[کارگاه های هنری] - گارگاه هنرهای سنتی ِایران و جهان

tahmine joon

عضو جدید
عزیزم مممممممممنووووووووووون خیلی قشنگن خیلی مرسییییییییییییییییییییییی:smile:
 

daneshjoo1368

عضو جدید
عزیزم مممممممممنووووووووووون خیلی قشنگن خیلی مرسییییییییییییییییییییییی:smile:
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینارو میبینم دلم میسوزه ..واقعا من هیچی نشدم..به به به این هنر
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از پیدایش آیینه تا هنر آیینه کاری

از پیدایش آیینه تا هنر آیینه کاری



اولین آیینه‌های شیشه‌ای عبارت بودند از صفحه‌ای شیشه‌ای که پشت آن با ورقه نازکی از سرب اندوده شده بود.

در قرون وسطی آیینه‌های فولادی که صیقلی‌تر و شفاف‌تر از انواع مسی، مفرغ و برنزی آن بود رواج فراوان یافت و قرن‌ها مورد استفاده قرار گرفت، تا اینکه ناگهان تحولی پیش آمد و کاربرد شیشه در ساخت آیینه کشف شد.

ظاهراً این تکنیک اختراع اروپائیان نیست و باید زادگاه آن را در چین، هند و یا به احتمال قوی در خاورمیانه جستجو کرد.

در قرن دوازدهم علوم و صنایع در سرزمین‌های پهناور اسلامی به اوج ترقی رسیده بود که از آن جمله می‌توان به اخترشناسی، پزشکی، ریاضیات، کاغذسازی، شیشه‌گری و بلورسازی اشاره کرد.

بنابراین اختراع آیینه شیشه‌ای می‌تواند ابتدا در همین منطقه صورت گرفته و سپس به اروپا راه یافته باشد.

در قرون بعد آیینه‌سازی، شیشه‌گری و بلورسازی به‌تدریج به مراحل تولید صنعتی دست یافتند و کارگاه‌های کوچک ساخت آن‌ها به کارخانه‌های بزرگ مبدل شدند.

در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی، کارگاه‌ها و کارخانه‌های متعددی برای ساخت انواع آیینه و شیشه و اشیاء بلورین در ونیز به ‌وجود آمد و صنعتگران چیره‌دست این شهر، با نوآوری‌ها و ابتکارات جالبی که در این زمینه از خود نشان دادند، شهرتی در سراسر اروپا به‌هم زدند.

آیینه‌کاری
هنر آیینه‌کاری یکی از زیباترین هنرهای سنتی ایران است که عمدتاً در تزیینات داخلی بناهای تاریخی به ویژه اماکن متبرکه کاربرد دارد.

اجرای طرح‌های منظم و نقش‌های متنوع به وسیله قطعات کوچک و بزرگ آیینه برای تزیین سطوح داخلی بنا را هنر آیینه‌کاری می‌گویند.

در این رشته هنری، هنرمند آیینه کار با استفاده از شیشه و برش آن به اشکال متنوع، فضایی درخشان و زیبا در بناها می‌آفریند که از بازتاب نور در قطعات بی‌شمار آیینه تشعشع، درخشش و زیبایی در تزیینات بناها ایجاد می‌شود و پوششی بسیار مناسب و زیبا برای تزیین بنا از نظر استحکام و دوام است.

آب و آیینه در فرهنگ ایرانیان همواره به شکل دو نماد پاکی و روشنایی، راستگویی و صفا مورد توجه بوده و احتمالاً به کارگیری آیینه در تزیینات معماری برگرفته از همین فرهنگ است. اما بهره گیری از قطعات آیینه و هنر آیینه کاری به صورت کنونی ریشه‌‌های اقتصادی نیز دارد.

بدین معنی که بخشی از آیینه‌هایی که از سده ۱۰هجری قمری به صورت یکی از اقلام وارداتی از اروپا به ویژه از ونیز به ایران آورده می‌شد به هنگام جابه‌جایی در راه می‌شکست.

هنرمندان ایرانی برای بهره‌گیری از قطعات شکسته راهی ابتکاری یافتند و از آنها برای آیینه کاری استفاده کردند و آیینه‌کاری ظاهراً با کاربرد آنها آغاز شد. آیینه‌کاری در آغاز با نصب جام‌های یک پارچه آیینه بر بدنه بنا شروع شد. نه تنها درون بنا بلکه دیوارهای ستوندار عصر صفوی نیز با آیینه‌های بزرگ تزیین شد.

ابزار و مواد کار آیینه کاری
مصالح و مواد مورد استفاده در هنر آیینه کاری عبارتند از: آیینه، چسب یا بُنکس (در اصطلاح چسب چوب را گویند)، سریش و گچ نرم. ابزارهایی که در هنر آیینه‌کاری استفاده می‌شوند عبارتند از: قلم طراحی، خط کش چوبی برای خط اندازی روی شیشه، میز زیر دست، الماس آیینه بر و تنها ابزاری که در نصب آن به کار برده می‌شود کاردک است .

شیوه اجرای کار در آیینه کاری
این گونه است که نخست، طرح مورد نظر توسط طراح، معمار یا شخص آیینه کار آماده می‌شود سپس کاغذ طراحی شده را سوزنی می‌کنند و برسطح کار می‌گذارند و روی آن گرده زنی می‌کنند.

پس از آن از روی طرحی که به وسیله گرده بر دیوار منتقل شده، هنر آیینه کاری را به وسیله چسباندن قطعات آیینه روی دیوار با گچ و سریش به انجام می‌رسانند.

در سطوح آیینه کاری زمینه کار دارای نقوش یا خطوط برجسته یا فرورفته است زمینه کار توسط یک فرد گچ‌بر مشابه طرح آیینه کاری آماده شده، سپس قطعات آیینه به وسیله آیینه بر یا آیینه کار در اندازه و اشکال مورد نظر با الگویی مقوایی برش داده شده (بدون انکه آنها را از هم جدا سازند) آماده می‌شود.

آنگاه آیینه چسبان به وسیله خمیری که مرکب از گچ و سریش است قطعات آیینه را براساس طرح به وسیله فشار آوردن دست به محل برش آن‌ها روی گچ کشته بر سطح کار می‌چسباند و با فشار دست برجستگی و فرورفتگی مورد نظر را ایجاد می‌کند، سپس نقوش دلخواه و مورد نظر را پدیدار می‌سازد در خاتمه آیینه پاک کن سطح کار را پاک کرده، براق می‌کند.

اجرای طرح روی کاغذ پس از تشخیص ابعاد و تقسیم‌بندی گره محاسبه می‌شود سپس هر گره را در خود خرد کرده و به وسیله آیینه‌های حمیل یک سانتیمتری که در اطراف نقش گره چسبانده می‌شود، گره اصلی نمایان می‌شود.

در داخل لقاط گره نقوش ویژه طراحی شده مثل نقوش اسلیمی، گل و برگ و پرنده و غیره را اجرا می‌کنند و افزون بر آن قسمت آیینه‌بری به وسیله آیینه‌های رنگی و برش آیینه به صورت محدب که به نام کُپ بری (آیینه محدب) معروف است، طرح لازم را آماده کرده و به عنوان مثال در طرح درخت انگور الوان، سیاه و یاقوتی که هم رنگ و هم ابعاد آن مشخص است، شبیه اصل درخت طراحی می‌کنند و آیینه محدب را بر اساس طرح آماده با گچ بر سطح کار می‌چسبانند.

سپس لایه گچ نرم در قطر حدود سه میلی‌متر بر آخرین سطح بر جسته مالیده می‌شود و پس از آن شیشه‌های محدب ساخته شده را خرد کرده و با انواع آیینه‌های رنگی به کار می‌برند.

در مورد طرح‌های گیاهی و اسلیمی و قواره سازی، مانند معرق‌کاری برای تمام نقوش، الگو تهیه کرده و پس از برش آیینه با الماس، به کمک سنگ، لبه‌های آن را گرد می‌کنند.

ضخامت مطلوب آیینه برای آیینه‌کاری یک میلی‌متر است، اما تا ضخامت دو میلی‌متر یا بیشتر نیز به کار برده شده است. از آنجا که واردات آیینه، گران قیمت و شکننده بود، استادکاران ایرانی از مدت‌ها پیش به ساخت آیینه‌های قلع و سیمابی می‌پرداختند.

بعدها جیوه دادن آیینه تغییر کرد و آب مقطر و نیترات دراژن ه کار بردند. این آیینه چندان که باید شفاف نبود، از این رو در عمده آستانه‌ها و اماکن متبرکه آیینه‌های بلژیکی به کار برده شده است.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سفالگـري پـيش از اسلام

سفالگـري پـيش از اسلام

در شش هزار سال پيش ازميلاد اولين نشانه پيدايش کوره پخت، درصنعت سفال ديده می شود و در سه هزار و پانصد سال پيش از ميلاد چرخ سفالگری ساده ای که با دست حرکت می کرد ساخته شد. پيدايش چرخ سفالگری تحوّل بزرگی را در ين صنعت بوجود آورد.

از آغاز نيمه سده گـذشته باستان شناسان تعـداد زيادي ظروف سفالي و اشياء ديگـر در منطقه اي از مشرق ايران تا عراق و از قـفـقاز با دره سند را از زير خاک بـيـرون آوردند. سفالهـاي پـيش از تاريخ که در اين مـنطقه وسيع يافت شده در شيوه و سبک ساختـن تـقـريـبا با مخـتصر تـغـيـير يکـنواخت و در سطح فـني بطرز اعـجاب انگـيزي پـيـشرفـته است. نخستين نمونه هاي آن از شوش در ايلام که اولين سکونت گـاه ايرانيان در پاي فلات ايران بود بـدست آمد. سـفالهـاي شوش نه تـنهـا مربوط به خود شوش است بلکه سفالينه هـايي که از تـپه موسيان در 160 کيلومتري شوش و از سومر و تـل حلف در عراق و از شمال غربي هـندوستان و بلوچستان، يا از فلات ايران در تـپه گـيان و تـپه حصار و تورنگ تـپه و سيلک، يا در قسمت شرق تا آنائـو که امروز در تـرکستان روسيه است جزو طبقه سفالهاي شوش ناميده مي شود. سفالهـايي که بـنام شوش اول معـروف است مـتعـلق به زماني است که از 3500 تا در حدود 2500 پـيش از ميلاد مسيح مي باشد. در اينجا بايد متـذکـر شد که مردماني با تـمدن نوسنگـي نيز در ايالت کانسوي چـين پـيدا شدند و ظروف سفالي آنهـا ويـژگـيهـايي هـمانـند ظروف سفالي شوش از لحاظ روش و فن توليد دارد.


کهـنـترين ظرفي که در ايران يافت شده است، ظرف سياه دود آلوديست که هـمانـند قـديمي تـرين ظروف سفالي است کهن در جاهـاي ديگـر پـيـدا شده است. نخـستيـن ظرفـهـاي سفالي که با روش کربن 14 تاريخ آن بـدست آمده و متعـلق به هـزارهً چـهـارم پـيش از ميـلاد مسيح است در بـين النهـرين يافت شده است. کهـنـتـرين سفالي که در ايران يافت شده مـتعـلق به هـمان دوره است. اين ظرف دست ساز نسبتـاً ابتدايي به دنـبال خود ظرفي سرخ با لکـه هاي سـيـاه نـاشي از پـخـت ناقـص داشـت. پـيـشرفت فـني در حرفه کوزه گري سبب بوجود آمدن سبک جـديـدي شد، اين سبک با تـغـيـيرات و وقـفـه هايي که داشت بـيش از 2000 سال در بعـضي از مناطق فلات ايران دوام کرد.

معـروفـتـرين پـيـشرفـتهاي فـني در رشته سفالينه سازي از اين قـرار است:

1 - بـدنه اي از خاک رس ظريف که بدون تـرديد آبـديـده شده است. اين ظرف در کوره پـخـته مي شد و رنگ آن ليموئي، کرم، زرد، صورتي يا گـاهـي اوقات سرخ تـيـره بود. تـيـغـه هاي کـرم يا ليمويي رنگ که پـيـدا شده است نشان مي دهـد که پـخـت آن در اتـمسفـر احـيا کـنـنده اي انجام شده است.

2 - تمام ظروف داراي ضخامت يکـنواخت است، آنهـايي که بـلنـديـشان بـيش از 10 سانـتـيمتر بود 0.3 سانـتيمتر ضخامت داشتـند و بزرگـترين آنها که پـيـدا شده است 30 سانتي متر ارتـفاع و 0.95 سانتي متر ضخامت داشت.

3 - گـردي کامل و بعـضي عـلاماتي که در موقع چرخ دادن آن بـدست آمده نشان مي دهـد که لااقـل در آنروز چرخ کوزه گـري با سرعـت کم که پـيـش درآمد چرخـهـاي فعـلي کوزه گـري است به کار برده مي شده است.

4 - تمام ظروف پـيدا شده در دوغ آب خاک رس بـسـيار نـرمي فـرو برده شده بود که سطح آنهـا را اينـقـدر صاف کرده است.

5 - يک ماده رنگي که از گـرد اسيد آهـن آبـدار و اکسيد منگـنـز ساخته شده بود درآميخـتهً فوق به کـار بـرده مي شد. در پـخـت دوم اين رنگـهـا سياه و قهـوه اي سير مي شد.

6 - پـيش از پـايان هـزاره چـهـارم قـبـل از ميـلاد چرخ کـندر و کوزه گـري بصورت چرخ تـند امروزي درآمد. لااقـل اين موضوع در مورد سفالهـايي که سيلک در مرکـز ايران تـپـه حصار در شمال شرقي ايران پـيدا شده است، صدق مي کـند.

7 - تـقـريـباً در هـمان زمان نوعـي از کوره در ايران بوجود آمد که آتـشخـانه آن در زير محـل سفالهـا بود و يک در آجري آنهـا را از هـم جـدا مي کرد، کوره ها بايد از اين نوع باشـند. تا نظارت و بـررسي اتـمسفـر لازم براي توليد رنگـهـاي کرم و نخودي عـملي باشد. اين نوع کوره هـا هـنوز در سراسر کـشور از طرف کوزه گـران و آجرپـزان به کار برده مي شود و هـنوز هـم رنگ نخودي را براي آجر تـرجـيح مي دهـند.

8 - سفالهـاي قالبي در تـپه حصار و تـل باکـون در جـنوب ايران پـيـدا شده است. در قـسمتهـاي مخـتـلف کشور قالبهـاي گـلي پخـته شده براي توليد زياد مجسمه هاي متعـلق به سالهـاي 2500 تا 1750 قـبل از مسيح بدست آمده است.

9 - سفالينه هاي خاکستري رنگ با لعـاب سياه درخشان ابـتـدا در حدود 2000 پـيش از مسيح در تـپـه حصار و در سيلک بوجود آمد. اين سفالهـا که در کورهً احيا کـنـنده پـخـته شده اند، اولين نوع سفالسازي لعـابي است که از آن اطلاع داريم. اينجا بجاست يادآور شويم که لعـابکـاري سفال در قرون وسطي در کاشان مـتـداول گـرديد، و کاشان تـنـها چـند کيلومتر دورتر از سيلک است.

تـمام اين پـيـشرفـتهـاي فـني در مـدت کـوتاهـي سفالسازي را يکي از حـرفـه هاي سامان يافـته کـرد. و از آن تاريخ تا کـنون به هـمين نحـو باقـي مانده است. اما مهـارت و استادي کوزه گـران باستان تـنـهـا از نظر فـني نبوده است، زيـبايي اين فراورده هـا فوق العـاده است. به کار بردن رنگـيزه هاي اکسيدي با قـلم مـو با حرکات متـوالي کاملا مشهـود است. تـزئينات نقـش حـيوانات و نباتات را تـقـريـبا با طرح هـندسي دقيق نشان مي دهـد
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
معرفی و تاریخچه سفالگری

معرفی و تاریخچه سفالگری





در شش هزار سال پیش ازمیلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت، درصنعت سفال دیده می‌شود و در سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد چرخ سفالگری ساده ای که با دست حرکت می‌کرد ساخته شد. پیدایش چرخ سفالگری تحوّل بزرگی را در ین صنعت بوجود آورد.



از آغاز نیمه سده گـذشته باستان شناسان تعـداد زیادی ظروف سفالی و اشیاء دیگـر در منطقه ای از مشرق ایران تا عراق و از قـفـقاز با دره سند را از زیر خاک بـیـرون آوردند. سفالهـای پـیش از تاریخ که در این مـنطقه وسیع یافت شده در شیوه و سبک ساختـن تـقـریـبا با مخـتصر تـغـیـیر یکـنواخت و در سطح فـنی بطرز اعـجاب انگـیزی پـیـشرفـته است. نخستین نمونه های آن از شوش در ایلام که اولین سکونت گـاه ایرانیان در پای فلات ایران بود بـدست آمد. سـفالهـای شوش نه تـنهـا مربوط به خود شوش است بلکه سفالینه هـایی که از تـپه موسیان در 160 کیلومتری شوش و از سومر و تـل حلف در عراق و از شمال غربی هـندوستان و بلوچستان، یا از فلات ایران در تـپه گـیان و تـپه حصار و تورنگ تـپه و سیلک، یا در قسمت شرق تا آنائـو که امروز در تـرکستان روسیه است جزو طبقه سفالهای شوش نامیده می‌شود. سفالهـایی که بـنام شوش اول معـروف است مـتعـلق به زمانی است که از 3500 تا در حدود 2500 پـیش از میلاد مسیح می‌باشد. در اینجا باید متـذکـر شد که مردمانی با تـمدن نوسنگـی نیز در ایالت کانسوی چـین پـیدا شدند و ظروف سفالی آنهـا ویـژگـیهـایی هـمانـند ظروف سفالی شوش از لحاظ روش و فن تولید دارد.



سفال نقاشی شده سیلک

کهـنـترین ظرفی که در ایران یافت شده است، ظرف سیاه دود آلودیست که هـمانـند قـدیمی‌تـرین ظروف سفالی است کهن در جاهـای دیگـر پـیـدا شده است. نخـستیـن ظرفـهـای سفالی که با روش کربن 14 تاریخ آن بـدست آمده و متعـلق به هـزارهً چـهـارم پـیش از میـلاد مسیح است در بـین النهـرین یافت شده است. کهـنـتـرین سفالی که در ایران یافت شده مـتعـلق به هـمان دوره است. این ظرف دست ساز نسبتـاً ابتدایی به دنـبال خود ظرفی سرخ با لکـه های سـیـاه نـاشی از پـخـت ناقـص داشـت. پـیـشرفت فـنی در حرفه کوزه گری سبب بوجود آمدن سبک جـدیـدی شد، این سبک با تـغـیـیرات و وقـفـه هایی که داشت بـیش از 2000 سال در بعـضی از مناطق فلات ایران دوام کرد.
معـروفـتـرین پـیـشرفـتهای فـنی در رشته سفالینه سازی از این قـرار است :
1- بـدنه ای از خاک رس ظریف که بدون تـردید آبـدیـده شده است. این ظرف در کوره پـخـته می‌شد و رنگ آن لیموئی، کرم، زرد، صورتی یا گـاهـی اوقات سرخ تـیـره بود. تـیـغـه های کـرم یا لیمویی رنگ که پـیـدا شده است نشان می‌دهـد که پـخـت آن در اتـمسفـر احـیا کـنـنده ای انجام شده است.
2- تمام ظروف دارای ضخامت یکـنواخت است، آنهـایی که بـلنـدیـشان بـیش از 10 سانـتـیمتر بود 0.3 سانـتیمتر ضخامت داشتـند و بزرگـترین آنها که پـیـدا شده است 30 سانتی متر ارتـفاع و 0.95 سانتی متر ضخامت داشت.
3- گـردی کامل و بعـضی عـلاماتی که در موقع چرخ دادن آن بـدست آمده نشان می‌دهـد که لااقـل در آنروز چرخ کوزه گـری با سرعـت کم که پـیـش درآمد چرخـهـای فعـلی کوزه گـری است به کار برده می‌شده است.
4- تمام ظروف پـیدا شده در دوغ آب خاک رس بـسـیار نـرمی‌فـرو برده شده بود که سطح آنهـا را اینـقـدر صاف کرده است.
5- یک ماده رنگی که از گـرد اسید آهـن آبـدار و اکسید منگـنـز ساخته شده بود درآمیخـتهً فوق به کـار بـرده می‌شد. در پـخـت دوم این رنگـهـا سیاه و قهـوه ای سیر می‌شد.
6- پـیش از پـایان هـزاره چـهـارم قـبـل از میـلاد چرخ کـندر و کوزه گـری بصورت چرخ تـند امروزی درآمد. لااقـل این موضوع در مورد سفالهـایی که سیلک در مرکـز ایران تـپـه حصار در شمال شرقی ایران پـیدا شده است، صدق می‌کـند.
7- تـقـریـباً در هـمان زمان نوعـی از کوره در ایران بوجود آمد که آتـشخـانه آن در زیر محـل سفالهـا بود و یک در آجری آنهـا را از هـم جـدا می‌کرد، کوره ها باید از این نوع باشـند. تا نظارت و بـررسی اتـمسفـر لازم برای تولید رنگـهـای کرم و نخودی عـملی باشد. این نوع کوره هـا هـنوز در سراسر کـشور از طرف کوزه گـران و آجرپـزان به کار برده می‌شود و هـنوز هـم رنگ نخودی را برای آجر تـرجـیح می‌دهـند.
8- سفالهـای قالبی در تـپه حصار و تـل باکـون در جـنوب ایران پـیـدا شده است. در قـسمتهـای مخـتـلف کشور قالبهـای گـلی پخـته شده برای تولید زیاد مجسمه های متعـلق به سالهـای 2500 تا 1750 قـبل از مسیح بدست آمده است.
9- سفالینه های خاکستری رنگ با لعـاب سیاه درخشان ابـتـدا در حدود 2000 پـیش از مسیح در تـپـه حصار و در سیلک بوجود آمد. این سفالهـا که در کورهً احیا کـنـنده پـخـته شده اند، اولین نوع سفالسازی لعـابی است که از آن اطلاع داریم. اینجا بجاست یادآور شویم که لعـابکـاری سفال در قرون وسطی در کاشان مـتـداول گـردید، و کاشان تـنـها چـند کیلومتر دورتر از سیلک است.
تـمام این پـیـشرفـتهـای فـنی در مـدت کـوتاهـی سفالسازی را یکی از حـرفـه های سامان یافـته کـرد. و از آن تاریخ تا کـنون به هـمین نحـو باقـی مانده است. اما مهـارت و استادی کوزه گـران باستان تـنـهـا از نظر فـنی نبوده است، زیـبایی این فراورده هـا فوق العـاده است. به کار بردن رنگـیزه های اکسیدی با قـلم مـو با حرکات متـوالی کاملا مشهـود است. تـزئینات نقـش حـیوانات و نباتات را تـقـریـبا با طرح هـندسی دقیق نشان می‌دهـد.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نقوش سفال میبد بازتاب باورهای کویرنشینان

نقوش سفال میبد بازتاب باورهای کویرنشینان


سفالگری یکی از قدیمی‌ترین صنایعی است که زادگاه آن میهن کهنسال ما ایران است . شاید اولین صنعت ساخته دست بشر از خاک بوده است. قرائن موجود از آثار کشف شده گویای این حقیقت است که تاریخ سفالگری در ایران از هزاره هشتم پیش از میلاد آغاز شده است. مردمان آن دوران علاوه بر کشاورزی برای کارهای روزانه و مراسم مذهبی اشیاء گوناگونی را می‌ساختند که پس از قرن‌ها تکامل و کشف آتش به شکل سفال در آمد.

در 6 هزار سال پیش از میلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت در صنعت سفال دیده می‌شود. در 3هزار و 500 سال پیش از میلاد چرخ سفالگری ساده‌ای که آن را با دست می‌گرداندند، ساخته شد . پیدایش چرخ سفالگری تحول بزرگی را در این صنعت به وجود آورد.

با آغاز دوران اسلامی به علت روح سادگی و به دور از تجمل‌پرستی فرهنگ اسلامی و همچنین به دلایل اقتصادی به صنعت سفال سازی توجه بیشتری معطوف شد. بزرگترین و مهمترین موفقیتی که صنعتگران در این دوره کسب نموده‌اند کرده‌اند، ظروف ساده همه دارای خواص تزئینی ویژه‌ای است که از خصائص هنر و صنایع اسلامی به شمار می‌آمد.

گرچه نقوشی که روی این ظروف به کار برده می‌شود جنبه تزئینی آن‌ها اساسی است ولی برای سازندگان و کسانی که آنها را به کار می‌برند، بسیار بیش از تزیین اهمیت داشته است. هنرمندان با حفظ اصالت‌های بومی به حفظ و اشاعه این صنعت اصیل پرداخته و سعی بر این بوده است که با بالابردن کیفیت جنس و طرح‌ها و مصرفی کردن محصولات سفالین در سطح شهرها علاوه بر مصرف روستایی و بومی آن، گام های مفیدی برداشته شود.

وضعیت چند سال اخیر سفالگری

به دنبال سقوط قاجاریه و قطع نسبی و تدریجی روابط تجاری و سیاسی گذشته، گروهی از دست اندرکاران صنایع‌دستی به ویژه در مناطق روستایی به احیاء رشته‌های مختلف صنایع دست‌ساز و از جمله سفالگری روی آوردند و به پشتوانه عشق و علاقه‌ای که به کارشان داشتند و نیز با حمایت معاونت صنایع‌دستی ایران توانستند آب رفته‌ای را تا حدودی به جوی بازگردانند و به این هنر کاملاً نابوده شده هویتی تازه ببخشند.

هم اینک سفالگری یکی از برجسته‌ترین و معروف‌ترین تولیدات دست‌ساز ایران را تشکیل می‌دهد و علاوه بر ساخت کوزه‌های آبخوری، گلدان‌های سفالی و انواع دیگر وسایل مصرفی که صرفاً فاقد ارزش‌های هنری است و تهیه و تولید آنها تقریباً در اکثر مناطق روستایی و حتی بسیاری از مناطق شهری کشورمان رواج دارد، ساخت انواع محصولات مصرفی با ویژگی‌های هنری نیز در بسیاری از مناطق کشور رایج است و مناطقی نظیر لالجین (در استان همدان) روستای مندگناباد (در استان خراسان )، بخش میبد (در استان یزد)، بخش زنوز (در استان آذربایجان شرقی)، سیاهکل (در استان گیلان)، جویبار (در استان مازندران) و نیز شهرهای قم، تهران، تبریز، شهرضا، ساوه، کرج، استهبان، نطنز، اصفهان و ... جزء مراکز اصلی سفالگری ایران به شمار می‌آید و محصولات تولیدی سفالگران این مناطق، ضمن داشتن جنبه‌های قوی مصرفی در محل تولید و رفع قسمت اعظم احتیاجات محلی به تهران و دیگر شهرهای کشور فرستاده می‌شود و حتی سرامیک و سفال پاره‌ای از مناطق دارای جنبه صادراتی بوده و در بازارهای جهانی نیز از استقبال خوبی برخوردار است.

سفالگری در حال حاضر

سازمان صنایع‌دستی و سپس معاونت صنایع‌دستی ایران از بدو تأسیس خود کوشیده است با شناسایی مناطقی که کار سفالگری هنوز در آن وجود دارد، با حفظ اصالت‌های بومی، به توسعه و اشاعه این صنعت قدیمی بپردازد.

سعی بر این بوده است که با بالابردن کیفیت جنس و طرح سفال‌‌های مناطق مختلف کشور به مصرفی کردن محصولات سفالی در سطح شهرها (علاوه بر مصرف روستایی و بومی آن ) بپردازد و درقالب این سیاست از موفقیت قابل توجهی به صورت صادر کردن سفال ایران به خارج نیز برخوردار بوده است .

طرز کار سفال سازان ایران و همچنین ابزار کار آنان کم و بیش همانند است صنعتگران محلی که غالباً کار اصلیشان کشاورزی و سایر مشاغل روستایی است در اوقات فراغت خود به تولیدسفال می‌پردازند و معمولاً در فصل زمستان که وقت بیشتری دارند، خاک مصرفی سالانه خود را از معادن نزدیک استخراج می‌کنند. (باید خاطرنشان ساخت که خاک‌های معمولی ناخالصی‌هایی از قبیل ماسه، آهک و غیره دارند که برای ساختن سفال مناسب نیست.) سپس خاک‌های استخراج شده را در محلی نزدیک کارگاه انبار می‌کنند.

در استان یزد به ویژه شهرستان میبد هنر سفالگری و سرامیک سازی از گذشته‌های بسیار دور رایج بوده و هم اینک با سعی و کوشش دست اندرکاران این هنر و همکاری معاونت صنایع‌دستی یزد کارگاه‌های قدیمی و پراکنده به صورت مجتمعی فعال و تولیدکننده انواع گوناگون فرآورده سفالین و سرامیک درسطح استان به شمار می‌آید.

سفال سازان ابتدا خاک مورد مصرف را تهیه و چون خاک رس منطقه میبد از چسبندگی زیادی برخوردار است آن را به داخل حوضچه‌های موجود داخل کارگاه منتقل نمی‌کنند و مستقیماً آن را به وسیله پا ورز داده و سپس آماده برای چرخکاری می‌‌کنند.

در این مرحله گل را به اندازه‌های دلخواه گلوله می‌کنند که آن راچانه می‌نامند. معمولاً برای اشیاء بزرگتر از گل سفت تر و برای اشیاء کوچک تر از گل نرمتر استفاده می‌کنند.

در این منطقه سفالگری با خاک سفید نیز انجام می‌شود و پس از پختن سطح سفال آنرا با لایه‌ای از خاک سفید خالص‌تر که ترکیباتش در هر منطقه فرق می‌کند و به صورت دوغاب در می‌‌آید، می‌پوشانند و سپس با رنگ‌های متنوع آن را نقاشی می‌کنند و در نهایت تمام سطح سفال را با لعاب شفاف بی رنگی پوشانیده و می‌پزند.

نقوشی که روی سفال‌های میبد به چشم می‌خورد یکی تصویر خورشید است که در واقع از خورشید درخشان مناطق حاشیه کویر الهام گرفته شده و به صورت زن نقاشی می‌شود که اصطلاحاً «خورشید خانم» نامیده می‌شود و دیگر تصویر گل‌های تزئینی، ماهی و پرنده است که به نظر می‌رسد ماهی را به کنایه از آب نقش می‌زنند، که دراین منطقه اهمیت حیاتی دارد.

به عبارت دیگر نقوش این سفال‌ها بازتاب محیط زندگی و آرزوها و خواسته‌های پدید آورندگان آن است. این نقوش بیشتر با رنگ‌های آبی، سبز، زرد و خطوط ظریف سیاه نقاشی می‌شود و از اصالت و زیبایی خاصی برخوردار است.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سفال «كلپورگان» شاهكار دستان هنرمند زنان بلوچ

سفال «كلپورگان» شاهكار دستان هنرمند زنان بلوچ



«كلپوره» نام گیاهی با مصرف دارویی ویژه منطقه بلوچستان می‌باشد و كلپورگان روستایی است در 25 كیلومتری شهرستان سراوان و در 390 كیلومتری جنوب زاهدان.
شغل اكثریت مردم كشاورزی است و محصولات عبارتند از: خرما، مركبات و سبزیها. اما تنها مشخصه‌ای كه كلپورگان را از بقیه مناطق متمایز كرده سفالگری آن است كه شیوه ساخت آن با قدمتی حدود 4 تا 6 هزار سال قبل هنوز دست نخورده باقی مانده و تنها كارگاهی كه هنوز به شیوه بدوی فعال و پا برجا كارش را ادامه می‌دهد كارگاه سفال كلپورگان است.


در طول تاریخ هنر سفالگری متعلق به زنان بوده است زیرا مردان به شكار و یا كشاورزی می‌پرداختند و بنابر شواهد تاریخی زنان ابداع كنندگان هنر سفالگری بوده اند. آنچه سفالگری كلپورگان را از سایر نقاط متمایز نموده ویژگی‌های منحصر بفرد آن می‌باشد كه شامل موارد زیر است:
1ـ تمام امور ظریف توسط زنان انجام می‌گیرد و مردان فقط كارهایی مثل آماده كردن گل پختن سفال و... را انجام می‌دهند.
2 ـ برای تهیه سفال از چرخ سفالگری انجام نمی‌شود و تمام سفالینه‌ها با روشهای سنتی و بدیع و به كمك دست انجام می‌شود.
3 ـ در سفالینه‌ها لعاب به كار نمی‌رود.
4 ـ طرحها و نقشهای آن كاملا هندسی است و تداعی نقشهای باستانی را می‌نماید.
5 ـ طرحها و نقشهای آن معمولا شامل یك دایره توخالی یك دایره توپر و یك خط می‌باشد كه با هم تركیب یافته‌اند.
6 ـ ماده تزیین كننده آن رنگی است از سنگ تیتوك كه در آب حل می‌شود.


طرز تهیه سفال در كلپورگان
خاك از فاصله 2 تا 3 كیلومتری كارگاه یعنی معدن خاك رس مشكوتان تامین می‌شود. این خاك در قدیم توسط چهارپایان یا سبدهای مخصوص (كچو) به كارگاه حمل می‌شد اما امروز به وسیله بیل مكانیكی از زمین برداشته می‌شود و توسط كمپرسی به كارگاه حمل می‌شود.


تهیه گل رس
برای جداسازی ناخالصی از خاك ابتدا آن را سرند كرده و سپس آن را در حوضچه دوطبقه ای می‌ریزند و به آن آب اضافه می‌كنند (شستشوی خاك) و سپس خاك را داخل آب به هم می‌زنند تا ذرات خاك در آب به صورت معلق درآید. بعد دوغاب حاصل را از صافی و لوله به حوضچه دوم كه با اولی اختلاف سطح دارد و پایین‌تر است منتقل می‌كنند و برای اینكه ناخالصی‌ها از حوضچه اول به حوضچه دوم وارد نشوند معمولا داخل لوله مذكور چند توری تعبیه می‌كنند تا آخرین ذراتی كه در محلول باقی مانده جدا شوند.
دوغاب را در حوضچه دوم به مدت دو روز نگه می‌دارند تا آب آن بخار شود و بعد گل به دست آمده را با مقداری از همان خاك قبلی ورز می‌دهند تا آماده كار شود. در اصطلاح محلی مخلوط به دست آمده «‌هاجك» نام دارد و رنگ این مخلوط معمولا خاكستری متمایل به سبز روشن است. اما پس از پخت در كوره به رنگ نارنجی درمی‌آید. تا این مراحل از كار به عهده مردان می‌باشد اما مراحل دیگر كه نیاز به دقت و ظرافت دارد توسط زنان هنرمند كلپورگان با دست صورت می‌گیرد. شاید یكی از دلایلی كه زنان همان روش سنتی خود را نسبت به چرخ سفالگری ترجیح می‌دهند خاك منطقه باشد كه به راحتی انعطاف پذیر است و به علاوه دارای قدرت چسبندگی زیادی است.


تركیبات خاك كلپورگان
مواد تشكیل دهنده عبارتند از:
1 ـ اكسید سلیسم 70 ـ 50 درصد
2 ـ اكسید آلومینیوم 30 ـ 20 درصد
2 ـ4 درصد ) mgo + cuo (3 ـ اكسید مس + منیزیم
4 ـ اكسید پتاسیم و سدیم 1 ـ 3 درصد
5 ـ اكسید تیتانیم آهن دوظرفیتی 1 ـ 2 درصد
6 ـ مواد فرار 5 درصد
این خاك در ابتدا به رنگ خاكستری متمایل به سبز روشن دیده می‌شود. پس از خیس شدن گل آن به رنگ خاكستری مایل به سبز زیتونی درمی‌آید.


تكنیكهای ساخت
تكنیكهای ساخت سفال این منطقه همان روشهای چندهزار سال قبل می‌باشد و همین روش ابتدایی و بسیار ساده است كه هنر سفالگری كلپورگان را منحصر بفرد جلوه داده است. در منطقه بیشتر دو روش برای ساخت ظروف به كار می‌رود.


الف: روش پینچ، pinch
برای ساختن سفال با این شیوه از دیسك گردان و سینی كه به شكل بشقاب است استفاده می‌كنند و در اصطلاح محلی به «بونو» مشهور است. به این صورت كه ابتدا توده ای از گل ورز داده شده را بر روی «بونو» كه جنسش از سفال است و معمولا روی بونو پارچه ای برای نچسبیدن گل قرار داده شده می‌گذارند و حفره ای با انگشتان دست در میان آن ایجاد می‌كنند و سپس همراه با چرخش گل بر روی بونو حفره ایجاد شده توسط انگشتان دو دست را به تدریج گشاد می‌كنند. با این عمل دیواره ظرف نازك می‌شود. در حین انجام این عمل از تكه چوبی به طول حداكثر 20 سانتی متر استفاده می‌كنند و دیواره ظرف را به جهت‌های مختلف كه مناسب كار است هدایت می‌كنند. با این شیوه دیواره‌های ظرف در همه قسمتهای آن یكسان می‌شود. در اصطلاح محلی به این تكه چوب (گل موش) می‌گویند.


ب ) روش لوله ای یا فتیله ای (كویل)
در این روش ابتدا پارچه ای را روی بونو پهن كرده كف ظرف مورد نظر را از گل و روی پارچه قرار می‌دهند و برای ساختن فرم ظرف گل را به صورت لوله‌های موردنظر درست كرده پس از این مرحله ظرف‌ها را در معرض آفتاب قرار می‌دهند تا كاملا خشك شوند. این كار شاید چندین روز طول بكشد. پس از خشك شدن سفال آن را با سنگ مخصوصی (سائنوك) مالش و سطح خارجی آن را صیقل می‌دهند و بااین عمل سطح سفال خام برای نقاشی آماده می‌شود.


تزیین سفالینه‌ها
برای تزیین و نقاشی از سنگ «تیتوك» استفاده می‌كنند. این سنگ در منطقه تپه آچار در كهوران بخش زابلی یافت می‌شود و رنگ آن معمولا قهوه ای یا سیاه است. این سنگ نوعی سنگ منگنز است و رنگی كه از آن به دست می‌آید قهوه ای است. روش كار به این صورت است كه سنگ تیتوك را روی تخته سنگ بزرگی كه وسط آن كمی ‌گود است (وانك) می‌سایند و به صورت دوغاب درمی‌آورند.


تركیبات سنگ تیتوك
تركیبات شیمیایی این رنگ عبارتند از :
اكسید منگنز، سیلس، اكسیدآهن سه ظرفیتی
تركیب دارای 36 الی 39 درصد كوارتز 35 الی 36 درصد اكسید آهن و اكسیدهای دیگر و همچنین مقداری ناخالصی‌های دیگر كه محتوای بسیار زیاد آن باعث سیاه رنگ شدن به هنگام پخت می‌شود.


شیوه نقاشی
ابتدا یك قطعه كوچك از سنگ تیتوك را روی یك قطعه بزرگتر كه مقداری آب بر روی آن ریخته شده می‌سایند و با عمل سایش ذرات حاصل از آن به خوبی در آب حل می‌شود سپس به وسیله‌ی یك تكه چوب كوچك به اندازه چوب كبریت كه معمولا از جنس چوب درخت خرماست نقاشی‌ها روی سفال انجام می‌شود.


نقش‌ها و طرح‌ها
لازم به ذكر است كه تمام تولیدات سفالی پس از ساخت ده روز در معرض تابش آفتاب قرار می‌گیرد تا كاملا خشك شود. قبل از اینكه به كوره برود به وسیله رنگ تیتوك رنگ‌آمیزی می‌شود تا ظرف همراه با رنگ در یك زمان پخته شود.
چت محیلوك و گل نام برخی از نقشهای محلی است.

این نقشها اغلب از طرحهایی با ریشه‌های طبیعی تشكیل شده و بیسار ساده و تا حدی انتزاعی نقاشی شده اند. این نقشها نقطه نقطه و سنتی می‌باشند.
اكثر طرحها از 4 نوع نقش تشكیل شده اند.
1 ـ یك دایره توخالی
2 ـ یك دایره توپر
3 ـ یك خط میله ای
4 ـ یك نیم دایره
نقشهای گل زنجیره موج درخت خرما و... نه به صورت مكتوب در جایی نقش بسته‌اند كه سفالگران از روی آنها نقاشی كنند و نه از نقشهای سایر سفالها و یا دیگر صنایع دستی محلی اقتباس شده‌اند بلكه تمامی ‌طرحها ناشی تخیل زنان و دختران محلی است كه سینه به سینه به ایشان منتقل شده است.


شیوه پخت
پخت سفالینه‌ها به صورت سنتی انجام می‌شود. در گذشته پخت با هیزم انجام می‌شد. هنوز یك خانواده در كلپورگان به همین صورت عمل می‌كند. اما در كارگاه سازمان صنایع دستی دو كوره به صورت حفره ای بزرگ در دل دیوار ساخته شده و سوخت آن نفت است. در هر كوره ششصد سفالینه پخته می‌شود و بین 18 تا 22 ساعت در حرارت 950 درجه در كوره می‌ماند و 48 ساعت طول می‌كشد تا كورده سرد شود.
روش پخت سنتی با هیزم تا حدود 25 سال قبل در منطقه رواج داشت اما از سال 1354 با ساخت كوره جدید عمل پخت در كوره نفت سوز آغاز شد. دیوار كوره از آجر ملات آن از مخلوط خاك سفالگری و خاك رس معمولی است.


انواع تولیدات
1 ـ چلیم (قلیان): از سه قسمت تشكیل می‌شود 1 ـ ته چلیم 2 ـ بدنه چلیم 3 ـ سر چلیم.
ته چلیم: ظرفی گرد و صاف با لبه ای در حدود 2 الی 3 سانتیمتر می‌باشد.
بدنه چلیم: قسمت اصلی آن كه آب درون آن قرار می‌گیرد كه سوراخی جهت قرار گرفتن نی چلیم در آن تعبیه می‌شود.
سر چلیم: قسمتی كه درون آن تنباكو و زغال را قرار می‌دهند و بوسیله نی بلندی به چلیم وصل می‌شود.
2 ـ خمیردان: این وسیله برای تهیه خمیر جهت پخت نان ساخته می‌شود.
3 ـ آفتابه: برای وضو و طهارت ساخته می‌شود. شكل آن شبیه پارچ است و تنها فرق آن علاوه بر دسته لوله آن می‌باشد كه آب از آن خارج می‌شود.
4 ـ سوچكی (اسپند دودكن): ظرفی برای دود كردن اسپند.
5 ـ قندان
6 ـ زیرسیگاری.
7 ـ انواع بشقاب بزرگ و كوچك.
8 ـ لیوان
9 ـ قلك.


اهمیت سفال كلپورگان
شاید از نظر اقتصادی و تامین معاش تولید سفال سنتی كلپورگان در عصر جدید مقرون به صرفه نباشد و شاید بهتر باشد نیروی كار این بخش را در جاهایی به كار گیریم كه از نظر بهره وری و بازدهی نیروی انسانی مناسب‌تر است اما رها كردن این هنر غنی به معنای تخریب تمدنی 6 هزار ساله است. آنچه كه به این هنر اهمیت ویژه‌یی بخشیده عدم تغییر روشهای ساخت آن در طی یك دوره ای طولانی می‌باشد كه مطالعه ی جدی باستانشنسان و مورخان را می‌طلبد و می‌تواند تمدنهای اطراف و آداب و سنتها و آیین‌ها و نوع مراودات و تجارت با همسایگان را در سیمای سفال كلپورگان مشاهده كرد. به نظر می‌رسد از نظر اقتصادی باید به ابعاد توریستی آن بیشتر توجه شود و در حفظ و پاسداری از شیوه‌های تولید آن بیشتر كوشید.
اگرچه نمی‌توان سهم این كارگاه را در اشتغال اهالی كلپورگان نادیده گرفت اما با توجه به حقوق و دستمزد پایین از نظر اقتصادی نمی‌توان برای آن جایگاه مهمی ‌قائل شد. آمار نشان می‌دهد فروش سفال در سراوان نسبت به بقیه صنایع دستی بومی‌ در جایگاه پایین‌تری قرار دارد. چنانچه سفال كلپورگان در بازارهای جهانی و داخلی به صورت اصولی بازاریابی شود شاید بتوان به صورت یك منبع درآمد ارزی و اشتغالزا برای اهالی بومی ‌منطقه روی آن حساب كرد.

این هنر می‌تواند از چند جهت نسبت به سایر تولیدات مهمتر جلوه می‌كند:
1 ـ حفظ و پاسداری میراث چندین هزار ساله ی این مرز و بوم.
2 ـ معرفی اصولی برای استقبال كشورهای خارجی از این نوع سفال.
3 ـ عدم نیاز به سرمایه گذاری فراوان.
4 ـ عدم تخصیص هزینه برای تربیت نیروی كار.
5 ـ اشتغالزایی بسیار زیاد از نظر فعالیتهای تولیدی و نیز از نظر خدمات سیاحتی با توجه به امكانات محدود.
6 ـ عدم قابلیت رقابت دیگر كشورها; زیرا هنری است منحصر بفرد و تنها در این منطقه رواج دارد.


با توجه به این خصوصیات می‌توان نسبت به سیاستهای اتخاذ شده برای سفال كلپورگان تجدیدنظر كرد و با توجه بیشتر به ابعاد فرهنگی سنتی و توریستی و خدمات سیاحتی و درآمدزایی و نیز بعد تاریخی می‌توان بیشترین سرمایه گذاری را در زمینه سیاحتی كردن منطقه انجام داد تا برای سفال كلپورگان در اقتصاد منطقه همچنین در هنرهای سنتی و قدیمی ‌در ایران و جهان جایگاهی مناسب پیدا كرد و این میسر نخواهد شد مگر با توجه بیشتر نهادها و سازمانهای دولتی برای غنی كردن و حفظ و شناسایی آن از طریق نمایشگاه‌های داخلی و بین المللی. همچنین لازم به ذكر است كه تولید سفال در این منطقه مربوط به فصول خاصی از سال می‌باشد كه این روش می‌تواند از معایب تولید برای اشتغال به شمار آید.


پیشنهادات
برای شناسایی و معرفی سفال كلپورگان و برای ارتقا درآمدزایی آن و همچنین كاهش بیكاری منطقه و حفظ و پاسداشت این صنعت و هنر شاسته است نسبت به پیشنهادهای زیر كوشاتر عمل كنیم:
1 ـ تلاش برای جلب توجه زنان و دختران روستا به عنوان یك حرفه و منبع درآمد.
2 ـ انتشار كاتالوگ و بولتن مخصوص برای جلب سیاحان.
3 ـ ارتقا بخش خدمات برای سیاحان.
4 ـ تلاش برای توریستی كردن منطقه.
5 ـ معرفی كامل هنر به جهانیان از طریق سایت اینترنت.
6 ـ جلب نظر محافل جهانی برای حمایت و تبلیغ در مورد آن
7 ـ فراهم آوردن شرایط برای كسانی كه خواستار استفاده از خاك كلپورگان در سفالگری با این سبك هستند.
8 ـ ایجاد نمایشگاه‌های داخلی و خارجی برای معرفی شیوه‌های خاص تولید سفال در سراوان.
9 ـ آموزش روشهای ساخت سفال كلپورگان.
10 ـ حمایت از تولیدكنندگان برای فروش محصولاتشان.
11 ـ بازاریابی برای سفال كلپورگان.
12 ـ ایجاد فروشگاه‌های عرضه ی سفال كلپورگان و گسترش عرضه در داخل و خارج.
13 ـ جذب هنرمندان نقاش و مجسمه ساز و دیگر هنرمندان برای تجربه شیوه‌های تولید سفال در كلپورگان
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حکاکي

حکاکي

حکاکي را هنري ظريف بر روي آهن توصيف کرده اند، و اين هنر و صنعت هميشه در کشور ما به روشهاي سنتي انجام داده مي شود.

هنر حکاکي بر روي فلزات مختلف از قبيل مس، نقره، برنج، طلا و يا مخلوطي از طلا و فلزات ديگر قابل انجام دادن است. براي اين کار اول پشت فلزي را که مي خواهند حکاکي بر روي آن انجام دهند با قير مي پوشانند، اين کار باعث مي شود که از چين و چروک خوردن و موج برداشتن آن فلز که توسط چکش کاري بوجود مي آيد، جلوگيري شود. بعد از انجام قير پوشي، طرحي را که براي آن فلز انتخاب کرده اند بر روي آن فلز کشيده و بوسيله ابزار مخصوصي بنام "نيم بر" روي فلز را شروع به برداشتن مي کنند. در بعضي مواقع بسته به سليقه استادکار نقشها را بوسيله نقره و يا طلا تزئين ميکنند.


اين هم نمونه هايي از کارهاي حکاکي شده


















 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نگاهی بر سوزن دوزی در استان سمنان

نگاهی بر سوزن دوزی در استان سمنان


«سوزن دوزی هنر آراستن روئین پارچه‌های ساده با بهره گیری از نخ‌های الوان و با کمک سوزن و یا قلاب است.»
در دامنه ارتفاعات و دشت‌های استان سمنان شهرها و روستاهای بسیاری جای گرفته که به سکونت اقوام و گروه‌های مختلف قومی و زبانی اختصاص یافته است. یکی ازهنرهای رایج در این استان سوزن‌دوزی است که می‌توان آن را در تزیین اجزائ پوشاک سنتی زنان و مردان و دوخت‌هایی همچون سفره قند، پوشش سر تاقچه و انواع دیگر همچون کیسه‌های نگهداری پول، شانه سر، توتون و چُپُق مشاهده کرد.








سوزن دوزی بر روی البسه محلی
یکی از انواع سوزن دوزی‌های موجود در نقاط مختلف استان انجام هنر شُماره دوزی برروی پوشش زنان به جهت تزیین قسمت‌های مختلف البسه محلی ازجمله سر آستین، سرپوش و یا قسمت‌هایی از دامن و پیراهن است که بارزترین جلوه آن را می توان در پوشاک سنتی زنان مهدیشهر مشاهده کرد. نمونه دیگری از هنر سوزن دوزی بر روی تن پوش اهالی نقاطی چون خوارتوران، شهرمُجن و برخی نواحی حاشیه کویر خود نمایی می کند.
دراین نقاط برروی قسمت‌هایی از پیراهن بلند زنان (جامه) و یا نوار پایین دامن هنر سوزن دوزی با استفاده از نخ سیاه رنگ و سوزن انجام شده که برخی اهالی آن را «سیکsiyak» دوزی و برخی سوزن دوزی می نامند. سر پوش‌های تزیینی زنان از جمله کلاه‌های پارچه‌ای از دیگر موارد انجام هنر سوزن دوزی به لحاظ آراستگی بیشتر آن است که بعضا با هنرهایی چون سکه دوزی و غیره همراه می‌باشد. در مواردی نیز می‌توان هنر سوزن دوزی و نقش اشکال هندسی با نخ‌های الوان را برروی جوراب‌های پشمی نقش دار مشاهده کرد.
زنان ایل سنگسری برای انجام شماره دوزی ابتدا پارچه توری سفید رنگی را بر روی پارچه مورد نظر برای دوخت لباس با زدن چند کوک شُل متصل کرده سپس با سوزن و نخ‌های رنگی نقشه دلخواه را به صورت ذهنی و ضربدر در چهارخانه‌های پارچه تور مانند پیاده می‌کنند. پس از آماده شدن کار، تار و پودهای تور را از زمینه پارچه جدا کرده و بدین ترتیب نقش مورد نظر بر روی پارچه انداخته می شود. شماره دوزی غالباً از اشکال مختلف هندسی شکل می‌گیرد. این هنر امروزه در حال فراموشی است و برخی اجزاء پوشش سنتی زنان که به این هنر آراسته شده در مغازه‌های عتیقه فروشی به قیمت گزاف خرید و فروش می‌شود.
نمونه دیگری از هنر سوزن دوزی را می‌توان بر روی تن پوش‌های زنان نقاطی چون منطقۀ خوارتوران، شهر مُجن و برخی نواحی حاشیه کویر مشاهده کرد. در این نقاط بر روی قسمت‌هایی از پیراهن بلند زنان (جامه) همچون سرآستین، دور یقه و یا نوار پایین دامن هنر سوزن دوزی با استفاده از سوزن و نخ سیاه رنگ انجام شده که برخی اهالی آن را سیک دوزی (siyakdoozi) و برخی سوزن دوزی می‌گویند.
در روستاهای منطقه سر کویر دامغان هنوز هم نمونه‌هایی از سرپوش‌های سنتی زنان که به هنر سوزن دوزی آراسته گشته در میان البسه محلی مشاهده می‌شود. پاپوش‌های سنتی مردان همچون ساق پیچ (مُچ پیچ) که در اصطلاح محلی «پاتوه» نام دارد از دیگر اجزاء تزیین شده با هنر سوزن دوزی است که نمونه‌های آن غالباً درنقاط حاشیه کویر یافت می شود.
در منطقۀ خوارتوران واقع در جنوب شرقی شهرستان شاهرود نمونه‌های زیبایی از ساق پیچ‌هاومُچ پیچ‌های سوزن دوزی شده مردان مشاهده می‌شود. بدان جهت که در گذشته مردان به هنگام حضور در مجالس رسمی و یا عزیمت به شهر آن را به دور مچ پاودست خود می بستند.
بطور کلی انجام هنر شماره دوزی بر روی اجزاء مختلف پوشاک زنان و مردان در گذشته ای نه چندان دور رایج بوده و این امر غالباً در خصوص تزیین قسمت‌هایی از لباس رسمی (مهمانی) مورد نظر بوده است. استفاده از البسه محلی مزین به هنر شماره دوزی به هنگام شرکت در مجالس عروسی در میان زنان نقاطی چون مهدیشهر، خوارتوران، سطوه و دیگر مناطق رواج داشته که این امر موجبات تحسین مدعوین و تفاخر شخص را فراهم می آورد.

سوزن دوزی برروی پارچه‌های پوششی،کیسه‌های کوچک و ...
از دیگر موارد انجام این هنر می‌توان به سوزن دوزی بر روی جلد پارچه‌ای قرآن، سجاده نماز، کیسه‌های شانه، چُپق، توتون، پوشش‌های لب تاقچه، آینه، سفره‌های قند و غیره در نقاط مختلف استان اشاره کرد. این نمونه‌ها به جهت تزیین و آراستگی فضای منزل و وسایل شخصی افراد، با ذوق و سلیقه زنان هنرمند انجام می شده است. در مناطقی چون خوارتوران و بیارجمند (توابع شهرستان شاهرود)، مهدیشهر، منطقه سرکویر شهرستان دامغان و روستای کلاته رودبار می توان نمونه‌هایی از این نوع سوزن دوزی‌ها را مشاهده کرد.

سیاک دوزی
در روستای کلاته رودبار نوعی سوزن دوزی بر روی پارچه‌های سفید با نقوش گل و علامت ضربدر تحت عنوان سیاک دوزی متداول است. رنگ‌های بکار رفته در این نوع دوخت غالباً مشکی، نارنجی، سبز، بنفش، قهوه ای، سرخابی و زرد بوده، مشکی رنگ غالب طرح‌هاست. کاربرد این هنر درتزئین بُقچه، زیر انداز، رومیزی، کیسه قندجهیزیه عروس و. . . است.
گفتنی است که طرح نقوش سوزن دوزی‌های منطقه خوارتوران به سوزن دوزی بلوچ قرابت بیشتری داشته و دوخت‌های بکار رفته در آن غالباً ترکیبی از زنجیره دوزی، جٍناق دوزی، مزایف دوزی، بُخارا دوزی، چشمه دوزی، سَرو دوزی، زیکزاک، پاکلاغی، ستاره دوزی، شِلال و غیره است. شاید یکی از دلایل این امر سکونت اقوام بلوچ و سیستانی طی دهه‌های گذشته در این منطقه باشد.
این طرح‌ها با نخ‌های الوان بر روی پارچه‌های چیت، اطلسی و یا انواع دیگر اجرا شده و در مواردی نیز هنرمندان از پارچه‌های طرح دار برای این منظور بهره برده اند.
انواع سوزن دوزی‌های رایج در نقاط مختلف استان در طی دهه‌های اخیر رو به فراموشی نهاده و آثار به جای مانده میراثی گرانبها از نسل‌های گذشته به شمار می رود. از دلایل این امر می توان به ارزش ریالی نمونه‌های موجود از جمله اجزاء پوشاک سنتی زنان در نقاط مختلف اشاره کرد که در سال‌های اخیر به گونه غیر قابل تصوری رشد یافته است.
شایان ذکراست که اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری استان سمنان درهمین ارتباط اقدام به برپایی کلاس‌های آموزش رایگان سوزن دوزی درنقاط مختلف استان کرده است
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آنچه بر سوزندوزی‌های ایران در طول تاریخ گذشته است

آنچه بر سوزندوزی‌های ایران در طول تاریخ گذشته است



پوشش شاید نخستین چیزی نباشد که انسان به آن دست یافته اما مطمئناً حتی پیش از کشف آتش یکی از موثرترین ابزارها برای نگهداری بدن در مقابل بسیاری از عوامل طبیعی بوده است.

الیاف گیاهی، ریشه‌ها و پوست برخی از حیوانات ابتدایی‌ترین پوشاک انسان اولیه را تشکیل می‌داد و چون پوست نمی‌توانست در تمام فصول یا در موفقیت‌های آب و هوایی گرم مورد استفاده قرار گیرد، انسان خلاق دریافت که می‌تواند با چیدن پشم حیوانات و تبدیل آن به نخ و بافت آن استحکام بیشتری به تن پوش ساده خود بدهد، با کشف پنبه تحولی عظیم‌تر در پوشاک و ساختار اجتماعی و اقتصادی بشر بوجود آمده و پیامدهای تاریخی بسیاری پیش روی انسان قرار گرفت.

همچنان که تخم کرم ابریشم، هنر ابریشم‌کشی و ابریشم‌بافی در بوجود آوردن جنگ‌ها، پیروزی‌ها و باعث ایجاد بزرگترین راه تجارت شرق و غرب، شمال و جنوب کره خاکی (جاده ابریشم) شده است.

انسان در بستر تاریخ تکامل می‌یابد و تن پوش ساده او به شکلی طبقاتی با گرایش‌های اعتقادی دگرگون می‌شود صنعت و هنر پارچه بافی پوشاک او را از هزاره‌های قبل از میلاد متحول می‌سازد و با تنوع طلبی در مدل‌های مختلف پوشاک سعی در نشان دادن گرایش‌های ادبی و طایفه‌ای می‌کند.

با نگاه کردن به نقوش به کار برده شده در آن‌ها شناسنامه ملی و پوشاک آن‌ها مشخص بود. هنوز هم نقوش سوزن‌دوزی شده روی پوشاک آن‌ها نشانه وابستگی قومی آنان است که در گذشته این مطلب از اهمیت بسیاری برخوردار بود.

افراد هر قبیله با تعصب خاصی در حفظ و پاسداری ارزش‌های قبیله ای خود تلاش داشتند، از این رو با دوخت علایم و طرح‌هایی خاص روی پارچه با اشکال گوناگون دوختی (قلاب‌دوزی ، گلابتون دوزی، ابریشم دوزی، ملیله دوزی و شبکه دوزی) دست به ابتکاراتی می‌زدند.

هنر سوزن دوزی جزء معدود هنرهایی است که تاکنون هیچ اثر مکتوبی و مستقلی از گذشته به شکل، نوع و اهمیت آن نپرداخته گرچه با مطالعه دقیق آثار باز مانده در موزه‌ها و کتاب‌های منتشر شده در خارج از کشور پی به اهمیت و ضرورت حضو ر آن حتی در زندگی امروزی می بریم.

از آن زمان که استخوان تیز پرندگان و ماهی‌ها به عنوان سوزن به کار گرفته می‌شد تاکنون که سوزن‌ها با اشکال مختلف و کیفیتی بسیار خوب در دسترس است از سوزن دوزی به عنوان هنری تزئینی استفاده شده است.

در صحنه شکار گراز شاه لباسی در تن دارد که پارچه ء آن مزین به نقش سیمرغ در نشانه‌های دایره وار است. در لولان (منتهی الیه شرق ایران) چند تکه ملیله دوزی و قلابدوزی پیدا شده است که احتمالا می‌تواند متعلق به دوره اشکانیان باشد عصر ساسانی در نقش دیواره جانبی طاق بستان زیور تشریفاتی جامعه پادشاه که بر تخت نشسته درون شمهء مرکزی به روی قرصی از بلور مهر کنی شده و با انواع زردوزی و گل اندازهای تنگ هم تزئین فراوا ن یافته و جامعه‌ای ملتزمان و فیل سواران با نگاره‌های گیاهی و پرندگان دست دوزی شده است.

پس از ظهور اسلام در ایران رودوزی‌های سنتی ایران به حیات تاثیرگذار خود همچنان ادامه می‌داد، اگر چه تحولی شگرف در نقش‌ها و طرح‌های ایرانی پدید آمد اما ویژگی‌های ایرانی بودن خود را از دست نداد.

اعتقادات مذهبی هنرمندان در بعضی از نقاط پرهیز از شبیه سازی و همانند پردازی سبک جدیدی از پردازش طبیعت و محیط زندگی را به ارمغان آورد.

این نگرش در مناطق مختلف به گونه‌های کاملا متفاوت جلوه‌گری می‌کند. دوزندگان با علم به این مطلب که پوشاک نماد دلبستگی‌های خاص و گرایش‌های فکری هر شخص است سعی در انعکاس عقاید و تاثیرات آن داشتند.

رنگ‌ها در این رهگذر خود نشانی بود برای اعلام موجودیت و گرایش‌های فکری مختلف که در کنار دوخت‌ها معنا و هویتی جدید پیدا می‌کرد و در هر دوره‌ای از تاریخ ایران معنا و مفهومی خاص داشت.

ناگفته نماند که تأثیر فرهنگ و آداب پوششی ایرانیان، دست دوزی‌ها و ظرافت پارچه‌های ایرانی از همان ابتدای ورود تازیان به خاک ایران آنان را سخت مجذوب و مفتون خود ساخته بود.

از آنجایی‌ که پوشاک ایرانیان از عهد باستان تا آن زمان با ظرافت، زیبایی و تنوع بسیاری دست دوزی می‌شد. از انواع سوزن دوزی‌هایی که در آن دوره مرسوم بود گلابتون دوزی، نقده دوزی، قلابدوزی، ملیله‌دوزی، پولک‌دوزی، منجوق‌دوزی، مروارید‌ دوزی و شبکه‌دوزی را می‌توان نام برد.

پوشاک ایرانیان جزء بهترین تحفه‌هایی بود که در بین قبایل غیر ایرانی به عنوان هدیه یا ثروتی گرانبها رد و بدل می‌شد و حتی به همراه مردگان متمول دفن می شد تا شاهدان دفن پی به ثروت و اعتبار متوفی ببرند.

آوازه سوزن‌دوزی‌های ایران نه فقط اعراب بلکه یونان، روم و قسطنطنیه را نیز تحت‌الشعاع قرارداده بود، آنچنان که رقیبی برای پارچه‌ها و سوزن‌دوزی‌های آن زمان تلقی می شد تا آنجا که کلیسای روم استفاده از منسوجات ایرانی را ناروا اعلام کرد.

با مطالعه تحلیلی متون تاریخی در عرصه مبادلات کالاهای ایرانی از عهد هخامنشی تا صفویه پی می‌بریم که سوزن‌دوزی‌های ایرانی به عنوان گرانبهاترین کالا از ایران به مغرب زمین برده می‌شد.

وجود قطعات زیادی از این کالاها در مخازن سلطنتی و کلیساهای معروف جهان و موزه‌های بزرگ مبین این مدعاست که معمولا برای حفظ و نگاهداری برخی از اشیای گرانقیمت آنان را در پارچه‌های دست دوزی شده بسیار نفیس می‌پیچیدند و به لحاظ حفظ آن اشیاء پارچه‌ها نیز سالم مانده‌اند و می‌توانند مستندات خوبی برای شناساندن هنر سوزن دوزی‌ها ایرانی باشند.

اما آنچه امروز در دست ماست فقط بخشی اندک از آن هنر غنی است که در زمان خود بیانگر فرهنگ، هنر و قومیت ایرانیان بوده است آنچه پیش رو داریم و اگر تا همین حد هم آن را پاس نداریم نسل آینده ما از آن چیزی به یاد نخواهد داشت.
از سوزن دوزیهای که در نقاط مختلف کشور وجود دارد می‌توان امروز به 30 نوع از آن‌ها چون قلاب‌دوزی، پیله‌دوزی، گلابتون دوزی، ابریشم‌دوزی، سکه‌دوزی، ملیله‌دوزی، خوس دوزی، سرمه‌دوزی، خامه‌دوزی، پته‌دوزی، سنگ‌دوزی و قیطان‌دوزی اشاره کرد.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تجلی ذوق ایرانی در صنایع دستی

تجلی ذوق ایرانی در صنایع دستی



هنرمند ایرانی همواره با كارش هنریش به هنگام حك كردن نقشی بر سنگ یا فلزی و یا ترسیم نقش‌های هندسی و نمادین بر بافته‌ای و یا تراشیدن پیكره‌ای به هر حال مقصودی را بیان و رمز و رازی را آشكار ساخته است.
تسلط هنرمندان این سرزمین در ساختن و پرداختن آثار شگفت‌انگیز است. همواره تكنیك و روش‌های پیچیده در خدمت بیان معنای نقش‌های قرار گرفته بین تكنیك و احساس و بین شكل و عاطفه توازن برقرار شده است.
طرح‌های ایرانی كه در طی قرون و اعصار تجدید یافته‌اند، مهمترین ركن هنرهای تزیینی ایران را تشكیل می‌دهند. این طرح‌ها با كمی تفاوت در غالب هنرهای ایرانی مانند فلزكاری، كاشی‌سازی و سفالگری، حجاری، گچبری، تذهیب، مینیاتور، قالی‌بافی و دیگر شاخه‌های صنایع‌دستی ایران گاه به سادگی و گاه به تفصیل تكرار شده‌اند و سطح‌های مزین به طرح‌های انتزاعی و یا طرح‌های مجرد نباتات و گل‌ها با زیبایی هر چه تمامتر عرضه شده‌اند.
در صنایع‌دستی ایران، ذوق هنری و بردباری و وسواس هنرمندان ایرانی در ریزه‌كاری فنون هنری و نیز در انتخاب مواد اولیه، آزمودن روش‌های گوناگون را به همراه نقش‌های متنوع سبب شده است.
خط‌ های حیرت‌آور اسلیمی و ختائی، اشكال قوی هندسی، گل و برگ و پرنده و با مهارت بی‌مانندی نقش شده‌اند و عجیب‌تر اینكه در هر زمانی سبكی نو و زیبایی حیرت‌آور و شاعرانه‌ای یافته‌اند. هر چند شیوه‌ها و روش‌های قراردادی این فنون، كه برای انجام آنها مدت زیادی وقت صرف می‌شود، از زمان‌های بسیار قدیم به یادگار مانده است ولی زیبایی و ظرافت آنها بیشتر بستگی به چگونگی الهام‌گیری هنرمندان هر دوره دارد،اما آنچه به این دقت و ریزبینی عظمت بخشیده، خصایص روحی و معنوی است كه خلاقیت‌های هنری این ملت را چنین شكوفا كرده است، این نیروی اخلاقی شگرف و پایدار در طی قرن‌های متمادی هنرمندان ایرانی را تربیت كرده، الهام بخشیده و این تمدن عظیم بشری را راهبری كرده است.
دگرگونی‌های تاریخی هر قدر سخت و جانكاه است اما رشته سنت‌ها را در این سرزمین كهنه نگسسته است، هر چند وقفه‌هایی را به وجود آورده ولی روح كلی فرهنگ ایرانی در این مجموعه همواره پایدار مانده و بارزترین نمود آن در هنرهای دستی تجلی یافته است، در صنایع‌دستی ایران به نحوی اسرارآمیز تصویر یك زندگی نهفته است.
یك زندگی با شكل‌های بسیار توأم با شوق و زیبایی، هنر ایرانی بیش از هر چیز در اشیای مصرفی كاربرد دارد، از سفال و شیشه و فلز تا كتاب‌های مصور و ابزارهای علمی، همه به صورت اشیایی آشنا با زندگی عادی در می‌آیند و این یكی از درس‌های عمقیق است كه هنرمندان ایرانی به جانیان آموخته‌اند، ویژگی‌ بارز فرهنگ ایرانی استقلال فكری آن بوده است.
سنت‌های هر ملت مجموعه‌ای از آداب و رسوم و جنبه‌های معنوی است كه مبانی زندگی اجتماعی بر آنها استوار است و از مجموع این سنت‌هاست كه فرهنگ ساخته می‌شود و به واسطه فرهنگ ملت‌ها از یكدیگر متمایز می‌شوند.
یكی از پایه‌های استقلال فرهنگی و مقابله با هجوم فرهنگ‌های بیگانه، حفظ، احیا و معرفی هنرهای ملی در میان مردم هر كشور است كه به همان اندازه كه بر شخصیت مستقل هنری یك جامعه افزوده می‌شود، به همان اندازه اتحاد و همبستگی ملی در زمینه‌های فرهنگی استوارتر می‌گردد.
نمایشگاه‌های عرضه آثار هنری در حقیقت مانند پل ارتباطی میان گذشته و حال عمل می‌كنند و به‌صورت منبع بسیار غنی جهت بهبود و تكامل طرح‌ها، همواره با حفظ اصالت‌های بومی و نیز به‌عنوان عاملی برای جلوگیری از انحراف و انحطاط طرح‌ها و اشكال محسوب می‌شوند.
تمدن جدید در زندگی دوران معاصر تأثیری عمیق بر جای نهاده و اوضاع اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی را دگرگون كرده است.
شك نیست كه این تحول موجب دگرگونی‌هایی در زندگی هنرمندان ما و به تبع آن آثار هنری ایشان شده است در این حال تقلید صرف از گذشته هدف نیست، بلكه ارزش‌ها و افكار و ایده‌های هنرمندانه مورد توجه است.
به‌طور كلی باید بپذیریم كه هنرها با گذشت دوره‌های تاریخی دارای فراز و نشیب‌اند و از دوره‌ای به دوره دیگر دگرگونمی‌شوند از زوال برخی از این دستاوردهای زنده و دلپذیر افسوس می‌خوریم، اما همچنان می‌توان تداوم اشكال و نقش‌های گوناگون گیاهان و پرندگان و جانوران را روی گلیم و فرش‌ها و بافته‌ها و سفالینه‌های امروزی سراغ گرفت.
در ورای هر یك از این دست آفریده‌های دلنشین، روح بزرگ ملتی با درایت و با قوه پندار و ذوق شعر و بلندمنشی راستین فرمان می‌راند، این نسیمی است كه از سمت گذشتگان ما وزیدن گرفته و در جان‌های ما پراكنده شده است .پس آنچه را كه باقی مانده گرامی بداریم و در حفظ، اشاعه و احیای آن بكوشیم.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
صنایع دستی همدان

صنایع دستی همدان


سفال و سرامیك:

یكی از مهمترین رشته های صنایع دستی استان همدان سفال و سرامیك است كه دارای شهرت جهانی است. مركز اصلی تولید این رشته در شهر لالجین می‌باشد. قدمت تولید سفال و سرامیك در این منطقه به 700 سال پیش می‌رسد. وجود اساتید و هنرمندان برجسته در این دیار و تنوع در تولیدات این رشته بسیار است. بعنوان مثال تولید انواع ظروف مصرفی، ظروف تزئینی و آثار هنری، انواع تندیس، تولیدات سرامیك لعابدار، نقاشی شده و بدون نقاشی، خام پخت با نقاشی های زیر لعابی، تلفیق سفال با چرم، چوب، پارچه، گل، خرمهره و... كه این محصولات تولیدی در نزدیك به 700 كارگاه سفال و سرامیك شهر لالجین را بصورت نمایشگاهی زیبا و ویترینی ارزنده با عرضه در بیش از یكصد فروشگاه و نمایشگاه به نمایش در آورده است و اغلب محصولات تولیدی علاوه بر شهرستانهای استان بخصوص مركز استان در سراسر كشور و بخشی نیز به خارج از كشور صادر می‌گردد.

چرم:
یكی دیگر از مهمترین صنایع دستی استان همدان چرم می‌باشد. با توجه به اینكه دامپروری در استان همدان رواج دارد تولید چرم سنتی از قدمت و شهرت جهانی بر خوردار است. هم اكنون واحد های سراحی در شهر همدان و شهرك صنعتی ویان فعال می‌باشند كه تولیدات چرم در این واحد ها انجام می‌گیرد.

مصنوعات چرمی‌:
ساخت محصولات چرمی‌از چرم در كارگاه های دیگری توسط صنعتگران برجسته صورت می‌پذیرد كه شامل: انواع كیف، كمربند، كیف سامسونت، جا سوئیچی، قاب های مختلف، لباس و... می‌باشد. بیشترین كارگاههای تولید مصنوعات چرمی‌در شهرستان همدان می‌باشند، لیكن در شهرستانهای استان نیز كارگاههایی بصورت پراكنده در این زمینه فعال هستند.

منبت:
با توجه به موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی در شهرستانهای تویسركان، ملایر، نهاوند و همدان محل مناسبی برای رویش در ختان جنگلی، گردو، گلابی، زبان گنجشك و سایر درختان مورد مصرف می‌باشد. وجود استید مجرب و با سوابق طولانی در این شهرستان ها موجب شده است تا این رشته در استان از رونق خاصی برخوردار باشد. تولیدات كارگاههای منبت عبارتند از: ساخت انواع مبلمان استیل، كنسول، سرویس میز غذا خوری، سرویس خواب، بوفه و دهها مورد آثار هنری دیگر.

كنده كاری روی چوب:
یكی دیگر از رشته های هنری است كه به شكل بسیار بدیع وهنرندانه ای روی چوب صورت می‌گیرد. مركز تولیدات این رشته هنری عمدتا" در شهر همدان بوده كه در كشور كم نظیر است.

سنگ:
برخورداری استان از معادن سنگ های مختلف از جمله گرانیت، كوارتز، فلدسپا، میكا و...... در استان و همچنین وجود كارگاههای ساخت انواع تندیسهای سنگی، حكاكی بر روی سنگ، حجاری، تراش و مات كاری روی سنگ، تراش سنگها ی قیمتی و نیمه قیمتی همینطور آثار تاریخی بر جای مانده از پیشینیان چون گنج نامه، شیر سنگی و... كه می‌توان به عنوان پیشینه این هنر در استان از آنها یاد كرد.

گلیم:
از زیر اندازهای بسیار متنوع و زیباست كه معمولا" با الیاف پشم الوان بافته میشود. نقشه و طرح گلیم هر منطقه خاص آن منطقه می‌باشد. بطوریكه از روی بافت و نقشه گلیم می‌توان منطقه بافت آن را تعیین نمود. نقشه های گلیم در استان همدان (به شكل ساده و برجسته) عبارتند از: ضربدری، گل قندی، گل سبدی، گل لاله، اسلیمی، خرچنگی، زنگوله، دست دلبر و جناقی.
در اكثر روستاها و همچنین شهرهای استان گلیم بافی رواج دارد لیكن در حال حاضر بیشترین كارگاههای گلیم در شهر نهاوند فعل می‌باشند كه اكثر تولیدات آنها به خارج از كشور صادر می‌گردد

تابلو فرش:
بافت تابلوهای نفیس با طرحهایی از مناظر، تصویر شخصیتها، اماكن تاریخی، فرهنگی با استفاده از الیاف پشم مرغوب و ابریشم الوان توسط هنرمندان قالیباف كه در اكثر نقاط استان بخصوص شهرستانهی ملایر، همدان و كبودرآهنگ رواج دارد.
مروار بافی :
بافت انواع سبد های زیبا از چوب مروار كه بیشتر در شهرستان ملایر رواج دارد. چوب مروار در مزارع برخی از روستاها كشت می‌شود. نوع چوب مروار این مناطق از بهترین نوع، بدون شاخه های اضافی و گره می‌باشد. محصولات تولیدی شامل انواع سبد، گلدان، مبلمان، میز و صندلی و دهها نمونه دیگر است.

سبد بافی:
بافت انواع سبد برای ظروف و گلدانها كه بسیار ظریف با استفاده از ساقه گندم به شكل هنرمندانه ای صورت می‌پذیرد.

ساز سنتی:
ساخت انواع سازهای سنتی از قبیل سه تار، سنتور، دف و... از چوب های مخصوص به روش سنتی می‌باشد كه بیشترین كارگاهها در شهرستان همدان و تعدادی نیز در سایر شهرستانهای استان وجود دارد.

كاشی كتیبه (هفت رنگ):
این نوع كاشی كه به روش سنتی با طرحها و نقوش بسیار زیبا تولید می‌شود، برای دیوارها و بقاع متبركه، مساجد، اماكن زیارتی، سر درب ادارات، اماكن فرهنگی و... استفاده می‌شود. تولید این نوع كاشی در شهر همدان و لالجین رواج دارد.

منبت كاری روی چوب:
تابلو هایی از برش های بسیار ظریف از چوب انجام و سپس آیات قرآنی، شعر و... به خط نسخ، نستعلیق و شكسته با حاشیه هایی زیبا كنار هم قرار گرفته و تابلو هایی نفیس مشبك را تشكیل می‌دهند. این هنر در اكثر نقاط استان متداول است.

معرق چوب:
تولیدات این هنر از كنار هم قرار دادن برش های بسیار ظریف و نازك از انواع چوبهای تزئینی، صدف، عاج و... در قالب طرحها و تابلو های نقاشی مینیاتور بسیار نفیس در اغلب نقاط استان بخصوص ملایر، تویسركان، نهاوند و همدان رواج دارد و به وجود می‌آید.

مسگری:
ساخت انواع ظروف مسی با استفاده از ورقه های مسی و یا پوشش بدنه ظروف با آلیاژی از قلع و روی برای جلا وزیبایی كه تولیدات آن معمولا" شامل انواع دیگ، كاسه، بشقاب، ظروف آشپزخانه و... می‌باشد. كه در قدیم الایام بازار مسگرهای همدان یكی از بازارهای پر رونق و اصلی این رشته محسوبمی‌شد.

قلم زنی روی مس:
ایجاد طرحها و نقوش برجسته و فرو رفته در بدنه ظروف مسی با استفاده از ابزارهای بسیار ساده (قلم و چكش) صورت می‌پذیرد. این نوع صنایع دستی در حال حاضر توسط صنعتگران خبره بیشتر در شهر های ملایر و همدان تولید می‌شود.

سوزن دوزی سنتی:
دوخت انواع طرحها و نقوش سنتی بر روی پارچه های ساده، ترمه و مخمل و... با نخهای ابریشمی‌رنگی و اجرای دوخت های ساقه دوزی، پته دوزی، برداری دوزی، پیله دوزی، آینه دوزی، سرمه دوزی، سكه دوزی، چشمه دوزی و... كه در اكثر نقاط استان رواج دارد. بخصوص در شهرستانهی همدان وملایر چند شركت تعاونی كه اعضاء آن را اكثرا" بانوان تشكیل می‌دهد به تولید رودوزیهای سنتی مبادرت می‌ورزند.

طلا سازی:
ساخت انواع زیور آلات با استفاده از مفتولیهایی از جنس طلای زرد و سفید با عیار 18 كه تقریبا" در برخی از شهرستانهای استان رشته طلا سازی متداول است، لیكن كاگاههای طلا سازی همدان شهرت و قدمت خاصی برخوردار اند.

ملیله نقره:
ساخت انواع زیور آلات و ظروف زینتی با استفاده از مفتولهای نقره ای توسط صنعتگران این رشته كه در برخی از نقاط استان متداوال است.

انگشترسازی (زیور آلات نقره و طلا):
ساخت انواع ركاب انگشتر از جنس نقره و طلا به اشكال و طرحهای گوناگون در فرم ركاب كه معمولا" با نگین و سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی اعم از الماس، یاقوت، زمرد، یشم، فیروزه و عقیق مزین می‌ شود.

تذهیب:
اجرای طرح های سنتی، اسلیمی، ختایی بر روی كاغذ های رنگی، طلایی و نقره ای برای تزئین خطوط خوشنویسی شده تابلو های قرآنی، شعر و... و یا تزئین متون بكار می‌رود كه هنرمندان برجسته این رشته در اكثر نقاط استان به فعالیت مشغول هستند.

نقاشی ایرانی (مینیاتور):
طراحی نقوش مینیاتوری بر روی صفحه كاغذ و بدنه سفالی، گلدانها و كتیبه ها با ذوق هنری بسیار بالا توسط هنرمندان این رشته در اغلب نقاط استان بخصوص همدان صورت می‌پذیرد.

نقاشی روی سفال و سرامیك:
طراحی نقوش سنتی و مدرن بر روی بدنه سفالی و سرامیك كه به روش : نقاشی روی بدنه لعابی، نقاشی زیر لعابی، نقاشی های رنگ و روغن،نقاشی آب طلا صورت می‌پذیرد. كارگااههای نقاشی بیشتر در لالجین، همدان و بطور پراكنده تعدادی نیز در سایر شهرستانهای استان فعال هستند.

شیشه گری سنتی (آبگینه):
ساخت ظروف شیشه ای بی رنگ و الوان به روش سنتی (دمیدن هوا به دورن مواد مذاب شیشه). در گذشته ای نه چندان دور كارگاه های تولید ظروف شیشه ای در برخی از مناطق استان وجو داشتند لیكن فعالیت این رشته قدری كم رونق شده است.


طلا كاری روی شیشه:
طراحی نقوش سنتی، اسلیمی، ختایی و گل و بته با آب طلا بر روی بدنه ظروف شیشه ای سنتی (انواع گلاب پاش، شكلات خوری، لوستر، میوه خوری و... ) با ظرافت و زیبایی خاصی صورت می‌پذیرد. این هنرمندان عمدتا" در شهر های همدان، ملایر و لالجین فعال هستند.

تراش شیشه:
اجرای طرح های برجسته و فرو رفته و یا مات كاری سطح شیشه (سن بلاست) بر روی بدنه شیشه ای با استفاده از ابزار ساده و ایجاد اشكال مختلف و زیبا بر روی ظروف مصزفی و تزئینی شیشه ای همچون پارچ و لیوان، میوه خوری، شكلات خوری، لوستر و... صورت می‌پذیرد.

قاب سازی:
ساخت قاب های چوبی بسیار نفیس با اجرای طرحهای زیبا و سنتی به دو روش كنده كاری روی چوب (منبت) یا قالبی روی بدنه قاب انجام می‌گیرد. كارگاههای قاب سازی عمدتاگ در شهرستان رزن (روستای كاج)، همدان، ملایر و تویسركان فعال هستند.

گیوه بافی:
بافت پاپوش های سنتی از نخ پنبه ای و ابریشم بشكل كفش و صندل های زیبا با اجرای طرحها و نقوش جذاب صورت می‌گیرد. بافت گیوه اصولا" توسط هنرمندان پر حوصله در اكثر روستاها و شهرستانهای استان انجام می‌گیرد.

زنجیر سازی:
ساخت انواع زنجیر در سایز های مختلف با استفاده از مفتولهای فولادی، این رشته صنایع دستی در برخی از شهرستانهای استان رایج است.

چاقو سازی:
ساخت وسائل فلزی (به شكل سنتی) مانند چاقو، قند شكن، كارد، قلم تراش، و... از ورقه های فولادی و تزئین دسته چاقو با صدف، چوب یا شاخ گوزن و پوشش بدنه فلزی با لایه ای از جنس كرم. این رشته در همدان و برخی از شهرستانهای استان انجام می‌گیرد.

صنایع دستی تلفیقی:
این نوع صنایع دستی انواع گوناگون دارد كه عبارتند از : تلفیق چرم و سفال، چرم و چوب، سفال و مروار، شیشه و طلا كوبی و نقره كوبی، سفال و گل، سفال و سوزن دوزی روی چرم، گلیم و چرم، جاجیم و چرم، و... كه در اكثر نقاط استان به اشكال مختلف تولید می‌شود.

طلا كوبی و نقره كوبی:
ایجاد طرحهای سنتی بر روی ورقه های نقره ای و طلایی به شكل برجسته و نصب ورقه های منقوش بر روی بدنه های شیشه ای، چوبی و سرامیكی. كارگاه های طلا كوبی و نقره كوبی از جمله رشته های جدید می‌باشد.

مصنوعات فلزی (فرفوژه):
ساخت انواع وسایل منزل و تزئینات با استفاده از شكل دادن به مفتولهای فلزی. (مبل و صندلی، میز غذا خوری، سرویس خواب، جالباسی، لوستر و... ) این رشته در حال حاضر بسیار مورد توجه قرار گرفته و تولیدات آن نیز هر روز متنوع تر می‌شود
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
صنایع دستی چین

صنایع دستی چین



جمهوری خلق چین با وسعتی افزون بر ۷۶۰۰۰۰۰ كیلومتر، جمعیتی حدود ۱۲۳۰۰۰۰۰۰۰ نفر دارد و از حیث جمعیت در مقام نخست و از لحاظ وسعت نیز در زمره ممالك وسیع جهان قرار دارد.

چین كه در شرق آسیا قرار دارد، دارای ۵۶ ملیت مختلف است و ادیان گوناگونی چون اسلام، مسیحیت، تائوییسم، بودیسم و كنفوسیوس را در خود جای داده. آمار مسلمانان چین را بیش از ۳۰۰۰۰۰۰۰ نفر برآورد میكنند كه بیشتر آنها در ایالت سینگ كیانگ – تركستان شرقی – و... زندگی می‌كنند. گفتنی است كه بیش از ۸۰ درصد جمعیت چین در مناطق روستایی آن كشور ساكن اند. از سال ۱۹۷۹ میلادی كه جمهوری خلق چین درهای خود را به جهان خارج باز كرد، به سرعت در مسیر توسعه گام نهاد به طوری كه با تصویب قانون سرمایه گذاری خارجی با تضمین برگشت سود تا میزان ۱۰۰ درصد در سال ۱۹۸۶ میلادی موجب امضا ۸۴۰۰۰ قرارداد سرمایه گذاری مشترك با طرفهای خارجی طی سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ میلادی شد و طی سال ۱۹۹۲ میلادی حدود ۳۰ میلیارد دلار سرمایه‌های آمریكایی را جذب كرد. اینگونه اقدامات موجب تشویق به سرمایه گذاری ۵۵۰۰۰۰۰۰ نفر چینی مقیم خارج از آن كشور كه بیش از ۲۰۰۰ میلیارد دلار دارایی دارند، شده و باعث شده تا تولید ناخالص داخلی چین از ۱۷۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۷۹ به حدود ۴۳۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۲ و به ۷۳۶ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۶ افزایش و صادرات آن كشور هم به رقم ۱۳۰ میلیارد دلار فزونی یابد.
با توجه به غلبه جامعه روستایی در چین استقرار صنایع مناسب روستا در غالب صنایع كوچك از اولویت‌های سیاست توسعه اقتصادی چین بوده است.
چین دارای سابقه طولانی و بسیار درخشانی در تكامل علوم، فنون و پیشرفت تمدن بشری است و هنرمندان و صنعتگران چینی طی قرون و اعصار متمادی همواره سهم مهمی ‌در تولید و عرضه صنایع دستی با ارزش و ممتار داشته اند.
صنایع دستی چین با داشتن ریشه‌های بسیار قوی در تاریخ كهن آن كشور از حدود ۳۰ سال پیش با نگرشی جدید و هماهنگ با توسعه گردشگری از رشد بالایی برخوردار بوده است.

ساختار تولید صنایع دستی در چین دارای ویژگیهای زیر است:
۱ عمده تولید محصولات صنایع دستی در شهرهای بزرگ نظیر پكن، جانگ سو و گوانگژو معمول بوده و در روستاها عمومیتی ندارد.
۲ واحدهای تولیدی به صورت كارگاههای بزرگ و متمركز دولتی فعالیت می‌كنند كه همراه با تقسیم كار و اعمال مدیریت صنعتی است و همین خصوصیت موجب كنترل كیفیت تولیدات در كلیه مراحل ساخت به بهترین شكل ممكن شده است.
۳ نیروی انسانی شاغل در صنایع دستی چین كاملا جوان – میانگین سنی كمتر از ۲۵ سال است
۴ غالب محصولات تولیدی جنبه تزیینی داشته و با هدف صدور به خارج كشور تولید می‌شود.
۵ تاثیرپذیری فوق العاده صنایع دستی از هنرهای تجسمی‌ن ظیر نقاشی و مجسمه سازی
۶ تنوع فوق العاده طرحها و تولیدات در رشته‌های مشخصی از صنایع دستی




بیشتر فعالیت‌های مربوط به تولید، فروش داخلی و صدور صنایع دستی به خارج توسط یك شركت سراسری به نام شركت ملی واردات و صادرات صنایع دستی چین صورت می‌گیرد. این شركت در شهرهای مختلف نظیر پكن، گوانگژو و جانگ سو دارای شعباتی است. البته در همین راستا شركتهای دولتی دیگری نیز با در اختیار داشتن كارگاههای بزرگ تولیدی فعالیت دارند نظیر «شركت واردات و صادرات هنری پكن».
۳ قالی بافی – یكی از صنایع دستی پررونق و ممتاز كشور چین كه در سطح جهانی نیز صاحب اعتبار قابل ملاحظه ای است، قالی بافی است و در حال حاضر در حدود ۴۰۰۰ دستگاه قالی بافی به صورت متمركز توسط شركت واردات و صادرات صنایع دستی و هنری پكن اداره می‌شود. قالی‌های تولیدی با استفاده از ابریشم، كرك و پشم تولید و بعضا دارای رجشماری حدود ۴۰ و بالاتر از آن بوده و «فارسی باف » است.در میان طرحها و نقوش قالی‌های چینی بعضا نقوش و طرحهای ایرانی – بویژه طرحهای قالی‌های اصفهان و قم و تبریز – نیز مشاهده می‌شود ولی طرحهای اصیل و سنتی چین نیز با ظرافت و زیبایی تمام بر حاشیه و متن قالی‌های نقش می‌بندد. قالی چین به علت پایین بودن قیمت تمام شده – كه ناشی از پایین بودن سطح دستمزد است – در مقام ممتازی قرار دارد و به صورت رقیب جدی فرش ایران در بازارهای بین المللی مطرح است.



۴ ابریشم بافی و ابریشم دوزی – كشور چین را باید مهد ابریشم دانست. به طوری كه شهرت دارد برای نخستین بار تخم كرم ابریشم را حدود ۵۰۰ سال پیش یكی از مبلغین مسیحی در داخل عصای خود جاسازی كرده و از آنجا به اروپا برد و همین امر موجب پرورش كرم ابریشم در مقیاسی وسیع در فرانسه و ایتالیا شد. با توسعه صنایع نساجی در سالهای اخیر، بافت پارچه ابریشم به كمك دستگاه‌های بافندگی سنتی محدود شده ولی در مقابل آن رودوزی با ابریشم بر روی پارچه‌های بسیار نازك ابریشمی‌ساده و سفید با الهام از گلها، گیاهان، پرندگان و حتی انواع ماهیان و آبزیان به سرعت توسعه یافته و محصولات مختلفی به صورت تابلو، كلاهك آباژور و پارتیشن تولید و اغلب به اروپا و آمریكا صادر میشود.



۵ بامبو بافی – نظر به دسترسی به مواد اولیه بامبو به ویژه در سواحل جنوبی و جنوب شرقی چین بامبو بافی یكی از صنایع دستی پررونق و در ضمن صادراتی آن كشور را تشكیل می‌دهد. به طوری كه همه ساله مقادیر قابل توجهی از انواع محصولات بامبوی تولیدی چین به كشورهای اروپای غربی و آمریكای شمالی صادر می‌شود. با برش ساقه نی بامبو و بافت رشته‌های نازك و ضخیم و سپس پوشاندن آن با لاك مخصوص – به منظور جلوگیری از جذب رطوبت و تغییر شكل محصول – متجاوز از ۱۲۰ نوع فرآورده‌های گوناگون نظیر انواع سبد، گلدان، آویز، سرویس چایخوری، پارچ، لیوان، كیف، چمدان، سینی، بادبزن، كفپوش... با پوشش بامبو تولید و عرضه می‌شود.
۶ حصیر بافی – بافت حصیر به صورت زیر انداز و تولید انوع سبد كه بیشتر جنبه‌های مصرفی و آنهم مصرف در داخل كشور چین دارد، یكی از انواع صنایع دستی چین است.
۷ صنایع دستی دریایی – كشور چین به علت داشتن مرزهای آبی طولانی و دسترسی به آبهای گرم اقیانوس آرام از طریق دریای زرد و دریای شرقی و جنوبی چین، امكانات زیادی جهت استفاده از انواع صدفها، مرجانها و سایر بقایای آبزیان دریا در اختیار دارد. وجود مواد اولیه فراوان و متنوع و نیروی كارارزان موجب شده تا با الهام از طبیعت زیبای این سرزمین اقدام به برش، نقاشی و چسباندن قطعات مختلف صدف، مرجان و سایر بقایای آبزیان دریا به یكدیگر جهت تهیه و ساخت تابلو‌های تزیینی نمایند. تابلوهای مذكور در ابعاد مختلف ساخته شده و به قیمت مناسب عرضه می‌شود.
۸ روكاری (رودوزی) تهیه انواع محصولات نظیر رومیزی، روتختی، دستمال، كوسن و همچنین تابلوهای تزیینی به طریق «رودوزی» یكی دیگر از انواع صنایع دستی اصیل و سنتی چین است. روكاری بر روی پارچه‌های پنبه ای و پولیستر با استفاده از انواع نخهای تزیینی و رنگین صورت می‌گیرد. ضمن آنكه سوزن دوزی بر روی ابریشم را باید نفیس ترین و ارزنده ترین نوع رودوزیهای چین محسوب نمود كه البته سوزن دوزی بر روی ابریشم بیشتر به صورت تابلوهای زیبا كه به صورت مناظر طبیعی و حتی محیط قعر دریا را همراه با ماهی‌ها و آبزیان رنگارنگ تصویر می‌نماید، مشاهده می‌شود.
۹ معرق كاری چوب – تولید انواع تابلو، جعبه پاراوان به شیوه معرق كاری نیز در چین متداول است. برای تزیین سطح چوب اغلب از صدف استفاده می‌شود ولی در مواردی هم افزون بر صدف عاج و سنگ یشم را به كار می‌برند. عمده این محصولات در شهر گوانگژ و تولید شده و برای فروش، بیشتر در پكن عرضه می‌شود.
۱۰ كنده كاری و منبت كاری – از جمله دیگر صنایع دستی چین، كنده كاری روی چوب فوفل است كه اشیا، مجسمه‌ها و مبلمان از آن ساخته می‌شود. همچنین منبت كاری چوب نیز از جمله هنر – صنعتهایی است كه در جمهوری خلق چین رواج دارد.
۱۱ ساخت اشیا و مجسمه‌های تزیینی از سنگ یشم و سنگ مرمر – یكی دیگر از صنایع دستی پررونق و صادراتی چین است.
۱۲ گلیم بافی – تولید انواعی از گلیم نیز در زمره صنایع دستی كشور چین است.



۱۳ شیشه گری و نقاشی پشت شیشه – این هنر نیز از هنرهای قدیمی‌چین محسوب می‌شود و باید گفت كه چینیها صاحب تبحر و تخصص بالایی در نقاشی پشت شیشه هستند.
۱۴ سفال، سرامیك و بدل چینی – چین را باید مهد سفال و سرامیك سازی در دنیا دانست و باید گفت كه چینیها بخصوص در ساخت ظروف بدل چینی دارای مهارتی خاص و استثنایی در جهان هستند. چینی آلات از این سرزمین گرفته شده و علت عمده آن كشف خاك سفید كائولین برای نخستین بار طی قرنهای گذشته در این سرزمین است حتی نام خاك كائولین از تپه معروف كائولینگ اقتباس شده است. این خاك برای نخستین بار در این تپه شناسایی و در صنعت سرامیك مورد استفاده قرار گرفت. البته علاوه بر خاك كائولین از خاك رس مرغوب حاصل از رسوبات رودخانه‌های بزرگ این كشور نظیر رودخانه «یانگ تسه» و رودخانه زرد به بهترین شكل ممكن برای ساخت محصولات سفال و سرامیك استفاده می‌شود. با توجه به حجم تولید و صادرات و همچنین اصالت و تنوع صنایع دستی در چین این كشور را می‌توان یكی از سه كانون عمده صنایع دستی جهان به همراه هند و ایران به شمار آورد. بایستی یادآور شد كه طبق آمار موجود میزان صادرات سالانه صنایع دستی چین بیش از ۵ میلیارد دلار و میزان فروش به گردشگرانی كه از این كشور دیدن می‌كنند به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار می‌رسد.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
صنایع‌دستی بوشهر در یک نگاه

صنایع‌دستی بوشهر در یک نگاه



صنایع‌دستی بخشی از هنر ـ صنعت ملی ایرانیان است که به لحاظ برخورداری از ارزش‌های والای فرهنگی و هنری و تبلور ذوق و اندیشه در تولید آن علاوه بر جنبه مصرفی دارای ارزش هنری و قابلیت صادراتی است و متناسب با امکانات و مواد اولیه موجود در گوشه و کنار سرزمین پهناور ایران از دیرباز رایج بوده است.
ایران از کشورهای اصلی تولیدکننده‌ محصولات صنایع‌دستی در جهان محسوب می‌شود که از لحاظ فرش و تنوع تولیدات رتبه نخست را دارد و از اعضای مهم شورای جهانی صنایع‌دستی محسوب می‌شود.

تولید صنایع‌دستی به دلیل عدم نیاز به سرمایه‌گذاری زیاد و تکنولوژی پیچیده‌ وارداتی، وفور مواد اولیه مورد نیاز آن در داخل کشور، سهولت آموزش،‌ برخورداری از مزیت‌های نسبی و ارزش افزوده بالا و بالاخره بهره‌مندی از ارزش‌های هنری و قابلیت صادراتی طی سالیان متمادی بیشترین حجم اشتغال را در کشور به خود اختصاص داده و مهمترین محصول صادرات غیرنفتی ما بوده است.
سهـم صنایع‌دستـی در تولید ناخالـص ملی حـدود 3 درصـد و میـزان اشتغال به این صنعت با احتساب کارگاه‌های تولید فرش و مشاغل وابسته به آن قریب 5/2 میلیون نفر برآورد می‌شود که مبین اهمیت نقش و جایگاه این هنر ـ ‌صنعت اصیل و ملی ماست.

برای بررسی جایگاه صنایع دستی در استان بوشهر آشنایی با وضعیت طبیعی، اقلیمی، اجتماعی و اقتصادی آن ضروری به نظر می‌رسد. استان بوشهر با مساحتی درحدود 23 هزار و 167 کیلومتر مربع در جنوب ایران واقع شده است که از شمال به استان‌های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب و مغرب به خلیج فارس و قسمتی از استان هرمزگان و از مشرق به استان فارس محدود می‌شود.
آب و هوای آن بسیار گرم و بیابانی و در مناطق ساحلی نمناک و مرطوب و میزان بارندگی ناچیز است. استان بوشهر با داشتن سواحل طولانی در کنار خلیج فارس و ممالک عربی مجاور دارای سوابق درخشان فرهنگی و تاریخی است و بدلیل اهمیت سوق الجیشی آن همواره مورد طمع و تهاجم بیگانگان قرار داشته است اما ساکنان مسلمان و دلاور آن که از دیر باز بدلیل آشنایی با سختی‌های طبیعت به دلیری و شجاعت مشهور بوده‌اند محکم و استوار در برابر آنان ایستاده‌اند که از آن جمله نام شهید رئیسعلی دلواری قهرمان نهضت ضد استعماری مردم جنوب ایران بر تارک آنان می‌درخشد.

در هر حــــال استان بوشهر بدلیل شرایط خاص اقلیمــی و جغرافیائی و کمبود نزولات جوی و شوری آب و خاک آن بامحدودیت‌هائی در زمینه کشاورزی و صــــنعت مواجه بوده است. دریا و داد و ستد نقش عمده‌ای در زنـــدگی اقتصادی مردم دارد.
از طرفی وجود منابع و مواد اولیه مورد نیاز جهت تولید مصنوعات دســــــت ساز مانند پشم و موی دام‌های اهلی، برگ و الیاف درخت خرما، حصیر و گیاهان خودرو در مناطق باتلاقـی، صدف و گوشواره‌های دریائی سبب شد تا مردم به دلیل کوتاه بودن فصل کشاورزی با استفاده از این منابع به تولید کالاهائی مانند قالی، قالیچه، گبه، گلیم، عبا، اجناس حصیری سفال و سرامـــــــیک، کــــــالاهای تزئینی و مصنوعــــــات صدفــــی و دریائـــی بپــــــــردازند و علاوه بررفع نیــــــــاز خودبخــشی از آنرا در بازارهای دیگر بفروش برسانند.

لذا صنایع دستی از دیر باز در میان مردم استان بوشهر و بویژه زنان و دختران آن شناخته شده و رایج بوده است و به جرات می‌توان گفت مهمترین شغل زنان و دختران بویژه در مناطق روستائی بـافندگی و تـولید صنایع‌دستی است زیـرا اگر مردان به دریا نوردی و صیادی و داد و ستد می پرداخته‌اند زنان و دختران آنها نیز علاو بر کار در مزارع و نخلستان‌ها و دامداری، با تولید مصنوعات دست ساز در تامین معاش خانواده مشارکت داشته‌اند.
همچنین عشایر کوچ رو که بتدریج در نقاط مختلف استان ساکن شده‌اند از ماهرترین بافندگان فرش و زیراندازها بوده اند که درمیان آنان نیز بافندگی حرفه زنانه محسوب می‌شود.

گستردگی و فراوانی مواد اولیه مورد نیاز مصنوعات صنایع‌دستی در نقاط مختلف استان سبب شده است تا تولید این محصولات نیز کم و بیش در همه مناطق رواج یابد و امروزه به‌رغم دگرگونی‌های فراوانی که در شئونات زندگی مردم رخ داده است همچنان رایج باشد.
علاوه بر آن صنایع‌دستی به عنوان یک محصول فرهنگی و سهم بالای آن در تولید ناخالص ملی و صادرات غیر نفتی و نیز ایجاد کار و در آمد بویژه برای اقشار محروم و روستائی و وجود زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی جهت آموزش فنون تولیدی و عدم نیاز به سرمایه زیاد و تکنولوژی پیچیده کماکان ازجایگاه ارزنده‌ای برخوردار است.

همراه با تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی سال‌های اخیر صنایع دستی نیز دستخوش تحولاتی شده است که به رونق و گستردگی بیشتر بعضی رشته‌ها مانند گلیم‌بافی و گبه‌بافی و رکود و فراموشی برخی دیگر مانند گیوه‌دوزی و نمد مالی و سفالگری شده است.
در شرایط فعلی که مساله بیکاری و ایجاد اشتغال مولد همراه با افزایش تولید داخلی و توسعه صادرات غیر نفتی و فراهم کردن زمینه مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی مهمترین دغدغه‌های مسئولان و رئوس اهداف برنامه‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را تشکیل می‌دهد، توجه به صنایع‌دستی و اهمیت آن به دلیل ویژگی‌های منحصر به فردش بیش از پیش شده است زیرا صنایع دستی علاوه بر جاذبه‌های هنری وفرهنگی و سهولت آموزش و فراگیری آن دارای کمترین هزینه سرانه آموزش و کمترین هزینه ایجاد یک فرصت شغلی در میان بخش‌های مختلف فعالیت‌های صنعتی را دارا است.

در حال حاضر نزدیک به 30 هزار صنعتگر بافنده بصورت بالقوه در استان بوشهر سکونت دارند که از این تعداد نزیدک به 12 هزار نفر کم و بیش به فعالیت مشغولند و سالیانه حدود 25 هزار متر مربع گلیم و گبه مرغوب و صادراتی به ارزش تقریبی 2 میلیون دلار توسط آنان انجام می‌شود.
همچنین در نوار طولانی ساحلی استان تولید گرگور که وسیله‌ای جهت صید ماهی است توسط مردان صنعتگر انجام می‌گیرد.

استقابل چشمگیر داوطلبان از اقشار مختلف مردم برای آموزش و فراگیری رشته‌های مختلف صنایع‌دستی از قبیل بافندگی، گلسازی، عبابافی، معرق، صنایع چوب و کالاهای تزئینی و نیز صدور مجوزهای تاسیس کارگاه صنایع‌دستی حکایت از جاذبه‌های فراوان صنایع‌ستی و جایگاه آن نزد مردم دارد.
شاخص ترین محصول صنایع‌دستی استان بوشهر نوعی فرش به نام گبه و پس از آن گلیم بوشهر است که بدلیل کیفیت برتر بافت و شادابی طرح و رنگ از بهترین انواع گلیم و گبه تولیدی در کشــــور و از محصولات مهم صادراتی استان محسوب می‌شود.

گرگور که از وسایل صید ماهی است و با سیم فلزی گالوانیزه و به شکل یک نیم کره توری توسط مردان بافته می‌شود در سواحل طولانی استان کاربرد فراوان دارد و قادر است اشتغال قابل توجهی را ایجاد کند.
حصیربافی نیز که بدلیل وفور برگ و الیاف درخت خرما و گیاهان خودرو در مناطق وسیعی از استان رایج بوده است، امروزه بدلیل جایگزینی کالاهای دیگر به ویژه برای سقف و کف خانه‌های روستایی از میزان آن کاسته شده است.

تولید کالاهای صدفی و تاکسیدرمی که به لحاظ فراوانی صدف و گوشواره‌های دریایی از دیر باز رایج بوده است از جمله مصنوعاتی است که در صورت توجه بیشتر و آموزش روش‌های پیشرفته و ارتقای کیفی آن می‌تواند بازار داخلی و صادراتی قابل توجهی را به دست آورد.
تولید کالاهای چوبی و به ویژه ماکت لنج و کشتی که مردم این دیار آشنایی دیرینه‌ای با آن دارند از جمله محصولات زیبا و با کیفیت قابل قبولی است که نیز می‌تواند صادرات خوبی را به همراه داشته باشـــــد.

در سال‌های اخیر گرایش جوانان به ویژه دختران ساکن در مناطق شهری به رشته‌های جدید صنایع‌دستی مانند گلسازی، معرق چوب و حجم سازی و عروسک سازی قابل توجه است که مدیریت صنایع‌دستی استـان نـیـز کلاس‌های آموزشی ذیربط را در برخی مناطق دایر کرده است.
چنانکه می‌دانیم صنایع دستی بدلیل برخورداری از ارزش‌های والای فرهنگی و هنری و تبلور ذوق واندیشه در تولید آن به مثابه شناسنامه هویت قومی و میراث ‌فرهنگ مردم مناطق مختلف کشور است.

در استان بوشهر نیز مردم مسلمان و با ایمان که صعوبت سرزمین گرم و سوزان و درخشندگی آفتاب و استواری نخل‌ها و پاکی دریا‌های بیکرانش همراه با فرهنگ و تمدن دیر پای آن ساختار فکری و فرهنگی و اجتماعی آنرا پدید آورده بر روحیات و ذوق و اندیشه آنان نیز تاثیر گذاشته است که طبعاً انعکاس آن در مصنوعات دست ساز به چشم می‌خورد.
به دلیل اهمیت حیاتی آب در منطقه خشک و سوزان بوشهر تولید کالاهائی که در نگهداری و خنک نگهداشتن آب موثر باشد سبب پیدایش سفالگری و کوزه‌گری شده است.

هچنین تولید عبای بسیار مرغوب که به دلیل لطافت و استحکام و نیز دوام و ثبات رنگ در نوع خود منحصر بفرد است متاثر از تقاضای مردم مسلمان و تجار با ایمان آنجا و نیز مشتریان مسلمان کشورهای عربی مجاور بوده است.
همچنین در تولید گبه و گلیم بوشهر که شاخص‌ترین مصنوعات دست ساز این مردم است نوعی نقش‌پردازی سنتی با الهام از طبیعت سرزمین بوشهر به چشم می‌خورد که در عین سادگی از شادابی و جلوه خاصی به همراه کیفیت برتر بافت آن برخوردار است.

به عبارت دیگر همان شکوه و صلابتی که دآثار تاریخی و نیز معماری سنتی بوشهر همراه با هماهنگی ممتازش با شرایط اقلیمی دیده می‌شود در مصنوعات صنایع‌دستی نیز مشهود است.
طرح‌های بدیعی که در گلیم و گبه بوشهر بانمادهای لنگر، خورشید، دریا، نخل و ماه به چشم میخورد حاکی از تاثیر شرایط زندگی و انعکاس روحیات مردم در تولیدات این سرزمین است.

لذا بطور کلی کیفیت برتر بافت، شادابی طرح و رنگ، سادگی و صلابت طرح‌ها و استحکام مصنوعات و ثبات رنگ‌ها، تنوع طرح و رنگ ویژگی‌های ارزشمند صنایع‌دستی مردم بوشهر است که وجه تمایز آن از نمونه‌های مشابه تولیدی در سایر نقاط کشور است.
عبای شتری بوشهر نیز که از پشم و کرک شتر جوان تهیه و به شیوه سنتی بافته می‌شود در نوع خود منحصر بفرد و بهترین نوع عبای تولیدی است که مشتریان فراوانی نیز در داخل و ممالک عربی مجاور دارد.
 

Data_art

مدیر بازنشسته
گارگاه هنرهای سنتی و قدیمی ایران

گارگاه هنرهای سنتی و قدیمی ایران

با عرض سلام به دوستان خوبم
:gol:

شما در این تاپیک
فقط میتوانید آثار و توضیحات و مقالاتی و...
از هنرهای سنتی و قدیمی ایران را قرار دهدید.

با تشکر فراوان
:gol:موفق و سربلند باشید
 
آخرین ویرایش:

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مانی اولین هنرمند نقاش شناخته شده ایرانی

مانی اولین هنرمند نقاش شناخته شده ایرانی






مانی نقاش: بنیانگذار آیین مانوی که نسبش از طرف مادر به اشکانیان برمی گشت، وی پسر «فاتک» بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان رزتشتی و عیسوی و سایر دینهای زمان خویش پرداخت.


مانی در سال 215یا 216میلادی ( سال چهارم سلطنت اردوان آخرین پادشاه اشکانی) در قریه ی ماردینر در ولایت مسن ناحیه نهر کوتاه در بابل باستانی متولد شد.
مانی آیین زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت و به قول خودش در سیزده سالگی (سال 228 میلادی) چند بار مکاشفاتی یافت و فرشته ای اسرار جهان را بدو عرضه داشت. سرانجام پس از آغاز دعوت آیین خود در سال 242 میلادی خویش را «فارقلیط» که مسیح ظهور او را خبر داده بود معرفی کرد. وی را در سال 275یا 276 میلادی چندان عذاب دادند تا زندگی را بدرود گفت. بنابر یک روایت مانی مصلوب شد و برخی گویند زنده زنده پوست او را کندند، بعد سرش را بریدند و پوست او را پر از کاه کرده به یکی از دروازه های شهر گندیشاپور خوزستان بیاویختند و از آن پس آن دروازه به باب مانی موسوم گشت.
مانی کتاب بسیار نوشته است از آن جمله «شاپورگان» به زبان پهلوی بوده است.اما چیزی که از مانی قابل اهمیت زیاد است نقاشی اوست که نقاشان آن عصر را متحیر ساخت. وی به حدی در این هنر و صنعت مهارت داشت که به عقیده برخی آن را معجزه خویش قرار داده و برای اثبات این دعوی کتاب نقاشی ای به نام ارتنگ (ارژنگ) ساخته بود و با وجود او نقاشی در ایران رونق تازه ای گرفت؛ چنانکه تصرفات او در ایرانیان دیگر و نقاشی های ملل دیگر از قبیل چینی ها نیز مؤثر بوده است البته در فرهنگ فارسی دکتر معین آمده است :«وی برای اینکه اصول آیین خود را به بی سوادان بیاموزد، آنها را با تصاویر زیبا در کتابهای خود جلوه گر می ساخته است و به همین سبب وی را مانی نقاش می گفتند.»

منابع

:
اولین دائرةالمعارف موضوعی درباره ی اولین ها در ایران، تألیف و تدوین: خلیل محمد زاده فرهنگ فارسی دکتر محمد معین- جلد6 -اعلام
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
فرش - باغ ایرانی، بیش متنی در هنرهای سنتی

فرش - باغ ایرانی، بیش متنی در هنرهای سنتی

نویسنده: رئیسی،ایمان

عنوان کامل مقاله : فرش - باغ ایرانی، بیش متنی در هنرهای سنتی

نشریه: اطلاع رسانی و کتابداری » کتاب ماه هنر » تیر 1391 - شماره 166 - (10 صفحه - از 38 تا 47)

چکیده :

چکیده.jpg




.
.
.
.
 

پیوست ها

  • فرش_-_باغ_ایرانی،_.pdf
    4 مگایابت · بازدیدها: 0
بالا