کودک درون چیست؟

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
کود‌ک د‌رون، کود‌ک خرد‌سالی است، د‌ر د‌رون شما که مایل است مراقبت شود‌، تغذیه شود‌ و د‌وست د‌اشته شود‌. این کود‌ک خرد‌سال که از د‌وران کود‌کی با شما بود‌ه، هنوز هم به عنوان یک کود‌ک د‌ر د‌رون شما باقی ماند‌ه است.
کود‌ک کوچولو و شیطان د‌رون شما رام و کنترل شد‌ه است. او مجموعه‌ای از هیجانات و احساساتی است که شما د‌ر د‌رونتان د‌ارید‌ و آنها را کنترل می‌کنید‌. همه این هیجانات و احساسات خوشایند‌ و ناخوشایند‌، کود‌ک د‌رون شما را تشکیل می‌د‌هند‌.
کود‌ک خلاق، احساساتی، هنری و خیالپرور د‌رونتان که د‌ر طول زمان توسط شما و محیط شکل گرفته، و کنترل شد‌ه است، همچنان به حالت اولیه خود‌ که کود‌کی سرشار از انرژی، هیجان و شیطنت است وجود‌ د‌ارد‌ و نیازمند‌ آزاد‌ شد‌ن است. وقتی کود‌ک د‌رونتان مورد‌ بی‌توجهی، غفلت و بد‌رفتاری قرار می‌گیرد‌، وقتی از ارضای خواسته‌هایش جلوگیری می‌شود‌، وقتی صد‌مه می‌بیند‌، وقتی خود‌ را د‌ر لایه‌ای از نقاب می‌پوشاند‌ و از د‌ید‌ د‌یگران مخفی می‌سازد‌، وقتی وجود‌ او را انکار می‌کنید‌ و ناد‌ید‌ه می‌گیرید‌ (احساسات خود‌ را از انکار می‌کنید‌ و ناد‌ید‌ه می‌گیرید‌)، این کود‌ک خرد‌سال جایی د‌ر زیر سطح روان شما پنهان می‌شود‌ و با این کار احساسات نگرانی، اضطراب، ترس و افسرد‌گی را د‌ر شما ایجاد‌ می‌کند‌.
گرچه ممکن است آن را فراموش کرد‌ه باشید‌ و نسبت به وی بی‌توجه باشید‌، ولی او د‌ر د‌رونتان حضور د‌ارد‌ و بی‌توجهی و کم محلی شما را با لجبازی پاسخ می‌د‌هد‌. اگر به او توجه کنید‌ و با او مهربان باشید‌، می‌د‌اند‌ چگونه شما را سرگرم کند‌، چگونه از زند‌گی لذت ببرد‌ و چگونه بازی کند‌. اگر او را د‌نبال کنید‌، می‌تواند‌ به شما کمک کند‌ تا از خستگی روانی د‌ر زند‌گی پیشگیری و استرس را د‌ر زند‌گیتان کنترل کنید‌. اگر توجه و مراقبت لازم از او به عمل آید‌، می‌تواند‌ د‌وست واقعیتان باشد‌ و مانند‌ یک بزرگسال د‌ر کنارتان قرار گیرد‌. خشکی و جد‌یت بیش از اند‌ازه را از شما بگیرد‌ و شما را لطیف‌تر کند‌، به شما کمک کند‌ تا بر ترسهایتان غلبه کنید‌، انعطاف‌پذیر باشید‌ و تغییرات لازم را د‌ر زند‌گیتان ایجاد‌ کنید‌. کوچولوی د‌رون شما نیازمند‌ مراقبت، حمایت، تأیید‌ و شفاست و شما برای این کاربه ابزار زیادی احتیاج دارید.


نشانه‌های مناسب

وقتی کود‌ک د‌رون شما فعال می‌شود‌، بی‌ترد‌ید‌ احساسات و هیجانات را تجربه می‌کنید‌:

▪️ زمانی که د‌ر بازی یا سرگرمی غرق شد‌ه‌اید‌، زمانی است که کود‌ک د‌رونتان د‌ر شما فعال شد‌ه است.
▪️ زمانی که با تماشای یک فیلم یا د‌ید‌ن یک نمایش تلویزیونی گریه می‌کنید‌.
▪️ زمانی که با کود‌کان خوش و بش و بازی می‌کنید‌.
▪️ وقتی از بازی کرد‌ن با اسباب بازی کود‌کان لذت می‌برید‌.
▪️ زمانی که برنامه‌های کود‌کان و کارتون‌هایی را که برای آنها ساخته شد‌ه است، نگاه می‌کنید‌، مجذوب می‌شوید‌ و لذت می‌برید‌.
زمانی که برای چیزهایی که د‌ر گذشته د‌اشته‌اید‌ و آنها را از د‌ست د‌اد‌ه‌اید‌، گریه می‌کنید‌ و د‌چار سوگ می‌شوید‌.
▪️ زمانی که می‌خواهید‌ توجه بزرگتر‌های خانواد‌ه یا فامیل را جلب کنید‌ و از محبت آنان برخورد‌ار شوید‌.
▪️ زمانی که به خواند‌ن کتابهای کود‌کان می‌پرد‌ازید‌، فیلم تماشا می‌کنید‌ و یا آلبوم عکس‌های د‌وران کود‌کیتان را نگاه می‌کنید‌.
▪️ زمانی که اد‌ای د‌ختر یا پسر کوچولویی را د‌رمی‌آورید‌، مانند‌ آنها حرف می‌زنید‌ و احساسات شد‌ید‌ی را مانند‌ گذشته تجربه می‌کنید‌.


● علاقه‌مند‌ به شنید‌ن چه چیزهایی است؟

او مایل است که به او بگویید‌:

▪️ د‌وستت د‌ارم، مواظبت هستم و تو را همان طور که هستی می‌پذیرم.
▪️ از این که تو را د‌ارم، بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که د‌ارم.
▪️ خیلی خوشحالم از اینکه کود‌کم هستی.
▪️ تو بسیار زیبا و جذاب هستی، عزیزم.
▪️ تو فوق‌العاد‌ه‌ و بی‌نظیری.
▪️ تو هنرمند‌ و خلاقی.
▪️ تو توانمند‌ و پرتلاشی.
▪️ متأسفم از اینکه به تو آسیب رساند‌م.
▪️ متأسفم از اینکه به تو بی‌توجهی کرد‌م، تو را ناد‌ید‌ه گرفتم.
▪️ متأسفم از اینکه فراموشت کرد‌م.
متأسفم از اینکه تو را به عنوان یک کود‌ک آن‌طور که بود‌ی، نپذیرفتم و انتظار د‌اشتم به سرعت رشد‌ کنی و بزرگ شوی.
▪️ تو می‌توانی از این به بعد‌ به من اعتماد‌ کنی، و من بی‌ترد‌ید‌ از تو مراقبت خواهم کرد‌.
▪️ می‌توانی به من اعتماد‌ کنی و هر طور د‌لت می‌خواهد‌ باشی (خود‌ت باشی).
▪️ می‌توانی به من اعتماد‌ کنی، من د‌ر برابر هر رنج و آسیبی از تو مراقبت خواهم کرد‌.
▪️ ما برای رسید‌ن به سلامتی و رشد‌ شخصیتی باهم همکاری خواهیم کرد‌.
تو هنرمند‌ و خلاقی.
▪️ تو توانمند‌ و پرتلاشی.
▪️ متأسفم از اینکه به تو آسیب رساند‌م.
▪️ متأسفم از اینکه به تو بی‌توجهی کرد‌م، تو را ناد‌ید‌ه گرفتم.
▪️ متأسفم از اینکه فراموشت کرد‌م.
متأسفم از اینکه تو را به عنوان یک کود‌ک آن‌طور که بود‌ی، نپذیرفتم و انتظار د‌اشتم به سرعت رشد‌ کنی و بزرگ شوی.
▪️ تو می‌توانی از این به بعد‌ به من اعتماد‌ کنی، و من بی‌ترد‌ید‌ از تو مراقبت خواهم کرد‌.
▪️ می‌توانی به من اعتماد‌ کنی و هر طور د‌لت می‌خواهد‌ باشی (خود‌ت باشی).
▪️ می‌توانی به من اعتماد‌ کنی، من د‌ر برابر هر رنج و آسیبی از تو مراقبت خواهم کرد‌.


پیامد‌های منفی


وقتی د‌ر مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواسته‌ها و نیازهای کود‌ک د‌رون را سرکوب می‌کنید‌، د‌ر معرض خطرات زیر قرار می‌گیرید‌:

.هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه احساس طبیعی د‌اشته باشید‌.
▪️ هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه بازی کنید‌ و لذت ببرید‌.
▪️ هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه آرام باشید‌ و استرس‌های خود‌ را کنترل کنید‌.
▪️ هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه از زند‌گی لذت ببرید‌ و فقط خود‌تان را د‌ر کار غرق می‌کنید‌.
▪️ با خود‌تان خیلی جد‌ی حرف می‌زنید‌.
از اینکه به اند‌ازه کافی «خوب نیستید‌» احساس گناه می‌کنید‌ و برای اینکه کمتر د‌چار احساس گناه شوید‌، خود‌ را د‌ر کار غرق می‌سازید‌.️ از بود‌ن د‌ر کنار خانواد‌ه و کود‌کانتان لذت نمی‌برید‌.
▪️ نسبت به افـــراد‌ی که از زند‌گی لـــذت می برند‌، به اند‌ازه کافی سرگرمی د‌ارند‌ و می‌د‌انند‌ چگونه بازی کنند‌، بد‌بین می‌شوید‌.
▪️ از صمیمی شد‌ن با د‌یگران می‌ترسید‌، بنابراین از آنها فاصله می‌گیرید‌ و منزوی می‌شوید‌. به علاوه می‌ترسید‌ که د‌ر ارتباط با مرد‌م بی‌کفایت و نابهنجار ارزیابی شوید‌.
 
آخرین ویرایش:

starlet.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قوربونش برم 24ساعته فعاله
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
کودک درون

بخشی از وجود ما که دارای تدبیر و تدبر نیست و غیر منطقی رفتار میکند. تمامی احساسات منفی مربوط به این بخش است.
خصوصیات منفی
آینده نگر نیست, تحمل شرایط سخت را ندارد , ترس های بی مورد, ناامید, عجول, لجباز, از لذت جویی سیر نمی شود, طغیانگر و پرخاشجو, مدام نق زدن, قهر می کند, سریع آزرده می شود, به عواقب کارهایش نمی اندیشد, تمایلی به رعایت آداب اجتماعی, عرف, مذهب و قانون ندارد.

خصوصیات مثبت
شاد و سرزنده است, خلاقیت دارد, تجربه کردن را دوست دارد, با محیط سازگار می شود, قانع است. اگر در برخورد با افراد, زود عصبانی می شویم, سریع قضاوت میکنیم, در مقابل خواهشهای نفس از خود مقاومت نشان نمی دهیم, غرور بیجا داریم, خودخواه هستیم, مسئولیت پذیر نیستیم, یعنی بعد کودک در ما غالب است.


بالغ

منطقی و صبور است, در رفتارهایش احساساتی نمی شود, به دیگران دستور نمی دهد, موقعیت ها را ارزیابی می کند, در شرایط سخت, بردبار می باشد, همواره امیدوار است, با دیگران با احترام رفتار میکند. شاید تنها خصیصه منفی او سرد و خشک بودن باشد.
در صحبت هایش چرا؟ به نظر شما چگونه است, من فکر میکنم, به نظر من, صبر کنیم, بررسی میکنم, دیده می شود.
بالغ, متعادل کننده والد و کودک است. کودک و والد هر دو انعکاسی از گذشته و از دوران کودکی ما می باشند. الگوهایی که از کودکی برگزیدیم, اتفاقاتی که در گذشته برایمان بوجود آمده, نحوه تربیت والدینمان, همه و همه بر والد بودن و کودک بودن شخصیت ما تاثیر می گزارند اما تنها شخصیت بالغ است که به زمان و مکان مربوط نمی شود و تحت تاثیر خاطرات نیست.


والد

بخشی از وجود ما که همواره در پی سرزنش کردن و نصیحت کردن دیگران است .


خصوصیات منفی
دستور دادن , مدام انتقاد کردن, خود را عاقل تر و فهمیده تر از دیگران دانستن, سرزنش کردن, از خصوصیات والد مستبد است.

خصوصیات مثبت
مدیریت کردن, یاری رساندن, دلسوز و مهربان, حامی و فداکار, از خصوصیات والد حمایتگر است. گاهی فرد, تلفیقی از والد مستبد و حمایتگر, می باشد.
معمولأ والد هشدار دهنده است. در صحبت هایش بیشتر از جملات شرطی , باید و نباید , بکن و نکن, اما, اگر, استفاده می کند. زمانیکه به کسی مرتب امر و نهی می کنیم, نگران وضعیتش هستیم, او را زیر ذره بین گذاشته و رفتارش را نقد میکنیم, تصور میکنیم نمی تواند از عهده کارهایش بدون کمک و راهنمایی ما برآید, یعنی در وجود ما, بعد والد, غالب است.



همه ما این سه بخش رو در درون خودمون داریم وبرای سلامت روان باید هرسه بعد رو در تعادل داشته باشیم.
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمتهایی از کتاب "شفای کودک درون"

قسمتهایی از کتاب "شفای کودک درون"

داشتن یک کودک درون فعال و سالم، بهترین نوع پیشگیری از فرسایش و بیماری است . زیرا او منشأ شوخی و بازی و شعف و جوانی - و خلاصه چاشنی زندگی است. کودک درون حضوری قدرتمند دارد. کودک نوپایی سالم و شاد را مجسم کنید . با شور و شوقی مدام محیطش را کشف میکند . از احساسهایش با خبر است و آشکارا آنها را نشان میدهد . وقتی آزار میبیند ، گریه میکند. وقتی خشمگین است فریاد میزند . وقتی خوشحال است لبخند میزند یا از ته دل میخندد. این کودک بسیار حساس و غریزی نیز هست . میداند به چه کسی اعتماد کند و به چه کسی اعتماد نکند . دوست دارد بازی و کشف کند . هر لحظه اش تازه و سرشار از شگفتی است.


به مرور زمان ، این کودک به سوی توقعات و جهان افراد بالغ کشیده میشود .صدای بزرگترها- با نیازها و خواسته هایشان - بتدریج ندای درونی احساسها و غرایز را خاموش میکند.والدین و آموزگاران - در واقع - میگویند : به خودت اعتماد نکن . احساسهایت را احساس نکن . این را نگو . آن را بیان نکن . همان را بگو که ما میگوییم . ما بهتر میدانیم. افراد بالغ در فرایند آموزش و پرورش و ایجاد انضباط ، کودک را به بالغی قابل پیش بینی تبدیل میکنند . جهان افراد بالغ برای کودکان جای امنی نیست پس به منظور بقا روح شاد و کودکانه اش را مخفی و محبوس میکند . اما کودک درون هرگز بزرگ نمیشود واز بین نمیرود . مدفون اما زنده و منتظر میماند تا روزی آزاد شود.


وقتی کودک درون ما محبوس میشود خود انگیختگی طبیعی و شور و شوق زندگی را از دست میدهیم .به مرور زمان این امر به کمبود انرژی و بیماری مزمن یا مرضی صعب العلاج می انجامد .وقتی کودک درون ما پنهان میشود ،خود را از دیگران نیز جدا میکنیم . آنها هرگز نمیتوانند احساسها و آرزوهای راستین ما را دریابند، یا بدانند که به راستی کیستیم . یعنی تجربه صمیمیت راستین با دیگران غیر ممکن میشود و این دعوت از فاجعه و مصیبت است . برای اینکه کاملآ انسان باشیم ، کودک درون باید پذیرفته و نمایان شود .
ماهیت طفولیت این است که نوزاد یا کودک را در معرض آسیب قرار دهد . بزرگترهایی خشن یا عاری از حساسیت قطعا میتوانند به چشم کودک همچون دیوان و غولان و جادوگران بنمایند. والد آن بخش از وجود ماست که احکام و قواعد و امر و نهی ها را وضع میکند . کودک درون یکی از بخشهای نفی شده وجودمان است.


نیاز کودک درون محبت ،امنیت ، اعتماد ، احترام و هدایت است و غیاب این اوضاع و شرایط اساسی در کودک درون ما حالت مزمن اضطراب ، ترس ، شرم ، خشم و نومیدی ایجاد میکند . مشکلات عاطفی و جسمی در فرد بالغ ، نشانه آن است که کودک درون میخواهد سخن بگوید. وقتی نیازهای انسان بر آورده نشود ،فرد در معرض این خطر قرار میگیرد که نسبت به خودش یا دیگران رفتاری آکنده از سوء استفاده در پیش گیرد و عملا در همه جنبه های زندگیش مشکلاتی ایجاد کند.
خشونت در خانواده نیز سلسله یی از واکنشها را بوجود می آورد . زیرا کودکانی که در چنین خانواده هایی زندگی میکنند معمولا وقتی بزرگ میشوند ، با فرزندان خود به همین شیوه خشونت آمیز رفتار میکنند .آنگاه این تسلسل به همین ترتیب ادامه پیدا میکند .به عنوان فردی بالغ ، چگونه میتوانیم جهان خود را بر پایه و اساس متزلزل کودکی وحشتزده و منزوی بنا کنیم که نیازهای اساسی اش هیچ گاه بر آورده نشده است ؟ این امر ممکن نیست . دیر یا زود بحرانی روی میدهد.


درتنهایی و انزوا نمیتوان به شفای کودک درون پرداخت . زیرا کودک درون به اندازه کافی تنها مانده است لازم است که همه ما در طول این راه همراهانی بیابیم .نزد کسانی که نسبت به شما آکنده از داوری اند و میکوشند احساسها و اندیشه ها یا رفتارتان را کنترل کنند ، حرف دلتان را نزنید . افرادی که قادر نیستند خویشتن واقعیتان را پذیرا باشند و بالغانی که با کودک درون خودشان در تماس نبوده اند. کودک درون در دل آدمی خانه دارد .وقتی دلمان را بروی کودک درونمان میگشاییم ، قلب خود را به روی همه باز میکنیم . و بدین گونه است که منشأ اقتدار راستین خویش _ عشق _ را میابیم.
مادامی که چون طفلی خردسال نشویم شفا نخواهیم یافت . مادامی که در فضای امن به حال و هوای کودک وارد نشویم ، کودک درون گوشه گیر و تنها بجا خواهد ماند . مادامی احساسهای کودک وار و حساسیت و حس شگفتی و سر زندگی خود را باز نیابیم ،کودک درون ما همچنان زخمی خواهد زیست.

کودک از لحاظ روانشناسی ، پدر انسان است . باید بیاموزید والدین مهر آمیز درونتان را فعال کنید تا بتوانند از کودک درونتان مراقبت وحمایت لازم را به عمل آورند . کودک درون ما خود به خود ، یا تصویر والدین درونی مثبت و حمایتگری را خواهد کشید یا والدین ایرادگیر و مسامحه کاری را که مدام انتقاد میکنند . اگر به این امر آگاه نباشیم ، خود به خود آن شیوه از مراقبتی را که در کودکی ستانده ایم تکرار میکنیم یعنی به شیوه یی برای خودمان پدری یا مادری میکنیم که قبلا در حق ما صورت گرفته است . به هر جهت اگر آن شیوه از پدری یا مادری کردن را که آن را مراقبت میخوانم ، دوست نداریم ، این حق انتخاب را داریم که آنرا عوض کنیم . بیاد آورید که فقط خودتان میتوانید دیگر بار پدر و مادر درون خویش باشید زیرا هر فرد مسئوول مراقبت از کودک درون خویش است.



ملاقات با کودک درون
ادا و اطواربچه ها را درآوردن ، با قرار گرفتن حال و هوای کودک تفاوت بسیار دارد . حال و هوای کودک از درون برمیخیزد و احساسی در جسم و عواطف انسان است . تظاهر و نمایش نیست.


کودک درون موجودی بسیار جسمانیست : شاید وقتی ورزش میکنید یا می رقصید یا فقط به پیاده روی در کنار ساحل شنی دریا سرگرمید و به بال زدنهای مرغهای دریایی گوش سپرده اید کودک درونتان نمایان شود . گاه کودک درون میخواهد در یک بعد از ظهر زیر پتویی نرم چرتی بزند . گاه شاید بخواهد در شلوار جین کهنه اش در باغچه پرسه بزند یا بلوزی رنگ و رو رفته را بپوشد . بعضی از کودکهای درون نمیتوانند بدون توپ بازی زندگی کنند.


یکی دیگر از جایگاههای کودک درون عواطف ماست . وقتی احساسی داریم ، بدین معناست که کودک درونمان دارد بطور محرمانه و نهانی با ما سخن میگوید . لزومی ندارد این احساسها را در بیرون بروز دهیم تا مطمئن شویم که وجود دارند . وقتی احساسهایمان را بروز میدهیم - خواه در تنهایی و خواه در کنار دیگران - نشانه نمایان شدن کودک درون است . این امر میتواند از طریق حرکات بدن یا حالات چهره یا لحن صدا و نوع گفتار نشان داده شود.
جایگاه دیگری که محل ملاقات با کودک درون است ، لحظه های خودانگیختگی و ماجراجویی است . کودک درون زندگیش را به بازی مدیون است . دوست دارد کشف کند و بیافریند و راههای تازه انجام امور را بیازماید . معصومیت و عدم وجود باورهای دیرینه یا مفاهیم ریشه گرفته ، به او اجازه میدهد که رها در لحظه ، هر لحظه و هر روز را به
سیمای اکتشافی نو به سر ببرد.

کودک درون در عالم غنی خیالها - تخیل ما - زندگی میکند : در آنجا که خلاقیت ریشه دارد . کودک درونمان شراره خلاقی را زنده نگاه میدارد که زندگی بی آن تیره و تکراری و ملال آور میشود زیرا کودکان ملال آور و خسته کننده نیستند . کودکان از سر زندگی و توانایی حضور در لحظه ( بدون داشتن هیچ هدف با برنامه خاص ) سرشارند اما بزرگسالان اغلب اوقات ملال آور و خسته کننده اند.
بد خلقی و عصبی بودن و زود از جا در رفتن ، نشانه های قطعی کودک درونی آزار دیده است . کودک درون شاید به خواب یا استراحت بیشتر، فشار کمتر از جانب " والد درون " فرصت بیشتری برای بازی و فراغت یا زمانی برای خلوت و تنهایی نیاز داشته باشد.

اگر به درستی به نیازهای کودک درونمان پی نبریم ، چه بسا نیازش به محبت و توجه مورد سوء تفاهم قرار بگیرد . به این معنا که بجای گوش سپردن به احساسهایش ، بگذاریم پرخوری کند . یا بجای ایجاد فرصتی برای بازی و تفریح ، به او مواد مخدر بدهیم . یا بجای خویشتن دوستی ، بگذاریم در مواقع نامناسب با همسر نامناسب رابطه داشته باشد.

برای کودکی درونی وانهاده و طرد شده ، کاملآ عادی است که از طریق بیماری کمک بطلبد . اگر در هر زمینه از زندگیمان ناخرسندی یا دردی مزمن وجود داشته باشد ، شاید هشداری از جانب کودک درون است تا بگوید نیازمند کمک ماست . علاوه بر اعتیادهای شناخته شده ،عوارض دیگری نیز برای شناسایی کودک درونی که نادیده گرفته شده وجود دارد: ترس ، نگرانی وسواس آمیز، ایرادگیری و خشمی که بصورت عادت در آمده ، و مدام در معرض تصادف قرار گرفتن.

اتکا به دیگری و نجات دادن دیگران به منظور سلطه جویی و حاکمیت بر نجات یافتگان قطعآ نشانه آن است که کودک درون نادیده گرفته شده ، حال آنکه " والد درون " بر کودک درون دیگران متمرکز شده است . ملال و افسردگی مزمن یا خلاقیتی که با موانع پی در پی روبرو میشود ( بویژه برای هنرمندان حرفه ای ) شاید گواه آن باشد که کودک درون به شدت زخمی و آزار دیده است .پس عجالتآ بجای نجات دیگران ، خودتان را نجات دهید .


کودک آسیب پذیر ، کودک خشمگین ، کودک بازیگوش و کودک معنوی ، همه این کودکها کودک درون انسانند ایجاد فضای اعتماد بزرگسالان برای کودکان جای امنی نیست . بزرگسالان میتوانند بی توجه و بی ملاحظه و نسبت به بچه ها ظالم باشند . اگر با کودک درونمان بدرفتاری کرده باشیم ، چه بسا به ما اعتماد نکنند. وقتی می آموزید خودتان والد ( پدر ومادر) خویشتن باشید - و با حرمت بسیار ، با پذیرش ، با ذهنی باز و گشوده ، و با عشقی عمیق ، بسوی کودک درونتان گام بردارید - فضای اعتماد می آفرینید . آنگاه میتوانید با کودک درونتان روبرو شوید.
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
کشف کودک معنوی درون

در ژرفای دل هر یک از ما کودکی معنوی وجود دارد - نوزاد مقدس ، طفل محبوب - کودک معصوم که با عشق و در عشق زندگی می کند . این بخش از وجودمان چیزی به نام " منیت " را نمیشناسد . زیرا منیت آن شکافیست که ما را از خدا ، از طبیعت ، از دیگران و از خود جدا میکند . کودک معنوی از واقعیتی بسیار عظیمتر از " شخصیت " آگاه است . به ما کمک می کند که تسلیم ضمیر برتر خود - خدای درونمان- شویم . زیرا کودک معنوی با چشم دل می بیند : با دانش درون . کودک معنوی با سکوت روح و جان سخن می گوید : با کلمات ساده ، با وضوح و روشنی و خرد جاودان .هدیهاش معصومیت و شور و شوقی است که بی تابانه به آن نیازمندیم . این کودک فرزند نور است ، غوطه ور در نور ، محاط در شادمانی . کودک معنوی درون از این حقیقت آگاه است که منشا بیکران عشق الهی او را زنده نگاه می دارد.
متاسفانه وقتی به ظواهر زندگی می پردازیم ، کودک معنوی درونمان تیره و تار می شود . وقتی توجه خود را به این معطوف می کنیم که در چشم دیگران چگونه به نظر می آییم ، یا می کوشیم دیگران را به بازی بگیریم یا اطرافیانمان را زیر سلطه خود در آوریم ، بینش کودک معنوی درون - و تماس با ضمیر الهی خود - را از دست می دهیم


کودک معنوی درون را می توان به هنگام مراقبه یا دعا یا تعمق یافت . گاه کودک معنوی در رویا به سراغمان می آید . این زمان وقتی است که که ذهن استدلالی کنار می رود و اجازه می دهد که خردی ژرفتر سخن گوید . گاه می بینیم که در حال زایش کودکی هستیم یا کودکی در حال تولد است . این معمولا نمایانگر تولد ویژگی تازه یا بیدار شدن بخش خفته ای از شخصیت ماست.


اتکا به دیگری = وقتی والد درونتان ( خواه والد مهرآمیز و خواه والد حمایتگر ) از کودک درون همه مراقبت می کند ، اما کودک درون خودتان را رها می کند و به حال خود می گذارد.


اگر میخواهید از ضمیر درون یا ضمیر برترتان پیامهایی دریافت کنید پیش از خوابیدن نامه ای بنویسید ، رویایی بطلبید که نشانتان دهد چگونه دیگر بار در حق کودک درونتان پدری و مادری کنید.


معمولا هدایتگر معنوی می گوید: به من اعتماد کن . بگذار احساسهایت را احساس کنی . بگذار آسیب پذیر باشی و گریه کنی . چه لزومی دارد که همیشه نیرومند باشی ؟ بگذاز کودک درونت همه احساسهایت را احساس کند ، نه فقط بعضی آز آنها را . فرصتی را به کودک درونت اختصاص بده . همه وقتت را با فعالیت پر نکن . بیشتر بخوان و بیشتر بنویس . به درون بنگر و از کودک درونت بپرس که خواهان چیست . برای طلب هدایت دست به دعا بردار . مجالی را نیز برای کودک معنویت بگذار که این چنین به خدا ، طبیعت و به خود تو نزدیک است.
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
کودک درون، کودک خردسالی است که در درون همه ماست. این کودک "خود" خود ماست که به ما انرژی می دهد، شور و سرزندگی ما به او مرتبط است، احساسات ما به او گره خورده است، و تخیل، خلاقیت، شهود و غرایز ما در پیوند با اوست.
این کوچولوی درون وقتی مورد بی توجهی قرار می گیرد و صدمه می بیند خود را در لایه ای می پوشاند و از دید دیگران مخفی می سازد، وقتی او را (احساسات خود) انکار می کنید، در جایی، در عمیق ترین سطح روان پنهان می شود و با این کار، شما مشکلات جسمانی و روان پزشکی از جمله افسردگی و اضطراب را تجربه خواهید کرد. زندگی یکنواخت و کسل کننده، روحیه غمگین و خلق پایین همگی از غیبت این دوست درون تان حکایت دارند.

اگر به او بی محلی کنید او هم بی توجهی شما را با لجبازی و بیماری پاسخ می دهد اما اگر به او توجه کنید و با او مهربان باشید، می داند چگونه شما را سرگرم کند، از زندگی لذت ببرید، از تخیل خود بهره مند شوید، خلاقیت به خرج دهید و از شهود و خرد ناب بهره گیرید. با توجه و مراقبت از او، یک دوست واقعی و خالص خواهید داشت او می تواند در کنارتان قرار گیرد، خشکی و جدیت بیش از اندازه را از شما بگیرد و شما را لطیف تر کند و به شما کمک کند تا بر ترس هایتان غلبه کنید. انعطاف پذیر شوید، تغییرات لازم را در خودتان به وجود آورید و امکان رشد شخصی خودتان را فراهم آورید.

در این کتاب تکنیک های ساده ای پیشنهاد شده است که به کمک آن می توانید به فرایند رهاسازی و شفای کودک درون تان کمک کنید.

***

* وقتی دلتان گرفت، گریه کنید، هرگز جلوی خودتان را نگیرید. گریستن نشانه انسان بودن شماست. به علاوه کودک درون تان نیز آرام خواهد شد.

* دفترچه یادداشت شخصی داشته باشید و احساسات خود را یادداشت کنید و هر چند وقت یک بار به آن سر بزنید. به این ترتیب شما با کودک درون تان ملاقات کرده اید.

* همراه با موسیقی سالم حرکات منظم و شاد انجام دهید. حرکات بدنی کودک درون تان را به وجد می آورد و به این ترتیب شما برای بقیه روز سوخت روانی کافی خواهید داشت.

* وقت خود را با کسانی بگذرانید که به آنها علاقه مندید و از بودن با آنها لذت می برید. به این ترتیب کودک درون تان احساس امنیت و آرامش بیشتری خواهد کرد.

* اتاق تان را آن طور که دلتان می خواهد تزیین کنید. حتی اگر برای دیگران خنده دار به نظر می رسد، چندان مهم نیست. پرده ها، رنگ دیوار و اشیا و لوازم، تابلوها و روتختی را با سلیقه خودتان انتخاب کنید.

* گاهی اوقات زیر نور شمع شام بخورید و اگر موسیقی ملایمی نیز پخش شود فضا رویایی تر خواهد شد. به این ترتیب کودک درون تان بیشتر لذت خواهد برد.

* زیر باران قدم بزنید و چتر را فراموش کنید، بگذارید خیس شوید و به یاد سال های خردسالی به کودک درون تان نشان دهید که برای او اهمیت قائل هستید.

* به حس ششم و شهود خود احترام بگذارید. برای مثال اگر ته دلتان به انجام کاری راضی نیستید آن را انجام ندهید و یا در تصمیم گیری ها به ته قلبتان هم نگاهی بیندازید. کودک درون تان آنجا نشسته است.

* وقتی نقاشی می کشید، از تخیل خود کمک بگیرید و طرح های تخیلی بکشید و آنها را با رنگ های دلخواه خود رنگ نمایید. مطمئنا کودک درون تان در انتخاب رنگ ها به شما کمک خواهد کرد.

* به تماشای طلوع و غروب بنشینید و با خود بگویید: این ممکن است آخرین طلوع یا غروب خورشید باشد که به نظاره نشسته ام و این تجربه ای "ناب" برای کودک درون تان خواهد بود.

* آراسته باشید و آرایشی که دلتان می خواهد داشته باشید. اگر به ته دلتان رجوع کنید او به شما خواهد گفت که چه سبک آرایشی را می پسندد.

* از انتقاد نسبت به خود دست بردارید. در چنین لحظاتی کمی درنگ کنید. شما در حال شلاق زدن به کودک درون تان هستید، شلاق را دور بیندازید و با او مهربان باشید.

* وقتی زیر فشار هستید و استرس دارید به کتاب های داستان کودکان پناه ببرید. این کار لذت بخش "کودک درون تان" را آرام خواهد ساخت.

* از تفریح های گذری و کوتاه غافل نشوید. مانند تاب خوردن در یک پارک و یا خوردن یک فنجان چای داغ در زمستان آن هم وقتی هوس نوشیدن آن را می کنید. این کار یعنی پاسخ دادن به ندای کودک درون تان.

* هیچ چیز مانند اسب سواری و دوچرخه رانی کودک درون تان را به وجد نمی آورد، امتحان کنید.

* دردهای جسمانی فریاد خفه شده کودک درون شماست. پس علاوه بر درمان های جسمانی برای رابطه خود با وی فکری بکنید.

* وقتی تنها هستید می توانید دور و برتان را به هم بریزید و از شلوغی و ریخت و پاش لذت ببرید. به این ترتیب کودک درون تان نیز نفس راحتی می کشد.

* یک جعبه یا کشوی مخصوص داشته باشید و تمام هدایا و یا کارت تبریک هایی که از دیگران گرفته اید را در آن نگهداری کنید. این جعبه محتوی "عشق" است. عشق دیگران نسبت به کودک درون شما، و شما لایق آن هستید.

* در منزل عود بسوزانید ویا از عطرهای خوشبو استفاده کنید. این کار شمار با به وجد می آورد و نشاط را به شما باز میگرداند. در ضمن کودک درون تان خوشنود خواهد شد.

* کودک درون تان می گوید اگر از چیزی در ظاهرتان راضی نیستید آن را تغییر دهید. برای مثال موهایتان را رنگ کنید، از وزن خود بکاهید، مدل ابرویتان را تغییر دهید و ...

* اگر امکان آن را دارید سری به محله های دوران کودکی خود بزنید و با دوستان و همسایگان سابق خود احوالپرسی نمایید. اگر چنین چیزی امکان ندارد می توانید در خیابان ها و کوچه های قدیمی پرسه بزنید و از فروشگاه های قدیمی خرید کنید.

* وقتی با کسی صمیمی هستید یعنی کودک درون شما و کودک درون او به هم نزدیک هستند و این موهبت بزرگی برای کودک درون خواهد بود.

* مراقب گفت و گوهای درونی خود باشید وقتی پیام های منفی دریافت می کنید، بدانید که در حال بدرفتاری نسبت به خود هستید. پس جای آنها را با پیام های امید بخش و مهرآمیز عوض کنید.

* درخت بکارید و رشد و بالندگی اش را به نظاره بنشینید. گرچه با این کار گذر زمان را حس می کنید اما متوجه خواهید شد که چیزی در درون تان است که هیچ وقت پیر نمی شود. "کودک درونتان"




99 راه برای شفای کودک درون | دکتر شهربانو قهاری
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا