کلاس کنکور ← خاکشناسی

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانومی عزیز.. شما هم فصل بندی کنید بهتره یه منبع خوب معرفی کن جون من تاحالا خاک بلد نبودم و واسه کنکور نخوندم امسال اگه اصلاح یا زراعت شرکت کنم باید بخونم...پ یه منبع خوب بگو طبق همونم برنامه ریزی کن تا پیش بریم..البته اگه وقتشو داری ممنونم..منبعتم روان و خوب باشه تا من بتونم متوجه بشم

عزیزم من چندتا جزوه خوب خاک دارم ولی نمیدونم شماها در چه حد از خاک میخواید یه لطفی بکن هر سر فصلی که میخوای رو بهم بگو از اون سرفصلها برات مطلب میزارم و چندتا تست
فکر میکنم اگه بخوای اصول اولیه و پایه خاکشناسی عمومی رو بخونی از کتاب خاکشناسی عمومی دکتر شهلا محمودی شروع کنی کتاب خیلی خوب و جامعی من خودم برای کنکور از همین کتاب شروع کردم الان که وقت زیاد تا کنکور از این کتاب استفاده کن چون حجمش زیاد ولی خیلی مفید و جامع
موفق باشید:gol:
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نکته ها از رده بندی خاک

نکته ها از رده بندی خاک

[FONT=&quot]نکته 1 : [/FONT][FONT=&quot]پیدایش خاک در باره بررسیها، مفهوم ها، فرضیه ها، عامل ها و فرایند های گفتگو می کند که باعث تکوین خاک و دگرگونی آن می شوند و اما طبقه بندی خاک از گروه بندی خاک ها، قرار دادن آنها در گروه های علمی و تکنیکی و پایه ادراکی این نوع گروه بندی گفتگو می کند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]نکته 2 : [/FONT][FONT=&quot]دوکوچائف اولین رده بندی علمی خاک را بنیان نهاد. ایشان خاک ها را به سه گروه قرار داد[/FONT] [FONT=&quot]1) [/FONT][FONT=&quot]Normal[/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]2) [/FONT][FONT=&quot]Transitional[/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]3) [/FONT][FONT=&quot]Abnormal[/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]نکته 3 : [/FONT][FONT=&quot]Sibitzev[/FONT][FONT=&quot] از شاگردان دوکوچائف است که به اصل منطقه ای بودن خاک ها توجه کرد و گفت که خاک ها در مناطق مختلف فرق می کنند. و با الهام از طبقه بندی استاد خود، خاک ها را به سه رده زیر طبقه بندی نمود.[/FONT] [FONT=&quot]1)[/FONT][FONT=&quot] خاک های منطقه ای یا [/FONT][FONT=&quot]Zonal[/FONT][FONT=&quot] :[/FONT][FONT=&quot] خاک های هستند تکامل یافته که خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و تکاملی آنها عمدتا تحت تاثیر دو فاکتور آب و هوا و پوشش گیاهی هستند و گفت که خاک های منطقه ای، خاک های وسیعی هستند. این تعریف در مورد خاکهای نرمال دوکوچائف نیز صادق است.[/FONT] [FONT=&quot]2)[/FONT][FONT=&quot] خاک های درون منطقه ای یا [/FONT][FONT=&quot]Intrazonal[/FONT][FONT=&quot] : [/FONT][FONT=&quot]خاک های هستند موضعی، و وسعت زیادی ندارند و خصوصیات تکاملی آنها تحت تاثیر عوامل موضعی خصوصا توپوگرافی، بالا بودن سطح سفره آب زیر زمینی و گاهی مواد مادری می باشد[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] خاک های این رده نیز با خاک های [/FONT][FONT=&quot]Transitional[/FONT][FONT=&quot] در رده بندی دوکوچائف هماهنگی دارند.[/FONT] [FONT=&quot]3)[/FONT][FONT=&quot] خاک های برون منطقه ای یا [/FONT][FONT=&quot]Azonal[/FONT][FONT=&quot] : [/FONT][FONT=&quot]خاک های جوانی هستند و تکامل زیادی ندارند و بیشتر تحت تاثیر شیب و زمان قرار گرفته و فرصت تکامل نداشته اند.[/FONT] [FONT=&quot]نکته 4 : [/FONT][FONT=&quot]مراحل تکامل تاکسونومی خاک 1999 :[/FONT] [FONT=&quot]1)[/FONT][FONT=&quot] رده بندی اولیه : این رده بندی ناشی شده از رده بندی خاک دوکوچائف و سیربیوسف بود[/FONT] [FONT=&quot]2)[/FONT][FONT=&quot] رده بندی [/FONT][FONT=&quot]Marbut[/FONT][FONT=&quot] : ماربوت برای طبقه بندی خاک به جای اینکه به منشاء زمین شناسی آن توجه کند به خصوصیات پروفیلی خاک توجه کرد خصوصیاتی از قبیل : تعداد افق ها در پروفیل خاک، ساختمان افق های خاک، ضخامت افق ها، رنگ خاک، بافت خاک، و غیره[/FONT] [FONT=&quot]آقای ماربوت با این خصوصیات یک رده بندی را به دنیا اعلام نمود که در این رده بندی از دو رده استفاده شده بود[/FONT] [FONT=&quot]1) [/FONT][FONT=&quot]Pedoculs[/FONT][FONT=&quot] : خاک های هستند که آهک دارند[/FONT] [FONT=&quot]2) [/FONT][FONT=&quot]Pedalfers[/FONT][FONT=&quot] : خاک های که آهک آنها شسته شده است[/FONT] [FONT=&quot]ماربوت زیر این رده ها، گروه های خاک را به صورت کتگوری 6 تا کتگوری 1 قرار داد که کتگوری 1 شامل خاک های غیر متکامل و جوان و کتگوری 6 خاک های خیلی متکامل بودند.[/FONT] [FONT=&quot]3)[/FONT][FONT=&quot] رده بندی قدیمی (1938) : آقای [/FONT][FONT=&quot]Kellogy[/FONT][FONT=&quot] و همکاران، روی رده بندی ماربوت کار کردند و دو رده [/FONT][FONT=&quot]Pedalfers[/FONT][FONT=&quot] و [/FONT][FONT=&quot]Pedoculs[/FONT][FONT=&quot] را حذف کردند و سه رده سیربیوسف [/FONT][FONT=&quot](Zonal, Intrazonal,Azonal)[/FONT][FONT=&quot] را قرار دادند و برای آنها تحت رده و گروه های بزرگ تعریف کردند [/FONT] [FONT=&quot]4)[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]7[SUP]th[/SUP] approximation[/FONT][FONT=&quot] : این رده بندی نیز در مورد خاک های الی و خاک های مناطق گرم و مرطوب [/FONT][FONT=&quot](Oxisols)[/FONT][FONT=&quot] کمبود داشت.[/FONT] [FONT=&quot]5)[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]Soil Taxonom[/FONT][FONT=&quot] : [/FONT] [FONT=&quot]نکته 5 : [/FONT][FONT=&quot]تعریف پدون : [/FONT][FONT=&quot]کوچکترین حجمی از ذرات طبیعی است که می توان آنرا خاک نامید و از آن نمونه برداشت.[/FONT] [FONT=&quot]نکته 6 : [/FONT][FONT=&quot]تعریف [/FONT][FONT=&quot]Geogenesis[/FONT][FONT=&quot] و [/FONT][FONT=&quot]Pedogenesis[/FONT][FONT=&quot] : [/FONT][FONT=&quot]اگر مواد مادری یا موادی که خاک را تشکیل می دهند در جا باشند یعنی سنگ زیرین هوادیده شده و خاک را تشکیل دهد به آن [/FONT][FONT=&quot]Geogenesis [/FONT][FONT=&quot] می گویند که مرحله اول خاکسازی است. و اما اگر موادی که خاک را تشکیل می دهند موادی باشند که از جای دیگری تحت تاثیر عوامل حرکتی مثل باد، آب و یا نیروی ثقل حمل شده باشند و در جای جدید تجمع یابند و خاک را تشکیل دهند به آن [/FONT][FONT=&quot]Pedogenesis[/FONT][FONT=&quot] می گویند. که این مرحله، مرحله دوم تشکیل خاک و ایجاد افق های مشخصه بر روی مواد مادری است.[/FONT] [FONT=&quot]نکته 7 : [/FONT][FONT=&quot]مطالعات نشان داده که [/FONT][FONT=&quot]% 90.1[/FONT][FONT=&quot] کانی های پوسته جامد زمین شامل چهار کانی ذیل می باشد : [/FONT] [FONT=&quot]1) فلدسپات ها [/FONT][FONT=&quot](% 57.8)[/FONT][FONT=&quot] 2) پیروکسن و آمفیبول ها [/FONT][FONT=&quot](% 16)[/FONT][FONT=&quot] 3) میکاها [/FONT][FONT=&quot](% 3.6)[/FONT][FONT=&quot] 4) کوارتز [/FONT][FONT=&quot](% 12.7)[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]نکته 8 : [/FONT][FONT=&quot]فلدسپات ها [/FONT][FONT=&quot]Peldspars[/FONT][FONT=&quot] : [/FONT][FONT=&quot]فلدسپات ها شامل چندین دسته می باشند که عبارتند از [/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]1)[/FONT][FONT=&quot] فلدسپات پتاسیم : که خود شامل [/FONT] [FONT=&quot]1- 1) [/FONT][FONT=&quot]Orthoclase[/FONT][FONT=&quot] : با فرمول [/FONT][FONT=&quot] KAlSi[SUB]3[/SUB]O[SUB]8[/SUB][/FONT][FONT=&quot] و سیستم تبلور مونو کلینیک[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]2- 1) [/FONT][FONT=&quot]Microcline[/FONT][FONT=&quot] : با فرمول [/FONT][FONT=&quot] KAlSi[SUB]3[/SUB]O[SUB]8[/SUB][/FONT][FONT=&quot] و سیستم ترای کلینیک [/FONT][FONT=&quot]Tri clinic[/FONT][FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]2)[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]Plagioclase[/FONT][FONT=&quot] : این نوع نیز به دو دسته تقسیم می شود[/FONT] [FONT=&quot]1- 2) [/FONT][FONT=&quot]Albite[/FONT][FONT=&quot] : با فرمول [/FONT][FONT=&quot] NaAlSi[SUB]3[/SUB]O[SUB]8[/SUB][/FONT][FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]1- 2) [/FONT][FONT=&quot]Anorthite[/FONT][FONT=&quot] : با فرمول [/FONT][FONT=&quot] CaAl[SUB]2[/SUB]Si[SUB]2[/SUB]O[SUB]8[/SUB][/FONT][FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]نکته 9 : [/FONT][FONT=&quot]پیروکسین ها و آمفیبول ها : [/FONT][FONT=&quot][/FONT] [FONT=&quot]1)[/FONT][FONT=&quot] پیروکسین ها : از نقطه نظر طبقه بندی سیلیکاتی به آنها [/FONT][FONT=&quot]Inosilicate[/FONT][FONT=&quot] می گویند و همچنین به آنها تک زنجیره ای یا [/FONT][FONT=&quot]Single Chain[/FONT][FONT=&quot] نیز می گویند یعنی چهار وجهی ها ی سیلیس اکسیژن راسی آنها با یکدیکر مشرک می شوند و زنجیر های را ایجاد می کنند. هر چه اکسیژن ها بیشتر بهم متصل شوند مقاومت در برابر هوادیدگی بیشتر می شود.[/FONT] [FONT=&quot]فرمول واحد ساختمانی پیروکسن ها [/FONT][FONT=&quot](SiO[SUB]3[/SUB])[SUP]2-[/SUP][/FONT][FONT=&quot] می باشد [/FONT] [FONT=&quot]2)[/FONT][FONT=&quot] آمفیبول ها : از نقطه نظر کلی اینها هم [/FONT][FONT=&quot]Inosilicate[/FONT][FONT=&quot] هستند اما دو زنجیره ای، که به آن [/FONT][FONT=&quot]Double Chains[/FONT][FONT=&quot] می گویند و فرمول ساختمانی آنها [/FONT][FONT=&quot](Si[SUB]4[/SUB]O[SUB]11[/SUB])[SUP]6-[/SUP][/FONT][FONT=&quot] است و در طبیعت به صورت [/FONT][FONT=&quot] Mg[SUB]7[/SUB]Si[SUB]8[/SUB]O[SUB]22[/SUB](OH)[SUB]2[/SUB][/FONT][FONT=&quot] است که به آن [/FONT][FONT=&quot]Anthophyllate[/FONT][FONT=&quot] می گویند.[/FONT] [FONT=&quot]این دو کانی اشاره شده در بالا (پیروکسین و آمفیبول) هسته اولیه خوبی هستند برای تشکیل رس های الیافی، مثل پیرولایت که این رس ها نیز زنجیره ای می باشند.[/FONT] [FONT=&quot]نکته 10 : [/FONT][FONT=&quot]میکا : [/FONT] [FONT=&quot]میکا جزء سیلیکات های ورقه ای یا همان [/FONT][FONT=&quot]Phylosilicates[/FONT][FONT=&quot] می باشد و واحد ساختمانی آن [/FONT][FONT=&quot](Si[SUB]2[/SUB]O[SUB]5[/SUB])[SUP]2-[/SUP][/FONT][FONT=&quot] یا [/FONT][FONT=&quot](Si[SUB]4[/SUB]O[SUB]10[/SUB])[SUP]4-[/SUP][/FONT][FONT=&quot] می باشد. ما در طبیعت میکا را به دو فرم بیوتایت ومسکوئیت می بینیم که بیوتایت یا همان میکای سیاه با فرمول غالب [/FONT][FONT=&quot]KAl(Mg,Fe[SUP]2+[/SUP])[SUB]3[/SUB]Si[SUB]3[/SUB]O[SUB]10[/SUB](OH)[SUB]2[/SUB][/FONT][FONT=&quot] از نظر ساختمانی تری اوکتاهدرال می باشد و مسکوئیت یا همان میکای سفید با فرمول [/FONT][FONT=&quot]KAl[SUB]2[/SUB]AlSi[SUB]3[/SUB]O[SUB]10[/SUB](OH)[SUB]2[/SUB][/FONT][FONT=&quot]، دی اوکتاهدرال می باشد. که همین اختلاف تری و دی اوکتاهدرال بین این دو باعت می شود که بیوتایت شدیدا حساس به هوادیدگی و مسکوئیت شدیدا مقاوم به هوادیدگی باشد.[/FONT] [FONT=&quot]نکته 11 : [/FONT][FONT=&quot]کوارتز با فرمول [/FONT][FONT=&quot]SiO[SUB]2[/SUB][/FONT][FONT=&quot] جزء سیلیکات های شبکه ای (نردبانی) [/FONT][FONT=&quot]Tectosilicate[/FONT][FONT=&quot] می باشد و اکسیژن های آن زیاد با هم مشترک شده اند.[/FONT]
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاکشناسی عمومی

خاکشناسی عمومی

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خواص فيزيکي خاک [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خواص فيزيکي خاک در تعيين قابليت استفاده از آن براي مقاصد گوناگون حائز اهميت مي باشد. استحکام و تحمل فشار، قابليت زهکشي در حالت مرطوب و خشک، قدرت ذخيره رطوبت، سهولت نفوذ ريشه گياهان در خاک، تهويه و قابليت نگهداري عناصر غذايي گياهان در خاک همگي ارتباط نزديک با خواص فيزکي خاک دارند. [/FONT]
بافت خاک
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اندازه نسبي ذرات خاک را اصطلاحاً بافت خاک گويند که حاکي از ريزي و درشتي خاک مي باشد. به عبارت ديگر مقدار نسبي شن و سيلت و رس که ذرات کوچکتر از سنگريزه مي باشد ( قطرشان از 2 ميلي متر کوچکتر است) بافت خاک را تشکيل مي دهد درشت و سبک به خاک شني و ريز و سنگين به خاک رسي اطلاق مي شود. خاک لوم (loam) ما بين اين دو نوع و داراي مخلوط مناسبي از شن و سيلت و رس است. خاک هاي شني سريع تر از خاک هاي ديگر خشک و گرم مي شوند و راحت تر قابل شخم زدن هستند. خاک هاي [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]رسي آب بيشتري را در خود نگه مي دارند و از بقيه خاک ها ديرتر خشک و گرم مي شوند و از همه سخت تر قابل شخم زدن مي باشند. خاک هاي لوم وضعيتي متوسط دارند يعني قابليت نگهداري آب[/FONT] در [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آنها خوب است و نسبتاً خوب شخم زده مي شوند.[/FONT][/FONT]

انواع ذرات تشکيل دهنده خاک (سيستم بين المللي)
ناماندازه برحسب ميلي متر
ريگ و سنگ ( Gravel )بزرگتر از 2 ميلي متر
شن درشت ( Coars sand )2 تا 2/0 ميلي متر
شن ريز ( Find sand )2/0 تا 02/0 ميلي متر
سيلت ( Silt )02/0 تا 002/0 ميلي متر
رس ( Clay )کمتر از 002/0 ميلي متر

انواع ذرات تشکيل دهنده خاک (سيستم آمرکايي)
ناماندازه برحسب ميلي مترتعداد ذرات در يک گرم
شن خيلي درشت ( Very Coars sand )2 - 1 ميلي متر90
شن درشت ( Coars sand )1 - 5/0 ميلي متر722
شن متوسط ( Medium sand )5/0 - 25/0 ميلي متر5780
شن ريز ( Fine sand )25/0 - 1/0 ميلي متر46200
شن خيلي ريز ( Very Fine sand )1/0 - 05/0 ميلي متر722000
سيلت ( Silt )05/0 - 002/0 ميلي متر5780000
رس ( Clay )کمتر از 002/0 ميلي متر90300000


مثلث بافت خاک :
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مثلثي است متساوي الاضلاع که هر ضلع آن مربوط به 3 عنصر اصلي هر خاک يعني ماسه، سيلت و رس است.
براي اينکه بدانيم نمونه خاک در چه محدوده بافتي قرار مي گيرد، اگر مقادي 3 گروه اصلي اجزاء تشکيل دهنده خاک را شامل شن (درشت و ريز) – سيلت و رس مي باشد با تجزيه مکانيکي اندازه گيري نماييم مي توانيم به نوع بافت خاک پي ببريم.
بافت در خاک تا حدودي نمايشگر محيط هاي تشکيل آن، رژيم آبي خاک ، ظرفيت نگهداري آب در خاک، نفوذ پذيري و تخلخل (مقدار خلل و فرج خاک که به
وسيله اب يا هوا اشغال مي شود) و نقطه پژمردگي گياه است.
[/FONT]
تقسيم بندي بافت خاک
د[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ر روش مدرن، مثلث بافت خاک از دوازده کلاس تشکيل يافته است که اجزاء متشکله آن به قرار زير مي باشد :
1- شني (sand) : حداقل مقدار شن 85 درصد و مجموع و 5/1 برابر ذرات رس کمتر از 15 درصد مي باشد.
2- شني – لومي (loamy – sand) : شن بين 70 تا 90 درصد و مجموع سيلت و 5/1 برابر ذرات رس بيش از 15 درصد و مقدار رس از 30 درصد کمتر مي باشد.
3 – لومي – شني (sandy – loam) : رس کمتر از 20 درصد يا مجموع درصد سيلت و دو برابر مقدار رس از 30 درصد بيشتر
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مي باشد. خاک هايي که مقدار شن آنها بين 24 تا 52 درصد باشد و مقدار رس شان کمتر از 7 درصد و سيلت شان نيز کمتر از 50 درصد است خاک لومي و شني ناميده مي شوند.
4 – (loam) لوم : مقدار رس بين 7 تا 27 درصد و سيلت 28 تا 50 درصد و شن کمتر از 52 درصد است.
5 – لومي – سيلتي (silt – loam) : مقدار سيلت بيش از 50 درصد و رس بين 12 تا 27 درصد بوده و يا مقدار سيلت بين 50 تا 80 درصد نوسان داشته و مقدار رس نيز کمتر از 12 درصد است.
6 – سيلت (silt) مقدار سيلت کمتر از 80 درصد و مقدار رس کمتر از 12 درصد است.
7 – لوم رسي – شني (sandy – clay – loam) : اينکه 20 تا 35 درصد رس داشته و مقدار سيلت آن 28 درصد کمتر و شن آن نيز بيش از 45 درصد مي باشد.
8- لومي ورسي (clam –loam) مقدار رس تا 27 تا 40 درصد و مقدار لوم کمتر از 20 درصد تا 45 درصد در نوسان است.
9- لوم رسي – سيلتي (silty – clam – loam) مقدار رس 27 تا 40 درصد و مقدار شن نيز از 20 درصد کمتر است.
10- رسي و شني (sandy – clay) مقدار رس و شن آن از 35 تا 45 درصد بيشتر است.
11 - رسي و سيلتي (silty – clay) مقدار هر يک از رس و سيلت آن به ترتيب بيش از 40 درصد است
12- رسي (clay) مقدار رس بيش از 40 درصد و مقدار شن و سيلت آن به ترتيب از 45 تا 40 درصد کمتر است.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]براي تعيين بافت خاک (تجزيه گرانولومتري) متدهاي متعددي پيشنهاد گرديده است . اصول متدهاي فوق بر مبناي قانون استوکس پايه گذاري شده است. طبق نظريه استوکس سرعت سقوط ذرات متناسب با قطر آنها مي باشد، يعني در تجزيه گرانولومتري، سرعت سقوط ذرت را طبق معادله زير تعيين مي نمايند:[/FONT]
[/FONT]
V = k R[SUP]2[/SUP]
D[SUB]1[/SUB] - D[SUB]2[/SUB]
2
g

×

k =
η
9


D[SUB]1[/SUB] - D[SUB]2[/SUB]
2
g R[SUP]2[/SUP]

×

V =
η
9
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]: سرعت سقوط ذرات بر حسب سانتي متر در ثانيه R شعاع ذرات بر حسب سانتي متر D1 وزن مخصوص ذرات بر حسب گرم بر سانتي متر مکعب D2 وزن مخصوص محلول بر حسب گرم بر سانتي متر مکعب g شتاب ثقل زمين بر حسب سانتي متر برثانيه η ضريب چسبندگي محلول بر حسب دين بر سانتي متر[/FONT]
تعيين بافت خاک در صحرا
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بافت خاک را در صحرا بدين ترتيب معين مي کنند که مقداري از خاک را مرطوب کرده بين انگشتان شصت و سبابه فشار مي دهند. از احساسي که به حس لامسه دست مي دهد و از طرز تشکيل نوار خاک مرطوب بين انشگتان مي توان به بافت خاک پي برد. ذرات شن زبر و خشن بوده و در زير انگشتان حس مي شوند. ذرات سيلت در حالت خشکي آردي و شبيه پودر مي باشند. رس در حالت خشکي سفت و سخت و در حالت مرطوب چسبنده و شکل پذير است. [/FONT]
رفتار خاک هاي سبک :
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خاک هاي سبک خاک هايي هستند که بيش از 80% وزن خاک را شن تشکيل داده و مقدار رس کمتر از 12 درصد و يا مجموع رس و سيلت آن ها کمتر از 20 درصد است. رطوبت قابل استفاده در هر متر از عمق خاک کمتر از 125 ميلي متر است. زهکشي آنها آزادانه و به طور طبيعي صورت گرفته و با پيدايش يک دوره خشکي رطوبت خود را به سرعت از دست مي دهد. در معرض فرسايش بادي قرار دارد و بارخيزي آنها ناچيز است. ساختمان خاک در اين اراضي بسيار سست و شکننده بوده و با فشاري متلاشي شده و به ذرات اوليه تبديل مي شود. اگر در حالتي که خاک مرطوب است عمليات شخم و غيره انجام شود، سطح خاک متراکم شده ولي درز و ترکي در آن پديدار نمي شود در نتيجه نفوذ آب در خاک مرطوب است گرفته و جوانه زدن بذر و انتقال هواي خاک از هوا به درون خاک و يا بالعکس دچار وقفه ي شود. اين عوامل به حاصلخيزي ناچيز خاک دامن مي زند. وجود سنگ ريزه و فراواني آن نيز از بارخيزي خاک کاسته و استهلاک ادوات کشاورزي نيز در مدت کوتاهي به وقوع مي پيوندد. رطوبت قابل استفاده گياه در اين خاک ها ناچيز بوده و آبياري بايستي به تناوب بيشتري صورت گيرد. آبشويي (leaching) املاح و کودهاي شيميايي نيز قابل توجه است و تلفات و ضايعات کودي بيشتر از ساير خاکها است.[/FONT]
رفتار خاک هاي سنگين :
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خاک هاي سنگين يا رسي محتوي بيش از 28 درصد رس بوده و چسبندگي آنها زياد است.
ساختمان خاک در صورتي که مواد آلي خاک ناچيز باشد از پايداري مطلوبي برخوردار بوده و سطح خاک در اثر تناوب خشکي و رطوبت، ايجاد درز و ترک مي کند که به انتقال آب و هوا به درون خاک کمک مي کند. رطوبت قابل استفاده گياه در اين خاکها از کليه خاک هاي ديگر بيشتر بوده و زهکشي آن نيز دشوارتر است چون
در رطوبت هاي کمتري از اشباع نفوذ پذيري خاک بسيار ناچيز است لذا اين خاک ها به مدت طولاني مرطوب باقيمانده و بروز خشکي هوا در عملکرد گياه چندان مؤثر نمي باشد. نکته ديگر اينکه رطوبت خاک هاي رسي در حد خميرايي کاهش يابد. بنابراين انتخاب زمان شخم اهميت به سزايي در بهبود يا تخريب ساختمان خاک دارد. بارخيزي در اين خاک ها نيز به علت ظرفيت تبادل کاتيوني قابل توجه آن، در حد مطلوبي بوده و تناوب آبياري در اين خاک ها کمتر از ساير گروه هاي بافتي است.[/FONT]
ساختمان خاک :
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شکل و نوع قرارگيري ذرات و اجزاء متشکله خاک که منجر به تشکيل توده هاي خاکي به هم پيوسته ريز و درشت (خاکدانه ها) مي گردد، به نام ساختمان خاک بيان مي گردد.
ساختمان خاک به اتصال ذرات اصلي خاک و تشکيل ذرات ثانوي اشاره دارد. اگر ذرات ريز رس و سيلت به هم متصل شوند، خاکدانه يا ساختمان ثانوي را تشکيل دهند، چنين خاکي داراي ساختمان مناسبي خواهد بود. ساختمان خرده (crumb) باعث نفوذ آب، کاهش وزن مخصوص ظاهري و نفوذ هر چه
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بهتر ريشه ها مي گردد. بافت و ساختمان خاک تعيين کننده تعداد و اندازه منافذ موجود در بين و درون ذرات خاک ، چه ذرات اوليه و چند ثانويه است .
[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اندازه خلل و فرج و شکل آنها و ممتد و غير ممتد بودنشان بر انتشار اندام هاي عفونت زا و متحرک ميکروارگانيسم هاي درون خاک اثر مي گذارند. اتصال ذرات ريز خاک و تشکيل ذراتي بزرگتر توسط کلسيم، منيزيوم و هوموس افزايش مي يابد. سديم هم پاشيدگي و تخريب ساختمان خاک را تشديد مي کند.
به طور کلي هر خاکي بر اساس ترکيب فيزيکي، شيميايي و بيولوژيکي خود قادر است، ذرات جامد معدني خود را در جوار هوا و آب به شکل واحدهاي خاکي مخصوص در کنار هم مجتمع نموده و درون واحدهاي خاکي مجتمع نيز، اتصال و ارتباط مجددي برقرار نمايد. نتيجه اين فرآيند مرحله اي ، تشکيل واحدهاي ريز ساختماني يعني خاکدانه ها و واحدهاي درشت ساختماني يعني کلوخچه ها و کلوخه هاست.
[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ساختمان خاک اثرات بافت را در رابطه با آب و هواي خاک اصلاح مي کند. اندازه بزرگ و ماکروسکوپي خاکدانه ها باعث پيدايش و فضاي خالي در بين آنها مي گردد که به مراتب بزرگتر از خلل و فرجي است که در فواصل ذرات شن، سيلت و رس در درون خاکدانه ها[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بوجود آيد و در حقيقت همين تأثير ساختمان خاک بر روي خلل و فرج خاک است که آن را در زمره يکي از خصوصيات مهم قرار مي دهد.
[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خاکدانه ها بر اساس شکل ظاهري به 4 گروه کردي (spheroidail) ، ورقه اي (plate like) مکعبي (Block like) و منشوري (prismlike) تقسيم مي شوند که با تقسيمات فرعي اين چهار شکل، اشکال هفت گانه خاک را تشکيل مي دهند. [/FONT]
[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کروي ساده ترين شکل يک خاکدانه است. خاک هايي که بيشتر خاکدانه هاي آن کروي است داراي ساختمان دانه اي مي باشند. ساختمان مکعبي از خاکدانه هايي تشکيل شده که [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شبيه مکعب و يا منشورهاي کوتاه مستطيل شکل است. اگر گوشه خاکدانه ها گرد و صاف باشد به آن مکعبي بدون گوشه و اگر گوشه تيز باشد به آن مکعبي گوشه دار مي گوئيم. خاکدانه هايي که در ازاي آنها بيشتر از پهناي آنها باشد منشور بوده و در اين حالت ساختمان خاک را منشوري مي نامند. منشورها داراي لبه ها و سطح هايي زاويه دار هستند. هنگامي که سطح هاي کناري و بالايي بدون زاويه باشند. خاکدانه ها[/FONT] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تشکيل ستون مي دهند که به اين ساختمانها ستوني گفته مي شود. در برخي از خاک ها به ويژه در افق هاي فشرده شده، خاکدانه ها، نازک، مسطح و بشقاب مانند هستند و بنابراين در اين حالت خاک بشقابي يا صفه اي نام دارد. برخي از خاک ها ساختمان مشخصي نداشته که آنها را بي ساختمان مي[/FONT] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نامند. خاک هاي بي ساختمان به دو گروه توده اي و تک دانه اي تقسيم مي شود. وضعيت بي ساختمان توده اي نشان مي دهد که همگي ذره ها به يکديگر چسبيده اما هيچگونه خاکدانه اي در آنها ديده نمي شود.[/FONT][/FONT]
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواص فیزیکی خاک (خاکشناسی عمومی)

خواص فیزیکی خاک (خاکشناسی عمومی)

حرکت آب در خاک غيراشباع
هر گاه خاک اشباعي بتواند زهکشي پيدا کند، آب به سرعت از خلل و فرج درشت خارج شده و هوا جايگزين آن مي گردد. اين رطوبت که تحت تأثيراختلاف پتانسيل ثقلي خارج مي گردد به نام آب ثقلي معروف است و در بيشتر خاکها حدوداً يک روز پس از اشباع خاک از آن خارج مي گردد. پس از خروج اين رطوبت ، آب باقيمانده را رطوبت زراعي مي گويند. بدين ترتيب رطوبت ظرفبيت زراعي حداکثر رطوبتي است که پس از خروج آب ثقلي در خاک باقيمانده و خروج آن از خاک مطلقاً و يا خيلي کم تابع اختلاف پتانسيل ثقلي است.
هنگامي که آب اشباع يا رطوبت ثقلي از خاک خارج گرديد حرکت باقيمانده رطوبت در خاک ( در خاک غير اشباع) به سرعت کاهش پيدا مي کند زيرا آب باقيمانده يا درون خلل و فرج ريز است و يا به صورت غشايي در اطراف ذرات و در تماس با هوا مي باشد. در اين حالت نيروي محرکه آب اختلاف پتانسيل ماتريک خاک مي باشد و با کم شدن پتانسيل ماتريک هدايت آبي خاک به شدت کاهش مي يابد، به طوري که دامنه تغييرات متداول پتانسيل ماتريک خاک، هدايت آبي ممکن است تا10 به توان 6- مرتبه کاهش پيدا کند. بنابراين هنگامي که رطوبت خاک به زير ظرفيت زراعي مي رسد به دليل کاهش شديد هدايت آبي حرکت آب بسيار ناچيز مي گردد.
خلل و فرج خاک ( منافذ خاک)
به طوري که قبلاً گفته شد در يک خاک خوب کشاورزي خلل و فرج آن به طور مساوي از آب و هوا پر شده است. بنابراين در هر خاکي که ميزان اين خلل و فرج دستخوش تغييرات شديد قرار گيرد زندگي گياه به خطر مي افتد. خلل و فرج را بر اساس ريزي و درشتي به دو نوع تقسيم مي کنند. اگر خلل و فرج کوچک باشد micropore و اگر بزرگ باشد macropore گويند. ميکروپورها اختصاص به ذخيره آب و ماکروپورها اختصاص به جريان هوا .
بنابراين در يک خاک خوب کشاورزي مي بايست به يک نسبت مساوي ماکروپور و ميکروپور حجم خاک را تشکيل دهند (25/0 هوا – 25/0 آب) براي مطالعه خلل و فرج دو نکته بايستي مورد مطالعه قرار گيرد:
الف) وزن مخصوص ظاهري خاک ب) وزن مخصوص حقيقي خاک​
الف) وزن مخصوص ظاهري خاک (D)​
وزن مخصوص ظاهري عبارت است از وزن واحد حجم خشک خاک در شرايط طبيعي و واحد آن بر حسب گرم بر سانتي متر مکعب است . اصولا اين وزن خاک به ميزان منافذ خاک نسبت عکس دارد . يعني هرچقدر منافذ زيادتر باشد وزن مخصوص ظاهري کمتر خواهد بود. مثلا خاکهاي اسفنجي با منافذ زياد داراي وزن مخصوص کمتري از خاکهاي فشرده اند. بنابراين وزن مخصوص خاکهاي ريزبافت در محدوده 1 الي 3/1 گرم بر سانتي متر مکعب نوسان مي کند در صورتي که در خاک هاي درشت بافت در محدوده 3/1 الي 8/1 گرم بر سانتي متر مکعب است.
در جدول زیر وزن مخصوص ظاهری بافت های مختلف خاک ارایه گردیده است.
Averagebulk dencity​
Texture​
Ø 1.85
Coarse sand, sand, loamy coarse sand, Loamy sand, fine sand, Loamy fine sand
Ø 1.8
Very fine sand, Loamy very fine sand, fine sandy loam, coarse sandy loam, Very fine sandy loam, sandy loam, Loam that has an average of<18 Percent clay.
Ø 1.7
Loam, Sandy clay loam, Clay loam that has an average of 18 to 35 percent clay
Ø 1.6
Silt, silt loam, silty clay loam, that has an average of < 35 percent clay
Ø 1.5
Clay loam, sandy clay, clay, silty clay loam, silty clay that has an average of 35 to 59 percent clay (>30 percent in vertisols)
Ø 1.35
Clay that has an average of > 60 percent clay, except in vertisols

علت کمتر بودن وزن مخصوص خاک هاي ريز بافت وجود خاکدانه ها و منافذ بيشتر در خاک است. مثلاً در خاک هاي لومي سيلتي يا لومي رسي که اغلب همراه با مواد آلي بيشتر هستند به علت وجود خاکدانه هاي بيشتر و خلل و فرج زيادتر داراي وزن مخصوص ظاهري کمتر بوده و بين 1 تا 6/1 گرم بر سانتي متر مکعب است در صورتي که در خاک هاي شني به علت نزديک بودن ذراتشان به هم و کاهش منافذ بين آنها داراي وزن مخصوص ظاهري زيادتري هستند که معمولاً در خاک هاي شني و يا شني لومي بين 2 تا 8/1 نوسان دارد.
خاک هاي ريز بافت به علت منافذ زيادتر موقعي داراي وزن مخصوص کمتري هستند که شرايط تشکيل خاکدانه در آن وجود داشته باشد. معمولاً خلل و فرجي در حدود 50 درصد در لايه شخم ( 0 تا 30 سانتي متري) که داراي بافت مناسبي مي باشند فضاي مناسبي را براي آب و هوا تشکيل مي دهند و اين منافذ در خاک هايي ايجاد مي شوند که به طور يک طرفه رسي يا شني نباشند بلکه داراي بافت لومي شني و يا لومي رسي ضعيف با مواد آلي کافي باشند.
در نتيجه عمليات کشاورزي درصد حجم کل منافذ خاک کمتر شده و وزن مخصوص ظاهري زيادتر مي شود و اين مهم است زيرا شخم هاي زياد و متوالي در هواي نامناسب و باراني و مرطوب باعث خراب شدن بافت خاک مي گردد.
به طور کلي عواملي که باعث افزايش منافذ خاک گردند مثل افزايش مواد آلي، احداث مراتع و پوشش گياهي ،.... وزن مخصوص خاک را کاهش مي دهد و بالعکس ماشين آلات سنگين، شخم هاي نامناسب سبب کاهش حجم منافذ و افزايش وزن مخصوص ظاهري مي گردد. وزن مخصوص ظاهري خاک هاي الي کمتر از خاک هاي معدني است و بين 2/0 تا 6/0 گرم بر سانتي متر مکعب نوسان مي کند و ميزان اين وزن مخصوص بستگي به عوامل زير دارد :
1) نوع ماده گياهي
2) درجه تجزيه آن
3) مقدار آب موجود در ماده گياهي
در نتيجه تمام مطالب بيان شده، وزن مخصوص ظاهری برابر است با :
D= P/V​
D = وزن مخصوص ظاهري بر حسب گرم بر سانتي متر مکعب
V = حجم خاک خشک شده در 105 درجه سانتي گراد در حالت طبيعي بر حسب سانتي متر مکعب
P= وزن خاک خشک در 105 درجه سانتي گراد در حالت طبيعي بر حسب گرم
ب) وزن مخصوص حقيقي خاک
عبارت است از وزن ذرات خاک در واحد حجم آن و واحد آن گرم بر سانتي متر مکعب است.
بر خلاف وزن مخصوص ظاهري فضاي بين ذرات ارتباطي با وزن مخصوص حقيقي خاک ندارد. وزن مخصوص حقيقي خاک ها بين 60/2 تا 75/2 گرم بر سانتي متر مکعب نوسان دارد که به طور متوسط 65/2 گرم بر سانتي متر مکعب است. اين وزن تقريباً ثابت است چون اغلب کاني هاي موجود در خاک داراي وزن مخصوص در همين محدوده مي باشند. فقط در صورت وجود بعضي از کانيها مثل تورمالين، ماگنتيت و يا هورن بلند ممکن است وزن مخصوص حقيقي اين خاکها به بيش از 75/2 هم برسد علاوه بر اين چون مواد آلي سبک تر از مواد معدني خاک است. بنابراين خاک هاي که محتوي مقدار نسبتاً زيادي مواد آلي است داراي وزن مخصوص حقيقي کمتر است و روي همين اصل وزن مخصوص حقيقي خاک هاي سطح الارض هميشه کمتر از خاک هاي تحت الارض است.
با داشتن وزن مخصوص ظاهری و حقیقی خاک می توان درصد خلل و فرج خاک را محاسبه و تعیین نمود.
خاک بايستي خلل و فرج مناسبي براي آب و هوا داشته باشد اگر خاک رسي باشد ميکروپورها زياد و آب زياد و هوا کم است و اگرشني باشد ماکرپورها زياد و هوا زياد و آب کم مي باشد. اندازه گيري خلل و فرج نشان مي دهد که آيا وضع آب و هواي خاک خوب است يا نه ؟
درصد حجم خاک که بوسيله مواد جامد اشغال شده برابر است با حاصل تقسيم وزن مخصوص ظاهري بر وزن مخصوص حقيقي ضرب در 100
يک خاک خوب بايد حجم مواد جامدش حدود 45 درصد باشد. اگر شرايط تشکيل خاکدانه وجود نداشته باشد حجم کل منافذ خاک به 10% حجم نمي رسد. زيرا حجم منافذ ماکرو و ميکرو به طرز قرار گرفتن ذرات خاک يعني خاکدانه ها بستگي دارد و همچنين خاکدانه ها منافذي ايجاد مي کنند که لوله هاي کاپيلاري يا شرائين يا موئين ناميده مي شود.
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاکشناسی عمومی

خاکشناسی عمومی

تعريف و مفاهيم خاک
تعريف خاک : خاک مطمئن ترين قسمت پوسته جامد زمين را تشکيل مي دهد که به صورت پوششي سست و کم ضخامت سنگ هايي را که هنوز تخريب نشده اند مي پوشاند. ضخامت اين پوشش (خاک) در شرايط عادي 5/0 تا 2 متر است. اين قشر نازک در واقع بين جو (اتمسفر) قسمت سخت زمين که هنوز تحت تأثير عوامل جوي واقع نشده و تخريب نگرديده (ليتوسفر) قرار گرفته است.
طبق تعريف ژنتيکي ، خاک ها بر اثر تخريب فيزيکي و شيميايي سنگ ها و فعاليت موجودات زنده که سبب تشکيل هوموس مي شود به وجود مي آيند. بنابراين خاک در درجه اول جدول ترکيب است از مواد معدني و الي – مواد معدني آن شامل ريگ، شن، ماسه و غيره است که بر اثر تخريب و تجزيه سنگ بوجود مي آيد و مواد آلي را بقاياي گياهي و جانوري تشکيل مي دهد.

عوامل تشکيل دهنده خاک :
خاک محصول هوازدگي (weathering) سنگ هاي پوسته جامد زمين است . هوازدگي به مجموعه تغييرات فيزيکي و شيميايي کاني ها و سنگ هاي اين پوسته مي گويند. اين پديده را از آن جهت هوازدگي مي گويند که مستقيم و غير مستقيم با هوا و عوامل جوي ارتباط دارد. چون انواع سنگ هاي پوسته جامد زمين بنا به مبدأ پيدايش که مي تواند آذرين، رسوبي و يا دگرگوني باشد و نيز نوع کاني هايي که اين سنگ ها را تشکيل داده ند بسيار متفاوت است، بنابراين تأثير جوي در توليد خاک به نوع سنگ هايي که تبديل به خاک مي شوند بستگي دارد. اصولاً سنگ هايي را که تبديل به خاک مي شوند سنگ مادر مي نامند. عامل ديگر پيدايش خاک، نوع و شدت تأثير عوامل جوي است. عمده ترين عوامل جوي عبارتند از درجه حرارت و تغييرات آن ، رطوبت و پراکندگي آن، باد به ويژه نزولات حاوي co2 آب هاي موجود در روي زمين نيز به هر شکل و ترتيبي که باشند عامل مؤثر ديگر در پيدايش خاک اند. غير از سنگ مادر، عوامل جوي اشکال مختلف آب، موجودات زنده از عوامل ديگر در پيدايش خاک به حساب مي آيند. پس خاک محل تلاقي چهار عامل سنگ مادر، عوامل جوي ، آب هاي زمين و موجودات زنده است.
در مناطق گرم و مرطوب که هر چهار عامل با شدت دست اندر کار توليد خاک هستند، خاک هاي تکامل يافته تري وجود دارد ولي در مناطق خشک که رطوبت و در مناطق سرد که حرارت تأثير کمي بر پيدايش خاک دارند خاک ها عموماً جوان و تکامل نيافته اند.
ديدگاه هايي که خاک بر اساس آنها مورد مطالعه قرار مي گيرد:
الف) پدولوژي:
در اين ديدگاه به خاک به عنوان يک جسم طبيعي نگريسته مي شود. مطالعاتي از قبيل منشأ خاک، طبقه بندي انواع آن و غيره که در آنها استفاده آني براي گياه مورد نظر نيست همگي در محدوده پدولوژي مي باشد.
ب) ادافولوژي :
در اي ديدگاه به خاک به عنوان محيط رشد گياه نگريسته مي شود. لذا خصوصياتي از خاک مورد مطالعه قرار مي گيرد که در رشد گياهان عالي مؤثر است. جدا کردن دقيق اين دو ديدگاه از يکديگر ميسر نيست. بعضي خصوصيات فيزيکي و شيميايي و بيولوژيکي در هر دو ديدگاه مشترک مي باشد. در اين کتاب ما بيشتر به جنبه ادوفولوژي توجه خواهيم کرد.
هواديدگي:
به دگرگوني فيزيکي و شيميايي سنگها و کانيها در سطح زمين يا نزديک آن هواديدگي گفته مي شود. زيرا سنگها و کاني ها با شرايط محيط خودشان از نظر دما، فشار و رطوبت در تعادل نيستند. هواديدگي موجب خرد شدن سنگ ها و تجزيه و تغييراتي در کاني هاي اوليه و ثانويه مي شود و آنها را به حالت پايدارتري در محيط خودشان مي رساند.
هواديدگي بر دو نوع است ؛ هواديدگي فيزيکي و هواديدگي شيميايي . اين دو نوع هواديدگي اگر چه با هم عمل مي کنند ولي ممکن است در محرله اي از پيدايش خاک تأثير يکي بيش از ديگري باشد.

هواديدگي فيزيکي :
خرد شدن سنگ ها بدون تغيير شيميايي و منيرالوژي (کاني شناسي) را هواديدگي مي گويند. در اين هواديدگي سنگ ها فقط به قطعات کوچکتر شکسته مي شوند. عوامل اصلي شکسته شدن سنگ ها شامل تنش هاي درون سنگ به علت نوسان دماي شب و روز ، فشار ناشي از يخ زدن درون سنگ ها ، فشار ناشي از رشد کريستال و ته نشستهايي است که بر اثر ورود محلول هاي شور به درون شکاف هاي سنگ ايجاد مي شود و همچنين فشاري که بر اثر رشد ريشه گياه به وجود مي آيد.
هوا ديدگي شيميايي :
به دگرگوني در ساختار شيميايي و کافي شناختي سنگ ها ، کاني ها ، ساپروليت (سنگ هاي هوا ديده و پوسيده که در آن ساختمان اصلي سنگ حفظ شده (است) و خاک هايي گفته مي شود که در واقع تعديل و بازتابي است در برابر دما، فشار آب، غلظت هاي شيميايي و وضعيت محيط کنوني آنها عوامل محيطي که در تشکيل خاک مؤثر هستند عبارتند از :
آب و هوا، سنگ بستر، موجودات زنده (گياهان و جانوران و موجودات ذره بيني خاکزي) ناهمواري ، آب ، انسان و زمان . اين عوامل همگي در بستر زمان بر حسب چگونگي شرايط ، نوع و گستردگي فعل و انفعالات فيزيکي – شيميايي که منجربه تشکيل خاک مي گردد را تعيين مي کنند. در حقيقت در پي اين تحولات تخريب و افساد در سنگ هاي به وقوع پيوسته ، خاک تشکيل مي شود و دراين ميان هر چه درجه افساد در سنگ ها بيشتر باشد مرحله تکاملي خاک مرتبه والاتري را طي نموده است.

تعريف برخي اصطلاحات خاک :
1) پروفيل خاک :
در يک برش عمودي ديده مي شود که خاک داراي لايه هاي افقي مختلف مي باشد. اين برش با مقطع عمودي را اصطلاحاً پروفيل يا نيمرخ خاک مي نامند. در هر پروفيل خاک معمولاً لايه هاي افقي ديده مي شود که از نظر عمق ، رنگ، مقدار مواد آلي نسبت ذرات ريز و درست و ساير خصوصيات با يکديگر فرق مي کنند. هر يک از اين لايه هاي افقي را يک افق مي نامند.
خاک هاي معدني :
خاک هايي هستند که مقدار ماده آلي آنها کمتر از 20 درصد وزن آنها است. کليه خاک هايي که از اين به بعد مطرح مي شوند خاک هاي معدني هستند به جز مواردي که اشاره به خاک هاي آلي شده باشد.
خاک هاي آلي :
خاک هايي هستند که چنانچه درصد رس آنها کم است، حداقل 20 درصد وزن ماده آلي و چنانچه درصد رس آنها زياد است، حداقل 30 درصد وزن ماده آلي باشد.
عوامل مؤثر خاکساز :
يکي از نتايج خاک شناسي شناخت اين حقيقت است که خاک نيز مانند موجودات زنده به وجود مي آيد، بالغ و پير مي شود. مهم ترين دليل تخريب فيزيکي، تغييرات شديد حرارتي است که از طريق انقباض و انبساط سنگ ها، موجب متلاشي شدن آنها مي شود. يکي ديگر از راه هاي خرد شدن مکانيکي تصادم و به هم سائيده شدن ذرات در هنگام انتقال به ويژه توسط يخ در دوره يخبندان است. فعاليت انتقالي ذرات توسط آب و باد، امروزه يکي از فاکتورهاي مؤثر در تشکيل خاکدانه است. با ادامه تخريب در اثر تجزيه فيزيکي و شيميايي سنگ ها، از طريق تغييرات ايجاد شده ، ذرات خاکساز جديدي ايجاد مي شود.
ايجاد خاک هاي مختلف به سرعت و چگونگي جريان تخريب بستگي دارد که اين خود نيز از طرفي به ترکيب سنگ هاي مادر و مقاومت آن در مقابل تأثيرات اتمسفري و از طرف ديگر به نيروهاي اقليمي و همچنين به ميکرو و ماکروفلور خاک مربوط مي باشد. حرارت و رطوبت اهميت ويژه اي در تشکيل خاک دارند، زيرا آنها نه تنها تعيين کننده شدت تخريب هستند بلکه در رشد و تکامل گياهان عالي و پست نيز مؤثرند. مهم در اين رابطه نسبت مقدار بارش و تبخير هر يک از محدوده هاي آب و هوايي است. نهايتاً انسانها نيز انتخاب گياهان زراعي متفاوت و انجام عمليات زراعي مختلف اعم از مکانيکي يا شيميايي در تشکيل خاک تأثير گذارند.

تأثير عوامل اقليمي ( آب و هوايي) در تشکيل خاک :
1) رطوبت :
تجزيه فيزيکي سنگ که در مراحل اوليه تکامل خاک اتفاق مي افتد، هميشه تابع مقدار معيني آب است که اغلب فقط به صورت آب نزولات جوي در اختيار گياه قرار مي گيرد. هر چه درجه حرارت و مقدار نزولات جوي افزايش يابد به همان نسبت تغيير شکل مواد اوليه آلي و معدني شديدتر و سريع تر انجام مي شود. باران کم و ناچيز و درجه حرارت سالانه خيلي پايين، سرانجام باعث مغلوب شدن پديده تشکيل خاک مي گردد. البته مقدار نزولات جوي به تنهايي مي تواند در تشکيل خاک بسيار مؤثر و مهم باشد، بلکه نوع پراکندگي و همچنين فصل ريزش آنها ( فصول گرم يا سرد) به مراتب اهميت بيشتري دارد.
2) درجه حرارت :
عامل حرارتي نقش ارزنده اي در مورد روند سرعت فعل و انفعالات شيميايي و يا حتي محيط هاي مطلوب رشد نباتي و حيواني به عهده دارد. به طوري که با افزايش 10 درجه حرارت، سرعت واکنش هاي شيميايي دو تا 3 برابر افزايش مي يابد و همچنين سنگ ها در برابر تغييرات ناگهاني و شديد حرارتي توان مقاومت نداشته و خرد مي گردند. دما باعث بالا رفتن توان پتانسيل طبيعي تبخير در محيط مي گردد. در نتيجه افزايش مقدار تبخير، ميزان آب و يا رطوبت موجود در محيط خاک کاهش يافته و آبشويي املاح در خاک بنا به شرايط محيطي متوقف و کند مي شود.
3) باد :
باعث خشکي سريع خاک مي شود و خشکي هم مانعي براي تشکيل خاک است. در ضمن چون در مناطق خشک پوشش گياهي تنک است، امکان کنده شدن خاک به وسيله باد يا آب (فرسايش) زياد است . بنابراين باد با از جا کدن قسمت سطحي زمين و تشکيل ماسه بادي مانع از تشکيل خاک مي گردد و براي قوه م حرکه خاک ( ديناميک خاک) ايجاد مزاحمت مي کند.
4) تأثير رستني ها :
ريشه هاي عميق گياهان ، به ويژه ريشه درختان جنگلي باعث هدايت و نفوذ بيشتر آب به داخل خاک مي گردد. در بعضي موارد ، آنها اسيد نيز ترشح مي کنند که به حل شدن آهن و ديگر اجزاء و مواد تشکيل دهنده خاک کمک مي کند. گياهان از طريق ديگر در تشکيل خاک و به وجود آمدن تيپ معيني از خاک مؤثر هستند و آن ايجاد هوموس است که ماده اوليه آن را بقاياي گياهي و جانوري تشکيل مي دهد.
از ماده آلي (بقاياي گياهي و بقايا و فضولات حيواني) بر اثر فعاليت موجودات خاکزي (به ويژه باکتري ها و کرم هاي باراني) هوموس بوجود مي آيد که در تشکيل ، حفظ و حاصلخيزي خاک هاي بسيار مؤثر است.

5) عامل سنگ مادر در تشکيل خاک :
چون سنگ ها از لحاظ بافت، ترکيب و مقاومت با هم فرق دارند. تأثير آنها در تشکيل خاک نيز متفاوت است. به عنوان مثال سنگ هاي درشت دانه سريعتر از سنگ هاي ريز دانه متراکم، خرد و تجزيه مي شوند. تأثير سنگ ها در خصوصيات خاک در مراحل اوليه تکامل خاک بيش از ساير عوامل است. سنگ در مناطقي که تخريب شديد است (مناطق حاره) در خصوصيات خاک کمتر مؤثر واقع مي شود تا در مناطقي که تخريب ضعيف مي باشد ( مناطق معتدل مرطوب) اين که سنگ مادر به عنوان ماده اوليه و خام خاک محسوب مي شود امري بديهي و مسلم است و بدون شک هر خاکي در هر کجا که تشکيل مي شود اگر چه در جريان تکويني خود دچار تغييرات و دگرگوني فراواني مي شود به هر حال چارچوب و اسکلت اوليه آن از سنگ مادر نشأت گرفته و لاجرم مواد آن هم از سنگ بستر تبعيت خواهد کرد. صرف نظر از جنس سنگ مادر که نقش عمده اي در ايجاد نوع و مراحل تکويني خاک دارد، عوامل ديگري نيز در اين امر مؤثرند. اين عوامل مربوط به بافت ها و نفوذ پذيري و شبکه تبلور کاني هاي موجود در سنگ است. در حقيقت سنگ مادر از 4 نظر در تکوين خاک مي توان مورد بررسي قرار گيرد :
الف) جنس
ب) بافت
ج) نفوذ پذيري
د) شبکه تبلور کاني هاي موجود در آن
منظور از بافت سنگ همان درصد ذرات مختلف تشکيل دهنده است، زيرا بعد از واپاشي سنگ ميزان رس و سيليس موجود در خاک به آن بستگي پيدا مي کند. نفوذ پذيري نيز عامل مؤثري در تسريع فعاليت هاي فيزيکي شيميايي خاک محسوب مي شود. زيرا بالا بودن ضريب نفوذ پذيري بيشتر در نيمرخ پروفيل خاک محسوس مي شود. نوع شبکه تبلوري کاني هاي موجود، در سنگ در تغيير و تحول خاک مؤثر است، زيرا هر چه مقدار آنيون هايي که کاتيون بخصوصي را احاطه مي نمايند بيشتر و بار کاتيوني کمتر باشد انرژي لازم براي ازهم پاشيدگي سنگ کمتر خواهد بود.

عامل پستي و بلندي در تشکيل خاک
پستي و بلندي نه تنها به خودي خود رل مهمي را در تکامل و تکوين خاک ايفا مي کند بلکه پارامترهاي حساس جوي چون دما و رطوبت را تغيير مي دهد و لذا اين عامل به عنوان يک تغيير دهنده کليما در سطح ناحيه اي مطرح مي شود. بنابراين نقش عوارض پستي و بلندي در تکوين خاک را مي توان مشتمل بر دو بخش است :
الف) به عنوان يک تعديل کننده کليما
ب) يک عامل مؤثر در تکوين و تشکيل خاک

عامل بيولوژيکي (موجودات زنده) در تشکيل خاک
نقش اين عامل در فرآيند خاکسازي آن چنان مهم است که بخش وسيعي از فعاليت هاي فيزيکوشيميايي خاک را به خود اختصاص مي دهد. منظور از موجودات زنده خاک بخش هاي وسيعي از باکتري ها، ميکروبها ، انگلها و قارچهاست . اما از اين مجموعه نقش باکتري ها در تجزيه مواد و تبديل مواد آلي به معدني از اهميت خاصي برخوردار است. موجودات زنده گياهي و حيواني در حقيقت ايستگاهي هستند که انرژي خورشيدي را گرفته از طريق انواع تجزيه هاي فيزيکي و شيميايي به اکوسيستم خاک و تأمين قوت ديگر موجودات زي حيات مي گردد. نقش ديگري که مي توان به گياهان و نباتات و موجودات ذره بيني قائل شد تجديد فعل و انفعالات پاره اي فرايندهاي هوازدگي است. ريشه گياهان صرف نظر از اعمال فشار و ايجاد هوازدگي مکانيکي در سنگ ها همواره سعي بر تثبيت پاره اي از عناصري چون ازت و غيره در خاک دارند. از طرفي ريشه هاي گياهي همواره سبب نفوذ مقاديري آب به درون خاک مي شوند. در ضمن به واسطه تنفس مقاديري گاز کربنيک نيز در خاک آزاد مي سازند که هر دو عامل فوق از عناصر اصلي در هيدروليز و کربناتاسيون به شمار مي آيند. پاره اي از گياهان نيز وسط ريشه هاي خود ترشحات اسيدي دارند که بي ترديد در مجموعه خاک بي تأثير نمي تواند باشد.
تشکيل خاک و چگونگي شناسايي آن :
خاک محيطي بي نهايت مرکب و غير متجانس است که در اصل از 3 بخش جامد و مايع گاز تشکيل يافته و بسته به کميت و کيفيت اجزاء مختلف هر فاز و رابطه متقابل آنها با يکديگر مي تواند به طور متفاوت در برآورد توقعات بي حد و حصر گياهان سهيم باشد.
الف) بخش جامد خاک را ذرات و اجزاء معدني مانند قلوه سنگ، سنگريزه ، شن ، سيلت، رس و نمک هاي معدني و اجزاء مواد آلي مانند بقاياي اعضاي گياهان و جانوران تجزيه يافته و موجودات ذره بيني و غيره ذره بيني ساکن خاک تشکيل مي دهد.
ب) بخش مايع خاک يعني آب موجود در خاک با صورت هاي مختلف و املاح معدني و آلي و ساير ترکيبات محلول در آب
ج) بخش گازي خاک شامل هواي درون خاک است که ترکيباتي مشابه هواي جو زمين دارد، با اين تفاوت که مواد گازي حاصله از فعل و انفعالات شيميايي و بيولوژيکي، به ويژه گازهاي توليد شده از تجزيه مواد آلي در آن غلظت بيشتري دارند.

مواد جامد و غيرمحلول خاک تقريباً نيمي از حجم خاک را تشکيل مي دهند و نيمه ديگر به منافذ موجود در خاک اختصاص دارد که بخش اعظم آن از آب و بقيه مملو از هواي اتمسفر است. مقار آب و هواي موجود در خاک در ارتباط مستقيم با يکديگر مي باشند. مقدار و ميزان منافذ خاک وابستگي کامل به ندازه ذرات جامد خاک و سهم هر کدام دارد.
در مناطق باتلاقي به علت انباشته شدن مواد آلي ممکن است نسبت اين مواد به 80% هم برسد و گاهي هم بيشتر که به اين خاک ها، خاک هاي آلي مي گويند از اين خاک ها به عنوان منبع افزايش مواد آلي خاک هاي معدني استفاده مي کنند و تحت عنوان تورب (peat) ناميده مي شود) در اغلب خاک هاي مناطق جهان به ويژه خاک هاي جنوب و غرب و مرکزي ايران ميزان مواد آلي در حدود 1% در بعضي جاها کمتر از اين ميزان نيز است.
به طور کلي ميزان هوموس در خاک خوب کشاورزي 5 تا 6 درصد ميزان هوموس موجود است که بيشتر در لايه هاي O,A متمرکز شده و رنگ تيره تري را ايجاد مي کند که به راحتي قابل تشخيص است.
مواد بستري خاک که داراي ساختمان شل و پراکنده هستند به همراه خاک تحت الارضي و سطح الارضي ذراتي را بوجود مي آورند که Regolith ناميده مي شود. قسمت فوقاني Regolith به علت نزديک بودن به جو در معرض تخريب بيشتر آب و هوا و حرارت و موجودات خاک قرار گرفته و در اين قسمت نفوذ ريشه گياهان و وجود بقاياي گياهي و موجودات زنده به خوبي مشاهده مي شود. بالا بودن سرعت تخريب و تجزيه مواد در قسمت فوقاني Regolith باعث شده که اين قسمت خواص ويژه اي را به خود بگيرد که آن را soil يا solum گويند.
اين خواص يا مشخصات ويژه که خاک را از لايه هاي تحتاني متمايز مي کند عبارتند از :
الف) وجود مواد آلي زيادتر
ب) وجود ريشه گياهان و موجودات زنده خاک
ج) وجود عمليات تخريبي با سرعت بيشتر
د) وجود افق هاي مشخص

مورفولوژي خاک
مورفولوژي خاک ساختمان خاک را مورد بررسي قرارمي دهد و در وضعيت صحرا مشاهده مي شود. اين پارامتر شامل ويژگيهايي مانند رنگ ، ساختمان فيزيکي ، ويژگيهاي شيميايي و کاني شناختي مواد خاک را در بر ميگيرد که افق هاي خاک را تشکيل مي دهد. مورفولوژي خاک عبارتند از :
1) افق هاي خاک و تشخيص آنها در صحرا :
افق هاي خاک در صحرا بر اساس خواص زير ترشح مي گردند : رنگ – بافت – پايداري – ساختمان – پوشش هاي رسي – سخت دانه ها يا گره ها و حفره ها به روش صحرايي

2) نامگذاري افق هاي خاک :
پروفيل خاک :
عبارت است از برش عمودي خاک ( خاک رخ) اگر برش عمودي از خاک تهيه کنيم ملاحظه مي کنيم که داراي لايه هاي تقريباً موازي و گاهاً منقطع است که به طور افقي هم قرار گرفته اند. هر يک از اين افق ها ممکن است داراي يک لايه يا افق فرعي باشد. اين افق ها از لحاظ رنگ، بافت ، ساختمان ، ميزان مواد آلي و غيره با هم تفاوت هايي دارند.
نيمرخ خاک :
مجموعه افق هاي خاک را نيمرخ خاک مي نامند و طبقه بندي خاک هاي مختلف بر اساس مخضسات نيمرخ يا پروفيل خاک صورت مي گيرد. افق هاي اصلي خاک عبارتند از :
O1 شامل برگ ها و بقاياي آلي تجزيه نشده
O2 مواد آلي تجزيه شده
A1 افق مواد معدني آبشويي يافته، حاوي هوموس و تيره رنگ است
A2 مواد معدني شستشو يافته به رنگ روشن
B1, A3 افق هاي حد فاصل A2, B2 که تحت فرسايش هستند.
A3 تحت آبشويي قرار دارد و قسمتي از مواد آلي، رس و آلومينيوم خود را از دست داده
B2 افق تيره رنگ و ناحيه حداکثر تجمع مواد B3 مشابه مواد مادري C مواد مادري

افق O محل تجمع بقاياي گياهي تجزيه شده که در حدود 20 تا 30 % کل مواد آلي خاک را تشکيل مي دهد. افق O به افق هاي O , O1 تقسيم مي شود. در افق O مواد آلي تجزيه نشده وجود دارد. در افق O1 مواد آلي تا حدودي تحت تأثير تجزيه قرار گرفته و تا حدودي تبديل به هوموس شده است.
افق A لايه تقريباض سطح الارض خاک زير افق O که داراي هوموس فراوان يعني مواد آلي تجزيه فراوان دارد که در خاک هاي خوب در حدود 5 تا 6 درصد خاک را تشکيل مي دهد و محل تجمع ريشه گياهان است. افق A به دو افق A1,A2 تقسيم مي شود. افق A1 به علت دارا بودن مواد هوموسي رنگ تيره تري دارد. افق A2 هوموس کمتري دارد و شستشوي مواد از اين افق به حداکثر ديده مي شود.
افق C : لايه ناحيه عميق خاک که سنگ بستر نيست لکن شبيه به مواردي است که تصور مي رود خاک از آن حاصل شده و اغلب همراه مواد اوليه تشکيل دهنده خاک (سنگ و قوله سنگها) است. حداقل اعمال سازندگي خاک در اين افق صورت مي گيرد و کلاً فاقد مشخصات افق A,B است.
افق R: شامل سنگ بستر محکم و يک پارچه از قبيل ماسه سنگ و سنگ آهک و گرانيک و غيره است. که در حقيقت ماده اوليه تشکيل دهنده خاک است. مرز بين افق هاي يک پروفيل هميشه به طور وضوح ديده نمي شود و ممکن است کليه افق هاي ذکر شده درهر خاکي موجود نباشد
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینا اصول اولیه خاکشناسی عمومی که براتون گذاشتم یه چند نکته دیگه هم هس روزای اتی براتون میزارم امیدوارم مفید واقع بشه براتون :gol:

اینا هم تستهای این بخشها که از خود سوالات زراعت براتون انتخاب کردم:
1-قطر سیلت چند میلی متر است؟ (زراعت 75)
الف) 1-0.005 ب) 0.002-0.05 ج) 0.002- 0.5 د) 0.002-0.2

2- وقتی وزن مخصوص خاک ................می یابد ، درصد تخلخل ............. می پدیرد.
الف) افزایش، افزایش ب) افزایش، کاهش
ج) کاهش، افزایش د) کاهش، کاهش

3- اب قابل استفاده از نظرکیاهان ابی است که ........... باشد. (زراعت 76)
الف)کاپیلاری ب) کمتر از نقطه پژمردگی
ج) بیشتر از طرفیت مزرعه د) بین ظرفیت مزرعه و نقطه پژمردگی

4-pfرطوبت خاک در حد ظرفیت نگهداری در یک خاک با بافت متعادل در رطوبت بین........... است؟
الف) 1-2 ب) 2-3 ج) 3-4 د) 4-5
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینا اصول اولیه خاکشناسی عمومی که براتون گذاشتم یه چند نکته دیگه هم هس روزای اتی براتون میزارم امیدوارم مفید واقع بشه براتون :gol:

اینا هم تستهای این بخشها که از خود سوالات زراعت براتون انتخاب کردم:
1-قطر سیلت چند میلی متر است؟ (زراعت 75)
الف) 1-0.005 ب) 0.002-0.05 ج) 0.002- 0.5 د) 0.002-0.2

2- وقتی وزن مخصوص خاک ................می یابد ، درصد تخلخل ............. می پدیرد.
الف) افزایش، افزایش ب) افزایش، کاهش
ج) کاهش، افزایش د) کاهش، کاهش

3- اب قابل استفاده از نظرکیاهان ابی است که ........... باشد. (زراعت 76)
الف)کاپیلاری ب) کمتر از نقطه پژمردگی
ج) بیشتر از طرفیت مزرعه د) بین ظرفیت مزرعه و نقطه پژمردگی

4-pfرطوبت خاک در حد ظرفیت نگهداری در یک خاک با بافت متعادل در رطوبت بین........... است؟
الف) 1-2 ب) 2-3 ج) 3-4 د) 4-5

1..ج
2.. اگه درست متوجه شده باشم وزن مخصوص با میزان تخلخل رابطه معکوس داره گزینه ب یا ج ..:confused:
3..د
pfچی بود؟
 
آخرین ویرایش:

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینا اصول اولیه خاکشناسی عمومی که براتون گذاشتم یه چند نکته دیگه هم هس روزای اتی براتون میزارم امیدوارم مفید واقع بشه براتون :gol:

اینا هم تستهای این بخشها که از خود سوالات زراعت براتون انتخاب کردم:
1-قطر سیلت چند میلی متر است؟ (زراعت 75)
الف) 1-0.005 ب) 0.002-0.05 ج) 0.002- 0.5 د) 0.002-0.2

2- وقتی وزن مخصوص خاک ................می یابد ، درصد تخلخل ............. می پدیرد.
الف) افزایش، افزایش ب) افزایش، کاهش
ج) کاهش، افزایش د) کاهش، کاهش

3- اب قابل استفاده از نظرکیاهان ابی است که ........... باشد. (زراعت 76)
الف)کاپیلاری ب) کمتر از نقطه پژمردگی
ج) بیشتر از طرفیت مزرعه د) بین ظرفیت مزرعه و نقطه پژمردگی

4-pfرطوبت خاک در حد ظرفیت نگهداری در یک خاک با بافت متعادل در رطوبت بین........... است؟
الف) 1-2 ب) 2-3 ج) 3-4 د) 4-5

1-گزینه 2
2-2و3هر دو صحیح است . وزن مخصوص ظاهری با تخلخل رابطه عکس دارد. (البته تو پاسخ نامه گزینه 2رو فقط علامت زده)
3-گزینه 4
4- گزینه 2 (pfدر نطقه پژمردگی برابر 2.4 در ظرفیت مزرعه ای 2.5می باشد)
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
pf= لگاریتم پتانسیل ماتریک خاک بر حسب سانتی متر
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
1-گزینه 2
2-2و3هر دو صحیح است . وزن مخصوص ظاهری با تخلخل رابطه عکس دارد. (البته تو پاسخ نامه گزینه 2رو فقط علامت زده)
3-گزینه 4
4- گزینه 2 (pfدر نطقه پژمردگی برابر 2.4 در ظرفیت مزرعه ای 2.5می باشد)

وای خانومی ممنونم..پیشرفت کردم...سه تا درست و یه سفید....اونم pfو بلد نبودم وگنه بهتر بودم..مرسی از زحماتت..
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای خانومی ممنونم..پیشرفت کردم...سه تا درست و یه سفید....اونم pfو بلد نبودم وگنه بهتر بودم..مرسی از زحماتت..
خواهش میکنم عزیزم گفتم راحته فقط باید دل بکار بدی همین :smile:
اگه مبحث خاصی مد نظرت هس بگو برات مطلب بزارم و سوالات رو از همین سوالات زراعت برات میزارم
موفق باشی:gol:
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاکشناسی عمومی

خاکشناسی عمومی

رنگ خاک : رنگ خاک واضح ترين مشخصه خاک است که به آساني قابل اندازه گيري است. تعيين رنگ خاک بيشتر به اين دليل حائز اهميت است که از طريق آن مي توان به خواص مهم شيميايي، بيولوژيکي و فيزيکي خاک پي برد که اندازه گيري آنها اغلب يا مشکل است و يا به طور دقيق علمي نيست در نتيجه رنگ خاک هنگامي که با ساير خصوصيات خاک در نظر گرفته شود بسياری از تفسيرهاي ژنتيکي و بهره برداري اراضي را ممکن مي سازد.
اهميت رنگ خاک : رنگ خاک يکي از خصوصيات فيزيکي خاک است که مي تواند در برخي خواص خاک مؤثر واقع شود. مهمترين خاصيتي که مي توان اثر رنگ را بر آن ملاحظه نمود خاصيت جذب حرارت توسط خاک است. از روي رنگ خاک مي توان به ميزان نسبي مواد آلي، وضع زهکشي داخلي و تهويه خاک پي برد و نحوه تشکيل افقهاي مختلف را بهتر درک کرد. کاني هاي عمده خاک در اصل داراي رنگ روشني مي باشند. تغييرات شيميايي برخي عناصر مخصوصاً آهن و تشکيل مواد آلي در مراحل مختلف سبب رنگ هاي تيره و خاکستري و قرمز و ... در خاک مي گردند. خاک هاي با زهکشي ضعيف حاوي مقدار بيشتري مواد آلي بوده و رنگ سطح آنها کاملاً تيره است . قسمت هاي زيرين خاک داراي رنگ خاکستري روشن مي باشد. در خاک هاي با زهکشي متوسط رنگ خاکستري خاک يکنواخت نبوده بلکه لکه هاي زرد رنگ در آن مشاهده مي گردد. در خاک هاي با زهکشي مناسب واکنش هاي اکسيد کننده مناسب در آن به وقوع پيوسته، سبب ايجاد رنگ هاي زرد و قرمز در ترکيبات آهن مي گردد. هر چه درجه آبدار شدن ترکيبات آهن حاصل بيشتر باشد رنگ خاک زردتر و هر چه اين ترکيبات کم آب تر باشد رنگ خاک قرمز و شفاف تر است. در جدول زیر رنگ برخی از اکسید ها و هیدروکسیدهای آهن موجود در خاک آورده شده است.
Iron oxide / hydroxide
Color
Goethite
(alpha-FeOOH)
yellowish brown, dark brown, to black
7.5 YR - 2.5 Y
Hematite
(alpha-Fe[SUB]2[/SUB]O[SUB] 3[/SUB])
bright red
10 R - 5 YR
Lepidocrocite
(gamma-FeOOH)
bright orange
5 YR - 7.5 YR
(value >= 6)
Maghemite
(gamma-Fe[SUB]2[/SUB]O[SUB] 3[/SUB])
red to brown
2.5 YR - 5 YR
Ferrihydrite
(5Fe[SUB]2[/SUB]O[SUB]3[/SUB] *9H[SUB]2[/SUB]O)
reddish brown
5 YR - 7.5 YR
وضعيت آب درخاک : گياه آب مورد نياز خود را از طريق ريشه ها از خاک جذب مي کند. بنابراين موجوديت آب در خاک از عوامل اصلي رشد ريشه گياه است. علاوه بر اين از خصوصيات خاک مانند پايداري ، خميري، مقاومت ، قابليت فشرده شدن، نفوذ پذيري و قابليت عبور و مرور در خاک بستگي به مقدار آب دارد. رطوبت خاک بر مقادیر هواي موجود در خاک و تبادل گازها در آن نيز مؤثر است. فعاليت موجودات ريز خاک و واکنش هاي شيميايي خاک نيز تابعي از مقدار رطوبت خاک است. مقدار آب موجود در هر جرم يا حجم خاک را رطوبت (moisture content) و حالت با وضعيت فيزيکو- شيميايي آب در خاک را پتانسيل آن گويند. در واقع مقدار رطوبت تنها بيان کننده اين است که چه مقدار آب در خاک وجود دارد. اما پتانسيل آب درخاک براي ما توصيف مي کند که توان انجام کار توسط رطوبت چگونه است. مثلاً يکي از مهمترين اجزاء پتانسيل آب در خاک پتانسيل ماتريک آن است که توسط آن مشخص مي شود آب با چه نيرويي در خاک نگهداري شده و چگونه از نقطه اي به نقطه ديگر قابل جابه جا شدن است. البته بايد توجه داشت که رطوبت و پتانسيل خاک وابسته به يکديگربوده و شناسايي رابطه آنها از ابزارهاي مهم در مديريت آبياري و بهره برداري از خاک است. رطوبت خاک و نيروي مربوطه آبي که وارد خاک مي شود تحت اثر دو دسته نيروي مخالف قرار مي گيرد : نيروهايي که آب را به اعماق خاک مي کشند و در صورت کفايت تا مرز سفره آبهاي زيرزميني پايين مي برند. نيروهايي که آب را در خاک نگه مي دارند و کلاً نيروي مکش يا نگهدارنده آب در خاک ناميده مي شوند. نيروهاي نگهدارنده آب در داخل خاک عبارتند از : الف) نيروي جذب سطحي يا جاذبه اي : اين نيرو در سطح تماس آب و ذرات جامد خاک وجود دارد ب) نيروي کاپيلارتيه : اين نيرو در سطح تماس آب و هوا وجود دارد پ) نيروي ثقل : که حاکم بر کليه ملکولهاست ج) نيروي هيدروستاتيک: که از تأثير وزني مولکول هاي آب بر يکديگر ناشي مي شوند درخاک به ظاهر خشک ذرات جامد همواره با نيروي جاذبه زياد ( حدود 10 تن بر سانتي متر مربع) قشر بسيار نازکي از آب را در سطح خود نگهداري مي کند. با افزايش رطوبت خاک از تأثير اين نيرو کاسته مي شود. نيروي کاپيلاريته در مقام خودنمايي در مقابل نيروي ثقل قرار مي گيرد و موجب نگهداري آب در خلل و فرج ريز خاک مي گردد وقتي رطوبت در خاک از حد معيني تجاوز مي نمايد (اين حد به بافت و ساختمان خاک بستگي دارد) ديگر نيروهاي فوق در مقابل مازاد آب قادر به مقاومت در مقابل نيروي ثقل نخواهد بود و آب تحت تأثير نيروي ثقل و هيدروستاتيک در خاک جريان مي يابد. اگر چه آب درون خاک همواره تحت تأثير چنين نيروهايي واقع مي شود و ليکن نيروي ثقل نمي تواند همه آب موجود در بافت خاک را تحت تأثير قرار داده و به حرکت و مهاجرت وادارد و در حقيقت همواره مقداري آب در خاک باقي مي ماند که نيروي ثقل قادر به جدا کردن آن از ذرات خاک نيست. اين بخش از آب درون خاک تحت عنوان نگهداري خاک بيان مي شود. بنابراين هنگامي که آب نفوذ خود را در خاک شروع مي کند تحت تأثير نيروي ثقل به مرطوب ساختن خاک پرداخته و به حرکت خود به سمت پايين ادامه مي دهد و خاک به ناچار حداکثر آب ممکنه را در خود نگه داشته و به آب اضافي اجازه ادامه مسير مي دهد. اين فعاليت آب تحت عنوان ذخيره سازي آب در خاک شهرت دارد. آبي که در خاک باقي مانده و تحت نيروي ثقل قرار نمي گيرد دقيقاً به مثابه قطره اي است که در امتداد يک جسم باريک و عمودي حرکت کرده بعد از رسيدن به رأس آن به صورت يک دايره کشيده به آن آويزان مي شود ولي عمل جدا سازي از آن صورت نمي گيرد. آب باقيمانده در خاک نيز در اطراف ذرات جمع شده از آن جدا نمي شود اين آب به آب غشايي شهرت دارد. آب غشايي که به سطوح ذرات چسبيده در برابر جذب ريشه گياهان نيز مقاومت شديدي از خود نشان مي دهد. هنگامي که مقدار نيروي کشش به 15 بار يا بيشتر بالغ گردد ديگر ريشه هاي گياهي نيز قادر به استفاده و جذب اين آب نموده و آب باقيمانده در خاک ديگر نمي تواند در متابوليسم گياهي شرکت کند. مقدار آب باقيمانده در خاک که ديگر تحت تأثير نيروي جذب ريشه اي نيز واقع نمي شود و گياه قادر به استفاده از آن نيست تحت عنوان آب هيگروسکوپيک بيان مي شود. تقسيمات رطوبتي خاک : الف) آب هيگروسکوپيک (Hygroscopic water) :خاکي که در معرض هواي آزاد، آب خود را از دست داده و به ظاهر کاملاً خشک به نظر مي رسد همواره مقداري رطوبت به صورت قشري نازک در سطح ذرات خود تثبيت مي نمايد اين رطوبت که تحت نيروي جاذبه يي در خاک نگهداري مي شود اصطلاحاً آب هيگروسکوپيک (آب جاذبه اي) ناميده مي شود. ضخامت و يا مقدار آن به عواملي از قبيل رطوبت نسبي هوا، درجه حرارت و مهمتر از همه ذرات جامد خاک بستگي دارد.
ب) آب کاپيلاريته (capillary water) وقتي رطوبت خاک از قشر نازکي که به شدت جذب سطحي ذرات آن شده است تجاوزنموده مازاد رطوبت که در تماس با هواي خاک مي باشد تحت تأثير نيروي کاپيلاريته قرار مي گيرد. اين نيرو به صورت قدرت مکشي در خلل و فرج ريز خاک عمل مي کند. به طوري که اختلاف پتانسيل آن به موجب جابه جا شدن آب از نقاط با رطوبت زيادتر (پتانسيل کمتر) به طرف نقاط با رطوبت کمتر (پتانسيل زيادتر) مي گردد. آبي که تحت تأثير چنين نيرويي قرار دارد آب کاپيلاريته ناميده مي شود که به کمک نيروي مزبور در مقابل ثقل مقاومت مي کند و در خلل و فرج ريز به توده خاک مي پيوندد. مقدار کل کاپيلاريته به موجوديت فيزيکي خاک بستگي دارد که مي توان آن را از نظر آبياري به دو قسمت غيرقابل استفاده و قابل استفاده براي گياه تقسيم نمود. که قسمت اول در خلل و فرج بسيار ريز خاک قرار دارد (خلل و فرج کمتر از 2/0 ميکرون) و شدت وابستگي آن به خاک بيش از قدرت مکشي ريشه گياهان است در حالي که قسمت دوم آب، آب کاپيلاريته اي است که در بقيه خلل و فرج ريز جاي دارد و با شدتي کمتر از نيروي جاذبه ريشه گياهان به توده خاک پيوسته است. ج) آب اشباع (gravitation water) پس از آنکه خلل و فرج ريز خاک از آب پر شد اگر نفوذ آب در خاک ادامه داشته باشد به تدريج هواي موجود در خلل و فرج درشت نيز خارج و آب جانشين آن مي گردد. آب مازاد بر رطوبت کاپيلاريته تحت تأثير نيروي ثقل قرار مي گيرد و در صورت مناسب بودن شرايط زهکشي در جهت نيروي مزبور جريان مي يابد (به همين جهت آب اشباع را آب ثقلي نيز مي نامند) حالت اشباع در خاک پس از آبياري بيش از حد و يا بعد از بارندگي هاي طولاني حاصل مي شود که زمان لازم براي خروج آب تحت قوه ثقل بسته به چگونگي موجوديت فيزيکي خاک متفاوت است. از اين رو در شرايط زهکشي مناسب مي توان آب اشباع را نيز همانند آب کاپيلاريته به دو قسمت تقسيم نمود . قسمت اول آب اشباع با جريان سريع که خلل و فرج بسيار درشت را اشغال نموده است و با سرعتي بيشتر از محيط خاک خارج مي شود ( که اين قسمت از آب اشباع، معمولاً مربوط به خلل و فرج به قطر بيش از 30 تا 40 ميکرون است و به دليل سهولت خروج از خاک به آن آب آزاد نيز گفته اند) در حالي که قسمت دوم آب اشباع با جريان کند است که در باقي مانده خلل و فرج درشت قرار دارد و در زماني طولاني تر جاي خود را به هواي خاک مي دهد. در خاک هاي سبک و شني آب اشباع بيشتر شامل قسمت اول است . در صورتي که خاک هاي سنگين و فشرده بخش اعظم اين آب به قسمت دوم تعلق دارد. ظرفيت اشباع (saturation percentage) ظرفيت اشباع نماينده حداکثر مقدار آبي است که در يک توده خاک جا مي گيرد. چون آب اشباع در واقع جايگزين هواي خاک در کليه خلل و فرج آن شده بنابراين ظرفيت اشباع، ارتباط با مجموع خلل و فرج خاک دارد و با در دست داشتن وزن مخصوص حقيقي و ظاهري خاک قابل محاسبه مي باشد. ظرفيت نگهداري آب در خاک (field capacity) حداکثر مقدار آبي که خاک مي تواند در شرايط زهکشي در خود نگهداري کند ظرفيت نگهداري آب در خاک ناميده مي شود. به عبارت ديگر اين ظرفيت معرف توانايي يک توده خاک براي نگهداري آب در مقابل نيروي ثقل مي باشد و مقدار آن به حد بالاي آب کاپيلاريته مربوط است. ظرفيت نگهداري آب در خاک ارتباط مستقيم با ميزان خلل و فرج دارد و در واقع قسمت اعظم مقدار آبي که نمايانگر اين ظرفيت است خلل و فرج ريز خاک را پر مي نمايد. بافت که تعيين کننده کميت و درشتي و ريزي خلل و فرج مي باشد. در معرفي ظرفيت مزبور مؤثر است. در يک خاک که ساختمان فيزيکي مطلوب تر دارد هر قدر ذرات جامد تشکيل دهنده خاک و خاکدانه کوچکتر باشد مجموع سطوح ذرات مزبور زيادتر و نيروي نگهدارنده آب در خاک بيشتر خواهد بود. نقطه پژمردگي (wilting point) يک قسمت از آب نگهداري شده در خاک به تدريج توسط ريشه گياهان مصرف مي شود که بخش اعظم آن صرف تعرق از طريق اندامهاي هوايي آنها مي گردد و قسمتي ديگر از سطح زمين تبخير و از دسترس خاک خارج مي شود. جذب آب توسط گياهان تا مقداري از آب کاپيلاريته که با نيرويي کمتر از نيروي مکشي ريشه گياهان در خاک نگهداري شده است ادامه مي يابد و هنگامي که درصد رطوبت خاک به حدي تنزل نمايد که شدت وابستگي آب باقي مانده به خاک بيش از نيروي مکشي مزبور باشد جذب آب توسط ريشه ها متوقف مي شود. گياه مقداري از آب مزبور در اندامهاي هوايي خود را تعريق مي نمايد. ياخته حالت تورم خود را از دست مي دهند و بالاخره حالت پژمردگي در گياه ظاهر مي شود. نقطه پژمردگي را به صورت درصدي از رطوبت نسبت به وزن خشک يا حجم ظاهري خاک نشان مي دهند که مقدار آن به موجوديت فيزيکي و به ويژه بافت خاک بستگي دارد. براي يادآوري حدود تغييرات رطوبت خاک در اين نقطه مي توان گفت که رطوبت نقطه پژمردگي در خاک هاي شني در حدود 1 تا 5/3 درصد و در خاک هاي ليموني 5 تا 15 درصد و در خاک هاي رسي 15 تا 20% وزن خشک خاک است. تعيين دقيق رطوبت در نقطه پژمردگي مشکل است چرا که علاوه بر موجوديت فيزيکي خاک – گياه نيزبنا به چگونگي حساسيت خود در بروز حالت پژمردگي دخالت مي نمايد. تأثير وجود سفره آب در فاصله يي نسبتاً کم از سطح خاک بر حرکتي که از نيروي کاپيلاريته ناشي مي شود حائز اهميت است. چرا که حرکت آب تحت نيروي مزبور از نقطه اي با رطوبت زياد به طرف نقطه با رطوبت کمتر انجام مي گيرد و وجود چنين سفره آب در خاک همواره در سطح خود يک ورقه از خاک با رطوبت زيادتر از خاک لايه هاي فوقاني ايجاد مي نمايد. بدين ترتيب حرکت آب در خاک تحت تأثير نيروي کاپيلاريته تا فاصله اي از سفره آب زير زميني در کنترل و نفوذ اين سفره قرار مي گيرد. نفوذ پذيري (Permeability) قابليت کم و بيش متفاوتي که خاک هاي مختلف براي هدايت آب از خود نشان مي دهند تحت عنوان نفوذ پذيري، که يکي از مشخصات مهم فيزيکي خاک به حساب مي آيدتعریف می گردد. در مبحث حرکت آب اشباع در خاک منظور از نفوذ پذيري همان سهولت نسبي عبور آب از خاک است و همان طوري که براي سهولت عبور الکتريسته لغت هدايت الکتريکي به کار مي رود در خصوص حرکت آب اشباع در خاک نيز اصطلاح هدايت آبي (Hydraulic conductivity) جايز گرديد. تأثير خلل و فرج را در نفوذ پذيري خاک بايد در نسبت ريزي و درشتي آنها جستجو نمود، اگر مجموع خلل و فرج خاکي زياد ولي قسمت اعظم آن از نوع ريز باشد توده خاک دلیل دارا بودن ظرفيت نگهداري آب قابل ملاحظه، نفوذپذيري ناچيزي خواهد داشت. در واقع مقدار خلل و فرج درشت در واحد حجم خاک، تعيين کننده نقطه پژمردگي است که از گياهي به گياه ديگر کمي تفاوت مي کند. با آنچه در خصوص حدود مشخصه آب در خاک گفته شد به آساني مي توان دريافت که رطوبت قابل استفاده گياهان در هر نوبت آبياري عبارت است از تفاضل دو رطوبت نگهداري آب در خاک و نقطه پژمردگي و مقدار آن معمولاً نصف ظرفيت نگهداري آب در خاک است. رابطه بين انرژي و فشار آب همانطور که مي دانيد آب موجود در خاک داراي مقادير مختلف انرژي بوده و مقدار انرژي آب را مي توان بر حسب فشار بيان نمود. از طرفي تعيين فشار آب به مراتب آسانتر از تعيين انرژي آن است. چنانچه نوک يک لوله موئين را در ظرف آب قرار دهيم آب از لوله بالا رفته و اين عمل تا موقعي که تعادل برقرار شود ادامه پيدا مي نمايد. بالا رفتن آب در داخل لوله موئين به علت وجود نيروهايي بين مولکول هاي آب و جدار شيشه (نيروي ادهيسيون) و همچنين وجود نيروهاي بين مولکولي آب (نيروي کوهيسيون) صورت مي گيرد و باعث مي شود مولکول هاي آب در لوله صعود نمايند، بنابراين فشار آب موجود در لوله هاي موئين و همچنين اهميت اين گونه اطلاعات مورد نظر خاک شناسان مي باشد. آب ادهيسيون در خاکها نيروي نگهدارنده اين نوع رطوبت، نيروي بسيار زياد سطحي است که بين ذرات خاک (نيروي الکتريکي) و مولکول هاي آب وجود دارد اين نوع رطوبت عمدتاً به شکل کريستاله بوده و در نتيجه فاقد تحرک بسيار يا داراي تحرک ناچيز و انرژي بسيار کم است. اين رطوبت به صورت يک غشاء نازک متشکل از چند لايه مولکول مي باشد. رطوبت ادهيسيون غيرقابل استفاده براي گياه است. اين رطوبت در ذرات گرد و غبار خشک موجود در هوا هم وجود دارد. آب کوهيسيون در خاک : رطوبت کوهيسيون به وسيله نيروي جاذبه اي که از طريق اتصال هيدروژني بين مولکول هاي آب وجود دارد نگه داشته مي شود. اين رطوبت به صورت مايع و به شکل ورقه هاي آب اطراف ذرات خاک و درون ميکروپورها قرار گرفته و تقريباً در حد رطوبتي است که غلظت محلول خاک را مشخص مي کند. قسمت عمده رطوبت قابل استفاده گياه از اين آب تأمين مي گردد. انرژي اين آب به مراتب بيشتر از رطوبت ادهيسيون است. حرکت آب در خاک غيراشباع هر گاه خاک اشباعي بتواند زهکشي پيدا کند، آب به سرعت از خلل و فرج درشت خارج شده و هوا جايگزين آن مي گردد. اين رطوبت که تحت تأثيراختلاف پتانسيل ثقلي خارج مي گردد به نام آب ثقلي معروف است و در بيشتر خاکها حدوداً يک روز پس از اشباع خاک از آن خارج مي گردد. پس از خروج اين رطوبت ، آب باقيمانده را رطوبت زراعي مي گويند. بدين ترتيب رطوبت ظرفبيت زراعي حداکثر رطوبتي است که پس از خروج آب ثقلي در خاک باقيمانده و خروج آن از خاک مطلقاً و يا خيلي کم تابع اختلاف پتانسيل ثقلي است.
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
فیزیک خاک

فیزیک خاک

مقدمه : فیزیک خاک یکی از شاخه های علم خاکشناسی است و وظیفه پیش بینی، اندازه گیری و کنترل فرایند های فیزیکی که در خاک رخ می دهد را بر عهده دارد. فیزیک خاک از دو کلمه فیزیک و خاک تشکیل شده است. برای تعریف علم فیزیک خاک بهتر است ابتدا واژه فیزیک و سپس خاک و در نهایت فیزیک خاک تعریف شود. هدف علم فیزیک جستجو و کنکاش در ماهیت و شکل ماده و انرژی و نحوه نقل و انتقال این دو در سیستم های طبیعی و غیر طبیعی است. از دیدگاه علم کشاورزی، خاک محیط متخلخلی است که از مواد معدنی و آلی، آب، هوا و موجودات ریز و درشت تشکیل شده و بستر مناسبی را برای رشد ریشه گیاه فراهم نموده است. بنابراین علم فیزیک خاک به مطالعه نوع و چگونگی کنار هم قرار گرفتن مواد تشکیل دهنده خاک، حرکت و برهم کنش این مواد با هم و با عوامل دیگر مانند آب، هوا و گرما می پردازد. بنابراین متخصصان فیزیک خاک یا باید کارشناسان خاکشناسی باشند که به علم فیزیک آشنائی داشته باشند و یا فیزیکدان هائی باشند که از خاکشناسی سر رشته داشته باشند. هر چند پیشگامان فیزیک خاک عمدتا متخصصان فیزیک بودند و نه خاکشناسها، ولی به دلایل کاربرد زیاد فیزیک خاک در کشاورزی امروزه اکثر متخصصان فیزیک خاک را خاکشناسها تشکیل می دهند. اهداف کاربردی فیزیک خاک در کشاورزی بسیار زیاد است که از آن جمله می توان به مدیریت صحیح خاک در زمینه های آبیاری، زهکشی، حفاظت آب و خاک، شخم و انواع خاکورزی، تنظیم دمای خاک و عکس العمل خاک نسبت به تنش های مکانیکی اشاره کرد. فیزیک خاک هم یک علم پایه (Basic) و هم یک علم کاربردی (Applied) است و به دلیل گستره وسیع، در تداخل با علوم دیگری مانند زمین شناسی، هیدرولوژی، اکولوژی، اگرونومی، اقلیم شناسی، مهندسی و ریاضیات نیز می باشد. به دلیل ترکیب ناهمگون خاک مطالعه فیزیکی خاک بمراتب مشکل تر از اجسام صلب و یکنواخت می باشد. زیرا خاک به سختی می تواند مانند یک جسم صلب در حالت تعادل قرار گیرد. خاک بطور مرتب گرم و سرد می شود، متراکم و متورم شده و یا ترک می خورد، گازها را جذب می کند، یون های مختلف را بخود گرفته یا آزاد می کند، نمکها را حل یا رسوب می دهد، اسیدی و قلیائی می شود و یا با ایجاد شرایط هوازی و بی هوازی فرایندهای اکسیداسیون و کاهش در آن صورت می گیرد. مجموعه این شرایط همراه با حالت پویائی ریشه ها در داخل خاک باعث می شود که وضعیت خاک طی زمان متغیر بوده و نتوان شرایط متعادلی برای آن متصور شد. شرایط غیر ماندگار و غیر یکنواخت خاک یکی از مشکلات اساسی در مطالعات فیزیکی آن می باشد. به لحاظ اینکه برخی جنبه های فیزیک خاک از نظر مطالعه، وضعیت قطعی و برخی جنبه های آن وضعیت احتمالاتی و غیر قطعی دارد تعیین دقیق حالات فیزیکی خاک امکان پذیر نمی باشد، لذا در مطالعات فیزیک خاک بالاجبار باید به روش های ساده سازی و بررسی عواملی که بیشترین تاثیر را دارند متوسل شویم. در بسیاری از مطالعات فیزیکی خاک فرض می شود که خاک جسمی یکنواخت و ایزوتروپ (همروند) می باشد حال آنکه عملا هیچ کدام از این فرضیات در مورد خاکها صادق نمی باشد. بنابراین هیچ مدل مطالعاتی خاک گویای واقعیت نخواهد بود و درجه اعتبار هر مدل بسته به نوع و تعداد فرضیاتی است که برای ساده سازی در آن بعمل آمده است. با این وجود مدل های مطالعات فیزیکی خاک توانسته اند در بسیاری از موارد عملی به نتایج قابل قبول برسند و امروزه مدل سازی و کاربرد مدل ها در مطالعات خاک نقش بسیار اساسی دارند. در ادامه ما قصد داریم مطالبی جامع را پیرامون مباحث فیزیکی در خاک ارایه کنیم نکته 1 : درصد وزنی ذرات تشکیل دهنده خاک را بافت خاک می گویند. بافت خاک یکی از مشخصات پایای خاک است و معمولا تغییر پذیر نیست. نکته 2 : انواع بافت های خاک عبارتند از : 1) Sand : خاک های که حداقل 85 درصد شن داشته و مجموع ذرات سیلت و 1.5 برابر ذرات رس از 15 درصد کمتر است. 2) Loamy Sand : خاکهای که مقدار شن آن 70-90 درصد بوده و مقدار ذرات سیلت و 1.5 برابر ذرات رس از 15 درصد کمتر و از 30 درصد بیشتر نیست. 3) Sandy Loam : خاکهای که مقدار رس آن کمتر از 20 درصد بوده و یا مجموع درصد سیلت و دو برابر درصد رس از 30 درصد تجاوز می کند. و یا خاکهای که مقدار شن آنها 43-52 درصد، مقدار رس آن کمتر از 7 درصد و سیلت کمتر از 50 درصد است. 4) Loam : خاکی که مقدار رس آن بین 7-27 درصد وسیلت آن 28-50 رصد و شن آن کمتر از 52 درصد است. 5) Silt Loam : خاکی که مقدار سیلت آن بیش از 50 درصد و رس آن بین 12-27 درصد بوده و یا مقدار ذرات سیلت بین 50-80 درصد و مقدار رس آن کمتر از 12 درصد باشد. 6) Silt : خاکی که مقدار سیلت آن کمتر از 80 درصد و مقدار رس آن کمتر از 12 درصد است. 7) Sandy Clay Loam : خاک های که محتوی 20 تا 35 درصد رس بوده و مقدار سیلت آن از 28 درصد کمتر و مقدار شن آن از 45 درصد بیشتر باشد. 8) Clay Loam : خاک هایی که در آن مقدار رس بین 27-40 درصد و مقدار رس از 20 تا 45 درصد نوسان می کند. 9) Silty Clay Loam : خاک هایی که در آن مقدار رس بین 27 تا 40 درصد بوده و مقدار شن از 20 درصد کمتر است. 10) Sandy Clay : خاک هایی که در آن مقادیر رس و شن به ترتیب از 35 و 45 درصد بیشتر است. 11) Silty Clay : خاک هایی که در آن مقادیر هر یک از ذرات رس و سیلت از 40 درصد تجاوز می کند. 12) Clay : خاک هایی که در آن مقدار رس از 40 درصد بیشتر بوده و مقادیر شن و سیلت به ترتیب از 45 درصد و 40 درصد کمتر است. نکته 3 : تغییرات بافت خاک در مرز بین کلاس ها ناگهانی نبوده، بلکه این تغییرات تدریجی است. نکته 4: تعداد دفعات آبیاری و یا تناوب آن در خاکهای رسی ( Clay، Silty Clay Loam، Clay Loam، Silty Clay و Sandy Clay )، کمترین و در خاک های شنی، بیشترین است. از نظر زهکشی نیز هر قدر رس خاک بیشتر باشد کارایی زهكش های زیر زمینی کمتر است. نکته 5 : رطوبت خاک های رسی ( خاک های که بیش از 28 درصد رس دارند ) در حد خمیرایی کمتر از رطوبت ظرفیت نگهداری است و برای شخم زدن ، لازم است که رطوبت تا حد خمیرایی کاهش یابد. نکته 6 : تاثیر کلی ذرات اجزای خاک بر بعضی از خصوصیات و رفتار خاک ها
خصوصیات و رفتار
شن
لای
رس
تهویه
خوب
متوسط
ضعیف
تراکم پذیری
کم
متوسط
زیاد
میزان ماده آلی
کم
متوسط تا زیاد
زیاد تا متوسط
سرعت زهکشی
سریع
آرام، متوسط
خیلی آرام
گرم شدن در بهار
سریع
متوسط
آرام
ظرفیت نگهداری آب
کم
متوسط تا زیاد
زیاد
مقاومت به تغییرات PH
کم
متوسط
زیاد
تجزیه ی ماده آلی خاک
سریع
متوسط
آرام
پتانسیل انبساط و انقباض
خیلی کم
کم
متوسط تا خیلی زیاد
انرژی آب شویی آلاینده ها
بالا
متوسط
کم (مگر ترک دار)
توانایی ذخیره عناصر غذایی
ضعیف
متوسط تا زیاد
زیاد
حساسیت به فرسایش آبی
پایین(شن ریز زیاد)
بالا
خاکدانه ای کم
حساسیت به فرسایش بادی
متوسط(شن ریز زیاد)
بالا
کم
تناسب برای خاکورزی به دنبال باران
بالا
متوسط
کم (ترک دار زیاد)
پوشش استخرها، سدها و اراضی خاکریزی شده
ضعیف
ضعیف
خوب
نکته 7 : در خاک های مناطق گرم و خشک که نیمرخ خاک فقط از یک لایه یا یک افق تشکیل شده است، بافت خاک معمولا یکنواخت تر است. نکته 8 : روش های تعیین بافت خاک : جهت تعیین بافت خاک سه روش کلی وجود دارد 1) روش لمسی 2) روش هیدرومتر 3) روش پیپت 1) تعیین بافت خاک به روش لمسی : در روش فوق برای تعیین بافت خاک، چون با دست و لمس کردن خاکها با دو انگشت (شست و سبابه) صورت می گیرد به اصطلاح روش لمسی می گویند. در این روش از خاک، گل یا خمیری که به حداکثر چسبندگی رسیده باشد تهیه کرده و آنرا بین دو انگشت دست قرار داده و خصوصیاتی نظیر زبری، نرمی، وجود ذرات شن، حالت چسبندگی یا لوله شدن، تشکیل نوار و شکل پذیری و ... را مورد بررسی قرار می دهند. به طور مثال اگر طول نوار تهیه شده از خاک مربوطه، کمتر از یک اینچ باشد بافت خاک Loam نامیده می شود و اگر طول نوار تهیه شده بین یک تا دو اینچ باشد بافت خاک Clay Loam می باشد و اگر طول نوار تهیه شده بین 2 تا 3 اینچ باشد بافت خاک Clay است. ( نکته : بافت های Sand، Loamy Sand و Silt تشکیل نوار نمی دهند) ×× در جدول زیر معیار تعیین بافت خاک (به روش لمسی) برای شش کلاس بافتی ارایه شده است.
معیار تشخیص
شن
لوم شنی
لوم
لوم سیلتی
لوم رسی
رس
زبری و نرمی گل در بین انگشت ها و ظاهر قابل رویت آن گل در بین انگشت ها کاملا زبر به نظر می رسد و ذرات شن کاملا ملموس است زبری کمتری دارد و دانه های درشت کمتری در آن دیده می شود زبری متوسط ذرات درشت کم و گل نسبتا نرم و صابونی نرم و دارای ذرات درشت ناچیز کاملا نرم بوده و ذرات شن در آن ملموس نیست و سطح براق بنظر می رسد
پایداری کلوخه خشک شکل نمی پذیرد شکل نمی پذیرد براحتی از هم می پاشد نسبتا براحتی از هم می پاشد سفت و پایدار خیلی سفت و پایدار
پایداری کلوخه مرطوب ناپایدار پایداری کم پایداری متوسط پایدار خیلی پایدار خیلی پایدار
پایداری و ثبات نوار تشکیل شده در بین انگشت های شست و سبابه نوار تشکیل نمی شود نوار تشکیل نمی شود نوار تشکیل نمی شود نوار بصورت بریده تشکیل می شود نوار نازک و شکننده تشکیل می شود نوار خیلی دراز و مقاوم تشکیل می شود
لوله کردن در کف دو دست
لوله نمی شود لوله نمی شود به سختی لوله می شود لوله می شود ولی در سطح خمیر ترک می خورد لوله می شود ولی بصورت حلقه در نمی آید براحتی لوله شده و تشکیل حلقه می دهد
چسبندگی
کاملا غیر چسبنده تقریبا غیر چسبنده چسبندگی کم چسبندگی متوسط چسبندگی نسبتا زیاد پسبندگی بسیار زیاد
اثر باقیمانده روی دست
هیچگونه اثری روی دست باقی نمی ماند اثر ناچیزی بصورت رنگ روی دست می ماند مقداری رنگ بر روی دست می ماند مقداری رنگ و مقداری گل بر روی دست باقی می ماند مقداری گل روی انگشت باقی می ماند مقدار زیادی گل روی انگشت ها باقی می ماند
2) تعیین بافت خاک به روش هیدرومتر : مبنای تعیین بافت خاک در روش هیدرومتری و همینطور روش پیپت بر قانون استوکز (Stocks Low) استوار است. لذا لازم است ابتدا دید جامعی نسبت به قانون استوکز پیدا کنیم. × قانون استوکز : شرح کامل قانون استوکز به ما می گوید که سرعت یک ذره در حال ته نشینی در داخل یک سیال به طور مستقیم در ارتباط با نیروی ثقل (g)، تفاوت بین چگالی ذرات و چگالی آب (D[SUB]1[/SUB]-D[SUB]2[/SUB]) و توان دوم شعاع ذره می باشد. سرعت ته نشینی به طور عکس در ارتباط با گرانروی یا ضخامت سیال و یا همان ویسکوزیته مایع (η) می باشد. با این توصیفات قانون استوکز را می توان به صورت زیر نوشت
در این فرمول : V : سرعت ته نشینی ذره بر حسب سانتی متر بر ثانیه g : شتاب گرانش، که معادل 980 سانتی متر بر مجذور ثانیه در نظر گرفته می شود r : شعاع ذره ای که در مایع ته نشین می شود بر حسب سانتی متر D[SUB]1[/SUB] : وزن مخصوص حقیقی خاک، که 2.65 گرم بر سانتی متر مکعب در نظر گرفته می شود D[SUB]2[/SUB] : چگالی آب، که برابر یک گرم بر سانتی متر مکعب است η : ویسکوزیته مایع که برای آب معادل 0.01 پواز (0.01 g/cm.sec) در نظر گرفته می شود در نهایت با قرار دادن مقادیر بالا در فرمول، معادله استوکز به صورت زیر خلاصه می شود.
V= 34700 r[SUP] 2[/SUP] Cm/Sec
برای اثبات قانون استوکز می بایست فرضیات زیر را در نظر گرفت، که عبارتند از : 1) ذرات باید کروی، سخت و جامد فرض شوند 2) اندازه ذرات نسبت به اندازه مولکول های مایع بایستی بزرگ باشد تا بتوان محیط را یک محیط همگن تلقی کرد. به عبارت دیگر، ذرات نباید از خود حرکت براونی نشان دهند. این پدیده عمدتا در ذرات کوچکتر از 0.0002 میلی متر اتفاق می افتد. لذا معادله استوکز می تواند فراوانی ذرات را از Very Fine Sand تا Coarse Clay تعیین کند. 3) سقوط ذرات بایستی آزاد باشد. اگر غلظت ذرات در حدود 3 تا 5 درصد باشد درنتیجه قطر استوانه محتوی مایع اقلا بایستی ده برابر قطر بزرگترین ذره خاک باشد تا امکان سقوط آزاد فراهم گردد. 4) ذرات خاک بایستی وزن مخصوص یکسانی داشته باشند. 5) ظرف محتوی مایع و ذرات معلق در آن، باید در حال سکون باشد. و جریان مایع غیر متلاطم باشد (ذرات بزرگتر از 0.4 میلی متر موجب تلاطم در محیط گردیده و قانون استوکز را غیر قابل استفاده می سازد) و اما تعیین بافت خاک به روش هیدرومتری : هیدرومتر یا چگالی سنج وسیله ای است که توسط آن می توان غلظت ذرات موجود در مایعات را تعیین نمود. و در خاکشناسی از هیدرومتر 152H-62 برای تعیین بافت خاک استفاده می گردد. در نهایت اعدادی که توسط هیدرومتر قرائت می شود احتیاج به دو تصحیح دارد که در زیر به علت این تصحیحات بسنده می کنیم و مطالعه مراحل آزمایش را به عهده شما می گذاریم. الف) تصحیح حرارتی : چون هیدرومتر روی 20 درجه سانتیگراد استاندارد شده و نیز با توجه به اینکه با افزایش دما ویسکوزیته مایع کاهش یافته و هیدرومتر بیشتر در مایع فرو می رود در نتیجه غلظت ذرات معلق را کمتر از مقدار واقعی به ما نشان می دهد. لذا اگر در زمان قرائت عدد هیدرومتر، دمای سوسپانسیون از 20 درجه سانتیگراد بیشتر بود به ازای هر درجه 0.25 به عدد هیدرومتر اضافه و اگر دما از 20 درجه سانتیگراد کمتر بود به ازای هر درجه 0.25 از عدد هیدرومتر کم می کنیم. ب) تصحیح کالگن : برای حذف خاصیت چسبندگی رسها از نمک کالگن (هگزا متا فسفات سدیم) استفاده می شود که این کالگن خود دارای غلظت مشخصی در سوسپانسیون است، پس سبب کمتر فرو رفتن هیدرومتر در مایع شده و عدد هیدرومتر بیشتر از مقدار واقعی نشان داده می شود. در این حالت باید غلظت کالگن را محاسبه نموده و از عدد هیدرومتر کسر نماییم. 3) تعیین بافت خاک به روش پیپت : اساس روش پیپت نیز همانند روش هیدرومتری بر قانون استوکز استوار است. در اینجا ما قصد نداریم که روش پیپت را توضیح دهیم و فقط به برخی از مزیت های این روش نسبت به روش هیدرومتری بسنده می کنیم. c در این روش دیگر خطای ناشی از رسوب ذرات بر روی شانه های هیدرومتر را نداریم و در کل دقت این روش از روش هیدرومتری بیشتر بوده و تبعا وقت گیر تر نیز می باشد c در روش پیپت حجم خاک مصرفی کمتر از روش هیدرومتر است که این باعث کمتر شدن احتمال هماور شدن ذرات می گردد c در روش پیپت عمق نمونه برداری و اندازه گیری را می توان از قبل تعیین کرد در صورتی که در روش هیدرومتری عمق براساس چگالی سوسپانسیون می باشد c حداکثر عمق اندازه گیری بوسیله پیپت در سوسپانسیون های غلیظ بیش از هیدرومتر است نهایتا با بدست آمدن درصد شن، سیلت و رس از طریق مثلث بافت خاک می توان بافت خاک مربوطه را تعیین نمود. نکته 9 : تعیین بافت خاک بوسیله مثلث جدید بافت خاک با همان مثلث بافت خاک شیرازی و بورسما : در مثلث بافت خاک مشاهده می گردد که خاکها بطور کلی در 12 گروه قرار می گیرند که هر کدام محدوده ای را در داخل مثلث USDA در بر می گیرند. در واقع بی نهایت ترکیب خاک ممکن است وجود داشته باشد که همگی تحت عنوان یک نام اسم برده می شوند. مثلا خاکی با ترکیب 35 تا 55 درصد رس و 0 تا 20 درصد سیلت و 45 تا 65 درصد شن همگی بنام خاک Sandy Clay نامیده می شوند. از مشکلات دیگر مثلث USDA این است که نمی توان به لحاظ کلی مشخص کرد که متوسط اندازه ذرات خاک چقدر است. برای رفع این مشکل مثلث جدیدی توسط شیرازی و بورسما (Shirazi and Boersma) ارائه شده است که با داشتن درصد شن و سیلت و رس می توان متوسط اندازه ذرات خاک را بدست آورد. اساس بدست آوردن مثلث جدید بدین صورت است که برای تمام 66 نقطه مثلث بافت خاک USDA و مرز های 12 گانه داخل مثلث یک مختصات محاسبه شده است. که این مختصات عبارت است از میانگین هندسی اندازه ذرات و انحراف از معیار هندسی آن حال اگر اعداد بدست آمده را در یک دستگاه مختصات نیمه لگاریتمی که محور افقی آن لگاریتمی و محور عمودی آن ساده باشد قرار دهیم شکلی مطابق زیر بدست می آید که مثلث جدید بافت خاک نام دارد
اکنون اگر مطابق با همان روش قبلی با داشتن مقادیر درصد رس، سیلت و شن نقطه مورد نظر را در داخل این مثلث مشخص کنیم، مختصات این نقطه روی محور های افقی و عمودی به ترتیب اندازه قطر ذرات خاک و انحراف از معیار آن خواهد بود. در زیر قصد داریم نکاتی را پیرامون مثلث بافت خاک جدید، با توجه به شکل بالا ارائه کنیم در این به اصطلاح مثلث، منحنی های q-b، z-q و b-z به ترتیب معرف فراوانی شن، سیلت و رس می باشند و زوایای z، q و b نیز مترادف گروههای رس، سیلت و شن می باشند که z دارای کمترین و b دارای بیشترین میانگین هندسی قطر می باشد. نکته دیگر اینکه اگر اندازه ذرات در یک خاک کاملا یکنواخت باشد انحراف از معیار هندسی آن برابر یک خواهد شد. و در سایر موارد مقدار آن بیشتر از یک خواهد شد. و هرچه انحراف معیار هندسی خاکی کمتر باشد آن خاک از درجه یکنواختی بیشتری برخوردار است. همین جا لازم است متذکر شوم که؛ انحراف از معیار هندسی یک عدد بدون بعد می باشد که بر حسب تعریف عبارت است از نسبت اندازه ذرات با 84.1 درصد احتمال به میانگین اندازه ذرات که همان اندازه ذرات با 50 درصد احتمال می باشد. نکته 10 : در عملیات کشاورزی تقسیم و قرار دادن ذرات خاک در سه گروه رس، سیلت و شن کفایت می کند ولی در کارهای مهندسی لازم است تصویر بهتری از نحوه توزیع اندازه های مختلف ذرات خاک داشته باشیم. برای اینکار اقدام به آنالیز مکانیکی ذرات خاک و تهیه منحنی توزیع اندازه ذرات خاک یا همان منحنی تجمعی می شود. نهایتاً نمودار منحنی شکلی ایجاد می گردد که بر روی محور ایکس های آن که لگاریتمی است اندازه ذرات مختلف و بر روی محور ایگرگها، درصد این ذرات در نمونه خاک قرار داده شده است. یکی از ساده ترین برداشت های که می توان از این نمودار کرد این است که به سهولت می توان گفت که چند درصد از ذرات خاک، قطری کمتر یا بیشتر از اندازه معینی دارند. از محاسن دیگر منحنی تجمعی بافت خاک این است که اگر دانه بندی دو خاک مشابه باشد، منحنی تجمعی آنها موازی خواهد بود که این پارامتر نیز به راحتی در نمودار قابل مشاهده است. از روی این منحنی همچنین می توان برخی پارامتر های خاک را که در مهندسی کاربرد زیاد دارند بدست آورد. این پارامتر ها عبارتند از : الف) اندازه موثر (D[SUB]10[/SUB]) : قطر ذراتی از خاک است که فراوانی آنها از ده درصد کمتر است و یا به عبارتی دیگر، به عدد مربوط به ده درصد عبور در منحنی دانه بندی (بر حسب میلی متر) اندازه موثر ذرات آن خاک گفته می شود. ب) اندازه میانه (D[SUB]50[/SUB]) : به عدد مربوط به 50 درصد عبور در منحنی دانه بندی، اندازه میانه ذرات خاک گفته می شود. ج) ضریب یکنواختی (Uniformity Coefficient) : ضریب یکنواختی خاک (CU) حاصل تقسیم اندازه مربوط به D[SUB]60[/SUB] در منحنی دانه بندی به D[SUB]10[/SUB] می باشد.
(در این فرمول D[SUB]60[/SUB] و D[SUB]10[/SUB] به ترتیب قطر های ذراتی از خاک است که فراوانی آنها از 60 درصد و 10 درصد کمتر است) ضریب یکنواختی در حقیقت عدم یکنواختی ذرات خاک را تعیین می کند. بطوریکه خاکهای که CU کمتر از 5 دارند را خاکهای خیلی یکنواخت و خاکهای که CU آنها بین 5 تا 15 باشد را خاکهای غیر یکنواخت می نامند و خاکهای با CU بیشتر از 15، جزء خاکهای خیلی غیر یکنواخت قرار می دهند. همچنین با استفاده از ضریب یکنواختی می توان پی به وضعیت پوکی و تراکم پذیری خاک برد. بدین صورت که خاکهای با CU بزرگتر از 10 دارای پوکی زیاد بوده و در نتیجه دارای ذرات با قطر های متفاوت می باشد که این خود نشان دهنده تراکم پذیری خوب این گونه خاکها است. د) ضریب طبقه بندی (Classification Coefficient) : علاوه بر ضریب یکنواختی گاهی اوقات ضریب دیگری بنام ضریب طبقه بندی نیز بکار برده می شود که حاصل تقسیم D[SUB]75[/SUB] به D[SUB]25[/SUB] می باشد. (CU=D[SUB]75[/SUB]/D[SUB]25[/SUB]) این ضریب نمایه ای از مشخصات و شکل ظاهری خلل و فرج خاک را به ما نشان می دهد. و) ضریب انحناء (Coefficient of Curvature) : ضریب انحناء منحنی دانه بندی خاک (CC) از روی ارقام مربوط به D[SUB]30[/SUB] ، D[SUB]60[/SUB] و D[SUB]10[/SUB] و با استفاده از فرمول زیر بدست می آید.
(D[SUB]30[/SUB] اندازه ایی است که قطر 30 درصد ذرات خاک به صورت وزنی از آن کمتر باشد) چنانچه ضریب یکنواختی (CU) در خاکی بزرگتر از 5 بوده و ضریب انحناء منحنی دانه بندی بین 1 تا 3 باشد (CC=1 to 3) آن خاک را با دانه بندی خوب (Gradedwell) می نامند. ز) تعیین ضریب آبگذری اشباع : با استفاده از D[SUB]10[/SUB] بدست آمده از منحنی تجمعی بافت خاک، می توان ضریب آبگذری اشباع خاکهای شنی و فاقد ساختمان را مطابق فرمول زیر محاسبه کرد.
در این فرمول K نفوذپذیری بر حسب سانتی متر در ثانیه و D[SUB]10[/SUB] قطر ذرات خاک بر حسب سانتی متر و با احتمال وقوع ده درصد می باشد. ح) محاسبه خیز موئینه ای : خیز موئینه ای یا صعود شعریه ای نیز از منحنی تجمعی و با رابطه زیر، تخمین پذیر می باشد.
در این رابطه، h خیز موئینه ای برحسب سانتی متر، C ضریبی است که بین 0.1 تا 0.5 نوسان دارد و e نسبت پوکی یا نسبت حجم خلل و فرج به حجم ذرات جامد خاک می باشد. ط) تعیین بهترین دانه بندی برای بدست آوردن حداکثر جرم مخصوص : جهت تعیین بهترین دانه بندی برای بدست آوردن حداکثر جرم مخصوص می توان از رابطه زیر استفاده کرد :
در این فرمول؛ P درصد ذرات با قطر D و D[SUB]max[/SUB] حداکثر قطر ذرات موجود در خاک بر حسب میلیمتر و n ضریب فولرو نام داشته و برابر 0.5 در نظر گرفته می شود.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهش میکنم عزیزم گفتم راحته فقط باید دل بکار بدی همین :smile:
اگه مبحث خاصی مد نظرت هس بگو برات مطلب بزارم و سوالات رو از همین سوالات زراعت برات میزارم
موفق باشی:gol:

نه عزیزم ممنونم از لطفت راستش من هنوز منبع تهیه نکردم این روزا خیلی سرم شلوغه..باید اون مطالب که گذاشتیو پرینت بگیرم تا از رو برگه بخونم اونطوری بهتر متوجه میشم ...واسه اینکه منبع ندارم هنوزم فصولو نمیدونم.پس طبق برنامه خودت پیش برم خیلی بهتره به نظرم..
 

mahshid89

عضو جدید
خانومی مرسی مطالبت عالی بود:Dبرای کنکور خاک شناسی به نظرت چه جزوهای خوبه؟
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانومی مرسی مطالبت عالی بود:Dبرای کنکور خاک شناسی به نظرت چه جزوهای خوبه؟

خواهش میکنم مهشید جان امیدوارم به دردتون بخوره
شماکه مال اصفهان هستید شیمی کلباسی همون دانشگاه اصفهان و جزوه های جدید دکتر جلالیان رو حتما تهیه کن از دانشگاه تبریز هم جزوه فیزیک نیشابوری بیولوژی علی اصغرزداده خوبن البته برای بیولوژی جزوه دکتر بشارتی زنجان که پاورپونیت های خیلی مفیدی بخونی خوبه رده بندی و حاصلخیزی هم دومشکل بزرگ حل نشدنی که جزوه کاملی نیس برای رده بندی و پیدایش حتما جزوه جدید تهیه کن برای حاصلخیزی هم هر چی گیرت اومد بخون کتاب جزوه چون منبع مسنجم و کامل وجود نداره ولی جزوه دکتر مظفری رفسنجان هم خوبه ولی تنها منبع ات نباشه
امیدوارم چیزی جا ننداخته باشم موفق باشی گلم:gol::heart:
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
1- یک خاک خشک دارای رنگ 10YR6/4و درحالت مرطوب 10YR4/4است. در حالت مرطوب کدام مشخصه و چگونه تغییر یافته است؟
الف)کرومای مرطوب کاهش یافته است.
ب) کرومای مرطوب افزایش یافته است.
ج) والیو مرطوب تغییر یافته است.
د) والیو مرطوب کم شده است.

2- رنگ قرمز در تحت الارض خاکها نشانگر چیست؟
الف) آهن دو ظرفیتی، تهویه خوب
ب) آهن دو ظرفیتی ، تهویه نامطلوب
ج) آهن سه ظرفیتی ، تهویه خوب
د) آهن سه ظرفیتی ،تهویه نامطلوب

3-کدامیک از خاکهای زیر تیره تر است؟
الف) 10YR 5/4 ب) 10YR6/3 ج) 10YR8/3 د) 10YR4/2

4-هنگامیکه علامت رنگ خاک 10YR8/1باشد خاک دارای:
الف) رنگ روشن است. ب) سرشار از هوموس ج) دارای اپی پدون مالیک است. د) دارای رنگ تیره است.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
1- یک خاک خشک دارای رنگ 10YR6/4و درحالت مرطوب 10YR4/4است. در حالت مرطوب کدام مشخصه و چگونه تغییر یافته است؟
الف)کرومای مرطوب کاهش یافته است.
ب) کرومای مرطوب افزایش یافته است.
ج) والیو مرطوب تغییر یافته است.
د) والیو مرطوب کم شده است.

2- رنگ قرمز در تحت الارض خاکها نشانگر چیست؟
الف) آهن دو ظرفیتی، تهویه خوب
ب) آهن دو ظرفیتی ، تهویه نامطلوب
ج) آهن سه ظرفیتی ، تهویه خوب
د) آهن سه ظرفیتی ،تهویه نامطلوب

3-کدامیک از خاکهای زیر تیره تر است؟
الف) 10YR 5/4 ب) 10YR6/3 ج) 10YR8/3 د) 10YR4/2

4-هنگامیکه علامت رنگ خاک 10YR8/1باشد خاک دارای:
الف) رنگ روشن است. ب) سرشار از هوموس ج) دارای اپی پدون مالیک است. د) دارای رنگ تیره است.

سخت شدها...دو میشه گزینه سه..

ولی این YRها نمیدونم جریانشون چیه..میدونم علامت رنگ خاکه اما رنج بندیشو نمیدونم به چه ترتیبیه..متوجه نشدم اصن...
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تعین رنگ خاک از جدول رنگ مانسل (munsell) استفاده میشود.
که این جدول از سه قسمت:
Hue (رنگ های اصلی)
Value (روشنی و تاریکی)
Chroma (شدت رنگ)
تشکیل شده است و بیان آن بصورت : Hue= value/chroma میباشد.
اینو از http://www.www.www.iran-eng.ir/show...اک-و-جدول-رنگ-مانسل-و-کاربرد-آن-در-زراعتگرفتم...
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تعین رنگ خاک از جدول رنگ مانسل (munsell) استفاده میشود.
که این جدول از سه قسمت:
Hue (رنگ های اصلی)
Value (روشنی و تاریکی)
Chroma (شدت رنگ)
تشکیل شده است و بیان آن بصورت : Hue= value/chroma میباشد.
اینو از http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/352658-%D8%B1%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D8%A7%DA%A9-%D9%88-%D8%AC%D8%AF%D9%88%D9%84-%D8%B1%D9%86%DA%AF-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%84-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%D8%A7%D8%B9%D8%AAگرفتم...

اگه مطالب رنگ خاک رو میخوندی و همون لینکی که خودت گذاشتی رو یه نگا می انداختی جوابا توش بود
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
اها متوجه شدم سوال یک..خب ولیو 6 بوده شده 4..پس تو خاک مرطوب ولیو کم شده گزینه 4..
سوال سه تقسم ولیو به کروما توی گزینه ج بیشتره..پس ج تیره تره.
سوال چهار هم والیو یا همون روشنایی و تاریکیش هشته و کروما یا همون شدتش یک..که از نسبتش میشه فهمید که تیره تره..گزینه چهار..درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟:redface:
 

elahe.elahe2

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
خب اگه خدا بخواد منم از این هفته میامو شرکت میکنم...
فقط قبلش یه پیشنهادی دارم و اونم اینه که بهتر نیس سوالات رو طبقه بندی کنیم؟؟
مثلا 10 روز فقط بررسی تستای بیولوژی باشه-10 روز رده بندی-و به همین منوال فیریک و شیمی و ....

اگه قبول کنین اول از بیولوژی شروع کنیم!(آخه من میخوام شروع کنم واسه ارشد بخونم...ترجیح میدم گام به گاه پیش برم...)
خب نظرتون چیه؟
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
خب اگه خدا بخواد منم از این هفته میامو شرکت میکنم...
فقط قبلش یه پیشنهادی دارم و اونم اینه که بهتر نیس سوالات رو طبقه بندی کنیم؟؟
مثلا 10 روز فقط بررسی تستای بیولوژی باشه-10 روز رده بندی-و به همین منوال فیریک و شیمی و ....

اگه قبول کنین اول از بیولوژی شروع کنیم!(آخه من میخوام شروع کنم واسه ارشد بخونم...ترجیح میدم گام به گاه پیش برم...)
خب نظرتون چیه؟

سلام خوش اومدید البته شما که صاحب اختیار و کهنه کار این تالار هستید این موضوع رو هم من قبلا پیشنهاد دادم ولی چون تنها کاربری که اینجا استفاده میکرد از دوستان زراعت بود به همین خاطر من فقط مطالب خاکشناسی عمومی و مطالب مرتبط با رابطه اب و خاک رو براشون گذاشتم ولی باز نظر شما هرچی باشه با همون موضوع پیش میریم
درس خوبی رو برای شروع انتخاب کردی منم اولین چیزی که خوندم بیولوژی بود چون تسلط بهش زمانبر
بازم هر طور برنامه ریزی کردید من در خدمتم:gol:
 

elahe.elahe2

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خوش اومدید البته شما که صاحب اختیار و کهنه کار این تالار هستید این موضوع رو هم من قبلا پیشنهاد دادم ولی چون تنها کاربری که اینجا استفاده میکرد از دوستان زراعت بود به همین خاطر من فقط مطالب خاکشناسی عمومی و مطالب مرتبط با رابطه اب و خاک رو براشون گذاشتم ولی باز نظر شما هرچی باشه با همون موضوع پیش میریم
درس خوبی رو برای شروع انتخاب کردی منم اولین چیزی که خوندم بیولوژی بود چون تسلط بهش زمانبر
بازم هر طور برنامه ریزی کردید من در خدمتم
مرسی عزیزم...من کهنه کارم ولی شما پیشکسوت این رشته ای....:gol:
من تابع نظر جمع هستم....فقط بخاطر شرایطی که دارم هر 3-4 روز یک بار میرسم سر بزنم...
شماها هر چی مصلحت بدونین انجام بدین منم هر موقع اومدم حتما میام و از اطلاعاتت استفاده میکنم...
و رفع اشکال میکنم....
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
1- یک خاک خشک دارای رنگ 10YR6/4و درحالت مرطوب 10YR4/4است. در حالت مرطوب کدام مشخصه و چگونه تغییر یافته است؟
الف)کرومای مرطوب کاهش یافته است.
ب) کرومای مرطوب افزایش یافته است.
ج) والیو مرطوب تغییر یافته است.
د) والیو مرطوب کم شده است.

2- رنگ قرمز در تحت الارض خاکها نشانگر چیست؟
الف) آهن دو ظرفیتی، تهویه خوب
ب) آهن دو ظرفیتی ، تهویه نامطلوب
ج) آهن سه ظرفیتی ، تهویه خوب
د) آهن سه ظرفیتی ،تهویه نامطلوب

3-کدامیک از خاکهای زیر تیره تر است؟
الف) 10YR 5/4 ب) 10YR6/3 ج) 10YR8/3 د) 10YR4/2

4-هنگامیکه علامت رنگ خاک 10YR8/1باشد خاک دارای:
الف) رنگ روشن است. ب) سرشار از هوموس ج) دارای اپی پدون مالیک است. د) دارای رنگ تیره است.

1- گزینه د (صورت کسر والیو می باشد)
2- گزینه ج
3- گزینه د
4- گزینه الف
 

elahe.elahe2

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب با اجازه خانومی اولین سوال رو تو مبحث بیولوژی میزارم...
یک سوال فوق العاده راحت:

کدامیک از کرمهای زیر ار نظر محل زندگی جزو دسته epigeic است؟

1-lumbricus terrestris

2-Eisenia fetida

3-caliginosa

4-Allobophra
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
تق تق تق... اجازه هست؟! ببخشید وسط کلاس مزاحم میشم!
میخواستم اعلام کنم تا اینجای کلاستون ماشالله ماشالله و بخاطر حضور شعف انگیزتون به خوبی داره پیش میره و به همین دلیل لازم دونستم که از همه شمایی که دارید اینجا زحمت میکشید تشکر کنم :gol:
نقداً با توجه به فعالیتتون در این یک ماهی که این تاپیک راه افتاده، ضمن تقدیر و تشکر از همه عزیزان و دلبندانم، درخواست تشویق دادم برای دو نفر از دوستان:

50 امتیاز برای khaNuMi
30 امتیاز برای dordoone

خب دیگه بیشتر از این مزاحم کلاستون نمیشم، ادامه بدین ... :)
 
بالا