کدام مادرها سطح فکری فرزندان و خانواده را پایین می‌آورند؟

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
مادرانی که بیشتر وقت آنها پای تلویزیون می‌گذرد، سوژه‌هایی را در زندگی دنبال می‌کنند که پیش پا افتاده و غیرمهم است، اگر اهل مطالعه باشند، در روزنامه‌ها دنبال صفحه حوادث می‌روند و مجلاتی را می‌خرند که شامل مطالب بی‌خاصیت و خنثی است، بحث‌ها و گفت‌وگوهای‌شان با دوستان و همسر و سایرین درباره مسائل روزمره و تکراری است، حوصله فکر کردن درباره موضوعات جدی زندگی را ندارند، به غذا و پوشاک فرزندشان اهمیت زیادی می‌دهند، مسائل فکری فرزندان را فقط در درس و مدرسه خلاصه می‌کنند و...


اگر بپذیریم که یک فضای مساعد فرهنگی تا چه حد می‌تواند در رشد فکری کودکان موثر باشد، آنگاه باید به رفتارهای‌مان با تأمل بیشتری بنگریم. مادری که وقت زیادی را صرف تماشای تلویزیون می‌کند، هیچ یک از سریال‌های جدی و غیرجدی را از دست نمی‌دهد، با اشتیاق داستان‌های پیش پا افتاده و الکی فیلم‌ها و سریال‌ها را دنبال می‌کند و به توضیح و تفسیر آنها هم می‌پردازد، چه تأثیر مثبتی می‌تواند در سطح فکری خانواده بر جای بگذارد؟ این مادر چگونه می‌تواند از فرزندش انتظار داشته باشد که با شوق و رغبت درس‌هایش را بخواند؟


مادری که حوصله مطالعه ندارد و یا مطالعه‌اش شامل سوژه‌های غیرجدی است، چگونه می‌تواند توقع فرزندی کتاب خوان داشته باشد؟ مادری که تحصیلات سطح بالایی ندارد و برای ارتقای آن هم تلاشی نمی‌کند، چگونه می‌تواند به فرزندش توضیح دهد که درس خواندن مهم است؟ مادری که از شرایط فکری و اجتماعی زمانه اطلاعی ندارد و با افکار فرزندش فاصله دارد، چگونه می‌تواند او را درک کند؟ مادری که خورد و خوراک و پوشاک فرزندش، دغدغه‌ای جدی‌تر از رشد فکری اوست، چگونه می‌تواند به رشد فکری فرزندش کمک کند؟
عجیب است که پدرها و مادرها، خود با یادگیری غریبه‌اند و یا به نوعی از آن فرار می‌کنند، اما از فرزندان توقع دارند با حرص و ولع درس بخوانند و در امور تحصیلی، از همه پیشی بگیرند. خیلی از والدین حتی این زحمت را به خود نمی‌‌دهند که با شیوه‌های منطقی با درس و مدرسه فرزندان‌شان برخورد کنند. فقط بر آنچه خود بدان رسیده‌اند، اصرار می‌ورزند.
حضور یک فرزند با هوش و درس‌خوان در خانواده که از همان سال‌های اول تحصیل قابل تشخیص است، وظیفه والدین و به خصوص مادر را صد چندان می‌کند. متأسفانه مادران وظیفه خود را در این می‌بینند که بالای سر فرزندشان بایستند، تا او مشق‌هایش را بنویسد، از او درس بپرسند، دیکته بگویند و یا حتی بعضی از کارهای درسی فرزندشان را انجام دهند.
هدف و تمرکز همه این فعالیت‌ها- فرزند- است، اما این کارها تا چه زمانی می‌تواند موثر باشد؟ چند درصد از والدین از چنین روش‌هایی به نتایج موثر و ماندگاری می‌رسند؟
مادرانی که علاقه‌مند به پیشرفت مستمر و واقعی فرزندشان هستند، باید جهت قسمتی از فعالیت‌ها را به طرف خود برگردانند. مادران باید پا به پای فرزندان، پیش روند، اما نه در امور درسی، بلکه در رشد فکری و فرهنگی.

یک مادر منطقی، در وهله اول انتظار خودش را از خود بالا می‌برد و به آنچه دارد قانع نمی‌شود. او همه وقتش را به امور روزمره و خنثی اختصاص نمی‌‌دهد بلکه در تربیت فرزند، وقت‌هایش را به زمان‌هایی برای سرگرمی و زمان‌هایی برای ارتقای اندیشه تقسیم می‌کند.
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاه‌کلید خلاقیت کودکان در دست مادران است!

شاه‌کلید خلاقیت کودکان در دست مادران است!

"مامان... من با بقیه فرق دارم"
تا به حال به کلمه‌ی خلاقیت فکر کرده‌اید؟ چقدر دوست دارید فرزند خلاقی داشته باشید. یک سوال دیگر اصلا (خلاقیت) چه طوری است؟ در ادبیات کلمه‌ی «خلاقیت» به معنی بوجود آوردن پدیده‌ای نو و جدید است، اما در علم روانشناسی کودک؛ خلاقیت یعنی منحصر به فرد بودن و منحصر به فرد عمل کردن.
یعنی مشکلات را با راه‌حل خود و نه دیگران حل کردن و با مشکلات زندگی برخورد ویژه‌ای داشتن.


خلاقیت یعنی چه؟
خلاقیت، علاقه داشتن به کارهای هنری یا موسیقی نیست. فرزند شما می‌تواند به گونه‌ای استثنایی خلاق باشد و به هر کاری که حقیقتا مورد علاقه و توجه اوست، بپردازد. خلاقیت تنها انجام کارهای نامتعارف یا بزرگ نیست گاهی درست کردن یک سالاد یا غذای جدید، تعمیر یک دوچرخه، ابداع نوع جدیدی از یک بازی، خلاقیتی بزرگ به شمار می‌رود و این درست همان چاله‌ای است که بسیاری از مادران جوان یا کم تجربه در آن گرفتار می‌شوند.


چه کودکانی خلاق می‌شوند؟
واقعیت این است که کودکانی که اجازه پیدا می‌کنند از قدرت و توانایی ویژه‌ی خود در هر زمینه‌ای کمک گرفته و از دیدگاه شخصی خود (و نه والدین) زندگی را تجربه کنند و به جنگ مشکلات رفته و برای مسائلشان راه‌حل پیدا کنند، در آینده رفتاری ابتکار آمیز و سازنده خواهند داشت. دقت کنید که مخالف کلمه‌ خلاقیت، کندی یا کم تحرکی نیست، بلکه مخالف کلمه خلاقیت، همنوایی یا به نوعی انعطاف‌پذیری است. والدین زمانی روحیه خلاقیت را در کودکانشان تضعیف می‌کنند که از آن‌ها می‌خواهند آن طور که همه رفتار می‌کنند، رفتار کنند. بدین معنی که چارچوب مشخصی را برایشان تعریف کرده و به آن‌ها توصیه می‌کنیم پا از آن فراتر نگذارند و به جای آن که راه و روش ویژه‌ی خود را دنبال کنند از افراد بزرگتر از خود تقلید کرده و کلیشه‌ای عمل کنند.


اشکال از تربیت والدین است
نحوه‌ای که اکثر والدین فرزندانشان را تربیت می‌کنند، یکی است. بچه‌ها از ما که والدینشان هستیم می‌آموزند که همواره راه امن و بی‌خطر را در پیش گیرند و از خطر کردن و تجربه کردن بپرهیزند. ما به بچه‌هایمان یاد می‌دهیم که یک فرد خوب کسی است که خود را با دیگران همرنگ ساخته و طوطی‌وار رفتار کند. مانند دیگران فکر کند و با احتیاط قدم بردارد و به جای آن که آزادانه بیندیشد و فعالیت کند مراقب باید، نباید‌های تعریف شده‌ی ما و جامعه باشد. ارل نایتینگل معتقد است چنین کودکانی هرگز تبدیل به افرادی خلاق و موفق نخواهند شد زیرا خلاقیت و موفقیت از آن کودکانی است که تشویق می‌شوند از قدرت خلاقانه‌ی ذاتی خود استفاده کرده و زندگی را از زاویه‌ی نگاه خودشان تجربه کنند. کودکان خلاق اجازه دارند همواره خودشان باشند نه آن که طوطی‌وار از رفتار کودکان دیگر و یا بزرگترها تقلید کنند. این کودکان آموخته‌اند که اگر بخواهند همرنگ جماعت شوند هرگز نمی‌توانند ابتکار عملی از خود نشان دهند. این کودکان فرزند والدینی هستند که معنای خلاقیت را به درستی دریافته‌اند. والدینی که می‌دانند هر کودکی که متولد می‌شود می‌تواند کودکی خلاق باشد اگر در چارچوب تعریف شده‌ ما به عنوان والدین اسیر نشود و اجازه داشته باشد آزادی فکر و عمل داشته باشد. در واقع محیط تربیتی که کودک در آن متولد می‌شود تعیین کننده پاسخ این سوال خواهد بود که آیا کودک، فرد خلاقی هست یا نه؟ و اگر کودکی خلاق نیست، مشکل را باید در محیط تربیتی و شیوه‌ تربیت والدینش جستجو کرد.


5 سالگی زمان خوبی است
کودکان زیر ۵ سال به خاطر شیطنت‌هایی که انجام می‌دهند، نمی‌توانند توجه و تمرکز کافی برای بروز خلاقیت داشته باشند. بهتر است بگوییم که روانشناسان کودک اعتقاد دارند، رشد خلاقیت در بیشتر کودکان از ۵ سالگی به بعد آغاز می‌شود اما در اطراف خود کودکانی را هم دیده‌ایم که از ۲ سالگی کارهای خلاقانه انجام می‌دهند و همیشه نسبت به همسن و سال‌های خود خلاق‌تر بوده‌اند. اگر کودک شما استثنایی نباشد، بهترین زمان برای پرروش خلاقیت در کودک‌تان از ۵ سالگی به بعد است که باید روش‌های مختلفی را برای پرورش فکر کودک‌تان به کار بگیرید. خیلی از خانواده هستند که فکر می‌کنند برای اینکه کودکی خلاق داشته باشند، باید هزینه‌های زیادی انجام بدهند و به دلیل مشکلات اقتصادی از توجه کافی به خلاقیت کودک خود صرف‌نظر می‌کنند. اما بهتر است این والدین بدانند که نیازی به سرمایه‌گذاری نیست و فقط لازم است کودک‌تان را دنیای اطرافش آشنا کنید. او باید درباره وسایل و اجسام موجود در محیط پیرامون خود اطلاعات کافی داشته باشد. برای پرورش فکر و خلاقیت کودکتان فقط کافی است که اجازه دهید کودک‌تان با رعایت نکات ایمنی با وسایلی که کنجکاوی‌اش را تحریک کرده است، سر و کله بزند. بهتر است وقتی وسیله‌ای را در اخیتار او قرار می‌دهید، روش کار با آن را هم برایش توضیح دهید.
 
بالا