کارشان ادامه دهند. خوشحالم نیکی کریمی امشب چنین فرصتی را برای ما فراهم آورد. همیشه قدر پیشکسوتانمان را بدانیم چرا که اصالت سینما بر پایه حضور آنها است.

عکس نیکی کریمی و شهلا ریاحی
نیکی کریمی با تشکر از حضور شهلا ریاحی در این مراسم گفت: خوشحالم که بانوی پیشکسوت سینما با آمدنش بر ما منت نهاد اما حضور او همه آن چیزی نیست که باید گفته شود. آمدن شهلا ریاحی به خاطر مردم، فرهنگ، ترویج معرفت و انسانیت است و همه اینها من را تشویق کرد همه این سالها بمانم و کار کنم. شهلا ریاحی دل شیر داشت که ۶۰ سال پیش کارگردان شد و همانطور که می بینیم فیلم و خود کارگردان جلوتر از زمانشان بودند. او راه را برای من و امثال من باز کرد. در کنار همه اینها صدای زیبا و خاطره انگیزش همیشه در تاریخ ماندگار است.


به نقل از سیمرغ همچنین شهلا ریاحی با سپاس از همه کسانی که این برنامه را تدارک دیدن گفت: امیدوارم اثر نسبتا خوبی از خود به جا گذاشته باشم. همه تان را دوست دارم و برایتان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. اگر تا امروز زنده ام به خاطر محبت شما است. امیدوارم همیشه در کنارتان باشم.


در پایان این مراسم منوچهر ریاحی، پسر این بازیگر اظهار کرد: همه چیز را از مادرم دارم و یادم می آید که در کودکی دوست داشتم بازیگر شوم اما مادر من را به تحصیل توصیه کرد. من تنها کسی هستم در سن ۲۰ سالگی مادر وقتی مرا باردار بود بازیگر شدم و خوشحالم از این که زیر سایه پدر و مادری کارگردان و کاربلد بزرگ شدم.


بعد از این مراسم، فیلم سینمایی «شیفت شب» به کارگردانی نیکی کریمی به نمایش درآمد.


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هنر...

هنر...

ناصر تقوایی میگوید از آنها که نگذاشتند کار کنیم، بپرسید چرا دیگر فیلم نمی‌سازم. او به شوخی و طعنه واقعیتی را گفت: از مادرها بپرسید که چرا نسلی مثل ما نمی‌آورند. مادرها هستند که دیگر بچه‌هایی مثل ما تربیت نمی‌کنند و تحویل جامعه نمی‌دهند. هیچ‌کس جز مادرها مقصر نیست.

جشنواره ی امثال نیز آغاز شد و چند روز دیگر به اتمام میرسد. جشنواره ای که مجریش مهناز افشار است (همان عروس جناب رامین، شخم زن حوزه ی فرهنگ در ساز و کار سینمایی دولت احمدی نژاد ) رو خوانی از روی متن را نمیداند و بر صحنه ی با شکوه تالار وحدت خودش را لوس میکند. جشنواره ای که نه بیضایی - تقوایی - مهرجویی - کیمیایی ..... دارد نه کارگردانان مستقلش توان مقابله با سانسور وزارت ارشاد را.
به حق باید آرزو کرد که سید محمد بهشتی دوباره بیاید و سکان این کشتی به گل نشسته را بدست بگیرد تا کیارستمی هایش نقاشان بزرگ این تابلوی نقره ای شوند.
تا خسرویش زنده شود و هامون دیگری را زندگی کند. به یاد آنانکه سینما برایشان نه تنها یک هنر که نماز بوده و هست.

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اخلاق ...



میخواهم کول بی تفاوت باشم. این شعاریست که امروز در جامعه ی جوان ما و البته تا حدودی در سنین بالاتر به یک نهضت اخلاقی تبدیل شده. نهضتی که نتایجش بی شک برای فرار از مسولیت و هر آنچیزی که سبب میشود جایگاه تعقل روز به روز در مراودات فی مابین کمرنگتر شود . همه ی رفتارهای ما محصول آنی باشد که میخواهیم در آن خوش بگذارنیم. بی تفاوتی در همه ی لایه های رفتاری ما نفوذ میکند و بی شک نتایجش را به رخ ما میکشد.
واژه ی کول یا همون بچه باحال امروز به عنوان ابزاریست برای جذب هر چه بیشتر مخاطب. رفتارهای اینچنینی پسران در جمع دختران و بالعکس برای کسب محبوبیت بیشتر سبب میشود که در این راه هر آنچه که تا پیش از این مرز اخلاقی بوده شکسته شود و بی امان به حریمهای خصوصی حمله شود که تا پیش از این ارزشها مانع دست درازی به این حریمها بوده اند.
مک لاف لین در بررسی های خود در باب مفهوم ارزش پرسشهای عمیقی را مطرح کرده که به سبب آنها میتوان در شناخت این مفهوم روشنگرانه تر حرکت کنیم اومیگوید: آیا ارزش تعیین کننده نوع رفتار می باشد یا خیر؟
آنچه که مک لاف لین به درستی به آن میپردازد تشریح مفاهیمی چون " تمایل" و " مطلوب " است. او میگوید:
تمایل، خیلی ساده یعنی میل یا آرزو اما واژه مطلوب، متضمن چیزی بیشتر از خواسته، میل و آرزوست و به ملاحظات اخلاقی که خواستن را به بایستن تبدیل می کند، می شود. اما این دو مفهوم ارتباط نزدیکی دارند، زیرا مطلوب بودن تابع تمایلات است. تاکید بر وجه مطلوب بودن ارزش را می توان در جایگزینی عبارت "ناگزیرم" به جای "من می خواهم" نشان داد. این بدان معنی است که در رویکرد ما ارزش نه عبارتی وصفی بلکه تجویزی است.
با این تعریف در میابیم که مطلوب زمانی به تعالی میرسد که تمایل انسان به عنوان پیش فرض امر مطلوب در بعد اخلاقی و معرفتی غنی شده باشد و سبب گردد که یک مطلوب حقیقی روی دهد نه آن نقابی که ذاتا نمیتواند عمر طولانی داشته باشد.
امر اخلاق و تکیه به آن به مثابه شاهراهیست که آدمی را متعالی میکند بدون آنکه نیاز به هجو باشد او را بشاش و خنده رو میکند. شوخیها را نه در جهت تحقیر بلکه برای تفنن خلق میکند. امری که امروز در میان عناصری که متاسفانه به عنوان تاثیر گذارترین افراد امروز جامعه برای نسلهای جوان مطرحند نادیده گرفته میشود و بی شک جوانی که حوزه ی فرهنگ را از این افراد می آموزد درکش از کارکرد فرهنگ نیز به این آدمها محدود میشود.
داریوش نصیری مهر
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
علی جان انقدر روحِ نیوتن خدابیامرز را عذاب نده! آن موقع این جور جینگولک بازی ها نبود، ببیند ناراحت میشود!


 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فیلم کوتاه " آخرین آواز را کلاغ ها می خوانند"

فیلم کوتاه " آخرین آواز را کلاغ ها می خوانند"

فیلم کوتاه " آخرین آواز را کلاغ ها می خوانند"

کارگردان: رسول یونان


فیلم بردار: کیوان کشاگر
تدوین: حمید رضا علیقلیان
صداگذار: سمیرا شجاعی
عکاس: بهنام جعفری
با بازی: هادی سعیدی ، کیمیا عموشاهی، نظر احمدی، مهرداد جواهری، سوگل دبیری و با حضور هرمز علی پور
این فیلم وضعیت شش نفر از مشتریان یک کافه است. آن‌ها در یک شبانگاه به دنیاهای درونشان می‌اندیشند. بین مشتریانی که در کافه می‌بینیم، هرمز علی‌پور شاعر سرشناس را هم می‌بینیم که به دنیای شاعرانه‌اش می‌اندیشد.






رسول یونان :gol:
 

Similar threads

بالا